هادي رضوان؛ فراست پيروزي
المجلد 17، العدد 59 ، سبتمبر 2021، ، الصفحة 155-176
المستخلص
روایتشناسی در قرن بیستم به سبب گسترش مکتب ساختارگرایی رواج پیدا کرد. یکی از مهمترین نظریههای زمان و روایت مربوط به «ژرار ژنت» است. در این پژوهش تلاش شده است بر اساس دیدگاه «ژرار ژنت» به بررسی سه سطح روایی (داستان، روایت، روایتگری) و مؤلفههایی که این سه سطح را در تعامل با همدیگر نگه میدارند؛ یعنی «زمان دستوری»، ...
أكثر
روایتشناسی در قرن بیستم به سبب گسترش مکتب ساختارگرایی رواج پیدا کرد. یکی از مهمترین نظریههای زمان و روایت مربوط به «ژرار ژنت» است. در این پژوهش تلاش شده است بر اساس دیدگاه «ژرار ژنت» به بررسی سه سطح روایی (داستان، روایت، روایتگری) و مؤلفههایی که این سه سطح را در تعامل با همدیگر نگه میدارند؛ یعنی «زمان دستوری»، «وجه» و «صدا» در قصیدۀ ایوان مدائن بحتری پرداخته شود. بحتری توالی خط زمانی را در طول اثر خویش برهم زده و به گزینش رویدادهای برجستهتر و یا نقل اشارهوار آنها میپردازد. مهمترین عنصر زمان در روایت بحتری از نوع گذشتهنگری است و گذشتهنگریهای وی از نوع گذشتهنگری برون داستانی است. بحتری با مقدمه چینی و برای جذب و تأمل بیشتر 13 بیت آغازین قصیده را با شتاب منفی، درنگ و حذف و در باقی ابیات بازۀ زمانی گستردۀ پیش روی خود را با شتاب مثبت و حذف روایت کرده است و در این میان بعضی رویدادها و تصاویر را گزینش کرده و برجستگی بخشیده و با درنگ بیشتری به بیان آنها پرداخته است. این امر متأثر از ایدئولوژی، گفتمان شاعر، عواطف و احساسات ایراندوستی اوست. بسامد روایتهای بحتری از نوع بسامد مکرر و بسامد بازگو است. بحتری از دیدگاه برتر یا (کانون صفر) به روایتگری پرداخته است. توصیفات او زنده و جاندار است. راوی اول شخص است. فاصلۀ میان راوی و داستان زیاد است و وصفها و ذکر جزئیاتی که به دست میدهد، فاصله را بیشتر کرده است. این قصیده در حقیقت یک نوع تکگویی بیرونی است. زمان روایت نیز پسازمانی است. محدودۀ متن مورد بررسی مربوط به دوران انحطاط و فروپاشی بقایای کاخ ساسانیان بوده اما گذشتهنگریهای راوی رخدادهایی را بازنمایی میکند که مربوط به پیش از آغاز زمان اصلی داستان است و تکنیک شکستن خط سیر زمان در جهت بازنگری و یادآوری اوچ عظمت روزگار ساسانیان به کار رفته است. کاربردهای مختلف عنصر زمان در محتوای روایت بحتری تأثیر بسزایی داشته است و یکی از اصلیترین عوامل ایجاد جذابیت و درنگ در روایتگری اوست. روش تحقیق کتابخانهای –اسنادی است.
جهانگير اميري؛ فرشته جمشيدي
المستخلص
رمان ليلة النهر اثر علی احمد باکثیر ترسیمگر نظام فاسد سرمایهداری مصر در جنگ جهانی دوم است. شخصیت اصلی این داستان «فؤاد حلمی» است که با نوعی از روانرنجوری برخاسته از جامعه و محیط اطرافش روبرو است. نظریۀ شخصیّت کارن هورنای و دیدگاههای نقدی او در مورد شخصیّت روان رنجور، زمینه را برای نقد روان شناسی آثار ادبی و شخصیّتهای ...
أكثر
رمان ليلة النهر اثر علی احمد باکثیر ترسیمگر نظام فاسد سرمایهداری مصر در جنگ جهانی دوم است. شخصیت اصلی این داستان «فؤاد حلمی» است که با نوعی از روانرنجوری برخاسته از جامعه و محیط اطرافش روبرو است. نظریۀ شخصیّت کارن هورنای و دیدگاههای نقدی او در مورد شخصیّت روان رنجور، زمینه را برای نقد روان شناسی آثار ادبی و شخصیّتهای داستانی فراهم آورد. رمان لیلة النهر دارای زمینههای روانشناسی است و نظریۀ روان شناسی کارن هورنای بر روی شخصیّتهای آن کاملاً منطبق است. بر این اساس، این جستار بر آن است تا با روش توصیفی – تحلیلی و طبق نظریۀ شخصیّت کارن هورنای به تحلیل روانکاوانۀ فؤاد حلمی، قهرمان داستان بپردازد. بر اساس یافتههای پژوهش، فؤاد حلمی، شخصیّت روان رنجوری است که دارای یک خودانگاره و دنیای غیرواقعی و بسیار آرمانگراست. او دارای نیازهایی همچون نیاز به استقلال، خودکفایی، کمالگرایی است که او را از مردم دور ساخته است، همچنین برخی دیگر از نیازهای گرایش علیه مردم مانند بهرهکشی از دیگران و میل به تحسین شدن در او هویداست.
يدالله ملايری؛ معصومة صیامی
المستخلص
الياس خوري يكي از نویسندگان برجسته لبنانی و از چهرههای سرآمدِ نگارش ادبیات شگرف در رمان عربی است. بازی هنرمندانه با زمان، نقشی بنیادین در آفرینش جهان داستانی شگرف رمانهای الیاس خوری دارد. شگردهای دیرش در آفرینش و رازناکیِ جهان داستانی این نویسنده بهویژه در رمان کوتاه و فشرده و رازناکِ ابوابالمدینه بسیار کارگر افتاده ...
أكثر
الياس خوري يكي از نویسندگان برجسته لبنانی و از چهرههای سرآمدِ نگارش ادبیات شگرف در رمان عربی است. بازی هنرمندانه با زمان، نقشی بنیادین در آفرینش جهان داستانی شگرف رمانهای الیاس خوری دارد. شگردهای دیرش در آفرینش و رازناکیِ جهان داستانی این نویسنده بهویژه در رمان کوتاه و فشرده و رازناکِ ابوابالمدینه بسیار کارگر افتاده است. دیرش، از مفاهیمِ مهم نقد ساختارگرا و بهویژه در نظریة ژرار ژنت برای بررسی زمانِ رمان است. این پژوهش از رهگذر بررسی ساختارشناسانۀ شگردهای دیرش یا شتابهای چهارگانه روایت (چکیده، حذف، درنگ و صحنه نمایش) بر پایه کتاب گفتمان داستان ژنت، در پی کمک به شناخت جهان داستانی الیاس خوری و بهویژه یکی از مهمترین شگردهایی است که در آفرینش این جهان رازناک و مه آلود نقش داشته است. فشردنِ هزار سال سرگذشت در 112 صفحه که جهانی رازناک و پُر ابهام آفریده است، نشان از کاربست هنرمندانۀ زمان بهویژه شگردهای دیرش دارد که از سنجشِ مدت زمان گاهشماریکِ سرگذشت با مدت زمانِ تخیلی داستان به دست میآید. چهار شگردِ دیرش شتابِ داستان را افزایش یا کاهش داده و به رازناکی و رازگشاییِ داستان یاری رسانده. با چکیده و حذف، شتاب و رازناکی داستان افزایش و با درنگ و صحنة نمایش، شتاب و رازناکی داستان کم شده. در حذفهای درپرده و درپندار نیز گاه کاهش شتاب و بستوگشادِ راز دیده میشود. رویهمرفته، از آنجا که رمانِ از شگردهای دیرش بهخوبی بهره برده است توانسته «هزار سال» سرگذشت يا تاريخ را در رمانی کوتاه و رازآلود بگنجاند.
معصومه شبستری؛ سعیده جلالی فرد
المجلد 18، العدد 63 ، سبتمبر 2022، ، الصفحة 159-180
المستخلص
روایت، توالی رویدادهایی است که به شکل غیرتصادفی و با پیوندی سببی و زمانی به هم اتصال یافتهاند. هر روایت داستانی از عناصری ازجمله راوی و کانونشدگی تشکیل میشود. کانونشدگی که پیشازاین در زاویه دید و راوی خلط میشد، بهوسیله ژرار ژنت فرانسوی بهعنوان عنصری مستقل در کنار عنصر راوی موردبررسی علمی قرار گرفت و این امر اقبال ...
أكثر
روایت، توالی رویدادهایی است که به شکل غیرتصادفی و با پیوندی سببی و زمانی به هم اتصال یافتهاند. هر روایت داستانی از عناصری ازجمله راوی و کانونشدگی تشکیل میشود. کانونشدگی که پیشازاین در زاویه دید و راوی خلط میشد، بهوسیله ژرار ژنت فرانسوی بهعنوان عنصری مستقل در کنار عنصر راوی موردبررسی علمی قرار گرفت و این امر اقبال نویسندگان و پژوهشگران را در پی داشت. هدیه حسین (1956 میلادی- تاکنون) نویسندة معاصر عراقی است که محور و موضوع بسیاری از رمانهای او، مسائل اجتماعی با رویکردی سیاسی است. او با استفاده از انواع راوی و کانونگریها در رمانهای خود، توانست حوادث مختلف اجتماعی عراق را در بسترهای زمانی متفاوت به عرضه نمایش بگذارد. «ریام و کفی» ازجمله رمانهای اوست که در آن از انواع کانونشدگی و شیوههای مختلف روایتگری استفاده کرده و همین امر باعث شد تا مبنای این پژوهش قرار گیرد. جستار حاضر با تکیهبر روش توصیفی-تحلیلی سعی دارد تا بر اساس نظریة ژرار ژنت، راوی و کانونشدگی این رمان را موردبررسی قرار دهد. این بررسی نشان میدهد که در این رمان، غالباً به حوادث رمان از چشمانداز درونیِ راوی-کانونگر نگریسته شده و کمتر به دیگر کانونگرها مجال حضور داده میشود؛ ولی بااینحال نگرش شخصیت مادر، کانون توجه راوی_کانونگر است. نویسنده در این رمان از تنوع راوی بهره برده است؛ در واقع راوی یک نفر اما در عین حال نوع روایتگری ترکیبی از روایت اول شخص و سوم شخص است که به سه صورت روایت میشود.
المجلد 15، العدد 52 ، ديسمبر 2019، ، الصفحة 161-169
اکرم روشنفکر؛ فاطمه قرباني
المجلد 8، العدد 24 ، نوفمبر 1433، ، الصفحة 165-196
المستخلص
چکيده
پس از دو جنگ عالمگير در قرن بيستم و جعل رژيم صهيونيستي در خاورميانهي عربي، اين منطقه، پيدرپي شاهد وقوع درگيريهايي بود. که زمينهي شکلگيري ادبيات جنگ را فراهم آورد آثاري فاخر در ادبيات عربي برجاي نهاد. با آنکه آثاري که ذيل ادبيات جنگ و داستان جنگ قرار ميگيرند، در حادثهپردازي وجه مشترک دارند، آثاري که به ...
أكثر
چکيده
پس از دو جنگ عالمگير در قرن بيستم و جعل رژيم صهيونيستي در خاورميانهي عربي، اين منطقه، پيدرپي شاهد وقوع درگيريهايي بود. که زمينهي شکلگيري ادبيات جنگ را فراهم آورد آثاري فاخر در ادبيات عربي برجاي نهاد. با آنکه آثاري که ذيل ادبيات جنگ و داستان جنگ قرار ميگيرند، در حادثهپردازي وجه مشترک دارند، آثاري که به جنگ داخلي لبنان ميپردازند، رويکردي جديد به ادبيات جنگ بخشيدهاند.
در اين ميان، بانوان نويسنده با نگارش داستانهاي کوتاه و بلند از زواياي پيدا و پنهان جنگ داخلي آن کشور روايت کردهاند که از جمله داستان بلند «حجرالضحک» اثر هدي برکات است. برکات در اين داستان با قرار دادن قهرمان داستان در مسير حوادث آن به توصيف فضايي ميپردازد که رويدادهاي کوچکتر در تارهاي فاجعهاي مخوف گرفتار ميآيند و گرههايي بر گره آن ميافزايند تا بافت جنگي را، که دامنگير شهروندان لبناني شده و آنها را در خود بلعيده، نمودار سازند.
پژوهش حاضر درصدد بيان مهمترين ويژگيهاي سبک ادبي داستان حجرالضحک است. روش پژوهش توصيفي– تحليلي و براساس جديدترين منابع منتشره دربارهي جنگ داخلي لبنان بوده و مهمترين نتيجهي آن کاربرد متفاوت عناصر داستان و بهکارگيري روشهايي مانند سيال ذهن، تکگويي و بينامتني در فن توصيف توسط برکات است که به او توانايي نقد فاجعهي جنگ داخلي لبنان را بخشيده و به ايجاد سبک توصيفي انتقادي نويسنده انجاميده است.
جواد اصغري؛ زينب قاسمي¬اصل
المجلد 8، العدد 25 ، إبريل 1434، ، الصفحة 177-208
المستخلص
چکيده
هزارويک شب بهعنوان مشهورترين ...
أكثر
چکيده
هزارويک شب بهعنوان مشهورترين مجموعهي افسانههاي پريان، با ويژگي خاص چندفرهنگي بودن، همواره مورد توجه نويسندگان بزرگ شرق و غرب قرار داشته است. در اين ميان، نجيب محفوظ، برندهي جايزهي نوبل ادبيات در سال 1988 ميلادي، يکي از برترين آثار خويش را برپايهي هزارويک شب و در امتداد آن نگاشته است که در اين پژوهش بررسي تطبيقي ميان اين دو اثر، تبيين شباهتها و افتراقات آنها از جنبهي ساختار و عناصر داستاني، نيز از جنبهي محتوايي و مضامين حکايتهاي دو کتاب، انجام گرفته است. بررسي ساختار کلي هر دو کتاب و تطبيق حکايتها و شخصيتهايي که محفوظ از هزارويک شب وام گرفته است، نشان ميدهد او در اين اثر توانسته است ضمن حفظ چارچوب اصلي حکايتها، شخصيتها، قهرمانان و عناصر داستاني کتاب اصلي، آنها را در زمانهاي ديگر روايت کند. اقتباساتي که محفوظ از هزارويک شب انجام داده است، رنگي از تکرارهاي ملالآور ندارد و هرجا که اشکالات تکنيکي و فني در متن کتاب اصلي وجود داشته، در اثري که محفوظ به رشتهي تحرير درآورده، مرتفع شده است.
حسن کودرزي لمراسکي
المجلد 7، العدد 18 ، إبريل 1432
المستخلص
يُعدّ صلاح عبد الصبور أحد رواد النزعة الاشتراکية الواقعية والتي ظهرت في منتصف القرن العشرين استجابة لما مرّت عليه الواقع الاجتماعي و السياسي في البلدان العربية. کان عبد الصبور يسعي إلي تحليل المشاکل الراهنة في مجتمعه و دراستها و نقدها الاصلاحي و حينما يعجز عن التاثير عليها،يلجأ الي العزله،حصولا علي العلم و المعرفه ليکافح بهما ...
أكثر
يُعدّ صلاح عبد الصبور أحد رواد النزعة الاشتراکية الواقعية والتي ظهرت في منتصف القرن العشرين استجابة لما مرّت عليه الواقع الاجتماعي و السياسي في البلدان العربية. کان عبد الصبور يسعي إلي تحليل المشاکل الراهنة في مجتمعه و دراستها و نقدها الاصلاحي و حينما يعجز عن التاثير عليها،يلجأ الي العزله،حصولا علي العلم و المعرفه ليکافح بهما مشاکل مجتمعه المريرة. هذا المقال،مستخدما منهج تحليل النص، ضمن تحديد الواقعية الاشتراکية و التعريف بعبدالصبور کمصلح اجتماعي، يستهدف دراسة مظاهر اتجاهاته الواقعية الاشتراکية البارزة و هي:الشر،الفقر،المعاناة و السأم.
حسين ايمانيان؛ نصرالله شاملي؛ عبدالغني ايرواني زاده
المجلد 6، العدد 17 ، يناير 1432
المستخلص
يعتبر المدح، أکثر الأنواع الأدبية الکلاسيکية رواجاً في الشعر العربي و الفارسي. و قد أجري منذ أقدم الأزمان شتي البحوث علي هذا النوع الأدبي، ولکن من حيث أنّ الشاعر المداح -عادتاً- لم يکن يحسب لنفسه التزاما قبال المجتمع و الشعب الإنساني، لا يعتبر النقاد عامة، هذه الأشعار إلا أباطيل و أکاذيب قد أنشدت إقناعاً للحاکم و جسراً لوصول الشاعر ...
أكثر
يعتبر المدح، أکثر الأنواع الأدبية الکلاسيکية رواجاً في الشعر العربي و الفارسي. و قد أجري منذ أقدم الأزمان شتي البحوث علي هذا النوع الأدبي، ولکن من حيث أنّ الشاعر المداح -عادتاً- لم يکن يحسب لنفسه التزاما قبال المجتمع و الشعب الإنساني، لا يعتبر النقاد عامة، هذه الأشعار إلا أباطيل و أکاذيب قد أنشدت إقناعاً للحاکم و جسراً لوصول الشاعر إلي آماله و رغباته المادية. يتناول هذا المقال، موضوع المديح عامة و عند ابنالرومي خاصة و ينقده من حيث علم اجتماع الأدب؛ ليبين أولا مدي أثر هذه الأشعار ودورها البارز للشعب الماضي، و من جهة أخري يوضح مهمة القاريء المعاصر أمامها؛ و أخيرا يستشف من خلال مدائح ابنالرومي، المدينة الفاضلة الموجودة في ذهن الشاعر و المجتمع المطلوب لدي الشعب الذي يعيش في ذلک المجتمع، و يستنتج أن المدائح- و إن تُعدّ نصوصا غير ملتزمة أمام الإنسان و آماله و مشاکله- ولکن يتمکن القاريء المعاصر من کشف مجتمع الشاعر و أهواء الحکام و رغبات الناس و طلباتهم من خلال هذه الأشعار. المقال الحاضر يفتح بابا نحو قراءات جديدة عن هذا النوع الأدبي الرائج في القديم و نقده من حيث علم اجتماع الأدب في الأدبين العربي و الفارسي. من النقاط التي نستشفها من خلال مديح ابنالرومي للمجتمع الإسلامي في القرن الثالث هي: العلاقة الثنائية بين الممدوح و الشاعر، الحاجة المستمرّة إلي بطل يصلح الأمور، الدکتاتورية الدينية في المجتمع، عدم الأمن السياسي و الاقتصادي، عدم رضا الشعب المسلم من الأوضاع السائدة، و الحسرة علي الماضي.
غلامرضا کريمي فرد؛ فرزانه مهرگان
المجلد 7، العدد 19 ، أغسطس 1432
المستخلص
المفارقة (البارادوکس) هي من انواع «التضاد» و ذلک عندما يؤدي التضادُ إلي معنيً غريبٍ و متناقضٍ في الظاهر، و يکون هذا التناقض عندما يُثبتُ أحد طرفي التضاد أمراً و يردّه طرف آخر.
والمفارقة هي تُسبِّب الإعَجاب و الإلتذاذ الفني للسامع لأنهاّ امکان لغويّ تُخرج الکلامَ عن القواعد الجارية وتُجريه علي اسلوب رائعٍ غريبٍ غيرمتداوَلٍ ...
أكثر
المفارقة (البارادوکس) هي من انواع «التضاد» و ذلک عندما يؤدي التضادُ إلي معنيً غريبٍ و متناقضٍ في الظاهر، و يکون هذا التناقض عندما يُثبتُ أحد طرفي التضاد أمراً و يردّه طرف آخر.
والمفارقة هي تُسبِّب الإعَجاب و الإلتذاذ الفني للسامع لأنهاّ امکان لغويّ تُخرج الکلامَ عن القواعد الجارية وتُجريه علي اسلوب رائعٍ غريبٍ غيرمتداوَلٍ .
و هي وإن تصنع من «التضاد» و لکنّها تختلف عنه؛ لأنّ التضاد يختص بالألفاظ والکلمات و المفارقة تختص بالمعاني و المفاهيم في إطار التناقض الظاهري في الجملة . و في نفس الوقت يمکن أن تخلق من غير «التضاد و الطباق» کالتشبيه و الإستعارة و المجاز المرسل و المشاکلة و غيرها من الطرق و الفنون اللغويّة .
ونقوم في هذا البحث بدراسة المفارقة و بواعثها و خلفيّتها التاريخية في البلاغة مع بيان انواعٍ من صورها المستعملة في الأدب الفارسي و العربي و القرآن الکريم ولاننسي طبعاً أن نشير إلي فوائدها الکمالية و جهاتها الجمالية.
شهريار همتي
المجلد 7، العدد 20 ، نوفمبر 1432
المستخلص
«أل» أو «الالف واللام» أو «اللام» وحدها، من أکثر الکلمات استعمالاً في اللغة العربية، ولعلنا لم نجانب الحق إن قلنا ان هذه الکلمة تستعمل أکثر من أيّ کلمة أخري. إنّ معرفة أنواع هذه الکلمة التي تبلغ أقسامها الي 14قسماً، والإلمام بمواضع استعمالها هي من المسائل العويصة أمام کل طالب أو باحث له صلة بهذه اللغة. إنّ صعوبة الإلمام ...
أكثر
«أل» أو «الالف واللام» أو «اللام» وحدها، من أکثر الکلمات استعمالاً في اللغة العربية، ولعلنا لم نجانب الحق إن قلنا ان هذه الکلمة تستعمل أکثر من أيّ کلمة أخري. إنّ معرفة أنواع هذه الکلمة التي تبلغ أقسامها الي 14قسماً، والإلمام بمواضع استعمالها هي من المسائل العويصة أمام کل طالب أو باحث له صلة بهذه اللغة. إنّ صعوبة الإلمام قد تتجاوز المبتدئين والناشئين، بحيث نري ان بين کبار العلماء أيضاًخلافاً في أنواع هذه الأقسام و ما يترتب عليها من مباحث. هذا ما دعانا للنظر في مسائل هذه الکلمة من جديد، للتعرف علي أهم الآراء والأقوال و ما يترتب علي کل قول من مسائل.
طیبه محترم نجاد؛ محمد غفوري فر؛ سبحان کاوسی
المستخلص
التكرار الهندسي من العلوم الحديثة والمهمة للغاية والذي يسعی لشرح قيمة التكرار وإفرازاته الدلاليّة. نظرًا للهندسة الخاصة، يلعب هذا الشكل من التكرار دورًا مهمًا في التماسك الصوتي والدلالي للكلمة ويؤسس ارتباطًا في الجوانب الفنية والجمالية للعمل الأدبي. في القرآن الكريم، تلعب ظاهرة التكرار الهندسي باعتبارها نمطًا فاعلًا من أنماط ...
أكثر
التكرار الهندسي من العلوم الحديثة والمهمة للغاية والذي يسعی لشرح قيمة التكرار وإفرازاته الدلاليّة. نظرًا للهندسة الخاصة، يلعب هذا الشكل من التكرار دورًا مهمًا في التماسك الصوتي والدلالي للكلمة ويؤسس ارتباطًا في الجوانب الفنية والجمالية للعمل الأدبي. في القرآن الكريم، تلعب ظاهرة التكرار الهندسي باعتبارها نمطًا فاعلًا من أنماط التعبير دورًا أساسيًا في نقل المفاهيم والموضوعات المقصودة. من بين سور القرآن الكريم، نتتبع التكرارات اللفظية في سياق سورة آل عمران بنية وترتيبًا، ونسعی إلی کشف ما تؤديه إلى إيجاد أنواع مختلفة من التكرار الهندسي. تهدف هذه الورقة البحثية بالاعتماد علی المنهج الوصفي - التحليلي إلى معرفة الوظيفة الجمالية للتكرار الهندسي والدور البارز لهذا النوع من التكرار في سورة آل عمران. في هذا الصدد، تم رصد ودراسة آيات سورة آل عمران من حيث التكرار الهندسي، في هذا الصدد، تم معالجة آيات سورة آل عمران ودراستها من حيث التكرار الهندسي، ومن خلال تقديم الأدلة، وقد وجدنا أن الترابط البنيوي والدلالي لسورة آل عمران يرجع إلى حد كبير إلى التكرار الهندسي، ومن بين أنواع التكرار الهندسي تجدر الإشارة إلی التكرار الاستهلالي، والختامي، والهرمي، والدائری، والتراكمي إذ نری لها حضورًا واسعًا في هذه السورة، ومن الواضح أن هذا التكرار المکثّف في هذه السورة يدل على انسجام النظام والإيقاع المستخدم في بناء وسياق الخطاب لإيصال رسالة السورة. في هذه السورة، وفقًا لغرضها، تم استخدام التكرار الهندسي للتأكيد على الرسائل وتثبيتها وإبراز المفاهيم في ذهن الجمهور وتوسيع المعنى وما إلى ذلك من المقاصد والدلالات.
ادبي
سيد اسماعيل حسيني اجداد
المجلد 10، العدد 33 ، أغسطس 1436، ، الصفحة 33-56
المستخلص
نظرية نـورمن فرکلاف يکي از رويکردهاي تحليل گفتمان انتقادي در نقد ادبيات داستاني است که متون را در سه سطح توصيف، تفسير، و تبيين، بررسي ميکند.در اين جستار، سعي بر اين است که دو داستان «خسرو» اثر عبدالحسين وجداني و «نخستين جام» اثر مصطفي لطفي منفلوطي به دليل هماننديهاي نسبتاً آشکار و متعدد در ساختار داستان سرگذشت قهرمانان، ...
أكثر
نظرية نـورمن فرکلاف يکي از رويکردهاي تحليل گفتمان انتقادي در نقد ادبيات داستاني است که متون را در سه سطح توصيف، تفسير، و تبيين، بررسي ميکند.در اين جستار، سعي بر اين است که دو داستان «خسرو» اثر عبدالحسين وجداني و «نخستين جام» اثر مصطفي لطفي منفلوطي به دليل هماننديهاي نسبتاً آشکار و متعدد در ساختار داستان سرگذشت قهرمانان، محتوا، و تفسير نهايي، با استفاده از نظرية نورمن فرکلاف در سه سطح توصيف، تفسير، و تبيين تحليل شود تا از اين طريق لايههاي مختلف معنا و درونماية آن کشف و بررسي گردد. اين پژوهش در پي آن است تا با شناخت تفاوتها و شباهتها در نظامها و وقايع اجتماعي به تبيين و تفسير آنها با استفاده از پديدههاي اجتماعي مشاهدهشده در درون اين نظامها بپردازد. نتايج بهدستآمده در تحليل اين دو داستان نشان ميدهد که بدبختيها و ناکاميهاي زندگي معتادان ريشه در استفاده نکردن از استعدادهاي ذاتي و شرايط مطلوب جامعة خويش دارد و ميتوان ميان اين مشکلات و پيامدهاي آنها ارتباط معنيداري برقرار کرد.
رقيه رستم پور؛ مهناز اعتضادي فر
المجلد 11، العدد 36 ، مارس 1437، ، الصفحة 135-152
المستخلص
ايران جزء ده کشور برتر جهان از نظر جاذبههاي گردشگري تاريخي، طبيعي، فرهنگي، و ديني است. طي ساليان اخير اين جاذبهها توجه گردشگران جهان را بهويژه از جهان عرب و شيعيان به خود جلب کردهاست. واقعيت آن است که ظرفيتهاي جذب گردشگر از کشورهاي عربي به ايران بسيار بيشتر از ميزان موجود است. ميان اين ظرفيت و جمعيتِ جوياي کار دانشآموختگان ...
أكثر
ايران جزء ده کشور برتر جهان از نظر جاذبههاي گردشگري تاريخي، طبيعي، فرهنگي، و ديني است. طي ساليان اخير اين جاذبهها توجه گردشگران جهان را بهويژه از جهان عرب و شيعيان به خود جلب کردهاست. واقعيت آن است که ظرفيتهاي جذب گردشگر از کشورهاي عربي به ايران بسيار بيشتر از ميزان موجود است. ميان اين ظرفيت و جمعيتِ جوياي کار دانشآموختگان زبان و ادبيات عربي که ميتوانند در تحقق اين ظرفيتها نقشآفرين باشند، حلقة مفقودهاي بنام مهارتهاي کارآفريني قرار دارد. اين مقاله با روش توصيفي ـ تحليلي درصدد پاسخ دادن به اين پرسش است که زمينهها، بايستهها و راهکارهاي کارآفريني زباندانان و دانشآموختگان زبان عربي در عرصه توريسم در کشور چيست؟ يافتههاي اين مقاله نشان ميدهد که ظرفيتها و مزيتهاي نسبي ايران براي گردشگران عرب بهخصوص شيعيان بسيار بالاست. بازنگري در برخي دروس رشته زبان و ادبيات عربي، تشکيل شرکتهاي گردشگري با محوريت بهکارگيري دانشآموختگان زبان عربي، افزايش حمايتهاي دولتي از دانشآموختگان بهخصوص با برگزاري دورههاي مهارتافزايي و راهنمايي توريست، و تشکيل حلقههاي همکاري ميان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، وزارت امور خارجه، بخش فرهنگي سفارتخانههاي عربي و انجمن زبان و ادبيات عربي، ميتواند به افزايش کارآفريني دانشآموختگان زبان و ادبيات عربي در عرصه گردشگري کمک کند.
علي نظري؛ محمود ميرزائي الحسيني؛ نعمت عزيزي
المجلد 6، العدد 16 ، أكتوبر 1431، ، الصفحة 137-158
المستخلص
إن احتلال العراق من قبل القوات التحالف في نيسان (مارس) 2003م ، يعد من أهمّ الأحداث و الکوارث في القرن الحادي و العشرين. فقد ادّي هذا الاحتلال الي تطوارت جسيمة في المجالات السياسية، الاجتماعية و الاقتصادية. و انّ الادب لاسيما الشعر في أرض العراق مرآة صافية لتوصيف التدمير و القتل و الجرائم و الکوارث التي سببها الغزاة المحتلّون. لقد ...
أكثر
إن احتلال العراق من قبل القوات التحالف في نيسان (مارس) 2003م ، يعد من أهمّ الأحداث و الکوارث في القرن الحادي و العشرين. فقد ادّي هذا الاحتلال الي تطوارت جسيمة في المجالات السياسية، الاجتماعية و الاقتصادية. و انّ الادب لاسيما الشعر في أرض العراق مرآة صافية لتوصيف التدمير و القتل و الجرائم و الکوارث التي سببها الغزاة المحتلّون. لقد حاول الشعراء العراقيون في هذه المرحلة ازالة القناع عن الوجه المزيف للقواة المحتلّة فکشفوا اللثام عن ديمقراطيتهم المزيفة و اظهروا للشعب العراقي، الاهداف الکامنة الرئيسة التي اخفتوها وراء الحرّية و الديمقراطية. بناء علي ذلک، استخدم الشعراء العراقيّون الاساليب المختلفة للوصول الي اهدافهم، منها الرمز والتمثيل فاتّخذوا الذئب، رمزا للقتل و سفک الدماء و الخنزير، رمزاً للدمار الشامل ، کما اتّخذوا الشخصيات التاريخية المشوّهة کهولاکو والابرهة و ابي رغال، تمثيلا تامّا للقواة المحتلّة في العراق. هذه المقالة تحاول ان تحلّل تجليّات الموضوعات المذکورة في شعر العراق الحديث منذ الاحتلال (2003-2010)
علي ضيغمي
المجلد 14، العدد 47 ، سبتمبر 2018، ، الصفحة 137-156
المستخلص
يکي از مهمترين منابع تأمين درآمد هر کشور، در کنارِ گرفتن ماليات، صادرات و توسعة صنعت گردشگري است که هر دو باعث ورود ارز به کشور ميشود؛ ازاينرو ميتوان از طريق معرفي جاذبههاي گردشگري و دستاوردهاي اقتصادي، پزشکي، علمي و ... کشور به زبانهاي ديگر بهويژه زبان عربي، باعث افزايش ارتباط دوسويه با کشورهاي عربي و توسعة صنعت گردشگري ...
أكثر
يکي از مهمترين منابع تأمين درآمد هر کشور، در کنارِ گرفتن ماليات، صادرات و توسعة صنعت گردشگري است که هر دو باعث ورود ارز به کشور ميشود؛ ازاينرو ميتوان از طريق معرفي جاذبههاي گردشگري و دستاوردهاي اقتصادي، پزشکي، علمي و ... کشور به زبانهاي ديگر بهويژه زبان عربي، باعث افزايش ارتباط دوسويه با کشورهاي عربي و توسعة صنعت گردشگري کشور گرديد. آموزش زبان عربي در پيوند با اقتصاد شکل متفاوتي دارد؛ با توجه به همجوار بودن ايران با کشورهاي عربي و بسياري مناسبتهاي ديگر، آموزش کاربردي و هدفمند زبان عربي، ميتواند نقش بزرگي در فعال شدن چرخة اقتصاد کشور داشته باشد. بيشک، شناساندن دقيق کشورمان به جهان عرب اعم از جاذبههاي گردشگري، مشاهير علمي و ادبي، دستاوردهاي پزشکي، علمي، اقتصادي، نظامي و... از طريق دانشجويان و فارغالتحصيلان گروههاي زبان و ادبيات عربي کشور به زبان عربي ميتواند نقش بسزايي در بهبود وضعيت اقتصادي جامعه داشته باشد که اين امر مستلزم برنامهريزيهاي درست و بلندمدت، آموزش مهارتهاي زباني به صورت کاربردي، مهارتهاي برقراري ارتباط، آشنايي با ملاحظات خاص فرهنگي کشورهاي عربي و... بهوسيلة گروههاي زبان و ادبيات عربي کشور به دانشجويان خود و ايجاد چند گرايش بينرشتهاي در مقاطع مختلف تحصيلي و نيز برگزاري دورههاي آموزشي ويژه است؛ هرچند تأثير مسائل سياسي را نيز در موفقيت يا شکست اين امور نميتوان ناديده گرفت.
فاطمه عارفي فرد؛ کبري روشنفکر
المجلد 6، العدد 14 ، إبريل 1431، ، الصفحة 139-173
المستخلص
أثَّرَتْ عَوامِلُ مُختَلِفَةٌ فِي ظُهورِ التَّصَوُّفِ الإسلامي، وَ الَّذي کانَ يُسَمّى "زُهْداً" فِي طوره الأول وَ الابتِدائي، إلَى أن أصْبَحَ فِي أواخِرِ القَرنِ الثَّانِي الهِجرِي مَذهَباً ذا مَبانٍ فِکريَّةٍ وَ عَقائِديَّة خاصَّة. فمن البديهي أن يظهرَ مع کل مذهب فکري أدباؤه و کتّابه الذين يدافعون عنه بالوسائل المختلفة ...
أكثر
أثَّرَتْ عَوامِلُ مُختَلِفَةٌ فِي ظُهورِ التَّصَوُّفِ الإسلامي، وَ الَّذي کانَ يُسَمّى "زُهْداً" فِي طوره الأول وَ الابتِدائي، إلَى أن أصْبَحَ فِي أواخِرِ القَرنِ الثَّانِي الهِجرِي مَذهَباً ذا مَبانٍ فِکريَّةٍ وَ عَقائِديَّة خاصَّة. فمن البديهي أن يظهرَ مع کل مذهب فکري أدباؤه و کتّابه الذين يدافعون عنه بالوسائل المختلفة ويشرحون مبانيه الفکرية و العقيدية، هذا الأمر کان صادقاً بين الصوفية أيضا فَهُم يستفيدون من النثر أو الشعر.
هذا وإنّ المتصوفة لم يظهروا منذُ البدايةِ أيَّة رغبةٍ فِي الشعرِ استناداً إلى الآية الشريفة " وَالشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الغَاوُونَ" فکانوا يمتنعون حَتَّى عن استماعِ الآياتِ القرآنيةِ بصوتٍ يُشبِهُ اللحنَ، وبِسَببِ هذه النزعةِ سَعَى أغلبيةُ المتصوفةِ إلَي کتابةِ آثارِهم بشکلٍ نثريٍّ. فحيتئذٍ أصبحَ لأصحابِ التصوف لِسانُهُم الخاصُّ، الّذي کانَ يُعبّرعن معانيهم وصُوَرهم التي تنطلق مِن تراثهم الروحي ورياضاتهم الخاصة، لأنَّ التصوفَ علمُ القلوب والبواطن، فالمتصوفةُ کانوا يُضيفون إلي موضوعات نثرهم و أساليبه ليُمکنَ لهم أن ينتقلوا معانيهم اللطيفة و العميقة.
يتناولُ النثر الصوفي هذه الانواع طيلَة العصر العباسي: النثرَ التعليميَّ، و الرسائلَ، و المواعظَ والحکمَ، و سيرةَ المشايخِ، و الحکاياتِ، و الأقوالَ (النثرَ الروائي)، و الأدعيةَ والمناجاةَ، و الشطحاتِ، و تفاسيرَ الصوفيةِ للقرآن الکريم، و قاموسَ المصطلحاتِ الصوفيةِ.
حميد رضا ميرحاجي
المجلد 6، العدد 15 ، يوليو 1431، ، الصفحة 141-172
المستخلص
اسلوب نقد الکتب المدرسية يختلف عما سواه من الکتب. ففي هذه الکتب اضافة الي ما نلاحظه باعتبارها الکتاب المدرسي؛ فهناک خطة مدونة تعمل کخريطة تعتمد عليها المناهج و يتخذ منها المولف آليات تاليف و اعداد الکتاب المدرسي. و هذه الخطة تسمي بـ " دليل البرنامج الدراسي "أو ما تسمي في الانجليزية بـ "curriculum" بعبارة أخري يمکن أن نعتبر الکتاب المدرسي ...
أكثر
اسلوب نقد الکتب المدرسية يختلف عما سواه من الکتب. ففي هذه الکتب اضافة الي ما نلاحظه باعتبارها الکتاب المدرسي؛ فهناک خطة مدونة تعمل کخريطة تعتمد عليها المناهج و يتخذ منها المولف آليات تاليف و اعداد الکتاب المدرسي. و هذه الخطة تسمي بـ " دليل البرنامج الدراسي "أو ما تسمي في الانجليزية بـ "curriculum" بعبارة أخري يمکن أن نعتبر الکتاب المدرسي کبناء دونت تفاصيله و مواصفاته و أجزاؤه و کيفية تکوينه و تشييده في ذاک الدليل .و لذلک يتوجب علي ناقد الکتب المدرسية و خاصة الحديثة منها مراجعة ما جاء في خضم الدليل .ففي هذه المرحلة يستطيع الناقد أن يتعرف إلي مدي انسجام ما جاء في الکتب مع ما في الدليل من المحتويات .و نحن نستطيع أن ندعي و بعد قراءتنا و مراجعتنا الدليل أن لجنة التخطيط و التاليف لم تدخر جهداً لجعل الکتب المدرسية مطابقة لأهداف و توجهات و أسس الدليل .
سارا رضايي؛ سيدمحمدرضا ابن الرسول؛ عادل رفيعي
المجلد 13، العدد 45 ، مارس 2018، ، الصفحة 141-164
المستخلص
فعل مرکب از پيوند يک فعل با يک اسم يا صفت يا بن فعل و يا جزء ديگري پديد ميآيد. اين نوع فعل در برخي زبانها ازجمله زبان فارسي وجود دارد ولي چنين گونهاي در دستور زبان عربي تاکنون شناسايي نشدهاست. اين در حالي است که دربارة برخي از کاربردهاي ترکيبي فعل در زبان عربي اختلاف نظر وجود دارد و هر يک به نوبة خود قابل بررسي و نقد است. نگارندگان ...
أكثر
فعل مرکب از پيوند يک فعل با يک اسم يا صفت يا بن فعل و يا جزء ديگري پديد ميآيد. اين نوع فعل در برخي زبانها ازجمله زبان فارسي وجود دارد ولي چنين گونهاي در دستور زبان عربي تاکنون شناسايي نشدهاست. اين در حالي است که دربارة برخي از کاربردهاي ترکيبي فعل در زبان عربي اختلاف نظر وجود دارد و هر يک به نوبة خود قابل بررسي و نقد است. نگارندگان در اين مقاله با روشي توصيفي ـ تحليلي نخست به تعريف و ويژگيهاي فعل مرکب در زبان فارسي پرداخته؛ سپس فعل را در زبان عربي در ترکيب با اجزاي ديگر جمله بررسي کردهاند و درنهايت ضمن آوردن نمونههايي، فرضية وجود فعل مرکب را در زبان عربي ارائه کردهاند. بر اساس اين فرضيه در نمونههايي مانند «کَانَ يَذهَبُ المُعَلِّمُونَ» که فعل مضارع مفرد بلافاصله پس از فعل ناقصة مفرد آمده و فاعل آن اسمي مثني يا جمع است، ميتوان «کانَ يَذهَبُ» را يک واحد فعل ترکيبي (فعل مرکب) تلقي کرد که يک فاعل (المُعلِّمُونَ) دارد.
ادبي
بي بي راحيل سن سبلي؛ سيد حسن فاتحي
المجلد 14، العدد 46 ، يونيو 2018، ، الصفحة 141-160
المستخلص
ادوارد سعيد، نظريهپرداز مشهور نقد پسااستعماري، در کتاب «نقش روشنفکر» به تعريف، تقسيمبندي و تبيين نقش روشنفکر پرداختهاست. پژوهش حاضر با روش توصيفي ـ تحليلي و با تکيه بر ديدگاه ادوارد سعيد، به مطالعة نقش، جايگاه و ارتباط روشنفکر با قدرت، زن، جامعه و دين در رمان «ذاکرة الماء»، اثر «واسيني أعرج»، رماننويس معاصر ...
أكثر
ادوارد سعيد، نظريهپرداز مشهور نقد پسااستعماري، در کتاب «نقش روشنفکر» به تعريف، تقسيمبندي و تبيين نقش روشنفکر پرداختهاست. پژوهش حاضر با روش توصيفي ـ تحليلي و با تکيه بر ديدگاه ادوارد سعيد، به مطالعة نقش، جايگاه و ارتباط روشنفکر با قدرت، زن، جامعه و دين در رمان «ذاکرة الماء»، اثر «واسيني أعرج»، رماننويس معاصر الجزايري ميپردازد. نتايج پژوهش نشان ميدهد که روشنفکران در اين رمان، در رويارويي با اقداماتِ قدرت سياسي و ديني، خطمشيهاي گوناگوني ازجمله مخالفت يا همسويي با قدرت، مهاجرت، بيتفاوتي يا سکوت در پيشگرفتهاند. آنها، در رابطه با مسئلة زن نيز، ديدگاهي جسمي، ليبرال و يا انساني دارند. افزون بر اين، به دليل حذف دين از زندگي و يا بنيادگرايي ديني، نتوانستهاند چهرهاي مثبت در ميان افراد جامعه بيابند. همچنين نبود آزادي بيان، رواج جهل، ناآگاهي، شايعه و خرافات، باعث شده تا مردم سخنان روشنفکران و نمايندگي آنان را نپذيرند که اين امر، فاصلهگرفتن روشنفکر از مردم و جامعه را در رمان «ذاکرة الماء» در پي داشتهاست.
ادبي
ابوالحسن امينمقدسي؛ طاهره حيدري
المجلد 12، العدد 40 ، مارس 1438، ، الصفحة 143-166
المستخلص
شعر معاصر عرب مزيّن به کاربرد انواع تناص ازجمله تناص تاريخي و ديني و قرآني است. مقالة حاضر قصد دارد تناص قرآني را در اشعار محمد بن عبدالمطلب واکاوي و تحليل کند تا به اين پرسش پاسخ دهد که چرا شاعر از بينامتنيت قرآني در ديوان خود بهره برده است و کاربرد اين تناصهاي قرآني متأثر از چه عواملي است؟ خوانش انتقادي ابياتي که در ديوان محمد بن ...
أكثر
شعر معاصر عرب مزيّن به کاربرد انواع تناص ازجمله تناص تاريخي و ديني و قرآني است. مقالة حاضر قصد دارد تناص قرآني را در اشعار محمد بن عبدالمطلب واکاوي و تحليل کند تا به اين پرسش پاسخ دهد که چرا شاعر از بينامتنيت قرآني در ديوان خود بهره برده است و کاربرد اين تناصهاي قرآني متأثر از چه عواملي است؟ خوانش انتقادي ابياتي که در ديوان محمد بن عبدالمطلب تناص قرآني دارند، در گروي يافتن معنا و چرايي توليد متن ديوان اين شاعر است؛ ازاينرو، رويکرد مقالة حاضر براي پاسخ به اين ابهام، رويکرد معناکاوي است تا از طريق تحليل عناصر سازندة معنا، به چرايي توليد ابيات قرآني ديوان دست يابد. پرورش محمد بن عبدالمطلب در خانوادهاي متدين، تحصيل در مراکز آموزشي سنتي الازهر و دارالعلوم، حضور فعال در محافل اسلامگراي سنتي و مجالست با دوستان اسلامگرا، همگي سبب شد نگاه ديني بر کل ديوان او سايه بيفکند و از تناص قرآني بيش از انواع ديگر تناص بهره بگيرد. همچنين گسترش فعاليت هواداران فرهنگ اسلامي ـ عربي پس از 1927م، سبب شد غالب تناصهاي قرآني قصايد شاعر به مضامين مذهبي اختصاص يابد.
ادبي
رقيه رستم پورملکي؛ مهناز اعتضادي فر
المجلد 15، العدد 51 ، سبتمبر 2019، ، الصفحة 143-160
المستخلص
در بسياري از دانشگاههاي ايران، نخبگان و زبانآموزان فراواني به فعاليت مشغولاند که بهرهگيري از توان آنان بهويژه در تقويت گردشگري ميتواند زمينهساز گسترش تبادلات فرهنگي و اقتصادي کشورهاي پهنة خليجفارس باشد. اين مقاله با روش توصيفي ـ تحليلي درصدد پاسخ به اين سؤال است که نقش و ظرفيت گروههاي علمي زبان و ادبيات عربي در شکوفايي ...
أكثر
در بسياري از دانشگاههاي ايران، نخبگان و زبانآموزان فراواني به فعاليت مشغولاند که بهرهگيري از توان آنان بهويژه در تقويت گردشگري ميتواند زمينهساز گسترش تبادلات فرهنگي و اقتصادي کشورهاي پهنة خليجفارس باشد. اين مقاله با روش توصيفي ـ تحليلي درصدد پاسخ به اين سؤال است که نقش و ظرفيت گروههاي علمي زبان و ادبيات عربي در شکوفايي صنعت گردشگري ميان شمال و جنوب خليجفارس چيست؟ يافتههاي مقاله نشان ميدهد که در صورت تقويت نگرش کارآفريني، تجاريسازي دانش و شکلگيري شرکتهاي زبانبنيان با محوريت زبان عربي، امکان بهرهگيري از گروههاي عربي دانشگاهها بهمنزله پيشران صنعت گردشگري خليجفارس وجود دارد. توجه به شاخههاي مختلف گردشگري زيارت، گردشگري تجاري، گردشگري طبيعي تاريخي، گردشگري سلامت، گردشگري علمي و ورزشي و نيز گردشگري دانشجويي از يکسو و ايجاد سازوکارهاي مناسب اين امکان را براي گروههاي عربي ايجاد ميکند تا در عرصهها و شاخههاي مختلف به توسعه گردشگري خليجفارس اهتمام ورزند؛ برخي راهحلهاي پيشنهادي عبارتند از: طراحي درس «کاربرد زبان عربي در گردشگري ايران»، شناسايي و تربيت زباندانان ماهر و مسلط به ميراث فرهنگيِ دو سوي خليجفارس، برگزاري دورههاي مهارتي تقويت گردشگري براي زباندانان و نيز سفرهاي دورهاي گروههاي عربي دو طرف.
ادبي
فرهاد رجبي
المجلد 15، العدد 50 ، يونيو 2019، ، الصفحة 145-162
المستخلص
ترجمه، به عنوان پلي ارتباطي بين ملتها، همواره زمينهساز انتقال تجربههاست. اين انتقال در صورت تداوم، ميتواند از صرف نقل يک متن، به بستري مناسب براي ايجاد تعامل تبديل شود. تجربة تاريخي، در اثر نهضت ترجمه، بهويژه در دوره عباسي که مصادف است با شکلگيري دوره طلايي تمدن اسلامي، نشان ميدهد استفاده از دستاوردها و ظرفيتهاي ديگر ...
أكثر
ترجمه، به عنوان پلي ارتباطي بين ملتها، همواره زمينهساز انتقال تجربههاست. اين انتقال در صورت تداوم، ميتواند از صرف نقل يک متن، به بستري مناسب براي ايجاد تعامل تبديل شود. تجربة تاريخي، در اثر نهضت ترجمه، بهويژه در دوره عباسي که مصادف است با شکلگيري دوره طلايي تمدن اسلامي، نشان ميدهد استفاده از دستاوردها و ظرفيتهاي ديگر ملتها ميتواند به توسعه و شکوفايي در سطوح مختلف بينجامد؛ بنابراين به نظر ميرسد امروز نيز ترجمه بتواند با بهکارگيري شيوههاي نوين و توانمنديهاي موجود در متون ادبي، در سطح روابط فرهنگي بين ايران و کشورهاي عربي دري جديد ايجاد کند. البته در اين مسير موانع و چالشها را نيز نبايد از نظر دور داشت؛ چنانکه مثلاً نبودِ توليدات فرهنگي مناسب، وجود تعارضات متعدد انگيزشي و ديگر مؤلفهها از عواملي است که نقش ترجمه را در تحقق اهدافش تحت تأثير قرار ميدهد. نوشتة حاضر ميکوشد با بررسي کارکرد تاريخي ترجمه متون، از فارسي به عربي و نقشآفريني مترجمان برجسته، جايگاه ترجمه را در ايجاد تعامل بين ايران و کشورهاي عربي بررسي کند، پيامدهاي مثبت و چالشهاي فرارو را مطالعه نمايد و با ارائة راهکارهايي به کارکرد ترجمه در تحقق اين هدف بپردازد. نتايج نشان ميدهد تلاشهاي انجامشده در اين حوزه تاکنون نتوانسته به نتايج مطلوب ختم شود و تحقق اين هدف، نيازمند بازنگري و تلاشي مضاعف در امر تأثيرگذاري ترجمه با توجه به تجربة تاريخي و منابع موجود گذشته است.
سيد حميد طبيبيان
المجلد 4، العدد 10 ، أكتوبر 1429، ، الصفحة 147-164
المستخلص
کما أنّ علماء البلاغه و اللغه العربيه و الفارسيه قد استعملوا مواردَ مختلفه من هذا العلم من أجل تزيين کلامهم و جعلوه ملاحه کلامهم.
الفصل هو الابتعاد عن عوامل العطف الّتي تربط الکلمات و الجمل بعضها ببعض في الوقت الذي يجب وجود العطف بين المصطلحات و المفردات و الجمل بشکل ذاتي طبيعي.
الوصل هو استعمال اداة ربط بين اصطلاحين أو جملتين ...
أكثر
کما أنّ علماء البلاغه و اللغه العربيه و الفارسيه قد استعملوا مواردَ مختلفه من هذا العلم من أجل تزيين کلامهم و جعلوه ملاحه کلامهم.
الفصل هو الابتعاد عن عوامل العطف الّتي تربط الکلمات و الجمل بعضها ببعض في الوقت الذي يجب وجود العطف بين المصطلحات و المفردات و الجمل بشکل ذاتي طبيعي.
الوصل هو استعمال اداة ربط بين اصطلاحين أو جملتين أو اکثر و يکون ذلک في الجمل و الکلمات الّتي لا يربطها عطف ذاتي و طبيعي بحاله عدم استعمال عوامل العطق بَنتابُ الجمله خلل و نقص في المعني.
مهين حاجي زاده
المجلد 2، العدد 6 ، سبتمبر 1427، ، الصفحة 147-171
المستخلص
بان عربي به عنوان شاخه اي از زبانهاي سامي، نوعي نظام وزني (متريک) است که با زبانهاي هموندي هند و اروپايي متفاوت به نظر مي رسد. نحويان قديم و جديد، اصول و معيارهايي درباره جمله در زبان عربي ارايه کرده اند. برخي معاصران کوشيده اند جايگزين هاي نظري و کاربردي براي اصول نحويان قديم عرب در بررسي جملات اسميه و فعليه قرار دهند. اين نوشتار تلاشهاي ...
أكثر
بان عربي به عنوان شاخه اي از زبانهاي سامي، نوعي نظام وزني (متريک) است که با زبانهاي هموندي هند و اروپايي متفاوت به نظر مي رسد. نحويان قديم و جديد، اصول و معيارهايي درباره جمله در زبان عربي ارايه کرده اند. برخي معاصران کوشيده اند جايگزين هاي نظري و کاربردي براي اصول نحويان قديم عرب در بررسي جملات اسميه و فعليه قرار دهند. اين نوشتار تلاشهاي زبان شناسان معاصر عرب را در توصيف ساختار و شکل گيري جمله عربي با دو روش توصيفي و زايشي- گشتاري بررسي مي کند و بر آن است تا جايگاه زبان عربي در ميان مطالعات زبان شناسي معاضر شناخته شود. از آنجا که بررسي الگوهاي مطالعه زبان عربي از منظر زبان شناسي جديد هنوز در آغاز راه قرار دارد، بهتر است پژوهشگر در توصيف زبان عربي، ميان دو رويکرد قديم و جديد حرکت کند.