محمّدنبي احمدي؛ عباس حاج زين العابديني
المجلد 8، العدد 22 ، يوليو 1433، ، الصفحة 99-120
المستخلص
در متون ديني و بهخصوص در قرآن کريم، توجّه خاصّي به جوارح انساني شده که در نوع بيان، شرح وظايف و تقديم و تأخير آنها نکتهها نهفته و رازها تعبيه شده است. در ميان اين اعضا، "قلب" و مترادفهاي آن، جايگاه ويژهاي را به خود اختصاص دادهاند. اگرچه تمام اعضاي بدن انسان و در مرتبهي بالاتر، قلب او، صفات و کارکردهاي اعجاببرانگيزي ...
أكثر
در متون ديني و بهخصوص در قرآن کريم، توجّه خاصّي به جوارح انساني شده که در نوع بيان، شرح وظايف و تقديم و تأخير آنها نکتهها نهفته و رازها تعبيه شده است. در ميان اين اعضا، "قلب" و مترادفهاي آن، جايگاه ويژهاي را به خود اختصاص دادهاند. اگرچه تمام اعضاي بدن انسان و در مرتبهي بالاتر، قلب او، صفات و کارکردهاي اعجاببرانگيزي داشته و اخيراً متخصّصاني چون "مايکل رزن" گفتهاند که قلب، هزاران سلول عصبي دارد که وظيفهي ذخيرهي اطّلاعات را به عهده دارند، هيچ کدام از اين گفتهها نميتواند دليلي بر کاربرد غيرمجازي قلب در قرآن کريم باشد. در اين ميان، محقّقاني با غفلت از ادلّهي عدّهي زيادي از مفسّران قرآن کريم مبني بر کاربرد مجازي واژهي قلب، تنها براساس شواهدي از کشفيات علمي، بهگونهي جزمي بيان کردهاند که کاربرد قلب در قرآن مجيد حقيقت است، نه مجاز. نويسندگان مقالهي حاضر، ضمن رد نکردن اين کشفيّات، ثابت خواهند کرد که با فرض درستي آن يافتهها کاربرد قلب در قرآن، مجاز است نه حقيقت. اين مقاله، اثبات کرده است که قلب انسان اگرچه از نظر فيزيولوژيکي وظايف مهمّي را برعهده دارد، نميتواند از قدرت درک و تفقّه برخوردار باشد، زيرا ايمان انسان که يک امر ماندگار و قلبي است پس از مردن او و نابود شدن اين تکهگوشت مادّي، از بين نرفته و کماکان پابرجاست.