سمیه پرماس؛ فرشيد ترکاشوند؛ عليرضا نظری؛ لیلا گل پور
المستخلص
استعاره های مفهومی همواره به عنوان موضوعی مهم در معناشناسی شناختی مطرح بوده است؛ لیکاف و جانسون به عنوان دو نظریه پرداز اصلی این حوزه، برجنبة جسمانی و تجربة بدنی استعارههای مفهومی تأکید کردند. بعدها نظریهپردازانی-در رأس آنها- کووِچش علاوه بر جنبة جسمانی، بر نقش بافت و به ویژه بافت فرهنگی نیز در پردازش و فهم استعارههای ...
أكثر
استعاره های مفهومی همواره به عنوان موضوعی مهم در معناشناسی شناختی مطرح بوده است؛ لیکاف و جانسون به عنوان دو نظریه پرداز اصلی این حوزه، برجنبة جسمانی و تجربة بدنی استعارههای مفهومی تأکید کردند. بعدها نظریهپردازانی-در رأس آنها- کووِچش علاوه بر جنبة جسمانی، بر نقش بافت و به ویژه بافت فرهنگی نیز در پردازش و فهم استعارههای مفهومی تأکید داشتند. ادونیس، شاعر و منتقد عرب زبان، در اشعار خود بر فکر و فرهنگ تمرکز دارد و دفتر شعریاش «أغانی مهیار الدمشقی» دارای بنیادها و زیرساختهای فکری و فرهنگی است که از فلسفه، تصوف و سوررئالیسم گرفته شده است. در این میان شباهت میان تجربة فرهنگی در ساخت و پرداخت استعارههای مفهومی و رابطة آن با بنیادهای فرهنگی در اندیشه و شعر أدونیس انگیزه اصلی انجام پژوهش حاضر است. نتایج پژوهش نشان میدهد که استعارة «پویایی، پیشرفت و نوآوری است» مهمترین حوزة مفهومیِ اندیشه و شعر ادونیس در مجموعة شعریِ «أغانی مهیار الدمشقی» است؛ بر این اساس که ادونیس برای مفهومسازیِ حوزة مقصدِ «پویایی» از مفاهیم متعدد و گاه متناقضی چون دویدن، جریان داشتن، متوقف شدن، سوختن و ... که در عالم معناییِ وی همگی در راستایِ مفهوم عینیِ «پیشرفت» میباشند، بهره جسته است.
فرشيد ترکاشوند؛ قهرمان فرشته پور
المجلد 16، العدد 55 ، سبتمبر 2020، ، الصفحة 119-138
المستخلص
ميدانهاي معنايي يکي از نظريههاي اصلي در علم معناشناسي است. ميدان معنايي به مجموعه واژگاني گفته ميشود که در معنا با يکديگر مرتبط بوده و ذيل يک واژۀ عام قرار ميگيرند. به کارگيري اين نظريه ميتواند راهکاري براي تحليل جهانمتن شاعر باشد. نگارندگان در اين مقاله برآنند تا با روش استنادي–تحليلي و ...
أكثر
ميدانهاي معنايي يکي از نظريههاي اصلي در علم معناشناسي است. ميدان معنايي به مجموعه واژگاني گفته ميشود که در معنا با يکديگر مرتبط بوده و ذيل يک واژۀ عام قرار ميگيرند. به کارگيري اين نظريه ميتواند راهکاري براي تحليل جهانمتن شاعر باشد. نگارندگان در اين مقاله برآنند تا با روش استنادي–تحليلي و به کارگيري اين نظريه، ابياتي از خمريۀ ابن فارض را به عنوان نمونه تحليل نمايند. در تحليل مورد نظر، روابط معنايي جديدي بين واژگان آشکار ميگردد؛ مفاهيمي چون: عشق ازلي، محبّت پروردگار، انوار الهي، مشاهده و تجلّي، هدايت و راهيافتن به سوي سعادت و همچنين مفهوم فراگير روحبخشي مي الهي هر کدام يک ميدان معنايي را در اشعار تحليلشده، تشکيل دادهاند و واژگان مرتبط ذيل آنها قرار گرفتهاست. در نتيجه، با کاربست نظريۀ ميدانهاي معنايي در اين مقاله، هندسۀ معنايي هر بيت با تحليل ميدانهاي معنايي مماس ذيل ميدان معنايي کلّي بيت به شکلي منسجم تحليل ميگردد و مجموعه ميدانهاي معنايي برخاسته از هر بيت ذيل ميدان کلّي عرفان ابن فارض قرار گرفته و در نهايت جهان متن شاعر را تشکيل ميدهد. چنين روندي در معناگشايي، ضمن اينکه کارکرد نظريه مورد نظر را در سطوح فراتر از بررسي واژه روشن ميسازد، در نهايت، جلوههاي متفاوتي از زيبايي نهفته در معنا را نيز آشکار ميسازد.