علی باقر طاهری نیا؛ مریم بخشی؛ روح الله مهدیان طرقبه
دوره 8، شماره 22 ، خرداد 1391، ، صفحه 75-98
چکیده
صحنهی داستان، بیانگر زمان، مکان و محیطی است که عمل داستانی در آن به وقوع میپیوندد. صحنه در داستان از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا داستان حتماً باید در جایی اتفاق بیفتد و در زمانی به وقوع بپیوندد. داستان حضرت سلیمان(ع) نیز نه تنها جزء داستانهایی است که در آن صحنه و صحنهپردازی اهمیت بسیاری دارد، بلکه از این منظر، هنریتر ...
بیشتر
صحنهی داستان، بیانگر زمان، مکان و محیطی است که عمل داستانی در آن به وقوع میپیوندد. صحنه در داستان از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا داستان حتماً باید در جایی اتفاق بیفتد و در زمانی به وقوع بپیوندد. داستان حضرت سلیمان(ع) نیز نه تنها جزء داستانهایی است که در آن صحنه و صحنهپردازی اهمیت بسیاری دارد، بلکه از این منظر، هنریتر از داستانهای بشری، ایفای نفش کرده است؛ به طوریکه هم بر رفتار شخصیتهای داستان، تأثیر گذاشته و از آنان تأثیر پذیرفته و اعمال آنان را توجیه و باعث تعامل شخصیتی میان شخصیتهای داستان، با صحنهها شده است. اختلاط زمان و مکان و بلافصل بودن آن دو، در این داستان، نمود پیدا کرده و در پردهی نهم و دهم، صحنه معادل داستان قرار گرفته است و نه تنها در لایه بیرونی خود، تمام ویژگیهای صحنهپردازی هنری و ادبی را دارد، بلکه در لایهی درونی خود به عنوان صحنهی خارقالعاده عمل کرده است.