طاهره جهانتاب؛ احمدرضا حيدريان شهری؛ بهار صديقی؛ سيدحسین سيدی
المجلد 18، العدد 64 ، ديسمبر 2022، ، الصفحة 221-244
المستخلص
"برید اللیل"، رمان برگزیدۀ بوكر عربی، روایت پریشانحالی شخصیتهای روانرنجوری است كه در كش و قوس جنگهای داخلی لبنان و مهاجرتهای اجباری، درگیر روانپریشیهای متعددی گردیدهاند. بركات در این رمان به خوبی توانسته است بازخوردهای روانكاوانۀ افراد جامعهاش را با دقتی شگرف به تصویر بكشد. این نحوۀ پرداخت شخصیتها، ضرورت انجام پژوهشی ...
أكثر
"برید اللیل"، رمان برگزیدۀ بوكر عربی، روایت پریشانحالی شخصیتهای روانرنجوری است كه در كش و قوس جنگهای داخلی لبنان و مهاجرتهای اجباری، درگیر روانپریشیهای متعددی گردیدهاند. بركات در این رمان به خوبی توانسته است بازخوردهای روانكاوانۀ افراد جامعهاش را با دقتی شگرف به تصویر بكشد. این نحوۀ پرداخت شخصیتها، ضرورت انجام پژوهشی با رویكرد روانشناختی را تبیین میكند. در پژوهش حاضر كه به شیوۀ تحلیل محتوا صورت گرفته است، برآنیم تا با چنین رویكردی و با توجه به نظریۀ طرحواره درمانی جفری یانگ، از دلایل شكلگیری طرحوارههای ناسازگار اولیه در وجود سه شخصیت این رمان پرده برداریم و راهبردهای برونرفت آنان از این طرحوارهها را بررسی كنیم. نتایج پژوهش حاكی از آن است كه: فقدان الگوهای كارآمد، بستری مناسب را برای پدیدآیی طرحوارههای ناسازگار اولیه در روان شخصیتهای مذكور فراهم آورده است. استیصال این شخصیتها در برابر طرحوارههای غیرشرطی محرومیت هیجانی، بدرفتاری و وابستگی، موجب پناه بردن آنان به طرحوارهای شرطی اطاعت و ایثار گردیده است. همۀ این شخصیتها در نهایت برای رویارویی با طرحوارههای غیرشرطی خویش به سبك جبران افراطی روی آوردهاند.
ادبي
رسول بلاوي؛ علي خضري؛ مهتاب دهقان
المجلد 13، العدد 42 ، أغسطس 1438، ، الصفحة 89-108
المستخلص
نظرية «کهنالگو» يا «آرکيتايپ» که نام آن با نام روانشناس و نظريهپرداز شهير سوئيسي، کارل گوستاو يونگ گره خورده، عبارت است از «رفتارها و مفاهيم مشترکي که از گذشتههاي دور در ناخودآگاه بشر ريشه دواندهاند». آنيما (عنصر مادينۀ روان مرد)، آنيموس (عنصر نرينۀ روان زن)، مادر، خود، کودک، زندگي دوباره، شهر پرديسي يا آرمانشهر ...
أكثر
نظرية «کهنالگو» يا «آرکيتايپ» که نام آن با نام روانشناس و نظريهپرداز شهير سوئيسي، کارل گوستاو يونگ گره خورده، عبارت است از «رفتارها و مفاهيم مشترکي که از گذشتههاي دور در ناخودآگاه بشر ريشه دواندهاند». آنيما (عنصر مادينۀ روان مرد)، آنيموس (عنصر نرينۀ روان زن)، مادر، خود، کودک، زندگي دوباره، شهر پرديسي يا آرمانشهر از جملة اين کهنالگوهاست. قصيدۀ «سرود باران» اثر بدر شاکر السياب نيز يکي از مهمترين قصايدي است که بازنمود کهنالگوهاي يونگ را بهخوبي ميتوان در آن مشاهده کرد. با توجه به بازنمود آشکار اين کهنالگوها در شعر بدر شاکر السياب، در اين نوشتار با تکيه بر روش توصيفي ـ تحليلي، پس از واکاوي ضمير ناخودآگاه شاعر، به بررسي کهنالگوهاي آنيما، مرگ، تولد دوباره، زندگي، کودک و مادر پرداختهايم و تلاش نمودهايم تا تصوير دقيقي از بازتاب اين کهنالگوها در قصيدۀ مذکور ارائه دهيم. يافتهها حاکي از آن است که در اين قصيده، کهنالگوها تا حد وسيعي از ناخودآگاه جمعي سياب نشأتگرفتهاست و وقايع مختلف و عمدتاً تلخِ موجود در زندگي وي، از مهمترين علل تجلي اين کهنالگوها در شعر وي به شمار ميآيد.