حسن گودرزي لمراسکي؛ علي باباپور روشن
المجلد 8، العدد 25 ، إبريل 1434، ، الصفحة 113-145
المستخلص
چکيده
جذّابيت، عامل حياتي روايتها و مقصود نهايي آن محسوب ميشود و نويسندگان براي تحقّق آن از تمامي ظرفيتها استفاده ميکنند که از جملهي آن ميتوان به مؤلّفهي زمان، اشاره کرد که با ظهور نظريّات دانشمنداني همچون ژرار ژنت فرانسوي، اهميّتش بيش از پيش، آشکارتر شد.
اين جستار با روش تحليل محتوا بر آن است تا اهميّت و تأثيرات زمان ...
أكثر
چکيده
جذّابيت، عامل حياتي روايتها و مقصود نهايي آن محسوب ميشود و نويسندگان براي تحقّق آن از تمامي ظرفيتها استفاده ميکنند که از جملهي آن ميتوان به مؤلّفهي زمان، اشاره کرد که با ظهور نظريّات دانشمنداني همچون ژرار ژنت فرانسوي، اهميّتش بيش از پيش، آشکارتر شد.
اين جستار با روش تحليل محتوا بر آن است تا اهميّت و تأثيرات زمان و انواع مختلف آن يعني نظم، تداوم و بسامد را از نظر ژرار ژنت در ايجاد جذّابيت داستان کوتاه «الافق وراء البوّابه» غسّان کنفاني، نويسندهي مبارز فلسطيني، مورد بررسي و تحليل قرار دهد تا نشان دهد که چگونه نويسنده در نظم با گذشتهنگري، آيندهنگري و ايجاد دگرگوني در نظم خطي روايت و نيز، شروع آن از نيمهي داستان، بازيهاي زماني، وارد کردن نوعي عاطفه و احساس و استفاده از ساخت برونگرا و در تداوم با فضاسازي، شتاب منفي نسبت به حوادث جذّاب، شتاب مثبت نسبت به بخشهاي تکراري و خستهکنندهي روايت و نزديک کردن و دور کردن خواننده از داستان و در بسامد با تمرکز بر قسمتهاي برانگيزندهي عواطف و احساسات مخاطب و تعليقآفرين، تکرار آنها و بيان کشمکش رواني شخصيت روايتش، به آشناييزدايي در روايت پرداخته و نوعي ابهام و پيچيدگي را در آن وارد کرده بهگونهاي که خواننده را براي دانستن ادامهي روايت، کنجکاو و مشتاق ساخته و او را در هول و ولا و فرضيهسازي نگه داشته است؛ همچنين عواطف و احساسات خواننده را بهکار گرفته و نسبت به سرنوشت شخصيتهاي روايتش، حساس ميکند و بدين وسيله، پيرنگ مطلوب و پيچيدهي داستاني خود را بنا ميسازد و آن را براي خواننده، جذّاب جلوه ميدهد.