ادبي
علي افضلي؛ نسترن گندمي؛ مهدخت نبوي
المجلد 14، العدد 47 ، سبتمبر 2018، ، الصفحة 97-116
المستخلص
هويت هر فرد مجموعه عناصري از شخصيت اوست که به او اين امکان را ميدهد تا موضع خود را نسبت به جهان و ديگران مشخص کند. هويت، پديدهاي ساکن نيست، بلکه سيال و چندلايه است و همين سيال بودن است که درعينحال که سبب پويايي آن ميشود، آن را در معرض خطر نيز قرار ميدهد؛ خطري که ميتواند سبب بحران هويت شود. اين بحران با نوعي بيثباتي، گسيختگي ...
أكثر
هويت هر فرد مجموعه عناصري از شخصيت اوست که به او اين امکان را ميدهد تا موضع خود را نسبت به جهان و ديگران مشخص کند. هويت، پديدهاي ساکن نيست، بلکه سيال و چندلايه است و همين سيال بودن است که درعينحال که سبب پويايي آن ميشود، آن را در معرض خطر نيز قرار ميدهد؛ خطري که ميتواند سبب بحران هويت شود. اين بحران با نوعي بيثباتي، گسيختگي ساختي و اختلال در کارکردها يا اجزاي موجود در نظام منِ فردي و اجتماعي شخص ديده ميشود. پژوهش حاضر با روش تحليلي ـ توصيفي و خوانش متنگراي رمان «ساقة بامبو» اثر «سعود سنعوسي»، ابتدا به بررسي تعريف بحران هويت فردي و اجتماعي و نشانههاي آن بر اساس نظرية «اريک اريکسون» ميپردازد. سپس با ذکر نمونههايي عيني، بحران هويت شخصيت اصلي رمان (خوزه = عيسي) در رويارويي با عوامل فراواقعي و نيز نقش بيگانگي و تنشهاي اجتماعي در دو جامعة «فيليپين» و «کويت» را بيان ميدارد. بنيان رمان بر اين حقيقت اساسي مبتني است که فرد بهناچار در کنترل و پيشبرد اختلالات شخصيتياي که در بهوجودآمدن آنها بههيچوجه سهيم نيست، تصميمگيرندة واحد است.