سعيد تاجيک؛ شمسي واقف زاده
المجلد 15، العدد 53 ، مارس 2020، ، الصفحة 103-122
المستخلص
در گفتمان روايي «ژنت»، بر داستان و چگونگي بيان آن يعني گفتمان، هر دو تأکيد ميگردد و به روايت به عنوان تعاملي ميان داستان و گفتمان نگريسته ميشود. گفتمان در اين رويکرد سه جنبه دارد: الف) زمان که خود متشکل است از: نظم، تداوم، تکرار؛ ب) وجه؛ ج) لحن. نظريۀ ژنت به توصيف روابط ميان جهان روايتشده، روايت در چهارچوب نمودهشده و روايتگري ...
أكثر
در گفتمان روايي «ژنت»، بر داستان و چگونگي بيان آن يعني گفتمان، هر دو تأکيد ميگردد و به روايت به عنوان تعاملي ميان داستان و گفتمان نگريسته ميشود. گفتمان در اين رويکرد سه جنبه دارد: الف) زمان که خود متشکل است از: نظم، تداوم، تکرار؛ ب) وجه؛ ج) لحن. نظريۀ ژنت به توصيف روابط ميان جهان روايتشده، روايت در چهارچوب نمودهشده و روايتگري ميپردازد. در اين جستار به روش توصيفي ـ تحليلي سعي شده علاوه بر معرفي نظريۀ ژنت و اثبات کاربست اين رويکرد بر تحليل رمانهاي عربي، با بررسي ساختار زمان، کانونهاي روايت، فاصلۀ روايت با بيان راوي و انواع ديدگاه بهکاررفته در رمان، به تحليل متن روايي پرداخته و توانايي داستانپردازي نويسنده در شکل دادن به نظام و ساختار روايي رمان، سنجيده شود. اين رمان از نظم روايي مثبتي برخوردار است اما شخصيتهاي اصلي آن بازگشتهايي به خاطرات خود دارند که اين امر، روايت را دچار زمانپريشي گذشتهنگر ساختهاست. نويسنده از تلخيص براي معرفي شخصيتهاي فرعي داستان استفاده کرده و گاه با حذف رويدادهاي واقعشده، بر روند روايتگري سرعت ميبخشد. با هدف بالا بردن ميزان اضطراب داستان، گاه صحنه، به صورت نقلقول مستقيم آزاد جريان مييابد. تکرارها همگي نمادهايي معنادارند. راوي، برونداستاني و داناي کل است و به ارزيابي ديدهها و شنيدههاي خود نميپردازد.