ناهيد نصيحت؛ کبري روشنفکر؛ خليل پرويني؛ فرامرز ميرزايي
المجلد 9، العدد 28 ، فبراير 1435، ، الصفحة 87-108
المستخلص
چکيده:
بنابر نظريهي «معناشناسيِ روايتِ» گريماس، از طريق برش متن، معنا به دست ميآيد. در اين فرايند معناسازي، کنش و شَوِش، بهعنوان عوامل گفتماني مهم، باعث شکلگيري گفتمان و ايجاد تغيير از وضعيتي به وضعيت ديگر و نيز حالتهاي پس از تغيير ميشوند. کنش، نظامهاي گفتماني هوشمند، و شَوِش، نظامهاي گفتماني احساسي را بهوجود ...
أكثر
چکيده:
بنابر نظريهي «معناشناسيِ روايتِ» گريماس، از طريق برش متن، معنا به دست ميآيد. در اين فرايند معناسازي، کنش و شَوِش، بهعنوان عوامل گفتماني مهم، باعث شکلگيري گفتمان و ايجاد تغيير از وضعيتي به وضعيت ديگر و نيز حالتهاي پس از تغيير ميشوند. کنش، نظامهاي گفتماني هوشمند، و شَوِش، نظامهاي گفتماني احساسي را بهوجود ميآورد. داستان پايداري «حبلٌ کالوريد»، قابليت مطالعه از ديدگاه نشانهمعناشناسي نوين را دارد. در اين گفتمان پويا، ابوهاني، شخصيت اصلي داستان، به دنبال تغيير وضعيت روحي خويش است. اين تغيير، ناخودآگاه و توسط جوانان مبارز، در بستر زماني و مکاني ويژه رخ ميدهد. احساس و ادراک، بهويژه حس شنيداري، اين فرايند شَوِشي را شکل ميدهند. از سوي ديگر، گاهي کنش، گونههاي شَوِشي داستان را بهوجود ميآورد و گاهي هم شَوِش، کنشزا ميشود. در حبلٌ کالوريد، نظامهاي گفتماني هوشمند و حسي ـ ادراکي در تعامل هستند و گونههاي مختلف نشانهمعناشناختي را بهوجود آوردهاند؛ اما گفتمان غالب، گفتمان احساسي است. از ديدگاه موضوعي، چون حبلٌ کالوريد بهعنوان داستان پايداري، اخلاقمحور و ارزشمدار محسوب ميشود، گفتمان مراممدار دارد.
بدين ترتيب هدف اين مقاله، مطالعهي فرايند معناشناسي داستان و ويژگيهاي روايي آن است تا سازوکارهاي توليد معنا و عناصر اصلي شکلگيري معنا را بهدست آورد.