پیمان شهبازی؛ مرضیه قلی تبار
المستخلص
موازنه یکی از مهمترین سازوکارهای نقد ادبی است که امروزه بیش از گذشته، کارایی آن مورد توجه ناقدان قرار گرفته، و بررسی ریشهها و اولین نشانههای کاربرد آن در نقد کهن عربی - به عنوان نقدی پیشرو و جامع - بسیار حائز اهمیت است. در نقد کهن عربی، روش مقایسه در حوزههای مختلف ادبی رواج يافت و علاوه بر شاعران و ادیبان، به ابزاری ...
أكثر
موازنه یکی از مهمترین سازوکارهای نقد ادبی است که امروزه بیش از گذشته، کارایی آن مورد توجه ناقدان قرار گرفته، و بررسی ریشهها و اولین نشانههای کاربرد آن در نقد کهن عربی - به عنوان نقدی پیشرو و جامع - بسیار حائز اهمیت است. در نقد کهن عربی، روش مقایسه در حوزههای مختلف ادبی رواج يافت و علاوه بر شاعران و ادیبان، به ابزاری مهم و قابل اتکاء برای زبان شناسان و نحویان در پژوهشهای زبانی تبدیل گشت. از این رو تاریخنویسان و ناقدان کهن عربی همواره از آن برای معرفی و شرح حال دانشمندان بهره گرفتهاند. کتابهایی که در حوزه شرح دستور زبان یا نحو عربی یا طبقات و طبقهبندی نحویان و زبانشناسان به نگارش درآمده، از این عنصر نقدی بهره گرفته و آن را جهت مقایسه میان نحویان و آراء و جریانات زبانی آنها استفاده نموده است. این پژوهش توصیفی - تحلیلی، جایگاه و کارکرد این مؤلفهی مهمّ یعنی موازنه و مقایسه را، در یکی از قدیمیترین کتابهای طبقات نحویان و لغویان، کتاب ”مراتب النحويين“ أبوالطیّب اللغوي بررسی کرده است. نتیجه نشان میدهد با وجود اینکه موازنه و مقایسه میان نحویان بر خلاف شاعران چندان رایج نبوده است، اما ابوالطیّب اللغوي در لایههای مختلفی از این روش بهره جسته و در سطوح مختلفی آن را به کار برده است که شامل مقایسه در ابداع و تقدّم، أخذ و اقتباس، و دانش نحوی است.
حسين ابويساني؛ مریم اطهری نیا
المستخلص
ساختشکنی ژاک دریدا پیامد و ادامۀ ساختگرایی دو سوسور است که از طریق واشکافی دقیق نیروهای معنایی مغایر در متن سامان مییابد. بر این اساس ادعای صاحب متن رنگ میبازد تا خود متن اهمیت یابد. چرا که متن سرشار از فضاهای خالی، ناگفتهها و حفرههای قابل نفوذ است و خواننده وظیفه دارد در جریان تأویلی مستمر، این فضاها و ناگفتهها را کامل ...
أكثر
ساختشکنی ژاک دریدا پیامد و ادامۀ ساختگرایی دو سوسور است که از طریق واشکافی دقیق نیروهای معنایی مغایر در متن سامان مییابد. بر این اساس ادعای صاحب متن رنگ میبازد تا خود متن اهمیت یابد. چرا که متن سرشار از فضاهای خالی، ناگفتهها و حفرههای قابل نفوذ است و خواننده وظیفه دارد در جریان تأویلی مستمر، این فضاها و ناگفتهها را کامل کند. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته، داستان أبوقیر و أبوصیر را از مجموعۀ هزار و یک شب، جهت دست یافتن به قرائتی نو و درک عمیقتر نسبت به ژرف ساخت داستان و شناخت شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر آن مورد بررسی قرار داده و با آشکار ساختن تناقضها و زوایای پنهان موجود در حکایت از طریق نشانههای درون متن، قطعیت معنای اولیه داستان را شکسته و به این نتایج دست یافته است که؛ بر خلاف برداشت اولیه، نه شخصیت داستانیِ أبوصیر، خوب و خیر مطلق است و نه شخصیت أبوقیر، بد و شر مطلق. بلکه گاه پندار و کردار هر دو بر خلاف ظاهر متن، قابل نقد و تأویل است. همچنین این داستان، گسستها، فضاهای خالی و حفرههایی در خود دارد که آن را شکننده، تأویل پذیر و غیر قابل اعتماد مینماید. بر این اساس، «همخوان نبودن مطالبِ» بخشهایی از داستان، تکیه بر «راوی سوم شخص یا همان دانای کل» و همچنین استعانت از «علم بلاغت» مانند تشبیه برای تکثّر و تعدِد معانی، از جمله حفرههای تأویل معنایی در این اثر میباشد و زمینه را برای شکستن ساختار داستان فراهم میآورد.
ادبي
رمضان رضائي
المجلد 12، العدد 40 ، مارس 1438، ، الصفحة 167-186
المستخلص
هر کدام از منتقدان ادبي عرب از يک شيوه در نقد ادبي پيروي ميکنند. اما از اين ميان، طه حسين در کتاب حديث الاربعاء که در زمينة نقد است، شيوهاي تلفيقي در پيش گرفته و از تحليل گفتمان نيز در اين شيوه بهره برده و با توجه به شخصيت و عصر شاعر و نيز هنر شاعري به تحليل اثر ادبي پرداختهاست. اين پژوهش با هدف تبيين تلاشهاي نقدي طه حسين و تشريح ...
أكثر
هر کدام از منتقدان ادبي عرب از يک شيوه در نقد ادبي پيروي ميکنند. اما از اين ميان، طه حسين در کتاب حديث الاربعاء که در زمينة نقد است، شيوهاي تلفيقي در پيش گرفته و از تحليل گفتمان نيز در اين شيوه بهره برده و با توجه به شخصيت و عصر شاعر و نيز هنر شاعري به تحليل اثر ادبي پرداختهاست. اين پژوهش با هدف تبيين تلاشهاي نقدي طه حسين و تشريح روش نقد وي در کتاب حديث الاربعاء صورت گرفتهاست و سعي دارد با استفاده از روش تحليلي ـ توصيفي به اين هدف دست يابد. نتايج بررسيها بيانگر آن است که طه حسين در نقد خويش براي مخاطب اهميت زيادي قائل بود و براي جلب توجه وي از اسلوبهاي متعددي از قبيل اسلوب تقريري و نحوة خطاب و مخاطب خيالي استفاده کردهاست. او پيش از تحليل شعر يک شاعر به زمينههاي تاريخي و اجتماعي زمان شاعر پرداخته، سپس به جنبههاي هنري شعر توجه نمودهاست. اساس همة اينها بر محور گفتوگو است.
ادبي
مريم رحمتي؛ علي باقر طاهري نيا؛ روح الله مهديان طرقبه؛ سبحان کاووسي
المجلد 11، العدد 37 ، يونيو 1437، ، الصفحة 43-64
المستخلص
لحازم القرطاجني آراء وأفکار نقدية مختلفة في التراث النقدي والبلاغي العربي تستدعي القراءة المتجددة والتأويل، کما له الفضل في إبداع مصطلحات نقدية حديثة لم تکن في ضمن المصطلحات النقدية القديمة منها الإعتاب، المنزع، التحجيل، التسويم، التغيير، الإحالة، الأرجل، الرکن، السبط والجعدة و... نحن بقراءتنا المتجدّدة علي النقد الحازمي، استخرجنا ...
أكثر
لحازم القرطاجني آراء وأفکار نقدية مختلفة في التراث النقدي والبلاغي العربي تستدعي القراءة المتجددة والتأويل، کما له الفضل في إبداع مصطلحات نقدية حديثة لم تکن في ضمن المصطلحات النقدية القديمة منها الإعتاب، المنزع، التحجيل، التسويم، التغيير، الإحالة، الأرجل، الرکن، السبط والجعدة و... نحن بقراءتنا المتجدّدة علي النقد الحازمي، استخرجنا المصطلحات النقدية الخاصة لحازم ووقفنا علي دلالة هذه الثروة المصطلحية في «المنهاج» ووضَّحنا معناها للکشف عن زوايا خفية في التراث النقدي.
إنّ مصطلح «الإحالة» يدلّ علي تعامل الشاعر مع التاريخ و هو إشارة الشاعر إلي أحداث التاريخ أو معالجة و قائعه التي تقرن الحاضر بالماضي و هو يطابق مصطلح «التناص» أو «استدعاء الشخصية» في النقد المعاصر، إن حازم هو أول من أدخل مصطلح «الأرجل» إلي صناعة العروض و هو مصطلح مبدَع يدلّ علي المقاطع الصوتية، و«الرکن» أيضاً مصطلح عروضي لدي حازم و هو عبارة عن الساکن الفاصل بين المتحرکين في القافية، يقسّم صاحب المنهاج الأوزان الشعرية إلي «السبط والجعد» والسبط هو الذي تتوالي فيه ثلاثة متحرکات والجعد، الوزن الذي تتوالي فيها أربعة سواکن من جزءَين أو ثلاثة من جزء واحد، وأما «المنزع» عند حازم فهو المصطلح الذي يُستعمل اليوم بمعني «الأسلوب» و«التسويم» مصطلح مبتکَر استخدمه الناقد الأندلسي للدلالة علي حسن مطلع الکلام، و مصطلح «التحجيل» عند صاحب المنهاج هو ما يسمّيه البلاغيون بـ «حسن المقطع» و... الهدف من کلّ من هذه المصطلحات هو التأثير علي «المتلقي». إنّ حازم القرطاجني بابتکاره هذه المصطلحات الجديدة في النقد الأدبي، وسّع دائرة الثقافة العربية ورقّي العقل العربي وبآرائه القيّمة أسهم في إثراء النقد العربي القديم.
هومن ناظميان
المجلد 9، العدد 27 ، يناير 1435، ، الصفحة 97-115
المستخلص
تکنيکهاي زيباي ادبي و ساختارهاي گوناگون زباني و موسيقايي بهکاررفته در قرآن کريم آنچنان مسحورکننده و شگفتآور است که در هر زمان ميتوان از زاويهاي متفاوت به آن نگريست و از درياي شگفتيهاي آن چند قطرهاي نوشيد. رويکرد شکلگرايان و ساختارگرايان به متن ازجمله روشهايي است که ميتواند به ما در شناخت برخي ابعاد گوناگون زيباييهاي ...
أكثر
تکنيکهاي زيباي ادبي و ساختارهاي گوناگون زباني و موسيقايي بهکاررفته در قرآن کريم آنچنان مسحورکننده و شگفتآور است که در هر زمان ميتوان از زاويهاي متفاوت به آن نگريست و از درياي شگفتيهاي آن چند قطرهاي نوشيد. رويکرد شکلگرايان و ساختارگرايان به متن ازجمله روشهايي است که ميتواند به ما در شناخت برخي ابعاد گوناگون زيباييهاي لفظي و معنوي قرآن کريم، ياري رساند. هدف اين مقاله، تحليل فرم و ساختار در سورهي مبارکهي تکوير و بررسي ارتباط آنها با محتواي اين سوره است و به همين منظور، ساختارهاي زباني و موسيقايي اين سوره و ارتباط آنها با محتوا، تحليل و بررسي و ساختار موسيقايي در قالب نمودارهاي خطي و ستوني به تصوير کشيده شده است.
نتايج اين پژوهش، نشان ميدهد که موضوعات مطرحشده در اين سوره بر طبق اصول و مباني هماهنگ و منسجمي بيان شده بهگونهاي که چهارده آيهي نخست سوره به منزلهي مقدمهچيني براي بيان موضوعات بخش دوم اين سوره است. برجستهسازي بهصورت توازن آوايي، واژگاني و نحوي به ويژه در بخش اول کاملاً مشهود است. ساختار منظم نحوي، استفادهي گسترده از تکنيک تکرار در سطح حروف و واژگان و موسيقي حروف و واژگان، همگي در خدمت اهداف تربيتي و ديني اين سوره قرار دارند. سورهي مبارکهي تکوير، ساختارهاي زباني وموسيقايي هدفمند، منظم و منسجمي دارد که همهي اجزا و عناصر آن متناسب با يکديگر و هماهنگ با محتوا و اهداف تربيتي و ديني قرآن کريم بهکار گرفته شدهاند.
نور محمد علي القضاه
المجلد 6، العدد 14 ، إبريل 1431، ، الصفحة 1-19
المستخلص
ظهرَ في النقد القديم الفارسي و العربي اتجاهان متعارضان، أحدهما يدعو للعودة و التمسّک بأصول الأدب و الشّعر کما کانت عليه عند القدامى، و الآخر يروّجُ للتغيير و التجديد في هذا المجال، فظهرت على السّاحة الأدبية صورة غير مکتملة الملامح لنزاعاتٍ بين أتباع هذين الاتجاهين، أمّا في العصر الحديث فقد احتدمت هذه النزاعات بين أتباع التجديد ...
أكثر
ظهرَ في النقد القديم الفارسي و العربي اتجاهان متعارضان، أحدهما يدعو للعودة و التمسّک بأصول الأدب و الشّعر کما کانت عليه عند القدامى، و الآخر يروّجُ للتغيير و التجديد في هذا المجال، فظهرت على السّاحة الأدبية صورة غير مکتملة الملامح لنزاعاتٍ بين أتباع هذين الاتجاهين، أمّا في العصر الحديث فقد احتدمت هذه النزاعات بين أتباع التجديد و مناصري التقليد، و ذلک إثر انفتاح المجتمعات العربيّة و المجتمع الإيراني على الثقافات الغربيّة، فمن داعٍ يدعو إلى نسيان الماضي و التجديد على أسسٍ غربيّة إلى آخر يرفضُ و بشدّة کل ما له صلة بالثقافات الغربيّة، يتخلل ذلک بعض الآراء التي تدعو إلى الوسطيّة في هذا کلّه، لکن کان النّصر في نهاية المطاف لأتباع التجديد الذين انقسموا بدورهم إلى مجددين محافظين و مجددين إفراطيين و ما تناولته في هذه الدراسة صورة عامّة توضّح حقيقة العلاقة بين أصحاب کلا الاتجاهين قديماً و حديثاً و حقيقة الخط الذي انتهجه أعلام هذين التيّارين النقديين.
شهريار همتي
المجلد 3، العدد 7 ، إبريل 1428، ، الصفحة 111-133
المستخلص
نقد در عصر جاهلي فاقد «مقياس ومعيار»، وفقط بر اساس ذوق ناقد بود. نقد اين دوره به دوراز هرگونه تعليل وتحليل ارائه ميشد. با ظهور اسلام اوّلين نقطه تطوّر نيز براي نقد آشکار، و اوّلين مقياس و معيار که همان دين واخلاق بود نيز براي نقد پيدا شد؛ يعني از آن پس، شعر را با مقياس ومعيار دين سنجيدند، هر شعري منطبق و موا فق با مبادي دين بود حکم به ...
أكثر
نقد در عصر جاهلي فاقد «مقياس ومعيار»، وفقط بر اساس ذوق ناقد بود. نقد اين دوره به دوراز هرگونه تعليل وتحليل ارائه ميشد. با ظهور اسلام اوّلين نقطه تطوّر نيز براي نقد آشکار، و اوّلين مقياس و معيار که همان دين واخلاق بود نيز براي نقد پيدا شد؛ يعني از آن پس، شعر را با مقياس ومعيار دين سنجيدند، هر شعري منطبق و موا فق با مبادي دين بود حکم به خوبي آن کرده و آن را مي پذيرفتند ودر غير اين صورت آن را مردود وفاقدارزش ميدانستند. اواخر قرن اوّل هجري که عصر پيدايش گرايشها و احزاب سياسي متعددي بود که هر يک براي بيان ديدگاههاي خود وتبليغ آن، شاعراني را در اختيار داشتند، بازار شعر وشاعري و به دنبال آن نقد و نقّادي رونق چشمگيري پيدا کرد. در اين برهه، ابن ابي عتيق که ناقدي خوش ذوق وتيز بين بود پا به عرصه نقد وادب نهاد وبا نقّاديهاي دقيق، ظريف و آکنده از طنز وشوخي خود، نقطه جديدي را در تطوّر نقد به وجود آورد. در اين مقاله سعي شده که با آراء نقدي اين ناقد برجسته آشنا شده و نيز ريشههاي مباحثي را که امروزه در نقد مطرح ميشود، در نقّاديهايي که از وي نقل شده پيگيري کنيم.
شکوه السادات حسيني
المجلد 2، العدد 5 ، مارس 1427، ، الصفحة 137-152
المستخلص
دکتر شوقي ضيف، چهره نام آشناي استادان و دانشجويان ادبيات عربي در سطح جهان، در طول نزديک به يک سده عمر خويش، پژوهش هاي فراواني در ادبيات عربي و علوم اسلامي انجام داده که حاصل آن بيش از پنجاه مقاله و کتاب است. وي با پژوهش در قرآن کريم و منابع کهن ادبيات عربي، اطلاعات وسيعي به مخاطبان خود عرضه کرد و هر تلاشي در اين عرصه گسترده را نيازمند ...
أكثر
دکتر شوقي ضيف، چهره نام آشناي استادان و دانشجويان ادبيات عربي در سطح جهان، در طول نزديک به يک سده عمر خويش، پژوهش هاي فراواني در ادبيات عربي و علوم اسلامي انجام داده که حاصل آن بيش از پنجاه مقاله و کتاب است. وي با پژوهش در قرآن کريم و منابع کهن ادبيات عربي، اطلاعات وسيعي به مخاطبان خود عرضه کرد و هر تلاشي در اين عرصه گسترده را نيازمند مطالعه آثار خويش ساخت که البته بررسي دقيق اين آثار مي تواند بسياري از نظريات وي را به چالش کشد. در بخش نخست نوشتار حاضر، عوامل موثر در تکوين اين شخصيت علمي تاثيرگذار بر روند جريان ادبيات عربي به شيوه اي توصيفي - تاريخي بررسي شده است. بخش دوم شامل بررسي اجمالي سبک نوشتاري و شيوه هاي نگارش شوقي ضعيف است و با روش تحليلي - استنباطي به دسته بندي نقدهاي متنوع از آثار اين شخصيت مي پردازد. اين بخش با برداشت ها و نقدهاي شخصي نگارنده حاوي مطالب جديدي در اين باره است.