ادبي
رسول بلاوي؛ علي خضري؛ مهتاب دهقان
المجلد 13، العدد 42 ، أغسطس 1438، ، الصفحة 89-108
المستخلص
نظرية «کهنالگو» يا «آرکيتايپ» که نام آن با نام روانشناس و نظريهپرداز شهير سوئيسي، کارل گوستاو يونگ گره خورده، عبارت است از «رفتارها و مفاهيم مشترکي که از گذشتههاي دور در ناخودآگاه بشر ريشه دواندهاند». آنيما (عنصر مادينۀ روان مرد)، آنيموس (عنصر نرينۀ روان زن)، مادر، خود، کودک، زندگي دوباره، شهر پرديسي يا آرمانشهر ...
أكثر
نظرية «کهنالگو» يا «آرکيتايپ» که نام آن با نام روانشناس و نظريهپرداز شهير سوئيسي، کارل گوستاو يونگ گره خورده، عبارت است از «رفتارها و مفاهيم مشترکي که از گذشتههاي دور در ناخودآگاه بشر ريشه دواندهاند». آنيما (عنصر مادينۀ روان مرد)، آنيموس (عنصر نرينۀ روان زن)، مادر، خود، کودک، زندگي دوباره، شهر پرديسي يا آرمانشهر از جملة اين کهنالگوهاست. قصيدۀ «سرود باران» اثر بدر شاکر السياب نيز يکي از مهمترين قصايدي است که بازنمود کهنالگوهاي يونگ را بهخوبي ميتوان در آن مشاهده کرد. با توجه به بازنمود آشکار اين کهنالگوها در شعر بدر شاکر السياب، در اين نوشتار با تکيه بر روش توصيفي ـ تحليلي، پس از واکاوي ضمير ناخودآگاه شاعر، به بررسي کهنالگوهاي آنيما، مرگ، تولد دوباره، زندگي، کودک و مادر پرداختهايم و تلاش نمودهايم تا تصوير دقيقي از بازتاب اين کهنالگوها در قصيدۀ مذکور ارائه دهيم. يافتهها حاکي از آن است که در اين قصيده، کهنالگوها تا حد وسيعي از ناخودآگاه جمعي سياب نشأتگرفتهاست و وقايع مختلف و عمدتاً تلخِ موجود در زندگي وي، از مهمترين علل تجلي اين کهنالگوها در شعر وي به شمار ميآيد.