ادبی
معصومه صیامی؛ یدالله ملایری
چکیده
الياس خوري يكي از نویسندگان برجسته لبنانی و یکی از چهره های سرآمد نگارش ادبیات شگرف در رمان عربی است. بازی هنرمندانه با زمان، نقشی بنیادین در آفرینش جهان داستانی شگرف رمان های الیاس خوری دارد. شگردهای دیرش در آفرینش و رازناکیِ جهان داستانی این نویسنده به ویژه در رمان کوتاه و فشرده و رازناکِ ابوابالمدینه بسیار کارگر افتاده است. دیرش، ...
بیشتر
الياس خوري يكي از نویسندگان برجسته لبنانی و یکی از چهره های سرآمد نگارش ادبیات شگرف در رمان عربی است. بازی هنرمندانه با زمان، نقشی بنیادین در آفرینش جهان داستانی شگرف رمان های الیاس خوری دارد. شگردهای دیرش در آفرینش و رازناکیِ جهان داستانی این نویسنده به ویژه در رمان کوتاه و فشرده و رازناکِ ابوابالمدینه بسیار کارگر افتاده است. دیرش، از مفاهیمِ مهم نقد ساختارگرا و به-ویژه در نظریة ژرار ژنت برای بررسی زمانِ رمان است.این پژوهش از رهگذر بررسی ساختارشناسانه شگردهای دیرش یا شتاب های چهارگانه روایت (چکیده، حذف، درنگ و صحنه نمایش) بر پایه کتاب گفتمان داستان ژنت، در پی کمک به شناخت جهان داستانی ادریس خوری و به ویژه یکی از مهم ترین شگردهایی است که در آفرینش این جهان رازناک و مه آلود نقش داشته است. فشردنِ هزار سال سرگذشت در 112 صفحه که جهانی رازناک و پُر ابهام آفریده است، نشان از کاربست هنرمندانۀ زمان به ویژه شگردهای دیرش دارد که از سنجش مدت زمان گاهشماریکِ سرگذشت با مدت زمانِ تخیلی داستان به دست میآید. چهار شگردِ دیرش شتابِ داستان را افزایش یا کاهش داده و به رازناکی و رازگشاییِ داستان یاری رسانده. با چکیده و حذف شتاب و رازناکی داستان افزایش و با درنگ و صحنة نمایش، شتاب و رازناکی داستان کم شده. در حذفهای درپرده و درپندار نیز گاه کاهش شتاب و بستوگشادِ راز دیده میشود. رویهمرفته، از آنجا که رمانِ از شگردهای دیرش بهخوبی بهره برده است توانسته «هزار سال» سرگذشت يا تاريخ را در رمانی کوتاه و رازآلود بگنجاند.
ادبی
نوشین بهرامی پور؛ راضیه سادات میرصفی
دوره 16، شماره 57 ، اسفند 1399، ، صفحه 141-163
چکیده
يُعتبَر النقد النسوي من مناهج النقد الأدبي المعاصر. يسعی هذا النوع من النقد إلى تحديد دور الثقافة الرجولية في الصور المقدّمة للمرأة في الأعمال الأدبية ودراسة مکانة المرأة الحقيقية کمؤشر هام ومؤثر. سحر خليفة الکاتبة الفلسطينية المعاصرة استخدمت الخطاب الأدبي لتبيين مکانة المرأة ودورها في المجتمع الفلسطيني ومواقفها النسوية في رواية ...
بیشتر
يُعتبَر النقد النسوي من مناهج النقد الأدبي المعاصر. يسعی هذا النوع من النقد إلى تحديد دور الثقافة الرجولية في الصور المقدّمة للمرأة في الأعمال الأدبية ودراسة مکانة المرأة الحقيقية کمؤشر هام ومؤثر. سحر خليفة الکاتبة الفلسطينية المعاصرة استخدمت الخطاب الأدبي لتبيين مکانة المرأة ودورها في المجتمع الفلسطيني ومواقفها النسوية في رواية "مذکرات امرأة غير واقعية"، وکانت متأثرة في آراءها النسوية بآراءِ ميشل فوکو المنظر والفيلسوف الفرنسي حول السلطة. هذه المقالة تستخدم المنهج الوصفي–التحليلي وفق آراء فوکو حول السلطة لدراسة الخطاب النسوي في رواية "مذکرات امرأة غير واقعية" للکاتبة سحر خليفة ونتائج هذه الدراسة تشير إلى أنّ الراوية تعتقد بأنّ حرية فلسطين مرهونة بحرية المرأة وتحسين مکانتها في المجتمع. النساء مضطهدات في المجتمع الرجولي ويحاولن تغيير ظروفهن لتغيير رؤية الرجل والمجتمع إليهن. وهذا التغيير في الرؤية قد يکون حلّاً لتحسين وضع المرأة في المجتمع الفلسطيني والمجتمعات الأخرى.
ادبی
جلال مرامی؛ رجاء ابوعلی؛ قاسم عزیزی مراد
دوره 15، شماره 52 ، آذر 1398، ، صفحه 105-124
چکیده
اللغة ـ بوصفها عاملاً رئیساً فی تشکیل الخطاب الأدبی ـ تلعب دوراً مهمّاً فی تکوین الثقافة والمعرفة علی کافّة المجالات. وانطلاقاً من هنا، فإنّه لیس طرح إشکالیّة تعالق اللغة بالفکر والمعرفة فی النص الأدبی، وما یتعلّق بهما نحو التحول الثقافی المعرفی، موضوعاً منفصلاً غیر متشابک؛ وإنّما یُعتبر هذا التعالق نوعاً من الثقافة وأسلوباً للحیاة، ...
بیشتر
اللغة ـ بوصفها عاملاً رئیساً فی تشکیل الخطاب الأدبی ـ تلعب دوراً مهمّاً فی تکوین الثقافة والمعرفة علی کافّة المجالات. وانطلاقاً من هنا، فإنّه لیس طرح إشکالیّة تعالق اللغة بالفکر والمعرفة فی النص الأدبی، وما یتعلّق بهما نحو التحول الثقافی المعرفی، موضوعاً منفصلاً غیر متشابک؛ وإنّما یُعتبر هذا التعالق نوعاً من الثقافة وأسلوباً للحیاة، وکذلک فإنّه لاینحصر دور اللغة فی النظریة الشکلیّة فی التواصل، بل یتجاوز ذلک لیؤدّی إلی تکوین الثقافة، وإنتاج المعرفة. علی هذا الأساس یحاول هذا المقال الخوض فی الإجابة عن هذا السؤال المهمّ: ما هی العلاقة التی یستطیع النص الأدبی أن یکوّنها مع المعرفة والخطاب الثقافی ؟ تطرّق هذا المقال علی أساس هذه النظریّة إلی دراسة موتیف "العطاء دون المنّة" وتطبیقه علی نموذجین من النص القرآنی و دیوان المتنبی. منهج المقال یکون منهجاً تحلیلیّاً انتقادیّاً یتحرّک عبر النظریّة الشکلیّة من منظور نظریّة الخلق فی علم الاجتماع لیسبر أغوار القضیّة المطروحة. الهدف من ذلک هو دراسة وتبیین دور النص الأدبی فی تکوین الثقافة و تأسیس الخطابات المعرفیّة المختلفة، ومن هذا المنطلق فإنّ النص الأدبی لیس تمثیلاً للمجتمع المحیط به، بل إنّه إبداع حرکی لأجل تکوین الثقافة وإنتاج المعرفة. وفی الأخیر توصّل البحث إلی أنّ توظیف اللغة فی النموذج القرآنی، أدّی إلی تکوین الخطاب الثقافی ــ المعرفی فی مجال الدیمقراطیّة، ولکنّ توظیف اللغة فی البیت الشعری للمتنبی أدّی إلی تأسیس مجتمع طبقی، وبالتالی إلی استثمار الإنسان بالإنسان.
ادبی
جمیله ترابی؛ ناهده فوزی
دوره 15، شماره 51 ، شهریور 1398، ، صفحه 25-42
چکیده
داستان بسیار کوتاه، یکی از ژانرهای داستانی است که در سنوات اخیر مورد توجه داستاننویسان عمانی قرار گرفته و آثار قابل ملاحظهای از نظر کیفی در صحنه ادبیات معاصر عمان منتشر شدهاست. در این پژوهش نگارنده با تکیه بر روش تحلیلی ـ توصیفی، مجموعه «موجی بیرون دریا» اثر عزیزة الطائی را به عنوان یکی از آثار برجستة عمانی، جهت بررسی ...
بیشتر
داستان بسیار کوتاه، یکی از ژانرهای داستانی است که در سنوات اخیر مورد توجه داستاننویسان عمانی قرار گرفته و آثار قابل ملاحظهای از نظر کیفی در صحنه ادبیات معاصر عمان منتشر شدهاست. در این پژوهش نگارنده با تکیه بر روش تحلیلی ـ توصیفی، مجموعه «موجی بیرون دریا» اثر عزیزة الطائی را به عنوان یکی از آثار برجستة عمانی، جهت بررسی مهمترین ویژگیهای ساختاری و زیباشناختی برگزیده است. وی همچنین، به بررسی روش استفادة نویسنده از تکنیکهای داستان بسیار کوتاه مانند: حذف و پنهانکردگی، و بینامتنیت برای فرهنگسازی، و فعالسازی دانش پسزمینة خواننده با هدف درگیر ساختن وی در فرایند تفسیر و بیان دیدگاههای چالشبرانگیز خود، در زمینههای گوناگون تحتالشعاع قرار دادهاست. پس از تحلیل دادهها این نتیجه به دست آمد که نویسنده، با وجود ویژگیهای منحصربهفرد این سبک ادبی مانند: فشردگی معنایی و حجم بسیار کم داستانها، که در این مجموعه بین دو خط تا نیم صفحه بیشتر نیست، توانسته، بهخوبی از تکنیکهای این سبک بهرهمند شود و در راستای بالا بردن سطح فرهنگی و ادبی خوانندگان، از راه تبادل فرهنگی با ملتهای جهان، یا از راه فعالسازی دانش پیشزمینهای خوانندگان؛ و درگیر ساختن آنها در فرایند تفسیر این داستانها با هدف گسترش افقهای زندگی، به نحو مؤثری عمل کند.
ادبی
قیس خزاعل؛ محمود شهبازی؛ قاسم مختاری؛ ابراهیم اناری بزچلویی
دوره 15، شماره 51 ، شهریور 1398، ، صفحه 43-62
چکیده
بیشک ارتباط ساختارى میان عنوان، مطلع و متن قصیده به طور عام مانند ارتباط میان سر با سایر اجزای بدن است. چهبسا مخاطبِ شعر هنگام مراجعه به ساخت و ترکیب عنوان، میتواند پارهای از ابهامات موجود در متن قصیده را از ذهن خود برطرف نماید. پژوهش پیش رو در نظر دارد با روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر نمونههایی از شعر سیاب و عنوانهای ...
بیشتر
بیشک ارتباط ساختارى میان عنوان، مطلع و متن قصیده به طور عام مانند ارتباط میان سر با سایر اجزای بدن است. چهبسا مخاطبِ شعر هنگام مراجعه به ساخت و ترکیب عنوان، میتواند پارهای از ابهامات موجود در متن قصیده را از ذهن خود برطرف نماید. پژوهش پیش رو در نظر دارد با روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر نمونههایی از شعر سیاب و عنوانهای قصیدههای مجموعة «شناشیل ابنة الجلبی» اقدام به خوانش و بررسی ارتباط معنایی قائم میان عنوان و مَطلع نماید. این پژوهش به نتایجی همچون وجود تباین و مغایرت ظاهری کامل میان عنوان و مطلع در ۲۳ قصیده از دیوان مذکور دست یافته که این امر به اثبات یکی از ویژگیهای بارز مدرنیتة ادبی نزد سیاب میانجامد؛ همچنین شعر وی از لحاظ مطلعهای اسمی در مرحلة پایانی شعر و زندگی او دگرگونی و پیشرفت قابل ملاحظهای یافتهاست. در ضمن شروعها و مطلعهای شعری دارای ساختار موسمی (فصلی) در شعر سیاب به پدیدهای آشکارا تبدیل شده که شاعر در ابتدا این ساختار را فقط به عنوان مقدمه و زمینهسازی برای ابراز احساسات و پریشانیها و رنجهای درونی خود به کار میبرده، سپس به کاربرد این ساختار و شروع موسمی رونق بخشیده و آن را از مرحلة زمینهسازی خارج کرده و شروع به مورد خطاب قرار دادن عناصر طبیعت و پدیدههای فصلی به طور مستقیم نموده که این امر را میتوان در قصایدی مانند «سِفر أیوب» مشاهده کرد.
ادبی
مریم اختیاری؛ حمیدرضا مشایخی؛ مصطفی کمالجو
دوره 15، شماره 51 ، شهریور 1398، ، صفحه 63-82
چکیده
صورة البطل والبطولة تُعتبَر من السمات البارزة فی الأدب العربی المعاصر، حیث قد لفتت شخصیة البطل انتباه العدید من الشعراء إلى حد ما. ومحمد الفیتوری من الشعراء الذین صوّروا مشهد الأبطال واتجاهاتهم الوطنیة فی مجال المقاومة، وبما أنّ قارة إفریقیا کانت مشهد غزو للاستعمار الأوروبی لسنوات عدیدة فهناک دائماً أبطال اتّخذوا نهجاً نضالیاً ...
بیشتر
صورة البطل والبطولة تُعتبَر من السمات البارزة فی الأدب العربی المعاصر، حیث قد لفتت شخصیة البطل انتباه العدید من الشعراء إلى حد ما. ومحمد الفیتوری من الشعراء الذین صوّروا مشهد الأبطال واتجاهاتهم الوطنیة فی مجال المقاومة، وبما أنّ قارة إفریقیا کانت مشهد غزو للاستعمار الأوروبی لسنوات عدیدة فهناک دائماً أبطال اتّخذوا نهجاً نضالیاً للاستعمار. تحاول هذه المقالة عبر المنهج الوصفی ــ التحلیلی، دراسة القصائد التی یرسم فیها الفیتوری موقف المستعمرین تجاه أفریقیا وعلی وجه التحدید السودان. فتشیر نتائج البحث إلی ثلاثة أنواع من الأبطال فی شعر الفیتوری: 1) أبطال تاریخیة؛ 2) أبطال أسطوریة 3) أبطال معاصرة. ویدرک القارئ أنّ البطل الذی یذکره الفیتوری لیس سودانیاً فحسب، بل ینتمی إلى القارة السوداء وإلی المجتمع العربی اللذینِ من وجهة نظر الشاعر فی حالةٍ من الانحدار والهبوط.
ادبی
یداله حیدری؛ سید رضا سلیمان زاده نجفی
دوره 15، شماره 51 ، شهریور 1398، ، صفحه 83-102
چکیده
إنّ العلاقة بین الأحوال المجاورة فی أسلوب تعدّد الحال المفردة، قد تظهر فی النسب الدلالیة؛ کالترادف والتضاد، وما إلی ذلک، وقد تؤدّی هذه المجاورة إلى التماسک المعجمی أیضاً، بالإضافة إلى التکیف الدلالی. ترکّز هذه المقالة على دراسة التماسک المعجمی وأثره علی بعض الشواهد القرآنیة لتعدّد الحال المفردة، ودوره فی نص القرآن وإضفاءه المعانی ...
بیشتر
إنّ العلاقة بین الأحوال المجاورة فی أسلوب تعدّد الحال المفردة، قد تظهر فی النسب الدلالیة؛ کالترادف والتضاد، وما إلی ذلک، وقد تؤدّی هذه المجاورة إلى التماسک المعجمی أیضاً، بالإضافة إلى التکیف الدلالی. ترکّز هذه المقالة على دراسة التماسک المعجمی وأثره علی بعض الشواهد القرآنیة لتعدّد الحال المفردة، ودوره فی نص القرآن وإضفاءه المعانی الجدیدة، باستخدام المنهج الوصفی ــ التحلیلی، والاستعمال الموازی لمکوّنات هذا العامل فی نظریة "هلیدی وحسن" ومفاهیمها المتشابهة نسبیاً فی البلاغة التقلیدیة وعلم الدلالة. إنّ الاستعمال الموازی لبعض المفاهیم المشترکة فی حقلی البلاغة القدیمة واللسانیات الحدیثة، یفید فی تصویر التماسک المعجمی وتحلیل المعانی القرآنیة وفهمها بشکل وافٍ. وفقاً لما حصل، فإنّ التناسب أو التضاد، هما عاملا التماسک بین اثنین أو أکثر من الأحوال المعطوفة، وقد أصبح استخدام الکلمات المترادفة أو المتلازمة، عاملا للتماسک بین الأحوال غیر المعطوفة، وهو تماسک معجمی فی اتجاه التماسک النصی للقرآن. فالنسب الدلالیة فی ترکیب الأحوال المفردة، تنطوی على معان أکثر مما فی هذه الکلمات بوحدها، إضافة إلی خلق الصور.
ادبی
مسعود محمدی خانقاه؛ سیدابراهیم آرمن؛ سید بابک فرزانه
دوره 15، شماره 51 ، شهریور 1398، ، صفحه 103-124
چکیده
تمتاز دراسة الروایات العربیة والفارسیة من منظور النظریات النقدیة المعاصرة بأهمیة بالغة ولربما یکمن المفتاح السحری لإزالة سوء تفاهمات سیاسیة بین القطبین العربی والإیرانی، فی تقویة مثل هذه الدراسات الانتقادیة والثقافیة. هذا وإنّ البلدان العربیة أکثرها عانت من نیر الاستعمار لحقبة طویلة کما فی إیران. تهدف هذه الدراسة برؤیة مابعد ...
بیشتر
تمتاز دراسة الروایات العربیة والفارسیة من منظور النظریات النقدیة المعاصرة بأهمیة بالغة ولربما یکمن المفتاح السحری لإزالة سوء تفاهمات سیاسیة بین القطبین العربی والإیرانی، فی تقویة مثل هذه الدراسات الانتقادیة والثقافیة. هذا وإنّ البلدان العربیة أکثرها عانت من نیر الاستعمار لحقبة طویلة کما فی إیران. تهدف هذه الدراسة برؤیة مابعد استعماریة إلى تبیین الأسالیب الفنیة لکاتبین من الجزایر وإیران حیال الاستعمار الفرنسی والروسی. فبعد تقدیم خلاصة للروایتین یتم البحث عن اختلاف رؤیتهما للشخصیة الرئیسیة والغریم بأسلوب وصفی - تحلیلی ووفقاً للمدرسة الأمریکیة فی الأدب المقارن. وبتقدیم صورة واضحة عن الشخصیة الرئیسیة والغریم فی الروایتین، خلصت الدراسة إلى أنّ "مدفعیة" ساعدی خلافاً لروایة "الحرق" لدیب تتقمّص فیها الشخصیة الرئیسیة قمیص الغریم إذ لا دور لها فی السرد ولو لم تلعب دور الشخصیة الأصلیة. ومن ناحیة أخرى إذا کان ساعدی فی تسییره للحبکة یقوم بإبراز الخصال الأخلاقیة للشخصیات، فإنّ نظیره الجزائری بالترکیز على دور النساء والأطفال، یقوم بالتنویع فی جنس شخصیاته الروائیة. تتمثّل السمات المشترکة لدى الکاتبین فی ما یترتّب على الاستعمار فی الحیاة الریفیة ومقومات: کالاختلاف الطبقی الناتج عن نیر الاستعمار وبالتالی ثورة المجتمع ضد المستعمِر.
ادبی
طیبه امیریان؛ فرامرز میرزائی
دوره 15، شماره 51 ، شهریور 1398، ، صفحه 125-142
چکیده
ملتهای فارس و عرب، به خاطر تعامل زبانی و تاریخی، از جنبة فکری و فرهنگی شباهتهای بسیاری دارند. این امر زمینه مساعدی را برای دوستی و نزدیکی دو ملت ایران و عرب، بهویژه کشورهای حاشیه خلیجفارس فراهم کردهاست. بحرانهای کنونی در منطقة خلیجفارس، اهمیت این تعامل تاریخی را به عنوان ابزاری مؤثر برای دوستی ملتهای منطقه، دوچندان میکند. ...
بیشتر
ملتهای فارس و عرب، به خاطر تعامل زبانی و تاریخی، از جنبة فکری و فرهنگی شباهتهای بسیاری دارند. این امر زمینه مساعدی را برای دوستی و نزدیکی دو ملت ایران و عرب، بهویژه کشورهای حاشیه خلیجفارس فراهم کردهاست. بحرانهای کنونی در منطقة خلیجفارس، اهمیت این تعامل تاریخی را به عنوان ابزاری مؤثر برای دوستی ملتهای منطقه، دوچندان میکند. ازآنجاکه یکی از اهداف مهم پژوهشهای تطبیقی، دوستی ملتهاست، به نظر میآید که در سیاست ایران برای عادیسازی و بهبود روابط خود با کشورهای عربی منطقه خلیجفارس، دیپلماسی علمی، به عنوان یک ابزار مهم، جایگاهی ندارد و حوادث سیاسی از تفاهم ادبی و فرهنگ مشترک ملتهای منطقه پیشی گرفتهاست. به نظر میآید که ایران میتواند با تدوین یک راهبرد زبانی و ادبی، از ابزار دیپلماسی فرهنگی و ادبی در بهبود روابط خارجی بهره ببرد. در این راهبرد زبانی، بایستی موانعی مانند ناکارآمدی وضعیت کنونی زبان فارسی، نبود مشوقهای علمی و بیاعتنایی به ترجمه برطرف گردد و به عواملی مانند موقعیت برتر زبان عربی و جایگاه ارزشمند ادبیات معاصر فارسی، گسترش دایره ترجمه، توجه به ادبیات و فرهنگ کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس و روزآمدکردن آموزش زبان فارسی در این کشورها، اهمیت داده شود و لازم است که این راهبرد زبانی با همکاری اساتید دانشگاه و ایجاد انجمنهای علمی مشترک و برگزاری دورههای علمی مشترک اجرا گردد.
ادبی
رقیه رستم پورملکی؛ مهناز اعتضادی فر
دوره 15، شماره 51 ، شهریور 1398، ، صفحه 143-160
چکیده
هناک فی الجامعات الإیرانیة الکثیر من النخب وطلاب اللغة حیث یساعد توظیف قدراتهم ولاسیما فی مجال رفع مستوی الرحلات السیاحیة، علی توسیع نطاق التواصل الثقافی والاقتصادی بین الدول المحاذیة للخلیج الفارسی. تتابع هذه المقالة وفقاً للمنهج الوصفی-التحلیلی الإجابة عن هذا السؤال: ما هو دور أقسام اللغة العربیة وطاقاتها فی ازدهار النشاط السیاحی ...
بیشتر
هناک فی الجامعات الإیرانیة الکثیر من النخب وطلاب اللغة حیث یساعد توظیف قدراتهم ولاسیما فی مجال رفع مستوی الرحلات السیاحیة، علی توسیع نطاق التواصل الثقافی والاقتصادی بین الدول المحاذیة للخلیج الفارسی. تتابع هذه المقالة وفقاً للمنهج الوصفی-التحلیلی الإجابة عن هذا السؤال: ما هو دور أقسام اللغة العربیة وطاقاتها فی ازدهار النشاط السیاحی بین الدول المحاذیة للخلیج الفارسی؟ تشیر نتائج المقالة أنّ الفرص متاحة لتوظیف قدرات أقسام اللغة العربیة بصفتها الرائدة فی مجال النشاط السیاحی فی منطقة الخلیج الفارسی، وذلک رهن تطویر الرؤیة إلی خلق فرص العمل، وتحویل العلم إلی فرص للعمل، وتکوین الشرکات القائمة علی أساس اللغة، الدائرة علی مدار اللغة العربیة. إنّ الاهتمام بشتّی الفروع السیاحیة کالزیارة والسیاحة التجاریة والسیاحة البیئیة التاریخیة، والسیاحة الصحیة والسیاحة العلمیة والریاضیة والسیاحة الطلابیة، من جانب؛ وخلق آلیات کتصمیم مادة «توظیف اللغة العربیة فی السیاحة الإیرانیة» فی الجامعات، وتحدید وتربیة الناطقین باللغة المحترفین والملمّین بالتراث الثقافی فی البلدان المحاذیة للخلیج الفارسی، وإقامة دورات المهارات لتطویر معرفة متخرّجی اللغة العربیة بالقضایا السیاحیة، وتنظیم رحلات لطلاب اللغة بین الجامعات العربیة والإیرانیة، وعقد اتفاقیات ضروریة بمشارکة مؤسسة التراث الثقافی، ومؤسسة الثقافة والعلاقات الإسلامیة، ومؤسسة الحجّ والزیارة، والمستشاریة الثقافیة فی البلدان المحاذیة للخلیج الفارسی، من جانب آخر تساعد أقسام اللغة العربیة بالجامعات الإیرانیة علی الاهتمام بتطویر العمل فی المجالات السیاحیة بین الدول المحاذیة للخلیج الفارسی. یُقترح تکوین قطب لائق بین سلطنة عمان والجمهوریة الإسلامیة الإیرانیة کنموذج.
ادبی
لیلا یادگاری؛ ناصر زارع؛ رسول بلاوی
دوره 15، شماره 50 ، خرداد 1398، ، صفحه 1-20
چکیده
شاعران معاصر عرب تنها به جنبة دیداری پدیدههایی که در طبیعت و در اطراف خود میبینند بسنده نکرده بلکه از این مظاهر طبیعی، موضوعات مهمی را خلق میکنند که در ایجاد تصویر فنی و ادبی آثار شعریشان به آنها کمک میکند. عبدالوهاب البیاتی شاعر معاصر عرب تجربهای خاص در این زمینه دارد؛ به همین خاطر پدیدههای طبیعی بهویژه باران در ...
بیشتر
شاعران معاصر عرب تنها به جنبة دیداری پدیدههایی که در طبیعت و در اطراف خود میبینند بسنده نکرده بلکه از این مظاهر طبیعی، موضوعات مهمی را خلق میکنند که در ایجاد تصویر فنی و ادبی آثار شعریشان به آنها کمک میکند. عبدالوهاب البیاتی شاعر معاصر عرب تجربهای خاص در این زمینه دارد؛ به همین خاطر پدیدههای طبیعی بهویژه باران در شعر او دارای جایگاه ویژه و معانی متعددی است. بر همین اساس، شاعر به منظور نوگرایی در خلق تصاویر شعری خود و غنیسازی آن، واژه باران را به کار میگیرد. باران ازجمله ابزار بیانی است که شاعر با توجه به کاربرد بسیار این واژه در تعداد قابلتوجهی از اشعارش، بدان توجه داشته است. در این پژوهش که بر پایه روش تحلیلی ـ آماری استوار است، سعی شده است با توجه به نقش باران در دیوان بیاتی، دلالتهای متعدد منفی و مثبت آن، بررسی و تبیین گردد. باران در شعر بیاتی دارای دلالتهای مثبت و منفی بسیاری است؛ ازاینرو در این مقاله به بررسی مهمترین نمادهای مثبت یعنی سرسبزی، انقلاب، زندگی و روشنایی و دلالتهای منفی یعنی تنهایی، غم، ویرانی و مرگ پرداخته شدهاست. از بررسی واژه باران در شعر بیاتی، این نتیجه به دست آمد که شاعر در کل، 119 بار این کلمه را به کار بردهاست که 58 بار معنای مثبت و 49 بار معنای منفی داشته و 12 بار نیز در معنای حقیقی آن به کار رفتهاست. این میزان از کاربرد واژۀ باران در شعر بیاتی، ناشی از دیدگاه شاعر نسبت به مرگ و زندگی و به دنبال آن، ناامیدی و امیدواری همزمانی است که در وجود شاعر نهادینه شدهاست.
ادبی
کریم امیرى؛ محمد جواد پورعابد
دوره 15، شماره 50 ، خرداد 1398، ، صفحه 41-60
چکیده
رمانهای عراقی منتشرشدة پسا 2003م از فضایی بهرهمند شدند که به چالشهای ناشی از پیدایش انواع خشونت از قبیل کشتن آدمها بر اساس قومیت میپردازد. بر این اساس رماننویس عراقی، سعد محمدرحیم، شاهکار خود «مقتل بائع الکتب» (داستان کشتن کتابفروش) را به صحنه آورد، و به دو عنصر شخصیت و مکان در آن جایگاهی برجسته بخشید و میان آن ...
بیشتر
رمانهای عراقی منتشرشدة پسا 2003م از فضایی بهرهمند شدند که به چالشهای ناشی از پیدایش انواع خشونت از قبیل کشتن آدمها بر اساس قومیت میپردازد. بر این اساس رماننویس عراقی، سعد محمدرحیم، شاهکار خود «مقتل بائع الکتب» (داستان کشتن کتابفروش) را به صحنه آورد، و به دو عنصر شخصیت و مکان در آن جایگاهی برجسته بخشید و میان آن دو رابطة همآوایی پیوسته برقرار نمود تا رمانش بتواند بسان یک تابلوی پانورامایی قشری از عراق پسا تغییر و گوشهای از رنجهای انسان و مکان ناشی از رهآورد اشغال را بازنمایی کند. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی میکوشد بر شخصیت اصلی این رمان تمرکز نماید تا از ظرافتهای هنری بهکاررفته در پردازش و گره زدن آن به مکان متغیّر پرده بردارد. چون شرححال وی بخش عمدة رمان را تشکیل میدهد، سیرهای نام گرفت. مکان نیز متغیّر نامیده شد؛ زیرا شرایط حاضر بر آن تأثیر گذاشته و چهرهاش را تغییر دادهاست. بررسی نشان میدهد که رماننویس برای پردازش شخصیت جنجالی «محمود المرزوق» و گرهزدن آن به مکان از تکنیکهای هنری بهره میگیرد، المرزوق شخصیت اصلی و همهجانبة رمان است که در مکانهای متغیر بهویژه (باز/ بسته) حاضر میشود، با آنها رابطه برقرار میکند، بهطور تکاملیافته با آنها حاضر و همراه میگردد، و با تغییر شمایل آنها خود نیز دگرگون میشود.
ادبی
جمشید قاسمی
دوره 15، شماره 50 ، خرداد 1398، ، صفحه 61-80
چکیده
الروایة أهم جنس أدبی تقوم بتصویر الحیاة السیاسیة والاجتماعیة والثقافیة والاقتصادیة، ولها مقدرةٌ على تصویر الأفکار الإنسانیة والعواطف والتطلعات. عبد الحمید بن هدوقه من الروایین الذین عالجوا فی روایاتهم مختلف المواضیع السیاسیة والاجتماعیة والثقافیة، من أعماله «ریح الجنوب» الذی استخدم فیه الوصف لمعالجة الواقع الثقافی والاجتماعی ...
بیشتر
الروایة أهم جنس أدبی تقوم بتصویر الحیاة السیاسیة والاجتماعیة والثقافیة والاقتصادیة، ولها مقدرةٌ على تصویر الأفکار الإنسانیة والعواطف والتطلعات. عبد الحمید بن هدوقه من الروایین الذین عالجوا فی روایاتهم مختلف المواضیع السیاسیة والاجتماعیة والثقافیة، من أعماله «ریح الجنوب» الذی استخدم فیه الوصف لمعالجة الواقع الثقافی والاجتماعی والسیاسی المسیطر علی الجزائر بُعید الحرب التحریریة. لقد استخدم الکاتب لتصویر الموضوعات الاجتماعیة والنفسیة للمجتمع نوعاً مِن الاستعارة، هی مزیج من الاستعارة القدیمة والاستعارة الجدیدة التی تعطی النص هویة رمزیة جذابة. یعالج هذا البحث علی المنهج الوصفی - التحلیلی الاستعارات الأساسیة فی روایة "ریح الجنوب" وجوانبها الخفیة فی وصف وضع المجتمع الجزائری. نظراً لتکرار مفاهیم "ریح الجنوب" و"أنغام نای"، وفضلاً عن "خطة الفخار الغامضة" و استخدام هذه المفاهیم فی مشاهد خاصة، تشیر النتائج إلی أن کل واحد من هذه المفاهیم یُعتبّر مجازاً عن إحدی التیارات الفکریة والخصائص الاجتماعیة الموجودة فی المجتمع الجزائریّ بعد الثورة.
ادبی
أمید جهان بخت لیلی؛ سمیه پرماس
دوره 15، شماره 50 ، خرداد 1398، ، صفحه 81-100
چکیده
یُعتبر أنطونیو جرامشی الإیطالی (1937) مِنْ کبار المنظّرین والمناضلین للرأسمالیّة وهو مؤسّس مفهوم الهیمنة؛ المشروع الذی یرتکز فی الخطوة الأولی علی السُّلطة الثقافیّة والإیدیولوجیّة ویرکّز علی أثر التّفکیر والإرادة کوسیلةٍ لتغییر التأریخ والسُّلطة الإجتماعیّة ویبنی دعائم خطّته علی رفض الطّبقیّة وإحداث التّغییر فی نظام الإستیلاء ...
بیشتر
یُعتبر أنطونیو جرامشی الإیطالی (1937) مِنْ کبار المنظّرین والمناضلین للرأسمالیّة وهو مؤسّس مفهوم الهیمنة؛ المشروع الذی یرتکز فی الخطوة الأولی علی السُّلطة الثقافیّة والإیدیولوجیّة ویرکّز علی أثر التّفکیر والإرادة کوسیلةٍ لتغییر التأریخ والسُّلطة الإجتماعیّة ویبنی دعائم خطّته علی رفض الطّبقیّة وإحداث التّغییر فی نظام الإستیلاء نحو الرِّضا العامّ. تهدف هذه المقالة إلی التحلیل الإجتماعی لقصّة خلیل کافر لمؤلّفها جبران خلیل جبران فی ضوء نظریّة الهیمنة لأنطونیو جرامشی وممّا دَعانا إلی القیام بهذا البحث هو تماثل آراء جبران الإجتماعیّة مع نظریّة الهیمنة لجرامشی إذ أنّه فی هذا الإنتاج یقومُ بتمحیص الطّبقیّة والسُّلطة السّائدة علی المجتمع الإقطاعیّ محلّلاً وناقداً مدقّقاً ویعرضُ فی أثره هذا مجتمعاً حافلاً بالضَّغط والسَّحق مِنْ قبل الطّبقة المسیطرة علی الطّبقات الأخری. فی الحقیقة ینوی جبران مِنْ خلال خلق شخصیّة خلیل الثائر تمحیصَ وإدانة الطَّبقیّة والتنویه بالمساواة بین الشَّرائح البشریّة؛ المساواة الّتی لایمکن إقامتها فی المجتمع إلّا عنْ طریق تنویر الرّأی العامّ وتعزیز الإیدیولوجیّة فی أذهان الطّبقة السُّفلی. نظراً لنتائج البحثِ یمکنُ القولُ بأنّ جبران فی هذا الأثر إذْ یعتقدُ بتأثیر الدِّعامةِ الإقتصادیّةِ فهو یُولی اهتماماً بالغاً الدَّورَ الفاعلَ للإیدیویوجیّةِ والسُّلطةِ الثقافیّةِ فی تحدید وتغییر البنی الإجتماعیّة والإقتصادیّة وفی ضَوء الإیدیولوجیّات التنویریّة والتثقیفیّة یؤمنُ بانتصار الشَّریحةِ الضَّعیفةِ علی القوی المسیطرة والقُدرات السیاسیّة والرأسمالیّة.
ادبی
راضیه علی احمد؛ عبدالباسط عرب یوسف آبادی؛ علی اصغر حبیبی
دوره 15، شماره 50 ، خرداد 1398، ، صفحه 101-122
چکیده
یُطلق أدب الأطفال على أعمال تُکتب للطفل ولاتخلو من هدفی الترفیة والتعلیم. تُعدّ السخریة من الأسباب المؤثرة علی هذا النوع الأدبی التی تبرز البلاغة کعنصر رئیسی لتحقّقها. حاول أدباء الطفل أن یدخلوا عالم الأطفال من خلال شخصیات ساخرة کجُحا وذلک بهدف ترفیه الطفل، فیعرضوه کفکاهی یحکی الوقائع بطرائفه الفریدة وبلاغته المثلى. تنتمی قِیم ...
بیشتر
یُطلق أدب الأطفال على أعمال تُکتب للطفل ولاتخلو من هدفی الترفیة والتعلیم. تُعدّ السخریة من الأسباب المؤثرة علی هذا النوع الأدبی التی تبرز البلاغة کعنصر رئیسی لتحقّقها. حاول أدباء الطفل أن یدخلوا عالم الأطفال من خلال شخصیات ساخرة کجُحا وذلک بهدف ترفیه الطفل، فیعرضوه کفکاهی یحکی الوقائع بطرائفه الفریدة وبلاغته المثلى. تنتمی قِیم السخریة الأدبیة لهذه الأعمال إلی أسالیب بلاغیة خاصة تتناسب وعالم الطفل. وهذه الدراسة وفقاً للمنهج الوصفی-التحلیلی تسعى إلى الکشف عن وجوه تأثیر الأسالیب البلاغیة لتماهی الطفل مع شخصیة جُحا وتمزاجه العاطفی فی قصص "نوادر جُحا" (2007م). ولتحقیق هذا الهدف تمت دراسة جمیع کلمات القصص وتقییم أسالیبها البلاغیة. تشیر النتائج إلى أن الکاتب وظّف أسالیب بلاغیة کالتکرار، ومراعاة النظیر، والتشخیص، والکنایة، والطباق وذلک کی یلقی جوّا من السخریة والضحک فی ثنایا القصص، وفی النهایة کی یبرز بلاغة السخریة فی المجوعة القصصیة.
ادبی
مرتضی قائمی؛ اختر ذوالفقاری
دوره 15، شماره 50 ، خرداد 1398، ، صفحه 123-144
چکیده
نظریة الاستعارة المفهومیة هی أداة مناسبة لدراسة وتحلیل النصوص الدینیة، بما فی ذلک القرآن الکریم. من خلال هذه النظریة، یمکن تحدید طریقة وضع المفاهیم للعدید من المفاهیم القرآنیة. الغرض من هذه الدراسة هو التعرف على الطریقة القرآنیة فی تجسیم الوقت کمفهوم تجریدی. فی اللسانیات المعرفیة، من أجل فهم الوقت، یتم تقدیم نموذجین إدراکیین أحدهما ...
بیشتر
نظریة الاستعارة المفهومیة هی أداة مناسبة لدراسة وتحلیل النصوص الدینیة، بما فی ذلک القرآن الکریم. من خلال هذه النظریة، یمکن تحدید طریقة وضع المفاهیم للعدید من المفاهیم القرآنیة. الغرض من هذه الدراسة هو التعرف على الطریقة القرآنیة فی تجسیم الوقت کمفهوم تجریدی. فی اللسانیات المعرفیة، من أجل فهم الوقت، یتم تقدیم نموذجین إدراکیین أحدهما یعتمد على الشخص ویستند الآخر على الوقت. أجریت الدراسة الحالیة باستخدام المنهج الوصفی-التحلیلی وتسعى إلى الإجابة عن هذا السؤال: ما هو المنهج القرآنی فی ترسیم وتجسیم الوقت کمفهوم تجریدی؟ تشیر نتائج هذه الدراسة إلى أنّ الإستعارة الوجودیة المادیة والاستعارة الاتجاهیة الاستعارة التصویریة الحرکیة وموقع الأمام والخلف تشکل البنى التحتیة للنموذجین المعرفییْن للوقت فی نص القرآن. بالإضافة إلى هذین النموذجین لتجسیم الوقت فی النص القرآنی، استخدمت الإستعارة الوجودیة الظرفیة والمادیة والإستعارة التصویریة الحجمیة خارج بنیة النموذجین المعرفیین أیضاً.
ادبی
فرهاد رجبی
دوره 15، شماره 50 ، خرداد 1398، ، صفحه 145-162
چکیده
تُعتبر الترجمة جسراً لإقامة العلاقات بین الشعوب وتمهّد لنقل التجارب فیما بینها. ویمکن لعملیة النقل هذه، -فی حال استمرارها ـــ أن تتحوّل من مجرّد نقل النصوص إلى إنشاء خلفیة مناسبة للتفاعل بین البلدان المختلفة. تشیر التجربة التاریخیة لنهضة الترجمة خاصة فی الفترة العباسیة التی یمکن اعتبارها الفترة الذهبیة للحضارة الإسلامیة، إلى ...
بیشتر
تُعتبر الترجمة جسراً لإقامة العلاقات بین الشعوب وتمهّد لنقل التجارب فیما بینها. ویمکن لعملیة النقل هذه، -فی حال استمرارها ـــ أن تتحوّل من مجرّد نقل النصوص إلى إنشاء خلفیة مناسبة للتفاعل بین البلدان المختلفة. تشیر التجربة التاریخیة لنهضة الترجمة خاصة فی الفترة العباسیة التی یمکن اعتبارها الفترة الذهبیة للحضارة الإسلامیة، إلى أنّ الاعتماد على إنجازات شعوب أخرى یمکنه أن یؤدّی إلى التنمیة فی المجالات المختلفة. لذلک یبدو أنّ ترجمة النصوص الأدبیة بإمکانها فتح أبواب جدیدة فی مستوى العلاقات الثقافیة بین إیران والبلدان العربیة. بطبیعة الحال، یجب ألّا ننسى وجود بعض العوائق التی من شأنها أن تؤثّر على حرکة الترجمة وتحدّ من تحقیق أهداف الترجمة، کعدم وجود إنتاجات ثقافیة، ووجود تناقضات متعددة فی دوافع الترجمة. تحاول هذه الدراسة البحث عن الوظیفة التاریخیة لترجمة النصوص من الفارسیة إلى العربیة ودور المترجمین البارزین، إضافة إلى دراسة مکانة الترجمة فی التفاعل بین إیران والدول العربیة. ثمّ سیتطرّق إلى النتائج الإیجابیة والتحدیات الموجودة، لیقدّم حلولاً فی هذا المجال. تشیر النتائج إلى أنّ الجهود المبذولة حتّى الآن لم تتمکّن من الحصول على نتائج مناسبة، وأنّ تحقیق هذا الهدف بحاجة إلى إعادة نظر وجهود أکثر.
ادبی
حسین تک تبار فیروزجائی؛ علی حاجی خانی؛ مهدی مقدسی نیا
دوره 14، شماره 49 ، اسفند 1397، ، صفحه 1-20
چکیده
نظریة ادبورزی به عنوان یکی از شاخههای کاربردشناسی زبان، مورد توجه بسیاری از محققان و پژوهشگران قرار گرفته و دستاوردهای فراوانی را در پی داشتهاست. در این میان، میراث حضرت امام سجاد (ع) و دعاهای صحیفة سجادیه، به علت برخورداری از معارف اسلامی گوناگون، سبک و مضمون والا و ارزشمند، جایگاه مهمی دارد. علاوه بر آن، تفاوت در جایگاه ...
بیشتر
نظریة ادبورزی به عنوان یکی از شاخههای کاربردشناسی زبان، مورد توجه بسیاری از محققان و پژوهشگران قرار گرفته و دستاوردهای فراوانی را در پی داشتهاست. در این میان، میراث حضرت امام سجاد (ع) و دعاهای صحیفة سجادیه، به علت برخورداری از معارف اسلامی گوناگون، سبک و مضمون والا و ارزشمند، جایگاه مهمی دارد. علاوه بر آن، تفاوت در جایگاه اجتماعی، سیاسی و دینی افراد، آنها را به سمت شیوهای خاص از سخن گفتن سوق میدهد تا بهاینترتیب متکلم در کنش زبانی خود به منزلت و وجهة مخاطب لطمه وارد نکند؛ چراکه انسانها در دعاهایشان خداوند را به عنوان عالیترین مقام هستی مورد خطاب قرار میدهند. این مقاله میکوشد تا با روش توصیفی ـ تحلیلی و بر اساس نظریة ادب «براون» و «لوینسون» و همچنین با توجه به دیدگاههای دانشمندان مسلمان در این خصوص، به بررسی سازوکارهای رعایت ادب در صحیفة سجادیه بپردازد و نشان دهد ایشان هنگام صحبتکردن با خداوند متعال از چه شیوههایی برای ادبورزی بهره میگیرد. نتایج تحقیق نشان میدهد که در صحیفه سجادیه، از ابزارهای تعدیلی گوناگونی جهت تلطیف فضای امر و کاهش تحمیل خواسته وجود دارد. پرهیز از بیان درخواست به صورت مستقیم، بهکاربستن ادب رسمی، استفاده از سبک گزارش، تحقیر شأن و جایگاه خود و بالا بردن مقام مخاطب در خلال توصیف و گزارش از حالات خود و مخاطب، از مهمترین شیوههای رعایت ادب در صحیفة سجادیه است.
ادبی
جابر سوسونی؛ مهدی مسبوق؛ فرامرز میرزایی
دوره 14، شماره 49 ، اسفند 1397، ، صفحه 21-40
چکیده
زمان روایت، کلید فهم کارهای نوین ادبی و ابزار کشف دلالت آن شدهاست و نقش مؤثری در فرایند شکلگیری درونمایة داستانهای کوتاه امروزی ایفا میکند. پژوهش حاضر میکوشد انواع زمان روایی را در داستان کوتاه «الخطوبه» بهاء طاهر، براساس نظریة ژرار ژنت و با تکیه بر شیوة توصیفی ـ تحلیلی بررسی نماید و نقش آن را در فرایند تولید درونمایة ...
بیشتر
زمان روایت، کلید فهم کارهای نوین ادبی و ابزار کشف دلالت آن شدهاست و نقش مؤثری در فرایند شکلگیری درونمایة داستانهای کوتاه امروزی ایفا میکند. پژوهش حاضر میکوشد انواع زمان روایی را در داستان کوتاه «الخطوبه» بهاء طاهر، براساس نظریة ژرار ژنت و با تکیه بر شیوة توصیفی ـ تحلیلی بررسی نماید و نقش آن را در فرایند تولید درونمایة این داستان تبیین کند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که میان انواع زمان روایی و دیدگاه نویسنده در بیان اندیشه و احساس خود، رابطة عمیقی وجود دارد و میتوان مراحل پرورش درونمایة این داستان را در سه محور رؤیا، قدرت و مرگ رؤیا دستهبندی نمود. بهاء طاهر این محورهای سهگانه را با دقت و دوراندیشی پرورش میدهد، بهطوریکه در بهکارگیری و پرداخت زمان روایی در راستای خلق درونمایه، مهندسی پیشرفتهای را از وی شاهدیم. توزیع نقشها میان تکنیکهای درنگ، صحنه و تکرار، و مهارت او در انتقال میان درنگ و صحنه در متن داستان، روایت را پیش برده، درونمایة آن را پرورش میدهد. تکنیکهای صحنه، درنگ توصیفی و تکرار بر متن غالب بوده، آیندهنگری و خلاصه در فرایند پرورش درونمایه داستان، نقش برجستهای ایفا میکند.
ادبی
علی کواری؛ نرگس گنجی؛ محمد رحیمی خویگانی
دوره 14، شماره 49 ، اسفند 1397، ، صفحه 41-60
چکیده
با توجه به اهمیت و جایگاه ترجمة شفاهی و کاستی در این نوع از مطالعات ترجمه، این پژوهش به دنبال شناسایی تکنیکهایی است که مترجمان شفاهی در محافل رسانهای به کار میگیرند. این مطالعه با تکیه بر نظریههای نوپدید علم ترجمه، بهویژه نظریة وینی و داربلنت انجام شدهاست. جامعة آماری پژوهش شامل 360 دقیقه فایل صوتی و 20 مصاحبه با مسئولان دولتی ...
بیشتر
با توجه به اهمیت و جایگاه ترجمة شفاهی و کاستی در این نوع از مطالعات ترجمه، این پژوهش به دنبال شناسایی تکنیکهایی است که مترجمان شفاهی در محافل رسانهای به کار میگیرند. این مطالعه با تکیه بر نظریههای نوپدید علم ترجمه، بهویژه نظریة وینی و داربلنت انجام شدهاست. جامعة آماری پژوهش شامل 360 دقیقه فایل صوتی و 20 مصاحبه با مسئولان دولتی طراز اول ایران است که در شبکة العالم توسط پنج مترجم به صورت همزمان از فارسی به عربی ترجمه شدهاست. برای تعیین نوع تکنیکهای بهکارگرفتهشده، به صورت نمونهگیری تصادفی، 24 دقیقه از این مصاحبهها انتخاب شدهاست.
نتایج بهدستآمده گویای آن است که تکنیکهای ترجمة شفاهی همانند نوع کتبی آن بوده و فقط ازلحاظ کمّیت با هم متفاوتند و تکنیکهای ترجمة تحتاللفظی عبارتند از: جابهجایی، تغییر، گرتهبرداری، وامگیری، معادلسازی، و اقتباس که به ترتیب، بیشترین کاربرد را نزد مترجمان شفاهی داشتهاند.
ادبی
علی خالقی؛ احمد پاشازانوس؛ سیّد محمّد میر حسینی
دوره 14، شماره 49 ، اسفند 1397، ، صفحه 61-80
چکیده
علم صرف با ابزارهای زنده و جذّاب خود، که نوآوری و ابتکار در آن نمایان است، به چگونگی ساختار واژهها و ریشة مفردات میپردازد؛ ازاینرو با توجه به اهمیت علمی این دانش، لازم است اقداماتی در جهت تسهیل آموزش آن صورت گیرد. کتاب «الکُنَّاش فی الصرف» از آثار ارزشمند أبو الفداء اسماعیل بن علی بن محمود بن ایوب است که تحت تأثیر اندیشههای ...
بیشتر
علم صرف با ابزارهای زنده و جذّاب خود، که نوآوری و ابتکار در آن نمایان است، به چگونگی ساختار واژهها و ریشة مفردات میپردازد؛ ازاینرو با توجه به اهمیت علمی این دانش، لازم است اقداماتی در جهت تسهیل آموزش آن صورت گیرد. کتاب «الکُنَّاش فی الصرف» از آثار ارزشمند أبو الفداء اسماعیل بن علی بن محمود بن ایوب است که تحت تأثیر اندیشههای زمخشری و ابن حاجب نوشته شدهاست. پژوهش حاضر براساس روش تسهیل و تیسیر صرفی نزد أبو الفداء انجام میشود. أبو الفداء روش تسهیل در صرف عربی را از طریق طراحی جدولها و زیجهای فارسی، و مِتُدهای بیان آواها برای آموزش صرف به کار بست. این شیوه از آموزش صرف در قرن هشتم اندیشهای نو و متمایز محسوب میشد. این پژوهش، توانایی تعلیمی و صرفی أبو الفداء را در آموزش قواعد عربی نشان میدهد که اندیشه روشمندش را در مباحث قیاس و آوای حروف و ادغام و تعلیم صیغهها بیان داشتهاست. اهم نتایج این پژوهش به این شرح است: ردّ اصطلاحات سخت و کمیاب در مبحث قیاس و سماع، کاربرد شعر تعلیمی برای سهولت حفظکردن، بهکارگیری تخفیف در صفات آواها، مخارج حروف در آموزش قرائتها، و استفاده از زیج ایرانی به عنوان عنصری منسجم در آموزش ضمایر متصل و منفصل و صفت مشبهه. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به تبیین بحث خود پیرامون شخصیت صرفی أبو الفداء و کتاب وی «الکُنّاش فی الصرف» و روش برتر او در آموزش صرف برای مبتدیان در یادگیری زبان عربی پرداختهایم.
ادبی
احمد لامعی گیو؛ مریم مقبولی
دوره 14، شماره 49 ، اسفند 1397، ، صفحه 81-110
چکیده
یعالج هذا البحث مدی توفیق النظام التعلیمیّ الجدید لوزارة التربیّة والتعلیم الإیرانیّة فی مجال تغییر اسم کتاب (عربی) إلی (اللُّغة العربیّة، لُغة القرآن)؛ وذلک نظراً إلی أهمّیّة تعلیم اللُّغة العربیّة فی عصرنا الراهن، وتخصیص الأصل السادس عشر من دستور الجمهوریّة الإسلامیّة الإیرانیّة لها. ولقد قمنا فی بحثنا هذا، بمقارنة وتحلیل وجهات ...
بیشتر
یعالج هذا البحث مدی توفیق النظام التعلیمیّ الجدید لوزارة التربیّة والتعلیم الإیرانیّة فی مجال تغییر اسم کتاب (عربی) إلی (اللُّغة العربیّة، لُغة القرآن)؛ وذلک نظراً إلی أهمّیّة تعلیم اللُّغة العربیّة فی عصرنا الراهن، وتخصیص الأصل السادس عشر من دستور الجمهوریّة الإسلامیّة الإیرانیّة لها. ولقد قمنا فی بحثنا هذا، بمقارنة وتحلیل وجهات نظر معلّمی اللُّغة العربیّة وتلامیذ المرحلة الثانویّة (الأُولی والثانیة)، فی مجال مدی انطباق کتب العربیّة علی الواقع المرتجى وجودتها من جانب، وحبّ التلامیذ وکیفیّة نظام التقییم فیها من جانب آخر. لقد قامت الدراسة بتحلیل النتائج الّتی حصلت علیها من المعلومات المستخرجة من إفادات 138 معلّماً ومعلّمةً و7381 طالباً وطالبةً فی مدینة بیرجند، وذلک عبر منهج التحلیل والتوصیف، وباستخدام الاستبانات وأخذ العیّنات، وفقًا للنظام العنقودیّ العشوائیّ فی السنة الدارسیّة 2017 - 2016 للمیلاد. وتفید النتائج بأنّه علی الرغم من الخفض التدریجیّ لکمّیّة القواعد العربیّة واستبدالها بالترجمة فی العقدین الماضیین، فلم ینجح هذا المنهج فی حثّ تلامیذ السنة الثالثة من المرحلة الثانویّة على تعلّم اللّغة العربیّة خلال ستّ سنوات. أمّا التلامیذ الذین یتعلّمون اللُّغة العربیّة وفقاً للنظام التعلیمیّ الجدید، والمعلّمون الذین یُعلّمونها طبقاً لهذا النظام، فهم أکثر رغبةً فی تعلّم العربیّة وتعلیمها. فضلاً عن ذلک، نجدهم یؤکّدون علی سلامة نظام التقییم الذی یعیّن تقسیم العلامات بین الترجمة والقواعد بقسمَیها: الشفهیّة والخطیّة.
ادبی
علی احمدزاده؛ خلیل پروینی؛ کبری روشنفکر
دوره 14، شماره 49 ، اسفند 1397، ، صفحه 111-130
چکیده
المضامین المشترکة فی آداب الأمم التی لم تُرتبط ببعضها، تُعتبر حصیلة طبقة من النفس تسمّی «اللاوعی الجماعی». إن الأبعاد الکامنة فی هذا المستوی من الذهن البشری تتجسّد فی إطار رموز مختلفة یطلق علیها یونغ تسمیة «النموذج الأصلی». بما أنّ الشعر الصوفی ینبع من ذات الشاعر وإستلهامه من «اللاوعی الجماعی» فبالتالی یمکننا أن ...
بیشتر
المضامین المشترکة فی آداب الأمم التی لم تُرتبط ببعضها، تُعتبر حصیلة طبقة من النفس تسمّی «اللاوعی الجماعی». إن الأبعاد الکامنة فی هذا المستوی من الذهن البشری تتجسّد فی إطار رموز مختلفة یطلق علیها یونغ تسمیة «النموذج الأصلی». بما أنّ الشعر الصوفی ینبع من ذات الشاعر وإستلهامه من «اللاوعی الجماعی» فبالتالی یمکننا أن نجد فیه النموذج الأصلی. إحدی هذه النماذج الأصلیة تتجسّد فی نموذج «الإنسان الکامل» والذی قد تمّ إستخدامه فی شعر إبن الفارض الصوفی.
إنّنا فی هذه الدراسة نحاول من خلال الاعتماد علی المنهج الوصفی – التحلیلی ومراجعة الکتب المختلفة فی مجال علم النفس، أن نستعرض الأبعاد النفسیة الکامنة فی شخصیة إبن الفارض معتمدین فیها علی فکرة النموذج الأصلی ومبادئ مدرسة یونغ النفسیة. هذا النموذج الأصلی، بامکانه أن یدلّنا علی نفسیة الشاعر وتقییم شخصیته. إنّه من خلال تداخل قیمته الذاتیة، وتجاوز السلبیات الناتجة عن «النسخ المتماثل» و«تضخم الأنا»، استطاع أن یصل من عملیة «الفردیة» إلی رتبة « الأنا».
ادبی
مرتضی زارع برمی
دوره 14، شماره 49 ، اسفند 1397، ، صفحه 131-154
چکیده
یعالج هذا البحث الکتابة النسویة عن غزو العراق عام 2003م من خلال شعر الشاعرة العراقیة، بشری البستانی. بعد أحداث 11 سبتمبر 2001م، وقعت العملیات العسکریة فی العراق سنة 2003م، واستمرت من 19 مارس إلی 1 مایو 2003م، والتی أدّت إلی إحتلال العراق من قبل الولایات الأمریکیة المتحدة. بشری البستانی أدانت الحرب المفروضة علی العراق وحین کتبت ...
بیشتر
یعالج هذا البحث الکتابة النسویة عن غزو العراق عام 2003م من خلال شعر الشاعرة العراقیة، بشری البستانی. بعد أحداث 11 سبتمبر 2001م، وقعت العملیات العسکریة فی العراق سنة 2003م، واستمرت من 19 مارس إلی 1 مایو 2003م، والتی أدّت إلی إحتلال العراق من قبل الولایات الأمریکیة المتحدة. بشری البستانی أدانت الحرب المفروضة علی العراق وحین کتبت عنها، إنطلقت من أرض جدیدة وجعلت المرأة العراقیة مرکز الحدث، کأم وزوجة وحبیبة وفیة فی الأزمات التی حدثت أثناء الحرب، وتلک الحرب لم تکن مجرد خنادق وجانب عسکری و ساحة قتال، بل کان لها أثراً نفسیاً وأخلاقیّاً بالغاً فی نفوس السکان المدنیین، کالیُتم والموت وإلغاء المواعید والمآسی العائلیة، ولأهمیة هذه التجربة یسعی البحث إلی تقصّی دور المرأة العراقیة فی هذه الحرب بأنها المجاهدة والمضحیة والبناءة والمتصدیة وأنها نعم الأم والزوجة والأخت والحبیبة التی سجّلت لنفسها تجارب رائعة. هنا یتقصّی البحث قدرة الشاعرة علی توثیق هذه التحولات المقرونة بالمواقف إزاء الحرب من جانب، وإزاء مصاعب المدنیین وخاصة النساء من جانب آخر، حینما یُعدّ الرجل هو العنصر الأهمّ فی روایات الحرب ویُوصَف بکونه مقاتلاً مغواراً فی جبهة القتال، والمرأة تکون عنصراً جمالیاً تکمیلیاً أو هامشیاً فی أدب الحرب وتُوصَف بکونها ضحیة ضعیفة فی الجبهة الداخلیة.
ادبی
فرهاد رجبی نوش آبادی؛ قاسم مختاری؛ محمد جرفی؛ سید ابوالفضل سجادی؛ محمود شهبازی
دوره 14، شماره 49 ، اسفند 1397، ، صفحه 155-178
چکیده
إنّ الفعل من أهمّ مقوّمات بنیة الجملة حیث یؤدّی وظائف لغویة متعددة کالإسناد والدلالة الزمنیة. یعتبر الفعل المضارع من أهمّ أقسام الفعل فی اللغتین الفارسیة والعربیة ویستخدم فی نطاق واسع وفی أبنیة متنوّعة کما أنه یدلّ علی الحال والمستقبل. فی هذه الدراسة، قد رکّز الباحثون علی المباحث الصرفیة مقارنین بین بنیة الأفعال المضارعة، مبینین ...
بیشتر
إنّ الفعل من أهمّ مقوّمات بنیة الجملة حیث یؤدّی وظائف لغویة متعددة کالإسناد والدلالة الزمنیة. یعتبر الفعل المضارع من أهمّ أقسام الفعل فی اللغتین الفارسیة والعربیة ویستخدم فی نطاق واسع وفی أبنیة متنوّعة کما أنه یدلّ علی الحال والمستقبل. فی هذه الدراسة، قد رکّز الباحثون علی المباحث الصرفیة مقارنین بین بنیة الأفعال المضارعة، مبینین المشترکات فی قواعد هاتین اللغتین المتجاورتین. نعتمد فی هذا المقال علی المنهج الوصفی - التحلیلی ونقوم بتعریف أزمنة الأفعال فی اللغة الفارسیة وبناءها وفروعها ومواضع استعمالها مع الملاحظات اللازمة لکلّ نوع منها واستخراج الأمثلة المتنوعة کما نقوم بمقارنتها مع الأفعال العربیة للاحتراز من الالتباس الذی یتورط فیه بعض المترجمین فی فهم صور الأفعال من حیث الزمن.
نحاول فی هذا البحث أن نوحّد الأزمنة مقارنین أبنیة الفعل المضارع بین اللغتین الفارسیة والعربیة کما نضیف ثلاثة أبنیة زمنیة جدیدة إلی الحال والمستقبل فی اللغتین، کالمضارع المقصود والمستقبل المستمر، والمستقبل النقلی. ویبدو أن هذه الأبنیة الزمنیة غیر متوفّرة فی المصادر النحویة واللغویة ولم تجعل فی إطار محدّد ولم تبین لها أحکام دقیقة، علی الرغم من أنّ استخدام هذه الأزمنة الثلاثة أمر شائع جداً بین ناطقی هاتین اللغتین.