ادبی
AliRedha MohammadRedhaei؛ jehad faidholeslam؛ Abir gaderi
دوره 12، شماره 39 ، شهریور 1395، ، صفحه 1-22
چکیده
زمان و مکان از مهمترین تکنیکهای روایت به شمار میروند که فضا و چهارچوب آن را شکل میدهند. چراکه رویدادها بر ضرباهنگ زمان حضور خود را نقش میبندند و شخصیتها در مکان حرکت و جان مییابند و روایت در چهارچوب زبان با تکیه بر دو بُعد زمانى و مکانی شکل میپذیرد. دو عنصر زمان و مکان، با دیگر مؤلفههای داستانى چون شخصیتها و رویدادها، ...
بیشتر
زمان و مکان از مهمترین تکنیکهای روایت به شمار میروند که فضا و چهارچوب آن را شکل میدهند. چراکه رویدادها بر ضرباهنگ زمان حضور خود را نقش میبندند و شخصیتها در مکان حرکت و جان مییابند و روایت در چهارچوب زبان با تکیه بر دو بُعد زمانى و مکانی شکل میپذیرد. دو عنصر زمان و مکان، با دیگر مؤلفههای داستانى چون شخصیتها و رویدادها، رابطهای چالشى و متقابل دارند. همین روابط است که رنگوبوی خاصى به داستان میدهد و زمان و مکان را غنا و عمق میبخشد. این مقاله، کتاب «الأیام» طه حسین را که روایتی کلاسیک و شرح زندگى وى است، مورد بحث قرار میدهد و بر طبق تقسیمبندی لوتمان "Lotman" زمان و مکان و زیباییهای فضاى داستان را با تکیه بر مسائلی همچون: نمایش بُعد درونى شخصیتها، توصیف زیباییهای مکانهای باز و بسته مورد توجه قرار میدهد. روش توصیفى ـ تحلیلى و گاهی روش تحلیل درونى و روانی روشهای بهکاررفته در این مقاله بودهاست و سعى شده شواهد از خود متن داستان باشد.
ادبی
سید حسین مرعشی
دوره 12، شماره 39 ، شهریور 1395، ، صفحه 23-46
چکیده
اخوانیات ازجمله اشعار رایج در دورة زندی به شمار میآید. از مشهورترین نمونههای شعر اخوانی مراسلات شعری است که بین طبیب اصفهانی و هاتف اصفهانی وجود داشتهاست. از مجموع اشعار عربیای که طبیب اصفهانی از شیراز برای هاتف در اصفهان ارسال کرده، سه قصیده بر جای مانده، این در حالی است که از قصیدههای ارسالی هاتف برای طبیب تنها یک قصیده ...
بیشتر
اخوانیات ازجمله اشعار رایج در دورة زندی به شمار میآید. از مشهورترین نمونههای شعر اخوانی مراسلات شعری است که بین طبیب اصفهانی و هاتف اصفهانی وجود داشتهاست. از مجموع اشعار عربیای که طبیب اصفهانی از شیراز برای هاتف در اصفهان ارسال کرده، سه قصیده بر جای مانده، این در حالی است که از قصیدههای ارسالی هاتف برای طبیب تنها یک قصیده بر جای مانده است. در تحقیق حاضر، این قصیده، و قصیدة طبیب که در جواب آن سروده شده، بررسی شدهاند. در این پژوهش، به موضوعاتی همچون مناسبت سرودن دو قصیده، اغراض و چگونگی ترتیب آنها، موضوعات، و محورهای دو قصیده پرداخته شدهاست. بررسی ویژگیهای سبکی این اشعار نیز از دیگر بخشهای مقالة حاضر است. با توجه به تنوع این موضوعات، از سه روش نقدی مختلف استفاده شد که عبارتند از: روش تاریخی، روش موضوعی که اساس آن واژگان پرکاربرد در متن است، و روش ساخت صوری. از نتایج مهم این تحقیق میتوان به ضعف نسبی هاتف اصفهانی در زبان عربی و ظرافتهای آن اشاره کرد. علاوه بر آن، در این تحقیق، نخستین بار، ابیات عربی جدیدی از هاتف ارائه شد.
ادبی
ربابة رمضانی؛ محمد امین شیخ باقری
دوره 12، شماره 39 ، شهریور 1395، ، صفحه 47-66
چکیده
آوازه شعری شرفالدین محمد بن سعید بوصیری، برخاسته از مدایح نبوی بهویژه قصیده «الکوکب الدریة فی مدح خیر البریة»، معروف به «برده» است، که از نمونههای ناب شعر عربی و محل توجه ادباست. این قصیده از سوی خیل عظیمی از شاعران متأخر، تقلید شده، که از زیباترین نمونههای این تقلید، میتوان به قصیدة طولانی «علی احمد باکثیر»، ...
بیشتر
آوازه شعری شرفالدین محمد بن سعید بوصیری، برخاسته از مدایح نبوی بهویژه قصیده «الکوکب الدریة فی مدح خیر البریة»، معروف به «برده» است، که از نمونههای ناب شعر عربی و محل توجه ادباست. این قصیده از سوی خیل عظیمی از شاعران متأخر، تقلید شده، که از زیباترین نمونههای این تقلید، میتوان به قصیدة طولانی «علی احمد باکثیر»، با عنوان «نظام البردة» یا «ذکری محمد (ص)» اشاره کرد. باکثیر این شعر خود را بر طریقه «برده بوصیری» به رشته نظم درآوردهاست؛ با این تفاوت که قصیدة وی، مدح خالص به شمار نمیآید؛ بلکه به دنبال هدف دیگری بوده که آن، پایبندی به مسائل اساسی امت اسلامی است. وی در این مدح پیامبر، با استعانت از وجود مقدس حضرت رسول اکرم (ص)، در مقابل تجاوز صهیونیسم و غرب، به مرزهای اسلام ایستادگی کرده، و به همین جهت قصیدة وی، رنگوبوی سیاسی دارد، و دغدغههای دینی و وطنی بر آن چیره شدهاست. لذا شعر وی، از نمونههای بارز شعر مقاومت به شمار میآید. این مقاله، سبک شعری دو قصیدة «برده بوصیری» و «نظام البرده باکثیر» را بررسی کرده، و آن دو را از نظر ساختار کلی، تصویر شعری، عاطفه، موسیقی، و زبان شعری به صورت بررسیِ موضوعی ـ تحلیلی، مورد نقد قرار داده است.
ادبی
مجتبی کریمی؛ محمد خاقانی اصفهانی؛ مهدی عابدی
دوره 12، شماره 39 ، شهریور 1395، ، صفحه 87-108
چکیده
ابن وردی با وجود شاعران منتقد در دوره خود، پرچمدار شعر نقد اجتماعی در منطقه حلب به شمار می رود؛ زیرا وی با دقت بسیار توانست عیوب، مشکلات و نقص های رایج در جامعه خود را برای ما ترسیم نماید؛ هر چند عمیقاً از آنها تأثیر پذیرفتهاست. اشعار متعدد ابن وردی که بیانگر احساسات و بالابرندة صدای نقد واصلاح اوست، از پیامدها و نتایج اهمیت اوضاع ...
بیشتر
ابن وردی با وجود شاعران منتقد در دوره خود، پرچمدار شعر نقد اجتماعی در منطقه حلب به شمار می رود؛ زیرا وی با دقت بسیار توانست عیوب، مشکلات و نقص های رایج در جامعه خود را برای ما ترسیم نماید؛ هر چند عمیقاً از آنها تأثیر پذیرفتهاست. اشعار متعدد ابن وردی که بیانگر احساسات و بالابرندة صدای نقد واصلاح اوست، از پیامدها و نتایج اهمیت اوضاع اجتماعی در دیدگاه ابن وردی است. نقد ابن وردی بر سلب فضیلتها و رواج بدیها و رذائل رو به عامه مردم دارد؛ هجای ابن وردی آن اندازه که به صفات بد و ناپسند افراد هجوشده روی آورده، به فطرت یا ماهیت آنان اهتمام نورزیدهاست؛ بررسی اشعار اجتماعی ابن وردی حاکی از این است که جامعة عصر مملوکی در کمتر چیزی توازن و اعتدال داشتهاست. جامعه از یک طرف در منجلاب بیبندوباری و فساد فرو رفته بود و از طرف دیگر افراط در تصوف موجب انحراف از دین صحیح و درست شده بود. در این مقاله برخی از اشعار ابن وردی همچون شکایت از ظلم و بیداد حاکمان، بلاها و مصیبتهای واردشده بر جامعه و پیامدهای آن را نقد و بررسی کردهایم. این تحقیق به روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر اشعار ابن وردی و تحلیل نقد مضامین اجتماعی آن به انجام رسیدهاست.
ادبی
علی باقر طاهری نیا؛ حسام الدین خاکپور؛ مژگان نوح نژاد
دوره 12، شماره 39 ، شهریور 1395، ، صفحه 109-130
چکیده
موضوع بررسی ادبیات نزد فرمالیستها خود ادبیات نیست، بلکه ادبی بودن متن است؛ یعنی ویژگیهایی را بررسی میکنند که ادبی بودن متن را نشان دهند، به دور از عوامل خارجی با تأکید بر خصایصی که زبان متن را از زبان عادی روزمره تمییز میدهند و متن را از تمام زمینههای خارجی مستقل میگردانند. این نوشتار میکوشد که با استفاده از روش توصیفی ...
بیشتر
موضوع بررسی ادبیات نزد فرمالیستها خود ادبیات نیست، بلکه ادبی بودن متن است؛ یعنی ویژگیهایی را بررسی میکنند که ادبی بودن متن را نشان دهند، به دور از عوامل خارجی با تأکید بر خصایصی که زبان متن را از زبان عادی روزمره تمییز میدهند و متن را از تمام زمینههای خارجی مستقل میگردانند. این نوشتار میکوشد که با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی قصیده لامیة الکرد شیخ سلیم تختهای (1274، 1337ه. ق) متخلص به سالم سنندجی و مشهور نزد علما و ادبای کرد به امروءالقیس کردها بپردازد. شاعر در این قصیدة توازن زیبا با شاخههای مختلف آن و پدیدة آشناییزدایی در دو سطح جانشینی و همنشینی را برای بیان آنچه در درونش نسبت به ممدوح غلیان دارد، به کار میگیرد. از نتایج این نوشتار این است که تقابلهای دوگانةِ متعلق به نزاع قلب و عقل بخش زیادی از قصیده را به صورتی دیالکتیکی در برگرفته، به گونهای که عقل ـ در پایان مقطع اول که مقطع شبه تغزلی قصیده است ـ در برابر قلب شکست میخورد، این در حالی است که در مقطع دوم قصیده، آنگاه که شاعر در موضوع اصلی شعر داخل میشود که مدح شیخ ضیاءالدین است، از جوانب زیباییشناسیک متن کاسته میشود.
ادبی
کاوس روحی برندق؛ سید امیر فضیلت جو
دوره 12، شماره 39 ، شهریور 1395، ، صفحه 131-154
چکیده
کان فی عصر نزول القرآن، العدید من اللهجات العربیة، وکان کلّ قارئ وحافظ للقرآن الکریم یقرأه بلهجتهم الخاصة، ما أدّی إلی وجود بعض الاختلافات الجزئیة. هذه المقالة بحثت عن تأثیر القراءات القرآنیة المختلفة علی آراء النحویین فی المدرستین البصریة والکوفیة، وحصلت علی أنّ المدرسة الکوفیة تأثّرت فی بناء الأصول والقواعد النحویة من القراءات ...
بیشتر
کان فی عصر نزول القرآن، العدید من اللهجات العربیة، وکان کلّ قارئ وحافظ للقرآن الکریم یقرأه بلهجتهم الخاصة، ما أدّی إلی وجود بعض الاختلافات الجزئیة. هذه المقالة بحثت عن تأثیر القراءات القرآنیة المختلفة علی آراء النحویین فی المدرستین البصریة والکوفیة، وحصلت علی أنّ المدرسة الکوفیة تأثّرت فی بناء الأصول والقواعد النحویة من القراءات القرآنیة بشکل واسع، بخلاف المدرسة البصریة التی تأثرت من القراءات بشکل محدود. ولکن علماء النحو الکبار استندوا الی القراءات المشهورة فحسب، وقد استحوذت قراءة سیبویه مساحة کبیرة من الدراسة، فیما اهملت القراءات الشاذة من قبل علماء النحو، بخلاف ما نلحظ عالم النحو الکسائی الذی أخذ بعین الاعتبار هذه القراءات الشاذة وعالم النحو فرّاء لم یقرّ حتی بعض القراءات المشهورة. علی هذا الأساس تعدّ المدرسة الکوفیة أکثر افراطاً وتفریطاً بالنسبة الی المدرسة البصریة.
ادبی
سجاد اسماعیلی؛ عیسی متقیزاده؛ خلیل پروینی؛ روحالله رحمتیان
دوره 12، شماره 39 ، شهریور 1395، ، صفحه 181-204
چکیده
انّ الترکیز علی تنمیة مهارات التفکیر النقدی لدی الطلبة، تعتبر من المرتکزات المهمة فی العملیة التعلیمیة-التعلّمیة. حیث إنّ جمیع الأخصائین فی حقل تعلیم اللغة اتفقوا علی أن المناهج الدراسیة یجب أن تتطوّر علی أساس مهارات التفکیر الناقد. إذن احتواء الکتب التعلیمیة علی مهارات التفکیر الناقد هی بمثابة الحجر الاساس فی تنمیة مهارات التفکیر ...
بیشتر
انّ الترکیز علی تنمیة مهارات التفکیر النقدی لدی الطلبة، تعتبر من المرتکزات المهمة فی العملیة التعلیمیة-التعلّمیة. حیث إنّ جمیع الأخصائین فی حقل تعلیم اللغة اتفقوا علی أن المناهج الدراسیة یجب أن تتطوّر علی أساس مهارات التفکیر الناقد. إذن احتواء الکتب التعلیمیة علی مهارات التفکیر الناقد هی بمثابة الحجر الاساس فی تنمیة مهارات التفکیر النقدی لدی الطلبة. التفکیر الناقد بوصفه «التفکیر فی التفکیر بغیة تنمیة التفکیر»، یتضمن العدید من المهارات أو المکونات من أهمها: «مهارة الاستنتاج، ومهارة معرفة الافتراضات، ومهارة التعبیر والتفسیر، ومهارة الاستنباط ومهارة تقویم المناقشات». تهدف هذه الدراسة المتواضعة إلی استجلاء مدی توافر مهارات التفکیر الناقد فی محتوی الکتب التعلیمیة لمادة النصوص الأدبیة فی مرحلة البکالوریوس لفرع اللغة العربیة وآدابها بالجامعات الإیرانیة. تنتهج الدراسة المنهج الوصفی-التحلیلی، کما تتبنّی طریقة تحلیل المحتوی لتقویم الکتب. تتکوّن عینة الدراسة من 6 کتب تعلیمیة للنصوص الأدبیة فی فرع اللغة العربیة العربیة وآدابها بالجامعات الإیرانیة. اثبتت بعض النتائج للدراسة أن مهارة الاستنتاج حصلت علی أعلی نسبة مئویة (74/) فی تمارین الکتب، فی حین لم تحصل مهارة الاستنباط علی أیة نسبة مئویة فی الکتب. بالتالی تؤیّد نتائج الدراسة الترکیز علی تنمیة مهارات التفکیر الناقد لدی الطلاب عن طریق توفیر تلک المهارات فی الکتب التعلیمیة للنصوص الادبیة.
ادبی
حسین ایمانیان
دوره 12، شماره 39 ، شهریور 1395، ، صفحه 205-230
چکیده
إن النفسیة المتأزمة للإنسان المسلم بعد هجمة المغول، إما تهرب من الواقع وتسیر فی ماوراء الطبیعة وإما تعجب بماضیها الکامل والذهبی فتنفرّ من کلّ ما یُشمّ منه رائحة الإبداع ومن کل ما یتّسم بطابع غیر إسلامی. إنّ نتیجة هذه الظاهرة فی مجال الشعر هی الاهتمام بالتأویلات اللامعقولة والاستعارات الغریبة والبعیدة والنظم علی طرق الشعراء الماضیین، ...
بیشتر
إن النفسیة المتأزمة للإنسان المسلم بعد هجمة المغول، إما تهرب من الواقع وتسیر فی ماوراء الطبیعة وإما تعجب بماضیها الکامل والذهبی فتنفرّ من کلّ ما یُشمّ منه رائحة الإبداع ومن کل ما یتّسم بطابع غیر إسلامی. إنّ نتیجة هذه الظاهرة فی مجال الشعر هی الاهتمام بالتأویلات اللامعقولة والاستعارات الغریبة والبعیدة والنظم علی طرق الشعراء الماضیین، کما تؤدّی فی المجال العلمی إلی إعادة قراءة الکتابات الماضیة وفهمها وإعادة کتابتها وعدم الإبداع فیها. فنحن فی المقال الحاضر، بعد إشارة عابرة إلی أسباب ازدهار حرکة التألیف والکتابة فی العصر التالی لهجمة المغول والمعروف بفترة الانحطاط، نعالج ظاهرة اهتمام مؤلفی هذه الفترة بکتابة الحواشی والشروح علی المؤلفات السابقة؛ ونعتقد أن هذه الرغبة المقدسة نحو المؤلفات السابقة وتلخیصها أو شرحها، تُعدّ نوعاً من الاهتمام بالتراث الإسلامی العربی والذی یجب البحث عن جذورها فی اتساع روح التقلید عند الشعب المسلم فی هذه الفترة وفی حنینهم الشدید إلی الماضی. کما یمکن القول إن هذه النظرة التقلیدیة إما تتحدّر من الآراء النقدیة الرائجة فی العصر ومن الوظائف التی عیّنها النقاد للکتاب والشعراء وإما تعود إلی الظروف النفسیة والاجتماعیة والسیاسیة أو الاعتقادیة التی عاشها الإنسان المسلم وساقته إلی عقلیة مختلفة عما کان رائجاً فی سائر العصور.
ادبی
ahmad heidaryan shahri؛ مصطفی مهدوی آرا
دوره 12، شماره 39 ، شهریور 1395، ، صفحه 231-252
چکیده
تستضیف مدینة مشهد أکثر من ملیونٍ وخمسمئة ألف سائح عربیّ کلّ سنة یوافدونها مستهدفین العلاج، والسیاحة، والزیارة، والتجارة ببرکة المضجع الشریف للإمام الرضا (ع) وبصفتها عاصمةً معنویة لإیران والتمتع بإمکانیّات متنوّعة کالمستشفیات الراقیة، والأطباء البارعین، والروائع الطبیعیّة. وتبیِّن معرفة الفرص المهنیّة المتواجدة فی هذه المدینة ...
بیشتر
تستضیف مدینة مشهد أکثر من ملیونٍ وخمسمئة ألف سائح عربیّ کلّ سنة یوافدونها مستهدفین العلاج، والسیاحة، والزیارة، والتجارة ببرکة المضجع الشریف للإمام الرضا (ع) وبصفتها عاصمةً معنویة لإیران والتمتع بإمکانیّات متنوّعة کالمستشفیات الراقیة، والأطباء البارعین، والروائع الطبیعیّة. وتبیِّن معرفة الفرص المهنیّة المتواجدة فی هذه المدینة ضرورة انجاز الدراسة الحاضرة نظراً لهذه الأعداد الکبیرة من السیّاح العرب والتحدیات المطروحة أمام خرّیجی اللغة العربیّة. لقد حاولنا فی هذه الدراسة أن نتعرّف علی الفرص المهنیّة الملائمة باختصاص خرّیجی هذه اللغة فی مدینة مشهد باستخدام منهج وصفی-تحلیلی مبنیّ علی الإحصائیّات؛ فدرسنا التحدیّات الواقعة أمامهم للحصول علی فرص العمل فی مختلف الفروع المهنیّة الأخصّائیة وقدّمنا الاقتراحات المتناسبة. تشیر النتائج الحاصلة عن هذه الدراسة العملیّة إلی أن القطاعین الحکومی والخاصّ بحاجة ماسة إلی خرّیجی اللغة العربیة لیستفید من اختصاصهم وخبرتهم لتکفّل الشؤون المتعلّقة بمزاولتهم ویشتمل القطاعان علی منظمة السیاحة، والفنَدقة، ومکاتب خدمات السفر والسیاحة، والمعالم الأثریّة، والسیاحة الطبّیّة، ودلالة السیّاح العرب، ومنظمّة الإذاعة والتّفاز، ومنظّمة الأوقاف.
ادبی
دوره 12، شماره 38 ، خرداد 1395، ، صفحه 1-20
چکیده
تکنیک گفتوگو برای شاعر عرب وسیلهای است برای گریز از شعر تکبعدی، تکصدایی و فردگرا تا از این رهگذر حضور دیگران را در شعرش به تصویر بکشد. این عنصر نزد ابونواس، شاعر بزرگ دوره عباسی، علاوه بر اهدافی که برشمردیم وسیلهای مناسب برای پدید آوردن و تکمیل شیوه داستانسرایی نیز بود. زیرا داستانگرایی و روایتپردازی از گرایشهای برجستة ...
بیشتر
تکنیک گفتوگو برای شاعر عرب وسیلهای است برای گریز از شعر تکبعدی، تکصدایی و فردگرا تا از این رهگذر حضور دیگران را در شعرش به تصویر بکشد. این عنصر نزد ابونواس، شاعر بزرگ دوره عباسی، علاوه بر اهدافی که برشمردیم وسیلهای مناسب برای پدید آوردن و تکمیل شیوه داستانسرایی نیز بود. زیرا داستانگرایی و روایتپردازی از گرایشهای برجستة شعری ابونواس است. ازاینرو او به گفتوگوی شعری در صیغهها و قالبهای مختلف میپردازد. گفتوگو در شعر این شاعر، عنصری معمولی و بینشان نیست و کارکردهای روایی و سبکی ویژهای دارد. او علاوه بر سبک خاصش در داستانسرایی، به تناسب شخصیتهای مختلفی که آفریده، این تکنیک روایی را به کار گرفتهاست. این پژوهش میکوشد تا به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی مهمترین شیوهها، انواع، و کارکردهای گفتوگوی شعری را در شعر ابونواس تبیین کند.
ادبی
دوره 12، شماره 38 ، خرداد 1395، ، صفحه 21-42
چکیده
نخستین تلاشهای روایتشناسان برای تدوین قانونی ثابت برای بررسی قصهها از زمان ارسطو آغاز شد و سرانجام در قرن بیستم، با ظهور فرمالیستها گسترش یافت و شکل قانونمند و سازمانیافتهای پیدا کرد. ولادیمیر پراپ، از نخستین کسانی است که پس از تلاشهای فراوان برای بررسی قصهها و الگوی حاکم بر آنها توانست عناصر ثابت در ساختار قصهها را ...
بیشتر
نخستین تلاشهای روایتشناسان برای تدوین قانونی ثابت برای بررسی قصهها از زمان ارسطو آغاز شد و سرانجام در قرن بیستم، با ظهور فرمالیستها گسترش یافت و شکل قانونمند و سازمانیافتهای پیدا کرد. ولادیمیر پراپ، از نخستین کسانی است که پس از تلاشهای فراوان برای بررسی قصهها و الگوی حاکم بر آنها توانست عناصر ثابت در ساختار قصهها را شناسایی و ارائه کند. بر اساس نظر پراپ، قصههای پریان از نظر قهرمانان و عملکردشان بهرغم تنوع ظاهری، یگانگی و انسجام ساختاری دارند و همه کارکرد آنها به 31 کارکرد محدود میشود. یافتههای او، سرمشق بسیاری از منتقدان و پژوهشگران ادبی در تحلیل داستان قرار گرفت و بسیاری از محققان عرب نیز از شیوة پراپ در آثار و پژوهشهای خود بهره بردند. یکی از نویسندگانی که از روش پراپ تأثیر پذیرفت، نجیب محفوظ است. او در آثارش از عناصر فرهنگ عربی در کنار اَشکال فرهنگ غربی بهره بردهاست. ازآنجاییکه میان ساختار رمان عبث الاقدار و قصههای پریان وجوه مشترکی وجود دارد، این پژوهش میکوشد تا این روایت را با هدف ارزیابی کارایی و قابلیت الگوی پراپ در تحلیل ریختشناسانة این روایت، تحلیل و بررسی کند. نتایج بهدستآمده نشان میدهد این رمان با دستاورد پراپ همخوانی دارد؛ اما در عبث الاقدار برخلاف تکثر و تنوع ظاهری، تعداد عملکردها محدود و توالی آنها بسیار به هم شبیه است و درمجموع میتوان گفت روایت عبث الاقدار و افسانههای پریان، ساختار واحدی دارند.
ادبی
سمیره خسروی
دوره 12، شماره 38 ، خرداد 1395، ، صفحه 43-66
چکیده
مجموعه داستان «مغرب الشمس» حسن برطال، از نوع داستان کوتاهِ کوتاه عربی است و نویسنده، کوشیده تا در آن از تکنیکهای روایت در بهکارگیری ضمایر سهگانه برای بیان درونیات شخصیتهای داستان و روایت ماجراهای اصلی آنها بهره ببرد.
هدف اصلی این تحقیق، بیان توانایی داستان کوتاهِ کوتاه عربی در همراهی با انواع داستان از نظر تحلیل گفتمان ...
بیشتر
مجموعه داستان «مغرب الشمس» حسن برطال، از نوع داستان کوتاهِ کوتاه عربی است و نویسنده، کوشیده تا در آن از تکنیکهای روایت در بهکارگیری ضمایر سهگانه برای بیان درونیات شخصیتهای داستان و روایت ماجراهای اصلی آنها بهره ببرد.
هدف اصلی این تحقیق، بیان توانایی داستان کوتاهِ کوتاه عربی در همراهی با انواع داستان از نظر تحلیل گفتمان روایی و بهکارگیری مهمترین مباحث آن است و سعی دارد تا به این پرسشها پاسخ دهد که: انواع تکنیکهای تحلیل گفتمان از منظر وجهیّت و کانون روایت در داستان کوتاهِ کوتاه کدام است؟ دیدگاهها، ایدئولوژیها، و شخصیتها در آنها به چه صورت مطرح شده و به گروههای مختلف اجتماعی نسبت داده شدهاند؟ و درنهایت، این ایدئولوژیها از چه طریق به مخاطب انتقال یافتهاست؟
این بررسی نشان میدهد که این داستانها با وجود فشردگی در حجم، استقلال موضوعی و اختلاف بیانی، دارای مشترکات بسیاری از منظر شخصیتهای کانونی و دیدگاه روایی حاکم بر فضای داستان هستند. در کنار این مسائل، این نوع داستان منطبق بر دیدگاه روایی ژرار ژنت بوده و درنتیجه میتواند با سایر دیدگاههای روایی نیز هماهنگ باشد.
ادبی
شاکر عامری؛ محمد علی عامری
دوره 12، شماره 38 ، خرداد 1395، ، صفحه 67-88
چکیده
سیرة عنتره یکی از بزرگترین داستانهای حماسی است که از شخصیت حقیقی عنتره نشأت گرفتهاست. مقصود از عنتره، همان شاعر و جنگاور بزرگی است که در عصر جاهلی میزیست. نام و یاد سیرة عنتره طی قرون متمادی تا عصر عباسی و حتی عصر حاضر بر زبان مردم ساری و جاری بودهاست؛ بنابراین این سیره طی این زمان حجیمتر و بزرگتر شده و سرشار از مبالغه دربارة ...
بیشتر
سیرة عنتره یکی از بزرگترین داستانهای حماسی است که از شخصیت حقیقی عنتره نشأت گرفتهاست. مقصود از عنتره، همان شاعر و جنگاور بزرگی است که در عصر جاهلی میزیست. نام و یاد سیرة عنتره طی قرون متمادی تا عصر عباسی و حتی عصر حاضر بر زبان مردم ساری و جاری بودهاست؛ بنابراین این سیره طی این زمان حجیمتر و بزرگتر شده و سرشار از مبالغه دربارة شجاعت و قدرت عنتره بن شداد است. این پژوهش میکوشد تا علل این توجه روزافزون مردم به سیرة عنتره را در عصر عباسی دوم بیابد و با روشی توصیفی ـ تحلیلی به این مسئله پاسخ دهد. نتایج پژوهش نشان میدهد مردم در عصر عباسی دوم در وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی طاقتفرسا و نابهنجاری به سر میبردند. در آن هنگام که شکاف طبقاتی و آسیبهای اجتماعی جامعه را رو به زوال میبرد و ناهنجاریهایی از قبیل دزدی، کلاهبرداری و گدایی رواج یافته بود، سردمداران حکومت در آسایش و رفاه بر جامعه حکم میراندند. در چنین وضعیتی، قیامها و درگیریهای متعددی در قلمرو وسیع حکومت عباسی رخ داد و دولتهای کوچک و محلی فراوانی در این قلمرو شکل گرفتند. فشار طاقتفرسای این شرایط بر جامعه، یکی از علل روی آوردن مردم به سیرة عنتره بود. مردمی که در جستوجوی شخصی بودند که آنان را از این اوضاع نابسامان و فقر و تنگنا و ظلم نجات دهد و سرانجام این شخص را در شخصیت خیالی عنتره یافتند که خود خالق آن بودند.
ادبی
اعظم دهقانی؛ مهدی زمانی
دوره 12، شماره 38 ، خرداد 1395، ، صفحه 89-108
چکیده
قرآن کریم برای القای معنی، ویژگیهای اسلوبی مشخصی ازجمله تصویر فنی یا «نمایش هنری» را به کار بردهاست. تصویر در گذشته به انواع فنون ادبی مانند مجاز، استعاره و کنایه گفته میشد اما در نقد معاصر علاوه بر فنون ادبی قدیم، به تخییل (خیالآفرینی)، و تجسیم (جسمانگاری)، تناسق (هماهنگی هنری)، زبان، و قصه نیز توجه میکند. گفتوگو یکی ...
بیشتر
قرآن کریم برای القای معنی، ویژگیهای اسلوبی مشخصی ازجمله تصویر فنی یا «نمایش هنری» را به کار بردهاست. تصویر در گذشته به انواع فنون ادبی مانند مجاز، استعاره و کنایه گفته میشد اما در نقد معاصر علاوه بر فنون ادبی قدیم، به تخییل (خیالآفرینی)، و تجسیم (جسمانگاری)، تناسق (هماهنگی هنری)، زبان، و قصه نیز توجه میکند. گفتوگو یکی از ارکان تصویر فنی و از عناصر قصه است که ویژگیهای فنی زیادی دارد. البته برخی از ناقدان مانند سید قطب به گفتوگو بسیار مختصر پرداختهاند. این مقاله تلاش میکند فنی بودن گفتوگوهای قرآن کریم را با تکیه بر دو سوره طه و مریم بررسی کند و چگونگی تأثیر عنصر گفتوگو را در تصویر فنی با مطالعه گفتوگوهای زکریا با خداوند، مریم با جبرئیل، ابراهیم با پدرش آزر، خداوند با موسی، موسی با فرعون و موسی با برادرش هارون بررسی نماید. گفتوگوها در دو سوره طه و مریم انعکاسدهنده ویژگیهای شخصیتها و احساسات آنان مانند نگرانی، ترس، خشیت، تمایل و قاطعیت و شامل گفتوگوهای داستانی و توصیفی است که در قالب گفتوگو با خود و گفتوگو با دیگری میآید. روشی که مقاله برای تحلیل فنی گفتوگوها بهره برده، توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مطالعات بلاغی و نظریات نقد معاصر است.
ادبی
احمد پاشا زانوس؛ حشمت الله زارعی کفایت؛ مرتضی براری
دوره 12، شماره 38 ، خرداد 1395، ، صفحه 109-126
چکیده
الرمز الطبیعی هو مِن أهمِّ عناصر التصویر الرمزی الذی یُبَیِّنُ مَوقفَ الشاعر بالنسبة إلی العالم. کاتبُ هذا البحث التوصیفیّ ـ التحلیلیّ یُحاولُ تناولَ التعریف و تحلیل الرموز الطبیعیة فی شعر إیلیا أبی ماضی و الإجابة بهذه الأسئلة: ما هی الرموز الطبیعیة فی شعر إیلیا أبی ماضی؟ ما هی أهدافه فی إستخدام الرمز الطبیعیّ؟
ایلیا ابوماضی هو ...
بیشتر
الرمز الطبیعی هو مِن أهمِّ عناصر التصویر الرمزی الذی یُبَیِّنُ مَوقفَ الشاعر بالنسبة إلی العالم. کاتبُ هذا البحث التوصیفیّ ـ التحلیلیّ یُحاولُ تناولَ التعریف و تحلیل الرموز الطبیعیة فی شعر إیلیا أبی ماضی و الإجابة بهذه الأسئلة: ما هی الرموز الطبیعیة فی شعر إیلیا أبی ماضی؟ ما هی أهدافه فی إستخدام الرمز الطبیعیّ؟
ایلیا ابوماضی هو مِن أبرز شعراء المهجر الذی إهتمَّ کثیراً فی شعره بإستخدام الرمز الطبیعیّ لِأجل کونه عاشقاً للطبیعة و غایتُه مِن استخدام هذه الرموز هو تبیینُ الإضطرابات السیاسیة و الإجتماعیة و الإنسانیة. الرموز التی أخذ مِن الطبیعة هی: الزهرة، السّنبلة، التّینة، الطّلّ، البلبل، العصفور، الضّفدع، النّهار، الّلیل، النّجوم، الطّین و غیرها. و ممّا یجدرُ بالذّکر أنَّ الرموز الطّبیعیّة فی شعر أبی ماضی سَهلةٌ قد أستُخدِمَت لأجلِ إرتقاء معنی الشعر و هی توضیحٌ لحقیقة اجتماعیة کبیرة.
ادبی
دوره 12، شماره 38 ، خرداد 1395، ، صفحه 127-148
چکیده
انّ اللغة العربیة کبقیّة اللغات الحیّة فی العالم، قرض و اقترضَ الفاظا من اللغات الاُخری و لکنَّ الألفاظ التی وردت من اللغة الفارسیة إلی اللغة العربیة و القرآن الکریم، اکثرُ من اللغات الأخریَ و سَعَت هذه المقالة ضمنَ دراسة الموضوع و سوابق البحث عن ذلک أن تُبیِّن عوامل ورود ألفاظ الفارسیة إلیاللغة العربیة عن طریق العلاقات ...
بیشتر
انّ اللغة العربیة کبقیّة اللغات الحیّة فی العالم، قرض و اقترضَ الفاظا من اللغات الاُخری و لکنَّ الألفاظ التی وردت من اللغة الفارسیة إلی اللغة العربیة و القرآن الکریم، اکثرُ من اللغات الأخریَ و سَعَت هذه المقالة ضمنَ دراسة الموضوع و سوابق البحث عن ذلک أن تُبیِّن عوامل ورود ألفاظ الفارسیة إلیاللغة العربیة عن طریق العلاقات السیاسیة و الدینیَّة و التّجارتیّة و الثّقافیّة بین الفرس و العرب قبلَ ظهور الإسلام و مابعدَه و لإجل تَفوّقِ الفرس الثّقافیّ علی العرب و تفوّقهم أیضا فی أنواع الصّناعات، منها الزراعة و البنایّة و الفنون الجمیلة و الموسیقی و الأدب، دخلت ألفاظا کثیرﺓ من اللغة الفارسیة إلی اللغة العربیة. فاستعملت هذه الألفاظ بشَکل الدّخیل أو المُعرّب فی لغة العرب و لغة القرآن الکریم، بتغییرات أو بدونِ أیّ تغییر أحیاناً. فَدَرس کثیرٌ من علماء اللغة من المسلمین، هذه الألفاظ باسم الدّخیل و المعرّب فی کتبهم کاالثعالبیّ و السیوطیّ و الجوالیقیّ و بحثوا عنها بتفصیلٍ. هذه المقالة ضمن دراسة عوامل ورود هذه الألفاظ فی اللغة العربیة، جاءَت بنمازجَ منها الّتی وردت فی اللغة العرب و القرآن الکریم ثمّ تطرّقَت إلی قضیّة التّعریب و اختلاف الآراء حول ذلک و طرق التّعرّف علی الدّخیل و المعرّب و تغییرات الکلمة المعرّبة عند التعریب أیضا.
ادبی
دوره 12، شماره 38 ، خرداد 1395، ، صفحه 149-168
چکیده
إن قصص الحیوان تعدّ إحدی الأنواع الأساسیة من الفانتازیا. وجود السمات الکثیرة فی حکایات کلیلة ودمنه توحی بفکرة التشابه بین حکایات "کلیلة ودمنة" التی تعدّ من أدب الخیال القدیم و قصص فانتزیا فی الأدب الحدیث، نظراً إلی وجود هذه المشابهات بجانب أهمیة إحیاء التراث، اختارت المقاله دراسة مقومات أدب الخیال (فانتازیا) فی حکایات "کلیلة ودمنة ...
بیشتر
إن قصص الحیوان تعدّ إحدی الأنواع الأساسیة من الفانتازیا. وجود السمات الکثیرة فی حکایات کلیلة ودمنه توحی بفکرة التشابه بین حکایات "کلیلة ودمنة" التی تعدّ من أدب الخیال القدیم و قصص فانتزیا فی الأدب الحدیث، نظراً إلی وجود هذه المشابهات بجانب أهمیة إحیاء التراث، اختارت المقاله دراسة مقومات أدب الخیال (فانتازیا) فی حکایات "کلیلة ودمنة "العربیة کموضوع لدراستها.
تستهدف هذه المقاله تبیین مقومات أدب الخیال فی "حکایات کلیلة ودمنة " العربیة لتمهید الأرضیة لإعادة کتابة کلیلة و دمنة بوصفها کتاباً للأطفال. إن هذه المقاله تتبع فی منهجها تحلیل المضمون حیث تبحث فی البدایة عن صلة کلیلة ودمنه بأدب الأطفال ثم تتطرق إلی الأسس النظریة وهی دراسة مقومات أدب الفانتازیا ثم تدرس المختارات من قصص کلیلیة و دمنة العربیة علی أساس مقومات أدب الخیال.
وصلت المقالة إلی أن السمات الأساسیة لأدب الخیال (الفانتازیا)، کالخیال، وعناصر القصة وأصول الفانتازیا توجد فی حکایات کلیلة و دمنة العربیة حیث جعلت هذه الحکایات مادة ملائمة لتحویل هذه الحکایات إلی قصص أادب الخیال للأطفال.
ادبی
sedigheh zoodranj؛ Aboozar Golzar khojasteh
دوره 12، شماره 38 ، خرداد 1395، ، صفحه 169-190
چکیده
أدب المقاومة یعبّر عن الآلام والمعاناة التی نزلت علی شعبٍ فی فترة من الزمن. التعرف علی عناصر المقاومة وکیفیة تأدیة الوظیفة لعنصر المکان فی تقدیم هذه المظاهر وأیضا علاقة هذه المظاهر بالمکان القصصی وتأثیر بعضهما علی الآخر، أمر هام جداً. کتّابُ الروایات ولا سیّما روایات المقاومة إهتمّوا بالمکان فی آثارهم الفنیة إهتماما بالغا بشکلٍ ...
بیشتر
أدب المقاومة یعبّر عن الآلام والمعاناة التی نزلت علی شعبٍ فی فترة من الزمن. التعرف علی عناصر المقاومة وکیفیة تأدیة الوظیفة لعنصر المکان فی تقدیم هذه المظاهر وأیضا علاقة هذه المظاهر بالمکان القصصی وتأثیر بعضهما علی الآخر، أمر هام جداً. کتّابُ الروایات ولا سیّما روایات المقاومة إهتمّوا بالمکان فی آثارهم الفنیة إهتماما بالغا بشکلٍ أصبح للمکان فی آثارهم دورً ممتاز و مؤثّر علی الأحداث و الشخصیات. روایة»ذاکرة الجسد» لاحلام مستغانمی (1953) الکاتبة الجزائریة ملیئة بالأماکن المتنوعة. هذا المقال یحاولُ أن یتطرّق الی کیفیة تأدیة الوظیفة لأنواع المکان (المکان المفتوح، المکان المغلق، أمکنة الانتقال، الثنائیات المکانیة) فی إظهار مظاهر المقاومة للشعب الجزائری فی هذه الروایة بالمنهج الوصفی التحلیلی. نتائج البحث تشیر إلی أنّ المکان المغلق الجبری و لاسیما سجن الکدیا (فی الأماکن المغلقة) وقسنطینة مع أمکنتها المختلفة (فی الأماکن المفتوحة) لهما دور هامّ فی ایضاح مظاهر المقاومة. أهمّ عناصر المقاومة التی برزت فی أنواع الأمکنة فی روایة ذاکرة الجسد هی: حبّ الوطن، و محافظة ذکریات الشهداء و زعماء الثورة الجزائریة، و ذکر تعذیبهم.
ادبی
لیلا قنبری؛ اصغر طهماسبی بلداجی
دوره 12، شماره 38 ، خرداد 1395، ، صفحه 191-214
چکیده
ان الغایة من هذا التحقیق هی مناقشة الأسباب المؤثرة فی مدی تعلم اللغة العربیة بین طلبة جامعة «بیام نور» لمحافظة «جهارمحال بختیاری» فی العام الدارسی «89-90». ان الطریقة البحث فی هذا التحقیق هی الطریقة التجربیة و لقد استعمل من طریقة آلیة لجمع المعلومات. إنّ الجمعیة الإحصائیة التی نطلبها فی تحقیقنا هذا یشمل 2205 نسمة من طلبة ...
بیشتر
ان الغایة من هذا التحقیق هی مناقشة الأسباب المؤثرة فی مدی تعلم اللغة العربیة بین طلبة جامعة «بیام نور» لمحافظة «جهارمحال بختیاری» فی العام الدارسی «89-90». ان الطریقة البحث فی هذا التحقیق هی الطریقة التجربیة و لقد استعمل من طریقة آلیة لجمع المعلومات. إنّ الجمعیة الإحصائیة التی نطلبها فی تحقیقنا هذا یشمل 2205 نسمة من طلبة جامعة «بیام نور» لحافظة جهارمحال بختیاری الذین اشتغلو بالدراسة فی فروع «الهیات و الادب الفارسی و الحقوق» فی العام الدارسی «89-90». إنما النموذج الإحصائی لهذا البحث یشتمل علی مائتی نسمة الذین اختیروا علی اسلوب أخذ النماذج المسماة بالعنقودیة؛ و قد تمّ إنجاز التحالیل علی مستوی الإحصاء الوصفی علی شکل الانتشار التکثیری و فی مستوی الحصاء الاستنباطی علی أساس امتحان T و تحلیل النمط الواریانسی. لقد تعلن نتائج هذا البحث أنه یؤثر سائر المؤشرّات المعنیّة للنقاش علی مستوی تعلم اللغة العربیه من جانب الطلبة إضافة علی الوضع الاقتصادی للعائلات. علی کل حال تبیّن 5/69بالمائة من التغییرات لمستوی تعلم اللغة العربیة بواسطة المؤشرّات المستقلة.
ادبی
masoud fekri
دوره 12، شماره 38 ، خرداد 1395، ، صفحه 215-230
چکیده
بیگمان جامعه بشری از دیرباز از مشکل نابرابری میان منابع و نیازهای خود رنج برده و این امر سبب گشته است تا در صدد پیمودن راهی برای به دست آوردن چیزی باشد که شکافهای پدید آمده در زندگی خود را از طریق کسب و کار بر طرف سازد. موضوع شغل و حرفه در ترسیم راهبرد زندگی فردی و اجتماعی جایگاه مهمی دارد. شرایط و اوضاع حاکم بر انسانها او را در تنگنای ...
بیشتر
بیگمان جامعه بشری از دیرباز از مشکل نابرابری میان منابع و نیازهای خود رنج برده و این امر سبب گشته است تا در صدد پیمودن راهی برای به دست آوردن چیزی باشد که شکافهای پدید آمده در زندگی خود را از طریق کسب و کار بر طرف سازد. موضوع شغل و حرفه در ترسیم راهبرد زندگی فردی و اجتماعی جایگاه مهمی دارد. شرایط و اوضاع حاکم بر انسانها او را در تنگنای انتخاب گزینههای قابل دسترس او قرار میدهد که در بسیاری از آنها امکان تکرار تجربه و آزمون وجود ندارد. لذا باید برای بهره گرفتن از این فرصتها تلاش نمود. در این زمینه فارغالتحصیلان دانشگاهها پس از پایان دوران تحصیل با کمبود فرصتهای شغلی مرتبط با تخصص و مدرک ایشان روبرو می شوند. و گاهی این چالش آنها را به سرحد سرخوردگی و احساس زیان نسبت به دوران تحصیلی که در رشتة خاصی گذراندهاند، میکشاند و گاهی سرزنش را متوجه جامعه و گاهی رشتة تحصیلی و گرایش آموزش خود مینمایند. و گاهی هم آن را نشأت گرفته از نظام برنامهریزی جامعه میدانند. این موضوع در خصوص برخی رشتهها و گرایشهای دانشگاهی همچون زبان و ادبیات عربی در غیر محیط اصلی آن از شدت بیشتری برخوردار است. فارغالتحصیلان گروههای عربی در دانشگاههای ایران از کمبود فرصت شغلی رنج برده و به دنبال عرصههای شغلی هستند که با تحصیلات آنان سازگاری داشته و آنان را در بدست آوردن درآمد مورد نیازشان، یاری رساند. پرسش اساسی آن است که آیا میان روشهای آموزشی این زبان در دانشگاههای ایران با فرصتهای شغلی مرتبط با آن سازگاری وجود دارد؟ و آیا میتوان با متحول ساختن این روشها سازگاری بیشتری با عرصههای شغلی پدید آورد؟ این موضوعی است که در این مقاله به آن پرداخته شده و کوشش شده است با طبقهبندی موردی شغلهای مرتبط به تبیین چگونگی بهرهگیری از این فارغالتحصیلان در زمینههای شغلی پرداخت.
ادبی
دوره 12، شماره 38 ، خرداد 1395، ، صفحه 231-248
چکیده
تظهر ریادة الاعمال و التسویق کواجبة ذاتیّة للتعلیم فی المستوی العالیفی جمیع الجامعات و المعاهد فی العصر الراهن و هذا الامر دوما یتطور بسرعة. اللغة العربیة لغة حیةّ و استخدامها فی الحیاة الحاضرة عامة و فی مجال العلوم الانسانیّة خاصة کثیرةٌ، و یهتم بها کفرعٍ جامعیٍّ. و تجدر بالاهتمام علی التمثل فی مضامیر ریادة الاعمال و التسویق مرکّزة ...
بیشتر
تظهر ریادة الاعمال و التسویق کواجبة ذاتیّة للتعلیم فی المستوی العالیفی جمیع الجامعات و المعاهد فی العصر الراهن و هذا الامر دوما یتطور بسرعة. اللغة العربیة لغة حیةّ و استخدامها فی الحیاة الحاضرة عامة و فی مجال العلوم الانسانیّة خاصة کثیرةٌ، و یهتم بها کفرعٍ جامعیٍّ. و تجدر بالاهتمام علی التمثل فی مضامیر ریادة الاعمال و التسویق مرکّزة علی الاطارات الثقافیة و الاجتماعیة و الدینیةّ الشامخة نحن نتناول فی هذه الدراسة «استعدادات اللغة العربیة لریادة الأعمال و التسویق و ظروفها، حلولها» تتبع هذه الدراسة المنهج التوصیفی ـ التحلیلی و نحظی بأداة المکتبیّة کالکتب و المقالات العلمیة التخصصیّة، ثم نعرض أطارات ریادة المهن و الاعمال و التسویق مع الاهتمام بالاتجاهات العلمیّة. تنم هذه الدراسة عن أن تأسیس المراکز العلمیّة و البحوثیّة المتجهة بریادة العمل و التسویق فی أطار الشرکات ذات قاعدة المعرفة من قبل أعضاء الهیأة العلمیّة تندرج تحت حاجات المجتمع التجاری و الصناعی. تنفیذ هذا الامر متعلق بتقدیر الذات و الثقافة الداخلیّة و المحلیّة.
ادبی
زهرا افضلی
دوره 11، شماره 37 ، اسفند 1394، ، صفحه 1-20
چکیده
روایتشناسی علمی است که به بررسی گفتمان روایی میپردازد. این علم در قرن بیستم شکل گرفت و نظریات گوناگونی دربارة آن ارائه شد. نظریة دو سبکشناس انگلیسی «لیچ» و «شورت» جزء این نظریات است که آنها آن را در کتاب «سبک در داستان» بیان کردهاند. کتاب یادشده مشتمل بر مباحث مختلفی ازجمله شیوههای روایت در بازنمایی افکار است. ...
بیشتر
روایتشناسی علمی است که به بررسی گفتمان روایی میپردازد. این علم در قرن بیستم شکل گرفت و نظریات گوناگونی دربارة آن ارائه شد. نظریة دو سبکشناس انگلیسی «لیچ» و «شورت» جزء این نظریات است که آنها آن را در کتاب «سبک در داستان» بیان کردهاند. کتاب یادشده مشتمل بر مباحث مختلفی ازجمله شیوههای روایت در بازنمایی افکار است. این شیوهها از دیدگاه آنها به پنج دستة مستقیم، غیرمستقیم، آزاد مستقیم، آزاد غیرمستقیم و گزارش روایتی تقسیم میشود. نویسندگان معاصر نیز شیوههای یادشده را برای بازنمایی افکار در رمانهای خود به کار بردهاند؛ «نجیب محفوظ»، نویسندة معاصر مصری نیز در رمان «الطریق» از این شیوهها استفاده کردهاست. در این مقاله شیوههای یادشده با هدف پیبردن به چگونگی بهکارگیری آنها و آگاهی از افکار بازنماییشده در رمان الطریق بر اساس نظریة لیچ و شورت بررسی شدهاست. نتایج بررسی بیانگر آن است که نویسنده از طریق شخصیت اصلی، خواننده را با انبوهی از افکار برمیانگیزد و همة شیوهها را، بهجز شیوة آزاد مستقیم، برای بازنمایی افکار به کار میبرد. وی به برخی از شیوهها مانند شیوة آزاد غیرمستقیم توجه بیشتری میکند و گاهی فرصت را غنیمت میشمرد و از دیگر شیوهها نیز بهره جسته، و افکاری مانند بدبینی، تنفر، عشق، تردید، انتقام، نجات، و ناکامی را بهوسیلة شیوههای یادشده بازنمایی میکند.
ادبی
دوره 11، شماره 37 ، اسفند 1394، ، صفحه 21-42
چکیده
این مقاله دربارة حسن بن هانی ملقب به ابونواس، یکی از نامآورانِ مدرسه شعری عرب در حوزة آفرینشهای ادبی و ابداعات شورشگرانه بر ضد میراث کهن ادب عربی است؛ کسی که یکی از دو پرچمدار عمدة جریان نوگرای عصر عباسی بشمار میرود. در شعر ابونواس روحیات هواپرستی و حس ملیگرایی به هم آمیختهاست. اما در واپسین سالیان حیاتش به زهد و گوشهنشینی ...
بیشتر
این مقاله دربارة حسن بن هانی ملقب به ابونواس، یکی از نامآورانِ مدرسه شعری عرب در حوزة آفرینشهای ادبی و ابداعات شورشگرانه بر ضد میراث کهن ادب عربی است؛ کسی که یکی از دو پرچمدار عمدة جریان نوگرای عصر عباسی بشمار میرود. در شعر ابونواس روحیات هواپرستی و حس ملیگرایی به هم آمیختهاست. اما در واپسین سالیان حیاتش به زهد و گوشهنشینی روی آورده و اشعاری در زهد و معانی زاهدانه سروده که نشانگر روح لطیف و حقیقتگرا و هنرجوی اوست. در این پژوهش بر آنیم تا زهدیات او را بر اساس رویکرد سبکشناسانه در پنج سطح: آوایی، نحوی، واژگانی، معناشناسانه، و اندیشهای بررسی کنیم. نتایج بحث نشان میدهد که شاعر در حوزة آوایی، بحرهایی را برگزیده که با معانی حزنانگیز درونش متناسب بوده، و گهگاه قالبهایی اختراع کرده که بسیار نزدیک به موشحات اندلسی است. در سطح نحوی نیز کلامش تلفیقی از اسلوبهای خبری و انشایی است که از چالش مستمر درون او حکایت میکند. در سطح واژگانی الفاظ شعری او لطیف و معانیش سهل و استوار است و در سطح معناشناسانه از صورتهای فنی گوناگون مانند تشبیه و استعاره و کنایه مدد جستهاست. در سطح اندیشهای نیز وحدت موضوع و ثبات اندیشه دارد و موضوعات عمدهای چون: یادآوری مرگ، ملامت نفس، مذمت دنیا و توبة صادقانه در قصاید او دیده میشود.
ادبی
دوره 11، شماره 37 ، اسفند 1394، ، صفحه 43-64
چکیده
حازم قرطاجنی، دیدگاهها و ایدههای گوناگونی پیرامون میراث نقدی و بلاغی عربی دارد که در نقد جدید، خوانشی دوباره و توضیح و تفسیری جدید را میطلبد. این مقاله با هدف بازخوانی نوآوریهای قرطاجنی و ارائة تفسیری تازه از آنها نوشته شدهاست. وی در ساختن اصطلاحات نقدی جدید که در نقد ادبی قدیم وجود نداشته، دستی دارد که از جملة آنها اصطلاحاتی ...
بیشتر
حازم قرطاجنی، دیدگاهها و ایدههای گوناگونی پیرامون میراث نقدی و بلاغی عربی دارد که در نقد جدید، خوانشی دوباره و توضیح و تفسیری جدید را میطلبد. این مقاله با هدف بازخوانی نوآوریهای قرطاجنی و ارائة تفسیری تازه از آنها نوشته شدهاست. وی در ساختن اصطلاحات نقدی جدید که در نقد ادبی قدیم وجود نداشته، دستی دارد که از جملة آنها اصطلاحاتی مانند «الإعتاب، المنزع، التحجیل، التسویم، التغییر، الإحالة، الأرجل، الرکن، السبط والجعده و...» است. اصطلاح «الإحالة»، نحوة ارتباط شاعر با گذشته را نشان میدهد و در حقیقت همان اشارة شاعر به حوادث تاریخی و بررسی وقایع تاریخی است که باعث پیوند میان حال و گذشته میشود که در نقد معاصر عربی، «تناص» یا «استدعاء الشخصیات» نام دارد. حازم قرطاجنی، اولین کسی است که اصطلاح «الأرجل» را وارد علم عروض نمود که منظور از آن، همان مقاطع صوتی است. اصطلاح «الرکن» نیز اصطلاحی عروضی و عبارت از حرف ساکنی است که در قافیه بین دو حرف متحرک قرار میگیرد. وی وزنهای شعری را نیز به دو دستة السبط و الجعد تقسیم نمودهاست: «سبط»، وزنی است که در آن سه متحرک در پی هم بیایند و «جعد»، نیز وزنی است که در آن چهار حرف ساکن در دو جزء و یا سه حرف ساکن در یک جزء در پی هم بیایند. همچنین اصطلاح «منزع» نزد حازم، همان اصطلاح «اسلوب» است که امروزه کاربرد فراوانی دارد. «تسویم» نیز اصطلاح جدیدی است که ناقد اندلسی آن را به معنای حسن مطلع سخن آوردهاست، همانگونه که «تحجیل» را به معنای حسن مقطع به کار بردهاست. بهطورکلی هدف حازم از بهکاربردن این اصطلاحات، افزایش تأثیر در خواننده است و وی با اصطلاحسازی در زمینة نقد ادبی، دایرة فرهنگی زبان عربی را گسترش داده و باعث ترقی و تعالی ذهن عربی شدهاست و با ارائة آرای ارزشمند خود در این حوزه، کمک فراوانی به غنیسازی نقد قدیم عربی نمودهاست.
ادبی
دوره 11، شماره 37 ، اسفند 1394، ، صفحه 65-87
چکیده
هجا را در شعر بوصیری میتوان بر اساس انگیزههای روانی مختلف به سه دستة هجای دینی، اجتماعی و فردی تقسیم کرد. او در هجو دینی، معاندان اسلام و بهویژه یهود و نصارای زمان خود را مورد خطاب قرار میدهد و با استدلالهای عقلی و اشارات تاریخی به رد عقاید آنها میپردازد. شعر او در این نوع از هجا صریح، محکم، و استوار است.
هجای اجتماعی و فردی ...
بیشتر
هجا را در شعر بوصیری میتوان بر اساس انگیزههای روانی مختلف به سه دستة هجای دینی، اجتماعی و فردی تقسیم کرد. او در هجو دینی، معاندان اسلام و بهویژه یهود و نصارای زمان خود را مورد خطاب قرار میدهد و با استدلالهای عقلی و اشارات تاریخی به رد عقاید آنها میپردازد. شعر او در این نوع از هجا صریح، محکم، و استوار است.
هجای اجتماعی و فردی بوصیری اگرچه ریشه در اغراض شخصی دارد، اما بیشتر هدفی اصلاحی را دنبال میکند. شعر او در این دو نوع از هجا، بیتکلف، روان و بیشتر آمیخته با طنز است. او در هجای اجتماعی خود بهوضوح فساد و ناهنجاریهای موجود در میان طبقات حاکم زمان خویش را به تصویر میکشد و در هجای فردی بیشتر از عیوب اخلاقی سخن میگوید. تربیت دینی، زندگی شخصی و مشکلات اجتماعی شاعر بر سبک شعری او در این غرض شعری تأثیر مستقیم داشتهاند. نویسنده در این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی انواع مختلف هجا در شعر بوصیری را مورد توجه قرار داده و نمونههای شعری مناسب را تجزیهوتحلیل کردهاست.