طهران، شارع وليعصر(عج)، شارع توانير، حي نظامي كنجوي، زقاق هفت بيكر(٨)، شارع نظامي كنجوي، بناء رقم ٣٣، مؤسسة بيمه اكو للتعليم العالي، جامعة علامة طباطبائي، الطابق ٦، الغرفة ٦٠٧، اللجنة الإيرانية للغة العربية وآدابها، الرمز البريدي ١٤٣٤٨٦٣١١١

نوع المستند : علمی - پژوهشی

المؤلفون

دانشگاه تربيت مدرس

المستخلص

چکيده:
بنابر نظريه‌ي «معناشناسيِ روايتِ» گريماس، از طريق برش متن، معنا به دست مي‌آيد. در اين فرايند معناسازي، کنش و شَوِش، به‌عنوان عوامل گفتماني مهم، باعث شکل‌گيري گفتمان و ايجاد تغيير از وضعيتي به وضعيت ديگر و نيز حالت‌هاي پس از تغيير مي‌شوند. کنش، نظام‌هاي گفتماني هوشمند، و شَوِش، نظام‌هاي گفتماني احساسي را به‌وجود مي‌آورد. داستان پايداري «حبلٌ کالوريد»، قابليت مطالعه از ديدگاه نشانه‌معناشناسي نوين را دارد. در اين گفتمان پويا، ابوهاني، شخصيت اصلي داستان، به دنبال تغيير وضعيت روحي خويش است. اين تغيير، ناخودآگاه و توسط جوانان مبارز، در بستر زماني و مکاني ويژه رخ مي‌دهد. احساس و ادراک، به‌ويژه حس شنيداري، اين فرايند شَوِشي را شکل مي‌دهند. از سوي ديگر، گاهي کنش، گونه‌هاي شَوِشي داستان را به‌وجود مي‌آورد و گاهي هم شَوِش، کنش‌زا مي‌شود. در حبلٌ کالوريد، نظام‌هاي گفتماني هوشمند و حسي ـ ادراکي در تعامل هستند و گونه‌هاي مختلف نشانه‌معناشناختي را به‌وجود آورده‌اند؛ اما گفتمان غالب، گفتمان احساسي است. از ديدگاه موضوعي، چون حبلٌ کالوريد به‌عنوان داستان پايداري، اخلاق‌محور و ارزش‌مدار محسوب مي‌شود، گفتمان مرام‌مدار دارد.
بدين ترتيب هدف اين مقاله، مطالعه‌ي فرايند معناشناسي داستان و ويژگي‌هاي روايي آن است تا سازوکارهاي توليد معنا و عناصر اصلي شکل‌گيري معنا را به‌دست آورد.

الكلمات الرئيسية

عنوان المقالة [Persian]

بررسی نشانه- معناشناختی ساختار روایی داستان کوتاه «حبلٌ کالورید»

المؤلفون [Persian]

  • ناهید نصیحت
  • کبری روشنفکر
  • خلیل پروینی
  • فرامرز میرزایی

دانشگاه تربیت مدرس

المستخلص [Persian]

چکیده:
بنابر نظریه­ی «معناشناسیِ روایتِ» گریماس، از طریق برش متن، معنا به دست می­آید. در این فرایند معناسازی، کنش و شَوِش، به­عنوان عوامل گفتمانی مهم، باعث شکل­گیری گفتمان و ایجاد تغییر از وضعیتی به وضعیت دیگر و نیز حالت­های پس از تغییر می­شوند. کنش، نظام­های گفتمانی هوشمند، و شَوِش، نظام‌های گفتمانی احساسی را به­وجود می­آورد. داستان پایداری «حبلٌ کالورید»، قابلیت مطالعه از دیدگاه نشانه­معناشناسی نوین را دارد. در این گفتمان پویا، ابوهانی، شخصیت اصلی داستان، به دنبال تغییر وضعیت روحی خویش است. این تغییر، ناخودآگاه و توسط جوانان مبارز، در بستر زمانی و مکانی ویژه رخ می­دهد. احساس و ادراک، به­ویژه حس شنیداری، این فرایند شَوِشی را شکل می­دهند. از سوی دیگر، گاهی کنش، گونه­های شَوِشی داستان را به­وجود می­آورد و گاهی هم شَوِش، کنش­زا می­شود. در حبلٌ کالورید، نظام­های گفتمانی هوشمند و حسی ـ ادراکی در تعامل هستند و گونه­های مختلف نشانه‌معناشناختی را به­وجود آورده­اند؛ اما گفتمان غالب، گفتمان احساسی است. از دیدگاه موضوعی، چون حبلٌ کالورید به­عنوان داستان پایداری، اخلاق­محور و ارزش­مدار محسوب می­شود، گفتمان مرام‌مدار دارد.
بدین ترتیب هدف این مقاله، مطالعه­ی فرایند معناشناسی داستان و ویژگی­های روایی آن است تا سازوکارهای تولید معنا و عناصر اصلی شکل­گیری معنا را به­دست آورد.

الكلمات الرئيسية [Persian]

  • حبلٌ کالورید
  • روایت
  • شَوِش
  • کنش
  • نشانه¬معناشناسی
  • نظام گفتمانی