@article { author = {خالقی, علی and آل بویه لنگرودی, عبدالعلی}, title = {ساختار سنت و سازوکار آن در شعر بلند حیدری}, journal = {مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)}, volume = {10}, number = {32}, pages = {1-23}, year = {2014}, publisher = {انجمن ايراني زبان وادبيات عربي}, issn = {23456361}, eissn = {27173461}, doi = {}, abstract = {شاعر امروزی می‌کوشد نگاهی نو به سنت شعری گذشته داشته باشد، از این رو، سنت در نگاه وی در ساختارها وزن و زبان محدود نمی شود، بلکه از جهان بینی انسانی او سرچشمه می‌گیرد. به همین منظور پژوهش حاضر موضوع سنت و عناصر هنری آن را در اشعار بلند حیدری شاعر عراقی بررسی می‌کند و به چگونگی بکارگیری سنت توسط شاعر در قصیده های مشهورش می پردازد وارتباطی را که شاعر میان گذشته و حال ایجاد می‌کند نشان می‌دهد و شخصیت های ادبی، تاریخی و مردمی و حتی شخصیت های معاصر فراخوانده شده در شعر وی را تحلیل می کند تا ارتباط تنگاتنگ شاعر را با میراث گذشته خود در عراق به خواننده بشناساند و اشتیاق فراوان او را به وطن نشان دهد. این پژوهش  به شیوه  توصیفی تحلیلی تلاش کرده است ساختار سنت را در اشعار بلند حیدری وا کاوی نماید. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بلند حیدری سنت را زنده و نو آورانه به کار گرفته که نشان از عمق آگاهی فردی و فرهنگی او دارد. گرایش او به شخصیت‌های تاریخی بیانگر گستردگی دید شاعرانه ونوگرایانه‌ای است، که گستردگی جهان درون و دمیدن جنبه های انسانی را در شعر وی نشان می‌دهد. ضمن این که شاعر چنین رویکردی را با تصویری زنده از واقعیت بازنمایی می کند و آن را با نگاه فلسفی خود نسبت به زندگی و انسان مدرن در هم می آمیزد.}, keywords = {شعر معاصر عربی,ساختار سنت,بلند حیدری,شخصیت های تاریخی و معاصر}, title_ar = {بنيوية التراث و آلياته في شعر بلند الحيدري}, abstract_ar = {الشاعر المعاصر ينظر الي التراث الشعري نظرة متقدمة؛ فلم يعد التراث عنده مجرد قوالب و أنظمة للوزن و اللغة و إنّما هو المواقف الحيّة المعبرة عن الرؤية و الإنسان. فلذلک يستهدف هذا البحث إلي تحليل التراث ودراسة عناصره الفنّية في أشعار الشاعر العراقي المعاصر بلند الحيدري، و کيفية توظيفه في قصائده الشهيرة التي يحضر فيه التراث وعلاقته بالحاضر. من ثمَّ يهتمّ بالشخصيّات الأدبية و التاريخية و الشعبية و الصوفية و نهاية الحديثة المستدعاة اهتماماً شاملاً حتّي يعرّف المتلقي مدي الصلة الوثيقة للشاعر بالتراث في العراق، و حنينه الشديد بالوطن. يتطرق هذا البحث، معتمداً المنهج الوصفي التحليلي، إلي الأفکار والأساليب الفنّية للشاعر وأخيراً علاقة التراث الماضي بالحاضر لديه متقصياً أبياته الشعرية من غضون دواوينه. تشير النتائج الهامّة لهذا البحث أنّ بلند الحيدري يوظّف التراث توظيفاً حيّاً إبداعياً و ذلک علي وعيه الذاتي والحضاري وأنّ اللجوء للشخصيات التراثية عنده يدلّ علي مدي اتساع الحدقة الشعرية، والرؤية الإبداعية، وعدم الإنفلاق علي الذات الفردية، واستنکاه الأبعاد الإنسانية الشاملة، وتوظيفها لإضفاء صورة حية علي الواقع، والرؤية الفلسفية تجاه الحياة و الإنسان المعاصر.}, keywords_ar = {الشعر العربی الحدیث,بنیة التراث,بلند الحیدری,الشخصیّات التراثیة والحدیثة}, url = {https://iaall.iranjournals.ir/article_8470.html}, eprint = {https://iaall.iranjournals.ir/article_8470_27c0c8e974b81ddd61d8f728a06a1085.pdf} } @article { author = {بیرزادنیا, مینا and قاسمی, راضیه}, title = {ویژگی‌های سبک‌شناسی قصیده «غریب‌علی الخلیج» بدرشاکر‌ سیاب}, journal = {مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)}, volume = {10}, number = {32}, pages = {25-43}, year = {2014}, publisher = {انجمن ايراني زبان وادبيات عربي}, issn = {23456361}, eissn = {27173461}, doi = {}, abstract = {سبک‌شناسی شیوه‌ای نقدی، ادبی، زبانی است که متون ادبی را در درون متن  بررسی می‌‌کند و وظیفه‌ی اصلی آن، تمرکز بر عناصر بنیادی  و درونی یک اثر هنری و آشکار کردن معیارهای ابداع و نوآوری است. از طرف دیگر شعر بازتاب اندیشه، عواطف و احساسات آدمی از طریق زبان است و زبان شعر به خاطر دارا بودن آرایه‌های ادبی، از لحاظ فرم و مفهوم‌، قلب آدمی را مجذوب  می‌کند. سیاب به عنوان شاعری نوآور تحت تاثیر عقاید سیاسی و اجتماعی حاکم بر عصر خود بوده و نسبت به سنت‌های حاکم بر عصر خود شوریده است و اشعارش بیان کننده‌ی وجدان آدمی و روح و روان ملت است، در این پژوهش یکی از قصائد این شاعر با عنوان «غریب علی الخلیج» به روش سبک‌شناسی در سه سطح زبانی، ادبی و فکری  مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که شاعر در سطح آوایی از انواع مختلف تکرار بهره برده و گونه‌های مختلف آنرا به عنوان ابزاری زیبایی‌شناسی در خدمت موضوع شعری قرار داده است تا آنجا که می‌توان از آن به عنوان یک مشخصه‌ی سبکی درشعرش یاد کرد. در سطح ادبی، شاعر با استعانت از تصاویر هنری از جمله آشنایی‌زدایی در  زمینه تشبیه و استعاره توانسته به عنوان ابزاری برای بیان عواطف و احساسات خود بهره گیرد. از ویژگی‌های این قصیده؛ وحدت موضوع وبیان عناصر سازنده شخصیت انسان یعنی عشق، عاطفه، عقل و متعلقات آن  و همچنین بیان حزن و اندوهی که ناشی از استعمار و عقب‌ماندگی مردم است.}, keywords = {بدرشاکر السیاب,غریب علی الخلیج,سبک شناسی,آشنایی زدایی}, title_ar = {الظواهر الأسلوبية في قصيدة «غريب علي الخليج» لبدر شاکر السياب}, abstract_ar = {کان السياب شاعراً مبدعاً مولداً متأثراً بالمذاهب السياسية و‌الاجتماعية التي تسود بيئته و‌أشعاره تعبّر عن وجدان مجتمعه وکان ثار علي التقاليد السائدة في عصره، لذلک اختيرت قصيدته «غريب علي الخليج» للمعالجة المنهجية القائمة علي تحليل النصوص أسلوبياً والتي تعتمد على ثلاثة مستويات : اللغوي، الأدبي و‌الفکري حيث تدل النتائج علي أن الشاعر في المستوي الصوتي يميل إلي التکرار بأنماطها المختلفة وحاول أن يجعل من صوره أداة جمالية تخدم الموضوع الشعري حيث نري ذلک عينة أسلوبية في شعره. وفي المستوي الأدبي يتبين لنا أن الشاعر استعان بالصور الفنية ومنها الانزياحات التشبيهية والاستعارة وسيلة للتعبير عن مشاعره وأحاسيسه کما أن وحدة الموضوع والفکرة التي تدور حولها القصيدة وهي تتجلي في التعبير عن العناصر البنّاءة لشخصية الإنسان وهي الحبّ والعاطفة، والعقل وما يرتبط به والتعبير عن حالة الحزن والهم التي تنتج من الاستعمار والتخلّف. من النتائج التي وصلنا إليها في المستوي الفکري لهذه القصيدة.}, keywords_ar = {بدرشاکر السیاب,قصیدة غریب علی الخلیج,الأسلوبیة,الانزیاح}, url = {https://iaall.iranjournals.ir/article_8471.html}, eprint = {https://iaall.iranjournals.ir/article_8471_04d6fa3fe3c7756b45e5f099b0fabcf4.pdf} } @article { author = {رمضان, شیروان}, title = {آغاز متن در گفتمان ادبی بررسی موردی «غبار القوافل» محمود درویش}, journal = {مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)}, volume = {10}, number = {32}, pages = {45-63}, year = {2014}, publisher = {انجمن ايراني زبان وادبيات عربي}, issn = {23456361}, eissn = {27173461}, doi = {}, abstract = {عنوان متن، آغاز و پایان آن، برای کشف رمز و راز زیبایی متن، راهبردی ومهم است. در این میان آغاز متن مهم‌ترین نقش را به عهده دارد، زیرا آغاز متن نشانه‌ای زبانی است که  معانی متن از دل آن زاده می‌شود و بعد از عنوان، نخستین نقطه برخورد بین متن و خوانندۀ است که خواننده را به ادامه خواندن متن وادار می‌گند یا از ادامه آن،بازمی‌دارد. این نوشته به دنبال کشف توانایی‌های آغاز متن در ایجاد متن ادبی است؛ آیا این آغاز، چنین توانایی را دارد یا تنها نشانه‌ای زبانی در میان دیگر نشانه‌های متن است؟ اگر از توانایی ایجاد متن ادبی برخوردار باشد، چگونه می‌تواند معانی متن ادبی را شکل دهد؟ فرض آن است که آغاز متن از چنین توانی برخوردار است و دیگر نشانه‌های متن چه ساختاری و چه دلالتی از آن نشأت می‌گیرند. روش این نوشته در طرح پرسش اصلی  و پاسخ آن بر اساس روش نشانه‌شناسی است که به پیوند بین نشانه‌های یک متن  را به عنوان یک شبکۀ متکامل، تحلیل می‌کند. این نوشته با تعریف، انواع و کارکردها آغاز متن در شعر «غبار القوافل» محمود درویش، به شیوه توصیفی – تحلیلی وبا  تجزیه و تحلیل آن معلوم روشن می نماید که آغاز این قصیده، به گونه چند وجهی،  متن شعر را  از دیدگاه ساختاری  و دلالتی آفریده است؛ از لحاظ ساختاری واژگان آغازین متن گاه عیناً و گاه مترادفاتش در لابه‌لای شعر به کار رفته و از لحاظ معنایی نیز هسته همه‌ی درونمایه‌های شعر را در آن  نهاده است. ارتباط بین آغاز شعر و درون‌مایه‌های آن، گوناگون؛ عام و خاص، کدگذاری، جا‌به‌جایی و  دیگر ارتباط‌های آشکاری است که متن را به آغاز آن پیوند می‌دهد.}, keywords = {آغاز متن,محمود درویش,غبار القوافل}, title_ar = {البداية النصية في الخطاب الأدبي: قصيدة «غبار القوافل» لمحمود درويش نموذجاً}, abstract_ar = {يتضمن النص الأدبي مناطق استراتيجية مهمة تضطلع بمهمة الکشف عن أسراره و جمالياته، کالعنوان و البداية و الخاتمة، و تعد البداية أهم تلک المناطق؛ کونها تؤسس النص من حيث إنها العلامة اللغوية التي تتناسل منها دلالات النص، فالوقوف على أسرار البداية النصية يکشف عن کيفية تشکيل الدلالات، و من جانب آخر فإنها اللقاء الأول بين النص والقارئ بعد العنوان. لذلک تسعى هذه القراءة إلى استنطاق قدرة البداية على تأسيس النص؛ أهي قادرة على تأسيسه أم أنها مجرد علامة لغوية کغيرها من علامات النص؟ وإذا استطاعت تأسيس النص، فکيف تتشکل الدلالات النصية إذن؟ تفترض القراءة الراهنة أنَّ البداية قادرة على تشکيل الدلالات النصية، من حيث إنها العلامة التي تتشظى منها علامات النص جميعاً بنيةً ودلالةً. و قد اعتمدتْ هذه القراءة على المنهج السيميائي الذي يدرس التعالق بين علامات النص بوصفها شبکة متکاملة. وسعياً للکشف عن أسرار البداية تمَّ إخضاع البداية النصية في قصيدة الشاعر محمود درويش (غبار القوافل) للمساءلة؛ للکشف عن قدرتها على تأسيس النص. فبدا أنها بداية متعدية، تؤسس النص بنيةً و دلالةً؛ فمن حيث البنية ظهرت مفردات البداية بلفظها أو بما يرادفها في ثنايا النص، ومن حيث الدلالة استمدت ثيمات النص جميعاً دلالاتها من النواة القائمة في البداية المتمثلة في البؤرة: النسيان، وتعددت العلاقات القائمة بين البداية وثيمات النص بين علاقة العموم بالخصوص، والترميز، والتحويل وسوى ذلک من العلاقات التي تدل بوضوح على الترابط المتين بين الطرفين.}, keywords_ar = {البدایة النصیة,محمود درویش,غبار القوافل}, url = {https://iaall.iranjournals.ir/article_8472.html}, eprint = {https://iaall.iranjournals.ir/article_8472_56f2e87f0ffc5458ea6ba0b6152140c2.pdf} } @article { author = {اقبالی, عباس and نظری, راضیه}, title = {دراسة البناء الدرامی فی الشعر الجاهلی مؤکّدا علی المعلّقات و قصیدتی شعراء الصعالیک}, journal = {مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)}, volume = {10}, number = {32}, pages = {65-78}, year = {2014}, publisher = {انجمن ايراني زبان وادبيات عربي}, issn = {23456361}, eissn = {27173461}, doi = {}, abstract = {  الدَّراما (Dram) فن شعبی یثیر المتلقّی. و یبنی علی الحدث التی أساسها التوتر و الحرکة. و لا یخلو أدب کل عصر و خاصة الأدب الجاهلی من هذا الفن. لکن الدّراما الجاهلی ذو خطّة بسیطة جدا؛ إذ بنی علی الواقع البسیط السائد علی الحیاة الجاهلیّة و الشخصیة فیه یتمتّع بالسذاجة لذلک نری أنّ «البطل» فی الدراما الجاهلی لایزال یبحث عن هدف واحد (الحیاة الابدیّة) و  یمنعه «الرقیب» عن الوصول إلی مقصده الدرامی. و فیه یُتعاضد البطل بعناصر درامیّة:  الانسانیة و اللّاإنسانیة. و فی عنصری «الزّمن» و «الفضاء» الدرامیین، «الخوف» هو المیزة البارزة فیهما و لهذا یتطرّق الشاعر إلی استخدام المفردات المتناسبة له و یخلق الصور البصریة و السمعیة لکی یُجسِّمَ «الهول». و الصراع بنوعیه الأفقی و العمودی کعنصر رییسی فی الدرام، یتبلور فی الشعر الجاهلی: فی الصراع الافقی یحارب البطل الخُلقَ الردیئة الّتی یواجهها فی المجتمع الجاهلی و فی الصراع العمودی یتناضلان البطلُ و الموتُ و فی نهایة الصراع ینتصر البطل الدرامی. فی هذه المقالة و باستخدام المنهج التوصیفی ـ التحلیلی، قد درسنا ظاهرة الدراما فی الشعر الجاهلی و بیّنا عناصرها فی ذلک الأدب علی أساس جدول أکتانسیل و قد وصلنا إلی أنّ الشعر الجاهلی کمرآة لثقافة ذلک العصر، هو من النماذج الأصیلة فی الأدب الدرامی.}, keywords = {الدّرام,الصراع,الادب الجاهلی,الخطّة,جدول أکتانسیل}, title_ar = {بررسي ساختار دراماتيک شعر جاهلي (با تکيه بر معلقات سبع و دو قصيده از شاعران صعاليک)}, abstract_ar = {مونودرام جاهلي هنري است که واقعه‌ي مرگ و زندگي را به‌شکلي پويا مجسم کرده و در اين مسير از عناصر درام به‌طرز منسجم و هماهنگ بهره برده است. "قهرمان"براي رسيدن به هدف خود و شکست "رقيب" از ياري "همسرايان" بهره مي‌برد. شاعران دوره‌ي جاهلي در کسوت خالق درام توانسته‌اند با استفاده از تصاوير ديداري و شنيداري و... افزون بر ملموس‌کردن عنصر ترس در "زمان" و "مکان" درام جاهلي، زمينه را براي بروز اصلي‌ترين رخداد، که همانا "ستيز" است آماده کنند. هدف از اين پژوهش، بررسي ساختار دراماتيک شعر جاهلي و تبيين عناصر سازنده‌ي اين هنر در اشعار آن دوره براساس جدول اکتانسيل است؛ از اين‌رو نمونه‌هايي از سروده‌هاي جاهلي با بهره‌گيري از روش توصيفي- استنتاجي واکاوي شده‌اند و معلوم شده است که شعر جاهلي به مثابه آيينه‌ي فرهنگ عصر جاهلي، يکي از اصيل‌ترين گونه‌هاي ادب دراماتيک محسوب مي‌شود.}, keywords_ar = {ادب جاهلی,جدول اکتانسیل,درام,ستیز,نقشواره}, url = {https://iaall.iranjournals.ir/article_8473.html}, eprint = {https://iaall.iranjournals.ir/article_8473_870163204ae022bf4f97d999981aecd7.pdf} } @article { author = {رفیعی, علی and سیّدی, سیّد حسین}, title = {معناشناسی ایثار در قرآن کریم}, journal = {مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)}, volume = {10}, number = {32}, pages = {89-105}, year = {2014}, publisher = {انجمن ايراني زبان وادبيات عربي}, issn = {23456361}, eissn = {27173461}, doi = {}, abstract = {«ایثار» به‌عنوان بالاترین مرتبه‌ی ایمان، از نظر معنای لغوی و اصطلاحی، گستره‌ی وسیعی دارد؛ اما دامنه‌ی معنایی این واژه در عرف عام، به‌قدری محدود شده که بیشتر در معنای اصطلاحی «بخشش و فداکاری» آشکار شده است. در این پژوهش، ضمن ریشه‌یابی و تعیین معنای وضعی واژه‌ی ایثار براساس منابع لغوی، به کشف لایه‌های معنایی آن در آیات قرآنی پرداخته و کاربرد آن در مقطع زمانی قبل و بعد از اسلام، مقایسه می‌شود؛ سپس جایگاه و ارتباط معنایی آن در قرآن، با عنایت به حوزه‌های معنایی آن، بررسی می‌شود. بدین منظور، مطالب تحت عنوان «معناشناسی تاریخی و توصیفی» و با روش «توصیفی- تحلیلی» بیان شده است. معنای لغوی آن، شامل هرگونه برتری‌دادن و مقدّم‌داشتن، اعم از ایثار مثبت و منفی می‌شود. قبل از اسلام، معنای اصطلاحی آن بیش از معنای لغوی، رایج بوده و بیشتر به انگیزه‌های فردی و قبیله‌ای محدود می‌شد؛ اما آیات قرآنی، آن را در خدمت اهداف دین جدید قرار داد و به آن، نیّت و انگیزه‌ی الهی بخشید. درخصوص بافت قرآن کریم، این واژه با حفظ معنای لغوی و اصطلاحی، با بسیاری از مفاهیم اخلاقی و دینی، ارتباط معنایی پیدا می‌کند: در معنای اصطلاحی با مفاهیمی مانند «احسان، إطعام، انفاق و شهادت»؛ و در تقابل معنایی با واژه‌هایی مانند «بخل، شُحّ، قَتور و ضَنین»؛ و در هم‌معنایی نسبی با کلمات «إختیار، تفضیل، إصطفاء و إجتباء»؛ که در یک حوزه‌ی معنایی قرار می‌گیرند.}, keywords = {ایثار,حوزه‌ی معنایی,قرآن کریم,معناشناسی تاریخی,معناشناسی توصیفی}, title_ar = {دلالة الايثار في القرآن الکريم}, abstract_ar = {«الايثار» کأعلى مستوى الإيمان، مع مجموعة واسعة من المعنى المعجمي والاصطلاحي؛ ولکن النّطاق الدلالي لهذه الکلمة بين النّاس، بحيث قد إقتصر، أنّه قد ظهر علي المعنى الاصطلاحي «الصّفح و التّضحية» کثيراً. في هذه الدراسة، يتعيّن المعنى الوضعي لکلمة الإيثار، إستنادا إلى المصادر المعجمية، بعد معرفة أصلها، لاکتشاف طبقاتها الدلالية في آيات القرآن الکريم، وتتم مقارنة استخدامها في فترة ما قبل الإسلام وبعدها. ثم، يتم فحص المکانة والعلاقة الدلالية في القرآن، وفيما يتعلق مجالها الدلالي. لهذا الغرض، قد فصّل المطالب تحت عنوان «الدلالة التاريخية و الوصفية»، باستخدام نهج «الوصفية والتحليلية». معناها المعجمي يشتمل علي أيّ تفضيل وتقديم، على حدّ سواء، الايثار الإيجابيّة والسّلبيّة. قبل الإسلام، کان معناها المصطلح أکثر شيوعا بالمعنى المعجمي وکانت تقتصر على الدّوافع الشخصية والقبلية کثيرا؛ ولکن الآيات القرآنيّة، تخدمها أغراض الدّين الجديد. في سياق القرآن الکريم، لهذه الکلمة علاقة دلاليّة مع العديد من المفاهيم الأخلاقية والدينية، إضافة على المعنى المعجمي والإصطلاحي: في معناها الاصطلاحية مع کلمات کالاحسان، الإطعام، الانفاق، الشهادة؛ وفي التباين الدلالي مع کلمات کالبخل، الشُحّ، القَتور، الضَنين؛ وفي الترادف النسبي مع کلمات کالإختيار، التفضيل، الإصطفاء والإجتباء؛ أنّهم يضعون في مجال دلالي واحد.}, keywords_ar = {القرآن الکریم,الایثار,الدّلالة التّاریخیّة,الدلالة التّوصیفیّة؛ المجال الدّلالی}, url = {https://iaall.iranjournals.ir/article_8474.html}, eprint = {https://iaall.iranjournals.ir/article_8474_38b0c9dd5c4f73a7b4368991d17f131f.pdf} } @article { author = {متقی زاده, عیسی and حیدری, احمد and پروین, نورالدین}, title = {آسیب‌شناسی میزان اجرای فنون تدریس نگارش در مقطع کارشناسی رشته‌ی زبان و ادبیات عربی از نظر اساتید و دانشجویان}, journal = {مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)}, volume = {10}, number = {32}, pages = {107-126}, year = {2014}, publisher = {انجمن ايراني زبان وادبيات عربي}, issn = {23456361}, eissn = {27173461}, doi = {}, abstract = {در تدریس نگارش، روش‌های تدریس نقش اساسی را در یادگیری زبان‌آموز ایفا می‌کند و از آن‌جایی که هدف نگارش حفظ کردن زبان‌آموز از اشتباه در نوشتار است، به‌کارگیری فنون‌هایی که نگارش را به‌صورت عملی و کاربردی آموزش می‌دهد، در یادگیری زبان‌آموز اهمیت اساسی دارد. در ایران علی‌رغم اینکه در مقطع کارشناسی رشته‌ی زبان و ادبیات عربی شش واحد درسی به نگارش اختصاص داده شده است، اما باز هم دانشجویان در مرحله‌ی کاربرد و نگارش مشکل دارند؛ زیرا سال‌هاست که نگارش با روش‌های قدیمی تدریس می‌شود و بسیاری از اساتید از روش‌های مناسب آموزش نگارش استفاده نمی‌کنند. پژوهش حاضر می‌کوشد تا با روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه، میزان اجرای سرفصل معین‌شده، روش‌های تدریس و ارتباط نگارش با دیگر مهارت‌های زبانی (مکالمه، خواندن و...) را بررسی و راهکارهای مناسب را بیان کند. جامعه‌ی آماری پژوهش، شامل هشتاد نفر از دانشجویان ترم پنجم به بعد مقطع کارشناسی و اساتید رشته‌ی زبان و ادبیات عربی در دانشگاه‌های تهران، علامه طباطبایی، بهشتی و خوارزمی است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که چالش عمده‌ی تدریس نگارش: تعامل نداشتن اساتید مهارت‌های زبانی با یکدیگر، بی‌توجهی به فنون مناسب تدریس نگارش، و استفاده‌ی محدود از امکانات و تجهیزات آزمایشگاهی است.}, keywords = {آموزش زبان عربی,فنون تدریس,مهارت‌های زبانی,نگارش}, title_ar = {إشکالية مستوي تطبيق فنون تدريس الإنشاء في مرحلة البکالوريوس فرع اللغة العربية و آدابها، عرض لآراء الأساتذة والطلاب}, abstract_ar = {تلعب أساليب التدريس دورا رياديا في تعليم الإنشاء للطلاب، فالهدف من تعليم الإنشاء هو حفظ الطالب من الوقوع في الأخطاء؛ لذا يجدر الاهتمام بأساليب علمية وتطبيقية في عملية التعليم ليتمکن الطالب من تعلم الإنشاء. علي الرغم من تخصيص ست وحدات دراسية لحصة الإنشاء في مرحلة البکالوريوس لطلاب فرع اللغة العربية وآدابها في إيران، إلا أن الطلاب مازالو يعانون من مشاکل في مرحلة التطبيق؛ يرجع هذا الأمر إلي اعتماد الأسلوب التقليدي في عملية التدريس وعدم استخدام الأساليب المناسبة في تدريس الإنشاء من قبل الأساتذة.هذه الدراسة تحاول معتمدة علي المنهج الاستقصائي و توزيع الاستمارات، دراسة مدي تطبيق المقرر الدراسي، أساليب التدريس والعلاقة بين الإنشاء و المهارات اللغوية الأخري ( التکلم، القراءة و...) و تقديم الحلول المناسبة بهذا الشأن.المجتمع الإحصائي لهذه الدراسة هو 80 طالبا من الفصل الخامس إلي ما بعد مرحلة الباکالوريوس و أساتذة اللغة العربية و آدابها في جامعات: تهران، علامة الطباطبائي، شهيد بهشتي و خوارزمي.يظهر لنا من خلال النتائج أن الإشکالية الکبري في مجال تدريس الإنشاء تعود إلي عوامل عدة منها: عدم التعامل الفعال من قبل أساتذة المهارت اللغوية بعضهم لبعض، عدم الاکتراث بالمهارات المختلفة في تدريس الإنشاء و الاستخدام المحدود للتجهيزات المختبرية.}, keywords_ar = {تعلیم اللغة العربیة,أسالیب التدریس,المهارات اللغویة,الإنشاء}, url = {https://iaall.iranjournals.ir/article_8475.html}, eprint = {https://iaall.iranjournals.ir/article_8475_26ca463f424dfa4273c46d679da9df96.pdf} } @article { author = {متوليان, رضوان and زرکوب, منصوره}, title = {نوواژه‌ها و تأثیر دانش واژه‌شناسی در معادل‌سازی آن‌ها بین عربی و فارسی}, journal = {مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)}, volume = {10}, number = {32}, pages = {127-152}, year = {2014}, publisher = {انجمن ايراني زبان وادبيات عربي}, issn = {23456361}, eissn = {27173461}, doi = {}, abstract = {زبان پدیده‌ای زایا و قابل گسترش است که می‌تواند با علوم جدید همراهی کرده و دامنه‌ی واژه‌های خود را گسترش دهد. زبان عربی و فارسی نیز از این اصل مستثنی نیست. این، درحالی است که ‌می‌توان در پرتو دانش واژه‌شناسی، که قدم‌هایی درجهت شناخت خلاقیت‌ها و توانش زبانی برداشته است، نوواژه‌ها را شناخته، به نحوه‌ی وضع آن‌ها پی برد و درنهایت نیز در ترجمه و معادل‌یابی به‌کار بست. در این راستا پژوهش حاضر سعی دارد با تأکید بر دانش واژه‌شناسی نشان دهد چگونه می‌توان از علم صرف در ترجمه‌ی نوواژه‌ها در متون عربی و فارسی بهره گرفت و به این ترتیب بر آن است تا با تأکید بر متون علمی، اهمیت آشنایی با ساخت‌واژه و تأثیر آن بر معادل‌سازی نوواژه‌ها را که بیشتر از زبان انگلیسی نشئت گرفته است، تبیین کند. برای رسیدن به این هدف، فرایندهای مختلف واژه‌سازی، شامل ترکیب و اشتقاق و همچنین انواع وام‌گیری در این دو زبان، بررسی و راه‌های معادل‌سازی نوواژه‌ها با هم مقایسه شده است. همچنین این مقاله نشان می‌دهد بین انواع مختلف فرایند واژه‌سازی در این دو زبان، ترکیب و اشتقاق از روش‌های دیگر رایج‌تر است؛ هرچند زبان عربی برای واژه‌سازی بیش از زبان فارسی از اشتقاق، آن هم از نوع درون‌وندی، سود می‌جوید. البته از بین صورت‌های مختلف ترکیب نیز، در هردو زبان، کاربرد دو نوع ترکیب اضافی و وصفی بیش از دیگر انواع ترکیب است.}, keywords = {دانش واژه‌شناسی,نوواژه,عربی,فارسی,ترکیب,اشتقاق,وام‌گیری}, title_ar = {المصطلحات الجديدة وتأثير علم المصطلحات في التکافؤ بينها عند الترجمة بين العربية والفارسية}, abstract_ar = {إن اللغة هي ظاهرة توليدية وقابلة للتوسيع يمکن لها المواکبة للعلوم الجديدة وتوسيع نطاق مفرداتها فاللغة العربية‌ والفارسية لا تستثني من هذا الاصل. إضافة‌ إلي هذا أنه من الممکن في ضوء علم المصطلحات الذي تم فيه التعرف علي الإبداعات والکفاءات اللغوية أن نعرف المفردات والمصطلحات الجديدة وطرق وضعها والإستفادة منها عند الترجمة واختيار المعادل المناسب لها في اللغة الهدف. لهذا، تهدف هذه الدراسة ترکيزا علي علم المصطلحات، إلي إظهار کيف يمکن استخدام علم الصرف (المورفولوجية) في الترجمة بين العربية والفارسية‌ کما تحاول ترکيزا علي النصوص العلمية، تبيين أهمية التعرف علي صناعة المصطلح وتأثيره في اختيار المعادل المناسب للمفردات والمصطلحات الجديدة التي نشأ معظمها من الإنجليزية. لتحقيق هذا الهدف، تمت في هذا المقال مقارنة بين طرق مختلفة‌ لصناعة المصطلحات في اللغتين بما فيها من الترکيب والاشتقاق وکذلک انواع مختلفة من الإقتراض کما استعرضنا طرق اختيار ما يعادل المصطلحات الجديدة بين اللغتين. من النتائج الحاصلة التي تفيد المترجمين واللغويين هي أن الترکيب والإشتقاق هما أکثر الطرق شيوعا واستخداما بينما أن العربية تستخدم الإشتقاق - من الزوائد المقحمة- أکثر من الفارسية. وأيضا أن الترکيب الإضافي والوصفي هما أکثر استعمالا من أنواعه الأخري.}, keywords_ar = {علم المصطلحات,المصطلحات الجدیدة,العربیة,الفارسیة,الترکیب,الإشتقاق,الإقتراض}, url = {https://iaall.iranjournals.ir/article_8476.html}, eprint = {https://iaall.iranjournals.ir/article_8476_707605d9174fac997e80c73eb46912c4.pdf} }