@article { author = {رمضان, شیروان}, title = {آغاز متن در گفتمان ادبی بررسی موردی «غبار القوافل» محمود درویش}, journal = {مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)}, volume = {10}, number = {32}, pages = {45-63}, year = {2014}, publisher = {انجمن ايراني زبان وادبيات عربي}, issn = {23456361}, eissn = {27173461}, doi = {}, abstract = {عنوان متن، آغاز و پایان آن، برای کشف رمز و راز زیبایی متن، راهبردی ومهم است. در این میان آغاز متن مهم‌ترین نقش را به عهده دارد، زیرا آغاز متن نشانه‌ای زبانی است که  معانی متن از دل آن زاده می‌شود و بعد از عنوان، نخستین نقطه برخورد بین متن و خوانندۀ است که خواننده را به ادامه خواندن متن وادار می‌گند یا از ادامه آن،بازمی‌دارد. این نوشته به دنبال کشف توانایی‌های آغاز متن در ایجاد متن ادبی است؛ آیا این آغاز، چنین توانایی را دارد یا تنها نشانه‌ای زبانی در میان دیگر نشانه‌های متن است؟ اگر از توانایی ایجاد متن ادبی برخوردار باشد، چگونه می‌تواند معانی متن ادبی را شکل دهد؟ فرض آن است که آغاز متن از چنین توانی برخوردار است و دیگر نشانه‌های متن چه ساختاری و چه دلالتی از آن نشأت می‌گیرند. روش این نوشته در طرح پرسش اصلی  و پاسخ آن بر اساس روش نشانه‌شناسی است که به پیوند بین نشانه‌های یک متن  را به عنوان یک شبکۀ متکامل، تحلیل می‌کند. این نوشته با تعریف، انواع و کارکردها آغاز متن در شعر «غبار القوافل» محمود درویش، به شیوه توصیفی – تحلیلی وبا  تجزیه و تحلیل آن معلوم روشن می نماید که آغاز این قصیده، به گونه چند وجهی،  متن شعر را  از دیدگاه ساختاری  و دلالتی آفریده است؛ از لحاظ ساختاری واژگان آغازین متن گاه عیناً و گاه مترادفاتش در لابه‌لای شعر به کار رفته و از لحاظ معنایی نیز هسته همه‌ی درونمایه‌های شعر را در آن  نهاده است. ارتباط بین آغاز شعر و درون‌مایه‌های آن، گوناگون؛ عام و خاص، کدگذاری، جا‌به‌جایی و  دیگر ارتباط‌های آشکاری است که متن را به آغاز آن پیوند می‌دهد.}, keywords = {آغاز متن,محمود درویش,غبار القوافل}, title_ar = {البداية النصية في الخطاب الأدبي: قصيدة «غبار القوافل» لمحمود درويش نموذجاً}, abstract_ar = {يتضمن النص الأدبي مناطق استراتيجية مهمة تضطلع بمهمة الکشف عن أسراره و جمالياته، کالعنوان و البداية و الخاتمة، و تعد البداية أهم تلک المناطق؛ کونها تؤسس النص من حيث إنها العلامة اللغوية التي تتناسل منها دلالات النص، فالوقوف على أسرار البداية النصية يکشف عن کيفية تشکيل الدلالات، و من جانب آخر فإنها اللقاء الأول بين النص والقارئ بعد العنوان. لذلک تسعى هذه القراءة إلى استنطاق قدرة البداية على تأسيس النص؛ أهي قادرة على تأسيسه أم أنها مجرد علامة لغوية کغيرها من علامات النص؟ وإذا استطاعت تأسيس النص، فکيف تتشکل الدلالات النصية إذن؟ تفترض القراءة الراهنة أنَّ البداية قادرة على تشکيل الدلالات النصية، من حيث إنها العلامة التي تتشظى منها علامات النص جميعاً بنيةً ودلالةً. و قد اعتمدتْ هذه القراءة على المنهج السيميائي الذي يدرس التعالق بين علامات النص بوصفها شبکة متکاملة. وسعياً للکشف عن أسرار البداية تمَّ إخضاع البداية النصية في قصيدة الشاعر محمود درويش (غبار القوافل) للمساءلة؛ للکشف عن قدرتها على تأسيس النص. فبدا أنها بداية متعدية، تؤسس النص بنيةً و دلالةً؛ فمن حيث البنية ظهرت مفردات البداية بلفظها أو بما يرادفها في ثنايا النص، ومن حيث الدلالة استمدت ثيمات النص جميعاً دلالاتها من النواة القائمة في البداية المتمثلة في البؤرة: النسيان، وتعددت العلاقات القائمة بين البداية وثيمات النص بين علاقة العموم بالخصوص، والترميز، والتحويل وسوى ذلک من العلاقات التي تدل بوضوح على الترابط المتين بين الطرفين.}, keywords_ar = {البدایة النصیة,محمود درویش,غبار القوافل}, url = {https://iaall.iranjournals.ir/article_8472.html}, eprint = {https://iaall.iranjournals.ir/article_8472_56f2e87f0ffc5458ea6ba0b6152140c2.pdf} }