بهکارگیری سبکشناسی آماری در تحلیل و بررسی متون ادبی، گامی مهم در مسیر عقلایی کردن فهم یک متن ادبی و دوری از تمسک به عنصر ذوق در تحلیل آن متن است. فرضیه بوزیمان یکی از شیوههای سبکشناسی آماری است که بوزیمان دانشمند آلمانی، نخستین بار آن را مطرح نمود و به این اسم شناخته شد. شیوهای که این فرضیه ارائه میدهد، خواننده را در فهم جوانب پنهان متون ادبی کمک میکند. بر اساس این فرضیه میتوان میزان هیجان و تحریک عاطفی یک ادیب را در اثرش دریافت، همچنانکه میتوان میان زبان نثر و زبان شعر، و نیز سبک علمی و ادبی تمایز قائل شد. اساس این فرضیه، بررسی واژگان مورد استفادة ادیب و شمارش تعداد افعال و صفات بهکاررفته در آن است. بر اساس این شمارش و عددی که از نسبت تعداد افعال به صفات حاصل میشود، خواننده میتواند دریابد که آن متن به کدام یک از این دو سبک گرایش دارد. همچنانکه با توجه به فزونی یا کاستی نسبت، میزان هیجانات عاطفی ادیب را در اثرش در مییابد. مقاله حاضر به این نتیجه دست یافته که سبک شعر آزاد، بهواسطه آزادیای که در اختیار شاعر گذاشته و او را در حصار قافیه و التزام تعداد مشخصی از تفعیلات محدود نمیکند، از دو نوع دیگر شعر، ادبیتر است، درحالیکه شعر کلاسیک از این حیث در جایگاه میانه میایستد، اما عدد حاصلشده از این نسبت در آنچه به شعر سپیدیا قصیدة النثر موسوم است، کمتر از نسبت حاصلشده در دو نوع دیگر شعری است.