انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
11
34
2015
06
18
مقایسه سبک شعر در اشکال سهگانه آن: شعر کلاسیک، شعر آزاد و شعرسپید، بر اساس فرضیه بوزیمان
(بررسی تطبیقی نمونههایی
1
18
AR
حسين
روستايي
جامعة الخوارزمي
hossainroostaei@yahoo.com
حامد
صدقي
جامعة الخوارزمي
sedghi@kha.ac.ir
بهکارگیری سبکشناسی آماری در تحلیل و بررسی متون ادبی، گامی مهم در مسیر عقلایی کردن فهم یک متن ادبی و دوری از تمسک به عنصر ذوق در تحلیل آن متن است. فرضیه بوزیمان یکی از شیوههای سبکشناسی آماری است که بوزیمان دانشمند آلمانی، نخستین بار آن را مطرح نمود و به این اسم شناخته شد. شیوهای که این فرضیه ارائه میدهد، خواننده را در فهم جوانب پنهان متون ادبی کمک میکند. بر اساس این فرضیه میتوان میزان هیجان و تحریک عاطفی یک ادیب را در اثرش دریافت، همچنانکه میتوان میان زبان نثر و زبان شعر، و نیز سبک علمی و ادبی تمایز قائل شد. اساس این فرضیه، بررسی واژگان مورد استفادة ادیب و شمارش تعداد افعال و صفات بهکاررفته در آن است. بر اساس این شمارش و عددی که از نسبت تعداد افعال به صفات حاصل میشود، خواننده میتواند دریابد که آن متن به کدام یک از این دو سبک گرایش دارد. همچنانکه با توجه به فزونی یا کاستی نسبت، میزان هیجانات عاطفی ادیب را در اثرش در مییابد. مقاله حاضر به این نتیجه دست یافته که سبک شعر آزاد، بهواسطه آزادیای که در اختیار شاعر گذاشته و او را در حصار قافیه و التزام تعداد مشخصی از تفعیلات محدود نمیکند، از دو نوع دیگر شعر، ادبیتر است، درحالیکه شعر کلاسیک از این حیث در جایگاه میانه میایستد، اما عدد حاصلشده از این نسبت در آنچه به شعر سپیدیا قصیدة النثر موسوم است، کمتر از نسبت حاصلشده در دو نوع دیگر شعری است.
سبکشناسی,فرضیه بوزیمان,شعر کلاسیک,شعر آزاد,شعر سپید
https://iaall.iranjournals.ir/article_9896.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_9896_aa8d5a7fc728ae8e2446e898b9848f5d.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
11
34
2015
06
18
مؤلفههای جهانشمولی در رمان «رامه و التنین» اثر ادوار الخراط در پرتو نظریه حسام الخطیب
(پژوهشی در باب ادبیات
19
38
AR
شهرام
دلشاد
دانشگاه بوعل سينا
sh.delshad@ymail.com
هادي
نظري منظم
جامعة تربية مدرس
hnazarimonazam@yahoo.com
برخی رمانهای عربی به دلیل مضامین بلند، ویژگیهای رفیع هنری و شگردهای نویسندگی، جهانشمول و نامزد دریافت جایزه نوبل شدهاند؛ مثل رمان تأملبرانگیز و زیبای رامه و التنین اثر ادوار الخراط که شهرتی جهانی دارد و به زبانهایی چون انگلیسی نیز ترجمه شدهاست. روش این مقاله توصیفی ـ تحلیلی است و در آن بر اساس مؤلفههای جهانی شدن ادبیات از دیدگاه حسام الخطیب، به بررسی رمان رامه و التنین(رامه و اژدها) اثر ادوار الخراط پرداختهایم. گفتنی است که بین ادبیات تطبیقی و جهانشمولی پیوند بسیار نزدیکی وجود دارد. چراکه ادبیات تطبیقی به مطالعه ادبیات در آن سوی مرزهای زبانی، فرهنگی و بینرشتهای میپردازد؛ آثاری که توانستهاند از مرزهای محدود ملی فراتر رفته و جهانی و جاودانه شوند. نتیجه حاصل از این پژوهش آن است که رمان مزبور، از نظر فرم، محتوا و شگردهای نوین داستاننویسی، معیارهای جهانشمولی را دارد. این رمان همچنین اساسیترین مسائل انسانی از قبیل عشق، مرگ، زندگی، و... را مطرح کردهاست. علاوه بر آن، رابطه رمان با کهنالگوها و اساطیر شرقی به این رمان اهمیت جهانی دادهاست.
ادبیات تطبیقی,جهانشمولی,حسام الخطیب,ادوار الخراط,رامه و التنین
https://iaall.iranjournals.ir/article_9897.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_9897_e149bbb9345796d5b38e751b4f092ad8.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
11
34
2015
06
18
نقش داستان و نمایشنامه در رهایی از زبان کنترلشده برای
گویشوَران به زبان فارسی
39
58
AR
حسين
ايمانيان
جامعة کاشان
h.i1361@yahoo.com
آموزش زبان دوم شرایطی دارد که اگر آموزگار و آموزنده آن را رعایت نکنند از رسیدن به هدف بازمیمانند و سبب بیزاری نوآموز از زبان دوم میشود. امروزه، دستکم در دانشگاههای ایران، شاهد نوعی بیرغبتی نسبت به زبان عربی هستیم که یکی از دلایل آن، تأکیدِ بیشازاندازه به متون دشوار کهن، واژگان، و تعبیرهایی بیروح است. بر این اساس، آموزندة عربی، کمتر از تعابیر و واژگانِ روزمرة رایج در میان تودة مردم عربزبان بهره میبرد و درنتیجه قادر به ایجاد جوّ عاطفی و پیوند دوستانه با مخاطب عربزبان خود نیست؛ به دیگر سخن، این آموزنده بر شیوهای از گفتار تکیه میکند که ترجیح میدهیم آن را «زبان کنترلشده» بنامیم. وی با این شیوة گفتار تنها میتواند مقصودش را به مخاطب برساند اما از بهکارگیری اصطلاحها و تعابیر مردمی زیبا و اسلوبهای کلامی متنوع میان مردم عرب در عرصة اجتماعی، تقریباً ناتوان است.به گمان ما، خواندن متون معاصر عربی بهویژه نمایشنامهها و داستانهایی که بر عنصر گفتوگو (حوار) تکیه دارند، میتواند برای آموزندة ایرانی چه در گفتار و چه در نوشتار سودمندتر باشد. این متون دربردارندة حجم قابل توجهی از تعابیر و واژگان غیررسمی و روزمرهای است که برای تعارفها و روابط دوستانه و خودمانی در این زبان مناسب است؛ این، افزون بر نقش تربیتی مهم این متون است.در جستار پیشِ رو، از نقش داستان و نمایشنامه، و اصطلاحها و ترکیبهای روزمرة موجود در آنها برای دانشجویان ایرانی سخن گفتهایم. روانتر شدن زبان گویندة غیر عربزبان، دوری از شکستهگویی و رهایی از زبان کنترلشده، مهمترین نقشی است که داستان و نمایشنامه برای وی بازی میکند.
آموزش زبان دوم,زبان عربی,زبان کنترلشده,نمایشنامه,داستان,تعابیر روزمره
https://iaall.iranjournals.ir/article_9898.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_9898_9aca3423a0f3aa4616cabb1913147512.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
11
34
2015
06
18
المعرفة المثالیة فی شعر أمل دنقل و اسماعیل شاهرودی علی أساس نظریة البنیویة التکوینیة للوسیان غولدمان
59
81
AR
فرهاد
رجبي
جامعة گيلان
farhadrajabi133@yahoo.com
طاهره
شکوري
دانش آموخته دانشگاه گيلان
fatemehjeo@yahoo.com
سوسیولوجیة الأدب کفرعٍ من العلوم الإجتماعیة ترید أن تبحث عن الجوهر الإجتماعی فی الأعمال الأدبیة. یربط لوسیان غولدمان فی نظریته البنیویة التکوینیة بناء الأعمال الأدبیة إلی التقنیة الاجتماعیة فی لحظة تاریخیة محددة. إنه یدعی أنَّ الأدب هو إنعکاسٌ عن للمعرفة المثالیةأو هو القسم غیر الواقعی عن الوعی الجماعی للفئات الإجتماعیة.
یبحث الشعر العربی و الفارسی المعاصران عن المسائل الإنسانیة الهامة و عن الإتجاهات الفردیة و الإجتماعیة کما یجرِّبها کفکرةٍ جدیدةٍ. أمل دنقل المصری و اسماعیل شاهرودی الإیرانی، من الشعراء الإجتماعیین، تحدَّثا عن التقابل بین المعرفة المثالیةو الواقعیة الإجتماعیة و السیاسیة متکئینِ علی بناءِ یوتوبیا.
من الطرق المتداولة عند فی تنجیح أهدافهما الإصلاحیة و إجابة الشعب لبرنامجهما هو إعطاء اللون المثالی الی البطل و من أهم المفاهیم التی نرید أن نشیر إلیها فی هذا المقال، علاوة علی البحث حول نظریة غولدمان و المؤثِّرات السیاسیة و الإجتماعیة فی مصر و ایران، هی الإشتراک فی المعرفة المثالیة و تقابلها عند الشاعرینِ و التزلزل فیها . و تُظهِر نتیجة المقال أنَّ الکثیر من المُثُل عندهما ترتبط بالقیم الوطنیة و التقابل الموجود یعبِّر عن التباین فی تطور الأفکار و العواطف کما أنَّ التردد فی المُثل فی الحقیقة نتیجة فشل الشاعرین عند حصول المعرفة المثالیة.
غولدمان,المعرفة الإجتماعیة,الإتجاه المثالی,أمل دنقل,اسماعیل شاهرودی
https://iaall.iranjournals.ir/article_9899.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_9899_8cf8611619bb753147f60acb071ec777.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
11
34
2015
06
18
المفارقة الزمنیة فی روایة "المصابیح الزرق" لحنا مینة
83
104
AR
حسن
سرباز
دانشگاه کردستان
h.sarbaz1353@gmail.com
عبد الله
رسول نژاد
عضو هيأت علمي دانشگاه کردستان
abosami1387@yahoo.com
سودابه
خسروي زاده
دانشجوي کارشناسي ارشد زبان و ادبيات عربي
soudabeh.khosravizadeh@yahoo.com
یعتبر الزمان من العناصر الأساسیة التی تتطوّر من خلالها الأحداث والشخصیات فی الروایة. وتسیر الأحداث غالبا بترتیب زمنیّ متتابع، ولکن قد تحدث فی ترتیب عنصر الزمان اختلالات سمّاها «جیرار جنیت» "المفارقة الزمنیة". وتظهر هذه المفارقة الزمنیة فی الروایة بشکل "الاسترجاع" و"الاستباق".
ویهدف هذا البحث مستفیدا من الأسلوب الوصفی الی دراسة "المفارقة الزمنیة" فی روایة "المصابیح الزرق" لحنا مینة.
وقد أظهرت الدراسة أن حنا مینة قد اتبع فی روایته هذه أسلوب الروایات الکلاسیکیّة، فتجری الأحداث فیها بترتیب زمنی غالبا ولکن مع ذلک قد استفاد بعض الأحیان من بعض المفارقات الزمنیّة بشکل "الاسترجاع" و"الاستباق" الداخلی و الخارجی. واستخدام هذه التقنیة الروائیة تؤدی إلی توسیع الفضاء الزمنی فی الروایة وتشویق القارئی لیتابع أحداثها بشوق ونهم.
حنا مینة,المصابیح الزرق,المفارقة الزمنیة,الاسترجاع,الاستباق
https://iaall.iranjournals.ir/article_9900.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_9900_2ee76a37393437abcd9aab3e4525f421.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
11
34
2015
06
18
دراسة الشکل و المضمون لقصة الخوف لنجیب محفوظ و قصة بیابانی
لمحمود دولتآبادی «و؛ نموذجاً»
105
128
AR
پيمان
صالحي
1357137813981400
جامعة ايلام
salehi.payman@yahoo.com
الدراسة المذکورة حاولت جاهدة أن تبحث و تنقد من الناحیة الشکلیة والمضمونیة وعلی اساس المذهب الإمریکی قصتین صغیرتین؛ «بیابانی» لمحمود دولتآبادی و«الخوف» لنجیب محفوظ مستفیدة من منهج التوصیف والتحلیل وقد توصل إلی النتائج التالیة: فی قصة بیابانی،کثرة الشخصیات، والقصص المتنوعة فیها أدت إلی أن هذه القصة لیست ذات حبکة مناسبة؛ لکن قصة الخوف التی تتابع منهج پراپ، لها حبکة مناسبة؛ بمعنی أن الحوادث تأتی متتالیة بشکل مترابطة ومتصلة بعضها ببعض.
خلافاً لقصة بیابانی،کثرة الشخصیات فی قصة الخوف لم یسفر عن ضعف القصة و لم یقلل من شأنها و کل هؤلاء الشخصیات له تأثیرات فی القصة مع أزماتهم وحلولها.کان دولتآبادی قد اعتمد علی طریقة غیر المباشرة مهتمّاً بابراز الملامح الخارجیة للشخصیة وبعض الأحیان هذا الوصف قد أصبح أکثر فنیاً حیث أن الراوی لایکون موصوفاً خصائص الأشخاص ووصف الشخصیات یرسم من قبل شخصیات أخری. فی هاتین القصتین الصغیرتین کان قد بدی واضحاً سیطرة بیابانی العالیة بالنسبة إلی محفوظ فی کتابة السیناریوهات. من خصائصهما النثریة؛ الإستفادة الأکثر من الجمل القصیرة، المثل والکلمات العامیة ولکن نثر محفوظ لیس فیه کلمات بذیئة ردیئة. تنتهی قصة بیابانی بنهایة منفتحة وأما قصة الخوف لها نهایة محسومة ذو طابع تراجیدی.
محمود دولتآبادی,نجیب محفوظ,بیابانی,الخوف,الشکل,المضمون
https://iaall.iranjournals.ir/article_9901.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_9901_ac66d473ee1ca2d94e67be1ffe65118c.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
11
34
2015
06
18
از «قفا نبک» تا «بوي جوي موليان» بررسي شيوة شاعري «امرؤالقيس» پدر شعر عربي و «رودکي سمرقندي» پدر شعر فارسي
129
154
AR
سجاد
بردانيا
بوشهر. دلوار. روستاي جايينک
sajaddelvar67@gmail.com
فاطمه
قادري
يزد. اردکان
mf_ghadery@yahoo.com
إنّ امرأالقیس الشاعر العربی و رودکی الشاعر الفارسی من أکبر الشعراء و أشهرهم و قد اعتبرهما النُقّاد زعیمی الشعر العربی و الفارسی فی عصرهما. هناک خصائص مشترکة کثیرة فی آثار هذین الشاعرین، مع أنّ هناک بوناً شاسعاً بین عصرهما و بیئتهما. من أهمّ هذه الخصائص المشترکة فی شعرهما، استخدام التّشبیه خاصّة التّشبیه الحسّی، وصف العناصر الطبیعیّة، الابداع و التّغزّل. و من وجوه الافتراق بینهما یمکن أن نُشیر إلی موضوع العشق. إنّ امرأالقیس یُدخل الحوادث الغرامیّة فی شعره إدخالاً مُجونیّاً، ولکن للحبیبة فی شعر رودکی شخصیّة طبیعیّة و منزلة حقیقیّة.
امرؤالقیس,الشعر العربی,رودکی,الشعر الفارسی,القصیدة
https://iaall.iranjournals.ir/article_9902.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_9902_4d325b06eea975d223027ce336cded6c.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
11
34
2015
06
18
بازتصدى بنیة القدرة وأسالیب ممارستها فی البلدان العربیة فی شعر أحمد مطراب ساختار قدرت و شیوه های إعمال آن در کشورهای
155
175
AR
علي اکبر
محسني
جامعة رازي
mohseni0310@yahoo.com
قَدْ کانَ الشَّرقُ الأوْسطُ العربی طِیْلَةَ التَّاریخ المعاصرِ من مناطق تسودُها الأزمة والتَّوتُّر فوق الحدِّ ولایزال الظّروف السَّائدة على هذه المنطقة فی أسوأ الأحوال. فیکون وعی الحقول السّیاسیةِ والإجتماعیةِ التی تَتَعلّقُ بهذه الأزمات قَیِّماً لِلجانحین إلى الأدب السیاسی مِنْ منظورِ الشّعراء الذّینَ قَدْ رَصَدُوا التَّوتُّرات برؤیة تَّنویریة ومنقذة. فی هذا الصَّدد، قد بَلْوَرَ الشاعرُ العراقیّ الذائعُ الصِّیت والنّبیه أحمد مطر، جذورَ هذه الأزمات بینَ شعره؛ بناءً عَلَى معلوماته الواسعة مِنْ أساسیات العلوم السیاسیة الحدیثة. حسب رأی أحمد مطر، ترجع هذه التفاقمات المستعصیة فی کثیرٍ من الأحیان إلی نظام السلطة و الأسالیب التقلیدیة لممارستها فی الدّول العربیة. من هذا المنطلق، یَتَصَدَّى الکاتب فی هذا المقال لمنطق القوّة أو سیاسة السلطة فی البلدان العربیة بالأسلوب الوصفی والتحلیلی مُستوعباً مُتَّسِقاً مع الموضوع. من النتائج المتوخاة مِنْ هذا المقال نرى أنَّ نظام السلطة فی الدّول العربیة مِنْ رؤیة أحمد مطر یقوم على التفرد بالسُّلطة؛ فحُکّامها یراقبون عَلَى المواطنین بشدةٍ بالغةٍ بأسالیب کثیرة کالإرهاب، التَّعذیب، الرّقابة عَلَى المطبوعات، التّواجد المکثف لِقواتِ الأمن، الدّعایة الزائفة و... فاتِّخاذ هذه أسالیب قَدْ مهَّد الطَّریقَ لِشتَّى التحلُّل والأزمات المتدفِّقة وبالتالی قد آلَ إلى اِندلاعِ الانتفاضات الاجتماعیة.
الأدب المعاصر,الشعر السیاسی,منطق القوة,ممارسة القدرة,احمد مطر
https://iaall.iranjournals.ir/article_9903.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_9903_350868bc4e560fca3a68e37bdb258c1d.pdf