انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
13
45
2018
03
14
ارتباط سبک نحوی سیبویه وسبک بلاغی عبدالقاهر
با سماع بلیغ مخالف با قیاس
1
20
AR
محمدابراهیم
خلیفه شوشتری
دانشیار گروه زبان وادبیات عربی دانشگاه شهید بهشتی تهران
moebkhalifeh@gmail.com
علمای نحو پس از فارغ شدن از دستورگذأری زبان عربی با کاربردهای فصیح مواجه شدند که با قواعد نحو مخالف است. لذا علمای نحو نسبت به تعامل با این کاربردها به دو گروه تقسیم شدند، گروهی از آنها آسانترین راه را انتخاب کردند وبه خودشان زحمت ندادند. ازاینرو شذوذ را به آنها نسبت دادهاند. اما گروه دوم وظیفة خود را بهخوبی انجام داده ودقت لازم را داشتهاند. این گروه موارد بلاغی این کاربردها را در نظر گرفتند وبه استناد آنها قواعد جدیدی به وجود آوردند. الگوی آنها در مباحث عالی نحو سیبویه است. اما در مباحث عالی بلاغی عبدالقاهر جرجانی الگوی علمای بلاغت به شمار میآید؛ زیرا دقت لازم را داشت وبه کاربرد بلیغ گرچه مخالف قاعده بود، اهمیت میداد وروش سیبویه را دنبال میکرد. این مقاله به طور مختصر در پی آن است تا این امر را به اثبات برساند که سیبویه وعبدالقاهر جرجانی هر کدام در تخصص خود ذوق بلاغی را به کار میبرند وبه کاربردهای بلیغ اما مخالف قواعد تا این حد اهمیت میدهند که با استناد به آنها قواعد جدیدی به وجود میآورند.
سیبویه,عبدالقاهر,سماع,قیاس
https://iaall.iranjournals.ir/article_58665.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_58665_b810c2e6e048abc03e90f93d86374713.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
13
45
2018
02
20
بررسی نشانهشناختی عنوان رمان و نام شخصیتها
در رمان «عمالقة الشمال»
21
38
AR
روح اله
نصیری
استادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه اصفهان
r.nasiri@fgn.ui.ac.ir
در رمان «عمالقة الشمال» رابطة تنشآلودی بین مردم مسلمان نیجریه (من) با بیگانگان (دیگری) وجود دارد. عنوان این رمان و اسم شخصیتهای آن با نشانههای رمزی و دلالتهای صوتی، معنایی و کارکردی خود بیانگر گرایش فکری نجیب الکیلانی هستند. <br />در پژوهشهای نشانهشناختی، عنوان رمان و شخصیتها اهمیت ویژهای دارند؛ چرا که در فهم محتوای رمان و شناخت دلالتهای معنایی آن تأثیر میگذارند. ازاینرو در مقالة حاضر با استفاده از روشهای نشانهشناختی، اجتماعی و تطبیقی؛ ویژگیهای عنوان و شخصیتهای رمان «عمالقة الشمال» از لحاظ معنایی، صوتی و کارکردی مورد بررسی قرار گرفت تا دلالتهای نشانهای آنها مشخص شود. <br />در نهایت مشخص شد عنوان رمان به صورت هدفمند انتخاب شدهاست و نشانههایی از محتوای رمان را با خود به همراه دارد. همچنین اسم شخصیتها با دلالتهای صوتی، تصویری و کارکردی القاکنندة طیفی از معانی و مدلولهای متفاوت ـ از معانی اسلامی تا نشانههای استعماری ـ است.
نشانهشناسی,نشانههای عنوان,نشانهشناسی شخصیتها,رمان «عمالقة الشمال»
https://iaall.iranjournals.ir/article_47441.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_47441_2c4e269d158307a8d059099ca2006d27.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
13
45
2018
02
20
لایههای سبکشناسی و تأثیر دلالتی آن
بر قصیدة «أنشودة التحریر» عبدالرحیم محمود
39
56
AR
علی
خضری
استادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه خلیج فارس، بوشهر
alikhezri84@yahoo.com
رسول
بلاوی
استادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه خلیج فارس، بوشهر
r.balawi@yahoo.com
فاطمه
محمدی
دانشآموختة کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه خلیج فارس، بوشهر
f.mohammadi@yahoo.com
سبکشناسی با رویکردی نقدگرایانه، میکوشد ساختارهای لغوی متن را بررسی نماید و سخن را از حالت عادی، به جنبة فنی سوق دهد تا زیباییهای فنی پنهان متن را نمایان سازد؛ بهگونهای که باعث تمایز اشعار گوناگون از همدیگر شود. عبدالرحیم محمود شاعر مبارز فلسطینی، صاحب سبکی خاص در برانگیختن عنصر حماسه و ایستادگی و مقاومت در میان مردم است. این پژوهش به سبکشناسی یکی از بارزترین سرودههای عبدالرحیم محمود، یعنی قصیدة «أنشودة التحریر» میپردازد و مردم کشورهای عربی را به شکل عام و مردم فلسطین را به طور خاص به پایداری و امید به آزادی دعوت میکند. <br />پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی، با تکیه بر روش آماری، میکوشد شکل ساختاری قصیدة «أنشودة التحریر» را در سه سطح آوایی، ترکیبی و بلاغی بررسی کند و روابط موجود در پیوند این سطوح را نمایان سازد. نتایج پژوهش نشان میدهد که در سطح آوایی، استفادة گسترده از آواهای بم و شدید با سیاق کلّی قصیده که بیانگر حماسه است، تناسب دارد. در سطح ترکیبی، جملههای فعلیه بر جملة اسمیه برتری دارد تا عوامل استمرارِ پایداری و امید به آزادی را نمایان سازد. در سطح بلاغی نیز ارتباط و تناسب زیبایی میان الفاظ و ساختار متن وجود دارد و معانی از گسترة تجسم تصاویر حسی برای ما تداعی میشود.
شعر پایداری فلسطین,سبکشناسی,قصیدة «أنشودة التحریر»,عبدالرحیم محمود
https://iaall.iranjournals.ir/article_40627.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_40627_650c31c0248666d29a1ba1c75bdd92cf.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
13
45
2018
02
20
بررسی تأثیر روش آموزش تعاملمحور
در بالا بردن توان ترجمة دانشآموزان ایرانی در درس عربی
(مطالعة موردی دانشآموزان سال سوم دبیرستان استان فارس)
57
78
AR
ساجد
زارع
0000-0003-1354-806X
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه اصفهان
zare.sajed@gmail.com
نرجس
کنجی
دانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه اصفهان
ganji@fgn.ui.ac.ir
مریم
جلائی
استادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه کاشان
maryamjalaei@gmail.com
همگام با پیشرفت روشهای نوین آموزش زبان و در راستای ارزیابی مهارت ترجمة عربی در دانشآموزان ایرانی، پژوهش حاضر با تطبیق رویکرد آموزش تعاملمحور به بررسی میزان اثربخشی آن بر افزایش توان دانشآموزان مقطع سوم دبیرستان میپردازد. برای دستیابی به این هدف، از روش میدانی و از آزمون به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. بدین ترتیب که 40 دانشآموز سال سوم دبیرستان به عنوان نمونة آماری انتخاب گردید و به صورت تصادفی به دو گروه گواه و آزمایش تقسیم شدند. در ابتدای نیمسال برای کسب اطمینان از همگن بودن گروهها در سطح توان ترجمه، پیشآزمون اجرا شد. نتیجه نشان داد که تفاوت معنیداری بین دو گروه وجود ندارد. بعد از پیشآزمون، فرایند آموزش آغاز شد. گروه گواه، آموزش سنتی دریافت کرد و به گروه آزمایش، ترجمة متون درسی با رویکرد تعاملمحور آموزش داده شد. در پایان نیمسال اول و با گذشت دو ماه از آن، به ترتیب پسآزمون اول و دوم به عمل آمد. نتایج از طریق آزمون t مستقل مقایسه شد. نتیجه نشان داد که بین نمرات دو گروه از نظر آماری تفاوت معنیداری وجود دارد. این تفاوت گویای تأثیر مثبت تدریس ترجمة متون درس عربی با روش تعاملمحور در بالا بردن توان ترجمه و افزایش ماندگاری دانش دانشآموزان است.
آموزش زبان عربی,رویکرد تعاملمحور,روش تعاملمحور,تدریس ترجمه
https://iaall.iranjournals.ir/article_42580.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_42580_ddc3654cd2d9f7dff9567ff0da8345f8.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
13
45
2018
03
14
فرهنگپذیری در خمریات ابونواس،
پژوهشی در چهارچوب ادبیات تطبیقی
(بررسی موردی: آتش و نور)
79
98
AR
محمود
حیدری
دانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه یاسوج
mahmoodhaidari@yahoo.com
فرهنگپذیری بارزترین ابزار گفتوگوی بین فرهنگها و به معنای سازوکارهای تبادل فکری در بین فرهنگهای مختلف است و نیز یکی از زمینههای پژوهش در ادبیات تطبیقی به شمار میرود. از نشانههای این تداخل فرهنگی بین فرهنگ فارسی و عربی در دورة نخست شعر عباسی، حضور جلوههایی از فرهنگ ایرانی در شعر ابونواس است. یکی از نمودهای بارز این امر، نگاه مقدس به آتش و نور با توجه به تعالیم دین زرتشتی است. این پژوهش به شیوة تطبیقی به بررسی این پدیده در شعر این شاعر ایرانیالأصل میپردازد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که فراوانی معانی و تصویرهای شعری برگرفته از آتش و نور، به فرهنگ ایرانی شاعر برمیگرد که به گزینش چنین تصاویر درخشانی در شعر او منجر شدهاست. گویی شاعر با این تصاویر نورانی میخواهد با تمدن اسلامی آن دوره که رنگوبوی ایرانی به خود گرفته، همراه شود و ارتباط خود را با فرهنگ پدری و سرزمین مادری خود مستحکم نماید. نکتة قابل توجه در این تصاویر این است که شاعر بهصراحت اشارهای به مقدس بودن آتش و برتری آن نکرده و دلیل آن ترس از تهمت زندقه است. اما با دقت بیشتر میتوان دریافت که وی چگونه بین این نوع تصاویر شعری و آیات قرآنیای که بیانکنندة تصاویری نورانی هستند، ارتباط برقرار کرده و به تقدس آتش و نور اقرار نمودهاست.
فرهنگپذیری,ابو نواس,آتش و نور,خمریات,ادبیات تطبیقی
https://iaall.iranjournals.ir/article_47896.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_47896_bd7415aa5daceef1e4931c0ad5baccfa.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
13
45
2018
03
14
بررسی مقایسه ای پدیده ابدال درآثار
ابن سکیت وابوالطیب (با نگاه تئوری و تطبیقی)
99
112
AR
abdolreza
attashi
استادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد آبادان
abdolrezaattashi2014@gmail.com
پدیدة ابدال از سیستمهایی است که در حیطة تولید معانی مختلف بهواسطة واژههای دارای ریتم موسیقایی منظمی نقش ایفا مینماید که تنها در یک حرف با همدیگر اختلاف دارند. لغویان در پدیدة ابدال در یک کلمه، اقدام به تغییر حرفی به جای حرفی دیگر نمودهاند؛ بنابراین این پدیدة لغوی را با تمامی انواع مختلف آن به کار میگیرند تا متون خود را با کلمات همسان و یا ناهمسان از نظر معنی غنا بخشند. اهمیت بهکارگیری ابدال در دادههای ادبی بستگی به نقش چنین پدیدهای در ابعاد واژگانی، موسیقایی و معانی مختلف در دادههای ادبی دارد. پدیدة ابدال انواع مختلفی دارد، ازجمله ابدال واژگانی که در واژههای مختلف با معانی موافق اتفاق میافتد. در این حالت دو واژه هیچگونه اختلافی با همدیگر ندارند، مگر تنها در یک حرف. همچنین ابدال به دلایل گوناگونی اتفاق میافتد؛ ازجمله آسانی نطق و اختلاف در تلفظ لغات نزد قبایل مختلف. ابدال به ادیبان کمک میکند تا از فهم اشتباه متون و بطلان اتهام در تغییر کلمات مصون بمانند. ابن سکیت وابوالطیب، دو ادیب از بزرگان لغتاند که تألیفات مشابهی در زمینة ابدال و اضداد دارند و نقش بارزی را در توسعة زبان ایفا نمودهاند. این پژوهش براساس روش تحلیلی ـ توصیفی میکوشد پدیدة ابدال را در کتاب این دو ادیب بررسی نماید تا تأثیر آنان را در پیشرفت زبان مشخص کند. ترسیم نمایی کامل از ابدال و راهها، ابواب، دلایل، فواید و دیدگاههای موافق و مخالف آن از مهمترین نتایج این پژوهش است.
ابن سکیت,الوالطیب لغوی,ابدال,قلب
https://iaall.iranjournals.ir/article_45979.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_45979_0554a63161892182a4c3744b979a0bd2.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
13
45
2018
03
14
عقدة النقص فی روایة «ما لا تذروه الریاح» فی ضوء نظریة آلفرید آدلر
113
140
AR
بهنام
فارسی
استادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه یزد
farsibehnam919@yahoo.com
فاطمه
شهریاری
دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه یزد
f.shahriyari71@gmail.com
محمد مهدی
سمتی
استادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه یزد
m.mehdi.semati@yazd.ac.ir
تحکی روایة «ما لا تذروه الریاح» التی ألّفها محمد عرعار الآثار النفسیة للاحتلال الفرنسی علی أبناء الجزایر حیث تمثّلت بشخصیّة «بشیر». عقدة النقص من المؤشرات الأساسیة للاستعمار التی تسرّبت فی نفوس أکثر مستوطنی هذه البلاد ویمکن دراسة جوانبها المختلفة بناء علی نظریة الفرید آدلر. یعتقد آدلر أن وجود الاحساس بالنقص فی کل شخصیۀ أمر طبیعی، ولکن إذا أختیر الطریق الخطأ للعلاج، سیؤدی هذا الأمر إلی عقدۀ النقص. هذا المقال حسب المنهج الوصفی- التحلیلی وبالاعتماد علی آراء الفرید آدلر النفسیة، یستهدف دراسة العوامل الموثرة فی تکوین عقدۀ النقص وکیفیة ظهورها ویتطرق إلی الإجابة عن هذا السؤال: هل هناک مخرج من هذه الأزمة؟ یشیر التحلیل النفسی لهذه الروایة أنّ عقدۀ النقص الخفیة فی حالة اللاوعی للبطل تمثّلت فی اطار بعض السلوکیات السلبیة مثل اغتراب الذات والازدراء والتقلید، ویکمن المخرج الوحید لهذا الوضع فی وصول أبنائها للوعی الذاتی عبر الاطلاع الواسع والوعی العمیق لتاریخهم وتراثهم الوطنی والثقافی والدینی والعائلی حیث لا تفضّلوا الأمم الأخری علی أمتهم.
الفرید آدلر,عقدة النقض,الروایة الجزائریة المعاصرة,محمد العالی عرعار,روایة «ما لاتذروه الریاح»
https://iaall.iranjournals.ir/article_49854.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_49854_e1fc60a763454f96390cf8f811315a8a.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
13
45
2018
03
14
ظاهرة الفعل المرکب فی اللغة العربیة؛ عرض ونقاش
141
164
AR
سارا
رضایی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه اصفهان
s.rezaei65@yahoo.com
سیدمحمدرضا
ابن الرسول
استاد گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه اصفهان
ibnorrasool@yahoo.com
عادل
رفیعی
استادیار گروه زبانشناسی دانشگاه اصفهان
adelrafi@yahoo.com
یتشکّل الفعل المرکب من اتّصال فعل باسم أو بصفة أو بجزء آخر. فیوجد هذا النوع فی بعض اللغات منها اللغة الفارسیة رغم أنه لم یُعترف به فی اللغة العربیة بعد. لکن هناک خلاف حول بعض استعمالات الأفعال بشکل ترکیبی فی اللغة العربیة وهذا الرأی جدیر بالبحث والدراسة. أمّا هذه الدراسة بمنهج وصفی تحلیلی تعالج أولا الفعل المرکب وخصائصه فی اللغة الفارسیة کلغة یحتّم فیها وجود هذا النوع من الفعل ثمّ تتوجّه إلی أنواع تراکیب مشتملة علی الفعل فی اللغة العربیة مرکّزة من خلالها علی نماذج خاصة تمّد الطریق لتقدیم اقتراح جدید ألا وهو القول بوجود الفعل المرکب فی اللغة العربیة. بناء علی هذا الاقتراح یمکننا أن نفترض الفعلین المفردین المجاورین فی نحو «کانَ یَذهَبُ المُعَلِّمُون» ـ حیث المسند إلیه مثنّی أو جمع ـ فعلاً مرکَّباً فاعله کلمة «المُعلِّمُونَ».
الفعل المرکب,نحو اللغة العربیة,نحو اللغة الفارسیة,اللسانیات المقارنة
https://iaall.iranjournals.ir/article_17215.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_17215_59f9bc34d5375937f305f74a12f5aab0.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
13
45
2018
03
14
دراسة معمّقة فی أسالیب الواقعیّة السحریّة
فی روایة «الغجریة و یوسف المخزنجی» لإدوار الخرّاط
165
188
AR
hosein
Mirzaineya
دانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه حکیم سبزواری
h.mirzaieniya@fgn.ui.ac.ir
behrooz
salemi moghanloo
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه حکیم سبزواری
behruzsalemi@gmail.com
ظهر فی النصف الثانی من القرن العشرین نمط حدیث فی کتابة الروایة الحدیثة یجمع بین الخیال والواقع؛ هذا الأسلوب الحدیث الذی ظهر علی ید کتاب أمریکا الجنوبیة کان یُسمّی بالواقعیة السحریة. یُعدّ الأدیب المصری ادوار الخرّاط من الکتّاب العرب الذین قاموا بتوظیف هذا الأسلوب تعبیراً عن آرائهم. الخرّاط یوظّف الماضی فی الحاضر مستعیناً بخیاله النشط ومعتمداً علی تقنیة الإسترجاع فی مزج الواقع الخارجی بالواقع الخیالی والداخلی ویجعلا لمتلقی أمام واقع ذی جوانب واسعة ورحبة وفضاء ساحر. یهدف هذا المقال إلی دراسة عناصر روایة الغجریة ویوسف المخزنجی ــــــ الشخصیة والزمان والمکان والوصف وللّغة السردیة ــــــ مستخدما المنهج الوصفیّ التّحلیلی ومعتمداً علی مبادئ الواقعیة السحریة. وخلص الباحثان إلی أن الکاتب باستخدامه للشخصیات الغجریّة واعتماده علی التراث القدیم إستطاع التعبیر عن معتقداته ورؤیته حول واقع الوجود والعالم المادّی بلغة شعریة موظّفاً تقنیة الواقعیة السحریة.
الواقعیّة السّحریة,إدوار الخرّاط,«روایة الغجریّة ویوسف المخزنجی»
https://iaall.iranjournals.ir/article_31997.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_31997_dc5fd95bc1f6a9d24ffa221427275ad3.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
13
45
2018
03
14
التحلیل النقدی لکتاب
«الحیاة الأدبیة فی عصر الحروب الصلیبیة بمصر والشام»
191
204
AR
صاحبعلی
اکبری
دانشیار گروه قرآن و حدیث دانشگاه فردوسی مشهد
akbari-s@um.ac.ir
تدوین کتاب یحتوی علی کل جانب من جوانب الحیاة الأدبیة فی عصر الحروب الصلیبیة خاصة فی مصر والشام، یحتاج إلی جهد مضن من جانب المؤلف ولایتیسر هذا العمل الصعب إلا من جانب مؤلف ضلیع فی الأدب العربی والتاریخ. لکثیر من المؤلفات حول هذا العصر فی جانب ضعفها قوة وفائدة عامة لدارسی المواضیع الأدبیة فی هذا العصر حیث إن بعضها استطاع أن یقنع من یرید دراسة هذا العصر تقریبا. کتاب «الحیاة الأدبیة فی عصر الحروب الصلیبیة بمصر والشام» لمؤلفه أحمد أحمد بدوی من هذا النوع. هذا الکتاب استطاع أن یسد الخلل الموجودة بین الطلاب والباحثین فی هذا الحقل تقریبا. المؤلف قسم کتابه هذا إلی قسمین: فی القسم الأول شرح بعض المواضیع حول الأدب وفی القسم الثانی درس نفس الأدب دراسة شاملة وجاء بنماذج متنوعة وکثیرة من الأدب بأنواعه. الکاتب قبل أن یدخل فی الفصول الأصلیة، أشار إلی الکتب التی تدونت من جانب سابقیه فی مجال الأدب فی هذا العصر ثم شرح الممیزات الموجودة فی کتابه هذا وأشار إلی الضعف الموجود فی الکتب الأخری فی هذا الموضوع.
الحروب الصلیبیة,أحمد بدوی,الحیاة الأدبیة,مصر,الشام
https://iaall.iranjournals.ir/article_57955.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_57955_ba7bfa26abac4c6e5e51184c591a8b06.pdf