انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
9
28
2013
12
05
ملامح السریالیة فی شعر أدونیس
«کتاب التحولات والهجرة فی أقالیم النهار واللیل» نموذجاً
1
22
AR
ادریس
امینی
جامعة طهران
edrisamini62@yahoo.com
ابوالحسن
امین مقدسی
جامعة طهران
moghaddeci@ut.ac.ir
ملخّص: إن التشابه الکبیر بین اللغة الشعریة المعقدة عند أدونیس بجمالیة لغته الملیئة بالاستعارات المتباعدة و جوانبها التعبیریة و الإیحائیة و بین المدرسة السریالیة و اتساق منهج الشاعر الشعری مع رؤیة هذا المذهب، یطرحان علی الصعیدین الأدبی و المعرفی تساؤلات عن أسباب هذا التقارب بل الانتماء. فالأسلوب الشعری عند أدونیس و بخاصة فی دواوینه الأولی یتماشی و یتناغم مع عناصر السریالیة و ظهرت بوادر من توجه الشاعر السریالی فی ممارساته الشعریة الأولی و بلغت ذروتها فی هذا الدیوان. و بالرغم من هذا لم یتعرض أی دراسة للسریالیة عند أدونیس و لم تتوقف عندها إلا أقوال مبعثرة تخلو من الاستقصاء و العمق. من هنا و تلبیة لهذه الحاجة، عالج هذا البحث تأثیر المدرسة السریالیة فی ممارسات أدونیس الشعریة و ذلک بالترکیز علی دیوان «کتاب التحولات و الهجرة فی أقالیم النهار و اللیل» و ذلک من خلال دراسة منهجیة وصفیة تحلیلیة تتناول بنیته الجمالیة و التکوینیة. و خلص البحث إلی أنه جاء هذا الدیوان لیعکس تجسیدات السریالیة فی شعر أدونیس کما ینظر لها فی آرائه النقدیة و لیؤکد انتماء الشاعر إلی هذه المدرسة فکرا و ممارسة.
الکلماتالرئیسیّة: أدونیس,السریالیة,کتاب التحولات,الحلم,الرؤیا
https://iaall.iranjournals.ir/article_4980.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_4980_876b286706a67f2b1b23c226dbf45d73.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
9
28
2013
12
05
صدی القضیة الفلسطینیة فی مسرحیة «فلسطینیات» لعلی عُقلة عُرسان
23
38
AR
حسین
شمس آبادی
جامعة حکیم السبزواری
smosavifard@yahoo.com
عبدالباسط
عرب یوسف آبادی
0000-0003-4899-4051
جامعة حکیم السبزواری
arabighalam@yahoo.com
صدیقة
بزرکنیا
جامعة حکیم السبزواری
ملخّص:
إن القضیة الفلسطینیة قضیة شعب یجاهد فی سبیل تحریر أرضه وإعادة الحریة إلی وطنه وطرد الغاصبین من بیته، وهی من الموضوعات الجوهریة التی شغلت بال الأدباء العرب وخاصة المسرحیین، فراحوا یسجّلون حضورهم السیاسی من خلال إنتاجاتهم الأدبیة متحدثین عن مأساة الشعب الفلسطینی وقضیة الأرض. یشیر تاریخ تطور المسرحیة العربیة إلى وجود موقف لها من القضیة الفلسطینیة، فقد بدت المسرحیة العربیة فی طور نشأتها حتى الآن متآلفة مع القضیة من خلال ترکیزها على تصویر اضطهاد الشعب الفلسطینی وظلم الصهاینة والإنکلیز لهم. من المسرحیین الذین جعلوا القضیة همَّهم الأول «علی عُقلة عُرسان» الکاتب والناقد المسرحی السوری الذی کانت القضیة –على حدّ قوله- مرکز النبض وأهم الموضوعات التی یدور حولها إنتاجه. مسرحیةُ «فلسطینیات» لعُرسان رکزّت علی نکبةِ فلسطین هذه الکارثةِ الکبرى فی حیاة الأمة الإسلامیة وهذه الدراسة تسعی أن تحلل تجلیات القضیة فی المسرحیة. بالقراءة والتدقیق فی عناصر المسرحیة من الشخوص والحوارات والفضاء وغیرها یبدو موضوعها الرئیسی وهو التعبیر عن الظلم الذی مارسه الیهود والإنکلیز فی حق الفلسطینیین، وأبعادها الفرعیة کالدعوة إلی الثورة والمقاومة، وتصویر حرب 1948م والانتفاضات والخیام وتشرد الشعب الفلسطینی وتصویر المرأة المناضلة. تؤکد هذه المسرحیة من البدایة إلی النهایة علی أن المقاومة هی الحل الأمثل وأن بقیة الحلول خلّابة وإنما تعنی المماطلة والاستسلام.
الکلماتالرئیسیّة: فلسطین,المسرحیة,فلسطینیات,علی عُقلة عُرسان
https://iaall.iranjournals.ir/article_4981.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_4981_6fe0c6b9308df748ec20cab2eaeef2bc.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
9
28
2013
12
05
نمادپردازی در شعر مقاومت جواد جمیل
39
60
AR
نرگس
انصاری
دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) قزوین
nansari@ikiu.ac.ir
چکیده:
کاربرد نماد در شعر معاصر، یکی از مشخصههای برجستهی شاعرانی است که با چندلایه کردن زبان خود، بر زیبایی اثر افزوده و خواننده را در دریافت معنی و مقصود با لذت کشف بیشتری مواجه میسازند. در این میان، شاخهی ادبیات متعهد عربی نیز از این مشخصه و ظرفیت هنری بهره برده و شاعران متعهد با خلق تصویرهایی زیبا و بدیع، زبان رمز و نماد را برای آثار دینی خود برگزیدهاند که این نوع ادبی با توجه به موضوع و محتوای خود، گاه نوع خاصی از نمادپردازی را میطلبد.
یکی از برجستهترین و شاید پرکاربردترین شاعران رمزپرداز در حوزهی ادبیات متعهد، شاعر معاصر عراقی، جواد جمیل است. وی در مجموعهی ارزشمند خود «الحسین لغة ثانیة» که به شعر حسینی میپردازد، زبانی آمیخته با انواع رمز را بهکار میگیرد که زبان وی را بهخوبی از دیگر شاعران متعهد متمایز میسازد. زبانی که باوجود بیتوجهی ناقدان بدان، نیازمند بررسی است؛ از اینرو در مقالهی حاضر، تلاش بر این است تا با روش توصیفی- تحلیلی، انواع نمادهای بهکار رفته در این مجموعه بررسی شود. البته با توجه به گستردگی و درهمتنیدگی نمادهای بهکار رفته در شعر وی، تنها مواردی بررسی میشود که به نوعی مرتبط با مفهوم مقاومت و پایداری است.
الحسین لغة ثانیة,جواد جمیل,شعر مقاومت,نماد
https://iaall.iranjournals.ir/article_4982.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_4982_61a3692251d55df1870316d4071a1aaa.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
9
28
2013
12
05
سمبلهای «آرمانشهر» در شعر معاصر عربی و فارسی
61
86
AR
یحیی
معروف
دانشگاه رازی کرمانشاه
فاروق
نعمتی
0000-0002-3699-6060
دانشگاه پیام نور
faroogh.nemati@gmail.com
چکیده:
آرمانشهر در اندیشهی شاعران و ادیبان، مدینهی فاضله و ناکجاآبادی است که در آن، همهی انسانها در آزادی و سعادت زندگی میکنند و از ظلم و جور و بیعدالتی خبری نیست. از این اندیشه در شعر معاصر عربی و فارسی با نمادهای مختلفی یاد میشود و بیشتر، نتیجهی نوعی غم غربت در نهان شاعر است که او را به تخیل جامعهای آرمانی سوق میدهد. "ارم ذاتالعماد"، بهعنوان برترین نماد آرمانشهری در شعر معاصر عرب مطرح است و در مقابل آن، دوران ایران باستان، مدینهی فاضلهی برخی شاعران معاصر فارسی است. همچنین عصر ظهور مهدی موعود، زادگاه و وطن اصلی، از سمبلهای مشترک شاعران دو زبان، در ترسیم آرمانشهر خویش است. علاوه بر این، برخی نمادهای تخیلی نیز که زاییدهی اندیشههای رمانتیک شاعران معاصر است، در ترسیم این ناکجاآباد بهکار رفته است. در این مقاله با تحلیل سمبلهای آرمانشهر در شعر معاصر فارسی و عربی، به شیوهی تحلیلی و کتابخانهای، به پرسشهای زیر پاسخ خواهیم داد:
1. سمبلهای متفاوت آرمانشهر در شعر معاصر عربی و فارسی، در چه سمبلهایی تجلّی مییابد؟
2. شاعران معاصر دو زبان، در ترسیم مدینهی فاضله، از چه نمادهای مشترک و تخیّلیای بهره میگیرند؟
آرمانشهر,شعر معاصر عربی و فارسی,نماد
https://iaall.iranjournals.ir/article_4983.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_4983_27d88136ea311c321a0a06a6144b82f8.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
9
28
2013
12
05
بررسی نشانه- معناشناختی ساختار روایی داستان کوتاه
«حبلٌ کالورید»
87
108
AR
ناهید
نصیحت
دانشگاه تربیت مدرس
nahidnasihat@yahoo.com
کبری
روشنفکر
دانشگاه تربیت مدرس
kroshan@modares.ac.ir
خلیل
پروینی
دانشگاه تربیت مدرس
parvini@modares.ac.ir
فرامرز
میرزایی
دانشگاه تربیت مدرس
mirzaei.f@basu.ac.ir
چکیده:
بنابر نظریهی «معناشناسیِ روایتِ» گریماس، از طریق برش متن، معنا به دست میآید. در این فرایند معناسازی، کنش و شَوِش، بهعنوان عوامل گفتمانی مهم، باعث شکلگیری گفتمان و ایجاد تغییر از وضعیتی به وضعیت دیگر و نیز حالتهای پس از تغییر میشوند. کنش، نظامهای گفتمانی هوشمند، و شَوِش، نظامهای گفتمانی احساسی را بهوجود میآورد. داستان پایداری «حبلٌ کالورید»، قابلیت مطالعه از دیدگاه نشانهمعناشناسی نوین را دارد. در این گفتمان پویا، ابوهانی، شخصیت اصلی داستان، به دنبال تغییر وضعیت روحی خویش است. این تغییر، ناخودآگاه و توسط جوانان مبارز، در بستر زمانی و مکانی ویژه رخ میدهد. احساس و ادراک، بهویژه حس شنیداری، این فرایند شَوِشی را شکل میدهند. از سوی دیگر، گاهی کنش، گونههای شَوِشی داستان را بهوجود میآورد و گاهی هم شَوِش، کنشزا میشود. در حبلٌ کالورید، نظامهای گفتمانی هوشمند و حسی ـ ادراکی در تعامل هستند و گونههای مختلف نشانهمعناشناختی را بهوجود آوردهاند؛ اما گفتمان غالب، گفتمان احساسی است. از دیدگاه موضوعی، چون حبلٌ کالورید بهعنوان داستان پایداری، اخلاقمحور و ارزشمدار محسوب میشود، گفتمان مراممدار دارد.
بدین ترتیب هدف این مقاله، مطالعهی فرایند معناشناسی داستان و ویژگیهای روایی آن است تا سازوکارهای تولید معنا و عناصر اصلی شکلگیری معنا را بهدست آورد.
حبلٌ کالورید,روایت,شَوِش,کنش,نشانه¬معناشناسی,نظام گفتمانی
https://iaall.iranjournals.ir/article_4984.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_4984_f95e14edb741dc28bab3873cc9d16408.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
9
28
2013
12
05
حِرز شفا
(نقدی بر مقالهی بررسی مضمونی سرودههای عربی خاقانی)
109
126
AR
هادی
رضوان
دانشگاه کردستان
hadirezwan@yahoo.com
چکیده:
سرودههای عربی خاقانی بیشتر از شعر فارسی وی نیازمند تصحیح و بازنگری است؛ زیرا هرگونه بررسی، تطبیق و مقایسه در شعر عربی خاقانی، خود مستلزم فهم آن است.
این گفتار، نقدی است بر مقالهی (بررسی مضمونی سرودههای عربی خاقانی و مقایسهی آنها با چکامههای پارسی وی). نگارنده پس از تصحیح دوبارهی بیتهایی از شعر عربی خاقانی که در مقالهی مذکور به آنها اشاره شده است، ابیات را بازخوانی کرده و معنای درست آنها را آورده است.
این پژوهش، نشان میدهد که تصحیف، تحریف، زیادت و سقط در سرودههای عربی خاقانی تا چه اندازه فهم آنها را با اشکال روبهرو کرده است.
بر این اساس، ترتیب مطالب در این مقاله، تقریباً موافق عنوانهای مقالهی نقدشده است و مصادر پژوهش، سه تصحیح رایج از دیوان خاقانی است که نویسندگان آن مقاله استفاده کردهاند.
تصحیح انتقادی,خاقانی,شعر عربی,نقد
https://iaall.iranjournals.ir/article_4985.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_4985_301e1b9cbe170f0ee641196a2ff4c38c.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
9
28
2013
12
05
گول نمایی و هنجار گریزی در ادبیات عصر عباسی
127
158
AR
هادی
نظری منظم
دانشگاه تربیت مدرس
hnazarimanazam@yahoo.com
سید محمود
قتالی
دانشگاه بوعلی سینا، همدان
چکیده:
شعر تحامق یا گول نمایی گونهای خاص از ادبیات طنزآلود، ونوعی انتقاد واعتراض ضمنی است که در ادبیات عباسی ظهور وگسترش یافت. عصر عباسی جماعتی از شاعران دریوزه، فقیر، وهنجارگریز را شاهد بود که در پسِ کودن نمایی وخنداندن مردم، تصویری از دگرگونی ارزشها ودرد ورنج خویش واقشار فقیر جامعه به دست داده وبدین وسیله، درآمد وشهرتی کسب کردند و به ادبیات عرب نیز صبغهای مردمی بخشیدند.
روش این مقاله، توصیفی- تحلیلی است و در آن، عوامل پیدایش ادبیات گول نمایی در عصر عباسی واهداف وعلل گرایش به این آیین مورد بررسی وتحلیل قرار گرفته است. تبیین مهم ترین موضوعات وبررسی ویژگیهای فنی وارزش ادبی این گونه اشعار نیز مورد توجه نگارندگان بوده است.
تحامُق وگول نمایی,شعر عربی,عصر عباسی,ادبیات مردمی
https://iaall.iranjournals.ir/article_4986.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_4986_8e10e3c3b351bb720781cc09363d01aa.pdf
انجمن ايراني زبان وادبيات عربي
مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)
23456361
27173461
9
28
2013
12
05
بررسی سیر سوگوارهای شکست ابرمرد در دو چکامه از بیّاتی و اخوان ثالث
159
184
AR
احمدرضا
حیدریان شهری
دانشگاه فردوسی مشهد
heidaryan@um.ac.ir
چکیده:
عبدالوهّاب بیّاتی (1926- 1999) از نامدارترین سرایندگان پیشگام شعر نو عربی در عصر حاضر است که بهویژه در متن فاخر سوگ- سرودهی «موت الإسکندر المقدونی» از دفتر «الموت فی الحیاة» به طرح سیر سوگوارهای شکست ابرمرد معاصر عراقی در هیئت اسکندر مقدونی پرداخته است. در ادبیات معاصر فارسی نیز مهدی اخوان ثالث (1307- 1369) در سراسر داستانوارهی بشکوه «قصّهی شهر سنگستان» از دفتر «از این اوستا» در بزرگداشتی آیینی، تراژدی شکست ابرمرد اساطیری ایران یا همان شهریار شهر سنگستان را بازمیگوید.
این جستار طی خوانش تطبیقی دو سروده، به تبیین الگوی سوگوارهای عبدالوهّاب بیّاتی و مهدی اخوان ثالث در تصویر «شکست ابرمرد» پرداخته و کوشیده است تا همگانیها و ناهمسانیهای این دو غمنامه را در چگونگی روایت شکست قهرمان بازنماید؛ برای دستیابی به این هدف، نگارنده پس از گذری کوتاه بر زندگی و آثار پدیدآورندگان دو متن، در آغاز، عناصر مطرحِ دو سوگ- سروده را با تأکید بر طرح داستانی و سازههای آن، تصویر ابرمرد و اندیشه و بینش او مورد توجه قرار داده و در ادامه، برای برابریابی سازههای سیر سوگوارهای آنها به تحلیل گفتار دو متن، سبک، لحن و تکنیک و واکنش روانی روایتشنو میپردازد و در بخش پایانی، رویکرد فرجامشناسانه و پیشگویانهی راوی را به تماشا مینشیند؛ برآیند نهایی پژوهش حاضر، بهرهگیری دو پدیدآور از عناصر برجستهی هر دو گونهی تراژدی و داستان است که در راستای تبیین روشن آرمان جاودانگیِ نهفته در ضمیر خودآگاه با ترسیم نگارههای مرگ و نیستی در سیری سوگوارانه، نسبتاً موفق بوده است.
آرمان جاودانگی,ابرمرد,بینش سوگواره¬ای,عبدالوهّاب بیّاتی,مهدی اخوان ثالث
https://iaall.iranjournals.ir/article_4987.html
https://iaall.iranjournals.ir/article_4987_e3dcf81068daa9d0cf4aa703d9858ae7.pdf