علي افضلي؛ اکرم مدني
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 06 August 2021
المستخلص
شعر در موجزترین حالت خود نوشتهای است که زبانش اغلب نه صریح بلکه ضمنی است و انتقال تمام لایههای معنایی آن به زبان مقصد بس دشوار مینماید. در وادی برگردان شعر به زبان عربی، ترجمه اشعار شاعران ایرانی از این قافله عقب نمانده و پا به پای دیگر آثار ادبی به پیش تاخته است. از نیمه دوم قرن بیستم بسیاری از اشعار فارسی چه از شاعران ...
أكثر
شعر در موجزترین حالت خود نوشتهای است که زبانش اغلب نه صریح بلکه ضمنی است و انتقال تمام لایههای معنایی آن به زبان مقصد بس دشوار مینماید. در وادی برگردان شعر به زبان عربی، ترجمه اشعار شاعران ایرانی از این قافله عقب نمانده و پا به پای دیگر آثار ادبی به پیش تاخته است. از نیمه دوم قرن بیستم بسیاری از اشعار فارسی چه از شاعران قدیم و چه معاصر، به زبان عربی برگردان شدهاند. در این جستار بخشهایی از ترجمه اشعار سهراب سپهری در کتاب مختارات من الشعر الفارسی الحدیث از محمد نورالدین عبدالمنعم، با تکیه بر نظریه هنجارهای گیدئون توری بررسی و از منظر مطالعات توصیفی فرایند- مدار ترجمه واکاوی میشود. این شیوه به فرایند ترجمه یا خود عمل ترجمه میپردازد. نظریه توری به قالبهای ادبی که در هر فرهنگ خاصی وجود دارند، اشاره میکند . توری طیفی برای ترجمه در نظر میگیرد که در یک سوی آن پذیرش کامل در فرهنگ مقصد و در سوی دیگرش کفایت کامل برای برابری با متن مبدأ قرار دارد و معتقد است ترجمه همواره بین این دو قطب جای میگیرد. نتیجه اصلی ارزیابی کیفی تعریب عبدالمنعم حاکی از آن است که اثر وی از پذیرش در فرهنگ مقصد برخوردار است اما تا حدودی از بسندگی وکفایت در مبدأ به دور است.
حامد صدقي؛ سيد عدنان اشکوري؛ سهيلا محسني نژاد؛ حسين طالب زاده؛ پوران رضايي چُوشَلي
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 28 August 2021
المستخلص
مدرس زبان بهعنوان يکي از رکنهاي آموزش زبان محسوب ميشود، در همه روشهاي مشهور آموزش زبان، به نقش و وظيفه مدرس، توجه شده است. پژوهش حاضر باهدف تعيين کارکرد استاد، جهت بهبود وضعيت دانشجويان رشته زبان و ادبيات عربي در مهارت شنيداري و گفتاري و ارائه راهحلي براي بالا بردن سطح اين دو مهارت انجامميگيرد. پژوهش در نظر دارد با استفاده ...
أكثر
مدرس زبان بهعنوان يکي از رکنهاي آموزش زبان محسوب ميشود، در همه روشهاي مشهور آموزش زبان، به نقش و وظيفه مدرس، توجه شده است. پژوهش حاضر باهدف تعيين کارکرد استاد، جهت بهبود وضعيت دانشجويان رشته زبان و ادبيات عربي در مهارت شنيداري و گفتاري و ارائه راهحلي براي بالا بردن سطح اين دو مهارت انجامميگيرد. پژوهش در نظر دارد با استفاده از ابزار مصاحبه و به کمک نرمافزار کيفي سنج ATLAS ti پاسخي براي سؤالات مورد بررسي بيابد.نتايج پژوهش نشان ميدهد عواملي مانند بيانگيزگي دانشجويان، عدم وجود کتابهاي درسي مناسب، محدود بودن ساعات اختصاص داده شده به اين دو مهارت بين ساير دروس، عدم مهارت برخي اساتيد در تدريس کاربردي اين دو مهارت از جمله دلايل ضعف دانشجويان در مهارت شنيداري و گفتاري است، استادان براي بهبود مهارت گفتاري و شنيداري دانشجويان راهکارهايي ارائه دادهاند مانند ايجاد انگيزه براي دانشجويان، طراحي جزوههاي آموزشي کاربردي، استفاده از کلاسهاي مهارتآموزي خارج از فضاي دانشگاه.
امين نظري تريزي؛ سيد فضل الله ميرقادري
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 17 November 2021
المستخلص
تحظی مادة الأدب العربي الحديث بأهمية بالغة في تعليم اللغة الأجنبية، إذ أنّها تؤثّر لافتاً وهائلاً في ترقية المهارات اللغوية الأربعة لدی الدارسين إضافة إلی أنّها تؤدّي دوراً مميّزاً في الجانبين الثقافي والفنّي؛ فمن الضروري تنمية رغبة الدارسين في هذه المادّة حيث إنّ الرغبة تعدّ محرّکاً رئيساً يدفع المتعلّمين نحو الاستمرار والعکوف ...
أكثر
تحظی مادة الأدب العربي الحديث بأهمية بالغة في تعليم اللغة الأجنبية، إذ أنّها تؤثّر لافتاً وهائلاً في ترقية المهارات اللغوية الأربعة لدی الدارسين إضافة إلی أنّها تؤدّي دوراً مميّزاً في الجانبين الثقافي والفنّي؛ فمن الضروري تنمية رغبة الدارسين في هذه المادّة حيث إنّ الرغبة تعدّ محرّکاً رئيساً يدفع المتعلّمين نحو الاستمرار والعکوف علی قراءة المقرّر ودراسته؛ انطلاقاً من هذه المسألة هدفت الدراسة الحالية دراسة رغبات طلبة اللغة العربية في جامعات إيران في تعلّم الأدب العربي الحديث وفقاً لاستبانة تئودوفسکا (2016م). طبّق البحث الحالي المنهج الوصفي- المسحي واقتصرت عيّنة الدراسة علی 56 طالباً وطالبة في جامعتي إصفهان وشيراز. ما توصّلت إلیه الدراسة هو أنّ لدی طلبة اللغة العربية رغبة وافرة في قراءة القصص القصيرة ودراستها قياساً إلی الشعر، والرواية والمسرحية؛ فيما يتعلّق بمعوّقات الرغبة فإنّ توظيف الإستراتيجيات التقليدية من جانب المدرّس، وتدریس النصوص الأدبية الطويلة، وبزوغ القضایا الثقافية المجهولة في النصوص، وعدم مراعاة التدرّج من السهل إلی الصعب في تدريس النصوص الأدبية تعدّ من أهم الحواجز التي تعوّق رغبة الدارسين. بالنسبة للإستراتيجيات والخطوات الملائمة لتعزيز الرغبة وتحسين عمليتي التعليم والتعلّم فاقترحت الدراسة أن يزوّد الدارسون بمعلومات ثقافية متعلّقة بالنص الأدبي، ويقوم المدرّس بإعداد قسم من المحتوی التعليمي بشکل مقاطع الفيديو قبل بدء الحصّة الدراسية وعرضها علی المتعلّمين وذلک باستخدام إستراتيجية الصف المقلوب، ويعزّز التفاعل فيما بينهم لقراءة النصوص ودراستها، وينفذّ التدريبات اللغوية المنوّعة باعتبارها جزءاً مکملاً في عملية التعلّم، ويتمّ تلخيص النص الأدبي وتبسيطه من جانب المدرّس.
رقيه رستم پور؛ زينب ناظميان
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 17 November 2021
المستخلص
«مفتاح لنجوي» نوشته «فاتن المرّ» نويسنده معاصر لبناني، در زمره ادبيات مقاومت و داراي سبک و ساختاري معاصر است. نظريه رمزگان رولان بارت با نظريههاي نشانه شناسي و تحليل متون ادبي ارتباطي تنگاتنگ دارد، و به نظر ميرسد اين نظريه انتخاب مناسبي براي رفع پيچيدگيهاي ادبي اين رمان و رمزگشايي دلالتهاي موجود در آن باشد. اين پژوهش، ...
أكثر
«مفتاح لنجوي» نوشته «فاتن المرّ» نويسنده معاصر لبناني، در زمره ادبيات مقاومت و داراي سبک و ساختاري معاصر است. نظريه رمزگان رولان بارت با نظريههاي نشانه شناسي و تحليل متون ادبي ارتباطي تنگاتنگ دارد، و به نظر ميرسد اين نظريه انتخاب مناسبي براي رفع پيچيدگيهاي ادبي اين رمان و رمزگشايي دلالتهاي موجود در آن باشد. اين پژوهش، با تکيه بر روش توصيفي - تحليلي و با ارائه نمونههايي از داستان مفتاح لنجوي به بررسي ساختار اين رمان از منظر رمزگان پنجگانه رولان بارت، به ويژه رمزگان هرمنوتيک و نمادين ميپردازد. اهميت پژوهش از اين رو است که، به فضاي داستاني مدرن و زنانه در ادبيات مقاومت عربي پرداخته و يک رمان معاصر را، براساس يکي از نظريات معاصر زبانشناسي تحليل ميکند. با اين هدف که نمونه جديدي از تحليل رمانهايي با سبک معاصر باشد. از جمله دستاوردهاي اين پژوهش آن است که؛ رمزگان هرمنوتيک، نمادين و فرهنگي در اين رمان، نسبت به ساير انواع آن بسامد بالاتري دارند. ساختار اين رمان بر پايه نامههاي الکترونيکي بين شخصيتهاي داستان، و در فضاي مجازي بنا شده است، از اين رو زاويه ديد داناي کل در آن وجود ندارد. سبک داستان به گونه اي است ظرفيت برداشت هاي گوناگون از آن و نيز امکان خواندني-نوشتني شدن را فراهم ميکند.
صفورا فصيح رامندي؛ نرگس انصاري؛ عليرضا شيخي؛ عليرضا نظري
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 28 November 2021
المستخلص
المسرحیة الإسلامیة، مسرحیة يتم تقديم هيکلیتها في سياق خاص للمسرحية؛ وهي تختلف عن سائر المسرحیات في منظورها الإسلامي. تندرج مسرحیة «الحر الریاحی» لعبدالرزاق عبدالواحد تحت المسرحیة الإسلامیة التی کتبت مترکزة علی وقائع کربلاء وشخصیة الحر الریاحی عبدالرزاق، عبر شخصیة الحر و بإستدعاء واقعة کربلاء، يربطها بوضع الزمن الحاضر فی ...
أكثر
المسرحیة الإسلامیة، مسرحیة يتم تقديم هيکلیتها في سياق خاص للمسرحية؛ وهي تختلف عن سائر المسرحیات في منظورها الإسلامي. تندرج مسرحیة «الحر الریاحی» لعبدالرزاق عبدالواحد تحت المسرحیة الإسلامیة التی کتبت مترکزة علی وقائع کربلاء وشخصیة الحر الریاحی عبدالرزاق، عبر شخصیة الحر و بإستدعاء واقعة کربلاء، يربطها بوضع الزمن الحاضر فی العراق. دراسة هیکلیة هذه المسرحیة و مدی انطباقها علی حقيقة عاشوراء فی رسم وتیرة حوادث الواقعة، و الکشف عن أسلوب الکاتب أدت إلی دراسة هذا الأثر وفقاً لمنهج الوصفی-التحلیلی و مکتبة و مبنی علی أساس نظریة فریتاغ، المنظرّ الألمانی؛ لفریتاغ خمسة أضلاع التی نشأت عن نظریات أرسطو و تشمل علی أضلاع التوطئة، العمل المتزاید، الذروة، العمل الضارب إلی الخمود والنتیجة. التنقیب عن المسرحیة یدلّ علی أنّ الکاتب حاد عن المبادیء المتعارفة والکلاسیکیة لکتابة المسرحیة و مال إلی المسرحیة ما بعد الحداثیة و المسرحیة الخارقة للتقالید لبرتولت برخت؛ لأن عبدالرزاق عبدالواحد یری أبعاد واقعة کربلاء فی مستوی لا یقدر سرد کلاسیکی و متعارف علی تبیینها. لهذا في مسرحیته لم یکن ملتزما بمبادیء رائجة لکتابة المسرحیة و بأثره هذا أبرز اقتراحا فی حقل المسرحیة العاشورائیة.
مهران معصومي؛ مجيد محمدي؛ پيمان صالحي؛ جهانگیر امیری؛ مریم رحمتی ترکاشوند
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 16 January 2022
المستخلص
توانایی نویسنده، در نشان دادن مسائل عادی، به شیوهای نو و غیرمنتظره را «آشناییزدایی» گویند. هدف نویسنده از کاربرد این تکنیک، ایجاد رخنه در ادراک انسان گرفتار تکرار، کلیشه و عادت است تا ادراک و احساس عادتزده او را حساس به مسائل و دگرگون کند. «برید اللیل» عنوان رمانی است از هدی برکات، نویسنده لبنانی تبار ساکن فرانسه ...
أكثر
توانایی نویسنده، در نشان دادن مسائل عادی، به شیوهای نو و غیرمنتظره را «آشناییزدایی» گویند. هدف نویسنده از کاربرد این تکنیک، ایجاد رخنه در ادراک انسان گرفتار تکرار، کلیشه و عادت است تا ادراک و احساس عادتزده او را حساس به مسائل و دگرگون کند. «برید اللیل» عنوان رمانی است از هدی برکات، نویسنده لبنانی تبار ساکن فرانسه که به محض انتشار، مورد توجه خوانندگان قرار گرفت، به گونهای که برنده جایزه «بوکر عربی» در سال 2018 گردید. این رمان، روایتگر داستان کسانی است که عمدتاً به علّت مهاجرت اجباری، دچار بحران رابطه شدهاند. این رابطه به خصوص بین مادران و فرزندان و عشاق به تصویر کشیده شده است. علاوه بر این، وضعیت افراد درگیر بحران ارتباطی با دیگر فرهنگها نیز بیان شده است. هدی برکات، آگاهانه، برای به نمایش گذاشتن این رابطه بحرانزده از شگرد برآمده از رویکرد آشنائیزدایی در نظریۀ ویکتور اشکلوفسکی بهره برده است که هنر را زاییدۀ آشناییزدایی از امور هستی میداند. پژوهش حاضر با مطالعات کتابخانهای و با رویکرد توصیفی- تحلیلی در پی نشان دادن آشنائیزداییهای صورت گرفته در شخصیتپردازی، پیرنگ و روایتپردازی رمان مذکور بوده که به صورت اپیزودهایی مستقل و در قالب نامهنگاری ارائه گردیده است. در این رمان، راوی هر اپیزود، شخصیت محوری آن است. نتایج نشان از آن دارد که هدف نویسنده از آشنائیزدایی، ایجاد تشکیک و رخنه در کلانروایتهایی چون مهر مادر و فرزند و عاشق و معشوق به یکدیگر است تا بتواند در قالب تابوشکنیهای احساسی -عاطفی، وضعیت به بنبست رسیده انسان را در جهان پسامدرن به تصویر بکشد.
زهرا صادقي؛ کبري روشنفکر؛ فرامرز ميرزائي؛ خليل پرويني
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 22 January 2022
المستخلص
إن العولمة الثقافية من أهم الظواهر والتغّيرات المعاصرة التي أثرت علی الإبداع الروائي الجزائري منذ السبعينيات مما دفعت الكتاب الجزائريين إلى التمسّک بالخصوصیة الثقافية في انتاجاتهم السردية لمجابهة العولمة وغزوها الثقافي. لكنّ اللافت للنظر في الروايات السبعينية هو أن الكتاب الجزائريين رغم تركيزهم على الخصوصية الثقافية الجزائرية، ...
أكثر
إن العولمة الثقافية من أهم الظواهر والتغّيرات المعاصرة التي أثرت علی الإبداع الروائي الجزائري منذ السبعينيات مما دفعت الكتاب الجزائريين إلى التمسّک بالخصوصیة الثقافية في انتاجاتهم السردية لمجابهة العولمة وغزوها الثقافي. لكنّ اللافت للنظر في الروايات السبعينية هو أن الكتاب الجزائريين رغم تركيزهم على الخصوصية الثقافية الجزائرية، حاولوا المسايرة مع مُتَطلِبات العصر وتغيّرات الواقع، الأمر الذي أدّى إلى ظهور نوع من الثنائية والازدواجية في عدد من هذه الأعمال السرديّة والّتي تُعد رواية "ريح الجنوب" لعبد الحميد بن هدوقة نموذجاً صادقاً في هذا الصدد. نتطرّق في هذا المقال إلى ثنائية الخصوصية الثقافية والعولمة في رواية "ريح الجنوب" وذلك في ضوء نظرية الأنساق الثقافية المضمرة لعبد الغذامي وبناءً على المنهج الوصفي التحليلي. تَدُلّ النتائج على أنّ الاتجاه الثنائي من قبل الكاتب إلى التمسّك بالخصوصية الثقافية والانفتاح الثقافي على العولمة أدّى إلى صراع الأنساق الثقافية، أو نسقية المعارضة في رواية ريح الجنوب والذي تجلى بشكل كبير في موضوعات الدين والمكان ونمط الحياة والعادات والتقاليد الاجتماعية والّتي أسفرت عن آثار ونتائج سلبية تمثّلت بشكل كبير في مظاهر الانعزال والتوحّد والاغتراب الثقافي وتشظّي الذات وأزمة الهوية لدى شخوص الرواية. كما أظهر البحث أنّ الصراع النسقي بين الخصوصية الثقافية والعولمة في ريح الجنوب كان حاداً بالنسبة لقضية المرأة وذلك بسبب مفاهيم وقيم جديدة تدعو إليها العولمة الثقافية بالنسبة لحقوق المرأة والتي ناضلت من أجلها الأنثى المهمشة في مقابل مفاهيم الخصوصية الثقافية السالبة المتمثلة في السلطة والتعصب والعرض والشرف والعار والتي دافعت عنها السلطة الذكورية بقوة.
معصومه شبستري؛ سعیده جلالی فرد
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 22 January 2022
المستخلص
روایت، توالی رویدادهایی است که به شکل غیرتصادفی و با پیوندی سببی و زمانی به هم اتصال یافته اند. هر روایت داستانی از عناصری از جمله راوی و کانونشدگی تشکیل میشود. کانونشدگی که پیش از این در زاویه دید و راوی خلط میشد، بوسیله ژرار ژنت فرانسوی به عنوان عنصری مستقل در کنار عنصر راوی مورد بررسی علمی قرار گرفت و این امر اسقبال نویسندگان ...
أكثر
روایت، توالی رویدادهایی است که به شکل غیرتصادفی و با پیوندی سببی و زمانی به هم اتصال یافته اند. هر روایت داستانی از عناصری از جمله راوی و کانونشدگی تشکیل میشود. کانونشدگی که پیش از این در زاویه دید و راوی خلط میشد، بوسیله ژرار ژنت فرانسوی به عنوان عنصری مستقل در کنار عنصر راوی مورد بررسی علمی قرار گرفت و این امر اسقبال نویسندگان و پژوهشگران را در پی داشت. هدیه حسین(1956میلادی-تاکنون) نویسندة معاصر عراقی است که محور و موضوع بسیاری از رمانهای او، مسائل اجتماعی با رویکردی سیاسی میباشد.او با استفاده از انواع راوی و کانونگریها در رمانهای خود، توانست حوادث مختلف اجتماعی عراق را در بسترهای زمانی متفاوت به عرضه نمایش بگذارد. "ریام و کفی" از جمله رمانهای اوست که در آن از انواع کانونشدگی و شیوههای مختلف روایتگری استفاده کرده و همین امر باعث شد تا مبنای این پژوهش قرار گیرد. جستار حاضر با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی سعی دارد تا بر اساس نظریة ژرار ژنت، راوی و کانونشدگی این رمان را مورد بررسی قرار دهد. این بررسی نشان میدهد که در این رمان، غالباً به حوادث رمان از چشمانداز درونیِ راوی-کانونگر نگریستهشده و کمتر به دیگر کانونگرها مجال حضور داده میشود؛ ولی با این حال نگرش شخصیت مادر، کانون توجه راوی_کانونگر است. نویسنده در این رمان از تنوع راوی بهره برده است؛ در واقع راوی یک نفر اما در عین حال نوع روایتگری ترکیبی از روایت اول شخص و سوم شخص است که به سه صورت روایت میشود.
محمدحسن امرائي
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 22 January 2022
المستخلص
إنّ تحليل الخطاب النقدي من المناهج العلمية المتبعة لتحليل الخطاب في الدراسات اللغوية التي رفعت تحليل الخطاب نظريًا ومنهجيًا من مستوى وصف النص إلى مستوى التفسير، ومن حيث نطاق البحث، فقد وسع مستواه السياقي من موقع الفرد إلى المستوى الكلي، أي المجتمع والتاريخ والأيديولوجيا. إنّ الغرض الرئيسي من تحليل الخطاب هو اكتساب تقنية جديدة ...
أكثر
إنّ تحليل الخطاب النقدي من المناهج العلمية المتبعة لتحليل الخطاب في الدراسات اللغوية التي رفعت تحليل الخطاب نظريًا ومنهجيًا من مستوى وصف النص إلى مستوى التفسير، ومن حيث نطاق البحث، فقد وسع مستواه السياقي من موقع الفرد إلى المستوى الكلي، أي المجتمع والتاريخ والأيديولوجيا. إنّ الغرض الرئيسي من تحليل الخطاب هو اكتساب تقنية جديدة في دراسة النصوص ووسائل الإعلام والثقافات والعلوم والسياسة والمجتمع وما شابه ذلك. لقد أُختيرت في هذا المقال، نظرية تئون فان دایك الاجتماعي المعرفي ( (Socio-Cognitive Approach كطريقة خاصة لهذا البحث؛ إذ اتخذ شكل تحليل الخطاب النقدي لديه نهجًا مختلفًا عن الآخرين؛ حيث ركّز على دور المعرفة في تحليل الخطاب النقدي والتواصل والتفاعلات الاجتماعية. فنجح من خلال ربط المفاهيم الثلاثة للخطاب والمعرفة والمجتمع، أن يقوم بمثلث شكل أساس نظريته المتميزة لتحليل الخطاب النقدي. في المجال ذاته، تُعدُّ النقائض الشعرية بين الفرزدق وجرير في العصر الأموي من الأعمال الهامة التي تمكن دراستها في سياق تحليل الخطاب النقدي؛ حيث تسمح للمحلل والناقد بالكشف عن العلاقة بين السلطة والأيديولوجيا والخطاب فیها. هذا المقال يسعى إلى تحليل النقيضتين الهجائيتين المختارتين هما: «إنّ الذي سَمَكَ السّماءَ بَنى لَنَا» للفرزدق و«لِمَنِ الدِيارُ كَأَنَّها لَم تُحلَلِ» لجریر بن عطیة، معتمدًا على المربع الأيديولوجي لفان دايك الذي يفحص موضوع النقيضتين من منظور التأكيد على الأنا (الذات) وتهميش الآخر (الرقيب)؛ حتی یكشف عن كيفية تمثيل أيديولوجية الشاعرین في نقيضتيهما الهجائيّة. ومن أبرز النتائج التي توصلنا إليها من خلال هذا المقال هي أن إبراز النقاط السلبية للآخر في كلتا النقيضتين أقوى بكثير من إبراز النقاط الإيجابية للأنا وهكذا خُلقت عملية الاستقطاب وخلق المسافة بين الذات والآخر.
زهرا هاشمي تزنگي؛ محمد جواد پورعابد؛ ناصر زارع؛ سيد حيدر فرع شيرازي
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 22 January 2022
المستخلص
یعدّ مفهوم الکاریزما بالرغم من شیوع استعماله من تلك المفاهيم والمصطلحات التي لم تزل یحیط بها الغموض وله تعاریف متعددة حیث یمکن تلخیص أغلبها بالشخصیة الجاذبة الخاصة الموثرة في محیطها. وقسّمه البعض إلی أنواع مختلفة ومن أهمّها الکاریزما المؤقتة والکاریزما الحقیقیة حیث لأي منهما مواصفاته الخاصة. ویمتلك بعض الأفراد الکاریزما لفترة ...
أكثر
یعدّ مفهوم الکاریزما بالرغم من شیوع استعماله من تلك المفاهيم والمصطلحات التي لم تزل یحیط بها الغموض وله تعاریف متعددة حیث یمکن تلخیص أغلبها بالشخصیة الجاذبة الخاصة الموثرة في محیطها. وقسّمه البعض إلی أنواع مختلفة ومن أهمّها الکاریزما المؤقتة والکاریزما الحقیقیة حیث لأي منهما مواصفاته الخاصة. ویمتلك بعض الأفراد الکاریزما لفترة معینة من الزمن وقلیل منهم یمتلکونها لعدید من القرون ولاتزول عنهم الکاریزما بتغیر الظروف. والمهم أنّه لتحدید مدی الکاریزما الخاصة للشخص نحتاج إلى مقارنته بالآخرین. والکاریزما کظاهرة عامة یمکن أن نجدها في أيّ مجال من مجالات الحیاة الاجتماعة؛ کما نشاهدها في عوالم الرواية فبعض الشخصیات الکاریزمیة ؛مثل الذی امتازت بهذه المیزة شخصیة میرلا في رواية "ساق البامبو"بسبب الثقة بنفسها وتأثیرها المرآوي حیث یقوم الشخص المقابل بشکل غیر إرادي بتقليد أفعالها وسلوکیاتها.یقوم هذا البحث بکشف مظاهر الکاریزما في شخصیة میرلا بنت خالة الشخصیة الرئیسة للرواية المذکورة متخذاً المنهج الوصفي – التحلیلي للتعرّف على مظاهر الشخصیة الکاریزمیّة عندها. تظهر نتائج البحث أنّ ميرلا تتمتع بشخصية قوية وحكيمة، شجاعة، واثقة، بحيث نرى في أجزاء كثيرة من الرواية كلماتها الحكيمة ونظرتها العميقة للعالم. بالإضافة إلى هذه الشخصية القوية والمستقلة والباطنية، فهي تتمتع أيضًا بجمال خارجي وهذه العوامل تجذب راشد -ابن خالها- حاضرة کانت أم غائبة وهذا ما نشاهده من خلال وصفه لمیرلا، کما اجتذبت واستقطبت اهتمام المخاطب. ويشعر قارئ الرواية أنه يريد متابعة شخصية ميرلا.
هانیة درستکار؛ شهريار نيازي؛ معصومة تقيزادة
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 26 January 2022
المستخلص
یکی از مهمترین مفاهیم مطرح شده در نظریة فرمالیستهای روس، آشناییزدایی است که هدف آن، بررسی جنبههایی از زبان است که منجر به آفرینش ادبی میشود. تمام فنونی که شاعر برای بیگانه ساختن جهان اطراف در چشم مخاطب به کار میگیرد، در گسترة آشناییزدایی قرار دارد. ابن فارض، شاعر مشهور وادی عشق الهی در تاریخ شعر صوفی از شعرایی است که شهرت ...
أكثر
یکی از مهمترین مفاهیم مطرح شده در نظریة فرمالیستهای روس، آشناییزدایی است که هدف آن، بررسی جنبههایی از زبان است که منجر به آفرینش ادبی میشود. تمام فنونی که شاعر برای بیگانه ساختن جهان اطراف در چشم مخاطب به کار میگیرد، در گسترة آشناییزدایی قرار دارد. ابن فارض، شاعر مشهور وادی عشق الهی در تاریخ شعر صوفی از شعرایی است که شهرت گستردهای در جهان عرب داشته زیرا اشعار او تمام ویژگیهای فنی شعر صوفی را داراست: شعری که آکنده از نفحات قرآنی و نظرات فلسقی است و دیدگاههای نوینی راجع به هستی و انسان دارد. زبان صوفیانة ابن فارض با همة فراز و فرودهایش در سطوح زبانی با آفرینش ترکیبهای نوین در سطح مفهوم، نظر خواننده را جلب کرده و غبار عادت را از مفاهیم عادی صوفیانه برمیچیند و وی را با نوترکیبهایی آشنا میسازد که از تکنیک آٍشناییزدایی بهرهمندند. وی با ترکیب دو اصطلاح که هرکدام مفهوم جداگانهای دارند، دست به آفرینش نوترکیبهایی میزند که مفاهیم نوین یا مفاهیمی را که خارج از آنچه در عرف صوفیان متداول است دارا میباشند. در این مقاله تلاش شده است با تکیه بر دیدگاههای فرمالیستها در زمینة آشناییزدایی و هنجار گریزی، نوترکیبهای عرفانی ابن فارض را بررسی کنیم. بررسیهای به عمل آمده در این مقاله نشان میدهد که ابن فارض با آفرینش چنین نوترکیبهایی قصد ایجاد مفاهیمی نوین را داشته است که از حالات عرفانی وی برآمده است.
امير فرهنگ نيا؛ علي پورحمدانيان
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 05 March 2022
المستخلص
نظراً لتطوّر الأنواع الأدبیّة كالرّوایة، أصبح للوصف دور مصیري في السّرد، إذ حاول کثیر من الأدباء المعاصرین تبیین مدی أهمیّته وأثر استخدامه في الرّوایة الحدیثة. ولذلك قاموا بتأطیر الوظائف الوصفیّة التي توضّح موقف الوصف في الرّوایة والقصّ. لم یكن الوصف في الرّوایة الجدیدة مقیّداً بما كان علیه من ترویح نفس القارئ وتزيين النّصوص السّردیّة ...
أكثر
نظراً لتطوّر الأنواع الأدبیّة كالرّوایة، أصبح للوصف دور مصیري في السّرد، إذ حاول کثیر من الأدباء المعاصرین تبیین مدی أهمیّته وأثر استخدامه في الرّوایة الحدیثة. ولذلك قاموا بتأطیر الوظائف الوصفیّة التي توضّح موقف الوصف في الرّوایة والقصّ. لم یكن الوصف في الرّوایة الجدیدة مقیّداً بما كان علیه من ترویح نفس القارئ وتزيين النّصوص السّردیّة فحسب، بل أصبح لتقنیّة الوصف أغراض تعلو علی ذلك وصار یؤدّی دوراً وظیفیاً في الروایة الحدیثة. یسلّط هذا المقال الضّوء علی جمالیّات الوصف الرّوائي في روایة «قابیل أین أخوك هابیل» لإبراهیم الكوني الذي أغنی المجتمع العربي بروایات حملت أفكاراً جدیدة وفتحت نافذة علی العالم. تحكي الروایة الأحداث التي وقعتْ في حكم القرمانلیین علی لیبیا بلغة أدبیة وتقدّم للقارئ لمحة تاریخیة من حكم الباشا محمّدعلي القرمانلي وأولاده وتناحرهم علی نیل البكویّة ویحاول إمعان النّظر في وصف الشّخصیّات والأمكنة والأزمنة الرّوائية ویقوم بتحلیل الأغراض والوظائف فیها مستخدماً المنهج الوصفي-التحلیلي. من أهم النّتائج التي توصّل إلیها المقال، أنّ هناك علاقة وثیقة بین الأوصاف المستخدمة وأفكار الرّوائي فيها وأنّ الوصف النّفسي للشخصیّات یبدو أكثر جمالاً ووقعاً وكون الأوصاف والوقفات الوصفیّة بمثابة ألغاز توحي بأغراض تقع في مستقبل الرّوایة ويأتي وصف الأمكنة ليدلّ على واقعية ما يحدث عند القارئ وليحرّك خياله لمعرفة ما يجري وذلك بلغة بسيطة معبّرة ودقيقة الأداء.
يدالله پشابادي؛ مجاهد غلامی
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 06 March 2022
المستخلص
بما أنّ هناک نظرات متلوّنة حول الشعر نفسه و ما یلزمه، لا مراء فی أنّ الشعر بنیان مرصوص علی مدار اللغة یُدرک من جرّاء القراءة و الإصغاء. لکنّ الحداثة و ما نتجَت منها من تأثیرات واسعة علی مجالات مختلفة بما فیها الأدب، أدَّت إلی نشئة اتّجاه حدیث فی الشعر جرَّه من حصیلة مقروءة-مسموعة إلی نتاجٍ مرئیّة. فبعد شیوع القصائد البصریة التی تُدعی ...
أكثر
بما أنّ هناک نظرات متلوّنة حول الشعر نفسه و ما یلزمه، لا مراء فی أنّ الشعر بنیان مرصوص علی مدار اللغة یُدرک من جرّاء القراءة و الإصغاء. لکنّ الحداثة و ما نتجَت منها من تأثیرات واسعة علی مجالات مختلفة بما فیها الأدب، أدَّت إلی نشئة اتّجاه حدیث فی الشعر جرَّه من حصیلة مقروءة-مسموعة إلی نتاجٍ مرئیّة. فبعد شیوع القصائد البصریة التی تُدعی «الکونکریت» فی أروبا، نری الشعراء من الأطراف یُهرعون إلیها بدافع ما فیها من مظاهر خلّابة. فما لبثَ أن شاع فی الشعر العربی و الفارسی والکردی صوغ الشعر الکونکریتی تحت مسمیاتٍ کـ«الشعر البصری»، «الشعر الهندسی»، «القصیدة التشکیلیة»، «شعر تجسمی»، «نقاشعر»، «شعرنگاره» و ما إلیها. و إنّا فی هذا البحث نقصد أن نُلقی الضوء علی جذور بصریة الشعر فی الأدب العربی و الفارسی و الکردی فی ضوء المنهج التوصیفی-التحلیلی؛ أضف إلی ذلک التعرّف علی الشعر البصری کاتّجاه شعری فی تلک اللغات و الآداب. و من نتائج البحث أنّا نری أن البلاغة الإسلامیة-الإیرانیة و أن الشعر الإسلامی-الإیرانی فیهما نماذج لا تبعد من تجارب کونکریتیة فی أشکال بدائیة و نشاهد ذلک أکثرما نشاهد فی غمار الفنون البدیعة و خاصّة فی «الموشّح». أمّا أغلبیة شیوع الشعر الکونکریتی فکان من تُحف العصر الحدیث و التی انطلقَت من خلال التأثر بالأدب الأروبی. و إن کانَ الشعراء العرب و الفرس و الکرد حصلوا علی إنشاد أشعار بصریة نادرة من جرّاء التعایش الثقافی و تجاربهم الشخصیة فی بیئاتهم.
محمودرضا توكلي محمدي؛ علي باقر طاهري نيا
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 12 March 2022
المستخلص
با پیشرفت روز افزون تکنولوژی در زمینه وسایل ارتباط جمعی برخط و به ویژه گسترش فراوان وسایل ارتباطی قابل حمل مانند تلفن همراه و رایانههای شخصی و تبلتها، نوع روابط جوامع انسانی نیز به شدت دستخوش دگرگونی شده و روابط برخط و مجازی در گسترهی وسیعی، جایگزین ارتباطات رودررو و حضوری گشتهاند. این امر تأثیر خود را در امر آموزش نیز نشان ...
أكثر
با پیشرفت روز افزون تکنولوژی در زمینه وسایل ارتباط جمعی برخط و به ویژه گسترش فراوان وسایل ارتباطی قابل حمل مانند تلفن همراه و رایانههای شخصی و تبلتها، نوع روابط جوامع انسانی نیز به شدت دستخوش دگرگونی شده و روابط برخط و مجازی در گسترهی وسیعی، جایگزین ارتباطات رودررو و حضوری گشتهاند. این امر تأثیر خود را در امر آموزش نیز نشان داده و با همهگیری ویروس کرونا در جهان، بر شدت آن نیز افزوده شده به گونهای که در بسیاری از کشورهای جهان، آموزش مجازی و برخط جایگزین آموزش حضوری شده است. بر این اساس مقاله حاضر با استفاده از روش میدانی – پیمایشی و شیوه گردآوریِ پرسشنامهایِ دادهها بر اساس روش دلفی، به بررسی دیدگاه کارشناسان حوزه آموزش مجازی در زمینه نقش و کاربرد فضای مجازی، در آموزش زبان عربی در ایران میپردازد. بر این اساس، مخاطبین پرسشنامهها از میان کارشناسان سختافزاری و نرم افزاری فعال در حوزه آموزش، کارشناسان آموزش دانشگاه در گروههای زبان و اساتید و مدرسان زبان عربی دانشگاه انتخاب گردیدند. پرسشها در سه حیطه مهارتهای لازم، حمایتهای مورد نیاز و فعالیتهای آموزشی هوشمند طراحی شده بود. نتایج به دست آمده نشاندهندهی این واقعیت است که برای موفقیت در این میدان، آموزش نیروی متخصص، وجود مراکز تخصصی آنلاین در دانشگاهها و موسسههای آموزش زبان و حمایتهای مادی و معنوی از مدرسان و اساتید، امری بسیار ضروری و اجتناب ناپذیر مینماید.
طاهره جهانتاب؛ احمدرضا حيدريان شهري؛ بهار صديقي؛ سيدحسین سيدي
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 12 March 2022
المستخلص
إنّ رواية "بريد الليل" الحائزة على الجائزة العالمية للرواية العربية في عام 2019، المعروفة باسم «جائزة بوكر العربية» هي قصة اضطراب وصراعات لشخصيات عصابية أصيبت بأنواع الذهان المختلفة في خضم الحرب الأهلية اللبنانية والتهجير القسري. استطاعت الكاتبة هدى بركات في روايتها هذه أن تصور ردود أفعال أفراد مجتمعها جيدا وبدقة كبيرة، وطريقتها ...
أكثر
إنّ رواية "بريد الليل" الحائزة على الجائزة العالمية للرواية العربية في عام 2019، المعروفة باسم «جائزة بوكر العربية» هي قصة اضطراب وصراعات لشخصيات عصابية أصيبت بأنواع الذهان المختلفة في خضم الحرب الأهلية اللبنانية والتهجير القسري. استطاعت الكاتبة هدى بركات في روايتها هذه أن تصور ردود أفعال أفراد مجتمعها جيدا وبدقة كبيرة، وطريقتها هذه في معالجة الشخصيات تبين ضرورة إجراء بحث مبني على الاتجاه النفسي. وفي بحثنا هذا الذي أنجز عن طريق تحليل المضمون وحاولنا أن نكشف الستار عن أسباب تكوين المخططات العلاجية المبكرة سيئة التأقلم في وجود شخصیات هذه الرواية الثلاث وندرس استراتیجیاتهم لخروج من هذه المخططات باتجاه کهذا وبالنظر إلی علاج تخطیطی جیفري یونغ. تشير نتائج البحث إلى أنّ سبب تکوّن المخطّطات العلاجیة المبکّرة في هؤلاء الشخصیّات هو فقدان نماذج کفوء في حیاة هؤلاء الشخصیات. عجز وتعب هؤلاء الشخصیّات أمام مخطّطات غیرشرطیة الحرمان الهیجاني، سوء التصرّف و الإتّکالیّة تؤدي إلی لجوءهم إلی مخطّطات شرطیّة الطاعة و التضحیة. أخیراً أقبل کل هؤلاء الشخصیات علینمط التعویض الزائد لمواجهة مخطّطاتهم.
رضا درویش زاده؛ علي اکبر احمدي چناري؛ عبدالباسط عرب يوسف آبادي
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 12 March 2022
المستخلص
در دوران پيشامدرن، رمانهاي رئاليستي غالباً مبتني بر بازنمايي واقعيت و مسائل خارج از ذهن بوده-است؛ اما با فروپاشي سبكهاي سنتي در روايت پس از ظهور مدرنيسم و رشد روزافزون دغدغههاي روحي انسان در جوامع مدرن، رماننويسان بيشتر بر نمايش تعارضات روحي و رواني و ترسيم دغدغههاي دروني شخصيتهاي داستاني تمركز كردهاند. جستار حاضر تلاش ...
أكثر
در دوران پيشامدرن، رمانهاي رئاليستي غالباً مبتني بر بازنمايي واقعيت و مسائل خارج از ذهن بوده-است؛ اما با فروپاشي سبكهاي سنتي در روايت پس از ظهور مدرنيسم و رشد روزافزون دغدغههاي روحي انسان در جوامع مدرن، رماننويسان بيشتر بر نمايش تعارضات روحي و رواني و ترسيم دغدغههاي دروني شخصيتهاي داستاني تمركز كردهاند. جستار حاضر تلاش ميكند با تكيه بر روش توصيفي-تحليلي، به كشف مؤلفههاي مدرنيسم در رمان «الحب في المنفى» اثر بهاء طاهر (1935م) داستانپرداز مصري بپردازد. مهمترين ويژگي اين رمان كه بهعنوان ضرورت پژوهش تشخيص دادهشد، پرداختن به درونمايههاي اجتماعي با رويكردي عاطفي و ذاتي است. نتايج تحقيق نشان از آن دارد كه نويسنده سعي كرده به شيوة مدرنيستها از طريق تكگوييهاي طولاني به نمايش تعارضات دروني راوي/قهرمان بپردازد؛ از اينرو مسائل دنياي واقعي را در اين رمان به صورتي مبهم بازنمايي نموده و به صورتي عامدانه از مؤلفههاي مدرنيستي بهره بردهاست، طوري كه نظم منطقي رخدادهاي داستان دچار آشفتگي شده و خواننده در دريافت رخدادهاي داستان سردرگم ميشود. همچنين استفادة نويسنده از سازوكار شعرگونگي موجب برتري جنبههاي غنائي و عاطفي داستان بر واقع-گرايي گرديده است.
خليل حمداوي؛ علي خضري؛ محمد جواد پورعابد
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 13 March 2022
المستخلص
يتصل الأدب والنقد الأدبي اتصالاً وثيقاً بالنقد الاجتماعي. يُعدّ تحليل العلاقة القائمة بين الأدب والمجتمع، أساس ظهور النقد السوسيولوجي للأدب ويركّز هذا المنهج على بنية الأثر الأدبي ومدى ارتباطه بالمجتمع. النقد السوسيولوجي نوعٌ من أنواع النقد الأدبي، يسعى إلى وضع الأدب في سياقه الاجتماعي الأوسع. النقد البنيوي التكويني يرى أن خالق ...
أكثر
يتصل الأدب والنقد الأدبي اتصالاً وثيقاً بالنقد الاجتماعي. يُعدّ تحليل العلاقة القائمة بين الأدب والمجتمع، أساس ظهور النقد السوسيولوجي للأدب ويركّز هذا المنهج على بنية الأثر الأدبي ومدى ارتباطه بالمجتمع. النقد السوسيولوجي نوعٌ من أنواع النقد الأدبي، يسعى إلى وضع الأدب في سياقه الاجتماعي الأوسع. النقد البنيوي التكويني يرى أن خالق العمل الأدبي هو التفكير الجماعي بينما الأديب يقوم بتنظيم وتنسيق الوعي والتفكير الجماعي وتنعكس القضايا الاجتماعية في العمل الأدبي على يد الكاتب ونظرته الكونية. بما أن الرواية هي صورة موضوعية لمنظور المؤلف وإدراكه للوضع الفكري والثقافي، فمن هذا المنطلق يرمي هذا المقال إلى قراءة نقدية سوسيولوجية لأحداث رواية "ناقةُ صالحة" للكاتب سعود السنعوسي معتمداً على المنهج البنيوي التكويني. سنحاول في هذه الدراسة قراءة نص هذه الرواية، وصولاً إلى القضايا الاجتماعية التي عاشها المجتمع الكويتي خلال القرن العشرين وسنبيّن أهميّة هذه الرواية في تصوير كيان القبيلة والكشف عن معرفة الجوانب الاجتماعية المكنونة فيها. قد بيّنت النتائج أنّ الرواية قد حاولت الحديث عن كيان القبيلة وقضاياها، منها تزويج البنات إكراهاً والتفات بشكل جزئي حول العنصرية التي تتخلص في فئة البدون؛ أيضاً التمرد والانقسام الذي حصل من قبل بعض الشخصيات كــ صالحة ودخيل كان له أثر إيجابي عن سير الرواية وكان سبباً لخلق رؤية تختلف عن واقع القبيلة الجامد.
عبدالله حسيني؛ فرهنگ مفاخری
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 10 April 2022
المستخلص
إنّ أدب الخيال العلمي الاجتماعي یتناول الأسئلة الرئیسیة حول تأثیر التطورات العلمیة والإیدولوجیات الاجتماعیة الحدیثة علی الإنسان وهذا في حد ذاته يوفر نوعاً من التنوير حول المستقبل ويقلل من حدوث الأخطار والکوارث المحتملة. هذا البُعد من الخيال العلمي مهم بشكل خاص في الأدب العربي لأن الدول العربية لم تكن أبداً في طليعة التقدم التكنولوجي ...
أكثر
إنّ أدب الخيال العلمي الاجتماعي یتناول الأسئلة الرئیسیة حول تأثیر التطورات العلمیة والإیدولوجیات الاجتماعیة الحدیثة علی الإنسان وهذا في حد ذاته يوفر نوعاً من التنوير حول المستقبل ويقلل من حدوث الأخطار والکوارث المحتملة. هذا البُعد من الخيال العلمي مهم بشكل خاص في الأدب العربي لأن الدول العربية لم تكن أبداً في طليعة التقدم التكنولوجي ولكنها واجهت دائماً أسوأ الكوارث الاجتماعية. وكانت بطبيعة الحال أكثر إبداعاً في هذا المجال. یقدم هذا البحث دراسة تحلیلیة- مستقبلیة لروایة "یوتوبیا" علی أساس المنهج الوصفي- التحلیلي بسبب انشغال الروایة إلی موضوعات هذا الفرع من الأدب مستخدماً آراء المنظرین في مجال أدب الخیال العلمي الاجتماعی للكشف عن كيفية انعكاس مكونات هذا الفرع من الأدب في هذه الرواية. واستنتجنا أن المؤلف قدخلق ازدواجية بين الیوتوبیا والدیستوبیا في الرواية وقدحاول من خلالها أن یضع یده علی الندوب الاجتماعیة. وقد ألهمته الحقائق المریرة في مصر والعالم العربي کالحملة الفرنسية وحرب التموز والوضع في العراق وغیرها من الظروف الاجتماعية والسیاسية التي واجهته العديد من الدول العربية في التاريخ الحديث. وأخیراً يحذر القارئ من أن ينظر بشيء من الشك إلى الأيديولوجيات الجديدة ومن الممكن أن الجنّة التي نتمنى تحقيقها في ظل هذه الأیدیولوجیات الجدیدة لن تكون إلا جحيماً لأنّها تؤدي إلی الصراع الطبقي والاستعمار والحکومة الدکتاتوریة وغیرها من المشاکل الاجتماعیة.
سجاد اسماعيلي؛ عليرضا كاهه
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 17 April 2022
المستخلص
فقد احتفی النقد العربي برصد روایات عُنیت بلقاء الأنا العربية والآخر الغربي، إذ أصبحت دراسة إشکالیة الأنا و الآخر من أهم المفاهيم النقدية المتمثّلة في نظریة «ما بعد الکولونیالیة». فإذا کان الغرب هو الآخر بالنسبة إلی الشرق، فجسّدت روايات عربیة الصراع والصدام القائم بين الغرب والشرق؛ فنظرت إلى الآخر الغربي بنظرة سلبية متوتّرة ...
أكثر
فقد احتفی النقد العربي برصد روایات عُنیت بلقاء الأنا العربية والآخر الغربي، إذ أصبحت دراسة إشکالیة الأنا و الآخر من أهم المفاهيم النقدية المتمثّلة في نظریة «ما بعد الکولونیالیة». فإذا کان الغرب هو الآخر بالنسبة إلی الشرق، فجسّدت روايات عربیة الصراع والصدام القائم بين الغرب والشرق؛ فنظرت إلى الآخر الغربي بنظرة سلبية متوتّرة تمنع التلاقي والترافق؛ كما رسمت بعضها صورة الغرب على أنه ملاك روحاني بعید عن الأخطاء وتنظر إليه بنظرة ايجابية منفتحة وإلى نفسه بنظرة سلبية أي احتقار. وفي هذا الصدد رواية «الربيع والخريف» للكاتب السوري، حنا مينة تعالج الغرب المتمثّل فی «المجر/ الآخر»، وأوضاعه الاجتماعيَّة والسياسيَّة، وتقارنه بما هو عليه «الواقع العربي/ الأنا». انطلاقا ممّا سبق، فإنّ هذه الدراسة وفقاً للمنهج الوصفي-التحليلي ومعتمدةً علی مفاهيم النقد ما بعد الكولونيالي ترمي إلى الكشف عن موقف الراوي تجاه الأنا العربية المتمثّل في بطل الرواية، والآخر الغربي في رواية «الربيع والخريف». توصّلت الدراسة إلى نتائج يشير أهمها إلى أنّ صوت الأنا العربية المقهورة وصوت الآخر المجري المحبّب يهيمنان على نص الرواية. ويظهر هذا الأمر من خلال الدلالتین المضادتین في عنوان الرواية، وأوصاف البطل عن الأمكنة، ونظرته إلى المرأة الغربیة، وشعوره بالغربة المكانية.
سارا حسنی؛ يحيي معروف؛ عبدالرضا نادریفر؛ علي سليمي
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 16 May 2022
المستخلص
لزوم بررسی بازنمایی زنان در ادبیات معاصر یکی از موضوعات مهم و قابل بحث در جریانشناسی فضای فعلی حوزه ادبیات داستانی است. در دهۀ اخیر، به دلیل تحوّل در ساختار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جوامع و بالا رفتن سطح آگاهی زنان، نویسندگان زن با دیدگاه انتقادی به بیان جایگاه و نقش اجتماعی زنان پرداختند و خواستار تغییر بنیادین در نگرش مردم و بازنگری ...
أكثر
لزوم بررسی بازنمایی زنان در ادبیات معاصر یکی از موضوعات مهم و قابل بحث در جریانشناسی فضای فعلی حوزه ادبیات داستانی است. در دهۀ اخیر، به دلیل تحوّل در ساختار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جوامع و بالا رفتن سطح آگاهی زنان، نویسندگان زن با دیدگاه انتقادی به بیان جایگاه و نقش اجتماعی زنان پرداختند و خواستار تغییر بنیادین در نگرش مردم و بازنگری در تفاسیر مردسالارنه از متون ادبی شدهاند. این جستار میکوشد با روش توصیفی تحلیلی، ضمن معرفی رمان «الدوامة»، قمر كيلاني نویسندۀ معاصر سوری، به بررسی و مقایسۀ هویت زنان سنتی و مدرن در این اثر بپردازد. از این بررسی چنین استنباط میشود، در کتاب الدوامه بعد زنان مدرن در مقابل زنان سنتی، پر رنگتر به تصویر کشیده شده و کیلانی در انتخاب اسامی زنان رمانش به تناسب با این دو بعد هویتی توجه داشته است. همچنین زنان سنتی این رمان محدود به وظایف و نقشهای مادری و همسری بوده و محکوم به پایبندی و سازش در برابر نظاممردسالار و تابعیت از سنن مرسوم، هستند و در مقابل زن مدرن رمان، زنی آگاه، تحصیلکرده و امروزی است که هویت وی با اموری چون اشتغال، استقلال، آزاداندیشی، گسستن قوانین سنتی ازدواج و الگوسازی... پیوند میخورد.
فاطمه اکبري زاده
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 16 May 2022
المستخلص
الروایة تحکي حیاة المجتمعات البشریة بخصائصها من تعدّدیّة الجنسیات، والهویّات، والایدئولوجیات واللغات؛ فهي تهیأ فرصة لیعیش الانسان عبر الخیال في العالم الورقي لیخالف السلطة ویقاوم الهیمنة. هذا هو ما أشار إلیه باختین في نظریته "الحواریّة" بما أن الروایة جنس أدبي فرید توجد فیها "التعدّدیّة اللغویّة" حسب التّنوع الاجتماعي الموجود؛ ...
أكثر
الروایة تحکي حیاة المجتمعات البشریة بخصائصها من تعدّدیّة الجنسیات، والهویّات، والایدئولوجیات واللغات؛ فهي تهیأ فرصة لیعیش الانسان عبر الخیال في العالم الورقي لیخالف السلطة ویقاوم الهیمنة. هذا هو ما أشار إلیه باختین في نظریته "الحواریّة" بما أن الروایة جنس أدبي فرید توجد فیها "التعدّدیّة اللغویّة" حسب التّنوع الاجتماعي الموجود؛ إذ تتداخل الأصوات الروائیة المتفرّدة بالعلاقات الحواریّة لتخلق عالما متعدّد اللغات ومن ثمّ متعدّد الأصوات. أمّا الکرنفالیّة التي موضع اهتمام هذا المقال فتعتبر انعکاسا للحواریّة والتعدّدیّة اللغویّة التي تستدعی الأصوات الهامشیّة وتعطي لها حریة التّعبیر، وتهبط العالي وترفع الهابط بالهزء الضاحک لتکشف عن نفسها دون زیف وخوف، وتجعل للجسم ملامحا غروتسکیا، وهي تعرض بالفکاهة الأزمات الاجتماعیة وتخرق القوانین الصارمة. هذا المقال بالمنهج الوصفي التحلیلي یدرس روایة "برید اللیل" لـ"هدی برکات" الحائزة علی جائزة بوکر لیبحث عن العناصر الکرنفالیّة فيها. الدراسة تبحث عن المفاهیم الکرنفالیّة في خطاب الروایة کما تهتم بدراسة الأسالیب الکلامیة المتداخلة في إطار التعدّدیّة اللغویّة. ویوصل البحث إلی أن الروایة ترسم عبر لغة الرسالات الرسمیّة لغة الشخصیات الغیریّة المتعدّدة الشاذّة بالتعدّدیّة اللغویّة خلال الخطاب الثنائيّ الصوت؛ فهي روایة کرنفالیّة في مخالفة السلطة والهیمنة، فتکشف الوعي الغیريّ الذي لا یطیقه المجتمع لتشیر إلی قلق الانسان المعاصر- العرب خاصّة- وآلامه خلال الحروب المدمّرة والهجرة القاسیة لإنجاز أطروحة الحریة والمساوات.
حميدرضا مشايخي؛ سوگل عسکری کاسب
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 28 May 2022
المستخلص
رنگ پدیدهای است که میان جهان درون و بیرون انسان ارتباط برقرار میکند و نقد روانشناسی رنگ روشی مناسب برای تحلیل واکنشهای انسان نسبت به رنگهاست. یکی از آزمونهای علمی برای تحلیل روانشناسانه، آزمون هشتگانۀ ماکس لوشر است که بر اساس دادهها و ارقام هشت رنگ مختلف مورد بررسی قرار میگیرد. رنگها در شعر بسیار پرکاربرد و دارای ...
أكثر
رنگ پدیدهای است که میان جهان درون و بیرون انسان ارتباط برقرار میکند و نقد روانشناسی رنگ روشی مناسب برای تحلیل واکنشهای انسان نسبت به رنگهاست. یکی از آزمونهای علمی برای تحلیل روانشناسانه، آزمون هشتگانۀ ماکس لوشر است که بر اساس دادهها و ارقام هشت رنگ مختلف مورد بررسی قرار میگیرد. رنگها در شعر بسیار پرکاربرد و دارای معانی گوناگونی هستند و بررسی آنها بر اساس معیارهای روانشناسی، دادههای پنهان شخصیت شاعر را نمایان میسازد. محمد عفیفی مطر شاعر نوگرای مصر در اشعارش رنگهای فراوانی را به کار برده و به کمک این رنگها احساسات خود را نسبت به جهان اطرافش بیان کرده است. این پژوهش میکوشد تا بر اساس آزمون ماکس لوشر به بررسی بازتاب رنگها در اشعارش بپردازد و واکنشهای او را نسبت به این رنگها تحلیل نماید. بر اساس یافتههای پژوهش گروه اول مطابق آزمون لوشر متشکل از رنگ قرمز و سبز و بیانگر شور انقلابی، روحیۀ مبارزهجویی، انتقاد از حکومت و جسارت و خودباوری است و گروه دوم با رنگ سیاه و زرد بیانگر نگرش بدبینانه به جامعۀ مصر و امید نداشتن او به آیندة روشن است. گروه سوم متشکل از رنگهای خاکستری و آبی بیانگر احساساتی مانند عشق و آرامش است که با نگاه به وضعیت موجود از میل به آنها احساس گناه میکند. گروه چهارم رنگ قهوهای و بنفش است که بیانگر موقعیت بیمیلی شاعر نسبت به برخی احساسات مانند محبت، آسایش و فردگرایی میباشد.
حبيب کشاورز
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 28 May 2022
المستخلص
الملخصالقصص والروايات تظهر ظروف الإنسان المعيشية الخاصة به، ولهذا يمكن دراسة الشخصيات في القصص وفق النظريات الموجودة في علم النفس. نظرية آبراهم ماسلو المعروفة باسم التسلسل الهرمي للاحتياجات من أشهر النظريات في هذا المجال. وفي هذه النظرية تم تقسيم حاجات الإنسان إلى خمسة فروع وهي الحاجات الجسمية والحاجة إلى الأمان والحاجات العاطفية ...
أكثر
الملخصالقصص والروايات تظهر ظروف الإنسان المعيشية الخاصة به، ولهذا يمكن دراسة الشخصيات في القصص وفق النظريات الموجودة في علم النفس. نظرية آبراهم ماسلو المعروفة باسم التسلسل الهرمي للاحتياجات من أشهر النظريات في هذا المجال. وفي هذه النظرية تم تقسيم حاجات الإنسان إلى خمسة فروع وهي الحاجات الجسمية والحاجة إلى الأمان والحاجات العاطفية والحاجة إلى الاحترام وتحقيق الذات. وفق نظرية ماسلو، يجب تلبية الحاجات الأولية بداية ثم الحاجات الموجودة في رأس الهرم. أي على الإنسان تلبية الحاجات الجسمية أولا ليصل إلى الأمان والاحترام والحب وأخير مرحلة تحقيق الذات. والوصول إلى أي مرحلة بحاجة إلى توفير المرحلة السابقة. وفي هذه المقالة استخدمنا المنهج الوصفي التحليلي بدراسة الشخصية الرئيسة في رواية الخبز الحافي من أعمال محمد شكري وفق التسلسل الهرمي للاحتياجات لماسلو. وفي هذه القصة تظهر بداية الحاجات الجسمية منها الغذاء والملبس والسكن والحاجة إلى الأمان. وبما أن الحاجات الأولية للشخصية الأصلية لم توفر لانوجد أثر للحاجات المقدمة مثل الحاجة إلى الاحترام أو تحقيق الذات.
عاطفة قرشی؛ majid maaref؛ alireza delafkar؛ mohammad hadi aminnaji
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 06 June 2022
المستخلص
گونهشناسی، با پیش فرض قرار دادن معیارهایی خاص، به دنبال انتظام پدیده ها در مجموعهای منسجم است. بریمو گونهشناسی مبتنی بر روش را که براساس یک روش بنا شده است و در عمل گونهشناسی خاصی را ارائه می دهد، بر سه مبنای متفاوت بیان کرده است. یکی از مبانی مورد تاکید وی، گونهشناسی کارکردگرا است. بدین منظور پژوهش حاضر، با استفاده از ...
أكثر
گونهشناسی، با پیش فرض قرار دادن معیارهایی خاص، به دنبال انتظام پدیده ها در مجموعهای منسجم است. بریمو گونهشناسی مبتنی بر روش را که براساس یک روش بنا شده است و در عمل گونهشناسی خاصی را ارائه می دهد، بر سه مبنای متفاوت بیان کرده است. یکی از مبانی مورد تاکید وی، گونهشناسی کارکردگرا است. بدین منظور پژوهش حاضر، با استفاده از گونهشناسی مبتنی بر روش آلبر بریمو، در صدد پاسخگویی به این مساله است که کاربرد احادیث تفسیری در تفسیر مجمع البیان چیست و پراکندگی آماری آنها در این تفسیر چگونه است؟ روش پژوهش، توصیفی- تبیینی- تحلیلی است و ابزارهای گرد آوری اطلاعات، مجلدات تفسیر مجمع البیان و تمام منابع مکتوب و الکترونیکی با موضوعات گونه شناسی و تحلیل و بررسی روایات تفسیری می باشد. در این راستا تمام روایات تفسیری مجمع البیان بر پایة گونهشناسی کارکردگرا، گونهبندی شدند. گونهشناسی کارکردگرا که نوع خدمات احادیث در رابطه با قرآن را مشخص میکند، شامل کارکردهای شناختی، ادبی- لغوی، تبیینی و تاسیسی – تشریعی میباشد. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد، 2385 روایت تفسیری، تحت چهار کارکرد فوق، دوازده گونهی اصلی، و سی و چهار ریزگونه جانمایی شد. روایات با کارکرد تبیینی، با آمار 65 درصد، بیشترین تعداد را دارا بودند؛ کارکرد شناختی، 27 درصد، کارکرد ادبی 5 درصد و کارکرد تاسیسی – تشریعی، 3 درصد، بودند. نتایج پژوهش، دلالت بر دستهبندی و انتظام روایات در تفسیر مجمع البیان دارد و نقش تبیینی روایات تفسیری، در میان سایر کارکردها مشهود تر است که در راستای دیدگاه مفسر مجمعالبیان بررسی و ارائه گردید.
حسن اسماعيل زاده باوانی؛ علي صياداني؛ علی مصطفی نژاد
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 18 June 2022
المستخلص
أدى تطوير نظرية الاستعارة المعرفية من قبل لايكوف وجونسون إلى الكثير من الأبحاث حول الاستعارة و تابعت من قبل فورسفيل بالبحث عن الاستعارة البصرية ومتعددة الأوجه. تقيّم هذه الدراسة في المنهج الوصفي التحليلي، مدى ملاءمة طريقة فورسفيل لتحليل ملصقات الأربعين العربية، معبرة عن تشابه المبدأ والمقصد في استعارات متعددة الأوجه، من أجل نقل ...
أكثر
أدى تطوير نظرية الاستعارة المعرفية من قبل لايكوف وجونسون إلى الكثير من الأبحاث حول الاستعارة و تابعت من قبل فورسفيل بالبحث عن الاستعارة البصرية ومتعددة الأوجه. تقيّم هذه الدراسة في المنهج الوصفي التحليلي، مدى ملاءمة طريقة فورسفيل لتحليل ملصقات الأربعين العربية، معبرة عن تشابه المبدأ والمقصد في استعارات متعددة الأوجه، من أجل نقل المفاهيم الثقافية والقيمة من خلال مزيج من الصورة والنص الذي يهدف إلى خلق الحافز المعرفي لأربعين. لهذا الغرض، من خلال فحص ثلاثين ملصقًا بمحتوى الأربعين في وكالات الأنباء، تم اختيار ثلاث ملصقات تحتوي على مفاهيم استعارية ومن ثم تمّت دراسة الملصقات من حيث مطابقة المفهوم الاستعاري على مستوى الكلمات والصور. تظهر النتائج أن ملصقات الأربعين الإعلانية لها آليات معرفية استعارية ومجازية ومخططات تصويرية. لديهم جميعًا مكونات بصرية ولغوية تتواصل وتكمل بعضها البعض. في الملصقات النص أكثر من مجرد وظيفة استقرار ، لديها وظيفة تقوية. بالإضافة إلى المعلومات اللغوية، تساعد المعلومات الأخرى من نفس النوع من الصور جنبًا إلى جنب مع السياق الثقافي في تحديد العوامل في الصور.
بهنام آقائي نژاد؛ مريم جلائي
المقالات الجاهزة للنشر، المقال المقبول، استمارة إلكترونية متاحة 22 June 2022
المستخلص
نظرًا لأن الصور تلعب دورًا مهمًا في النصوص التعليمية، فإن توظيفها العلمي يؤدي إلی تحسين التعلم کما يزيد من الأداء المعرفي للمتعلمين. في الدراسة الراهنة قمنا بدراسة صور الكتب العربية للمرحلة اللثانوية الأولی من حيث الأبعاد المختلفة للوظيفة التمثيلية، بما في ذلك العملية، والشخصية، والبيئة بناءً على السيميولوجيا الاجتماعية لکريس ...
أكثر
نظرًا لأن الصور تلعب دورًا مهمًا في النصوص التعليمية، فإن توظيفها العلمي يؤدي إلی تحسين التعلم کما يزيد من الأداء المعرفي للمتعلمين. في الدراسة الراهنة قمنا بدراسة صور الكتب العربية للمرحلة اللثانوية الأولی من حيث الأبعاد المختلفة للوظيفة التمثيلية، بما في ذلك العملية، والشخصية، والبيئة بناءً على السيميولوجيا الاجتماعية لکريس وفان ليوين (2006) وكيفية نقل مفاهيم الصور المناسبة وتطور المتعلّمين المعرفي والإدراكي علی أساس آراء جو وفنج (2015) في علم النفس التنموي كميًا ونوعيًا. وأظهرت النتائج أنه في معظم الصور في أبعاد الوظيفة التمثيلية، لا يوجد نمط مناسب في اختيار الصور في السنة السابعة حتی التاسعة وفق عملية التطور المعرفي والإدراكي للمتعلمين؛ لأنه عند دراسة بُعد العملية، لم تتم ملاحظة التغييرات التنموية والمعرفية من طريقة العملية السردية إلى العملية المفاهيمة في صور كتب الصف السابع إلى التاسع بشكل كامل. في البُعد الشخصي، لم يتم ملاحظة التغييرات التنموية والمعرفية من الصور الكارتونية إلى الصور الواقعية، وتم استخدام الشخصيات الفردية والجماعية فقط إلى حدٍ ما. من حيث البُعد البيئي، لا توجد تغييرات تنموية ومعرفية من البيئات الأصلية إلى غير الأصلية في صور الصف السابع إلى التاسع. نتائج هذا البحث تساعد المؤلفين في الإصدارات المستقبلية من هذه الكتب على اختيار الصور المناسبة مع التغييرات التنموية والمعرفية للمتعلمين لتسهيل تعليم العربية وتعلّمها.