انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361144920190309بررسی شیوههای رعایت ادب در صحیفة سجادیهبررسی شیوههای رعایت ادب در صحیفة سجادیه12063820ARحسین تک تبار فیروزجائیاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه قمعلی حاجی خانیدانشیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه تربیت مدرسمهدی مقدسی نیااستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه قمJournal Article20180305نظریة ادبورزی به عنوان یکی از شاخههای کاربردشناسی زبان، مورد توجه بسیاری از محققان و پژوهشگران قرار گرفته و دستاوردهای فراوانی را در پی داشتهاست. در این میان، میراث حضرت امام سجاد (ع) و دعاهای صحیفة سجادیه، به علت برخورداری از معارف اسلامی گوناگون، سبک و مضمون والا و ارزشمند، جایگاه مهمی دارد. علاوه بر آن، تفاوت در جایگاه اجتماعی، سیاسی و دینی افراد، آنها را به سمت شیوهای خاص از سخن گفتن سوق میدهد تا بهاینترتیب متکلم در کنش زبانی خود به منزلت و وجهة مخاطب لطمه وارد نکند؛ چراکه انسانها در دعاهایشان خداوند را به عنوان عالیترین مقام هستی مورد خطاب قرار میدهند. این مقاله میکوشد تا با روش توصیفی ـ تحلیلی و بر اساس نظریة ادب «براون» و «لوینسون» و همچنین با توجه به دیدگاههای دانشمندان مسلمان در این خصوص، به بررسی سازوکارهای رعایت ادب در صحیفة سجادیه بپردازد و نشان دهد ایشان هنگام صحبتکردن با خداوند متعال از چه شیوههایی برای ادبورزی بهره میگیرد. نتایج تحقیق نشان میدهد که در صحیفه سجادیه، از ابزارهای تعدیلی گوناگونی جهت تلطیف فضای امر و کاهش تحمیل خواسته وجود دارد. پرهیز از بیان درخواست به صورت مستقیم، بهکاربستن ادب رسمی، استفاده از سبک گزارش، تحقیر شأن و جایگاه خود و بالا بردن مقام مخاطب در خلال توصیف و گزارش از حالات خود و مخاطب، از مهمترین شیوههای رعایت ادب در صحیفة سجادیه است.نظریة ادبورزی به عنوان یکی از شاخههای کاربردشناسی زبان، مورد توجه بسیاری از محققان و پژوهشگران قرار گرفته و دستاوردهای فراوانی را در پی داشتهاست. در این میان، میراث حضرت امام سجاد (ع) و دعاهای صحیفة سجادیه، به علت برخورداری از معارف اسلامی گوناگون، سبک و مضمون والا و ارزشمند، جایگاه مهمی دارد. علاوه بر آن، تفاوت در جایگاه اجتماعی، سیاسی و دینی افراد، آنها را به سمت شیوهای خاص از سخن گفتن سوق میدهد تا بهاینترتیب متکلم در کنش زبانی خود به منزلت و وجهة مخاطب لطمه وارد نکند؛ چراکه انسانها در دعاهایشان خداوند را به عنوان عالیترین مقام هستی مورد خطاب قرار میدهند. این مقاله میکوشد تا با روش توصیفی ـ تحلیلی و بر اساس نظریة ادب «براون» و «لوینسون» و همچنین با توجه به دیدگاههای دانشمندان مسلمان در این خصوص، به بررسی سازوکارهای رعایت ادب در صحیفة سجادیه بپردازد و نشان دهد ایشان هنگام صحبتکردن با خداوند متعال از چه شیوههایی برای ادبورزی بهره میگیرد. نتایج تحقیق نشان میدهد که در صحیفه سجادیه، از ابزارهای تعدیلی گوناگونی جهت تلطیف فضای امر و کاهش تحمیل خواسته وجود دارد. پرهیز از بیان درخواست به صورت مستقیم، بهکاربستن ادب رسمی، استفاده از سبک گزارش، تحقیر شأن و جایگاه خود و بالا بردن مقام مخاطب در خلال توصیف و گزارش از حالات خود و مخاطب، از مهمترین شیوههای رعایت ادب در صحیفة سجادیه است.https://iaall.iranjournals.ir/article_63820_b63203e89dd995fe6ea95a33aaf0ad48.pdfانجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361144920190309زمان روایی و کارکرد آن در فرایند تولید درونمایة داستان
کوتاه «الخطوبه» اثر بهاء طاهرزمان روایی و کارکرد آن در فرایند تولید درونمایة داستان
کوتاه «الخطوبه» اثر بهاء طاهر214054695ARجابر سوسونیدانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه بوعلیسینا، همدانمهدی مسبوقاستاد گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه بوعلیسینا، همدان0000-0003-0739-982Xفرامرز میرزاییاستاد گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه تربیت مدرس، تهرانJournal Article20160917زمان روایت، کلید فهم کارهای نوین ادبی و ابزار کشف دلالت آن شدهاست و نقش مؤثری در فرایند شکلگیری درونمایة داستانهای کوتاه امروزی ایفا میکند. پژوهش حاضر میکوشد انواع زمان روایی را در داستان کوتاه «الخطوبه» بهاء طاهر، براساس نظریة ژرار ژنت و با تکیه بر شیوة توصیفی ـ تحلیلی بررسی نماید و نقش آن را در فرایند تولید درونمایة این داستان تبیین کند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که میان انواع زمان روایی و دیدگاه نویسنده در بیان اندیشه و احساس خود، رابطة عمیقی وجود دارد و میتوان مراحل پرورش درونمایة این داستان را در سه محور رؤیا، قدرت و مرگ رؤیا دستهبندی نمود. بهاء طاهر این محورهای سهگانه را با دقت و دوراندیشی پرورش میدهد، بهطوریکه در بهکارگیری و پرداخت زمان روایی در راستای خلق درونمایه، مهندسی پیشرفتهای را از وی شاهدیم. توزیع نقشها میان تکنیکهای درنگ، صحنه و تکرار، و مهارت او در انتقال میان درنگ و صحنه در متن داستان، روایت را پیش برده، درونمایة آن را پرورش میدهد. تکنیکهای صحنه، درنگ توصیفی و تکرار بر متن غالب بوده، آیندهنگری و خلاصه در فرایند پرورش درونمایه داستان، نقش برجستهای ایفا میکند.زمان روایت، کلید فهم کارهای نوین ادبی و ابزار کشف دلالت آن شدهاست و نقش مؤثری در فرایند شکلگیری درونمایة داستانهای کوتاه امروزی ایفا میکند. پژوهش حاضر میکوشد انواع زمان روایی را در داستان کوتاه «الخطوبه» بهاء طاهر، براساس نظریة ژرار ژنت و با تکیه بر شیوة توصیفی ـ تحلیلی بررسی نماید و نقش آن را در فرایند تولید درونمایة این داستان تبیین کند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که میان انواع زمان روایی و دیدگاه نویسنده در بیان اندیشه و احساس خود، رابطة عمیقی وجود دارد و میتوان مراحل پرورش درونمایة این داستان را در سه محور رؤیا، قدرت و مرگ رؤیا دستهبندی نمود. بهاء طاهر این محورهای سهگانه را با دقت و دوراندیشی پرورش میدهد، بهطوریکه در بهکارگیری و پرداخت زمان روایی در راستای خلق درونمایه، مهندسی پیشرفتهای را از وی شاهدیم. توزیع نقشها میان تکنیکهای درنگ، صحنه و تکرار، و مهارت او در انتقال میان درنگ و صحنه در متن داستان، روایت را پیش برده، درونمایة آن را پرورش میدهد. تکنیکهای صحنه، درنگ توصیفی و تکرار بر متن غالب بوده، آیندهنگری و خلاصه در فرایند پرورش درونمایه داستان، نقش برجستهای ایفا میکند.https://iaall.iranjournals.ir/article_54695_4a6316dfce42ce43eb50806aeadf0682.pdfانجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361144920190309فرایند ترجمة شفاهی از زبان فارسی به زبان عربی در رسانهها؛ از دیدگاه نظریه تکنیکهای وینی و داربلنتفرایند ترجمة شفاهی از زبان فارسی به زبان عربی در رسانهها؛ از دیدگاه نظریه تکنیکهای وینی و داربلنت416077441ARعلی کواریدانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه اصفهاننرگس گنجیدانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه اصفهانمحمد رحیمی خویگانیاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه اصفهانJournal Article20180513با توجه به اهمیت و جایگاه ترجمة شفاهی و کاستی در این نوع از مطالعات ترجمه، این پژوهش به دنبال شناسایی تکنیکهایی است که مترجمان شفاهی در محافل رسانهای به کار میگیرند. این مطالعه با تکیه بر نظریههای نوپدید علم ترجمه، بهویژه نظریة وینی و داربلنت انجام شدهاست. جامعة آماری پژوهش شامل 360 دقیقه فایل صوتی و 20 مصاحبه با مسئولان دولتی طراز اول ایران است که در شبکة العالم توسط پنج مترجم به صورت همزمان از فارسی به عربی ترجمه شدهاست. برای تعیین نوع تکنیکهای بهکارگرفتهشده، به صورت نمونهگیری تصادفی، 24 دقیقه از این مصاحبهها انتخاب شدهاست.
نتایج بهدستآمده گویای آن است که تکنیکهای ترجمة شفاهی همانند نوع کتبی آن بوده و فقط ازلحاظ کمّیت با هم متفاوتند و تکنیکهای ترجمة تحتاللفظی عبارتند از: جابهجایی، تغییر، گرتهبرداری، وامگیری، معادلسازی، و اقتباس که به ترتیب، بیشترین کاربرد را نزد مترجمان شفاهی داشتهاند.با توجه به اهمیت و جایگاه ترجمة شفاهی و کاستی در این نوع از مطالعات ترجمه، این پژوهش به دنبال شناسایی تکنیکهایی است که مترجمان شفاهی در محافل رسانهای به کار میگیرند. این مطالعه با تکیه بر نظریههای نوپدید علم ترجمه، بهویژه نظریة وینی و داربلنت انجام شدهاست. جامعة آماری پژوهش شامل 360 دقیقه فایل صوتی و 20 مصاحبه با مسئولان دولتی طراز اول ایران است که در شبکة العالم توسط پنج مترجم به صورت همزمان از فارسی به عربی ترجمه شدهاست. برای تعیین نوع تکنیکهای بهکارگرفتهشده، به صورت نمونهگیری تصادفی، 24 دقیقه از این مصاحبهها انتخاب شدهاست.
نتایج بهدستآمده گویای آن است که تکنیکهای ترجمة شفاهی همانند نوع کتبی آن بوده و فقط ازلحاظ کمّیت با هم متفاوتند و تکنیکهای ترجمة تحتاللفظی عبارتند از: جابهجایی، تغییر، گرتهبرداری، وامگیری، معادلسازی، و اقتباس که به ترتیب، بیشترین کاربرد را نزد مترجمان شفاهی داشتهاند.https://iaall.iranjournals.ir/article_77441_124bb1a8a0505a2e41524cb8117f3da1.pdfانجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361144920190309بارقههای تجدید در تسهیل صرف نزد أبو الفداء؛ شهید ادبیات عربی
«موردپژوهی کتاب الکُنَّاش»بارقههای تجدید در تسهیل صرف نزد أبو الفداء؛ شهید ادبیات عربی
«موردپژوهی کتاب الکُنَّاش»618068826ARعلی خالقیدانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) قزوین0000-0001-6795-0930احمد پاشازانوسدانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) قزوینسیّد محمّد میر حسینیدانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) قزوینJournal Article20180206علم صرف با ابزارهای زنده و جذّاب خود، که نوآوری و ابتکار در آن نمایان است، به چگونگی ساختار واژهها و ریشة مفردات میپردازد؛ ازاینرو با توجه به اهمیت علمی این دانش، لازم است اقداماتی در جهت تسهیل آموزش آن صورت گیرد. کتاب «الکُنَّاش فی الصرف» از آثار ارزشمند أبو الفداء اسماعیل بن علی بن محمود بن ایوب است که تحت تأثیر اندیشههای زمخشری و ابن حاجب نوشته شدهاست. پژوهش حاضر براساس روش تسهیل و تیسیر صرفی نزد أبو الفداء انجام میشود. أبو الفداء روش تسهیل در صرف عربی را از طریق طراحی جدولها و زیجهای فارسی، و مِتُدهای بیان آواها برای آموزش صرف به کار بست. این شیوه از آموزش صرف در قرن هشتم اندیشهای نو و متمایز محسوب میشد. این پژوهش، توانایی تعلیمی و صرفی أبو الفداء را در آموزش قواعد عربی نشان میدهد که اندیشه روشمندش را در مباحث قیاس و آوای حروف و ادغام و تعلیم صیغهها بیان داشتهاست. اهم نتایج این پژوهش به این شرح است: ردّ اصطلاحات سخت و کمیاب در مبحث قیاس و سماع، کاربرد شعر تعلیمی برای سهولت حفظکردن، بهکارگیری تخفیف در صفات آواها، مخارج حروف در آموزش قرائتها، و استفاده از زیج ایرانی به عنوان عنصری منسجم در آموزش ضمایر متصل و منفصل و صفت مشبهه. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به تبیین بحث خود پیرامون شخصیت صرفی أبو الفداء و کتاب وی «الکُنّاش فی الصرف» و روش برتر او در آموزش صرف برای مبتدیان در یادگیری زبان عربی پرداختهایم.علم صرف با ابزارهای زنده و جذّاب خود، که نوآوری و ابتکار در آن نمایان است، به چگونگی ساختار واژهها و ریشة مفردات میپردازد؛ ازاینرو با توجه به اهمیت علمی این دانش، لازم است اقداماتی در جهت تسهیل آموزش آن صورت گیرد. کتاب «الکُنَّاش فی الصرف» از آثار ارزشمند أبو الفداء اسماعیل بن علی بن محمود بن ایوب است که تحت تأثیر اندیشههای زمخشری و ابن حاجب نوشته شدهاست. پژوهش حاضر براساس روش تسهیل و تیسیر صرفی نزد أبو الفداء انجام میشود. أبو الفداء روش تسهیل در صرف عربی را از طریق طراحی جدولها و زیجهای فارسی، و مِتُدهای بیان آواها برای آموزش صرف به کار بست. این شیوه از آموزش صرف در قرن هشتم اندیشهای نو و متمایز محسوب میشد. این پژوهش، توانایی تعلیمی و صرفی أبو الفداء را در آموزش قواعد عربی نشان میدهد که اندیشه روشمندش را در مباحث قیاس و آوای حروف و ادغام و تعلیم صیغهها بیان داشتهاست. اهم نتایج این پژوهش به این شرح است: ردّ اصطلاحات سخت و کمیاب در مبحث قیاس و سماع، کاربرد شعر تعلیمی برای سهولت حفظکردن، بهکارگیری تخفیف در صفات آواها، مخارج حروف در آموزش قرائتها، و استفاده از زیج ایرانی به عنوان عنصری منسجم در آموزش ضمایر متصل و منفصل و صفت مشبهه. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به تبیین بحث خود پیرامون شخصیت صرفی أبو الفداء و کتاب وی «الکُنّاش فی الصرف» و روش برتر او در آموزش صرف برای مبتدیان در یادگیری زبان عربی پرداختهایم.https://iaall.iranjournals.ir/article_68826_10cc8d020b5581f905a6c6b2a0488b7b.pdfانجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361144920190309دراسة تحلیلیّة ــ تطبیقیّة لمدی فاعلیّة تعلیم کتب اللُّغة العربیّة الجدیدة فی المرحلة الثانویّة (الأُولی والثانیة) من وجهة نظر المدرّسین والتلامذة بمدینة بیرجنددراسة تحلیلیّة ــ تطبیقیّة لمدی فاعلیّة تعلیم کتب اللُّغة العربیّة الجدیدة فی المرحلة الثانویّة (الأُولی والثانیة) من وجهة نظر المدرّسین والتلامذة بمدینة بیرجند8111075228ARاحمد لامعی گیودانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه بیرجندمریم مقبولیدانشآموختة کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه بیرجندJournal Article20180205یعالج هذا البحث مدی توفیق النظام التعلیمیّ الجدید لوزارة التربیّة والتعلیم الإیرانیّة فی مجال تغییر اسم کتاب (عربی) إلی (<em>اللُّغة العربیّة، لُغة القرآن)؛</em> وذلک نظراً إلی أهمّیّة تعلیم اللُّغة العربیّة فی عصرنا الراهن، وتخصیص الأصل السادس عشر من دستور الجمهوریّة الإسلامیّة الإیرانیّة لها. ولقد قمنا فی بحثنا هذا، بمقارنة وتحلیل وجهات نظر معلّمی اللُّغة العربیّة وتلامیذ المرحلة الثانویّة (الأُولی والثانیة)، فی مجال مدی انطباق کتب العربیّة علی الواقع المرتجى وجودتها من جانب، وحبّ التلامیذ وکیفیّة نظام التقییم فیها من جانب آخر. لقد قامت الدراسة بتحلیل النتائج الّتی حصلت علیها من المعلومات المستخرجة من إفادات 138 معلّماً ومعلّمةً و7381 طالباً وطالبةً فی مدینة بیرجند، وذلک عبر منهج التحلیل والتوصیف، وباستخدام الاستبانات وأخذ العیّنات، وفقًا للنظام العنقودیّ العشوائیّ فی السنة الدارسیّة 2017 - 2016 للمیلاد. وتفید النتائج بأنّه علی الرغم من الخفض التدریجیّ لکمّیّة القواعد العربیّة واستبدالها بالترجمة فی العقدین الماضیین، فلم ینجح هذا المنهج فی حثّ تلامیذ السنة الثالثة من المرحلة الثانویّة على تعلّم اللّغة العربیّة خلال ستّ سنوات. أمّا التلامیذ الذین یتعلّمون اللُّغة العربیّة وفقاً للنظام التعلیمیّ الجدید، والمعلّمون الذین یُعلّمونها طبقاً لهذا النظام، فهم أکثر رغبةً فی تعلّم العربیّة وتعلیمها. فضلاً عن ذلک، نجدهم یؤکّدون علی سلامة نظام التقییم الذی یعیّن تقسیم العلامات بین الترجمة والقواعد بقسمَیها: الشفهیّة والخطیّة. <br /> یعالج هذا البحث مدی توفیق النظام التعلیمیّ الجدید لوزارة التربیّة والتعلیم الإیرانیّة فی مجال تغییر اسم کتاب (عربی) إلی (<em>اللُّغة العربیّة، لُغة القرآن)؛</em> وذلک نظراً إلی أهمّیّة تعلیم اللُّغة العربیّة فی عصرنا الراهن، وتخصیص الأصل السادس عشر من دستور الجمهوریّة الإسلامیّة الإیرانیّة لها. ولقد قمنا فی بحثنا هذا، بمقارنة وتحلیل وجهات نظر معلّمی اللُّغة العربیّة وتلامیذ المرحلة الثانویّة (الأُولی والثانیة)، فی مجال مدی انطباق کتب العربیّة علی الواقع المرتجى وجودتها من جانب، وحبّ التلامیذ وکیفیّة نظام التقییم فیها من جانب آخر. لقد قامت الدراسة بتحلیل النتائج الّتی حصلت علیها من المعلومات المستخرجة من إفادات 138 معلّماً ومعلّمةً و7381 طالباً وطالبةً فی مدینة بیرجند، وذلک عبر منهج التحلیل والتوصیف، وباستخدام الاستبانات وأخذ العیّنات، وفقًا للنظام العنقودیّ العشوائیّ فی السنة الدارسیّة 2017 - 2016 للمیلاد. وتفید النتائج بأنّه علی الرغم من الخفض التدریجیّ لکمّیّة القواعد العربیّة واستبدالها بالترجمة فی العقدین الماضیین، فلم ینجح هذا المنهج فی حثّ تلامیذ السنة الثالثة من المرحلة الثانویّة على تعلّم اللّغة العربیّة خلال ستّ سنوات. أمّا التلامیذ الذین یتعلّمون اللُّغة العربیّة وفقاً للنظام التعلیمیّ الجدید، والمعلّمون الذین یُعلّمونها طبقاً لهذا النظام، فهم أکثر رغبةً فی تعلّم العربیّة وتعلیمها. فضلاً عن ذلک، نجدهم یؤکّدون علی سلامة نظام التقییم الذی یعیّن تقسیم العلامات بین الترجمة والقواعد بقسمَیها: الشفهیّة والخطیّة. <br /> https://iaall.iranjournals.ir/article_75228_91459c31706939ac82500692a48afc4f.pdfانجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361144920190309مناقشة فکرة «الإنسان الکامل» فی أشعار
ابن الفارض فی إطار آراء یونغمناقشة فکرة «الإنسان الکامل» فی أشعار
ابن الفارض فی إطار آراء یونغ11113053571ARعلی احمدزادهدانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه تربیت مدرسخلیل پروینیاستاد گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه تربیت مدرسکبری روشنفکردانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20161114المضامین المشترکة فی آداب الأمم التی لم تُرتبط ببعضها، تُعتبر حصیلة طبقة من النفس تسمّی «اللاوعی الجماعی». إن الأبعاد الکامنة فی هذا المستوی من الذهن البشری تتجسّد فی إطار رموز مختلفة یطلق علیها یونغ تسمیة «النموذج الأصلی». بما أنّ الشعر الصوفی ینبع من ذات الشاعر وإستلهامه من «اللاوعی الجماعی» فبالتالی یمکننا أن نجد فیه النموذج الأصلی. إحدی هذه النماذج الأصلیة تتجسّد فی نموذج «الإنسان الکامل» والذی قد تمّ إستخدامه فی شعر إبن الفارض الصوفی.
إنّنا فی هذه الدراسة نحاول من خلال الاعتماد علی المنهج الوصفی – التحلیلی ومراجعة الکتب المختلفة فی مجال علم النفس، أن نستعرض الأبعاد النفسیة الکامنة فی شخصیة إبن الفارض معتمدین فیها علی فکرة النموذج الأصلی ومبادئ مدرسة یونغ النفسیة. هذا النموذج الأصلی، بامکانه أن یدلّنا علی نفسیة الشاعر وتقییم شخصیته. إنّه من خلال تداخل قیمته الذاتیة، وتجاوز السلبیات الناتجة عن «النسخ المتماثل» و«تضخم الأنا»، استطاع أن یصل من عملیة «الفردیة» إلی رتبة « الأنا».المضامین المشترکة فی آداب الأمم التی لم تُرتبط ببعضها، تُعتبر حصیلة طبقة من النفس تسمّی «اللاوعی الجماعی». إن الأبعاد الکامنة فی هذا المستوی من الذهن البشری تتجسّد فی إطار رموز مختلفة یطلق علیها یونغ تسمیة «النموذج الأصلی». بما أنّ الشعر الصوفی ینبع من ذات الشاعر وإستلهامه من «اللاوعی الجماعی» فبالتالی یمکننا أن نجد فیه النموذج الأصلی. إحدی هذه النماذج الأصلیة تتجسّد فی نموذج «الإنسان الکامل» والذی قد تمّ إستخدامه فی شعر إبن الفارض الصوفی.
إنّنا فی هذه الدراسة نحاول من خلال الاعتماد علی المنهج الوصفی – التحلیلی ومراجعة الکتب المختلفة فی مجال علم النفس، أن نستعرض الأبعاد النفسیة الکامنة فی شخصیة إبن الفارض معتمدین فیها علی فکرة النموذج الأصلی ومبادئ مدرسة یونغ النفسیة. هذا النموذج الأصلی، بامکانه أن یدلّنا علی نفسیة الشاعر وتقییم شخصیته. إنّه من خلال تداخل قیمته الذاتیة، وتجاوز السلبیات الناتجة عن «النسخ المتماثل» و«تضخم الأنا»، استطاع أن یصل من عملیة «الفردیة» إلی رتبة « الأنا».https://iaall.iranjournals.ir/article_53571_51de35a2297aeee32c3555fdab56466e.pdfانجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361144920190309الکتابة النسویة عن غزو العراق (20 مارس 2003م)،
الأعمال الشعریة لبشری البستانیالکتابة النسویة عن غزو العراق (20 مارس 2003م)،
الأعمال الشعریة لبشری البستانی13115468827ARمرتضی زارع برمیاستادیار گروه مترجمی زبان عربی دانشگاه دامغان0000-0002-4113-7850Journal Article20180517 یعالج هذا البحث الکتابة النسویة عن غزو العراق عام 2003م من خلال شعر الشاعرة العراقیة، بشری البستانی. بعد أحداث 11 سبتمبر 2001م، وقعت العملیات العسکریة فی العراق سنة 2003م، واستمرت من 19 مارس إلی 1 مایو 2003م، والتی أدّت إلی إحتلال العراق من قبل الولایات الأمریکیة المتحدة. بشری البستانی أدانت الحرب المفروضة علی العراق وحین کتبت عنها، إنطلقت من أرض جدیدة وجعلت المرأة العراقیة مرکز الحدث، کأم وزوجة وحبیبة وفیة فی الأزمات التی حدثت أثناء الحرب، وتلک الحرب لم تکن مجرد خنادق وجانب عسکری و ساحة قتال، بل کان لها أثراً نفسیاً وأخلاقیّاً بالغاً فی نفوس السکان المدنیین، کالیُتم والموت وإلغاء المواعید والمآسی العائلیة، ولأهمیة هذه التجربة یسعی البحث إلی تقصّی دور المرأة العراقیة فی هذه الحرب بأنها المجاهدة والمضحیة والبناءة والمتصدیة وأنها نعم الأم والزوجة والأخت والحبیبة التی سجّلت لنفسها تجارب رائعة. هنا یتقصّی البحث قدرة الشاعرة علی توثیق هذه التحولات المقرونة بالمواقف إزاء الحرب من جانب، وإزاء مصاعب المدنیین وخاصة النساء من جانب آخر، حینما یُعدّ الرجل هو العنصر الأهمّ فی روایات الحرب ویُوصَف بکونه مقاتلاً مغواراً فی جبهة القتال، والمرأة تکون عنصراً جمالیاً تکمیلیاً أو هامشیاً فی أدب الحرب وتُوصَف بکونها ضحیة ضعیفة فی الجبهة الداخلیة. یعالج هذا البحث الکتابة النسویة عن غزو العراق عام 2003م من خلال شعر الشاعرة العراقیة، بشری البستانی. بعد أحداث 11 سبتمبر 2001م، وقعت العملیات العسکریة فی العراق سنة 2003م، واستمرت من 19 مارس إلی 1 مایو 2003م، والتی أدّت إلی إحتلال العراق من قبل الولایات الأمریکیة المتحدة. بشری البستانی أدانت الحرب المفروضة علی العراق وحین کتبت عنها، إنطلقت من أرض جدیدة وجعلت المرأة العراقیة مرکز الحدث، کأم وزوجة وحبیبة وفیة فی الأزمات التی حدثت أثناء الحرب، وتلک الحرب لم تکن مجرد خنادق وجانب عسکری و ساحة قتال، بل کان لها أثراً نفسیاً وأخلاقیّاً بالغاً فی نفوس السکان المدنیین، کالیُتم والموت وإلغاء المواعید والمآسی العائلیة، ولأهمیة هذه التجربة یسعی البحث إلی تقصّی دور المرأة العراقیة فی هذه الحرب بأنها المجاهدة والمضحیة والبناءة والمتصدیة وأنها نعم الأم والزوجة والأخت والحبیبة التی سجّلت لنفسها تجارب رائعة. هنا یتقصّی البحث قدرة الشاعرة علی توثیق هذه التحولات المقرونة بالمواقف إزاء الحرب من جانب، وإزاء مصاعب المدنیین وخاصة النساء من جانب آخر، حینما یُعدّ الرجل هو العنصر الأهمّ فی روایات الحرب ویُوصَف بکونه مقاتلاً مغواراً فی جبهة القتال، والمرأة تکون عنصراً جمالیاً تکمیلیاً أو هامشیاً فی أدب الحرب وتُوصَف بکونها ضحیة ضعیفة فی الجبهة الداخلیة.https://iaall.iranjournals.ir/article_68827_381862346899cfcdbd57a24cf7e3f8eb.pdfانجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361144920190309استعمالات جدیدة فی أبنیة الفعل المضارع فی اللغتین العربیة والفارسیة
(دراسة نقدیة مقارنة)استعمالات جدیدة فی أبنیة الفعل المضارع فی اللغتین العربیة والفارسیة
(دراسة نقدیة مقارنة)15517877444ARفرهاد رجبی نوش آبادیدانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه اراکقاسم مختاریدانشیار گروه مترجمی زبان و ادبیات عربی دانشگاه اراکمحمد جرفیاستادیار گروه مترجمی زبان و ادبیات عربی دانشگاه اراکسید ابوالفضل سجادیدانشیار گروه مترجمی زبان و ادبیات عربی دانشگاه اراکمحمود شهبازیاستادیار گروه مترجمی زبان و ادبیات عربی دانشگاه اراک0000-0002-9712-7846Journal Article20180521إنّ الفعل من أهمّ مقوّمات بنیة الجملة حیث یؤدّی وظائف لغویة متعددة کالإسناد والدلالة الزمنیة. یعتبر الفعل المضارع من أهمّ أقسام الفعل فی اللغتین الفارسیة والعربیة ویستخدم فی نطاق واسع وفی أبنیة متنوّعة کما أنه یدلّ علی الحال والمستقبل. فی هذه الدراسة، قد رکّز الباحثون علی المباحث الصرفیة مقارنین بین بنیة الأفعال المضارعة، مبینین المشترکات فی قواعد هاتین اللغتین المتجاورتین. نعتمد فی هذا المقال علی المنهج الوصفی - التحلیلی ونقوم بتعریف أزمنة الأفعال فی اللغة الفارسیة وبناءها وفروعها ومواضع استعمالها مع الملاحظات اللازمة لکلّ نوع منها واستخراج الأمثلة المتنوعة کما نقوم بمقارنتها مع الأفعال العربیة للاحتراز من الالتباس الذی یتورط فیه بعض المترجمین فی فهم صور الأفعال من حیث الزمن.
نحاول فی هذا البحث أن نوحّد الأزمنة مقارنین أبنیة الفعل المضارع بین اللغتین الفارسیة والعربیة کما نضیف ثلاثة أبنیة زمنیة جدیدة إلی الحال والمستقبل فی اللغتین، کالمضارع المقصود والمستقبل المستمر، والمستقبل النقلی. ویبدو أن هذه الأبنیة الزمنیة غیر متوفّرة فی المصادر النحویة واللغویة ولم تجعل فی إطار محدّد ولم تبین لها أحکام دقیقة، علی الرغم من أنّ استخدام هذه الأزمنة الثلاثة أمر شائع جداً بین ناطقی هاتین اللغتین.
إنّ الفعل من أهمّ مقوّمات بنیة الجملة حیث یؤدّی وظائف لغویة متعددة کالإسناد والدلالة الزمنیة. یعتبر الفعل المضارع من أهمّ أقسام الفعل فی اللغتین الفارسیة والعربیة ویستخدم فی نطاق واسع وفی أبنیة متنوّعة کما أنه یدلّ علی الحال والمستقبل. فی هذه الدراسة، قد رکّز الباحثون علی المباحث الصرفیة مقارنین بین بنیة الأفعال المضارعة، مبینین المشترکات فی قواعد هاتین اللغتین المتجاورتین. نعتمد فی هذا المقال علی المنهج الوصفی - التحلیلی ونقوم بتعریف أزمنة الأفعال فی اللغة الفارسیة وبناءها وفروعها ومواضع استعمالها مع الملاحظات اللازمة لکلّ نوع منها واستخراج الأمثلة المتنوعة کما نقوم بمقارنتها مع الأفعال العربیة للاحتراز من الالتباس الذی یتورط فیه بعض المترجمین فی فهم صور الأفعال من حیث الزمن.
نحاول فی هذا البحث أن نوحّد الأزمنة مقارنین أبنیة الفعل المضارع بین اللغتین الفارسیة والعربیة کما نضیف ثلاثة أبنیة زمنیة جدیدة إلی الحال والمستقبل فی اللغتین، کالمضارع المقصود والمستقبل المستمر، والمستقبل النقلی. ویبدو أن هذه الأبنیة الزمنیة غیر متوفّرة فی المصادر النحویة واللغویة ولم تجعل فی إطار محدّد ولم تبین لها أحکام دقیقة، علی الرغم من أنّ استخدام هذه الأزمنة الثلاثة أمر شائع جداً بین ناطقی هاتین اللغتین.
https://iaall.iranjournals.ir/article_77444_6c50d538620959151719079cf0687d91.pdfانجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361144920190309الخطاب الثقافی العربی عن إیران؛ وفقًا لأعمال ثلاثة مسرحیین عربالخطاب الثقافی العربی عن إیران؛ وفقًا لأعمال ثلاثة مسرحیین عرب17919881582ARفاطمه پرچکانیاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه خوارزمیJournal Article20170817یُعتبر الأدب فنًّا یتمتّع بدرجة قبول عالیة بسبب وجوهه الجمالیة، وله قدرة فی إیجاد مساحات الالتقاء بین الأطراف المختلفة. ومن بین الفنون والأنواع الأدبیة، تُعتبر المسرحیة فی شکلها الحدیث هی النوع الأجد الذی یحتوی على إمکانیة کبیرة فی تقدیم "خطاب" کاتب ما أو شعب ما عن شعب آخر. إنّ المشاهد والصور والشخصیات وبیان الحالات والحوارات والمضامین الموجودة فی المسرحیة تتمکّن بشکل کبیر من جذب اهتمام المخاطب؛ خاصّة لأنّها تُعرض أمام المشاهد بشکل مباشر.
یرمی هذا البحث إلى دراسة نماذج من المسرحیات العربیة التی تتطرّق إلى موضوع إیران والفُرس من قریب أو بعید. والهدف منه الحصول على الآراء والأفکار العربیة و "الخطاب العربی" حول إیران. هذا الأمر تمّ فی إطار الدراسات الثقافیة والنقد الثقافی، وستساعد نتائج البحث فی التأسیس والتخطیط للبرامج المستقبلیة فیما یتعلّق بإنشاء العلاقة بین الشعبین العربی والفارسی أو تعزیزها. تشیر دراسة المسرحیات المختارة إلى حقیقة، وهی أنّه بالرغم من وجود العلاقات التاریخیة الإیجابیة بین الشعبین، إلاّ أنّنا نواجه نوعًا من الصراع الخطابی فی المسرحیات المعاصرة بالنسبة إلى إیران. تحظى المسرحیة بأهمّیة کبیرة فی تعزیز الخطاب العربی والفارسی، ویبدو أنّ الطرفین بحاجة إلى إعادة النظر فی النظرة النمطیة التاریخیة عن الطرف الآخر، ویمکن استخدام الفنّ خاصّة المسرح کأرضیة لتصحیح الأفکار المسبقة السلبیة، وبالمقابل، للحصول على الحوارات الإیجابیة بینهما.
یُعتبر الأدب فنًّا یتمتّع بدرجة قبول عالیة بسبب وجوهه الجمالیة، وله قدرة فی إیجاد مساحات الالتقاء بین الأطراف المختلفة. ومن بین الفنون والأنواع الأدبیة، تُعتبر المسرحیة فی شکلها الحدیث هی النوع الأجد الذی یحتوی على إمکانیة کبیرة فی تقدیم "خطاب" کاتب ما أو شعب ما عن شعب آخر. إنّ المشاهد والصور والشخصیات وبیان الحالات والحوارات والمضامین الموجودة فی المسرحیة تتمکّن بشکل کبیر من جذب اهتمام المخاطب؛ خاصّة لأنّها تُعرض أمام المشاهد بشکل مباشر.
یرمی هذا البحث إلى دراسة نماذج من المسرحیات العربیة التی تتطرّق إلى موضوع إیران والفُرس من قریب أو بعید. والهدف منه الحصول على الآراء والأفکار العربیة و "الخطاب العربی" حول إیران. هذا الأمر تمّ فی إطار الدراسات الثقافیة والنقد الثقافی، وستساعد نتائج البحث فی التأسیس والتخطیط للبرامج المستقبلیة فیما یتعلّق بإنشاء العلاقة بین الشعبین العربی والفارسی أو تعزیزها. تشیر دراسة المسرحیات المختارة إلى حقیقة، وهی أنّه بالرغم من وجود العلاقات التاریخیة الإیجابیة بین الشعبین، إلاّ أنّنا نواجه نوعًا من الصراع الخطابی فی المسرحیات المعاصرة بالنسبة إلى إیران. تحظى المسرحیة بأهمّیة کبیرة فی تعزیز الخطاب العربی والفارسی، ویبدو أنّ الطرفین بحاجة إلى إعادة النظر فی النظرة النمطیة التاریخیة عن الطرف الآخر، ویمکن استخدام الفنّ خاصّة المسرح کأرضیة لتصحیح الأفکار المسبقة السلبیة، وبالمقابل، للحصول على الحوارات الإیجابیة بینهما.
https://iaall.iranjournals.ir/article_81582_4d137e82131e0cf7bd9523bfd60a6033.pdf