الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636171920110703روش مبرد در روایت و شرح شعرمنهج المبرد في رواية الشعر وشرحه في کتاب الکامل802ARشيماء خيري فاهمJournal Article20120509<p dir="RTL">مبرد در کتاب خود (الکامل) به شعر اهمیت فراوانی میدهد. روایت شعر و اسناد آن نزد او از اهمیت فراوانی برخورداراست. او بر این باور است که کاستی و فزونی و اختلاف در روایت شعر تأثیر فراوانی بر معنی آن دارد.</p>
<p dir="RTL">نویسنده در کتاب خود به متون شعری، به ویژه تحلیلهای زبان شناختی آن توجه بیشتری دارد و تنها رویکردی زبان شناسانه به شعر نداشته بلکه رویکرد زیباییشناسانه و نقدی را مورد توجه قرار داده که این رویکردها خود اشاره به دانش فراگیر علمای قدیم و نیز هدف آموزشیای دارد که کتاب برای آن نگارش یافته است. زیرا کتاب در زمانی تألیف شد که لحن در زبان وارد شد بود و زبان را رو به ضعف کشانده بود، و سپس در زمان مؤلف زبان به عنوان علمی جدید مطرح شد در حالی که قبل از آن زبان به گونهای فطری در بین مردم رواج داشت.</p><p dir="RTL">لقد اعطى المبرد للشعر في کتابه مکأنّ واضحاً لا سيما الرواية فوقف عند الاسناد ولکن بصورة سريعة. لکنه نبه على الزيادة والنقصأن والاختلاف الذي يعتري الروايات الشعرية ويؤثر على معنى البيت.</p>
<p dir="RTL"> وقد طالت وقفته عند النصوص الشعرية لا سيما في تحليل الأبيات تحليلاً لغوياً يکشف فيها عن مهارته في هذا الجاتب ولم يقتصر في کتابه على التحليل اللغوي بل له وقفات تاريخية وبلاغية ونقدية تدلّ علي الثقافة الموسوعية التي تحلى بها العلماء القدامى والهدف التعليمي الذي يرمى اليه الکتاب لاسيما أنّه تمّ تأليفه في زمن کثر فيه اللحن و ضعفت اللغة عند الناس وأُصبحت علماً يُؤخذ وقبلها کأنت فطرة و سليقة.</p>https://iaall.iranjournals.ir/article_802_5d0c3d3a85b3a7e7ee15bc7638cf299b.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636171920110703تقابلهای زیبا شناختی در استعارههای قرآنیالتقابلات الجمالية في الاستعارات القرآنية803ARسيدعلي ميرلوحيسيدرضا سليمانزاده نجفيعبدالحسين خواجه عليJournal Article20120509<p dir="RTL">اکثر تحلیل هایی که تاکنون از استعاره در قرآن کریم ارائه شده است براساس تشبیه در استعاره استوار است و فهم دقیق وجه شبه، و این که استعاره چگونه از طریق ساز وکارهایی چون تخییل و ترشیح و... خواننده را به تناسی تشبیه وا می دارد. اما قرآن کریم این کلام جاودان خداوند همواره منبع فیاض زیبایی های هنری بوده و خواهد بود، و شگفتی های آن و امکانات تعبیری، بیانی و القایی آن بی کران است. نگارنده در این مقاله با عنایت به عظمت قرآن کریم از یک سو و با اعتراف به قلّت بضاعت علمی و ادبی خود از سوی دیگر، کوشش کرده از زاویه ای تازه به بعضی استعاره های قرآنی بنگرد و گامی کوچک در جهت گشودن دریچه ای دیگر از زیبایی های بیانی قرآن بردارد. این مقاله برآن است تا بهره گیری از اسلوب تقابلی بی نظیر قرآن کریم، چه تقابل های متضاد و چه تقابل های متناسب و همخوان و نیز بهره گیری از دلالت های مرکزی، و دلالت های القایی، جنبی و ضمنی واژه ها و آواها و سایه های معنایی آن جنبه ای دیگر از زیبایی استعاره های قرآنی را باز نماید. در پایان نگارنده امیدوار است که یکی از کوچکترین خادمان قرآن باشد که سهمی ناچیز در برانگیختن گفتگو درباره ابعاد زیباشناختی قرآن کریم داشته است، گرچه ممکن است کوشش او خالی از لغزش و نقصان نباشد، چه به قول مولوی:</p>
<p dir="RTL">چو امیدت به ما بود، زاغگیر، هما بود همه عذرت وفا بود که سلام علیکُمُ</p><p dir="RTL"> ترتکز أغلبية التخريجات للاستعارة علي الأساس التشبيهي منها، و إدراک وجه الشبه، و توضيح أنّ الاستعارة کيف تجعل المتلقي يتناسي التشبيه عبر آليات الترشيح و التخييل و... و لکن القرآن الکريم لکونه کلام الله الخالد کان و لايزال منبعاً ثرّاً للجمال الفني، لا تنقضي عجائبه و لا تنفد طاقاته التعبيرية و الإيحائية مهما امتاح منه الماتحون. و قد حاولنا في خطوة متواضعة أن ننظر إلي بعض الاستعارات الواردة في القرآن الکريم من زاوية أخري لاستجلاء جانب آخر من جماليات البيان القرآني.</p>
<p dir="RTL"> تحاول هذه المقالة أن توضّح بعض عناصر الجمال في الاستعارات القرآنية من منظور التقابلات المتضادة و المتشاکلة، و دلالات الالفاظ المرکزية و الهامشية، و کذلک إيحاءات الکلمات و ظلالها و أصدائها العقلية و العاطفية ... و ذلک علي الرغم من قلة أدوات الباحثين و إمکاناتهم المعرفية و الأدبية، متشجعاً بأنهم هو أيضاً يعدّ أحد المخاطبين بخطاب القرآن الکريم، و له الحق کأي مسلم أن يتحدث عن القرآن الکريم بدافع الشوق إلي أن يکون أقلّ المساهمين في إثارة الحوار حول جماليات القرآن الکريم و إن کان مخطئاً فيما قال و کتب، فقصاري جهده أن يحصرکل أمله و رجائه في الله عزّوجل، کما قال الشاعر (المولوي، ۱۳۷۴ﻫ ش/۲،۹۱۳):</p>
<p dir="RTL" align="center">چو اميدت به ما بود، زاغ گيري، هما بود همه عذرت وفا بود که سلام عليکُم</p>
<p dir="RTL"><strong> </strong></p>https://iaall.iranjournals.ir/article_803_78222263d45f11d8de52b09f5f8620dc.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636171920110703زیبایی شناسی زبان روایی میسلون هادی (بررسی موردی رمان «حلم وردی فاتح اللون»)جماليات اللغة السردية عند ميسلون هادي
(دراسة الوصف في «حلم وردي فاتح اللون» نموذجاً)804ARJournal Article20120509<p dir="RTL">زنانهنویسی حضور منحصر به فردی در عرصهی داستان نویسی عراق دارد، و این به خاطر وجود داستان نویسان مشهوری مانند « لطیفة الدلیمی»، «ناصرة السعدون»، «میسلون هادی» است. ویژگی بارز داستان های میسلون هادی، تمرکز شدید بر روی سرزمین عراق با همه جزییات و عادات و حکایتهای آن میباشد. وی در رمانهایهای خود، با غم و اندوهِ محیط عراقی در تعامل است. داستان « حلم وردی فاتح اللون» - ششمین داستان وی- از طریق عناصر داستان، تصویری غم آلود از جنگ آمریکا بر ضد عراق ارائه میدهد. کوچ اجباری یا اختیاری انسان امروزین عراقی از سرزمین مادری وتلاش برای نجات و تحقق رؤیاها یا دویدن در پی توهمات از جمله اموری است که در این «عمل روایی» کانون توجه رمان نویس عراقی قرار گرفته است بنابراین سرزمین عراق در رؤیایی رومانتیک پناهگاه همگان گشته تا آنجایی که علی رغم سختی حوادث، زندگی را در این محیط ممکن میسازد.</p>
<p dir="RTL">میسلون هادی در این داستان، تراژدی واقعی و شدت رنج های عراق را در توصیف زنانهی قابل توجهی ثبت کرده است، وصفی که خواننده را بر آن میدارد تا آن را «توصیف اندوهباری» بنامد که بخش بزرگی از داستانش را فراگرفته است. وصف - همانگونه که در بین روایتشناسان شایع است- مهمترین عنصر تشکیل دهندهی روایت است که در تحلیل زبان روایت نمیتوان از آن چشم پوشید. نویسنده در قالب وصفی رمزگرایانه و با زبان روایی ساده به توصیف شخصیتها و زمان و مکان و طبیعت و حوادث و.. میپردازد و برای این منظور شیوهی روایی اول شخص (درونی) را به کار میگیرد تا بهتر بتواند تشنجات روحی عمیق خود را بیان دارد. وصف در داستان «حلم وردی فاتح اللون» عملکرد معنایی مشخصی را بر عهده دارد و آن همان حزن و اندوهی است که هر چه به پایان داستان نزدیک میشویم، کاهش مییابد و در این هنگام رؤیای تحقق آرزوی دلخواه به وقوع میپیوندد. گویی راویتگر یقین دارد که امید بعد از ناامیدی میآید همانگونه که گفته میشود:</p>
<p dir="RTL" align="center">«در ناامیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است »</p><p dir="RTL">للأدب النسوي حضور متميز في ساحة العراق الروائية حيث هناک کثير من الروائيات العراقيات کـ« لطيفة الدليمي»، «ناصرة السعدون»، «ميسلون هادي» وامثالهن. تتميز ميسلون هادي الروائية العراقية بالترکيز الشديد علي البيت العراقي بکل تفاصيله و عاداته و حکاياته، فهي في اشتغالاتها السردية تنخرط في هموم البيئة العراقية. رواية «حلم وردي فاتح اللون»، وهي الرواية السادسة لها، تعني بتقديم صورة محزنة عن الحرب التي قادتها أمريکا ضد العراق من خلال عناصر الرواية. فهجرة الإنسان العراقي أو هربه من الوطن سعياً إلي الخلاص أو تحقيق الأحلام أو الرکض وراء الأوهام صار محطَّ عناية الکاتبة العراقية في عملها الروائي فأصبح البيت العراقي ملجأ للجميع في حلم رومنسي حيث يجعل الحياة ممکنة بالرغم من جسامة الأحداث.</p>
<p dir="RTL">قامت ميسلون هادي في روايتها هذه بتسجيل واقع المأساة و قسوة المعاناة العراقية في وصف نسوي ملف للنظر مما يدفعنا لنطلق عليه « الوصف الحزين» الذي أخذ مساحات شاسعة من روايتها، و الوصف- کما هو شائع عند نقاد السرد- اهم مکون سردي لايمکن الاستغناء عنه في تحليل اللغة السردية، و الکاتبة تصف الشخصيات و الزمان و المکان و الحرکات و الآلام و الآمال و الطبيعة و الأفعال وصفا دلاليا في لغة سردية بسيطة مستخدمة في ذلک ضمير المتکلم لتکون أکثر قدرة لرصد الإختلاجات النفسية الداخلية العميقة. و الوصف في رواية «حلم وردي فاتح اللون» ينهض بوظيفة دلالية معينة و هو الحزن الذي تخفض وتيرته کلما تقترب الرواية من نهايتها فيُحلَم حينئذ الأمل المنشود، کأن الساردة أيقنت أن الأمل يأتي بعد يأس کما يقال « إن الفجر يطلع بعد نهاية ظلمة الليل».</p>https://iaall.iranjournals.ir/article_804_b58aa3e2a0cca0223b54885aa864545e.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636171920110703علل ضعف توانش زبانی دانشجویان ایرانی رشته زبان و ادبیات عربی در نگارش عربیالأسباب الکامنة وراء نقص الکفاءة اللغوية لطلاب الجامعات الإيرانية في کتاباتهم بالعربية805ARنرگس گنجيمريم جلائيJournal Article20120509<p dir="RTL">از آن جایی که مهارت نگارش تقریباً در مراحل پایانی زبان آموزی جا می گیرد، انتظار می رود خطاهای نگارشی دانشجویان زبان آموزی که در آستانه فراغت از تحصیل هستند تا حد قابل توجهی کاهش یابد واگر چنین امری محقق نگردد به جرأت می توان گفت روند آموزش و یادگیری موفق نبوده است و بایسته است برای بررسی این خطاها همت گمارد. </p>
<p dir="RTL">لذا این پژوهش به بررسی علل خطاهای نگارشی دانشجویان زبان عربی پرداخته تا با در نظرگرفتن آن ها زمینه ای مناسب جهت گزینش متون و روش های آموزشی فراهم آید و یاری رسان استادان در تدریس مهارت های این زبان گردد. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان عربی دانشگاه های اصفهان وکاشان می باشند با روش توصیفی ـ تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته اند. عمده یافته این تحقیق بیانگر آن است که سهم قابل توجهی از خطاهای نگارشی دانشجویان، ناشی از تداخل میان زبانی، تداخل درون زبانی و بافت یادگیری است.</p>
<p dir="RTL"> </p><p class="xmsonormal" dir="RTL">نظراً إلي أنّ التعبير يکاد يأتي في المرحلة الأخيرة من المهارات اللغوية، فينبغي لطالب اللغة ـ وهو علي أبواب التخرّج ـ أَن تتلاشي عنده الأخطاء التعبيرية إلي حد بعيد، فإذا لم يتحقق هذا الأمر فيُمکننا القول حينئذٍ إنه لم يتحقق تعلّم اللغة بنجاح، وعلينا أن نُلقي ضوءاً کاشفاً لرصد نقص کفاءتهم اللغوية في التعبير باللغة الهدف والبحث عن مصادره وطرق علاجه.</p>
<p dir="RTL">علي هذا، فالمشکلة التي تسعي هذه المقالة لدراستها، إنما هي الکشف عن الأسباب الکامنة وراء نقص الکفاءة اللغوية لطلاب اللغة العربية من الناطقين بالفارسية في کتاباتهم بالعربية تمهيداً لمعالجتها في واقع تصميم المناهج، وطرق التدريس المناسبة، وتنبيه المدرسين الي مراعاتها أثناء التدريس في الواقع التعليمي لمهارات العربية بالجامعة.</p>
<p dir="RTL"> استخدمت الدراسة المنهج الوصفي التحليلي، والمجتمع الأصلي لهذا البحث يشمل طلاب العربية بجامعتَي أصفهان وکاشان، وقد ظهر من دراسة الأخطاء التعبيرية الشائعة للطلاب أنّ أکثر أخطاء هم تُعزي إلي التداخل اللغوي وتداخل العربية نفسها ونسج التعلّم.</p>https://iaall.iranjournals.ir/article_805_678233fe2e3904b27aa305e5675fd4d4.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636171920110703بررسی ریشهشناختی و سیر تحول واژة «عتیق» در قرآنتحرّي الاشتقاق و التطور عن اللفظة «العتيق» في القرآن806ARمحمد رضا شاهرودياکرم صالحيJournal Article20120509<p dir="RTL">در بررسی زبانشناسی توحیدی واژة «عتیق» که تنها در یک سورة مدنی قرآن/حج به کار رفته است، درمییابیم که مفسران و مترجمان در توضیح این واژة به دلیل ابهام معنای اصیل و صمیم آن، با دشواریهایی دست به گریبان بوده و به ترجمة و تفسیر واحد و دقیقی از آن دست نیافتهاند. به همین دلیل، ابتدا در گزارشی اجمالی اشاره خواهیم کرد که این واژة نزد مترجمان، در دو معنای متفاوت «قدیمی» و «گرامی» بهکار رفته است و مفسران نیز به این اختلاف دامن زده و معنای سوم «آزاد» را بر آن افزودهاند. پس از آن، در پی یافتن ریشه اصلی این کلمه، با بررسی دیدگاه قاموسنویسان در موارد مختلف استعمال آن، مبنی بر وجود دو معنای «قدمت» و «کرامت» در اصل واژة و ادغام معنای «آزادی» در معنای «کرامت» و همچنین بررسی پیشینة این واژة در زبانهای کهن قبل از ظهور اسلام به این نتیجه خواهیم رسید که واژة «عتق» به معنای «کهنه و قدیمی» در زبان آرامی، به دلیل شباهت در نگارش و تلفظ، با واژة «عتک» به معنای «سبقت و پیشیگرفتن» در زبان عبری، دچار تبادل معنایی شده و این هر دو معنا، نقطه مرکزی دایرة گستردة معنایی «عتق» را تشکیل داده است. بدین ترتیب، هرآنچه قدیمی است یا نسبت به دیگر اقرانش به نوعی تقدم و برتری دارد با تعبیر «عتیق» عنوان شده و بر این اساس، هر دو معنای ذکر شده در ترجمة آیه شریفه مورد بحث، توجیه پذیر است. </p>
<p dir="RTL"> </p><p dir="RTL">عندما نتحري لفظة «عتيق» التي استخدمت مرة واحدة في سورة الحج المدنية، کما يلهمنا علم اللغة التوحيدي، نجد مفسري القرآن الکريم و الذين بحثوا عن مداليل مفرداته لم يتطرقوا الي ترجمة واحدة بالضبط، و نحن في هذا المجال نشير اشارة عابرة إلي أنّ هذه اللفظة استخدمت في معنيين مختلفين – اعني «القديم» و «الکريم»- في حين ان المفسرين قد زادوا في دائرة الخلاف و أضافوا عليه معنيً ثالثاً و هو الحريّة.ً</p>
<p dir="RTL">ثم، إننا بحثاً عن اصل هذه اللفظة الصميم، تحرينا في القواميس عن مواضع استعمالها المختلفة،حيث وجدنا معنيي «القدم» و «الکرامة» في أصله و بعد ادماج معني الحرية في معني الکرامة و ايضا بعدما بحثنا عن مواضع استعمال هذه اللفظة في اللغات القديمة قبل ظهور الاسلام، رأينا أن اللفظة «عتق» بمعني «القدم» لشبهها في اللغة الاسلامية في الکتابة و النطق باللفظة «عتک» التي بمعني «الانسباق» و «التقدم»، قد تبدّلت في العبرية معنيً، و کلا المعنيين قد شکّل البؤرة المرکزية لنطاق مفهوم «العتق» الواسع.</p>
<p dir="RTL">و علي هذا الأساس يفسّر أن کل ما هو له قدمة و له استباق علي سائر نظرائه، قد عبّرت عنه باللفظة « العتيق ».</p>https://iaall.iranjournals.ir/article_806_6788df7423b71b17bede2fcbe8d9976e.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636171920110703زمخشری و نقش وی در بلاغت عربیدور الزمخشري في البلاغة العربية807ARمرضيه آبادJournal Article20120509<p dir="RTL">محمودبن عمر معروف به زمخشری یکی از برجستهترین دانشمندان جهان اسلام و ایران در قرن ششم هجری است. وی در علوم و فنون بسیاری سرآمد روزگار خود بود که علوم بلاغت یکی از مهمترین آنهاست. زمخشری در اصول کلی این علم یعنی معانی و بیان و بدیع پیرو عبدالقاهر جرجانی است و به شکلی کاربردی نظریات عبدالقاهر را در تفسیر کلام خدا و بیان اعجاز آن به نمایش گذاشته، آنها را تحریر و یا تکمیل کرده و برخی اصول بلاغی را که عبدالقاهر بدان نپرداخته بود، به ذخیرة دانش بلاغت افزوده است؛ چنانکه دانشمندانی همچون سکاکی و تفتازانی و دیگران در دورههای بعدی از نظریات وی بهره وافر بردهاند.</p><p dir="RTL">محمود بن عمر المشهور بالزمخشري من أکابر علماء العربية في العالم الاسلامي عامة و ايران خاصة في القرن السادس للهجرة،کان متضلّعا في کثير من العلوم و الفنون من أهمها البلاغة، ينحو نحو عبدالقاهر الجرجاني في مباني هذا العلم أي في علم المعاني و البيان و البديع حيث طبّق آراء عبدالقاهر في تفسير القرآن الکريم و بيان إعجاز کلام الله تعالي؛فحرّر تلک الآراء و وضّحها کما استدرکها و أضاف إليها مباحث قيّمة لم يتناولها عبدُالقاهر الجرجاني فأفاد المتأخرّون من علماء البلاغة کثيراً من امثال السکاکي التفتازاني.</p>https://iaall.iranjournals.ir/article_807_f1755d066386118ab0629173743caba3.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636171920110703پارادوکس، خاستگاه و پیشینة آن در بلاغت عربیالمفارقة (البارادوکس) ، منبتها و سابقتها في البلاغة العربية808ARغلامرضا کريمي فردفرزانه مهرگانJournal Article20120509<h4 dir="RTL">پارادوکس یا متناقض نما مهمترین نوع تضاد است و آن وقتی است که تضاد منجر به معنای غریب و به ظاهر متناقضی شود. تناقض در پارادوکس چنان است که یکی از طرفین امری را اثبات و آن دیگری آن را نفی مینماید.</h4>
<p dir="RTL"> پارادوکس در حقیقت یک امکان زبانی است برای برجسته سازی سخن که به جهت شکستن هنجار زبان موجب شگفتی و التذاذ هنری می شود. این امکان نوعاً از بستر «تضاد» میان واژگان پدید می آید در عین حال با صنعت تضاد متفاوت است. حوزة حاکمیت «تضاد» محدودة الفاظ است اما پارادوکس، تناقض ظاهری در معنی و مفهوم است که با توجیه معنای کلام ، این تناقض ظاهری هم برطرف می شود.</p>
<p dir="RTL">به غیر از تضاد و طباق، ممکن است از درون تشبیه یا مجاز مرسل یا استعاره یا مشاکله و غیر اینها نیز پارادوکس به وجود آید . اینک در این تحقیق ما به بررسی پارادوکس و خاستگاهی که در نظم ونثر ادبی دارد، همچنین پیشینة آن در بلاغت قدیم پرداخته، صورتهایی از آن را که در قرآن کریم به کار رفته یاد آور شده و فواید و جنبههای زیبایی آفرینی آن را نیز بیان کرده ایم .</p><h2 dir="RTL">المفارقة (البارادوکس) هي من انواع «التضاد» و ذلک عندما يؤدي التضادُ إلي معنيً غريبٍ و متناقضٍ في الظاهر، و يکون هذا التناقض عندما يُثبتُ أحد طرفي التضاد أمراً و يردّه طرف آخر.</h2>
<p dir="RTL">والمفارقة هي تُسبِّب الإعَجاب و الإلتذاذ الفني للسامع لأنهاّ امکان لغويّ تُخرج الکلامَ عن القواعد الجارية وتُجريه علي اسلوب رائعٍ غريبٍ غيرمتداوَلٍ .</p>
<p dir="RTL">و هي وإن تصنع من «التضاد» و لکنّها تختلف عنه؛ لأنّ التضاد يختص بالألفاظ والکلمات و المفارقة تختص بالمعاني و المفاهيم في إطار التناقض الظاهري في الجملة . و في نفس الوقت يمکن أن تخلق من غير «التضاد و الطباق» کالتشبيه و الإستعارة و المجاز المرسل و المشاکلة و غيرها من الطرق و الفنون اللغويّة .</p>
<p dir="RTL">ونقوم في هذا البحث بدراسة المفارقة و بواعثها و خلفيّتها التاريخية في البلاغة مع بيان انواعٍ من صورها المستعملة في الأدب الفارسي و العربي و القرآن الکريم ولاننسي طبعاً أن نشير إلي فوائدها الکمالية و جهاتها الجمالية.</p>https://iaall.iranjournals.ir/article_808_b3e614fb02e07a38b9d3d062810b245c.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636171920110703بیان احوال و آثار میرسیدشریف جرجانی (ف.816 هـ .ق)
و نگرشی نقدی بر مبنای روش شناختی بر المصباح
فی شرح المفتاحترجمة ميرسيد شريف الجرجاني و بيان تآليفه
مع دراسة نقدية تحليلية لـ «المصباح في شرح المفتاح»809ARغلام عباس رضايي هفتادريهيوا حفيديJournal Article20120509<p dir="RTL">علی بن محمد حسینی استرآبادی، مشهور به <strong>میر سید شریف جرجانی</strong> از ادیبان و دانشمندان بزرگ ایرانی نیمة دوم سدة هشتم و اوایل سدة نهم هجری است. این دانشمند فرزانه و پژوهشگر فرهیخته با بیش از پنجاه تألیف، شرح و حاشیه در حوزة علوم اسلامی و ادبی از طلایهداران دانش و پژوهش است.</p>
<p dir="RTL">از مهمترین آثار وی شرحی بدیع، زیبا، شیوا و روان بر باب سوم «مفتاحالعلوم» ابو یعقوب سکاکی (م. 626 هـ.ق) است که آن را «المصباح فی شرح المفتاح» نامیده است. وسعت دانش و عمق بینش این فرزانه از لابهلای این شرح مشهود است. یاری جستن از علوم معقول و منقول برای تبیین رموز این اثر، هنر عالی و جلوه متعالی را آفریده است به گونهای که میتواند الگویی برای شرح کتب باشد.</p>
<p dir="RTL">این نوشتار میکوشد تا کتاب «المصباح» را در ترازوی نقد قرار دهد و با بررسی راهکارهای سیدشریف در شرح این کتاب، از جوانب ناپیدای شرح و اسلوب شارح پرده بردارد.</p>
<p dir="RTL"> </p><p dir="RTL">کان علي بن محمد الحسيني الأسترآبادي المعروف بـ«ميرسيد شريف الجرجاني» (816 هـ.ق.) أحد أدباء إيران و علماءها. يعتبر هذا العالم النحرير بتصانيفه الکثيرة التي تزيد على خمسين تأليفا و شرحاً و حاشية في العلوم الإسلامية و الأدبية، من السابقين في مضمار العلم و التحقيق.</p>
<p dir="RTL">من أهم تصانيفه شرح بديع و لطيف علي الباب الثالث من «مفتاح العلوم» لأبي يقعوب السکاکي (626 هـ.ق) الذي سمّاه «المصباح في شرح المفتاح» و الذي هو دليل واضح على سعة علم الجرجاني و عمق آراءه. وقد خلق الاستشهاد بالمعقولات و المنقولات لتبيين أسرار المفتاح خلق أثراً فنيّاً بديعاً جعله خليقا بأن يکون أسوة لشرح الکتب و المتون.</p>
<p dir="RTL">هذا المقال يجعل الکتاب في ميزان النقد العلمي و يکشف الأستار عن زوايا الکتاب الخفية و يبيّن لنا أسلوب الشارح في توضيح مبهمه و تفصيل مجمله و حل مشکله.</p>https://iaall.iranjournals.ir/article_809_a1fb129fbe97564a77e998146fdf2f09.pdf