الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361186420221122ادبیات علمی ـ تخیلی اجتماعی در رمان «یوتوبیا» اثر احمد خالد توفیقأدب الخیال العلمي الاجتماعي في روایة "يوتوبيا" لأحمد خالد توفيق123147928ARعبداله حسينیاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.فرهنگ مفاخریدانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایرانJournal Article20210603ادبیات «علمی- تخیلی اجتماعی» به تأثیر پیشرفتهای علمی و ایدئولوژیهای نوپدید بر انسان میپردازد. این امر به خودی خود نوعی آیندهنگری است که از خطرات و فاجعههایی که در آینده امکان رخ دادن آنها وجود دارد، روشنگری می کند. این بُعد از ادبیات علمی-تخیلی در ادبیات عربی از اهمیت ویژهتری برخوردار است زیرا کشورهای عربی اگر چه که هیچگاه در پیشرفتههای فناورانه پیشگام نبودهاند اما همیشه با بدترین فاجعههای اجتماعی دست و پنجه نرم کردهاند و طبیعتا بیشترین خلاقیت را نیز در این زمینه داشتهاند. پژوهش حاضر، تحلیلی آیندهنگرانه درباره رمان «یوتوبیا» براساس روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر آراء صاحبنظران در زمینه ادبیات علمی- تخیلی اجتماعی ارائه میدهد زیرا شاخصههای این شاخه ادبی در رمان به وضوح دیده میشود. و به این نتیجه رسیده است که نویسنده، دوگانهای از آرمانشهر و ضد آرمانشهر را خلق کرده و در سراسر رمان آن را پیش میبرد تا در خلال آن از زخمهای اجتماعی پرده بردارد. به نظر میرسد که حقایق تلخ کشورهای عربی مانند: حمله فرانسه، جنگ تموز، وضعیت عراق و .... -که کشورهای عربی در تاریخ معاصر با آن روبرو بوده اند- الهام بخش او بوده و در نهایت هشدار میدهد که نسبت به ایدئولوژیهای نوپدید با دیده شک و تردید نگاه شود، زیرا ممکن است بهشتی که آرزوی تحقق آن میرود در سایهی این ایدئولوژیهای جدید، به یک جهنم بدیل شود که منجر به تضاد طبقاتی، حکومت دیکتاتوری، استعمار و دیگر مشکلات اقتصادی شود. یتناول أدب الخيال العلمي الاجتماعي أسئلة رئیسیة عن تأثیر التطورات العلمیة والإیدولوجیات الاجتماعیة الحدیثة علی الإنسان وهذا في حد ذاته يوفر نوعاً من التنوير حول المستقبل ويقلل من حدوث الأخطار والکوارث المحتملة. هذا البُعد من الخيال العلمي مهم بشكل خاص في الأدب العربي لأن الدول العربية لم تكن أبداً في طليعة التقدم التكنولوجي ولكنها واجهت دائماً أسوأ الكوارث الاجتماعية. وكانت بطبيعة الحال أكثر إبداعاً في هذا المجال. یقدم هذا البحث دراسة تحلیلیة ـــ مستقبلیة لروایة "یوتوبیا" علی أساس المنهج الوصفي ـــ التحلیلي بسبب انشغال الروایة إلی موضوعات هذا الفرع من الأدب مستخدماً آراء المنظرین في مجال أدب الخیال العلمي الاجتماعی للكشف عن كيفية انعكاس مكونات هذا الفرع من الأدب في هذه الرواية. واستنتجنا أن المؤلف قدخلق ازدواجية بين الیوتوبیا والدیستوبیا في الرواية وقدحاول من خلالها أن یضع یده علی الندوب الاجتماعیة. وقد ألهمته الحقائق المریرة في مصر والعالم العربي کالحملة الفرنسية وحرب التموز والوضع في العراق وغیرها من الظروف الاجتماعية والسیاسية التي واجهته العديد من الدول العربية في التاريخ الحديث. وأخیراً يحذر القارئ من أن ينظر بشيء من الشك إلى الأيديولوجيات الجديدة ومن الممكن أن الجنّة التي نتمنى تحقيقها في ظل هذه الأیدیولوجیات الجدیدة لن تكون إلا جحيماً لأنّها تؤدي إلی الصراع الطبقي والاستعمار والحکومة الدکتاتوریة وغیرها من المشاکل الاجتماعیة.<br /> https://iaall.iranjournals.ir/article_147928_bf3b79b74b11218862d47aa6cc7f6de5.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361186420221122بررسی جلوههای «خود و دیگری» در رمان «الربیع و الخریف» اثر حنّا مینةدراسة تمظهرات الأنا والآخر في رواية «الربيع والخريف» لحنّا مينة2545148308ARسجاد اسماعيلياستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران0000-0003-2923-6108عليرضا کاههءاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه ولایت، ایرانشهر، ایرانJournal Article20220102موضوع خود و دیگری از جمله موضوعات مهمی است که در رمانهای عربی مطرح شده و در حیطه نظریه پسا استعماری گنجانده می شود. از این منظر برخی از این رمانها تقابل میان غرب و شرق را به تصویر کشیدهاند و غرب را به عنوان دیگری به صورت منفی ارائه کردهاند اما بعضی رمانها این دیگری را به دور از اشتباه معرفی می کند و نگاهی مثبت به او و نگاهی تحقیر آمیز نسبت به خود دارد. رمان «الربیع و الخریف» اثر حنّا مینة، نویسنده سوری، این دیگری را در کشور مجارستان و اوضاع سیاسی و اجتماعی آن به تصویر کشیده است و آن را با من که همان شخصیت عربی است مقایسه کرده است. پژوهش حاضر با تکیه بر مفاهیم نقدیِ پسا استعماری و روش توصیفی تحلیلی به بررسی موضعگیری این نویسنده سوری در قبال منِ عربی و دیگریِ غربی در رمان «الربیع والخریف» میپردازد و به دنبال پاسخ به این پرسش است که نگاه قهرمان داستان به خود و دیگری چگونه است؟ برخی از یافتههای این پژوهش نشان میدهد که قهرمان داستان تصویری منفی از خود/عربی و تصویری مثبت از دیگری/غربی ارائه می کند، به طوری که این موضوع در عنوان دلالتمند رمان، توصیفات مربوط به مکان، نوع نگرش به زن غربی و احساس غربت قهرمان نمود پیدا کرده است.احتفی النقد العربي برصد روایات عُنیت بلقاء الأنا العربية والآخر الغربي، إذ أصبحت دراسة إشکالیة الأنا و الآخر من أهم المفاهيم النقدية المتمثّلة في نظریة «ما بعد الکولونیالیة». فإذا کان الغرب هو الآخر بالنسبة إلی الشرق، فجسّدت روايات عربیة الصراع والصدام القائم بين الغرب والشرق؛ فنظرت إلى الآخر الغربي بنظرة سلبية متوتّرة تمنع التلاقي والترافق؛ كما رسمت بعضها صورة الغرب على أنه ملاك روحاني بعید عن الأخطاء وتنظر إليه بنظرة ايجابية منفتحة وإلى نفسه بنظرة سلبية أي احتقار. وفي هذا الصدد رواية <strong>«</strong>الربيع والخريف» للكاتب السوري، حنا مينة تعالج الغرب المتمثّل فی «المجر/ الآخر»، وأوضاعه الاجتماعيَّة والسياسيَّة، وتقارنه بما هو عليه «الواقع العربي/ الأنا». فإنّ هذه الدراسة وفقاً للمنهج الوصفي-التحليلي ومعتمدةً علی مفاهيم النقد ما بعد الكولونيالي ترمي إلى الكشف عن موقف الراوي تجاه الأنا العربية المتمثّل في بطل الرواية، والآخر الغربي في رواية «الربيع والخريف». توصّلت الدراسة إلى نتائج يشير أهمها إلى أنّ صوت الأنا العربية المقهورة وصوت الآخر المجري المحبّب يهيمنان على نص الرواية. ويظهر هذا الأمر من خلال الدلالتین المضادتین في عنوان الرواية، وأوصاف البطل عن الأمكنة، ونظرته إلى المرأة الغربیة، وشعوره بالغربة المكانية.https://iaall.iranjournals.ir/article_148308_89d4f41db473f2f0c0b9869a6e07a454.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361186420221122كارناول در رمان "بريد الليل" اثر "هدي بركات"الكرنفاليّة في رواية "بريد الليل" لـ"هدى بركات"4772149993ARفاطمه اکبري زادهاستادیار دانشگاه الزهراء، گروه زبان وادبیات عربی، دانشکده ادبیات، ایران، تهران0000-0002-5774-3046Journal Article20211125رمان معاصر بازتابي از زندگي جوامع انساني است كه به چندگانگي در نژاد و هويت ها و ايدئولوژي ها و زبان ها متصف است . باختين در نظريه گفتگويي خويش اشاره كرد كه رمان نوع ادبي ويژه اي است كه بر اساس تنوع اجتماعي موجود، دنياي چند زباني و چندآوايي خلق ميشود. كارناوال كه نقطه مورد توجه در اين مقاله است به نوعي گفتگومندي و چندزبانگي محسوب مي شود كه صداهاي فرودست واقليت اجازه بروز دارند و به آنها آزادي داده مي شود تا سخن گويند و در اين فضاي تمسخر خنده دار كارناوالي، فرودست اعتلا يابد . در فضاي كاناوالي به جسم خصوصيت گروتسكي داده مي شود و قطعيت نقض مي شوند. اين مقاله با رويكر د توصيفي -تحليلي به بررسي مفاهيم كارناوالى در گفتمان رمان بريد الليل اثر هدي بركات و برنده جايزه بوكر عربي مي پردازد . اين مقاله با بررسي عناصر كارناوال رمان مي پردازد. نتايج حاكي از ان است كه اين رمان از طريق زبان رسمي نامه، زبان شخصيت هاي ديگرگون و متعدّد را نشان مي دهد و با چند زبانگي، گفتمان دوصدايي رقم مي زند و خصايص هر يك از اين زبان ها را نشان مي دهد . اين رمان كارناوالى است در مخالفت با سلطه و قدرت و ابراز آگاهي ديگرگوني كه جوامع بشري برنمي تابند تا به اضطرابات انسان اشاره كند و از دردهاي آنها در جنگ و مهاجرت هاي اجباري بگويد و ايده آزادي و برابري را محقق سازد.الرواية تحكي حياة المجتمعات البشريّة بخصائصها من تعدّديّة الجنسيّات، والهويّات، والإيدئولوجيات واللغات؛ فهي تهيّأ فرصة ليعيش الإنسان عبر الخيال في العالم الورقي ليخالف السلطة ويقاوم الهيمنة. هذا هو ما أشار إليه باختين في نظريته "الحواريّة" بما أنّ الرواية جنس أدبي فريد توجد فيها "التعدّديّة اللغويّة" حسب التّنوع الاجتماعي الموجود؛ إذ تتداخل الأصوات الروائية المتميّزة بالعلاقات الحواريّة لتخلق عالماً متعدّد اللغات ومن ثمّ متعدّد الأصوات. أمّا الكرنفاليّة التي موضع اهتمام هذا المقال فتعتبر انعكاساً للحواريّة والتعدّديّة اللغويّة التي تستدعي الأصوات الهامشيّة وتعطي لها حريّة التّعبير، وتهبط العالي وترفع الهابط بالهزء الضاحك لتكشف عن نفسها دون زيف وخوف، وتجعل للجسم ملامحاً غروتسكياً، وهي تعرض بالفكاهة الأزمات الاجتماعيّة وتخرق القوانين الصارمة. هذا المقال بالمنهج الوصفي-التحليلي يدرس رواية "بريد الليل" لـ"هدى بركات" الحائزة على جائزة بوكر ليبحث عن العناصر الكرنفاليّة فيها فيدرس المفاهيم الكرنفاليّة في خطاب الرواية كما يدرس الأساليب الكلامية المتداخلة في إطار التعدّديّة اللغويّة. ويصل البحث إلى أن الرواية ترسم عبر لغة الرسالات الرسمية، لغة الشخصيّات الغيريّة المتعدّدة الشاذّة بالتعدّديّة اللغويّة خلال الخطاب الثنائيّ الصوت؛ فهي رواية كرنفاليّة في مخالفة السلطة والهيمنة، فتكشف الوعي الغيريّ الذي لا يطيقه المجتمع لتشير إلى قلق الإنسان المعاصر- العرب خاصّة- وآلامه خلال الحروب المدمّرة والهجرة القاسية لإنجاز أطروحة الحريّة والمساوات.https://iaall.iranjournals.ir/article_149993_bb3e197c9efab8a2b6f3bd8443049161.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361186420221122استانداردهای زیباییشناسانهی شعر جاهلی از منظر پردازش تصاویر حسی
(خوانشی انتقادی وغیرهمسو در دو بیت از ابیات امرؤالقیس)معايير التقييم الجمالي للشعر الجاهلي من منظور التصوير الحسيّ (رؤية نقدية مُعاکسة في بيتين من أبيات امرئ القيس)7394152603ARمالک عبدیدانشیار گروه زبان وادبیات عربی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایرانJournal Article20220112بسیاری از پژوهشگران برآنند که برخی ابیات شعری به دلیل عدم برخورداری از استانداردهای سبکی و بلاغی، بر خلاف آنچه که قرنها در مدح وستایش آنها گفته شده فاقد جنبه های زیبایی شناختی صحیح از منظر بررسی های سبک شناسانه هستند. سالهاست که پژوهشگران بسیاری در باره بیت معروف امرؤ القیس "مکرّ مفرّ مقبل مدبر..." زبان به مدح وستایش گشوده اند، در حالیکه بررسیهای علمی ودقیق سبک شناسانه نشان می دهد که بنیان تشبیهی به کار رفته در این بیت در تناقض تمام با موقعیّت تصویری قرار دارد که شاعر اراده آن را نموده است. آنچنان که در بیت مشهور دیگر او "غدائره مستشزرات..." که سالها وقرنها در باب مذمّت وزیبایی زدایی از ساختار تصویریِ آن سخن سرایی کرده اند، بر اساس موازین دقیق آواشناسانه ورویکردهای معنامحورِ پژوهشهای زبانی از یک بلاغت تصویری ویژه و موقعیّت محور برخوردار است که زیبایی ساختاری آن را دوچندان نموده است. در این پژوهش بر آنیم تا با تکیه بر رویکرد توصیفیی-تحلیلی ومستندسازیِ تحلیلات مطرح شده در آن، به رویکردی دگرگونه ومتناقض در باب معیار سنجش زیبایی این دو بیت دست یابیم. نتایج نشان می دهد که در بیت مستشزرات بر خلاف استدلالات ناقص ویکجانبهگرایانهای که تا کنون مطرح شدهف علیرغم وجود ستیز آوایی موجود در یک لفظ ولی تناسب وهمگونی گسترده تری در بافتار کلی متن برگرفته از این تنافر مقطعی پیش آمده است. همچنین در بیت مکرّ مفرّ نیز وجود یک اختلال مفهومی یا نگرشی در استفاده از مکانیزمهای تشبیهی باعث بروز تناقضی عمیق در طرح تصویریِ مورد نظر شاعر شده است.قد يظن الباحثون -أو يتأکّدون إلی درجة الاستيقان- أن بعض أبيات الشعر منذ القدم أصبحت خارجة عن مدار الجودة البلاغية، وافتقدت شيئا کثيرا من رونقها نظرا لعدم توافر ظروف جماليّة تؤهّلها لحيازة المواصفات السبکية المطلوبة. فطالما أُعجِب النقاد القدامی والمعاصرون بمتانة السبك وجودة الأسلوب في بيت امرئ القيس الشهير "مِکَرٍّ مِفَرٍّ..." واستفاضوا في تفصيل وجوهه البلاغية؛ کما رفض قاطبة النقاد الأوائل والمحدثين بلاغة بيته الآخر"غدائره مستشزرات..." ووقفوا موقفا معارضا تجاهه فجرّدوه من البلاغة والفصاحة البتّة نظرا للتنافر الصوتي الذي لمسوه في لفظةٍ منه وهي "مستشزرات". ونحن في هذه الدراسة ووفق الأسلوب الوصفي-التحليلي سنکون بصدد إثبات رؤية مخالفة لذلك في کل من الاتجاهين النقديَّين السّائدَين، فـُنثبت في الأول أنه خارج تماما عن دائرة الجودة الفنية، من حيث إن الوجه التشبيهي الذي استُخدم فيه لايصوّر شيئا من الجوانب الإبداعية التي توخّاها الشاعر لتجسيد الحرکة المتأرجحة لدی الفرس. کما أن البيت الثاني يتصف بمواصفات الفصاحة التصويرية التي خفيت عن أبصار الباحثين، من حيث إهمالهم لجانب البلاغة التطبيقية التي تقتضي أن تکون الصورة النهائية مستوحاةً من مؤشّرات التطابق السمعبصريّ الملحوظ عند إرادة المعنی المصوَّر. تقول النتائج إن الرؤية النقدية السائدة عند النقاد بشأن البيتين قد تکون خاطئة بالفعل، وإن کلًّا منهما يمکن أن يُنظَر إليهما من منظور بلاغيٍّ آخر يُثبت للثاني قيمةً تعبيرية کبری تغافل عنها النقاد والدارسون، کما يسجّل للأول انحرافًا في الصورة التشبيهية التي تجعل البيت متناقضًا تماما مع ما تقتضيه البنية التشبيهية السليمة عند انتظام الصورة الديناميکية المرجوّة.https://iaall.iranjournals.ir/article_152603_4357994492085fadb43867ef022f5545.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361186420221122المرأة والانتقال من التقليد إلى الحداثة في رواية "الدوامة"زن و گذر از سنت به مدرنیته در رمان «الدوامة»95118149991ARسارا حسنیدانشجوی دکتری، گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه رازی، دانشکده ادبیات، ایران، کرمانشاه.يحيي معروفاستاد، گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه رازی، دانشکده ادبیات، ایران، کرمانشاه.عبدالرضا نادریفراستاديار، گروه زبان و ادبیات فارسي، دانشگاه رازی، دانشکده ادبیات، ایران، کرمانشاهعلي سليمياستاد، گروه زبان و ادبیات عربي، دانشگاه رازی، دانشکده ادبیات، ایران، کرمانشاه0000-0002-8223-4470Journal Article20211210تعد ضرورة دراسة انعكاس المرأة في الأدب المعاصر من القضايا المهمة والمثيرة للنقاش في السياق الحالي لمجال الرواية. ففي العقد الماضي، بسبب التغيير في البنية الاجتماعية والثقافية والاقتصادية للمجتمعات وارتفاع مستوى وعي المرأة، عبّرت الكاتبات بشكل نقدي عن الوضع الاجتماعي للمرأة ودورها فدعت إلى تغيير جذري في مواقف الناس وتصحيح التفسيرات الأبوية للنصوص الأدبية. يحاول هذا المقال دراسة ومقارنة هويات المرأة التقليدية والحديثة في هذا العمل بالمنهج الوصفي التحليلي، مع تقديم رواية "الدوامة" للكاتب السوري المعاصر قمر الكيلاني. وبحسب هذا البحث ، فإن بُعد المرأة العصرية مقابل المرأة التقليدية يظهر بشكل أكثر بروزًا في كتاب الدوامة ، وقد اهتمت الكيلاني باختيار أسماء النساء في روايتها وفقًا لهذين البعدين للهوية.كما أن المرأة التقليدية في هذه الرواية تقتصر على واجبات وأدوار الأم والزوجة ومحكوم عليها بالالتزام والمساومة مع النظام الأبوي والتبعيّة في التقاليد التقليدية. في المقابل ، فإن المرأة العصرية في الرواية هي امرأة مطّلعة ومتعلمة وعصرية ترتبط هويتها بقضايا مثل التوظيف والاستقلالية وحرية الرأي وخرق القواعد التقليدية للزواج والنمذجة.<br /> لزوم بررسی بازنمایی زنان در ادبیات معاصر یکی از موضوعات مهم و قابل بحث در جریانشناسی فضای فعلی حوزه ادبیات داستانی است. در دهۀ اخیر، به دلیل تحوّل در ساختار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جوامع و بالا رفتن سطح آگاهی زنان، نویسندگان زن با دیدگاه انتقادی به بیان جایگاه و نقش اجتماعی زنان پرداختند و خواستار تغییر بنیادین در نگرش مردم و بازنگری در تفاسیر مردسالارنه از متون ادبی شدهاند. این جستار میکوشد با روش توصیفی تحلیلی، ضمن معرفی رمان «الدوامة<strong>»</strong>، قمر كيلاني نویسندۀ معاصر سوری، به بررسی و مقایسۀ هویت زنان سنتی و مدرن در این اثر بپردازد. از این بررسی چنین استنباط میشود، در رمان الدوامه بعد زنان مدرن در مقابل زنان سنتی، پررنگتر به تصویر کشیده شده و کیلانی در انتخاب اسامی زنان رمانش به تناسب با این دو بعد هویتی توجه داشته است. همچنین زنان سنتی این رمان محدود به وظایف و نقشهای مادری و همسری بوده و محکوم به پایبندی و سازش در برابر نظاممردسالار و تابعیت از سنن مرسوم، هستند و در مقابل زن مدرن رمان، زنی آگاه، تحصیلکرده و امروزی است که هویت وی با اموری چون اشتغال، استقلال، آزاداندیشی، گسستن قوانین سنتی ازدواج و الگوسازی... پیوند میخورد.https://iaall.iranjournals.ir/article_149991_75d75a4f3e759e5caf1946ecc8d1b468.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361186420221122تطبیق الفضاء الإلكتروني في تدريس اللغة العربية، الاحتياجات والتحديات (باستخدام طريقة دلفي في جمع البيانات)کاربرد فضای مجازی در آموزش زبان عربی، نیازها و چالشها (با استفاده از روش دلفی در جمعآوری دادهها)119142146410ARمحمودرضا توكلی محمدیاستادیار گروه آموزش زبان عربی، دانشگاه فرهنگیان، پردیس آیت الله طالقانی قم، ایران، تهرانmr.tavakoli@cfu.ac.irعلي باقر طاهري نيااستاد گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه تهران، دانشکده علوم انسانی، ایران، تهرانJournal Article20210811اليوم ومع التطور المذهل لوسائل الإعلام ودورها البارز في التعليم من ناحية ووباء فيروس كورونا من ناحية أخرى ، لعب التعليم الافتراضي دورًا مهمًا للغاية في نظام التعليم العالمي وهذا يدرس استراتيجيات وتحديات التعليم الافتراضي. بناءً على ذلك ، تستخدم المقالة الحالية طريقة المسح الميداني وطريقة جمع استبيانات البيانات بناءً على طريقة دلفي، وتدرس آراء الخبراء في مجال التعليم الافتراضي حول دور الفضاء الإلكتروني وتطبيقه في تدريس اللغة العربية في إيران. علی هذا الأساس، تم اختيار المبحوثين على الاستبيانات من بعض خبراء الأجهزة والبرمجيات الناشطين في مجال التعليم وخبراء التعليم الجامعي في أقسام اللغات وأساتذة ومعلمي اللغة العربية في ایران. بعد تقديم مرحلتين من الاستبيان الأولی والتأكد من صحته وموثوقيته وفق طريقة دلفي، في المرحلة الثالثة تم تصميم أسئلة متخصصة في ثلاثة مجالات للمهارات اللازمة والدعم المطلوب والأنشطة التعليمية الذكية، والتي تم تقديمها بالشكل من الاستبيان الأخير. تم تحليل الإجابات الواردة بواسطة برنامج SPSS16 وعينة اختبار T؛ تظهر النتائج حقيقة أن التحدي الأهم في التعليم الافتراضي للغة العربية في إيران هو عدم النظر إلى هذه القضية بشكل مستقل ومنفصل، وبالتالي تم إهمال أهم الاحتياجات في هذا المجال. يمكن أن تؤدي هذه النظرة المستقلة إلی تعلیم اللغة العربیة الإفتراضي، إلى جانب الاستفادة من تجربة البلدان الناطقة باللغة العربية في مجال التدريس الافتراضي للغة العربية وتدريب الخبراء في مجالات الأجهزة والبرمجيات والتعليم، تؤدي إلى ازدهار وحيوية تدريس اللغة العربية الافتراضية. يمكن أن يكون إنشاء منصة برمجية مشتركة بين جميع المنظمات النشطة في مجال التدريس الافتراضي للغة العربية في إيران مفيدًا جدًا في هذا الصدد.امروزه با پیشرفت خیره کنندهی وسایل ارتباط جمعی و نقش پررنگ آنها در امر آموزش از یک طرف و همهگیری ویروس کرونا از طرف دیگر، آموزش مجازی نقش بسیار پررنگی را در روند آموزش به عهده گرفته و این امر بیش از پیش، بررسی راهکارها و چالشهای آموزش مجازی را یادآور شده است. بر این اساس مقاله حاضر با استفاده از روش میدانی – پیمایشی و شیوهی گردآوریِ پرسشنامهایِ دادهها بر اساس روش دلفی، به بررسی دیدگاه کارشناسان حوزهی آموزش مجازی در زمینه نقش و کاربرد فضای مجازی، در آموزش زبان عربی در ایران میپردازد. بر این اساس، مخاطبین پرسشنامهها از میان کارشناسان سختافزاری و نرم افزاری فعال در حوزهی آموزش، کارشناسان آموزش در گروههای زبان و اساتید و مدرسان زبان عربی دانشگاه انتخاب گردیدند. بعد از ارائهی دو مرحلهای پرسشنامهی اولیه و تأیید روایی و پایایی آن بر طبق روش دلفی، در مرحلهی سوم، پرسشهای تخصصی که در سه حیطهی مهارتهای لازم، حمایتهای مورد نیاز و فعالیتهای آموزشی هوشمند طراحی شده بود، در قالب پرسشنامهی نهایی ارائه گردید. پاسخهای دریافت شده با نرم افزار spss16 و آزمون T تکنمونهای میانگین، مورد بررسی قرار گرفت؛ نتایج به دست آمده نشاندهندهی این واقعیت است که در آموزش مجازی زبان عربی درایران، مهمترین چالش، عدم نگاه مستقل و جداگانه به این مقوله است و به همین علت مهمترین نیازهای این حیطه نیز مغفول مانده است. این نگاه مستقل در کنار بهرهگیری از تجربهی کشورهای عرب زبان در امر آموزش مجازی زبان عربی و نیز تربیت نیروی متخصص در زمینههای سختافزاری، نرم افزاری و آموزشی میتواند به شکوفایی و پویایی آموزش مجازی زبان عربی بینجامد. ایجاد یک بستر نرم افزاری مشترک میان تمامی سازمانهای فعال در زمینهی آموزش مجازی زبان عربی در ایران، میتواند در این زمینه بسیار راهگشا باشد.https://iaall.iranjournals.ir/article_146410_8b16e77467dd257563ce2530ae7042d9.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361186420221122من الواقعية إلى الحداثة في رواية «الحب في المنفى» للروائي بهاء طاهرگذر از رئاليسم به مدرنيسم در رمان «الحب في المنفى» اثر بهاء طاهر143161146465ARرضا درویش زادهکارشناسی ارشد گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه زابل، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، ایران، زابلعلي اکبر احمدي چناريدانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه زابل، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، ایران، زابلعبدالباسط عرب يوسف آبادياستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه زابل، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، ایران، زابل0000-0003-4899-4051Journal Article20210822تُكتب غالبية الروايات الواقعية في الفترة الكلاسيكية بناءً على وصف للواقع وبيان قضايا خارجة عن الذات؛ ولكن ركّز الروائيون على تصوير العراقل الروحية والنفسية للشخوص القصصية ومالوا إلى بيان خلجاناتها الذاتية، وذلك بعد ظهور الحداثة ومع انهيار أساليب السرد التقليدية، وبعد النمو الكبير للاضطرابات النفسية البشرية في المجتمعات الحديثة. تحاول هذه الدراسة وفقاً للمنهج الوصفي-التحليلي على الكشف عن مكوّنات الحداثة في رواية «الحب في المنفى» للروائي المصري بهاء طاهر (1935م). تُعدّ معالجة القضايا الاجتماعية بأسلوب عاطفي وذاتي من أهم ما يميز هذه الرواية، والتي تُعرف بضرورة البحث. تشير النتائج إلى أن بهاء طاهر يحاول إلى إظهار النزاعات الداخلية للراوي/البطل متأثرا بأساليب الرواية الحداثية من خلال المونولوجات الداخلية الطويلة؛ ولذلك يصف القضايا الحقيقية للعالم غامضة. فعلى هذا، احتوت هذه الرواية على المكوّنات الحداثية للسرد، وذلك بوعي كامل من جانب الروائي. فقد تشظّى الترتيب المنطقي لأحداث القصة فأصبح القارئ مرتبكا في فهم تسلسل أحداث القصة كما أن استخدام المكونات الشعرية في عملية السرد يتسبب في غلبة الجوانب الغنائية والعاطفية للسرد على الواقعية.در دوران پيشامدرن، رمانهاي رئاليستي غالباً مبتني بر بازنمايي واقعيت و مسائل خارج از ذهن بودهاست؛ اما با فروپاشي سبكهاي سنتي در روايت پس از ظهور مدرنيسم و رشد روزافزون دغدغههاي روحي انسان در جوامع مدرن، رماننويسان بيشتر بر نمايش تعارضات روحي و رواني و ترسيم دغدغههاي دروني شخصيتهاي داستاني تمركز كردهاند. جستار حاضر تلاش ميكند با تكيه بر روش توصيفي-تحليلي، به كشف مؤلفههاي مدرنيسم در رمان «الحب في المنفى» اثر بهاء طاهر (1935م) داستانپرداز مصري بپردازد. مهمترين ويژگي اين رمان كه بهعنوان ضرورت پژوهش تشخيص دادهشد، پرداختن به درونمايههاي اجتماعي با رويكردي عاطفي و ذاتي است. نتايج تحقيق نشان از آن دارد كه نويسنده سعي كرده به شيوة مدرنيستها از طريق تكگوييهاي طولاني به نمايش تعارضات دروني راوي/قهرمان بپردازد؛ از اينرو مسائل دنياي واقعي را در اين رمان به صورتي مبهم بازنمايي نموده و به صورتي عامدانه از مؤلفههاي مدرنيستي بهره بردهاست، طوري كه نظم منطقي رخدادهاي داستان دچار آشفتگي شده و خواننده در دريافت رخدادهاي داستان سردرگم ميشود. همچنين استفادة نويسنده از سازوكار شعرگونگي موجب برتري جنبههاي غنائي و عاطفي داستان بر واقعگرايي گرديده است.https://iaall.iranjournals.ir/article_146465_33976f124310bf858262f92f9577a884.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361186420221122التصنيف الوظيفي للروايات التفسيرية لمجمع البيان على أساس نظرية بريموگونهشناسی کارکردی روایات تفسیری مجمعالبیان بر اساس نظریة بریمو163188150923ARعاطفه قرشیدانش آموخته و مربی گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه پیام نورمجید معارفاستاد گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه تهرانعلیرضا دل افکاردانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه پیام نورمحمد هادی امین ناجیاستاد گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه پیام نورJournal Article20220208يسعى علم التصنيف، من خلال الوضع المسبق لمعايير معينة، إلى تنظيم الظواهر في مجموعة متماسكة مترابطة. فيصف بريمو تصنيفًا ينطلق من المنهجية التي تتبنى القيام على أسلوب محدد، ما يقدّم عمليّاً تصنيفاً مميزاً، وذلك على أساس ثلاثة معايير متباينة. فإحدى هذه المعايير التي يؤكّد عليها، هي علم التصنيف الوظيفي. فاستهدفت هذه الدراسّة بغية ذلك، أن تقدم إجابة عن هذه الإشكالية: كيف استعملت الأحاديث التفسيرية في مجمع البيان وماهي أبعادها الوظيفية وتواتراتها الإحصائية في هذا التفسير؟ المنهج الذي سار عليه هذا البحث هو المنهج الوصفي- التوضيحي- التحليلي وأما الآليات والأدوات التي اعتمد عليها حشداً للمعلومات فهي مجلدات تفسير مجمع البيان وجميع المصادر المكتوبة والإلكترونيّة ما تختص بعلم التصنيف وتحليل ودراسة الروايات التفسيريّة. فمن هنا تمّ تصنيف جميع روايات مجمع البيان التفسيريّة على أساس علم التصنيف الوظيفيّ. يشمل التصنيف الوظيفي الذي يحدد نوعيّة خدمات الأحاديث تجاه القرآن الكريم، الوظائف المعرفية والأدبية المعجمية والتفسيرية والتأسيسية التشريعية. ما توصل إليه البحث من نتائج يبيّن أنّ 2385 رواية تفسيرية وضعت في إطار الوظائف الأربعة المذكورة أعلاه، وهي توزعت بين 12 نمطاً أساسيّاً و 34 نمطاً جزئياً. وكانت الروايات ذات الوظيفة التوضيحية هي التي تحطم الرقم القياسي مقارنة لأخرى الروايات، بنسبة 65 بالمئة؛ وكانت الوظيفة المعرفية 27بالمئة، والوظيفة الأدبية 5٪ بالمئة، والوظيفة التشريعية التأسيسية 3٪ بالمئة. ومن ثمّ تدلّ نتائج البحث أكثر ما تدلّ على تنظيم روايات مجمع البيان وتصنيفها وأنّ هناك يأتي دور الروايات التفسيرية بامتياز ويبرز بروزاً قاتماً مقارنة لأخرى الوظائف التي درست وقدّمت من منظور مفسر مجمع البيان. گونهشناسی، با پیشفرض قراردادن معیارهایی خاص، به دنبال انتظام پدیده ها در مجموعهای منسجم است. بریمو گونهشناسی مبتنی بر روش را که براساس یک روش بنا شده است و در عمل گونهشناسی خاصی را ارائه می دهد، بر سه مبنای متفاوت بیان کرده است. یکی از مبانی مورد تاکید وی، گونهشناسی کارکردگرا است. بدین منظور پژوهش حاضر، با استفاده از گونهشناسی مبتنی بر روش آلبر بریمو، در صدد پاسخگویی به این مساله است که کاربرد احادیث تفسیری در تفسیر مجمع البیان چیست و پراکندگی آماری آنها در این تفسیر چگونه است؟ روش پژوهش، توصیفی- تبیینی- تحلیلی است و ابزارهای گرد آوری اطلاعات، مجلدات تفسیر مجمع البیان و تمام منابع مکتوب و الکترونیکی با موضوعات گونه شناسی و تحلیل و بررسی روایات تفسیری می باشد. در این راستا تمام روایات تفسیری مجمع البیان بر پایة گونهشناسی کارکردگرا، گونهبندی شدند. گونهشناسی کارکردگرا که نوع خدمات احادیث در رابطه با قرآن را مشخص میکند، شامل کارکردهای شناختی، ادبی- لغوی، تبیینی و تاسیسی – تشریعی میباشد. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد، 2385 روایت تفسیری، تحت چهار کارکرد فوق، دوازده گونهی اصلی، و سی و چهار ریزگونه جانمایی شد. روایات با کارکرد تبیینی، با آمار 65 درصد، بیشترین تعداد را دارا بودند؛ کارکرد شناختی، 27 درصد، کارکرد ادبی 5 درصد و کارکرد تاسیسی – تشریعی، 3 درصد، بودند. نتایج پژوهش، دلالت بر دستهبندی و انتظام روایات در تفسیر مجمع البیان دارد و نقش تبیینی روایات تفسیری، در میان سایر کارکردها مشهود تر است که در راستای دیدگاه مفسر مجمعالبیان بررسی و ارائه گردید.https://iaall.iranjournals.ir/article_150923_6934a56d144033d55fc2bcbfbbf6fac9.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361186420221122نظرة إلی الحرکة البصرية للشعر فی الأدب العربی والفارسی والکردیواکاوی جریانِ دیداریشدگیِ شعر در ادب عربی، فارسی و کردی189220145968ARيدالله پشابادیاستادیار گروه زبان و ادبیات کردی و عضو هیئت علمی پژوهشکده کردستان شناسی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایرانمجاهد غلامیاستادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه خلیج فارس، بوشهر، ایران.Journal Article20211125بما أنّ هناک نظرات متلوّنة حول الشعر نفسه وما یلزمه، لا مراء في أنّ الشعر بنیان مرصوص علی مدار اللغة یُدرک من جرّاء القراءة والإصغاء. لکنّ الحداثة وما نتجَت منها من تأثیرات واسعة علی مجالات مختلفة بما فیها الأدب، أدَّت إلی نشأة اتّجاه حدیث في الشعر جرَّه من حصیلة مقروءة-مسموعة إلی نتاجٍ مرئیّ. فبعد شیوع القصائد البصریة التي تُدعی «الکونکریت» في أروبّا، نری الشعراء من الأطراف یُهرعون إلیها بدافع ما فیها من مظاهر خلّابة. فما لبثَ أن شاع في الشعر العربي والفارسي والکردي صوغ الشعر الکونکریتي تحت مسمیاتٍ کـ«الشعر البصري»، و«الشعر الهندسي»، و«القصیدة التشکیلیة»، و«شعر تجسمی»، و«نقاشعر»، و«شعرنگاره» وما إلیها. وإنّا في هذا البحث نقصد أن نُلقِي الضوء علی جذور بصریة الشعر في الأدب العربي والفارسي والکردي في ضوء المنهج التوصیفي-التحلیلي؛ أضف إلی ذلک التعرّف علی الشعر البصري کاتّجاه شعري في تلک اللغات والآداب. ومن نتائج البحث أنّا نری أن البلاغة الإسلامیة-الإیرانیة وأن الشعر الإسلامي-الإیراني فیهما نماذج لا تبعد من تجارب کونکریتیة في أشکال بدائیة ونشاهد ذلک أکثرما نشاهد في غمار الفنون البدیعة وخاصّة في «الموشّح». أمّا أغلبیة شیوع الشعر الکونکریتي فکان من تُحف العصر الحدیث والتي انطلقَت من خلال التأثر بالأدب الأروّبي. وإن کانَ الشعراء العرب والفرس والکُرد حصلوا علی إنشاد أشعار بصریة نادرة من جرّاء التعایش الثقافي وتجاربهم الشخصیة في بیئاتهم.شعر خلّاقیّتی است بر مدار زبان که ادراک آن از راه خواندن و شنیدن صورت میپذیرد. امّا با تأثیرات پردامنۀ مدرنیسم در ساحتهای گوناگون و از جمله ادبیات، جریانی جدید در شعر ایجاد شد که آن را از دستاوردی خواندنی-شنیدنی به دستاوردی دیدنی تبدیل کرد. با رواج اشعار دیداری، موسوم به «کانکریت» در اروپا، شاعرانی از کشورهای دیگر نیز به الگوبرداری و سرایش اشعاری از آن دست ترغیب شدند. بدین ترتیب در شعر عربی، فارسی و کردی نیز در دورههایی، این قبیل اشعار، با نامهای «الشعر البصری»، «الشعر الهندسی»، «القصیدة التشکیلیة»، «شعر تجسّمی»، «شعرنگاره» و... رواج یافت. در این جستار که به روش توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر منابع کتابخانهای و با هدف ریشهیابی و بررسی دیداریشدگی در شعر عربی، فارسی و کردی فراهم آمده، پس از شناساندن شعر دیداری به تحلیل این جریان در شعر این سه زبان پرداخته شده است. نتیجهها حاکی از آنست که قدیمیترین نمونههای بومی شعر دیداری در بلاغت و شعر اسلامی-ایرانی، از جمله در «موشّحات»، قابل مشاهده است؛ امّا رواج شعر دیداری در دورۀ معاصر، با تأثیرپذیری از ادبیات اروپا بوده است. اگرچه شاعران عرب، فارس و کُرد با وارد نمودن فرهنگ و تجربههای زیستیِ بومی به آفرینش نمونههای برجستهای از شعر دیداری توفیق یافتهاند.https://iaall.iranjournals.ir/article_145968_1ee92f782285ce1f485f49c3c8f619ae.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361186420221122دراسة المخطّطات العلاجیة المبكرة في رواية "بريد الليل" لبركات بناءً على نظرية یونغواكاوی طرحوارههای ناسازگار اولیه در رمان "بريد الليل" از هدی بركات براساس نظریۀ جفری یانگ221244146412ARطاهره جهانتابدانشجوی دكترای گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ایران، مشهداحمدرضا حيدريان شهریدانشیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ایران، مشهد.بهار صديقیاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ایران، مشهد.سيدحسین سيدیاستاد گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ایران، مشهدJournal Article20210902 إنّ رواية "بريد الليل" الحائزة على الجائزة العالمية للرواية العربية، المعروفة باسم «جائزة بوكر العربية» هي قصة اضطراب وصراعات لشخصيات عصابية أصيبت بأنواع الذهان المختلفة في خضم الحرب الأهلية اللبنانية والتهجير القسري. استطاعت الكاتبة هدى بركات في روايتها هذه أن تصور ردود أفعال أفراد مجتمعها جيدا وبدقة كبيرة، وطريقتها هذه في معالجة الشخصيات تبين ضرورة إجراء بحث مبني على الاتجاه النفسي. وفي بحثنا هذا الذي أنجز عن طريق تحليل المضمون وحاولنا أن نكشف الستار عن أسباب تكوين المخططات العلاجية المبكرة سيئة التأقلم في وجود شخصیات هذه الرواية الثلاث وندرس استراتیجیاتهم لخروج من هذه المخططات باتجاه كهذا وبالنظر إلی علاج تخطیطی جیفري یونغ. تشير نتائج البحث إلى أنّ سبب تكوّن المخطّطات العلاجیة المبكرة في هؤلاء الشخصیّات هو فقدان نماذج كفوء في حیاة هؤلاء الشخصیات. عجز هؤلاء الشخصیّات أمام مخطّطات غیرشرطیة الحرمان الهیجاني، سوء التصرّف والإتّكالیّة تؤدي إلی لجوءهم إلی مخطّطات شرطیّة الطاعة و التضحیة. أخیراً أقبل كل هؤلاء الشخصیات علی نمط التعویض الزائد لمواجهة مخطّطاتهم."برید اللیل"، رمان برگزیدۀ بوكر عربی، روایت پریشانحالی شخصیتهای روانرنجوری است كه در كش و قوس جنگهای داخلی لبنان و مهاجرتهای اجباری، درگیر روانپریشیهای متعددی گردیدهاند. بركات در این رمان به خوبی توانسته است بازخوردهای روانكاوانۀ افراد جامعهاش را با دقتی شگرف به تصویر بكشد. این نحوۀ پرداخت شخصیتها، ضرورت انجام پژوهشی با رویكرد روانشناختی را تبیین میكند. در پژوهش حاضر كه به شیوۀ تحلیل محتوا صورت گرفته است، برآنیم تا با چنین رویكردی و با توجه به نظریۀ طرحواره درمانی جفری یانگ، از دلایل شكلگیری طرحوارههای ناسازگار اولیه در وجود سه شخصیت این رمان پرده برداریم و راهبردهای برونرفت آنان از این طرحوارهها را بررسی كنیم. نتایج پژوهش حاكی از آن است كه: فقدان الگوهای كارآمد، بستری مناسب را برای پدیدآیی طرحوارههای ناسازگار اولیه در روان شخصیتهای مذكور فراهم آورده است. استیصال این شخصیتها در برابر طرحوارههای غیرشرطی محرومیت هیجانی، بدرفتاری و وابستگی، موجب پناه بردن آنان به طرحوارهای شرطی اطاعت و ایثار گردیده است. همۀ این شخصیتها در نهایت برای رویارویی با طرحوارههای غیرشرطی خویش به سبك جبران افراطی روی آوردهاند.https://iaall.iranjournals.ir/article_146412_2818c71ea9e0fb2d4bb634ff69e5aac1.pdf