الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361113720160311شیوه های بازنمایی افکار در رمان« الطریق» اثر نجیب محفوظ براساس نظریه« لیچ» و «شورت»أساليب استحضار الأفکار في رواية «الطريق» لنجيب محفوظ وفقاً لنظرية «ليتش» و«شورت»12013762ARزهرا افضليجامعه بوعلي سينافرامرز ميرزاييجامعه بوعلي سيناجعفر جعفر زادهجامعه بوعلي سيناJournal Article20150711روایتشناسی علمی است که به بررسی گفتمان روایی میپردازد. این علم در قرن بیستم شکل گرفت و نظریات گوناگونی دربارة آن ارائه شد. نظریة دو سبکشناس انگلیسی «لیچ» و «شورت» جزء این نظریات است که آنها آن را در کتاب «سبک در داستان» بیان کردهاند. کتاب یادشده مشتمل بر مباحث مختلفی ازجمله شیوههای روایت در بازنمایی افکار است. این شیوهها از دیدگاه آنها به پنج دستة مستقیم، غیرمستقیم، آزاد مستقیم، آزاد غیرمستقیم و گزارش روایتی تقسیم میشود. نویسندگان معاصر نیز شیوههای یادشده را برای بازنمایی افکار در رمانهای خود به کار بردهاند؛ «نجیب محفوظ»، نویسندة معاصر مصری نیز در رمان «الطریق» از این شیوهها استفاده کردهاست. در این مقاله شیوههای یادشده با هدف پیبردن به چگونگی بهکارگیری آنها و آگاهی از افکار بازنماییشده در رمان الطریق بر اساس نظریة لیچ و شورت بررسی شدهاست. نتایج بررسی بیانگر آن است که نویسنده از طریق شخصیت اصلی، خواننده را با انبوهی از افکار برمیانگیزد و همة شیوهها را، بهجز شیوة آزاد مستقیم، برای بازنمایی افکار به کار میبرد. وی به برخی از شیوهها مانند شیوة آزاد غیرمستقیم توجه بیشتری میکند و گاهی فرصت را غنیمت میشمرد و از دیگر شیوهها نیز بهره جسته، و افکاری مانند بدبینی، تنفر، عشق، تردید، انتقام، نجات، و ناکامی را بهوسیلة شیوههای یادشده بازنمایی میکند.علم السرد علم يقوم بدراسة الخطاب السردي. نشأ هذا العلم في القرن العشرين وطرحت نظريات شتي بشأنها. من النظريات المطروحة في هذا المجال نظرية الأسلوبيين الإنجليزيين «ليتش» و «شورت». هذه النظرية قد تجلت في کتابهما «الأسلوب في القصص» الذي يشتمل علي مواضيع مختلفة، منها أساليب السرد في استحضار الأفکار. إن هذه الأساليب تنقسم إلي خمسة أقسام عندهما وهي: المباشر، غير المباشر، الحر المباشر، الحر غير المباشر والتقرير السردي.
قد استعمل الروائيون المعاصرون الأساليب السالفة الذکر لاستحضار الأفکار في رواياتهم کما وظّفها الکاتب المصري المعاصر «نجيب محفوظ» في روايته المسماة بالطريق. قد تمت دراسة تلک الأساليب في هذه الرواية بغية إدراک کيفية استخدامها و الإلمام بالأفکار المستحضرة وفقاً لنظريتهما في هذه المقالة. تعبّر نتائج الدراسة عنأنّ الکاتب قد استفز القارئ بالأفکار المتراکمة من خلال الشخصية الرئيسة واستخدم جميعالأساليب إلا الأسلوب الحر المباشر لاستحضار الأفکار و أکثر من احتفاله ببعض الأساليب کالأسلوب الحر غير المباشر و انتهز الفرصة بين حين و آخر وأفاد من الأساليب الأخري و استحضر الأفکار الواردة کالتشاؤم، النفور، الحب، التردد، الثأر، الخلاص والخيبة بواسطةالأساليب التي سبق ذکرها.https://iaall.iranjournals.ir/article_13762_b663b69f98b4b62001326031724f0e6a.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361113720160311سبکشناسی زهدیات ابونواس بر مبنای مطالعات
ساختاری و زبانیأسلوبية زهديات أبي نواس علي ضوء الدراسات البنيوية و اللغوية214210979ARمالک عبديجامعة ايلامراضية قاسميمدارس وجامعات همدانJournal Article20150315این مقاله دربارة حسن بن هانی ملقب به ابونواس، یکی از نامآورانِ مدرسه شعری عرب در حوزة آفرینشهای ادبی و ابداعات شورشگرانه بر ضد میراث کهن ادب عربی است؛ کسی که یکی از دو پرچمدار عمدة جریان نوگرای عصر عباسی بشمار میرود. در شعر ابونواس روحیات هواپرستی و حس ملیگرایی به هم آمیختهاست. اما در واپسین سالیان حیاتش به زهد و گوشهنشینی روی آورده و اشعاری در زهد و معانی زاهدانه سروده که نشانگر روح لطیف و حقیقتگرا و هنرجوی اوست. در این پژوهش بر آنیم تا زهدیات او را بر اساس رویکرد سبکشناسانه در پنج سطح: آوایی، نحوی، واژگانی، معناشناسانه، و اندیشهای بررسی کنیم. نتایج بحث نشان میدهد که شاعر در حوزة آوایی، بحرهایی را برگزیده که با معانی حزنانگیز درونش متناسب بوده، و گهگاه قالبهایی اختراع کرده که بسیار نزدیک به موشحات اندلسی است. در سطح نحوی نیز کلامش تلفیقی از اسلوبهای خبری و انشایی است که از چالش مستمر درون او حکایت میکند. در سطح واژگانی الفاظ شعری او لطیف و معانیش سهل و استوار است و در سطح معناشناسانه از صورتهای فنی گوناگون مانند تشبیه و استعاره و کنایه مدد جستهاست. در سطح اندیشهای نیز وحدت موضوع و ثبات اندیشه دارد و موضوعات عمدهای چون: یادآوری مرگ، ملامت نفس، مذمت دنیا و توبة صادقانه در قصاید او دیده میشود.الحديث في هذه المقالة عن أحد زعماء المدرسة الشعرية العربية في مضمار الإنتاجات الأدبية و الإبداعات الخارجة علي الموروث الشعري، والذي يعَدّ ثانيَ اثنين من رُوّاد المدرسة التجديدية في العصر العباسي وهو الحسن بن هانئ الملقّب بأبي نواس الذي ألقي رحل الإقامة في العراق، نازحاً من کَور أهواز الذي کان مسقِط رأسه ومولده الذي نشأ فيه حَدَثاً. فقد کان أبونواس شاعراً مبدعاً مولداً متأثراً بالمذاهب السياسية و الاجتماعية التي تسود بيئته وتعبّر أشعاره عن وجدان الأمة و المجتمع و هو شاعر ثار علي التقاليد السائدة في قصائد الشعراء إذذاک. إنه شاعرٌ عُرِف بالخمر والمجون وذکروه علي رأس الشعراء الماجنين الشعوبيين ولکنّه مال إلي الزهد خائفاً من عذاب الله تعالي في أواخرحياته وأنشد أشعاراً حول الزهد تشير إلي روحه الفنية الأصيلة النقية الرقيقة، لذلک قد اختير هذا الشاعر وعُولجت قصائده ومقطوعاته الزهدية علي المنهجية القائمة في تحليل النصوص أسلوبياً والتي تعتمد علي خمسة مستويات: الصوتي، الترکيبي، المعجمي، الدلالي و الفکري، حيث تدل النتائج علي أن الشاعر في المستوي الصوتي قد اختار البحور المتلائمة مع عاطفته الحزينة و هو کان مبدعاً في خلق بعض القوالب الشعرية التي هي قريبة من الموشحات؛ وفي المستوي الترکيبي تتنوع عنده الأساليب بين الخبرية والإنشائية التي توحي بالحزن والصراع المرير؛ وفي المستوي المعجمي تَلطُف عنده الکلمات الشعرية، فتبدو سهلة المعني، واضحة المبني، ليست غامضة بل هي في أبسط أشکالها وهو استخدم ألواناً مختلفة من الألفاظ؛ وفي المستوي الدلالي يستعين الشاعر بالصور الفنية ومنها التشبيه والاستعارة والکناية وسيلة للتعبير عن مشاعره؛ کما أن وحدة الموضوع والفکرة التي تدورحولهما القصائد منها ذکر الموت، توبيخ النفس، ذم الدنيا والتوبة الصادقة من النتائج الأخري التي وصلت اليها هذه الدراسة في المستوي الفکري.https://iaall.iranjournals.ir/article_10979_bf3196b501e1bd4a7c9bb82a6d97af54.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361113720160311اصطلاحسازی حازم قرطاجنی در حوزة نقد ادبی و عروضحازم القرطاجني و إبداع المصطلحات الجديدة في مجال النقد الأدبي و العروض436410962ARمريم رحمتيجامعة رازيعلي باقر طاهري نياجامعة طهرانروح الله مهديان طرقبهجامعة لرستانسبحان کاووسيجامعة بوعلي سيناJournal Article20150428حازم قرطاجنی، دیدگاهها و ایدههای گوناگونی پیرامون میراث نقدی و بلاغی عربی دارد که در نقد جدید، خوانشی دوباره و توضیح و تفسیری جدید را میطلبد. این مقاله با هدف بازخوانی نوآوریهای قرطاجنی و ارائة تفسیری تازه از آنها نوشته شدهاست. وی در ساختن اصطلاحات نقدی جدید که در نقد ادبی قدیم وجود نداشته، دستی دارد که از جملة آنها اصطلاحاتی مانند «الإعتاب، المنزع، التحجیل، التسویم، التغییر، الإحالة، الأرجل، الرکن، السبط والجعده و...» است. اصطلاح «الإحالة»، نحوة ارتباط شاعر با گذشته را نشان میدهد و در حقیقت همان اشارة شاعر به حوادث تاریخی و بررسی وقایع تاریخی است که باعث پیوند میان حال و گذشته میشود که در نقد معاصر عربی، «تناص» یا «استدعاء الشخصیات» نام دارد. حازم قرطاجنی، اولین کسی است که اصطلاح «الأرجل» را وارد علم عروض نمود که منظور از آن، همان مقاطع صوتی است. اصطلاح «الرکن» نیز اصطلاحی عروضی و عبارت از حرف ساکنی است که در قافیه بین دو حرف متحرک قرار میگیرد. وی وزنهای شعری را نیز به دو دستة السبط و الجعد تقسیم نمودهاست: «سبط»، وزنی است که در آن سه متحرک در پی هم بیایند و «جعد»، نیز وزنی است که در آن چهار حرف ساکن در دو جزء و یا سه حرف ساکن در یک جزء در پی هم بیایند. همچنین اصطلاح «منزع» نزد حازم، همان اصطلاح «اسلوب» است که امروزه کاربرد فراوانی دارد. «تسویم» نیز اصطلاح جدیدی است که ناقد اندلسی آن را به معنای حسن مطلع سخن آوردهاست، همانگونه که «تحجیل» را به معنای حسن مقطع به کار بردهاست. بهطورکلی هدف حازم از بهکاربردن این اصطلاحات، افزایش تأثیر در خواننده است و وی با اصطلاحسازی در زمینة نقد ادبی، دایرة فرهنگی زبان عربی را گسترش داده و باعث ترقی و تعالی ذهن عربی شدهاست و با ارائة آرای ارزشمند خود در این حوزه، کمک فراوانی به غنیسازی نقد قدیم عربی نمودهاست.
لحازم القرطاجني آراء وأفکار نقدية مختلفة في التراث النقدي والبلاغي العربي تستدعي القراءة المتجددة والتأويل، کما له الفضل في إبداع مصطلحات نقدية حديثة لم تکن في ضمن المصطلحات النقدية القديمة منها الإعتاب، المنزع، التحجيل، التسويم، التغيير، الإحالة، الأرجل، الرکن، السبط والجعدة و... نحن بقراءتنا المتجدّدة علي النقد الحازمي، استخرجنا المصطلحات النقدية الخاصة لحازم ووقفنا علي دلالة هذه الثروة المصطلحية في «المنهاج» ووضَّحنا معناها للکشف عن زوايا خفية في التراث النقدي.
إنّ مصطلح «الإحالة» يدلّ علي تعامل الشاعر مع التاريخ و هو إشارة الشاعر إلي أحداث التاريخ أو معالجة و قائعه التي تقرن الحاضر بالماضي و هو يطابق مصطلح «التناص» أو «استدعاء الشخصية» في النقد المعاصر، إن حازم هو أول من أدخل مصطلح «الأرجل» إلي صناعة العروض و هو مصطلح مبدَع يدلّ علي المقاطع الصوتية، و«الرکن» أيضاً مصطلح عروضي لدي حازم و هو عبارة عن الساکن الفاصل بين المتحرکين في القافية، يقسّم صاحب المنهاج الأوزان الشعرية إلي «السبط والجعد» والسبط هو الذي تتوالي فيه ثلاثة متحرکات والجعد، الوزن الذي تتوالي فيها أربعة سواکن من جزءَين أو ثلاثة من جزء واحد، وأما «المنزع» عند حازم فهو المصطلح الذي يُستعمل اليوم بمعني «الأسلوب» و«التسويم» مصطلح مبتکَر استخدمه الناقد الأندلسي للدلالة علي حسن مطلع الکلام، و مصطلح «التحجيل» عند صاحب المنهاج هو ما يسمّيه البلاغيون بـ «حسن المقطع» و... الهدف من کلّ من هذه المصطلحات هو التأثير علي «المتلقي». إنّ حازم القرطاجني بابتکاره هذه المصطلحات الجديدة في النقد الأدبي، وسّع دائرة الثقافة العربية ورقّي العقل العربي وبآرائه القيّمة أسهم في إثراء النقد العربي القديم.https://iaall.iranjournals.ir/article_10962_12b1e2539562fcf78028ae625f7117fa.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361113720160311هجا و انگیزههای روانی آن در شعر بوصیریالهجاء و بواعثه النفسية في شعر البوصيري658710972ARهادي رضوانعضو هيات علميJournal Article20141113هجا را در شعر بوصیری میتوان بر اساس انگیزههای روانی مختلف به سه دستة هجای دینی، اجتماعی و فردی تقسیم کرد. او در هجو دینی، معاندان اسلام و بهویژه یهود و نصارای زمان خود را مورد خطاب قرار میدهد و با استدلالهای عقلی و اشارات تاریخی به رد عقاید آنها میپردازد. شعر او در این نوع از هجا صریح، محکم، و استوار است.
هجای اجتماعی و فردی بوصیری اگرچه ریشه در اغراض شخصی دارد، اما بیشتر هدفی اصلاحی را دنبال میکند. شعر او در این دو نوع از هجا، بیتکلف، روان و بیشتر آمیخته با طنز است. او در هجای اجتماعی خود بهوضوح فساد و ناهنجاریهای موجود در میان طبقات حاکم زمان خویش را به تصویر میکشد و در هجای فردی بیشتر از عیوب اخلاقی سخن میگوید. تربیت دینی، زندگی شخصی و مشکلات اجتماعی شاعر بر سبک شعری او در این غرض شعری تأثیر مستقیم داشتهاند. نویسنده در این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی انواع مختلف هجا در شعر بوصیری را مورد توجه قرار داده و نمونههای شعری مناسب را تجزیهوتحلیل کردهاست.يمکن أن نقسم الهجاء في شعر البوصيري إلى: الهجاء الديني و الاجتماعي و الفردي. و نلاحظ في کل قسم من هذه الأقسام الثلاثة بواعث نفسية مختلفة منها رغبته الشديدة في إفحام خصومه من اليهود والنصارى ومنها حرصه الشديد على الدفاع عن ديانة رسول مدحه في أکثر قصائده ومنها فقره و کثرة عياله من جانب ونحافته وقصر قامته من جانب آخر ممّا أدى إلى أن يضيق بالناس ذرعاً وأن يظهر سخطه وکرهه لهم.
إن البوصيري في هجائه الديني يخاطب معاندي الإسلام وخصوصاً اليهود والنصارى في عصره ويرد عليهم بالاستدلالات العقلية والإشارات التاريخية وهذا النوع من الهجاء عنده يتسم بالصراحة والرصانة. و أما الهجاء الاجتماعي والفردي عنده ـ و إن کانت جذورهما في الدوافع الشخصية ـ فهما يهدفان إلى الإصلاح الاجتماعي ويتسم شعره في هذا المجال بالسذاجة والسلامة وعدم التکلف وهو فيکثير من الأحيان مشوب بالفکاهة والسخرية.
و البوصيري في هجائه الاجتماعي يتعرض لبيان الفساد الشائع بين أرباب الحکم وموظفي الدولة في عصره وفي هجائه الفردي يصور المثالب الأخلاقية. إن التربية الدينية وحياة الشاعر الشخصية والمشاکل التي واجهها في المجتمع ، کل أثرت على هذه أسلوب الشاعر في هذا الغرض الشعري تاثيراً مباشراً. و الکاتب في هذا المقاليتّبع المنهج الوصفي ـ التحليلي ويتحدث عن أنواع الهجاء في شعر البوصيري ضمن تحليل النماذج الشعرية المناسبة.https://iaall.iranjournals.ir/article_10972_f55081e2db443e22c91159411eea5c8a.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361113720160311سیمیائیّة ظاهرة «طفل الحرب» فی شعر محمود درویشنشانهشناسي پديدة «کودک جنگ» در شعر محمود درويش8911310970ARحسين عابديوزارة التربية و التعليمتورج زيني ونداستاد دانشگاه رازيعلي سليمياستاد دانشگاه رازي0000-0002-8223-4470فاطمه کلاهچياناستاد دانشگاه رازيJournal Article20141116أصبح طفل الحرب و الإجراءات و الأنماط المختلفة لهذه الظاهرة عند شعراء المقاومة کسِمات و موادّ ذات معنی تجعل معرفة جزءٍ من قضیّة المقاومة و البناءات و علاقاتها الدّاخلیة و الخارجیّة. بعض الأدوار و المؤشّرات الّتی تصوّر العلاقة الوثیقة بین براءة الطّفولة و عالم کامل من العنف والخشونة، یسرد من خلال شعر محمود درویش و ترفق مجموعة واسعة من المعانی المحتملة لهذا المفهوم البشری الصّافی. تتطرّق هذه المقالة معتمداً على المنهجینِ: السِّیمیائیّ و الوصفیّ التّحلیلیّ، إلی شعر محمود درویش و موضوع «طفل الحرب». و اما تحلیل هذا الموضوع فجاء من وجهة نظر السیمیائیة و أخذت الدّراسة بعین الاعتبار تقییم الطّبقات الفکریّة و الدّلالیّة و سمات مثل عنوان القصائد، و الزّمان و المکان و الشّخصیّات و السّرد و التّناصّ و المؤلّف و الرموز و غیرها من التّقنیات الّتی تجلب القاریء لاکتشاف المعانی الخفیّة. تشیر النّتائج الهامّة للبحث إلی أنّ شعر درویش یمیل إلى التصابی أکثر من أن یکون طفولیا؛ أی إن اللغة فیه للکبار و لکنه یخضع موضوعیاًّ للأطفال فحسب. شعره سیمیائیّة الحیاة وصدى لها، الحیاة العامّة و الخاصّة لشاعرٍ تتقلب من وجهة نظر الطُّفولة بین سمات متمیّزة و سمات غیر سارّة و مزعجة. فی شعره بالإضافة إلى العناصر داخل النّصّ، یعتمد کثیراً علی المؤثّرات و عناصر خارجة عن النّصّ و السّیرة الذّاتیّة للشّاعر. و الزّمان و المکان و الشّخصیّات أکثر العلامات شیوعاً فی شعره و کلّ هذه السِّمات و العلامات یمکن أنْ تقدّم مجموعة متنوّعة من التّفاسیر لشعر درویش.پديدة «کودک جنگ» براي شاعران مقاومت در حکم نشانه و مادة بامعنايي است که هويتدهندة بخشي از گفتمان پايداري و ساختارها و مناسبات دروني و بيروني آن است. در شعر محمود درويش، شماري از نقشها و دلالتهايي روايت ميشوند که ارتباطي استوار ميان معصوميت کودکي و دنياي پرخشونت جنگ را بازسازي ميکنند و معناهاي محتمل و گستردهاي را به اين مفهوم پاک بشري متصل ميسازند. در اين مقاله با کمک رهيافتهاي مختلف نشانهشناسي و روش توصيف و تحليل متن، شعر محمود درويش با موضوع کودک جنگ، تجزيه و معنايابي ميشود و لايههاي فکري و نشانههايي همچون: عنوان، بينامتن، زمان، مکان، شخصيت، روايت، مؤلف، شگردهاي ياريرسان به خواننده براي کشف معناهاي اضافي، و نيز ديگر رمزگان موجود تحليل و ارزيابي ميشود. نتايج اين پژوهش نشان ميدهد که شعر کودک در آثار محمود درويش بيشتر کودکانهنما است تا کودکانه؛ يعني زبان آن بزرگسالانه است و تنها موضوع آن کودکانند. شعر او نشانه و بازتابي از يک زندگي است؛ زندگي خصوصي و عمومي يک شاعر که از بُعد کودکانة آن، هم در ميان نشانههاي دلپذير و هم در ميان نشانههاي آزاردهنده در نوسان است. در شعر وي علاوه بر عناصر درونمتن، تکية فراواني بر عناصر فرامتن و سوانح زندگي مؤلف ميشود. از ميان نشانههاي شعر او سه نشانة زمان، مکان و شخصيت پربسامدترين نشانههاي متني هستند و همگي اين نشانهها امکان تأويلهاي گوناگون از شعر درويش را فراهم ميسازند.https://iaall.iranjournals.ir/article_10970_9e2427e0fdb9f853c62485bbd43dec4e.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361113720160311شرح معنى «الفتنة» فی الآیات التی تشتمل علی معنى الکفر و الشّرک و الإرتدادتبيين معناي «فتنه» در آيات مشتمل بر مادة فتنه با تأکيد بر معناي کفر، شرک و ارتداد11513510975ARکاوس روحي برندقعضو هيئت علمي دانشگاه تربيت مدرس0000-0003-3474-0421Ugd بيدسرخيدانشگاه تربيت مدرسJournal Article20141217استعملت مادة الفتنة و مشتقاتها فی آیات القرآن الکریم فی معان مختلفة و ذکر المفسّرون وجوها لمعنی هذه المادة، منها: الکفر و الشرک و الاختبار و الضّلالة و العذاب و غیرها، و ذکر المفسّرون أیضا حججا مختلفة لتبیین معنی هذه المادة فی الآیات السابعة التی ترتبط بمعنی الکفر و الشرک و الارتداد. تدرس هذه المقالة حجج المفسّرین لتقدیم نظرة شاملة فی هذا الصدد، و النتائج التی حصلت علیها هی ان مادة الفتنة فی الآیة 191 من سورة البقرة و الآیة 91من سورة النساء مطابقة لمعنی الشرک والکفر، و فی الآیة 193من سورة البقرة و الآیة 39 من سورة الأنفال، یفضّل معنی الشرک علی سائر الوجوه، و معنی الفتنة فی الآیة 217 من سورة البقرة هی إیذاء المسلمین علی ید المشرکین للإرجاعهم الی الکفر، و للفتنة فی الآیة 23 من سورة الأنعام معان ثلاثة (الجواب، المعذرة، و الشرک و الکفر) و معنی الفتنة فی الآیة 14 من سورة الأحزاب یناسب معنی الارتداد.يکي از واژگان چالشآفرين و بهنسبت پرکاربرد در قرآن کريم واژة فتنه و مشتقات آن است که مفسران معاني مختلفي از قبيل کفر و شرک، آزمايش، عذاب، ضلالت و... براي آن بيان کردهاند. در اين ميان واژة فتنه در هفت آيه به معناي کفر و شرک و ارتداد تفسير شدهاست. در اين مقاله با روش کتابخانهاي به گردآوري اطلاعات پرداخته شدهاست و با شيوه تحليلي ـ توصيفي استدلالهاي مفسران در تبيين وجوه معنايي مذکور تجزيهوتحليل و بررسي شدهاست. سپس با ارائة ديدگاهي جامع در اين زمينه، اين نتيجه به دست آمده که واژة فتنه در برخي از اين آيات هفتگانه (191 بقره و 91 نساء) بر معناي شرک و کفر قابل تطبيق است و در برخي ديگر (193 بقره و 39 انفال و 217 بقره) معناي شرک، بر ديگر وجوه ارجحيت دارد. همچنين در آية 23 سورة انعام، فتنه بر سه معناي احتمالي (پاسخ، معذرت، شرک و کفر) دلالت ميکند، و در آيه 14 سورة احزاب، فتنه در معناي ارتداد به کار رفتهاست.https://iaall.iranjournals.ir/article_10975_54157fec63d481ff9b72ebb8f8dd02e3.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361113720160311سورة «الرعد» کالنص الخافیفی مجموعة «الرعد» القصصیة لزکریا تامرسورة «الرعد» بهمثابه متن پنهان مجموعه داستان «الرعد» زکريا تامر13715110977ARحبيب اله عباسياستادعفت غفوري حسن آباد-Journal Article20150113لاشکَ أن النصوصِ الأدبیة تؤثر بعضُها فی بعض و أنه لایستقلّ نصٌّ عن نصّ آخر. هذا الحوار و التأثیر المتبادل یؤدی إلی دینامیکیة النصوص الأدبیة. یعدّ زکریا تامر الکاتب السوری من الکتّاب الذین یصوّرون موقف الإنسان المعاصر و أزمة الهویة عنده من خلال تقنیاته الخاصة به. هذا المقال یعتمد المنهج الوصفی- التحلیلی و یدرس مختلف العلاقات التناصیة مع نصوصِ الأدبیةِ و التاریخیّةِ و الدینیّةِ فی مجموعة الرعد القصصیة. و بشکل عام یمکن القول إن تامر یوظّف جمیع الإمکانیات و بخاصة التراث القدیم لکی یعبّر عن أزمات الإنسان المعاصر، و قد استفاد منالقرآن الکریم بوصفه أنفس تراث أدبی و دینی و تاریخی و أجمعه، بحیث یعید عنوان هذه المجموعة و مضامینها سورة الرعد و مفاهیمه إلی الأذهان.<strong> </strong>
نظريه بينامتنيت در پي تبيين ارتباط، تأثيرپذيري، و گفتوگوي متون مختلف با يکديگر است. اين گفتوگو و تأثيرپذيري موجب پويايي متون ادبي ميشود. <em>زکريا تامر</em>، نويسندة سوري، ازجمله نويسندگاني است که با استفاده از شگردهاي خاص خود، بهويژه بهرهگيري از ويژگيهاي بينامتني، موقعيت انسان معاصر و بيهويتي وي را ترسيم ميکند. در اين پژوهش به روش تحليلي ـ توصيفي، شيوههاي خلاقانة مجموعة <strong>الرعد</strong> در استفاده از روابط بينامتني با متون ادبي، تاريخي، و ديني بهويژه قرآن کريم بررسي شدهاست. بهطورکلي ميتوان گفت تامر براي تبيين بحرانهاي انسان معاصر از تمامي امکانات زبان و ظرفيتهاي ميراث کهن بهويژه قرآن کريم بهره ميگيرد. بهگونهايکه هم عنوان اين مجموعه داستان و هم مضامين آن، سورة «الرعد»و مفاهيم مطرحشده در آن را در ذهن مخاطب تداعي ميکند.https://iaall.iranjournals.ir/article_10977_c0d3636700b59709db9adb7923077081.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361113720160311الآراءالواقعیة الطبیعیة للمنفلوطی فی روایة الهاویة و إمیل زولا فی روایة آسومواربررسي تطبيقي ديدگاههاي ناتوراليستي در داستان «الهاويه» از مصطفي لطفي منفلوطي و «آسوموار» اثر اميل زولا15317310976ARامير مقدم متقیداﻧﺸیار گروه زﺑﺎن و ادﺑﻴﺎت ﻋﺮبی دانشگاه شهید ﻣﺪﻧﻲ آذرﺑﺎﻳﺠﺎن0000-0002-9457-3728فريبا گلشندانش آموخته کارشناسي ارشد زبان و ادبيات عربی دانشگاه شهيد مدنی آذربايجانJournal Article20150111نشأت المدرسة الواقعیة الطبیعیة سنة 1870م علی ید إمیل زولا و هی تبحث عن القضایا الإنسانیة معتمدة علی الوراثة و القضایا البیولوجیة. تأثر بهذا المذهب عدد من الأدباء العرب و کتّابهم؛ منهم مصطفی لطفی المنفلوطی الذی انتهج هذا المذهب فی بعض آثاره، لاسیما فی روایة «الهاویة» القصیرة و التی أخذها من روایة آسوموار. یلقی هذا البحث الضوء علی الآراء الواقعیة الطبیعیة للمنفلوطی فی روایة الهاویة القصیرة و إمیل زولا فی روایة آسوموار.
حذا المنفلوطی فی استخدام المضمون و الموضوع فی روایته هذه، حذو زولا غیر أنه یختلف عنه فی استخدام العناصر القصصیة الأخری کالتعبیر و الفضاء و الحوار و کیفیة حضور الشخصیات و حتی البناء الفنی أیضاً.
هذا فإنّ ما سبّب شقاوة الإنسان و مشاکله فی روایة آسوموار هی عوامل الوراثة و البیئة فی حین أنّ سبب هذه الشقاوة و المتاعب فی روایة الهاویة یرجع إلی عامل البیئة لاغیر. و أخیرا فإنّه قد ازداد تأثر زولابالآراء الفلسفیة التی قلما نشاهدها فی روایة المنفلوطی إلا أنّه توجد اتجاهات دینیة فی روایة المنفلوطی لا نجدها فی روایة زولا.مکتب ادبي ناتوراليسم در سال 1870 بهوسيلة اميل زولا بنيانگذاري شد. اين مکتب مسائل انساني را بر اساس علم زيستشناسي و وراثت بررسي ميکند. پس از پيدايش اين مکتب برخي از ادبا و نويسندگان عرب نيز از آن متأثر شدند. از آن جمله ميتوان به <em>مصطفي لطفي منفلوطي</em> اشاره نمود. وي در برخي آثار خود بهويژه در داستان «الهاوية»، که برگرفته از داستان «آسوموار» زولا است، از اين مکتب تأثير پذيرفتهاست. هدف از اين پژوهش بررسي تطبيقي ديدگاههاي ناتوراليستي منفلوطي و زولا در داستانهاي «الهاوية» و «آسوموار» است. منفلوطي از ميان عناصر داستاني، درونمايه و موضوع را از «آسوموار» گرفته، اما ديگر عناصر داستاني ازجمله لحن، فضا، گفتوگوها، کيفيت حضور شخصيتها و همچنين پيرنگ و طرح با آسوموار تفاوت دارد. در داستان آسوموار عوامل وراثتي و محيطي عامل بدبختي و مشکلات انساني معرفي ميشوند، درحاليکه در داستان «الهاوية» عامل محيط عامل بدبختي و رنج انسان است. همچنين اميل زولا تأثيرپذيري بيشتري از ديدگاههاي فلسفي دارد، اما اين تأثيرپذيري در داستان منفلوطي بهندرت ديده ميشود. در مقابل، گرايشهاي ديني در داستان منفلوطي وجود دارد، چيزي که در رمان زولا وجود ندارد.https://iaall.iranjournals.ir/article_10976_04903bf8fef853b9f43bfa8f36cccb01.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361113720160311دراسة أسالیب خلق الکلمة أو التولید فی اللغة العربیةبازخواني الگوهاي واژهسازي يا توليد در زبان عربي17519410973ARکلثوم صديقيجامعة الفردوسي بمشهدJournal Article20141122لقد اتّضحت ضرورة انجاز دراسة واسعة حیال تولید الکلمات فی اللغة العربیة أمام الباحثة بعد أن بیّنت البحوثُ مواصلةَ خلاف وجهة نظر المفکّرین و اللسانیین العرب المعاصرین حول عملیّة التولید أی توظیف أسالیب الخلق و تولید المصطلحات الجدیدة من جذور عربیّة طبقاً لقواعد تولید الکلمه لمدلولٍ جدید فی لغة المبدأ أو لمصطلحٍ أجنبیٍّ من لغة المقصد.
فالغایة التی تناولت الباحثة تحقیقها عبر إنشاء هذه الدراسة هی قراءة الأسالیب الجامعةَ للتولید و تبیینها فی اللغة العربیة المعاصرة و التی تشتمل علی الطرق العملیّة و المقبولة لدی الناطقین باللغة العربیة و الباحثین فیها و تُبیّن التقاسیم الموجودة فیها بشکل صائب.
فمن أجل الوصول إلی الغایة المعنیّة انتظم المقال الحاضر فی ضوء التحلیل المنهجی للتولید و الترکیز علی ذکر النماذج للأسالیب المقصودة؛ فتشیر النتائج الحاصلة عن هذا المقال إلی أنّ أکثر أسالیب التولید توظیفاً فی اللغة العربیة المعاصرة هی الاشتقاق بکامل أشکاله السبعة أی الاشتقاقِ الصرفیّ، الاشتقاقِ الکبیر، الاشتقاق الأکبر، الاشتقاق الکبّار، الاشتقاقِ الإبدالیّ، الاشتقاقِ التقلیبیّ والاشتقاقِ النحتیّ من ناحیة و من ناحیة أخری الترکیب بأشکاله الثلاثة أی الترکیب الوصفیّ، الترکیب الإضافیّ و المجموعة النحویّة ذات حرف إضافیّ.مطالعات و بررسيها نشان ميدهد انديشمندان و صاحبنظران زبانشناس معاصر عرب همچنان دربارة فرايند واژهسازي دچار اختلاف نظر هستند. واژهسازي به معناي آفرينش برابرنهادهاي جديد از ريشهاي عربي و بر بنياد اصول واژهسازي عربي براي مدلول و مفهومي جديد در زبان مبدأ يا براي اصطلاح بيگانه و غيربومي زبان است. وجود و استمرار اين اختلاف نظر، ضرورت انجام پژوهشي جامع دربارة واژهسازي در زبان عربي را نمايان ميسازد.
هدف اين پژوهش، خوانش و تبيين الگوهاي جامع واژهسازي در زبان عربي معاصر است که شيوههاي کاربردي و مطلوب گويشوَران و زبانپژوهان عرب را دربربگيرد و تقسيمبندي و زيرشاخهگذاري آنها را بهدرستي تبيين کند. براي تحقق هدف يادشده، جستار حاضر بر بنياد تحليل سبکي واژهسازي و نمونهمحوري الگوهاي موردنظر ساماندهي شدهاست؛ برآيند فرجامين اين پژوهش، نشانگر آن است که کاربرديترين الگوهاي واژهسازي زبان عربي در دوران معاصر در درجة نخست، اشتقاق با هفت قالب اشتقاق صرفي، اشتقاق کبير، اشتقاق اکبر، اشتقاق کبّار، اشتقاق ابدالي، اشتقاق تقليبي و اشتقاق نحتي و در درجة دوم، ترکيب با سه قالب ترکيب وصفي، ترکيب اضافي و گروهِ نحويِ حرف اضافهدار است.https://iaall.iranjournals.ir/article_10973_f33f7291ec98bff4cc2db85b88170800.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361113720160311دراسة مسائل تعلیم الترجمه و مشاکله و حلولهمسائل، مشکلات و راهکارهاي تدريس ترجمه19521110963ARسيد اسماعيل قاسمي موسويجامعة بوعلي سينا بهمدان0000-0001-6899-3895علي نظريجامعة لرستانJournal Article20150624إنَّ تدریس الترجمة و تعلیمها یعد من المجالات التی تتحدی المعلم والطلاب فی أیة لغة اجنبیة، وفرع اللغة العربیة وآدابها لیس بمعزل عن هذه المشکلة. ولاجتیاز هذه المشکلة وتمهید طریق طلاب فرع اللغة العربیة وآدابها لدخول سوق العمل عن طریق مهاراتهم ولیس عن طریق شهاداتهم الجامعیة فحسب یجب علینا رسم خارطة طریق للوحدات التی تساعد الطلاب فی سوق العمل. نحن فی هذا المقال نحاول أن نعدّ خارطة طریق لتعلیم الترجمة فی الصف وفی هذا الطریق اعتمدنا علی تجاربنا فی الصفوف وعلی الدراسات التی قمنا بها فی مجال تعلیم الترجمة وفی هذا المطاف قد لفتنا النظر الی اهمّ مراکز دراسات الترجمه والطریقة التی یتبعها اکثر جامعات العالم اعتبارا. وکذلک نجتهد لکی نکشف عن المشاکل التی یجب الابتعاد عنها فی هذا المجال ولکی نقدم اهدافا مقترحة وحلولا فی مستویین: قصیر الأمد وطویل الأمد. هذه الدراسة تصل فی منتهاها الی نتائج أهمها وجوب تطویر موضوعات قائمة الدروس بحیث تکون ممحورة حول الطلاب والتدریبات المناسبة.تدريس ترجمه يکي از مباحث مشکلآفرين براي مدرسان و دانشجويان زبانهاي خارجي، ازجمله رشته زبان و ادبيات عربي است. براي برطرف کردن اين مشکل و همچنين ساده کردن راه ورود دانشجويان اين رشته به بازار کار لازم است تخصصهاي موردنياز براي ورود به بازار کار در برنامه درسي گنجانده شود. در اين مقاله با توجه به تجربيات نويسندگان و مطالعاتي که در زمينة آموزش ترجمه انجام شدهاست و نيز با نگاهي به مراکز ترجمه و شيوه آموزش برخي دانشگاههاي معتبر، کوشش شده تا به روش تحليلي ـ توصيفي و مطالعة کتابخانهاي، نقشة راه، اهداف، و راهکارهايي براي تدريس ترجمه در مقاطع کارشناسي و تحصيلات تکميلي تبيين شود. اين اهداف و راهکارها در دو سطح کوتاهمدت و بلندمدت ارائه شدهاست. در پايان، نتايجي مانند لزوم تغيير سرفصلهاي موجود و تدوين سرفصلهاي تمرينمحور و دانشجومحور، کاربردي، و کارآفرين به دست آمدهاست.https://iaall.iranjournals.ir/article_10963_94cbf0b699571777d2e471490ee5c99d.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361113720160311دور اللغة العربیة فی تنمیة السیاحة الطبیة فی ایراننقش زبان عربي در بهبود گردشگري سلامت در ايران21322810986ARهدا قرئليمدرس دانشگاه پيام نورماجد نجاريانعضو هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد فلاورجان0000-0003-0030-1017Journal Article20150610
تعد السیاحة الطبیة (الصحیة) فی ایران إحدى أکثر انواع السیاحة الأجنبیة جلباً للعملة الصعبة ودعماً للاقتصاد الوطنی، وذلک بسبب تقدیم الخدمات الصحیة المتمیزة إضافةً الى الأسعار التنافسیة التی یتمیز بها القطاع الصحی قیاساً الى البلدان الأخرى. وعلى الرغم من ان قطاع السیاحة الطبیة فی ایران یتمیز بالعدید من المقومات الإیجابیة، الا انه للأسف الشدید یعانی من مشکلات أساسیة من ضمنها؛ عدم تقدیم الخدمات الصحیة المثالیة، وضعف المترجمین والمرشدین السیاحیین. وبما ان أغلب السیاح العرب یفضلون السفر الى ایران لتلقی العلاج المطلوب، لذلک فإن کیفیة تقدیم الخدمات ونوع التعامل مع هؤلاء السائحین من قبل المرشدین والمترجمین یُعد أمراً بالغ الأهمیة، حیث لابد للمترجم فی هذه الحالة ان یحیط علماً بالکثیر من المعلومات الدقیقة والمهارات الخاصة.
یهدف هذا البحث الى وضع الید على اهم العقبات التی تواجه هذا القطاع الاقتصادی الحیوی والتعرف على ما یتعرض له من مشاکل تعیق تنمیته وازدهاره، وصولاً الى وضع الحلول المناسبة للارتقاء به نحو المستوى المطلوب. لم یکتف البحث بالاعتماد على المصادر الورقیة و إلالکترونیة فحسب، بل اعتمد أساس المنهج المیدانی والتجربة العملیة فی مجال السیاحة الطبیة فی ایران مع السیّاح القادمین من البلدان العربیة المجاورة. ولعل اهم ما توصلت الیه نتائج البحث هو ان قطاع السیاحة الطبیة فی ایران بحاجة ماسّة الى رفع المستوى التعلیمی لطلاب أقسام اللغة العربیة، و ضرورة تعلّم اللهجات العربیة الأکثر شیوعاً وإجادة التکلم بها من جهة، وتنمیة قدرات المترجمین الفاعلین فی هذا المجال على مستوى الفهم و النطق والتکلم والکتابة باللغة العربیة الفصحی و الدارجة.گردشگري سلامت (توريستِ درماني) در ايران يکي از پردرآمدترين شاخههاي گردشگري است که با توجه به رقابتي بودن قيمت با ساير کشورها و ارائة مطلوب برخي خدمات درماني، توانستهاست حوزة اقتصادي مطمئن و سودآوري باشد. صنعت گردشگري سلامت در ايران اگرچه قابليتهاي خوبي دارد ولي متأسفانه به دلايل مختلفي ازجمله ارائه نشدن خدمات ويژة پزشکي، ضعف مترجمان و راهنمايان وضعيت مطلوبي ندارد. ازآنجاييکه گردشگران کشورهاي عربي بيشترين سفر را براي درمان به ايران داشتهاند، بنابراين چگونگي ارائة خدمات و نوع برخورد مترجمان اهميت بسزايي دارد. مترجم بايد آموزشهاي لازم و اطلاعات و مهارت کافي را به صورت تخصصي داشته باشد. هدف از اين پژوهش، تشخيص موانع، چالشها و خلأهاي موجود، و بررسي آسيبها و ارائة راهکارهاي مناسب براي بهبود گردشگري سلامت در ايران است. روش تحقيق بر اساس روش ميداني ـ کتابخانهاي و اينترنتي است و مباحث و مشکلات مطرحشده، نتيجة تجربة عملي در بخش مديريت گردشگري سلامت با کشورهاي عربي است. صنعت گردشگري سلامت در کشور، به بهبود کيفيت آموزش، همچون آموزش لهجههاي مختلف کشورهاي عربي و توانمندسازي مترجمان زبان عربي نياز مبرم دارد.https://iaall.iranjournals.ir/article_10986_9367d4a7c32f471fa277430389ea4fa5.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة23456361113720160311مادة و رشة تعلیم ترجمة النصوص الصحفیة لتوفیر فرص العمل
لطلبة فرع اللغة العربیةپيشنهاد واحد درسي «کارگاه ترجمة متون مطبوعاتي عربي» در جهت کارآفريني براي دانشجويان رشته عربي22924410985ARسيد علاء نقي زادهوکالة أنباء فارسJournal Article20150606فرص العمل وسبل توفیرها هاجس ینتاب طلبة وخریجی فرع اللغة العربیة وآدابها فی الجامعات الایرانیة. لذا یبدو ان تصمیم مادة دراسیة لتعلیم مهارة ترجمة النصوص الصحفیة العربیة واقامة ورشة الترجمة بالتعاون بین المراکز العلمیة (الجامعات) ومراکز توفیر مجال العمل (وکالات الانباء، الاذاعة والتلفزیون، والصحف والمجلات و...)، ضروری لإعادة معنویات هؤلاء الطلبة وتعزیز دوافعهم لمواصلة المشوار الدراسی، کما ان المادة ستسهم فی تعریفهم بمجالات العمل، اضافة الی تقویة مهاراتهم فی العمل الصحفی وترجمة النصوص الصحفیة. یحاول المقال الراهن ان یسلط الضوء علی ضرورة تعلیم مهارة ترجمة النصوص الصحفیة العربیة وأهمیته، کما وأنه یقدم خطة دراسیة تطبیقیة لمادة «ورشة الترجمة» مع ذکر تفاصیل هذه المادة، وجانب من خبرات «وکالة انباء فارس» فی هذا المجال. ومع دخول خطة «ورشة الترجمة» حیذ التنفیذ، بالتعاون بین الجامعات و «وکالة انباء فارس»، وإقامة دورات تأهیل «مترجم ـ مراسل»، یمکن اتخاذ خطوة ملحوظة فی ازالة العقبات الموجودة امام طلبة وخریجی فرع اللغة العربیة وآدابها، للحصول علی فرص عمل مناسبة.يکي از دغدغههاي دانشجويان رشتة زبان و ادبيات عربي ورود به بازار کار پس از فارغالتحصيلي يا حتي همزمان با تحصيل است. طراحي واحد درسي «آموزش مهارت ترجمة متون مطبوعاتي عربي» و ايجاد «کارگاه ترجمه» با همکاري مراکز علمي (دانشگاهها) و مراکز اشتغال (خبرگزاريها، صداوسيما، روزنامهها و مجلات) ميتواند علاوه بر آشنا کردن دانشجويان با فضاي حاکم بر مراکز اشتغال، مهارت آنها را در اين زمينه تقويت کند و آنها را براي ورود به بازار کار آماده سازد. اين نوشتار کوشيدهاست اهميت «آموزش مهارت ترجمه مطبوعاتي عربي» را نشان دهد و نيز طرحي کاربردي از واحد درسي «کارگاه ترجمه» همراه با سرفصلهاي دروس ارائه دهد. براي اين کار برخي تجارب «خبرگزاري فارس» دراينباره ذکر شد. با اجراي طرح «کارگاه ترجمه» با همکاري دانشگاهها و خبرگزاريهاي معتبر و رسمي و برگزاري دورة «مترجمي/ خبرنگاري»، ميتوان در رفع موانع اشتغال دانشجويان زبان و ادبيات عربي گامي مهم برداشت.https://iaall.iranjournals.ir/article_10985_5de76198cfbc838ee4bd03628210b38b.pdf