انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361175820210601الأمثال الشعبيّة العربيّة وإشکاليّة الأمن اللغوي: بنية، نوع ودلالة، تسمية وتصنيفالأمثال الشعبيّة العربيّة وإشکاليّة الأمن اللغوي: بنية، نوع ودلالة، تسمية وتصنيف120122334ARعبدالنبي الأشقرأستاذ في اللسانيات والإعلام کلية اللغات الأجنبية والجهوية جامعة بول فاليري مونبوليير3 فرنساJournal Article20200421يعتبر المثل مجالا بحثيا عابرا للاختصاصات، سيما وأنه تراث لغوي بقدر ما هو ثقافي، يُستخدم لتبرير وتدعيم أقوالنا وأفکارنا في جميع المجالات ومختلف الأزمنة والعصور. فالمثل بيان بلاغي يتميز بمضمونه ومصادره ورمزيته وقواعده بل وحتى بإيقاعه وموسيقاه. وهو أيضًا خطاب ذو نفوذ يعکس حقيقة عامة تُعبّر عن ممارسة لغوية وخطابية وعن تجارب جماعية ثقافية واجتماعية. <br />وتدعيما للأبحاث السابقة في مجال الأمثال والنمطيات (الأشقر Lachkar ، 2004، 2013 2014، 2016 و 2019 و أنسکومبر Anscombre ، م 1994؛ کليبر Kleiber ،1994 م ؛ العطارEl Attar ، 1999م) ، نهدف هنا دراسة الأمثال والتراکيب اللغوية المسکوکة والنمطية من جانبها اللسني والتعليمي. وبانتمائها إلى حقلي علم الدلالة المعجمية وعلم اللهجات العربية، ستحاول هذه الدراسة وفقا للمنهج الوصفي- التحليلي تعريف مفهوم المثل وعمّا يميزه عن سائر الأقوال النمطية من أقوال مأثورة وحکم شعبية ومواعظ وما إلى ذلک. ثم في مرحلة ثانية، وبغض النظر عما يحمله المثل من منطق وقياس منطقي وما ينجم عن کل هذا من دلالات وتعزيز للصور المرافقة لفرد أو جماعة ما، نتوخّى دراسة العلاقات بين النوع والجنس الموجودة داخل الأمثال العربية والمغربية. من شأن هذا أن يساعدنا على فهم الطريقة التي يرى من خلالها کل نوع او فئة الفئة الأخرى وکيف يؤدي ذلک إلى تأسيس حالة من الفئوية واللا أمن اللغويين. بمعنى آخر، کيف يرى الذکر الأنثى (والعکس بالعکس) في الخطاب والموروث الثقافي. نعتزم کذلک دراسة الطريقة التي يرى فيها أفراد فئة ما بعضهم البعض، اعتمادًا على تأويل دوافعهم ونواياهم.يعتبر المثل مجالا بحثيا عابرا للاختصاصات، سيما وأنه تراث لغوي بقدر ما هو ثقافي، يُستخدم لتبرير وتدعيم أقوالنا وأفکارنا في جميع المجالات ومختلف الأزمنة والعصور. فالمثل بيان بلاغي يتميز بمضمونه ومصادره ورمزيته وقواعده بل وحتى بإيقاعه وموسيقاه. وهو أيضًا خطاب ذو نفوذ يعکس حقيقة عامة تُعبّر عن ممارسة لغوية وخطابية وعن تجارب جماعية ثقافية واجتماعية. <br />وتدعيما للأبحاث السابقة في مجال الأمثال والنمطيات (الأشقر Lachkar ، 2004، 2013 2014، 2016 و 2019 و أنسکومبر Anscombre ، م 1994؛ کليبر Kleiber ،1994 م ؛ العطارEl Attar ، 1999م) ، نهدف هنا دراسة الأمثال والتراکيب اللغوية المسکوکة والنمطية من جانبها اللسني والتعليمي. وبانتمائها إلى حقلي علم الدلالة المعجمية وعلم اللهجات العربية، ستحاول هذه الدراسة وفقا للمنهج الوصفي- التحليلي تعريف مفهوم المثل وعمّا يميزه عن سائر الأقوال النمطية من أقوال مأثورة وحکم شعبية ومواعظ وما إلى ذلک. ثم في مرحلة ثانية، وبغض النظر عما يحمله المثل من منطق وقياس منطقي وما ينجم عن کل هذا من دلالات وتعزيز للصور المرافقة لفرد أو جماعة ما، نتوخّى دراسة العلاقات بين النوع والجنس الموجودة داخل الأمثال العربية والمغربية. من شأن هذا أن يساعدنا على فهم الطريقة التي يرى من خلالها کل نوع او فئة الفئة الأخرى وکيف يؤدي ذلک إلى تأسيس حالة من الفئوية واللا أمن اللغويين. بمعنى آخر، کيف يرى الذکر الأنثى (والعکس بالعکس) في الخطاب والموروث الثقافي. نعتزم کذلک دراسة الطريقة التي يرى فيها أفراد فئة ما بعضهم البعض، اعتمادًا على تأويل دوافعهم ونواياهم.انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361175820210522هماهنگیهای صوتی و دلالت آن در قرآن کریم
«مطالعه موردی سوره إبراهیم (ع)»هماهنگیهای صوتی و دلالت آن در قرآن کریم
«مطالعه موردی سوره إبراهیم (ع)»2142122306ARعلیرضا روستاییدانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه یزدعلی اصغر روانشاداستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه یزدوصال میمندیدانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه یزدعلی بیانلواستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه یزدJournal Article20200721انسجام آوايی از گذر نظم موجود در صفات حروف کلمات نمایان میگردد، بهگونهایکه با مفهوم برداشت شده از متن سازگاری دارد. از اين رو، بررسی هماهنگیهای صوتی در قرآن کریم با هدف کشف زیباییهای ساختاری و زبانی این کتاب آسمانی همواره کانون توجّه پژوهشگران بوده است؛ چرا که واکاوی و تبیین این زیباییها، از جنبههای اعجاز هنری قرآن پرده برمیدارد. یکی از وجوه اعجاز قرآن کریم، ساختار موسیقایی آن است که مهمترین سطح در بررسی سبکشناسی و نخستین محور برای ورود به دنیای متن آیات، سبک و فضای آن به شمار میرود؛ چرا که پیوند میان موسیقی و مفهوم، منجر به رساندن بهتر مضمون به مخاطب و برانگیختن احساسات وی میگردد. بر این اساس، پژوهش حاضر، سعی دارد سطح آوایی سوره ابراهیم (ع) بر اساس روش توصیفی - تحلیلی و آماری مورد تحليل و بررسی قرار دهد. نتیجه پژوهش، بیانگر پیوند میان معنی و موسیقی حروف این سوره در پیش روی مخاطب است؛ زیرا زمانیکه بافت زبانی آیه در صدد القای مفاهیمی باشد که بیان آنها نیازمند به شدّت و قوّت است، واژگانی انتخاب شده که موسیقی حروف بکار رفته در آن، همراه با شدّت و قوّت است. امّا هنگامی که سیاق آیه در پی بیان مفاهیمی همچون حسّ آرامش و اطمینان به مخاطب باشد، در مییابیم که گزينش واژگان بهصورتی است که کاربست حروف بیواک و سايشی و حروف ما بين شدّت و رخاوت در آن نمود بیشتری دارد. بنابراین، موسیقی حاصل از ویژگیهای حروف از نظر جهر، همس، شدّت، رخاوت و چگونگی ترازبندی آنها در متن آیه از جمله ویژگیهای معجزهآسای قرآن کریم است، بهطوریکه همه این ویژگیها با فضایی که این موسیقی در آن جریان دارد، هماهنگ است.انسجام آوايی از گذر نظم موجود در صفات حروف کلمات نمایان میگردد، بهگونهایکه با مفهوم برداشت شده از متن سازگاری دارد. از اين رو، بررسی هماهنگیهای صوتی در قرآن کریم با هدف کشف زیباییهای ساختاری و زبانی این کتاب آسمانی همواره کانون توجّه پژوهشگران بوده است؛ چرا که واکاوی و تبیین این زیباییها، از جنبههای اعجاز هنری قرآن پرده برمیدارد. یکی از وجوه اعجاز قرآن کریم، ساختار موسیقایی آن است که مهمترین سطح در بررسی سبکشناسی و نخستین محور برای ورود به دنیای متن آیات، سبک و فضای آن به شمار میرود؛ چرا که پیوند میان موسیقی و مفهوم، منجر به رساندن بهتر مضمون به مخاطب و برانگیختن احساسات وی میگردد. بر این اساس، پژوهش حاضر، سعی دارد سطح آوایی سوره ابراهیم (ع) بر اساس روش توصیفی - تحلیلی و آماری مورد تحليل و بررسی قرار دهد. نتیجه پژوهش، بیانگر پیوند میان معنی و موسیقی حروف این سوره در پیش روی مخاطب است؛ زیرا زمانیکه بافت زبانی آیه در صدد القای مفاهیمی باشد که بیان آنها نیازمند به شدّت و قوّت است، واژگانی انتخاب شده که موسیقی حروف بکار رفته در آن، همراه با شدّت و قوّت است. امّا هنگامی که سیاق آیه در پی بیان مفاهیمی همچون حسّ آرامش و اطمینان به مخاطب باشد، در مییابیم که گزينش واژگان بهصورتی است که کاربست حروف بیواک و سايشی و حروف ما بين شدّت و رخاوت در آن نمود بیشتری دارد. بنابراین، موسیقی حاصل از ویژگیهای حروف از نظر جهر، همس، شدّت، رخاوت و چگونگی ترازبندی آنها در متن آیه از جمله ویژگیهای معجزهآسای قرآن کریم است، بهطوریکه همه این ویژگیها با فضایی که این موسیقی در آن جریان دارد، هماهنگ است.انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361175820210522نقش تداعی آزاد در تنظیم جریان سیّال ذهن در رمان ذاکرة الجسد اثر احلام مستغانمینقش تداعی آزاد در تنظیم جریان سیّال ذهن در رمان ذاکرة الجسد اثر احلام مستغانمی4370125336ARپيمان صالحيدانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه ایلام1357137813981400Journal Article20200531تداعی آزاد از جمله تکنیکهایی است که داستانسرایان از آن برای تعبیر از حوادث داستان و معرّفی شخصیتهای آن به خواننده، استفاده میکنند. عملیاتی که طی آن، افکار و خاطرات بر اساس اصول مشابهت و مجاورت و تضادّ، موجب یادآوری یکدیگر میشوند. با توجه به اینکه از یک طرف، اهمیّت تداعی آزاد، غالباً در تنظیم جریان سیّال ذهن، نمود پیدا میکند و از طرف دیگر، رمان «ذاکرة الجسد» اثر احلام مستغانمی نویسنده الجزائری بر اساس تکنیک جریان سیّال ذهن نوشته شده است، بنابراین تداعی آزاد در آن جایگاه بالایی دارد؛ به همین دلیل، این پژوهش بر اساس تکنیک تداعی آزاد و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، رمان مذکور را مورد بررسی قرار داده است و به نتایجی دست یافته است که مهمترین آنها عبارتند از: تداعی آزاد باعث زیبایی فراوان، تنوّع محتویات و رنگارنگی تصاویر این اثر ادبی شده است و آن را از حالتی تکراری که باعث خستگی خواننده میشود، درآورده است. نویسنده با یادآوری خاطرات شخصیّتهای رمان و با استفاده از اصل مشابهت که بیشترین کاربرد را در این رمان داشته باشد، جزئیات شخصیّتهای داستان، مشکلات، آرزوها و ویژگیهای روحی و رفتاری آنان را بیان کرده است. او با استفاده از مجاورت زمانی و مکانی که از اصول تداعی آزاد هستند، افراد مشهور فراوانی، از جمله؛ افراد انقلابی الجزائر، نقّاشان، شاعران و بسیاری از جریانهای تاریخی و مصیبتهای آن و نیز مکانهایی که این حوادث در آنجا به وقوع پیوسته را به خواننده معرّفی میکند. علیرغم اینکه محور اصلی تداعیهای داستان غالباً بر اساس دو اصل مشابهت و مجاورت است؛ امّا در برخی مواقع، راوی داستان بدون تصمیم قبلی، خاطرات را بر اساس تضادّی که در آنها وجود دارد به خاطر میآورد؛ ولی یادآوری این خاطرات، همیشه بر اساس تضادّهای معروف و سنّتی نیست.تداعی آزاد از جمله تکنیکهایی است که داستانسرایان از آن برای تعبیر از حوادث داستان و معرّفی شخصیتهای آن به خواننده، استفاده میکنند. عملیاتی که طی آن، افکار و خاطرات بر اساس اصول مشابهت و مجاورت و تضادّ، موجب یادآوری یکدیگر میشوند. با توجه به اینکه از یک طرف، اهمیّت تداعی آزاد، غالباً در تنظیم جریان سیّال ذهن، نمود پیدا میکند و از طرف دیگر، رمان «ذاکرة الجسد» اثر احلام مستغانمی نویسنده الجزائری بر اساس تکنیک جریان سیّال ذهن نوشته شده است، بنابراین تداعی آزاد در آن جایگاه بالایی دارد؛ به همین دلیل، این پژوهش بر اساس تکنیک تداعی آزاد و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، رمان مذکور را مورد بررسی قرار داده است و به نتایجی دست یافته است که مهمترین آنها عبارتند از: تداعی آزاد باعث زیبایی فراوان، تنوّع محتویات و رنگارنگی تصاویر این اثر ادبی شده است و آن را از حالتی تکراری که باعث خستگی خواننده میشود، درآورده است. نویسنده با یادآوری خاطرات شخصیّتهای رمان و با استفاده از اصل مشابهت که بیشترین کاربرد را در این رمان داشته باشد، جزئیات شخصیّتهای داستان، مشکلات، آرزوها و ویژگیهای روحی و رفتاری آنان را بیان کرده است. او با استفاده از مجاورت زمانی و مکانی که از اصول تداعی آزاد هستند، افراد مشهور فراوانی، از جمله؛ افراد انقلابی الجزائر، نقّاشان، شاعران و بسیاری از جریانهای تاریخی و مصیبتهای آن و نیز مکانهایی که این حوادث در آنجا به وقوع پیوسته را به خواننده معرّفی میکند. علیرغم اینکه محور اصلی تداعیهای داستان غالباً بر اساس دو اصل مشابهت و مجاورت است؛ امّا در برخی مواقع، راوی داستان بدون تصمیم قبلی، خاطرات را بر اساس تضادّی که در آنها وجود دارد به خاطر میآورد؛ ولی یادآوری این خاطرات، همیشه بر اساس تضادّهای معروف و سنّتی نیست.انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361175820210522دراسة دوافع تعلم اللغة العربية لدى طلاب جامعة شيراز بناءً على نظام التحفيز الذاتي للغة الثانيةدراسة دوافع تعلم اللغة العربية لدى طلاب جامعة شيراز بناءً على نظام التحفيز الذاتي للغة الثانية7192123122ARيوسف نظرياستادیار بخش زبان و ادبیات عربی دانشگاه شیراز0000-0002-8904-6843دانش محمدیاستادیار بخش زبان و ادبیات عربی دانشگاه شیراز0000-0003-1999-6947حميد زارعي فرداستاديار بخش آمار دانشگاه جهرمJournal Article20201003تبحث هذه الدراسة دوافع تعلم اللغة العربية کلغة أجنبية لدی طلاب جامعة شيراز وتستند على نظرية دورني في "نظام التحفيز الذاتي للغة الثانية". تمت دراسة ستة عشر متغيرا قدّمها دورنی في نظریته للتعرف على الحوافز. وتستخدم الدراسة المنهج المسحي واستبيان قدمه دورني (2010) لتقييم تعلم اللغة الثانية. تمت دراسة 96 طالبًا وطالبة من طلاب اللغة العربية وآدابها بجامعة شيراز، الذين التحقوا بالجامعة بين عامي 2015 و 2018. تم استخدام برنامج SPSS لتحليل البيانات وتم تصميم نموذج هيکلي للعلاقات بين المتغيرات باستخدام برنامج AMOS. تشير النتائج إلى أن عامل "الهدف" له أشد علاقة إيجابية بمتغيرات "الحوافز الآلية" و "الاتجاه نحو الثقافة والمجتمع العربي" و "الاتجاه نحو تعلم اللغة العربية" و "الذات المثالية" على التوالي. من ناحية أخرى، أُظهر لـ"تأثير الأسرة" الارتباط الأکثر سلبية مع هذا المتغیر. وقد تأثر "الهدف" بشکل مباشر بمتغیر "موقف تعلم اللغة العربية". وغالبًا ما يکون تفاعل المتغیرات إيجابيًا، وفقط لـ"تأثیر الأسرة" أثر سلبي على متغير "الحوافز الآلية" بينما يقلل من تأثير متغير "الاتجاه نحو تعلم اللغة العربية".تبحث هذه الدراسة دوافع تعلم اللغة العربية کلغة أجنبية لدی طلاب جامعة شيراز وتستند على نظرية دورني في "نظام التحفيز الذاتي للغة الثانية". تمت دراسة ستة عشر متغيرا قدّمها دورنی في نظریته للتعرف على الحوافز. وتستخدم الدراسة المنهج المسحي واستبيان قدمه دورني (2010) لتقييم تعلم اللغة الثانية. تمت دراسة 96 طالبًا وطالبة من طلاب اللغة العربية وآدابها بجامعة شيراز، الذين التحقوا بالجامعة بين عامي 2015 و 2018. تم استخدام برنامج SPSS لتحليل البيانات وتم تصميم نموذج هيکلي للعلاقات بين المتغيرات باستخدام برنامج AMOS. تشير النتائج إلى أن عامل "الهدف" له أشد علاقة إيجابية بمتغيرات "الحوافز الآلية" و "الاتجاه نحو الثقافة والمجتمع العربي" و "الاتجاه نحو تعلم اللغة العربية" و "الذات المثالية" على التوالي. من ناحية أخرى، أُظهر لـ"تأثير الأسرة" الارتباط الأکثر سلبية مع هذا المتغیر. وقد تأثر "الهدف" بشکل مباشر بمتغیر "موقف تعلم اللغة العربية". وغالبًا ما يکون تفاعل المتغیرات إيجابيًا، وفقط لـ"تأثیر الأسرة" أثر سلبي على متغير "الحوافز الآلية" بينما يقلل من تأثير متغير "الاتجاه نحو تعلم اللغة العربية".انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361175820210522تحليل محتوى کتب "اللغة العربية، لغة القرآن" للمرحلة الثانویة (العامة)
في ضوء البرنامج الدراسی و المنهج التواصلي لتعلیم اللغةتحليل محتوى کتب "اللغة العربية، لغة القرآن" للمرحلة الثانویة (العامة)
في ضوء البرنامج الدراسی و المنهج التواصلي لتعلیم اللغة93114113667ARمسعود فکریدانشیارگروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه تهرانسعداله همایونیاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه تهرانعبدالحسین فقهیدانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه تهراناعظم خواجه تاج یزدیدانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی پردیس البرز دانشگاه تهرانJournal Article20200222إنّ لتعليم اللغة الثانیة، أهمية خاصة، وذلک بسبب سماته الثقافية والإيديولوجية. بالإضافة إلی تبینه الأهداف الجزئية والإستراتيجيات التعليمية والثقافية في إطار الإستراتيجيات العامة للنظام التعليمي. یبدو من خلال تحليل کتب "اللغة العربية، لغة القرآن" في المدارس الثانوية، أنّ هذه المصادر، لم تدوّن لهدف تعلیم اللغة العربية وظیفیاً، بل دوّنت لأغراض ثانوية ومعیّنة، فمنها فهم لغة القرآن، والنصوص الدينية، واللغة الفارسية. واعتمد منهج البحث علی تحليل محتوى الکتب المذکورة، وفقاً لِسبعة معاییر رئيسية و37 معیاراً فرعياً على مستوى المفردات، والنصوص، والقواعد، والتمارين، والمهارات اللغویة والثقافة. ویعالج مدى انطباقها مع أهداف البرنامج الدراسي من ناحية ومعايير المنهج الاتصالي من الناحیة الأخری. وأظهرت نتائج الدراسة أن محتوى الکتب العربية الجدیدة، بلغت المستوى الجید فی 49٪ من المعاییر و36٪ المستوى المتوسط و15٪ المستوى الضعيف. وبناء علی هذه الإحصائية فتهدف هذه الکتب إلی تحقیق أهداف البرنامج الدراسي، بالترکيز على المفردات القرآنية، والمفاهيم الدينية ــــ الأخلاقية والثقافة الإسلامية ــــ الإیرانیة وباستخدام 190آية و120حديثاً في معظم النصوص والتدريبات والصور. و لم تهتمّ کثیراً بمعايير المنهج التواصلي مثل الجدولة والتمارين الجماعية والنّصية وتنسیق المهارات اللغویة.إنّ لتعليم اللغة الثانیة، أهمية خاصة، وذلک بسبب سماته الثقافية والإيديولوجية. بالإضافة إلی تبینه الأهداف الجزئية والإستراتيجيات التعليمية والثقافية في إطار الإستراتيجيات العامة للنظام التعليمي. یبدو من خلال تحليل کتب "اللغة العربية، لغة القرآن" في المدارس الثانوية، أنّ هذه المصادر، لم تدوّن لهدف تعلیم اللغة العربية وظیفیاً، بل دوّنت لأغراض ثانوية ومعیّنة، فمنها فهم لغة القرآن، والنصوص الدينية، واللغة الفارسية. واعتمد منهج البحث علی تحليل محتوى الکتب المذکورة، وفقاً لِسبعة معاییر رئيسية و37 معیاراً فرعياً على مستوى المفردات، والنصوص، والقواعد، والتمارين، والمهارات اللغویة والثقافة. ویعالج مدى انطباقها مع أهداف البرنامج الدراسي من ناحية ومعايير المنهج الاتصالي من الناحیة الأخری. وأظهرت نتائج الدراسة أن محتوى الکتب العربية الجدیدة، بلغت المستوى الجید فی 49٪ من المعاییر و36٪ المستوى المتوسط و15٪ المستوى الضعيف. وبناء علی هذه الإحصائية فتهدف هذه الکتب إلی تحقیق أهداف البرنامج الدراسي، بالترکيز على المفردات القرآنية، والمفاهيم الدينية ــــ الأخلاقية والثقافة الإسلامية ــــ الإیرانیة وباستخدام 190آية و120حديثاً في معظم النصوص والتدريبات والصور. و لم تهتمّ کثیراً بمعايير المنهج التواصلي مثل الجدولة والتمارين الجماعية والنّصية وتنسیق المهارات اللغویة.انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361175820210522الأسباب الجذرية للعدولات في رسمي الخط الفارسي والعربيالأسباب الجذرية للعدولات في رسمي الخط الفارسي والعربي115130130939ARاعظم دهقاني نیسیانیدانشآموختة دکتری زبان و ادبيات عربی دانشگاه الزهراءخدیجه (ندا) شاه محمدیدانشآموختة کارشناسی ارشد زبان و ادبيات عربی دانشگاه شهید بهشتیسید حسین مرعشیاستاديار گروه زبان و ادبيات عربی دانشگاه شیراز0000-0003-4748-819xJournal Article20210119یُعتبر رسم الخط قسماً من هویّة اللغة و تأریخها الثقافي و یبیّن التطورات التي تعرّضت لها اللغة طوال الزمن. <br />إن القاعدة في رسم الخط أن تکتب الکلمة کما تنطق إلا أنه قد تحدث العدولات فيه حیث لا تکون المطابقة بین المنطوق والمکتوب. <br />فیعتبر بعض الباحثین، ظاهرة العدول في رسم الخط عفویةً ومن غیر سبب منطقي ونتیجةً عن اعتباطیة النظام اللغوي والآخر یعتبر هذه الظاهرة في رسم الخط الفارسي بتأثّر من الخط العربي. فمن ثمّ ظهور هذه الآراء في عدولات رسم الخط والکشف عن آفاقها یزید في أهمیة هذا البحث. <br />فعالجت هذه المقالة أهم العدولات المشترکة بین رسمي الخط الفارسي والعربي والخاصة بالخط الفارسي بالاعتماد علی المنهجین التوصیفي والتحلیلي وقد توصّلت إلی أن أهم الأسباب في العدولات في رسم الخط هو التأثر من الکتابات القدیمة، التمییز بین الصور المتشابهة، الالتزام علی الشکل الظاهري للکلمة، والظواهر الصوتیة فضلاً عن حفظ جمال الخط.یُعتبر رسم الخط قسماً من هویّة اللغة و تأریخها الثقافي و یبیّن التطورات التي تعرّضت لها اللغة طوال الزمن. <br />إن القاعدة في رسم الخط أن تکتب الکلمة کما تنطق إلا أنه قد تحدث العدولات فيه حیث لا تکون المطابقة بین المنطوق والمکتوب. <br />فیعتبر بعض الباحثین، ظاهرة العدول في رسم الخط عفویةً ومن غیر سبب منطقي ونتیجةً عن اعتباطیة النظام اللغوي والآخر یعتبر هذه الظاهرة في رسم الخط الفارسي بتأثّر من الخط العربي. فمن ثمّ ظهور هذه الآراء في عدولات رسم الخط والکشف عن آفاقها یزید في أهمیة هذا البحث. <br />فعالجت هذه المقالة أهم العدولات المشترکة بین رسمي الخط الفارسي والعربي والخاصة بالخط الفارسي بالاعتماد علی المنهجین التوصیفي والتحلیلي وقد توصّلت إلی أن أهم الأسباب في العدولات في رسم الخط هو التأثر من الکتابات القدیمة، التمییز بین الصور المتشابهة، الالتزام علی الشکل الظاهري للکلمة، والظواهر الصوتیة فضلاً عن حفظ جمال الخط.انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361175820210522مخطّطات حقل المشاعر التصويرية فی روایة «حکایات یوسف تادرس»مخطّطات حقل المشاعر التصويرية فی روایة «حکایات یوسف تادرس»131154120871ARطیبه فتحی ایرانشاهیدانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه لرستان0000-0001-7006-8201سید محمود میرزایی الحسینیدانشیار گروه زبان وادبیات عربی دانشگاه لرستانشیرین پورابراهیمدانشیار گروه زبانشناسی دانشگاه پیام نور تهران0000-0001-8416-5168Journal Article20200809تُعدّ المخطّطات التصويرية أو خطّاطات الصورة من المواضيع المطروحة في اللغويات المعرفية. في هذه المخططات یتخیّل الإنسان بناءً علی تجاربه في مجال المسائل الموضوعية، بِنیً للأمور المجردة في ذهنه والتي تجعلها ممکنة الفهم. لهذه الآلية الذهنية والمعرفية وتحليلها في النصّ السردي دور بارز في تمهيد الطريق لتحقيق الخصائص الفکرية للکاتب وعرض المحتوی الذهني و جعله ملموسًا من جهة وکيفية فهم الجمهور العالم الداخلي للکاتب من جهة أخری. یهدف البحث الحالي إلی دراسة المخططات الهيکلية في مجال المشاعر في روایة «حکایات یوسف تادرس» للکاتب المصري عادل عصمت، بناءً علی آراء لايکوف وجونسون وباستخدام المنهج الوصفي- التحلیلي؛ لذلک تمّ استخراج المخططات التي تکوّن مفاهیم عاطفیة مثل الرغبة والخوف والحبّ وما إلی ذلک في لغة الروایة، من النصّ بأکمله. ونظرًا لاتّساع المخططات المرئیة والمساحة الصغیرة للمقال، تمّت دراسة ثلاثة أنواع من المخططات الاحتوائیة والحرکیة والکمّیة. تظهر النتائج علی أنّ الروایة تتکوّن من قصص قصیرة وشبه مترابطة إلّا أنّ التعبیر عن المشاعر وجعلها ملموسة ومجسّدة يعدّ من أهداف الروائي والموضوع السائد في تفکیره. وأیضًا إنّ المخططات الحجمیة لها تکرار أکثر بالنسبة إلی الأنواع الأخری التي تمّ التعبیر عنها في معظم الحالات بواسطة «في» الجارّة؛ وأن إحساس«الرغبة» احتلّ الرتبة العلیا في تکرار المخططات وإحساس «الغضب» هو الأقلّ رتبة فیها.تُعدّ المخطّطات التصويرية أو خطّاطات الصورة من المواضيع المطروحة في اللغويات المعرفية. في هذه المخططات یتخیّل الإنسان بناءً علی تجاربه في مجال المسائل الموضوعية، بِنیً للأمور المجردة في ذهنه والتي تجعلها ممکنة الفهم. لهذه الآلية الذهنية والمعرفية وتحليلها في النصّ السردي دور بارز في تمهيد الطريق لتحقيق الخصائص الفکرية للکاتب وعرض المحتوی الذهني و جعله ملموسًا من جهة وکيفية فهم الجمهور العالم الداخلي للکاتب من جهة أخری. یهدف البحث الحالي إلی دراسة المخططات الهيکلية في مجال المشاعر في روایة «حکایات یوسف تادرس» للکاتب المصري عادل عصمت، بناءً علی آراء لايکوف وجونسون وباستخدام المنهج الوصفي- التحلیلي؛ لذلک تمّ استخراج المخططات التي تکوّن مفاهیم عاطفیة مثل الرغبة والخوف والحبّ وما إلی ذلک في لغة الروایة، من النصّ بأکمله. ونظرًا لاتّساع المخططات المرئیة والمساحة الصغیرة للمقال، تمّت دراسة ثلاثة أنواع من المخططات الاحتوائیة والحرکیة والکمّیة. تظهر النتائج علی أنّ الروایة تتکوّن من قصص قصیرة وشبه مترابطة إلّا أنّ التعبیر عن المشاعر وجعلها ملموسة ومجسّدة يعدّ من أهداف الروائي والموضوع السائد في تفکیره. وأیضًا إنّ المخططات الحجمیة لها تکرار أکثر بالنسبة إلی الأنواع الأخری التي تمّ التعبیر عنها في معظم الحالات بواسطة «في» الجارّة؛ وأن إحساس«الرغبة» احتلّ الرتبة العلیا في تکرار المخططات وإحساس «الغضب» هو الأقلّ رتبة فیها.انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361175820210522تحديد الاحتياجات التعليمية والمهارية والرؤيوية لأعضاء هيئة التدريس في فرع اللغة العربية وآدابها من وجهة نظر الطلاب (دراسة حالة: طلاب البکالوريوس والماجستير في اختصاص الأدب العربي بالجامعات الحکومية الإيرانية)تحديد الاحتياجات التعليمية والمهارية والرؤيوية لأعضاء هيئة التدريس في فرع اللغة العربية وآدابها من وجهة نظر الطلاب (دراسة حالة: طلاب البکالوريوس والماجستير في اختصاص الأدب العربي بالجامعات الحکومية الإيرانية)155180124801ARمصطفي عزيزي شمامياستاديار گروه علوم تربيتي، دانشگاه مازندرانمهدي شاهرخاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه مازندران0000-0001-8137-2102نيلوفر محرميدانشجوي کارشناسي ارشد گروه علوم تربيتي دانشگاه مازندرانJournal Article20200802هدف هذه الدراسة تحديد الاحتياجات التعليمية والمهارية والرؤيوية لأعضاء هيئة التدريس في مجال اللغة العربية وآدابها وفق آراء طلاب البکالوريوس والماجستير في اختصاص الأدب العربي في الجامعات الحکومية الإيرانية. منهج البحث مزيج من المنهجين النوعي والکمي والذي تمّ إجراؤه على مرحلتين: في المرحلة الأولى أجريت مقابلات شبه منظمة مع 25 من الأساتذة المتخصصين في مجال اللغة العربية وآدابها بشکل مستهدف، من أجل تحديد أهم الاحتياجات التعليمية للأساتذة، ثمّ حُلّلت المعلومات التي جُمعت باستخدام طريقة الترميز الموضوعي، کما صُنفت المؤشرات المرتبطة في 6 مجالات عامة. في المرحلة الثانية من أجل تحديد أولويات کلٍّ من المجالات، اختير 486 طالباً کعينة باستخدام طريقة أخذ العينات من فئة التخصيص النسبي من بين 6000 طالب البکالوريوس وطلاب الماجستير في اختصاص الأدب العربي، کما اختير 10 جامعات من بين 31 جامعة حکومية ايرانية بشکل مستهدف. أظهرت النتائج أنّه من أهم الاحتياجات التعليمية للأساتذة هو إتقان اللغة العربية ومفرداتها في مجال المعرفة المطلوبة؛ وإجادة المهارات اللغوية في مجال المهارات المطلوبة؛ ومراعاة الأخلاقيات العلمية والأکاديمية في مجال طرق التدريس؛ ومراقبة المسافة اللازمة في مجال القضايا المتعلقة بالصف والطلاب حفاظاً على الخصوصية الأخلاقية؛ والسعي وراء النقل الصحيح لمحتوى الدروس للطلاب في مجال المحتوى التعليمي؛ والتقييم العادل البعيد عن المخاوف والهوامش في مجال طرق التقييم. کما لا توجد فروق ذات دلالة إحصائية بين المرحلة الدراسية ووجهات الطلاب حول احتياجات الأساتذة باستثناء مکوّني المحتوى التعليمي وطريقة التقييم.هدف هذه الدراسة تحديد الاحتياجات التعليمية والمهارية والرؤيوية لأعضاء هيئة التدريس في مجال اللغة العربية وآدابها وفق آراء طلاب البکالوريوس والماجستير في اختصاص الأدب العربي في الجامعات الحکومية الإيرانية. منهج البحث مزيج من المنهجين النوعي والکمي والذي تمّ إجراؤه على مرحلتين: في المرحلة الأولى أجريت مقابلات شبه منظمة مع 25 من الأساتذة المتخصصين في مجال اللغة العربية وآدابها بشکل مستهدف، من أجل تحديد أهم الاحتياجات التعليمية للأساتذة، ثمّ حُلّلت المعلومات التي جُمعت باستخدام طريقة الترميز الموضوعي، کما صُنفت المؤشرات المرتبطة في 6 مجالات عامة. في المرحلة الثانية من أجل تحديد أولويات کلٍّ من المجالات، اختير 486 طالباً کعينة باستخدام طريقة أخذ العينات من فئة التخصيص النسبي من بين 6000 طالب البکالوريوس وطلاب الماجستير في اختصاص الأدب العربي، کما اختير 10 جامعات من بين 31 جامعة حکومية ايرانية بشکل مستهدف. أظهرت النتائج أنّه من أهم الاحتياجات التعليمية للأساتذة هو إتقان اللغة العربية ومفرداتها في مجال المعرفة المطلوبة؛ وإجادة المهارات اللغوية في مجال المهارات المطلوبة؛ ومراعاة الأخلاقيات العلمية والأکاديمية في مجال طرق التدريس؛ ومراقبة المسافة اللازمة في مجال القضايا المتعلقة بالصف والطلاب حفاظاً على الخصوصية الأخلاقية؛ والسعي وراء النقل الصحيح لمحتوى الدروس للطلاب في مجال المحتوى التعليمي؛ والتقييم العادل البعيد عن المخاوف والهوامش في مجال طرق التقييم. کما لا توجد فروق ذات دلالة إحصائية بين المرحلة الدراسية ووجهات الطلاب حول احتياجات الأساتذة باستثناء مکوّني المحتوى التعليمي وطريقة التقييم.