انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361124120170228بازتاب واقعگرایی عقلانی در آثار أمین الریحانیبازتاب واقعگرایی عقلانی در آثار أمین الریحانی11817212ARمریم هاشمیاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیمعصومه نعمتی قزوینیاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیJournal Article20150421مکتب واقعگرایی، عکسالعملی در برابر مکتب رمانتیسم است. پیروان این مکتب بر این باورند که واقعیت باید آنگونه که هست بررسی شود و هنرمند باید ابعاد مهم موضوعی را که میخواهد به اطلاع مردم برساند، برجسته سازد؛ بهنحویکه واقعیت را به طور دقیق انعکاس دهد و از هر نوع ابهام و گنگی به دور باشد. واقعگرایی عقلانی یکی از فروع واقعگرایی طبیعی است که در آن عقل به عنوان اصلیترین منبع معرفت و تفکر بشری قلمداد میشود. بر اساس این مکتب غرض از تربیت انسان رسیدن به سعادت است که تحقق آن تنها با پرورش انسانی متعادل که دارای قوای جسمانی و روحانی هماهنگ باشد، ممکن میشود. امین ریحانی(1876-1940) یکی از اندیشمندان و مصلحان اجتماعی برجستة عرب و از پیشگامان تفکر رئالیستی بهویژه رئالیسم عقلگرا به شمار میآید. مقالة حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به مطالعه بنمایههای تفکر واقعگرایی عقلانی از خلال پنج اثر برگزیدة وی ـ فن و أدب، أنتم الشعراء، هتاف الأودیة، بذور للزارعین، الریحانیات و قومیات ـ پرداخته است. نتایج بهدستآمده نشان میدهد، ریحانی با توجه به حضور طولانیمدت در غرب و اثرپذیری از جریانهای فکری غرب، در تحلیل مسائل پیرامون خود نگاهی واقعگرا و عقلانی دارد. بازتاب این نوع تفکر ریحانی در قالب چهار محور شعر، نگارش، تعلیم و تربیت، دین مشاهده میشود. <br /> مکتب واقعگرایی، عکسالعملی در برابر مکتب رمانتیسم است. پیروان این مکتب بر این باورند که واقعیت باید آنگونه که هست بررسی شود و هنرمند باید ابعاد مهم موضوعی را که میخواهد به اطلاع مردم برساند، برجسته سازد؛ بهنحویکه واقعیت را به طور دقیق انعکاس دهد و از هر نوع ابهام و گنگی به دور باشد. واقعگرایی عقلانی یکی از فروع واقعگرایی طبیعی است که در آن عقل به عنوان اصلیترین منبع معرفت و تفکر بشری قلمداد میشود. بر اساس این مکتب غرض از تربیت انسان رسیدن به سعادت است که تحقق آن تنها با پرورش انسانی متعادل که دارای قوای جسمانی و روحانی هماهنگ باشد، ممکن میشود. امین ریحانی(1876-1940) یکی از اندیشمندان و مصلحان اجتماعی برجستة عرب و از پیشگامان تفکر رئالیستی بهویژه رئالیسم عقلگرا به شمار میآید. مقالة حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به مطالعه بنمایههای تفکر واقعگرایی عقلانی از خلال پنج اثر برگزیدة وی ـ فن و أدب، أنتم الشعراء، هتاف الأودیة، بذور للزارعین، الریحانیات و قومیات ـ پرداخته است. نتایج بهدستآمده نشان میدهد، ریحانی با توجه به حضور طولانیمدت در غرب و اثرپذیری از جریانهای فکری غرب، در تحلیل مسائل پیرامون خود نگاهی واقعگرا و عقلانی دارد. بازتاب این نوع تفکر ریحانی در قالب چهار محور شعر، نگارش، تعلیم و تربیت، دین مشاهده میشود. <br /> انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361124120170228عشق اگزیستانسیالیستی در رمانهای
«جیل القدر» و«ثائر محترف» أثر مطاع صفدیعشق اگزیستانسیالیستی در رمانهای
«جیل القدر» و«ثائر محترف» أثر مطاع صفدی193813966ARMajid Mohammadi Bayazidiدانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه تربیت مدرسخلیل پروینیاستاد گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه تربیت مدرسکبری روشنفکردانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20150819مفهوم عشق در فلسفة اگزیستانسیالیسم با نگاه این فلسفه به دیگری پیوندی ناگسستنی دارد. این فلسفه دیگری را تهدیدی بر سر راه آزادی مطلق میداند. ازاینرو مرد اگزیستانسیالیستی به زن به عنوان دیگری نگاه میکند که قصد تملک و به بند کشیدن او را دارد؛ به همین خاطر او یا به ارتباطهای عاشقانه تن نمیدهد و یا سعی میکند استقلال و آزادی خود را در اینگونه روابط حفظ کند. مطاع صفدی به عنوان یکی از تأثیرپذیرندهترین رماننویسان عرب از فلسفة اگزیستانسیالیست، به روابط عاشقانه بین زن و مرد در رمانهای «جیل القدر» و «ثائر محترف»، رنگوبوی اگزیستانسیالیستی بخشیدهاست. این پژوهش در نظر دارد با تکیه بر روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی مفهوم عشق و جایگاه زن در آن، در این دو رمان بپردازد. نتایج نشان میدهد که قهرمانان این دو رمان بر اساس نگاهشان به دیگری، نهتنها از عشق ورزیدن به زن ناتوانند، بلکه به ناممکن بودن عشق اعتقاد دارند، بهطوریکه آنها عشق را نوعی نزاع بین عاشق و معشوق تصور میکنند و بر استقلال دو طرف در این گونه روابط تأکید میورزند. درنتیجه زن در این نوع روابط، فقط در جسمش خلاصه میشود و به یک موضوع جنسی صرف تبدیل میگردد.مفهوم عشق در فلسفة اگزیستانسیالیسم با نگاه این فلسفه به دیگری پیوندی ناگسستنی دارد. این فلسفه دیگری را تهدیدی بر سر راه آزادی مطلق میداند. ازاینرو مرد اگزیستانسیالیستی به زن به عنوان دیگری نگاه میکند که قصد تملک و به بند کشیدن او را دارد؛ به همین خاطر او یا به ارتباطهای عاشقانه تن نمیدهد و یا سعی میکند استقلال و آزادی خود را در اینگونه روابط حفظ کند. مطاع صفدی به عنوان یکی از تأثیرپذیرندهترین رماننویسان عرب از فلسفة اگزیستانسیالیست، به روابط عاشقانه بین زن و مرد در رمانهای «جیل القدر» و «ثائر محترف»، رنگوبوی اگزیستانسیالیستی بخشیدهاست. این پژوهش در نظر دارد با تکیه بر روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی مفهوم عشق و جایگاه زن در آن، در این دو رمان بپردازد. نتایج نشان میدهد که قهرمانان این دو رمان بر اساس نگاهشان به دیگری، نهتنها از عشق ورزیدن به زن ناتوانند، بلکه به ناممکن بودن عشق اعتقاد دارند، بهطوریکه آنها عشق را نوعی نزاع بین عاشق و معشوق تصور میکنند و بر استقلال دو طرف در این گونه روابط تأکید میورزند. درنتیجه زن در این نوع روابط، فقط در جسمش خلاصه میشود و به یک موضوع جنسی صرف تبدیل میگردد.انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361124120170228حذف در تعبیر قرآنی و جایگاه آن در ترجمه فارسی
(حذف فعل برای نمونه)حذف در تعبیر قرآنی و جایگاه آن در ترجمه فارسی
(حذف فعل برای نمونه)396014149ARاصغر شهبازیدانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه اصفهانحمید احمدیاندانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه اصفهانJournal Article20151021اسلوب حذف از اسالیب بلاغی مهم و از وجوه اعجاز بیانی آیات قرآن کریم به شمار میآید. اهمیت این پدیدة پرکاربرد قرآنی در رسیدن به معنا و مضمون صحیح آیات بیشتر جلوه مینماید؛ چراکه دریافت مضمون بسیاری از آیات بدون توجه به مواضع حذف و اغراض معنایی آن امکانپذیر نیست. این امر در انسجام و پیوستگی ترجمه تأثیری برجسته دارد. ازجمله محذوفات قرآنی، حذف «فعل» است که یکی از ارکان اصلی جمله به شمار میآید و با اهداف معنایی خاص حذف میشود. در این مقاله تلاش میشود تا ضمن بررسی افعال محذوف و نقش آن در فهم معنا، اثر آن در چهار ترجمه فارسی ارزیابی شود. در بررسی حاضر که به شیوة توصیفی ـ تحلیلی انجام پذیرفت، به نظر میرسد که انگیزههای معنایی حذف و ذکر تقدیر از یک سو و اختلاف ساختاری دو زبان از نظر دستوری از سوی دیگر، ترجمه محذوف را با چالشهایی روبهرو ساختهاست. از برجستهترین اشکالات ترجمههای مورد بررسی میتوان به مواردی چون: اهمال اهداف معنایی حذف، عدم توجه به ساختار دستوری آیات و بیتوجهی به کاربرد دقیق علائم نگارشی اشاره کرد.اسلوب حذف از اسالیب بلاغی مهم و از وجوه اعجاز بیانی آیات قرآن کریم به شمار میآید. اهمیت این پدیدة پرکاربرد قرآنی در رسیدن به معنا و مضمون صحیح آیات بیشتر جلوه مینماید؛ چراکه دریافت مضمون بسیاری از آیات بدون توجه به مواضع حذف و اغراض معنایی آن امکانپذیر نیست. این امر در انسجام و پیوستگی ترجمه تأثیری برجسته دارد. ازجمله محذوفات قرآنی، حذف «فعل» است که یکی از ارکان اصلی جمله به شمار میآید و با اهداف معنایی خاص حذف میشود. در این مقاله تلاش میشود تا ضمن بررسی افعال محذوف و نقش آن در فهم معنا، اثر آن در چهار ترجمه فارسی ارزیابی شود. در بررسی حاضر که به شیوة توصیفی ـ تحلیلی انجام پذیرفت، به نظر میرسد که انگیزههای معنایی حذف و ذکر تقدیر از یک سو و اختلاف ساختاری دو زبان از نظر دستوری از سوی دیگر، ترجمه محذوف را با چالشهایی روبهرو ساختهاست. از برجستهترین اشکالات ترجمههای مورد بررسی میتوان به مواردی چون: اهمال اهداف معنایی حذف، عدم توجه به ساختار دستوری آیات و بیتوجهی به کاربرد دقیق علائم نگارشی اشاره کرد.انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361124120170228تصویر شعری میراث ادبی در شعر سمیح القاسمتصویر شعری میراث ادبی در شعر سمیح القاسم618217356ARمحسن پیشوایی علویاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه کردستانگلاله حسینپناهیکارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه کردستانJournal Article20131211این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی تصویر شعری میراث ادبی در شعر سمیح القاسم میپردازد. در خلال این بررسی، به نمونههای منطبق با مظاهر و نمودهای این میراث در شعر این شاعر پرداخته میشود. نشان دادن جلوههای دلالتی تصویر شعری و نقش آنها در تصویر سازی شاعر و انتقال آنها به مخاطب، از دیگر اهداف و کارهای انجام شده در این مقاله است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بکارگیری میراث ادبی در شعر سمیح القاسم، بیانگر پیوند و رابطهی قوی و عمیق میان افکار شاعر و شرایط عصر و زمان او، با گنجینهی میراث ادبی ملت اوست. و این ناشی از آگاهی و بینش شاعر نسبت به حضور معنویاش در گذشته، و حضور گذشته در حال، و قطعیت استمرار آن در آینده است. تصویر شعری انعکاس یافته در میراث، نشاندهندهی توانایی ادبی شاعر در القای معانی و مفاهیم، خلق تصاویر زنده و پویا، و ایجاد تنوع و تازگی است. علاوه بر آن که این تصاویر از لحاظ خصوصیات فنی و ادبی، کاملاً متفاوت از تصاویر موجود در اشعار گذشتگان است. رمز، تشخیص و جانبخشی، تکرار، تناقض میان عناصر تصویر و تنوع آنها، بکارگیری الگوهای میراثی موافق و متناسب با مفهوم مورد نظر شاعر و یا مخالف و متفاوت با آن، و تداخل تصویرها، از جمله مهمترین تکنیکهای مورد استفادهی سمیح القاسم در بهرهگیری از میراث ادبی و فراخوانی آن در شعر خود است.این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی تصویر شعری میراث ادبی در شعر سمیح القاسم میپردازد. در خلال این بررسی، به نمونههای منطبق با مظاهر و نمودهای این میراث در شعر این شاعر پرداخته میشود. نشان دادن جلوههای دلالتی تصویر شعری و نقش آنها در تصویر سازی شاعر و انتقال آنها به مخاطب، از دیگر اهداف و کارهای انجام شده در این مقاله است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بکارگیری میراث ادبی در شعر سمیح القاسم، بیانگر پیوند و رابطهی قوی و عمیق میان افکار شاعر و شرایط عصر و زمان او، با گنجینهی میراث ادبی ملت اوست. و این ناشی از آگاهی و بینش شاعر نسبت به حضور معنویاش در گذشته، و حضور گذشته در حال، و قطعیت استمرار آن در آینده است. تصویر شعری انعکاس یافته در میراث، نشاندهندهی توانایی ادبی شاعر در القای معانی و مفاهیم، خلق تصاویر زنده و پویا، و ایجاد تنوع و تازگی است. علاوه بر آن که این تصاویر از لحاظ خصوصیات فنی و ادبی، کاملاً متفاوت از تصاویر موجود در اشعار گذشتگان است. رمز، تشخیص و جانبخشی، تکرار، تناقض میان عناصر تصویر و تنوع آنها، بکارگیری الگوهای میراثی موافق و متناسب با مفهوم مورد نظر شاعر و یا مخالف و متفاوت با آن، و تداخل تصویرها، از جمله مهمترین تکنیکهای مورد استفادهی سمیح القاسم در بهرهگیری از میراث ادبی و فراخوانی آن در شعر خود است.انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361124120170228بررسی معناشناختی باهمآیی واژگانی در شعر زهیر بن أبی سلمیبررسی معناشناختی باهمآیی واژگانی در شعر زهیر بن أبی سلمی8310217128ARسید محمود میرزایی الحسینیاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه لرستانعلی نظریدانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه لرستانیونس ولیئیدانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه لرستانJournal Article20141228شعر زهیر بن أبی سلمی، شاعر عرب پیش از اسلام، در کنار مضامین حکمی، از انسجام واژگانی برجستهای برخوردار است. با تأمل در شعر وی درمییابیم که باهمآیی در سطح واژگان به انسجام واژگانی در دیوان شاعر انجامیده و نقش مهمی در مضمونپردازی و استواری ترکیبها و تعبیرهای ادبی ایفا نمودهاست. <br />اصطلاح باهمآیی واژگانی بیانگر روندی است که طی آن یک واژه با واژه یا واژگان دیگری با هم به کار میروند. این موضوع از موضوعات مهم و تعیینکننده در معناشناسی به شمار میآید و نقش برجستهای در کشف دلالت ترکیبها و الفاظ بازی میکند. این پدیده، همچنین از زیبایی و درهمتنیدگی زبان، دقت و چیرهدستی شاعر در گزینش واژگان و چینش آنها در یک بافت بدیع زبانی پرده برمیدارد. <br />این مقاله با بهکارگیری روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی باهمآییهای واژگانی در شعر زهیر میپردازد و در پی شناسایی انواع باهمآییهای واژگانی بهکارگرفتهشده در شعر وی و تبیین نقشی است که این پدیدة زبانی در مشخصنمودن معنای واژگان و ترکیبها و در درک عمیق شعر دارد. همچنین پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که باهمآییهای واژگانی در دیوان زهیر بیشتر به چه حوزههایی از معنا اختصاص دارد؟ <br />نتایج نشان داد که باهمآییهای واژگانی دیوان شاعر به دو صورت اسمی و فعلی است، در انواع مختلفی به کار گرفته شدهاست، و حوزة معنایی جنگ بیشترین باهمآیی را به خود اختصاص دادهاست.شعر زهیر بن أبی سلمی، شاعر عرب پیش از اسلام، در کنار مضامین حکمی، از انسجام واژگانی برجستهای برخوردار است. با تأمل در شعر وی درمییابیم که باهمآیی در سطح واژگان به انسجام واژگانی در دیوان شاعر انجامیده و نقش مهمی در مضمونپردازی و استواری ترکیبها و تعبیرهای ادبی ایفا نمودهاست. <br />اصطلاح باهمآیی واژگانی بیانگر روندی است که طی آن یک واژه با واژه یا واژگان دیگری با هم به کار میروند. این موضوع از موضوعات مهم و تعیینکننده در معناشناسی به شمار میآید و نقش برجستهای در کشف دلالت ترکیبها و الفاظ بازی میکند. این پدیده، همچنین از زیبایی و درهمتنیدگی زبان، دقت و چیرهدستی شاعر در گزینش واژگان و چینش آنها در یک بافت بدیع زبانی پرده برمیدارد. <br />این مقاله با بهکارگیری روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی باهمآییهای واژگانی در شعر زهیر میپردازد و در پی شناسایی انواع باهمآییهای واژگانی بهکارگرفتهشده در شعر وی و تبیین نقشی است که این پدیدة زبانی در مشخصنمودن معنای واژگان و ترکیبها و در درک عمیق شعر دارد. همچنین پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که باهمآییهای واژگانی در دیوان زهیر بیشتر به چه حوزههایی از معنا اختصاص دارد؟ <br />نتایج نشان داد که باهمآییهای واژگانی دیوان شاعر به دو صورت اسمی و فعلی است، در انواع مختلفی به کار گرفته شدهاست، و حوزة معنایی جنگ بیشترین باهمآیی را به خود اختصاص دادهاست.انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361124120170228دراسة التضاد ودورها فی تفسیر القرآن الکریم
(معتمدة علی تفسیر التبیان للشیخ الطوسی والمیزان للعلامة الطباطبائی)دراسة التضاد ودورها فی تفسیر القرآن الکریم
(معتمدة علی تفسیر التبیان للشیخ الطوسی والمیزان للعلامة الطباطبائی)10312617221ARزهرا فریددانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، ایرانمحمود شکیبعضو هیئتعلمی گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه آزاد، واحد علوم و تحقیقات تهران، ایرانJournal Article20140610إنّ الخطوة الأولی للوصول إلی معارف القرآن الکریم العمیقة هی معرفة معانی الألفاظ الموجودة فیها نحو الأضداد وهی التی تعدّ قسما من المشترک اللفظی أو متعددة المعانی تطلق علی ألفاظ تتصرف إلی معنیین متضادین؛ وبما أن لها دور هام فی تفسیر الآیات وترجمتها فقد وقعت من القدیم محل اهتمام المفسرین. حصولاً علی تفسیر واضح عن هذه الکلمات التی تحمل معنیان متضادان خاصة فی الآیات القرآنیه، علینا أن نطلع علی رؤیة المفسرین واللغویین الخبراء الذین یقدّمون تفسیرا وافیاً معتمدا علی الشواهد. <br />یحاول هذا المقال أن یدرس هذه الظاهرة، حیث یعرض أولاً موجزا عن خلفیة الأضداد ووجهات النظر المختلفة عن وجود هذه الألفاظ فی اللغة العربیة والقرآن الکریم، ثم ینتقل إلی معالجة هذه الظاهرة اللغویة التی لا یمکن انکارها، فی تفسیر التبیان للشیخ الطوسی والمیزان للعلامة الطباطبایی. جاءت فکرة هذا البحث بسبب إیماننا بأهمیة هذین التفسیرین وکثرة المباحث اللغویة فیهما ومن ثم اهتمام کلا المفسرین إلی مکانة هذه الألفاظ فی تفسیر الآیات القرآنیة. من أهم النتائج التی توصلت إلیها المقالة هی: إثبات وجود ظاهرة الأضداد فی اللغة العربیة والقرآن الکریم من قبل هذین المفسرین، واستخدام معانی هذه الکلمات المتضادة فی تفسیر الآیات، واتساع دائرة البحث لظاهرة الأضداد فی التبیان بالنسبة إلی تفسیر المیزان. وکذلک اهتمام کلا المفسرین بعوامل ظهور ظاهرة الأضداد فی اللغة.إنّ الخطوة الأولی للوصول إلی معارف القرآن الکریم العمیقة هی معرفة معانی الألفاظ الموجودة فیها نحو الأضداد وهی التی تعدّ قسما من المشترک اللفظی أو متعددة المعانی تطلق علی ألفاظ تتصرف إلی معنیین متضادین؛ وبما أن لها دور هام فی تفسیر الآیات وترجمتها فقد وقعت من القدیم محل اهتمام المفسرین. حصولاً علی تفسیر واضح عن هذه الکلمات التی تحمل معنیان متضادان خاصة فی الآیات القرآنیه، علینا أن نطلع علی رؤیة المفسرین واللغویین الخبراء الذین یقدّمون تفسیرا وافیاً معتمدا علی الشواهد. <br />یحاول هذا المقال أن یدرس هذه الظاهرة، حیث یعرض أولاً موجزا عن خلفیة الأضداد ووجهات النظر المختلفة عن وجود هذه الألفاظ فی اللغة العربیة والقرآن الکریم، ثم ینتقل إلی معالجة هذه الظاهرة اللغویة التی لا یمکن انکارها، فی تفسیر التبیان للشیخ الطوسی والمیزان للعلامة الطباطبایی. جاءت فکرة هذا البحث بسبب إیماننا بأهمیة هذین التفسیرین وکثرة المباحث اللغویة فیهما ومن ثم اهتمام کلا المفسرین إلی مکانة هذه الألفاظ فی تفسیر الآیات القرآنیة. من أهم النتائج التی توصلت إلیها المقالة هی: إثبات وجود ظاهرة الأضداد فی اللغة العربیة والقرآن الکریم من قبل هذین المفسرین، واستخدام معانی هذه الکلمات المتضادة فی تفسیر الآیات، واتساع دائرة البحث لظاهرة الأضداد فی التبیان بالنسبة إلی تفسیر المیزان. وکذلک اهتمام کلا المفسرین بعوامل ظهور ظاهرة الأضداد فی اللغة.انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361124120170228تحلیل الخطاب السائد فی روایة "أجنحة الفراشة" لمحمد سلماوی
(فی ضوء نظریة تحلیل الخطاب النقدی لنورمن فیرکلاف)تحلیل الخطاب السائد فی روایة "أجنحة الفراشة" لمحمد سلماوی
(فی ضوء نظریة تحلیل الخطاب النقدی لنورمن فیرکلاف)12715217218ARخیریه عچرشاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید چمران اهوازحسن دادخواه طهرانیدانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید چمران اهوازصادق سیاحیاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید چمران اهوازAli Edalatinasabدانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید چمران اهوازJournal Article20151214إنّ نظریة «تحلیل الخطاب النقدی» تعتبر مقاربة جدیدة فی تحلیل الخطاب الذی یعدّ منهجاً من المناهج متعددة التخصصات فی العلوم الإنسانیة والاجتماعیة. تهتم هذه النظریة بانتاج أو تنمیة ایدئولوجیة خاصة، وتعالج المستویات العالیة من الجملة خلال نظرته العلمیة والتطبیقیة إلی النصوص. وبما أن النصوص الحدیثة وخاصة الروایة تحمل دوراً بارزاً فی التغییرات الثقافیة والاجتماعیة، یعدّ تحلیل الخطاب السائد من أهمّ ضروریات الأدب المعاصر. یتبنّی هذا البحث على تحلیل الخطاب النقدی فی ضوء نظریة نورمان فیرکلاف (1941) التی تتحلی ببعض الإتجاهات السابقة لتحلیل الخطاب نحو آراء فوکو. ففی ضوء نظریة تحلیل الخطاب النقدی لفیرکلاف، تمت دراسة روایة «أجنحة الفراشة» لمحمد سلماوی فی ثلاثة مستویات من وصفٍ، وتفسیرٍ، وشرحٍ. تشیر بعض النتائج للدراسة إلی أنّ الکاتب فی مستوی الوصف استخدم علاقة التضاد، والترادف، والتواصل بین الألفاظ لتبیین فکرته، وفی مستوی التفسیر استخدم التناص لتبیین آرائه والتعبیر بتطور الشخصیة المرأة، وفی مستوی الشرح عبّر عن الخطاب السائد وهو الهویة، والحریة، والوطن، ومدی علاقته بالعوامل النصیة والمؤثرات الخارجیة فی النص.إنّ نظریة «تحلیل الخطاب النقدی» تعتبر مقاربة جدیدة فی تحلیل الخطاب الذی یعدّ منهجاً من المناهج متعددة التخصصات فی العلوم الإنسانیة والاجتماعیة. تهتم هذه النظریة بانتاج أو تنمیة ایدئولوجیة خاصة، وتعالج المستویات العالیة من الجملة خلال نظرته العلمیة والتطبیقیة إلی النصوص. وبما أن النصوص الحدیثة وخاصة الروایة تحمل دوراً بارزاً فی التغییرات الثقافیة والاجتماعیة، یعدّ تحلیل الخطاب السائد من أهمّ ضروریات الأدب المعاصر. یتبنّی هذا البحث على تحلیل الخطاب النقدی فی ضوء نظریة نورمان فیرکلاف (1941) التی تتحلی ببعض الإتجاهات السابقة لتحلیل الخطاب نحو آراء فوکو. ففی ضوء نظریة تحلیل الخطاب النقدی لفیرکلاف، تمت دراسة روایة «أجنحة الفراشة» لمحمد سلماوی فی ثلاثة مستویات من وصفٍ، وتفسیرٍ، وشرحٍ. تشیر بعض النتائج للدراسة إلی أنّ الکاتب فی مستوی الوصف استخدم علاقة التضاد، والترادف، والتواصل بین الألفاظ لتبیین فکرته، وفی مستوی التفسیر استخدم التناص لتبیین آرائه والتعبیر بتطور الشخصیة المرأة، وفی مستوی الشرح عبّر عن الخطاب السائد وهو الهویة، والحریة، والوطن، ومدی علاقته بالعوامل النصیة والمؤثرات الخارجیة فی النص.انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361124120170228الهواجس الوجودیة عند أبی القاسم الشابی
(دراسة نقدیة لشعر الشابی فی ضوء المنهج النفسی)الهواجس الوجودیة عند أبی القاسم الشابی
(دراسة نقدیة لشعر الشابی فی ضوء المنهج النفسی)15317612465ARمصطفی مهدوی آرااستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه حکیم سبزواریشادی شایانکارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه شیرازJournal Article20150129تعتبر المدرسة الوجودیة مدرسة نفسیة تتجذر فی الوجودیة الفلسفیة، وقد ظهرت علی ید عالم النفس الأمریکی «رولو مای». ویری الوجودیون أن هناک مخاوف وهواجس تتأصل فی کینونة الإنسان، وتجعل الفردَ یتعرّض لتأملات فی حقیقة الموت، والفناء، والاحساس بالیأس، وعبث الحیاة؛ فقد تؤدی هذه التأملات إلی إثارة الهواجس والاضطرابات الوجودیة التی تسبب الصراعات النفسیة للفرد وعدم توازنه فی التصرّف مع الکون والمجتمع. <br />ویحاول هذا البحث دراسة کیفیة تعامل الشاعر أبی القاسم الشابی مع الذات، والآخرین، والبیئة، معتمداً علی نظریة «الحضور الوجودی» إثر إضطرابات وجودیة اُبتلی بها الشابی. ینتهج البحثُ المنهج الوصفی–التحلیلی للکشف عن جوانب غیر مدروسة من شخصیة الشاعر. وما یبین ضرورة انجاز البحث هو حبّ الاستطلاع علی فهم أعمق لشخصیة الشابی ونحن مؤملون أن نسهم قسطا طفیفاً فی توسیع العلوم الجدیدة التی تربط بین التخصصین. <br />وتطالعنا نتائج البحث أنّ الشاعر عانی طوال حیاته من حوادث نحو: إصابته بالمرض القلبی، والتأمل فی الموت، والوحدة، والإحساس بالتخلّی عن الآخرین و.. الخ. کل ذلک مصدر لإثارة المخاوف الوجودیة فی شخصیة الشاعر، وانبجاس الخیفة، والهواجس النفسیة، والوجودیة، ما أدّت إلی الصراعات النفسیة لدی الشابی والتعاملات الغیر الملاءمة مع الذات والآخرین.تعتبر المدرسة الوجودیة مدرسة نفسیة تتجذر فی الوجودیة الفلسفیة، وقد ظهرت علی ید عالم النفس الأمریکی «رولو مای». ویری الوجودیون أن هناک مخاوف وهواجس تتأصل فی کینونة الإنسان، وتجعل الفردَ یتعرّض لتأملات فی حقیقة الموت، والفناء، والاحساس بالیأس، وعبث الحیاة؛ فقد تؤدی هذه التأملات إلی إثارة الهواجس والاضطرابات الوجودیة التی تسبب الصراعات النفسیة للفرد وعدم توازنه فی التصرّف مع الکون والمجتمع. <br />ویحاول هذا البحث دراسة کیفیة تعامل الشاعر أبی القاسم الشابی مع الذات، والآخرین، والبیئة، معتمداً علی نظریة «الحضور الوجودی» إثر إضطرابات وجودیة اُبتلی بها الشابی. ینتهج البحثُ المنهج الوصفی–التحلیلی للکشف عن جوانب غیر مدروسة من شخصیة الشاعر. وما یبین ضرورة انجاز البحث هو حبّ الاستطلاع علی فهم أعمق لشخصیة الشابی ونحن مؤملون أن نسهم قسطا طفیفاً فی توسیع العلوم الجدیدة التی تربط بین التخصصین. <br />وتطالعنا نتائج البحث أنّ الشاعر عانی طوال حیاته من حوادث نحو: إصابته بالمرض القلبی، والتأمل فی الموت، والوحدة، والإحساس بالتخلّی عن الآخرین و.. الخ. کل ذلک مصدر لإثارة المخاوف الوجودیة فی شخصیة الشاعر، وانبجاس الخیفة، والهواجس النفسیة، والوجودیة، ما أدّت إلی الصراعات النفسیة لدی الشابی والتعاملات الغیر الملاءمة مع الذات والآخرین.انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361124120170228البطل الإشکالی فی روایة «اللص والکلاب» لنجیب محفوظالبطل الإشکالی فی روایة «اللص والکلاب» لنجیب محفوظ17719617219AROmid Izanloاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه کوثر بجنوردJournal Article20150817اهتم الکثیر من النقاد بروایات نجیب محفوظ وقصصه کأحد من روّاد الروایة فی العالم العربی. لکنه قلّما نری دراسة روایاته دراسة اجتماعیة تعالج الأسباب التی شجّعت نجیب محفوظ باستخدام المواضیع الاجتماعیة فی آثاره القصصیة. تعدّ الدراسة الاجتماعیة منهجا نقدیا یجمع بین الأدب وعلم الإجتماع، والذی کان «لوکاتش» و«غولدمان» من روّاده. فی البدایة تطرق لوکاتش إلی قضیة «البطل الإشکالی» کفرع من فروع النقد الاجتماعی ثم درسها غولدمان، وأوسع معناها، وخصص لها معاییر. یحاول هذه المقال باستعانة المنهج الوصفی-التحلیلی أن یحدد معاییر البطل الإشکالی أولاً، ویقارنها مع خصائص البطل الإشکالی ثانیاً. یعتبر سعید مهران بطل الروایة، بطلا إشکالیا فی رأی لوکاتش وغولدمان لأنه أصبح ضحیة الظروف الإجتماعیة المحیطة به. یسعی هذا البطل أن یحلّ مشاکل المجتمع من جهة، ویبعث القیم التی نزحته من جهة أخری، ولکن لیس أمامه إلا الهزیمة والاستسلام.اهتم الکثیر من النقاد بروایات نجیب محفوظ وقصصه کأحد من روّاد الروایة فی العالم العربی. لکنه قلّما نری دراسة روایاته دراسة اجتماعیة تعالج الأسباب التی شجّعت نجیب محفوظ باستخدام المواضیع الاجتماعیة فی آثاره القصصیة. تعدّ الدراسة الاجتماعیة منهجا نقدیا یجمع بین الأدب وعلم الإجتماع، والذی کان «لوکاتش» و«غولدمان» من روّاده. فی البدایة تطرق لوکاتش إلی قضیة «البطل الإشکالی» کفرع من فروع النقد الاجتماعی ثم درسها غولدمان، وأوسع معناها، وخصص لها معاییر. یحاول هذه المقال باستعانة المنهج الوصفی-التحلیلی أن یحدد معاییر البطل الإشکالی أولاً، ویقارنها مع خصائص البطل الإشکالی ثانیاً. یعتبر سعید مهران بطل الروایة، بطلا إشکالیا فی رأی لوکاتش وغولدمان لأنه أصبح ضحیة الظروف الإجتماعیة المحیطة به. یسعی هذا البطل أن یحلّ مشاکل المجتمع من جهة، ویبعث القیم التی نزحته من جهة أخری، ولکن لیس أمامه إلا الهزیمة والاستسلام.انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361124120170228تهوید الطلاب الفلسطینیین فی النظام التعلیمی لمدارس فلسطین المحتلّةتهوید الطلاب الفلسطینیین فی النظام التعلیمی لمدارس فلسطین المحتلّة19721817217ARحسن اسماعیل زادهاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان0000-0001-8502-173Xمجتبی رحماندوستدانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه تهران، پردیس فارابیمختار مجاهددانشآموختة دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه آزاد اسلامیJournal Article20160416یسعی الکیان الصهیونی فی تهوید المعالم والآثار الفلسطینیة والعربیة، ودخول سیاساتهم الناعمة فی خلد الجیل الحدیث لأجل تطبیع حضوره الآنی فی أذهان شعوب المنطقة بما فیها ساکنی فلسطین الأصلیّین، حیث إنه استخدم أظرف الحیل کالتسلل فی النظام التعلیمی وسیاسة الترعیب والتخویف معا. فلذلک إنّ الصهاینة، عن طریق تزویر وتحویل الکتب المدرسیة، تهدف إلی تألیف الکتب الحدیثة وتعریف الحقائق وواقعیات الشعب الفلسطینی تعریفا معاکسا. <br />نحن فی هذه الدراسة من خلال المراجعة إلى بعض الکتب المدرسیة التاریخیة، والجغرافیة، والأدبیة، والدینیة، والمدنیة فی فلسطین المحتلة، ونقد وتحلیل مضامین تلک الکتب کشفنا عن مؤامرات المصمیمن على هذه الکتب وموالیها. وتدل بعض النتایج لهذه الدراسة علی أن الصهاینة تنوی علی تهوید الأطفال الفلسطینیین وتغییر رؤیتهم بالنسبة إلی معالم فلسطین الإسلامیة والعربیة، کما تهدف إلی تطهیر وجه الصهاینة وتنسیب تعالیم الدین الحنیف کسبب التخلف لدی الطلبة الفلسطینیین.یسعی الکیان الصهیونی فی تهوید المعالم والآثار الفلسطینیة والعربیة، ودخول سیاساتهم الناعمة فی خلد الجیل الحدیث لأجل تطبیع حضوره الآنی فی أذهان شعوب المنطقة بما فیها ساکنی فلسطین الأصلیّین، حیث إنه استخدم أظرف الحیل کالتسلل فی النظام التعلیمی وسیاسة الترعیب والتخویف معا. فلذلک إنّ الصهاینة، عن طریق تزویر وتحویل الکتب المدرسیة، تهدف إلی تألیف الکتب الحدیثة وتعریف الحقائق وواقعیات الشعب الفلسطینی تعریفا معاکسا. <br />نحن فی هذه الدراسة من خلال المراجعة إلى بعض الکتب المدرسیة التاریخیة، والجغرافیة، والأدبیة، والدینیة، والمدنیة فی فلسطین المحتلة، ونقد وتحلیل مضامین تلک الکتب کشفنا عن مؤامرات المصمیمن على هذه الکتب وموالیها. وتدل بعض النتایج لهذه الدراسة علی أن الصهاینة تنوی علی تهوید الأطفال الفلسطینیین وتغییر رؤیتهم بالنسبة إلی معالم فلسطین الإسلامیة والعربیة، کما تهدف إلی تطهیر وجه الصهاینة وتنسیب تعالیم الدین الحنیف کسبب التخلف لدی الطلبة الفلسطینیین.انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361124120170228نقدٌ علی نقد «الدراسة» الواهینقدٌ علی نقد «الدراسة» الواهی22124243870ARمحمد فاضلیاستاد زبان و ادبیات عربی دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20161222یتضمّن هذا المقالُ ملاحظات علی «نقد» ظهر أسابیع من قبل حول کتاب «دراسة ونقد فی مسائل بلاغیّة هامّة» مَن تأمل نقد الکتاب عرف أنّ هذا الخلف الشّاذّ لم یکن مولود یومٍ و لیلةٍ، ولم یَرَ النّور صُدْفة؛ بل «زُمَّتْ رکابُه بلیلٍ مُظلِم» وفتح عینیه بعد ما نُودیَ فی القوم خُذوا حِذرکم وأعِدُّوا ما استطعتم من العُدّة، لقد جاءکم شاذٌّ یقول شیئاً عجباً». <br />لقد بذل «النقدُ» جهوداً مُضنیةً فی سبیل ما نواه و رواه، فقلب الکتاب ظهراً علی بطن بالجَسّ والمَسّ، متّخذاً البصرَ للاهتداء إلی غایته مِصباح َالفَحْص، حتّی یُلقِی فی رحله ما الْتَقَطَه من لیله، غافلاً عن أنّه لا یُجنی من الشّوک العِنبُ. ألا تراه فی ما جناه: (ص39 س 9) حینما یشکو من طول الجملة، ویبکی علی افتراقِ الضّمّتین، اشتبه علیه الأمرُ فی «الفاعل» و «نائب الفاعل» لأنّ التّمییز بینهما لا یُجنی من «البصر». <br />لقد حاول ذلک «الخَلفُ» تحت عناوین «الشّکل»، «المحتوی»، «الاصطلاحات التّخصّصیّة»، «النّظرات التّحلیلیّة» و «أسالیب ارائة المطالب والإرجاعات» حشدَ نظراتٍ سطحیّة عامیّة، اخطاءٍ علمیّة وخُزَعْبلاتٍ صبیانیّةٍ، لا یغنی من الجوع شیئاً، ولا یرجع صاحبُه من تَطوافه الاّ صَفر الکفّ وبخُفّی حُنَینٍ.یتضمّن هذا المقالُ ملاحظات علی «نقد» ظهر أسابیع من قبل حول کتاب «دراسة ونقد فی مسائل بلاغیّة هامّة» مَن تأمل نقد الکتاب عرف أنّ هذا الخلف الشّاذّ لم یکن مولود یومٍ و لیلةٍ، ولم یَرَ النّور صُدْفة؛ بل «زُمَّتْ رکابُه بلیلٍ مُظلِم» وفتح عینیه بعد ما نُودیَ فی القوم خُذوا حِذرکم وأعِدُّوا ما استطعتم من العُدّة، لقد جاءکم شاذٌّ یقول شیئاً عجباً». <br />لقد بذل «النقدُ» جهوداً مُضنیةً فی سبیل ما نواه و رواه، فقلب الکتاب ظهراً علی بطن بالجَسّ والمَسّ، متّخذاً البصرَ للاهتداء إلی غایته مِصباح َالفَحْص، حتّی یُلقِی فی رحله ما الْتَقَطَه من لیله، غافلاً عن أنّه لا یُجنی من الشّوک العِنبُ. ألا تراه فی ما جناه: (ص39 س 9) حینما یشکو من طول الجملة، ویبکی علی افتراقِ الضّمّتین، اشتبه علیه الأمرُ فی «الفاعل» و «نائب الفاعل» لأنّ التّمییز بینهما لا یُجنی من «البصر». <br />لقد حاول ذلک «الخَلفُ» تحت عناوین «الشّکل»، «المحتوی»، «الاصطلاحات التّخصّصیّة»، «النّظرات التّحلیلیّة» و «أسالیب ارائة المطالب والإرجاعات» حشدَ نظراتٍ سطحیّة عامیّة، اخطاءٍ علمیّة وخُزَعْبلاتٍ صبیانیّةٍ، لا یغنی من الجوع شیئاً، ولا یرجع صاحبُه من تَطوافه الاّ صَفر الکفّ وبخُفّی حُنَینٍ.انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361124120170228نقدی کوتاه بر کتاب «دراسة ونقد فی مسائل بلاغیة هامة»نقدی کوتاه بر کتاب «دراسة ونقد فی مسائل بلاغیة هامة»24324643871ARمحمد ابراهیم خلیفه شوشتریدانشیار دانشگاه شهید بهشتیشهریار همتیدانشیار دانشگاه رازی کرمانشاهJournal Article20170223نقاط قوّت شکلی کتاب <br />حروفنگاری، صفحهآرایی و صحافی کتاب تقریباً مطلوب است و قواعد عمومی ویرایش و نگارش غالباً رعایت شده است. <br />نقاط قوّت محتوایی کتاب <br />با توجه به اینکه مؤلف کتاب از صاحبنظران بلاغت قدیم عربی در ایران است، کتاب حاضر یکی از منابع مهم حوزة بلاغت عربی در دورة تحصیلات تکمیلی است. <br />با توجه به اینکه کتاب برخی از مباحث مهم حوزة بلاغت را مطرح کرده، این امکان برای نویسنده فراهم شدهاست که به صورت تفصیلی هرکدام از این مباحث را ارائه دهد. <br />در ارجاع به منابع، غالباً امانتداری رعایت شدهاست.نقاط قوّت شکلی کتاب <br />حروفنگاری، صفحهآرایی و صحافی کتاب تقریباً مطلوب است و قواعد عمومی ویرایش و نگارش غالباً رعایت شده است. <br />نقاط قوّت محتوایی کتاب <br />با توجه به اینکه مؤلف کتاب از صاحبنظران بلاغت قدیم عربی در ایران است، کتاب حاضر یکی از منابع مهم حوزة بلاغت عربی در دورة تحصیلات تکمیلی است. <br />با توجه به اینکه کتاب برخی از مباحث مهم حوزة بلاغت را مطرح کرده، این امکان برای نویسنده فراهم شدهاست که به صورت تفصیلی هرکدام از این مباحث را ارائه دهد. <br />در ارجاع به منابع، غالباً امانتداری رعایت شدهاست.انجمن ايراني زبان وادبيات عربيمجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)23456361124120170228نظرة جدیدة إلی کتاب «تأریخ الأدب العربی فی الأندلس»نظرة جدیدة إلی کتاب «تأریخ الأدب العربی فی الأندلس»24726640626ARابراهیم نامداریاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه پیام نورJournal Article20160908إنّ التأریخ مع قصصها المرّة والحلوة باب إلی عالم جدید؛ عالم ملأت بالتجارب الثمینة التی لا تُحصل علیها إلّا بمضیّ السنین والقرون المتمادیة، حیث لا یُستثنی منها تأریخ الأدب الأندلسی (إسبانیا الحالیة)؛ ألا وهو تأریخ أناس مجاهدین ومتفانین استطاعوا أن یضعوا حجر أساس الإسلام والآداب الشرقیة فی ما وراء الحدود الاسلامیة نحو أروبا والغرب، وأن یثبتوا أنّ للاسلام قدرة التسلل والنفوذ فی قلوب غیر المسلمین؛ فمن الضروری إذاً أن ننظر فی وقائع هذا العصر التأریخی، وأن نلقی الضوء علی نجوم سماء الشعر والأدب. إنّ کاتب المقال هذا، قرأ الکتاب «تأریخ الأدب العربی فی الأندلس» بأکمله متکئاً علی المنهج النقدی، وقیّم مواضع قوة الکتاب کالتالی: نقد آراء الآخرین نقداً علمیاً وحیادیاً، والاستناد بالأشعار والاستشهاد بها تأییداً لدعواه وتسلسل العبارات تسلسلاً منطقیاً؛ فی حین بیّن مواضع ضعف الکتاب کالتالی: خلوّه من منهج واحد فی کتابة الحواشی والمراجع، والاهمال فی بعض النقول، وعدم مراعاة القواعد النحویة، و شرح بعض العبارات والمصطلحات شرحاً غیر وافٍ؛ ومن ثمّ أنّ الکتاب هذا، أثر تطبیقیّ وعملیّ فی برنامج فرع اللغة العربیة وآدابها التعلیمیّة وبامکاننا أن نعتبره أثرا شاملا وتامّاً فی تأریخ الأدب العربی فی الأندلس.إنّ التأریخ مع قصصها المرّة والحلوة باب إلی عالم جدید؛ عالم ملأت بالتجارب الثمینة التی لا تُحصل علیها إلّا بمضیّ السنین والقرون المتمادیة، حیث لا یُستثنی منها تأریخ الأدب الأندلسی (إسبانیا الحالیة)؛ ألا وهو تأریخ أناس مجاهدین ومتفانین استطاعوا أن یضعوا حجر أساس الإسلام والآداب الشرقیة فی ما وراء الحدود الاسلامیة نحو أروبا والغرب، وأن یثبتوا أنّ للاسلام قدرة التسلل والنفوذ فی قلوب غیر المسلمین؛ فمن الضروری إذاً أن ننظر فی وقائع هذا العصر التأریخی، وأن نلقی الضوء علی نجوم سماء الشعر والأدب. إنّ کاتب المقال هذا، قرأ الکتاب «تأریخ الأدب العربی فی الأندلس» بأکمله متکئاً علی المنهج النقدی، وقیّم مواضع قوة الکتاب کالتالی: نقد آراء الآخرین نقداً علمیاً وحیادیاً، والاستناد بالأشعار والاستشهاد بها تأییداً لدعواه وتسلسل العبارات تسلسلاً منطقیاً؛ فی حین بیّن مواضع ضعف الکتاب کالتالی: خلوّه من منهج واحد فی کتابة الحواشی والمراجع، والاهمال فی بعض النقول، وعدم مراعاة القواعد النحویة، و شرح بعض العبارات والمصطلحات شرحاً غیر وافٍ؛ ومن ثمّ أنّ الکتاب هذا، أثر تطبیقیّ وعملیّ فی برنامج فرع اللغة العربیة وآدابها التعلیمیّة وبامکاننا أن نعتبره أثرا شاملا وتامّاً فی تأریخ الأدب العربی فی الأندلس.