الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636192620130511شخصیتهای ایرانی در دیوان عبدالوهاب البیاتیشخصيات إيرانية في ديوان عبدالوهاب البياتي1283577ARاحمد نهيراتدانشگاه کردستانJournal Article20110208چکیده:
شاعر معاصر عرب از میراث اسلامی و خصوصاً ایرانی بهره برده است؛ برای نمونه، عبدالوهاب بیاتی شخصیتهای تاریخی ایرانی را شاعرانه در شعر خویش آورده است.
بیاتی این شخصیتها را بهگونهای موفقیتآمیز برای دلالت بر مفاهیم روحی و انسانی عامی چون شناخت و عشق و اصلاحطلبی و انقلاب و سفر و دگرگونی بهکار برده است. بازتاب این شخصیتها در شعر وی همنوا و متناسب با چهرهای است که از هر یک از آنها در تاریخ به اثبات رسیده است.
بیاتی به صرف نقل تاریخ این شخصیتها اکتفا نکرده است، بلکه نمایهای امروزی بر آنها نشانده و بهوسیلهی آنها قضایا و دلمشغولیهای معاصرش را که با دیدگاهها و نگرشهای هر یک از آنها مناسب یافته است، ذکر کرده است.
ابداع شعری بیاتی، چهرهای دوستداشتنی از این شخصیتها را ارایه میدهد؛ برای این منظور، وی با خیالپردازی و استفاده از اسطورهها و تغییر در اصل داستانها و با استفاده از روشهای شعری مختلفی چون اسلوب ماسک و صراحتگویی بدین امر رسیده است.
الملخّص:
استلهم الشعراء العرب المعاصرون من التراث الإسلامي عامة و الإيراني خاصة، منهم البياتي الذي استحضر شخصيات إيرانية في شعره و استعان بها للتعبير عن مراده. أتى البياتي بهذه الشخصيات لتدل على معان روحية و إنسانية عامة: کالمعرفة و الحب والإصلاح والثورة والسفر وقد أجاد في ذلک حيث حمّل کل شخصية ما عرف عنها من عقائد و أفکار ومواقف.
لم يکتف الشاعر بنقل تاريخ هذه الشخصيات فقط، بل صبّ عليها صبغة عصرية و حملها من قضاياه و همومه المعاصرة ما رآه متناسبا مع أفکار و رؤى کل منها. و قد نقد البياتي بقصصهم الشعرية الواقع الاجتماعي و السياسي للبلاد العربية، کما نقد واقعها العقائدي و ما طرأ من تحريف علي المفاهيم الدينية.
ساهم الإبداع الشعري للشاعر في اعطاء صورة محببة لهذه الشخصيات للمتلقي، و ذلک من خلال التحليق بالخيال و استحضار الأساطير و التحوير في قصص هذه الشخصيات و الأساليب المختلفة التي استعان بها البياتي في استحضارها من تقنية القناع و المباشرة و ما إلى ذلک من التنويع في التعامل مع کل شخصية.
برز في هذه القصص الشعرية جانبان من أبطالها بصورة جلية: الأول المحتوى الروحي (و المعنوي) الذي عرف عن کل منهم و الثاني المضمون الثوري (و الرافض) للظلم و التخلف في مواقف هذه الشخصيات.الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636192620130511کارکرد نکره و زیباییشناسی بلاغی آن در نهجالبلاغه
مطالعهی موردی کلمات قصارالتنکير وجمإلياته البلاغية في نهج البلاغة
دراسة «بعض الحکم» نموذجا29423578ARسيدمحمد ميرحسينيدانشگاه بينالمللي امام خميني (ره) قزوينعلي أسوديدانشگاه تهرانJournal Article20120513چکیده:
موضوع نکره آوردن کلمات از جمله مباحث مهمی است که در علوم بلاغی، بدان پرداخته شده است و بزرگانی همچون جرجانی و زمخشری دربارهی آن به نکات قابل توجهی دست یافتهاند که حاکی از آن است که نکره آمدن کلمات در زبان عربی به یقین، دلیلی بلاغی دارد که بر معرفه آوردن کلمه از نظر دلالت، ترجیح داشته و با معنای مورد نظر گوینده و خواستهی کلامی وی همسو است.
بنابراین بر آن شدیم تا بلاغت این امر (استفاده از کلمات بهصورت نکره) را در دریای بلاغت کلام امیرالمؤمنین(ع) و نهجالبلاغه به نمایش گذاریم تا از سویی این امر، خود تأییدی بر نهایت اسلوب بلاغت کلام ایشان باشد و از سوی دیگر، پاسخی علمی و راسخ به اندک مدعیان تردید در صحت انتساب نهجالبلاغه باشد؛ زیرا همگرایی سبک بیان در هنگام سخن گفتن بهصورت بداهی و بدون تکلف و همسویی آن با مقتضای حال، نشان از صاحبی سخنور و چیرهدست همچون امام علی(ع) دارد و ما در آنچه آمده به شکل عملی و تقسیمبندیشده به تبیین معانی بلاغی تنکیر کلمات در حکمتهای نهجالبلاغه بهعنوان نمونه و شاخص پرداختهایم تا در حد وسع، جلوهای از بلاغت را به نمایش گذاریم.
یکی از مهمترین اغراض نکره آمدن کلمات در حکمتهای امیرالمؤمنین(ع) را میتوان تعظیم، تکثیر، تقلیل، و نوعیت دانست که در سیاق عبارتهای بهکار رفته همسو و تأثیرگذار بر غرض و محور اصلی حکمتها است و حکمتها بدون آن، این پوشش معنایی لازم را ندارد. مسئلهای که متأسفانه بیشتر مترجمان این میراث گرانبها از آن غافل شدهاند و ترجمههای فعلی، تناسب لازم با غرض سخنهای امیرالمؤمنین(ع) را ندارد.الملخّص:
إحدى القضايا الهامة في البلاغة، موضوع التنکير والذي يندرج في قضايا علم المعاني ولاستخدامه أغراض بلاغية عالية يمکن استشفافها في القرآن أيما استشفاف ولاستخدام الکلمة نکرة أرجحية لما يحتويه من معني لا يمکن التعبير عنه بالتعريف.
ولذلک قمنا بضبط الملامح الدلالية للتنکير في کلام أمير المومنين لنعرض بذلک بصمة من عمق فصاحته و نرد ثانيا علي من يشيع مزاعم حول عدم صحة نسبة النهج إلي الإمام علي (ع) حيث لا يمکن صدور کلام کهذا إلا لمن له باع طويل في الفصاحة کأمير المومنين(ع).
وهناک مزاعم ضعيفة حول انتحال النهج بيد الشريف الرضي و نري في ملامح التنکير الموجودة في جزء يسير من نهج البلاغة أن الجماليات التي تتجلي في نهج البلاغة مهما سمت عبقرية الشريف الرضي ومهما راقت جلالة کلامه فإن اللمسات الخلابة المرئية في نهج البلاغة لا تنبثق إلا ممن ينهل کلامه من القرآن ويستقي مادته من الذکر الحکيم وهو الإمام علي (ع).
وقد جري الإمام علي (ع) ببلاغته الواسعة وعبقريته الفذة علي إصدار الکلام منسجما مع مقتضي المعني وقد توافقت استخداماته بالاستخدامات الواردة في القرآن و حذت حذوها وجاء هذا الأسلوب (التنکير) في طيات کلامه المجموع في نهج البلاغة. وقد قمنا بإحصاء هذه الظاهرة وتبيين جمالياتها في الحکم نموذجا، وأوردنا المعاني الرائعة لها في بعض الحکم کالتعظيم والتکثير والنوعية و... .الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636192620130511التصویر الفنی للأبرار و مکانهم الأخروی فی سورة الإنسانتصويرپردازي هنري ابرار و جايگاه اخروي آنان در سورهي انسان43723579ARزينه عرفتپورپژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگيJournal Article20120513الملخّص:
إنَ التصویر الفنی إحدى المیزات الأساسیة فی النص القرآنی، و قد تناول کلّ من علماء الإعجاز البیانی للقرآن فی القرون الماضیة جانباً خاصاً منه، دون أن یستخدموا مصطلحاً کهذا، فقد اهتموا بأبعاد منها کالتناسب اللفظی والتناسب المعنوی و صور الخیال. إلاّ أنّ بعض الأدباء المعاصرین کسّید قطب خطوا خطوات أوسع من هؤلاء العلماء القدامی ، وذلک من خلال طرح مصطلح التصویر الفنی، وقد ألقوا الضوء علی أهم عناصر التصویر الفنی کإیقاع المفردات ونظم الآیات والحرکة واللون وغیر ذلک، وقاموا بدراستها فی القرآن الکریم.
فی هذه المقالة نقصد أن ندرس التصویر الفنی للأبرار ومکانهم الأخروی فی سورة الإنسان، وذلک من خلال الجمع بین آراء البلاغیین القدامی و الأدباء المعاصرین خاصةً سیّد قطب واعتماداً علی المنهج الوصفی- التحلیلی، وأن نکشف قدر الإمکان عن جمالیات هذا التصویر بتوظیف أهم عناصره؛ لکی یتمکن المتلقی أن یسبر مفاهیم الآیات المرتبطة بالأبرار فی هذه السورة، ویتحقق الهدف الدینی المقصود فیها من خلال التأکید علی اللمسات البیانیة الإعجازیة فی الکلام الإلهیچکيده:
تصويرپردازي هنري يکي از ويژگيهاي اساسي متن قرآني است که هريک از علماي اعجاز بياني قرآن در قرنهاي گذشته بدون اين که چنين اصطلاحي را بهکار ببرند، به جنبههاي محدودي از آن مانند تناسب لفظي، تناسب معنوي و برخي از صور خيال پرداختهاند. البته اديبان معاصري همچون سيد قطب، فراتر از علماي قديم رفتهاند و با مطرح کردن اصطلاح تصويرپردازي هنري، مهمترين عناصر اين تصويرپردازي را برشمردهاند و آنها را در ترسيم زنده و هنرمندانهي صحنههاي مختلف دنيوي و اخروي در آيات قرآني دخيل دانستهاند. در اين جستار، نگارنده بر آن است که با جمع آراي بلاغيون قديم و اديبان معاصر، تصويرپردازي هنري ابرار و جايگاه اخروي آنان را در سورهي انسان مورد مطالعه قرار دهد و از راه بررسي مهمترين عناصر تصويرپردازي هنري، يعني مضمون، لفظ، صور خيال، احساس، حرکت، رنگ، گفتوگو، تقابل و موسيقي فواصل آيات، تا حد امکان، جلوههاي زيباشناسانهي اين تصويرگري را آشکار کند تا از اين راه، عمق معناي آيات مربوط به ابرار در اين سوره، بيشتر درک شود و هدف ديني منظور نظر آنها با تأکيد بر ظرافتهاي بياني اعجازآميز کلام الهي، ترسيم شود.الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636192620130511تجلّی التجربة الصوفیّة عند أدونیس و سهراب سبهریتجلي تجارب صوفيانه در شعر ادونيس و سهراب سپهري731013580ARفريده داودي مقدمدانشگاه شاهدطاهره اختريدانشگاه شاهدJournal Article20120815الملخّص:
إنّ الخطاب الإستعاری والرمزی، وفی أعلی مراحله، "الشطحیات"، یعدّ أداةً لنقل تجربة الصوفیین الخارقة ، والتی تعمل دائماً فی التعبیر عن أنواع الإنزیاح وعن إیحاءاتهم الرؤیویة.
إنّ أدونیس وسهراب سبهری یعدّان من هؤلاء الشعراء والمفکرین الذین یمارسون فی قصائدهم الأحلام والتجارب السوررئالیة و الانطباعات الصوفیة استعارةً ورمزاً. فمن هذا المنطلق، یمکن تسمیتهما شاعرین حالمین یستخدمان الحلم وسیلةً للوصول إلى عالم التصوف، ویوظّفان التجربة الصوفیة أداةً للدخول إلى عالم الأحلام الشعریة والسوررئالیة؛ ذلک العالم الذی یتمّ فیه خلق القصیدة والموسیقى الناعمة الحالمة والتی أصبحت سمة أسلوبیة فی قصائد کلٍّ منهما.
تقوم هذه الدراسة بوصف شعر أدونیس وسبهری والمقارنة بینهما من وجهة نظر التجارب الصوفیة والانطباعات الحالمة للشاعرین، وذلک علی أساس المنهج التحلیلی - الوصفی معتمدة على طریقة "المدرسة الأمیرکیة للأدب المقارن". کما تقوم بتعریف تلک المدرسة و"الجمعیّة الأدبیة اللبنانیة للشعر"، ومن ثمّ تعنى بتحلیل الحلم والخیال، والإنزیاح وغیرها من القواعد الصوفیة فی قصائد هذین الشاعرین.
فالسؤال الرئیس الذی یحاول هذا البحث الإجابة عنه هو: وصف العالم الخفی لأدونیس وسهراب من وراء أحلامهما وتجاربهما الصوفیة وتبیین الصلة بین وجهة نظرهما و انطباعاتههما المتجاهلة للتقالید والعادات السائدة فی عصرهما أو شعر ذلک العصر.چکيده:
رمزگونگي و سخنان سمبليک و در مراحل بالاتر، شطحيات، يکي از ابزارهاي انتقال تجربيات ماورايي اهل تصوف بوده که همواره در خدمت بيان انواع هنجارگريزي و کشف و شهودهاي رؤياگونهي آنان درآمده است.
ادونيس و سهراب سپهري ازجمله شاعران و انديشمنداني هستند که رؤيا و تجربههاي سوررئاليستي و انديشههاي صوفيانه را بهصورت استعاره و رمز و مجاز در شعر خويش بهکار ميگيرند. از اين ديدگاه ميتوان آنها را شاعراني رؤياپرداز ناميد که در شعر آنها رؤيا وسيلهاي براي ورود به دنياي صوفيانه و تجارب عارفانه، مدخلي براي گام نهادن به رؤياهاي شاعرانه و جهاني سوررئال است که در آن، واقعيت خلق شعر به وقوع ميپيوندد و موسيقي نرم و رؤيابرانگيزي ميآفريند که در شعر هردوي آنها تبديل به مشخصهاي سبکي ميشود.
اين نوشتار، به روش تحليلي- توصيفي و براساس مکتب تطبيقي آمريکايي به توصيف و تطبيق شعر ادونيس و سهراب سپهري از ديدگاه تجارب صوفيانه، نگاه عارفانه و رؤياگونهي دو شاعر ميپردازد و ضمن معرفي مکتب آمريکا و گروه ادبي شعر لبنان، شيوهها و بنمايههاي اهل تصوف چون خيال و رؤيا، عادتگريزي و... را در شعر اين دو شاعر، بررسي خواهد کرد.
هدف و سؤال اصلي اين تحقيق، توصيف جهان پنهان ادونيس و سهراب در پس رؤياها و تجارب صوفيانهي آنها و آشکارسازي پيوند اين نگاه با انديشههاي هنجارگريزانه و عادتشکن آنها به شعر و روزگار خود است.الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636192620130511دراسة نظریّة المعادل الموضوعی ل«إلیوت» و أثرها علی ادونیستأثيرپذيري أدونيس از نظريّهي بههمپيوستگي عيني تي.اس اليوت1011233582ARحسين ميرزايينيادانشگاه حکيم سبزواريرضا محمّديدانشگاه حکيم سبزواريعباس گنجعليدانشگاه حکيم سبزواري0009-0007-1978-9426Journal Article20120410الملخّص:
قَد ترک ت.س.إلیوت من خلال شعره ونظریّاته النّقدیة، تأثیراً حاسماً علی الشّعر العالمی بشکل عام و الشّعر العربی المعاصر بشکل خاصّ. و النّظریة الشعریّة الأبرز الّتی عمل علی تطبیقها فی شعره، هی نظریّة المعادل الموضوعی. ولهذه النّظریة بنیتان: البنیة الأولی تقوم علی أساس إستقلالیة الشعر، بمعنی أنّ الشّعر فنّ لیس شخصیّاً کما وأنّه لیس تعبیراً عن مشاعر الشاعر الشخصیّة ولا یقوم علی أساس سایکولوجیة فردیة بحتة، مما یجعل هذه النظریّة علی الجهة المقابلة من المدرسة الرومنطیقیّة. والبنیة الثّانیة تشیر إلی استخدام الرمز للتّعبیر عن الأحداث الخارجیّة. طُبِّقت هذه النّظریّة علی قصیدة الأرض الخراب الّتی أصبحت نموذجاً، لیس علی الصّعید العربی فحسب، بل علی الصّعید العالمی أیضاً. تأثّر أدونیس بشکل غیر مباشر بهذه النّظریّة الّتی تحقّقت عملیّاً فی آرائه النّقدیة وبالتّالی فی قصائده. تستهدف هذه المقالة دراسة تأثیرات هذه النّظریّة علی آراء أدونیس الشعریّة وتطبیقها عملیّاً فی شعره، معتمدةً علی منهج تحلیل النّص، ضمن تحدید نظریّة إلیوت وتعریف قصیدة الأرض الخراب کنموذج للشّعر العالمی.چکيده:
تي.اس اليوت از پسِ ديدگاههاي نقّادانه و شعر خود، تأثيري شگرف بر شعر جهان و بهدنبال آن، شعر عربي معاصر گذاشته است. برجستهترين ديدگاه شعري اليوت، که در تطبيق آن بر روي سرودههاي خود کوشيده است، نظريّهي بههم پيوستگي عيني است. اين نظريّه، دو جنبه دارد: جنبهي نخست آن مربوط به شخصيّتزدايي از شاعر است که اين نظريّه را در مقابل مکتب رومانتيسم قرار ميدهد. جنبهي ديگر، بهرهگيري از نماد، براي بيان واقعيّتهاي خارجي است. اين نظريّه در قصيدهي سرزمين ويران اليوت، عينيّت يافته است؛ قصيدهاي که نه تنها در سطح جهانِ عربي، در سراسر دنيا بهيک الگو، براي شعر معاصر تبديل شده است. ادونيس بهگونهاي غيرمستقيم از اين نظريّه، تأثير پذيرفته است که در ديدگاههاي نقدي وي و همچنين در قصايدش به روشني، ديده ميشود. اين جُستار، با روش تحليل محتوا، ضمن تعريف نظريّهي اليوت، بهمعرّفي قصيدهي سرزمين ويران، پرداخته است؛ سپس تأثيرات اين نظريّه را بر روي ديدگاههاي نقدي ادونيس، پيگرفته و در پايان، نمودِ نظريّات ادونيس را در قصيدهي الرّأس و النّهر وي، بررسي کرده است.الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636192620130511إعادة النّظر فی تعاریف الاستخدام البدیعی و کشف نموذج مجهول
منه فی القرآن الکریمبازنگري تعاريف استخدام بديعي و کشف نمونهاي ناشناخته
از آن در قرآن کريم1251493586ARوصال ميمنديدانشگاه يزدJournal Article20130127الملخّص:
الإستخدام أحد محسّنات البدیع المعنوی الذی لم یحظَ بعدُ بتعریفٍ جامعٍ ومانعٍ أجمع علیه علماء البلاغة، رغم مکانته المرموقة فی البدیع، تلک المکانة الّتی تنشأ عن دور هذا الفنّ فی خلق أکثر من معنی واحد للفظ واحد مع مراعاة الإختصار والإیجاز.
نظراً إلی أهمّیّة هذا الفنّ البدیعی ودوره فی إدراک المعانی وتبیینها، بادرت هذه الدّراسة بتحلیل آراء الباحثین فی تعریف الاستخدام مبیّنةً نقائص کلٍّ منها؛ ثمّ حاول هذا المقال أن یعرض تعریفاً جامعاً یشمل جمیع شواهد الإستخدام المعروفة والمجهولة فی الأدب العربی. وبعد ذلک أتت المقالة بصُوَر الإستخدام المختلفة الّتی تناولها البلاغیون حتی الآن مع ذکر شواهد من الشّعر والنّثر العربی.
وفی نهایة المطاف أزاحت المقالة السّتار عن صورة مجهولة وبدیعة من الإستخدام، استخرجتها من إحدی آیات القرآن الکریم. الصّورة الّتی لم ینتبه إلیها دارسو المحسّنات البدیعیة حتّی الآن، وجاءت فی قالب عطف النَّسَق الّذی یُوجَد فیه عطفُ ثلاثة أسماء بالواو علی معمول عامل واحد (الفعل)، وبهذا العطف إکتسب العامل هذا معنی مختلفاً یناسب کُلّاً من الأسماء الأربعة المذکورة.چکيده:
استخدام ازجمله محسّنات معنوي در علم بديع است که عليرغم جايگاه والاي آن در اين علم، که ناشي از نقشآفريني اين صنعت در فرآيند خلق و ايجاد چند معنا براي يک لفظ با رعايت ايجاز و اختصار بوده، از داشتن تعريفي جامع و واحد که مورد اجماع انديشمندان عرصهي بلاغت باشد و همهي مصاديق شناختهشده و موارد احتمالي ناشناختهي آن را فراگيرد، بينصيب مانده است. نظر به اهميت و نقش اين گونهي بديعي در درک و تبيين معاني و مفاهيم کلام فصيح عربي، اين تحقيق با مراجعه به مشهورترين آثار بديعپژوهان به بررسي و نقد ديدگاههاي آنان درخصوص تعريف استخدام بديعي و بيان و کاستيهاي هرکدام پرداخته و سپس تعريفي جامع و مانع از اين محسّنهي معنوي مطرح کرده است. در ادامه، معروفترين اشکال و قالبهاي موجود استخدام در آثار پيشينيان، همراه با شواهدي از نظم و نثر عربي ذکر شده است. بالاخره اين جستار با تحليل يکي از آيات قرآن کريم، براي نخستين بار قالبي ناشناخته از استخدام در اين کتاب را کشف و ارائه کرده که در آن عطف سه اسم بر معمول (فاعل) يک عامل (فعل) سبب شده تا آن عامل در رابطه با هرکدام از آن چهار معمول، معنايي متفاوت بيابد که در اين تحقيق، تلاش شده با مراجعه به کتب لغت، اين معاني، استخراج و عرضه شود.الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636192620130511تقییم مدى نجاح قسم النصوص فی کتاب "العربیة العامة للصف الثالث الثانوی من وجهة نظر المدرسین و التلامیذ
(مدینة بیرانشهر نموذجاً)ارزيابي ميزان موفقيت بخش متونِ عربي عمومي سال سوم دبيرستان از ديدگاه دبيران و دانشآموزان
(مطالعهي موردي: شهرستان پيرانشهر)1511693587ARعيسي متقيزادهدانشگاه تربيت مدرسکاوه خضريدانشگاه تربيت مدرسJournal Article20120904الملخّص:
تحاول هذه المقالة دراسة مدى نجاح قسم النصوص ﻟ "کتاب العربیة العامة للصف الثالث الثانوی" فی تعلیم اللغة العربیة من منظار المدرسین و االتلامیذ، معتمدةً فی نتائجها علی تحلیل المعلومات المستخرجة من الاستبیانات. یتکّون المجتمع الإحصائی للدراسة من المدارس الثانویة بمدینة «بیرانشهر» فی محافظة «آذربایجان غربی». تمّ اختیار 13 معلماً و 7 معلمةً و 40 طالباً و 40 طالبةً من مجموع أربع مدارس. و قد تمّ أخذ العینات من المجتمع الإحصائی بطریقة عشوائیة. أداة البحث هی الاستبیانات التی اعتمدنا علیها فی تحلیل المعلومات وعلی أساس الإختبار من نوع (t). تدلّ النتائج علی أنّ قسم النصوص - من وجهة نظر المدرسین- کان ناجحاً فی الحصول علی أهدافه، ولکنّه لم یکن ناجحاً فی بعض الأهداف من وجهة نظر التلامیذ. إذن لا بدَّ أنْ یُعنی بتصحیح قسم النصوص فی کتاب اللغة العربیة للسنة الثالثة من الثانویة.چکيده:
اين بررسي با هدف ارزيابي ميزان موفقيت بخش متونِ عربي عمومي سال سوم دبيرستان از ديدگاه دبيران و دانشآموزان، کوشيده است با بيان تأثير متون در آموزش زبان و از طريق تحليل دادههاي بهدست آمده از نظرسنجي، ميزان موفقيت بخش متون را در دستيابي به اهداف بخش مذکور، بررسي کند. جامعهي آماري پژوهش، دبيرستانهاي شهرستان پيرانشهر در استان آذربايجان غربي است. نمونهگيري از جامعهي آماري با روش نمونهگيري تصادفي خوشهاي انجام شد. روش پژوهش موردنظر، پيمايشي است و ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته و روش تحليل دادهها در بخش آمار توصيفي محاسبهي ميانگين، انحراف معيار و درصد و در بخش آمار استنباطي، آزمون (t) است. نتايج بهدست آمده نشان داد که از نظر بيشتر دبيران، بخش متون در کتاب عربي عمومي سال سوم دبيرستان، در رسيدن به اهداف خود موفق بوده است؛ در حاليکه از نظر بيشتر دانشآموزان، اين بخش از کتاب در رسيدن به اهداف خود موفق نبوده است؛ از اينرو ضرورت توجه بيشتر به تصحيح اين بخش، در کتاب درسي عربي عمومي سال سوم دبيرستان، احساس ميشود.