نوع المستند : علمی - پژوهش
المؤلفون
1 عضو هيأت علمي گروه زبان و ادبيات عربي دانشگاه گيلان
2 دانشجوي دکتري زبان و ادبيات عربي. دانشگاه بين المللي امام خميني (ره)
المستخلص
نويسندگان و شاعران با آگاهي از ظرفيتهاي حوزۀ ارتباطات غيرکلامي در صدد انتقال ملموستر انديشهها و احساسات برآمده و به فضاسازي گفتماني و شخصيتپردازي در آثار خويش پرداختهاند. در اين گونۀ ارتباطي، انتقال مفاهيم و پيامها از طريق حالات چهره، حرکتهاي بدن، ژستها، آواهاي صوتي و حتي مصنوعات و طرز لباسپوشيدن افراد صورتميپذيرد. در نوشتار حاضر با نگاهي ميان-رشتهاي و بهشيوۀ توصيفي- تحليلي، بازتاب کنشهاي غيرکلامي و کارکردهاي عمدة آنها از جمله کارکرد تأکيدي، جانشيني، تکميلي و تکذيبي در رمان «زُقاق المِدقّ» اثر نجيبمحفوظ (1911- 2006)، نويسندۀ مصري مورد بررسي قرار گرفته و تبيين ميگردد که نويسنده با چه سازکاري از کنشهاي غيرکلامي در پيشبرد فرآيند ارتباطي شخصيتها و انتقال مفاهيم موفق بودهاست. نتيجة پژوهش نشان مي-دهد که محفوظ با آگاهي از قابليّتهاي ارتباط غيرکلامي از آنها بهمنظور القاي هرچه بهتر مقصود شخصيتهاي داستاني و حقيقتمانندي کنشهاي آنها بهرهميگيرد. در اين داستان خنديدن، نگريستن و اخمکردن بهعنوان رفتارهاي چهره، حرکات دست، لحن و سکوت بهعنوان مصاديق پيرازبان در شکلگيري فرآيند ارتباط و انتقال پيام، نقشي تأثيرگذار دارند و کارکرد مسلطشان غالباً از نوع جانشيني و تأکيدي است. در اين جستار مشخص گرديد که نويسنده از سکوت معنادار براي القاي مفاهيمي همچون رضايت، سرگشتگي، تفکّر، احساس لذّت، کتمان راز و غيره استفاده ميکند.
الكلمات الرئيسية