نوع المستند : علمی - پژوهش
المؤلفون
1 قسم اللغة الکردية و آدابها، کلية اللغة و الأدب، و عضو هیئتة الباحثین بمعهد کردستان شناسی، جامعة کردستان، سنندج، إيران.
2 عضو هیئة التدریس، قسم اللغة الفارسیة و آدابها، کلیة الآداب و العلوم الإنسانیة ، جامعة خلیج فارس
المستخلص
بما أنّ هناک نظرات متلوّنة حول الشعر نفسه و ما یلزمه، لا مراء فی أنّ الشعر بنیان مرصوص علی مدار اللغة یُدرک من جرّاء القراءة و الإصغاء. لکنّ الحداثة و ما نتجَت منها من تأثیرات واسعة علی مجالات مختلفة بما فیها الأدب، أدَّت إلی نشئة اتّجاه حدیث فی الشعر جرَّه من حصیلة مقروءة-مسموعة إلی نتاجٍ مرئیّة. فبعد شیوع القصائد البصریة التی تُدعی «الکونکریت» فی أروبا، نری الشعراء من الأطراف یُهرعون إلیها بدافع ما فیها من مظاهر خلّابة. فما لبثَ أن شاع فی الشعر العربی و الفارسی والکردی صوغ الشعر الکونکریتی تحت مسمیاتٍ کـ«الشعر البصری»، «الشعر الهندسی»، «القصیدة التشکیلیة»، «شعر تجسمی»، «نقاشعر»، «شعرنگاره» و ما إلیها. و إنّا فی هذا البحث نقصد أن نُلقی الضوء علی جذور بصریة الشعر فی الأدب العربی و الفارسی و الکردی فی ضوء المنهج التوصیفی-التحلیلی؛ أضف إلی ذلک التعرّف علی الشعر البصری کاتّجاه شعری فی تلک اللغات و الآداب. و من نتائج البحث أنّا نری أن البلاغة الإسلامیة-الإیرانیة و أن الشعر الإسلامی-الإیرانی فیهما نماذج لا تبعد من تجارب کونکریتیة فی أشکال بدائیة و نشاهد ذلک أکثرما نشاهد فی غمار الفنون البدیعة و خاصّة فی «الموشّح». أمّا أغلبیة شیوع الشعر الکونکریتی فکان من تُحف العصر الحدیث و التی انطلقَت من خلال التأثر بالأدب الأروبی. و إن کانَ الشعراء العرب و الفرس و الکرد حصلوا علی إنشاد أشعار بصریة نادرة من جرّاء التعایش الثقافی و تجاربهم الشخصیة فی بیئاتهم.
الكلمات الرئيسية
عنوان المقالة [فارسی]
واکاوی جریان دیداریشدگیِ شعر در ادب عربی، فارسی و کردی
المؤلفون [فارسی]
- یدالله پشابادی 1
- مجاهد غلامی 2
1 عضو هیئت علمی زبان و ادبیات کردی، دانشکدة زبان و ادبیات، و عضو هیئت علمی پژوهشکدة کردستان شناسی، دانشگاه کردستان
2 عضو هیئت علمی زبان و ادبیات فارسی، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خلیج فارسی
المستخلص [فارسی]
با وجود تلقّیهای گوناگون دربارۀ شعر و ملزومات آن، اختلاف نظری نبوده است در اینکه شعر خلّاقیّتی است بر مدار زبان که ادراک آن از راه خواندن و شنیدن صورت میپذیرد. امّا با تأثیرات پردامنۀ مدرنیسم در ساحتهای گوناگون که ادبیات را نیز نمیتوانست دربرنگیرد، جریانی جدید در شعر ایجاد شد که آن را از دستاوردی خواندنی-شنیدنی به دستاوردی دیدنی تبدیل کرد. با رواج اشعار دیداری، موسوم به «کانکریت» در اروپا، شاعرانی از کشورهای دیگر نیز ربودۀ جاذبههای آن شدند. بدین ترتیب در شعر عربی، فارسی و کردی نیز در دورههایی، ساختن این قبیل اشعار، با نامهای «الشعر البصری»، «الشعر الهندسی»، «القصیدة التشکیلیة»، «شعر تجسّمی»، «نقاشعر»، «شعرنگاره» و ... رواج یافت. در این جستار که به روش توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر منابع کتابخانهای و با هدف ریشهیابی و بررسی دیداریشدگی در شعر عربی، فارسی و کردی فراهم آمده است، پس از شناساندن شعر دیداری به تحلیل این جریان در شعر این سه زبان پرداخته شده است. نتیجهها حاکی از آنست که در بلاغت و شعر اسلامی-ایرانی و در قالب فنون و صنایعی از قبیل «موشّح»، نمونههایی از تجربههای نخستینگی شعر دیداری را میشود سراغ داد؛ امّا رواج شعر دیداری در دورۀ معاصر، با تأثیرپذیری از ادبیات اروپا بوده است. هرچند که شاعران عرب، ایرانی و کرد با وارد نمودن فرهنگ و تجربههای زیستیِ منطقهای، به آفرینش نمونههای برجستهای از شعر دیداری توفیق یافتهاند.
الكلمات الرئيسية [فارسی]
- الشعر البصری
- الشعر التشکیلی
- شعر دیداری
- شعرنگاره
- موشّح