نوع مقاله : علمی - پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه ولی عصر(عج)، رفسنجان
2 دانش آموخته کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه تربیت مدرّس، تهران
3 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه تهران، تهران
چکیده
این پژوهش دو قصیده «التینة الحمقاء» ابوماضی و«دو کاج» محمدجواد محبت را بررسی میکند تا ساختار معنایی مشترک بین آن دو قصیده را تبیین نماید. دلایل اصلی مقایسه میان دو قصیده عبارت از پیامی است که دو قصیده با توجه به مضامین و دلالتهایی معنایی مشابه در بر دارند و خوانندة موردی را بر آن میدارد تا از ارجاع اثر به جهان واقعی فراتر رود؛ زیرا دو قصیده آنچنان توصیفی ارائه میدهند که برگشت از تصویر واقع منجر به تحلیل نمادینی میشود که با خوانش ریفاتر ارتباط دارد این پژوهش با هدف تبیین دستور زایشی، کاربرد افعال و دیگر سازوکارهایی که فرایند ارتباط میان مؤلف و مخاطب را مجاز میشمارد، به شیوة توصیفی ـ تحلیلی تکیه میکند. نظریه نشانهشناسی ریفاتر نیز بر دو قصیده تطبیق داده میشود. نتایج نشان میدهد که تناقض میان سطح تقلیدی و دستورگریزیها در دو قصیده، خواننده را به کشف انباشتهای معنایی مشابه بین دو قصیده سوق میدهد. ازجمله: خودستایی، قساوت، هلاکت و شرایط سخت جامعه که مجال را جهت ساخت دوباره متن فراهم میکند. مخاطب در مقایسه میان ماتریس ساختاری دو قصیده رسالت متعهد به دوستی و بخشش را همچون رمزگان الهامبخش در ذهنش درک میکند و مشخص میکند که وحدت دو قصیده در هیپوگرام مشترک نهفته است و آن این است که «اساس زندگی دوستی و صداقت به دور از خودستایی است»؛ اما مهمترین مضامین ناهمسان به این نکته اشاره دارد که منظومههای توصیفی مربوط به «سیمهای ارتباط» و«زیبایی» بر طبق رمزگذاری «روابط انسانی» در قصیدة «دو کاج» و بخشش در قصیدة «التینة الحمقاء» صورت میگیرد.
کلیدواژهها