علي اصغر قهرماني مقبل؛ فاطمه نعمتي
المجلد 13، العدد 43 ، ديسمبر 1438، ، الصفحة 87-108
المستخلص
از ميان حروف عربي، «ض» بيش از هر آواي ديگري، زبانشناسان عربي را از گذشته تا امروز به خود مشغول کردهاست. اين دانشمندان همگي بر سر اختصاص «ض» به زبان عربي اتفاق نظر دارند، ازاينرو زبان عربي به «لغة الضاد» مشهور شدهاست و حتي اين آوا را در زبانهاي سامي نيز نميتوان يافت. اين پژوهش ميکوشد به اين پرسش، پاسخ دهد که ...
أكثر
از ميان حروف عربي، «ض» بيش از هر آواي ديگري، زبانشناسان عربي را از گذشته تا امروز به خود مشغول کردهاست. اين دانشمندان همگي بر سر اختصاص «ض» به زبان عربي اتفاق نظر دارند، ازاينرو زبان عربي به «لغة الضاد» مشهور شدهاست و حتي اين آوا را در زبانهاي سامي نيز نميتوان يافت. اين پژوهش ميکوشد به اين پرسش، پاسخ دهد که در تغيير آوايي «ض»، چه نوع مکانيسمي، چه شنيداري و چه گفتاري، دخيل بوده که فارسيزبانان اين آوا را به صورتهاي مختلف «د»، «ز» و يا «ذ» تلفظ کردهاند. براي پاسخ به اين سؤال، با توجه به تعامل تاريخي ميان زبان فارسي و زبان عربي، در پژوهش حاضر از روش آواشناسي تطبيقي استفاده شدهاست. بر اين اساس ميتوان گفت «ض» در زبان فارسي روند تحول يکساني را نپيمودهاست؛ برخي شواهد زباني بر اين امر دلالت دارد که فارسيزبانان، برخي از واژههاي داراي «ض» (و نيز «ظ») عربي را به صورت «د» تلفظ ميکردهاند. همچنين احتمال ميرود با توجه به ميسرنبودن تلفظ «ض» (و «ظ») نزد فارسيزبانان، و شباهت آنها به «ذ» و نيز سير تحول آوايي موجود در «ذ» به «ز» در تاريخ زبان فارسي، تحول «ض» به «ز» از مسير «ذ» گذشته باشد. بالأخره اينکه صرف نظر از مشخصههاي تبايني «ض» (و «ظ» و «ذ») در عربي و با توجه به رأي ابنجزري دربارۀ تشابه «ض» به «ز»، در اغلب واژهها «ض» مستقيماً به «ز» تبديل شدهاست که امروزه شاهد آن هستيم.