شیما خیری فاهم
دوره 7، شماره 19 ، مرداد 1390
چکیده
مبرد در کتاب خود (الکامل) به شعر اهمیت فراوانی میدهد. روایت شعر و اسناد آن نزد او از اهمیت فراوانی برخورداراست. او بر این باور است که کاستی و فزونی و اختلاف در روایت شعر تأثیر فراوانی بر معنی آن دارد.
نویسنده در کتاب خود به متون شعری، به ویژه تحلیلهای زبان شناختی آن توجه بیشتری دارد و تنها رویکردی زبان شناسانه به شعر نداشته ...
بیشتر
مبرد در کتاب خود (الکامل) به شعر اهمیت فراوانی میدهد. روایت شعر و اسناد آن نزد او از اهمیت فراوانی برخورداراست. او بر این باور است که کاستی و فزونی و اختلاف در روایت شعر تأثیر فراوانی بر معنی آن دارد.
نویسنده در کتاب خود به متون شعری، به ویژه تحلیلهای زبان شناختی آن توجه بیشتری دارد و تنها رویکردی زبان شناسانه به شعر نداشته بلکه رویکرد زیباییشناسانه و نقدی را مورد توجه قرار داده که این رویکردها خود اشاره به دانش فراگیر علمای قدیم و نیز هدف آموزشیای دارد که کتاب برای آن نگارش یافته است. زیرا کتاب در زمانی تألیف شد که لحن در زبان وارد شد بود و زبان را رو به ضعف کشانده بود، و سپس در زمان مؤلف زبان به عنوان علمی جدید مطرح شد در حالی که قبل از آن زبان به گونهای فطری در بین مردم رواج داشت.
سیدعلی میرلوحی؛ سیدرضا سلیمانزاده نجفی؛ عبدالحسین خواجه علی
دوره 7، شماره 19 ، مرداد 1390
چکیده
اکثر تحلیل هایی که تاکنون از استعاره در قرآن کریم ارائه شده است براساس تشبیه در استعاره استوار است و فهم دقیق وجه شبه، و این که استعاره چگونه از طریق ساز وکارهایی چون تخییل و ترشیح و... خواننده را به تناسی تشبیه وا می دارد. اما قرآن کریم این کلام جاودان خداوند همواره منبع فیاض زیبایی های هنری بوده و خواهد بود، و شگفتی های آن و امکانات ...
بیشتر
اکثر تحلیل هایی که تاکنون از استعاره در قرآن کریم ارائه شده است براساس تشبیه در استعاره استوار است و فهم دقیق وجه شبه، و این که استعاره چگونه از طریق ساز وکارهایی چون تخییل و ترشیح و... خواننده را به تناسی تشبیه وا می دارد. اما قرآن کریم این کلام جاودان خداوند همواره منبع فیاض زیبایی های هنری بوده و خواهد بود، و شگفتی های آن و امکانات تعبیری، بیانی و القایی آن بی کران است. نگارنده در این مقاله با عنایت به عظمت قرآن کریم از یک سو و با اعتراف به قلّت بضاعت علمی و ادبی خود از سوی دیگر، کوشش کرده از زاویه ای تازه به بعضی استعاره های قرآنی بنگرد و گامی کوچک در جهت گشودن دریچه ای دیگر از زیبایی های بیانی قرآن بردارد. این مقاله برآن است تا بهره گیری از اسلوب تقابلی بی نظیر قرآن کریم، چه تقابل های متضاد و چه تقابل های متناسب و همخوان و نیز بهره گیری از دلالت های مرکزی، و دلالت های القایی، جنبی و ضمنی واژه ها و آواها و سایه های معنایی آن جنبه ای دیگر از زیبایی استعاره های قرآنی را باز نماید. در پایان نگارنده امیدوار است که یکی از کوچکترین خادمان قرآن باشد که سهمی ناچیز در برانگیختن گفتگو درباره ابعاد زیباشناختی قرآن کریم داشته است، گرچه ممکن است کوشش او خالی از لغزش و نقصان نباشد، چه به قول مولوی:
چو امیدت به ما بود، زاغگیر، هما بود همه عذرت وفا بود که سلام علیکُمُ
دوره 7، شماره 19 ، مرداد 1390
چکیده
زنانهنویسی حضور منحصر به فردی در عرصهی داستان نویسی عراق دارد، و این به خاطر وجود داستان نویسان مشهوری مانند « لطیفة الدلیمی»، «ناصرة السعدون»، «میسلون هادی» است. ویژگی بارز داستان های میسلون هادی، تمرکز شدید بر روی سرزمین عراق با همه جزییات و عادات و حکایتهای آن میباشد. وی در رمانهایهای خود، با ...
بیشتر
زنانهنویسی حضور منحصر به فردی در عرصهی داستان نویسی عراق دارد، و این به خاطر وجود داستان نویسان مشهوری مانند « لطیفة الدلیمی»، «ناصرة السعدون»، «میسلون هادی» است. ویژگی بارز داستان های میسلون هادی، تمرکز شدید بر روی سرزمین عراق با همه جزییات و عادات و حکایتهای آن میباشد. وی در رمانهایهای خود، با غم و اندوهِ محیط عراقی در تعامل است. داستان « حلم وردی فاتح اللون» - ششمین داستان وی- از طریق عناصر داستان، تصویری غم آلود از جنگ آمریکا بر ضد عراق ارائه میدهد. کوچ اجباری یا اختیاری انسان امروزین عراقی از سرزمین مادری وتلاش برای نجات و تحقق رؤیاها یا دویدن در پی توهمات از جمله اموری است که در این «عمل روایی» کانون توجه رمان نویس عراقی قرار گرفته است بنابراین سرزمین عراق در رؤیایی رومانتیک پناهگاه همگان گشته تا آنجایی که علی رغم سختی حوادث، زندگی را در این محیط ممکن میسازد.
میسلون هادی در این داستان، تراژدی واقعی و شدت رنج های عراق را در توصیف زنانهی قابل توجهی ثبت کرده است، وصفی که خواننده را بر آن میدارد تا آن را «توصیف اندوهباری» بنامد که بخش بزرگی از داستانش را فراگرفته است. وصف - همانگونه که در بین روایتشناسان شایع است- مهمترین عنصر تشکیل دهندهی روایت است که در تحلیل زبان روایت نمیتوان از آن چشم پوشید. نویسنده در قالب وصفی رمزگرایانه و با زبان روایی ساده به توصیف شخصیتها و زمان و مکان و طبیعت و حوادث و.. میپردازد و برای این منظور شیوهی روایی اول شخص (درونی) را به کار میگیرد تا بهتر بتواند تشنجات روحی عمیق خود را بیان دارد. وصف در داستان «حلم وردی فاتح اللون» عملکرد معنایی مشخصی را بر عهده دارد و آن همان حزن و اندوهی است که هر چه به پایان داستان نزدیک میشویم، کاهش مییابد و در این هنگام رؤیای تحقق آرزوی دلخواه به وقوع میپیوندد. گویی راویتگر یقین دارد که امید بعد از ناامیدی میآید همانگونه که گفته میشود:
«در ناامیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است »
نرگس گنجی؛ مریم جلائی
دوره 7، شماره 19 ، مرداد 1390
چکیده
از آن جایی که مهارت نگارش تقریباً در مراحل پایانی زبان آموزی جا می گیرد، انتظار می رود خطاهای نگارشی دانشجویان زبان آموزی که در آستانه فراغت از تحصیل هستند تا حد قابل توجهی کاهش یابد واگر چنین امری محقق نگردد به جرأت می توان گفت روند آموزش و یادگیری موفق نبوده است و بایسته است برای بررسی این خطاها همت گمارد.
لذا این پژوهش به بررسی ...
بیشتر
از آن جایی که مهارت نگارش تقریباً در مراحل پایانی زبان آموزی جا می گیرد، انتظار می رود خطاهای نگارشی دانشجویان زبان آموزی که در آستانه فراغت از تحصیل هستند تا حد قابل توجهی کاهش یابد واگر چنین امری محقق نگردد به جرأت می توان گفت روند آموزش و یادگیری موفق نبوده است و بایسته است برای بررسی این خطاها همت گمارد.
لذا این پژوهش به بررسی علل خطاهای نگارشی دانشجویان زبان عربی پرداخته تا با در نظرگرفتن آن ها زمینه ای مناسب جهت گزینش متون و روش های آموزشی فراهم آید و یاری رسان استادان در تدریس مهارت های این زبان گردد. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان عربی دانشگاه های اصفهان وکاشان می باشند با روش توصیفی ـ تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته اند. عمده یافته این تحقیق بیانگر آن است که سهم قابل توجهی از خطاهای نگارشی دانشجویان، ناشی از تداخل میان زبانی، تداخل درون زبانی و بافت یادگیری است.
محمد رضا شاهرودی؛ اکرم صالحی
دوره 7، شماره 19 ، مرداد 1390
چکیده
در بررسی زبانشناسی توحیدی واژة «عتیق» که تنها در یک سورة مدنی قرآن/حج به کار رفته است، درمییابیم که مفسران و مترجمان در توضیح این واژة به دلیل ابهام معنای اصیل و صمیم آن، با دشواریهایی دست به گریبان بوده و به ترجمة و تفسیر واحد و دقیقی از آن دست نیافتهاند. به همین دلیل، ابتدا در گزارشی اجمالی اشاره خواهیم کرد که این ...
بیشتر
در بررسی زبانشناسی توحیدی واژة «عتیق» که تنها در یک سورة مدنی قرآن/حج به کار رفته است، درمییابیم که مفسران و مترجمان در توضیح این واژة به دلیل ابهام معنای اصیل و صمیم آن، با دشواریهایی دست به گریبان بوده و به ترجمة و تفسیر واحد و دقیقی از آن دست نیافتهاند. به همین دلیل، ابتدا در گزارشی اجمالی اشاره خواهیم کرد که این واژة نزد مترجمان، در دو معنای متفاوت «قدیمی» و «گرامی» بهکار رفته است و مفسران نیز به این اختلاف دامن زده و معنای سوم «آزاد» را بر آن افزودهاند. پس از آن، در پی یافتن ریشه اصلی این کلمه، با بررسی دیدگاه قاموسنویسان در موارد مختلف استعمال آن، مبنی بر وجود دو معنای «قدمت» و «کرامت» در اصل واژة و ادغام معنای «آزادی» در معنای «کرامت» و همچنین بررسی پیشینة این واژة در زبانهای کهن قبل از ظهور اسلام به این نتیجه خواهیم رسید که واژة «عتق» به معنای «کهنه و قدیمی» در زبان آرامی، به دلیل شباهت در نگارش و تلفظ، با واژة «عتک» به معنای «سبقت و پیشیگرفتن» در زبان عبری، دچار تبادل معنایی شده و این هر دو معنا، نقطه مرکزی دایرة گستردة معنایی «عتق» را تشکیل داده است. بدین ترتیب، هرآنچه قدیمی است یا نسبت به دیگر اقرانش به نوعی تقدم و برتری دارد با تعبیر «عتیق» عنوان شده و بر این اساس، هر دو معنای ذکر شده در ترجمة آیه شریفه مورد بحث، توجیه پذیر است.
مرضیه آباد
دوره 7، شماره 19 ، مرداد 1390
چکیده
محمودبن عمر معروف به زمخشری یکی از برجستهترین دانشمندان جهان اسلام و ایران در قرن ششم هجری است. وی در علوم و فنون بسیاری سرآمد روزگار خود بود که علوم بلاغت یکی از مهمترین آنهاست. زمخشری در اصول کلی این علم یعنی معانی و بیان و بدیع پیرو عبدالقاهر جرجانی است و به شکلی کاربردی نظریات عبدالقاهر را در تفسیر کلام خدا و بیان اعجاز ...
بیشتر
محمودبن عمر معروف به زمخشری یکی از برجستهترین دانشمندان جهان اسلام و ایران در قرن ششم هجری است. وی در علوم و فنون بسیاری سرآمد روزگار خود بود که علوم بلاغت یکی از مهمترین آنهاست. زمخشری در اصول کلی این علم یعنی معانی و بیان و بدیع پیرو عبدالقاهر جرجانی است و به شکلی کاربردی نظریات عبدالقاهر را در تفسیر کلام خدا و بیان اعجاز آن به نمایش گذاشته، آنها را تحریر و یا تکمیل کرده و برخی اصول بلاغی را که عبدالقاهر بدان نپرداخته بود، به ذخیرة دانش بلاغت افزوده است؛ چنانکه دانشمندانی همچون سکاکی و تفتازانی و دیگران در دورههای بعدی از نظریات وی بهره وافر بردهاند.
غلامرضا کریمی فرد؛ فرزانه مهرگان
دوره 7، شماره 19 ، مرداد 1390
چکیده
پارادوکس یا متناقض نما مهمترین نوع تضاد است و آن وقتی است که تضاد منجر به معنای غریب و به ظاهر متناقضی شود. تناقض در پارادوکس چنان است که یکی از طرفین امری را اثبات و آن دیگری آن را نفی مینماید.
پارادوکس در حقیقت یک امکان زبانی است برای برجسته سازی سخن که به جهت شکستن هنجار زبان موجب شگفتی و التذاذ هنری می شود. این امکان نوعاً ...
بیشتر
پارادوکس یا متناقض نما مهمترین نوع تضاد است و آن وقتی است که تضاد منجر به معنای غریب و به ظاهر متناقضی شود. تناقض در پارادوکس چنان است که یکی از طرفین امری را اثبات و آن دیگری آن را نفی مینماید.
پارادوکس در حقیقت یک امکان زبانی است برای برجسته سازی سخن که به جهت شکستن هنجار زبان موجب شگفتی و التذاذ هنری می شود. این امکان نوعاً از بستر «تضاد» میان واژگان پدید می آید در عین حال با صنعت تضاد متفاوت است. حوزة حاکمیت «تضاد» محدودة الفاظ است اما پارادوکس، تناقض ظاهری در معنی و مفهوم است که با توجیه معنای کلام ، این تناقض ظاهری هم برطرف می شود.
به غیر از تضاد و طباق، ممکن است از درون تشبیه یا مجاز مرسل یا استعاره یا مشاکله و غیر اینها نیز پارادوکس به وجود آید . اینک در این تحقیق ما به بررسی پارادوکس و خاستگاهی که در نظم ونثر ادبی دارد، همچنین پیشینة آن در بلاغت قدیم پرداخته، صورتهایی از آن را که در قرآن کریم به کار رفته یاد آور شده و فواید و جنبههای زیبایی آفرینی آن را نیز بیان کرده ایم .
غلام عباس رضایی هفتادری؛ هیوا حفیدی
دوره 7، شماره 19 ، مرداد 1390
چکیده
علی بن محمد حسینی استرآبادی، مشهور به میر سید شریف جرجانی از ادیبان و دانشمندان بزرگ ایرانی نیمة دوم سدة هشتم و اوایل سدة نهم هجری است. این دانشمند فرزانه و پژوهشگر فرهیخته با بیش از پنجاه تألیف، شرح و حاشیه در حوزة علوم اسلامی و ادبی از طلایهداران دانش و پژوهش است.
از مهمترین آثار وی شرحی بدیع، زیبا، شیوا و روان بر باب سوم «مفتاحالعلوم» ...
بیشتر
علی بن محمد حسینی استرآبادی، مشهور به میر سید شریف جرجانی از ادیبان و دانشمندان بزرگ ایرانی نیمة دوم سدة هشتم و اوایل سدة نهم هجری است. این دانشمند فرزانه و پژوهشگر فرهیخته با بیش از پنجاه تألیف، شرح و حاشیه در حوزة علوم اسلامی و ادبی از طلایهداران دانش و پژوهش است.
از مهمترین آثار وی شرحی بدیع، زیبا، شیوا و روان بر باب سوم «مفتاحالعلوم» ابو یعقوب سکاکی (م. 626 هـ.ق) است که آن را «المصباح فی شرح المفتاح» نامیده است. وسعت دانش و عمق بینش این فرزانه از لابهلای این شرح مشهود است. یاری جستن از علوم معقول و منقول برای تبیین رموز این اثر، هنر عالی و جلوه متعالی را آفریده است به گونهای که میتواند الگویی برای شرح کتب باشد.
این نوشتار میکوشد تا کتاب «المصباح» را در ترازوی نقد قرار دهد و با بررسی راهکارهای سیدشریف در شرح این کتاب، از جوانب ناپیدای شرح و اسلوب شارح پرده بردارد.