علي سليمي؛ رضا کياني
المجلد 8، العدد 23 ، أغسطس 1433، الصفحة 1-20
المستخلص
الملخص إنّ اللون يعدّ عنصراً هاماً في الصورة الفنية في الشعر. و لکلّ من الشعراء تجربة خاصّة في التعامل معه واستکشاف عالمه الرمزي. نجد عند الشاعرين الرسامين سهراب سبهري و سعدي يوسف تجربتين مختلفتين بهذا الصدد. و الملاحظ أنَّ اللون قد تحوّل عندکل منهما من رؤية بصرية إلى وعي ذهني فيُعدُّ بذلک عنصراً هاماً للبناء الفني في شعرهما، و لکنّ ...
أكثر
الملخص إنّ اللون يعدّ عنصراً هاماً في الصورة الفنية في الشعر. و لکلّ من الشعراء تجربة خاصّة في التعامل معه واستکشاف عالمه الرمزي. نجد عند الشاعرين الرسامين سهراب سبهري و سعدي يوسف تجربتين مختلفتين بهذا الصدد. و الملاحظ أنَّ اللون قد تحوّل عندکل منهما من رؤية بصرية إلى وعي ذهني فيُعدُّ بذلک عنصراً هاماً للبناء الفني في شعرهما، و لکنّ کلاً منهما يَستَخدِمه مختلفاً عن الآخر، فإنّ سبهري يعامله کمظهر للجمال و النقاء متفائلاً متأثراً بالرومانسية، و لکنّ سعدي يوسف يأتي به کرمز للنضال السياسي والاجتماعي و هو متشاءم و متأثر بالواقعية، و الفرق الواضح بينهما أنّه يمکن استبدال لون بلون آخر في کثير من شعر سبهري و لکن في شعر سعدي لا يمکن مثل ذلک. هذا المقال دراسة للون وأثره في شعرهما.
إنسيه خزعلي؛ سميه اونق
المجلد 8، العدد 23 ، أغسطس 1433، الصفحة 21-49
المستخلص
اللمخص الشخصية هي من العناصر المميزة و المحورية في الرواية وکيفية تصوير الشخصية تکشف الستار عن أفکار المؤلف ووجهة نظره حيال المجتمع او الموضوعات المعتني بها في الأثر ومن جهة أخري تهدي المتلقي إلي الأسلوب الفني و المنهج المتبع في سرد الرواية. تعدّ خولة القزويني في عداد الأدباء و المؤلفين الملتزمين الذين لهم آثار کثيرة ذات صبغة دينية ...
أكثر
اللمخص الشخصية هي من العناصر المميزة و المحورية في الرواية وکيفية تصوير الشخصية تکشف الستار عن أفکار المؤلف ووجهة نظره حيال المجتمع او الموضوعات المعتني بها في الأثر ومن جهة أخري تهدي المتلقي إلي الأسلوب الفني و المنهج المتبع في سرد الرواية. تعدّ خولة القزويني في عداد الأدباء و المؤلفين الملتزمين الذين لهم آثار کثيرة ذات صبغة دينية ولکن الدراسة و النقد لهذه الآثارالکثيرة قليلة جداً مع جدارتها بالبحث و الإمعان. هذه الدراسة تبحث في روايتين لخولة القزويني "البيت الدافيء" و"سيدات و آنسات" عن أسلوب الراوية في تصوير الشخصية و مدي التعقيد أوالسطحية، کما تعالج مستوي جاذبية الشخصية اوعدمها في الرواية. لايجد القارئ في الروايتين هاتين الإتجاهات النسوية مع کثرة الشخصيات النسائية ودورهن في المشاهد المتنوعة في الرواية بل الرغبة التقليدية للراوية تنعکس في زوايا الرواية من حين إلي آخرکماتعالج القزويني الشخصيات الروائية معالجة تحليلية، و تقدمّ للمتلقي جميع المعلومات المتعلقة بها مباشرة و دون أي کدّ وجهد من القارئ لاکتشاف الخصائص الفردية و الاجتماعية لها، و تتجنب إلي حد کبير عن المنهج التمثيلي الذي تعرف الشخصية نفسها بالأعمال و الأقوال. المنهج المتبع في الدراسة هو المنهج الوصفي – التحليلي الذي يتمتع بالأساليب الکيفية کتحليل النصوص و يستفيد في تجميع البيانات عن المنهج المکتبي.
هادي رضوان
المجلد 8، العدد 23 ، أغسطس 1433، الصفحة 50-71
المستخلص
چکيده در آيات 30 تا 33 سورهي «ص» ماجراي عرضه کردن اسبان تيزرو و چابک بر حضرت سليمان (ع) آمده است. در آيهي 31 از دو صفت "صافنات" و "جياد" سخن به ميان ميآيد که مفسران در بيان معني اين دو، نظرات گوناگون دارند. آيهي 33 هم به مسح کردن ساقها و گردنهاي اسبان توسط سليمان اشاره ميکند. به نظر نويسندهي اين مقاله، ميان ...
أكثر
چکيده در آيات 30 تا 33 سورهي «ص» ماجراي عرضه کردن اسبان تيزرو و چابک بر حضرت سليمان (ع) آمده است. در آيهي 31 از دو صفت "صافنات" و "جياد" سخن به ميان ميآيد که مفسران در بيان معني اين دو، نظرات گوناگون دارند. آيهي 33 هم به مسح کردن ساقها و گردنهاي اسبان توسط سليمان اشاره ميکند. به نظر نويسندهي اين مقاله، ميان دو آيهي 31 و 33 ارتباط لطيفي است؛ اين، ارتباط لف و نشر مرتبي است که دو کلمهي "صافنات" و "جياد" در آيهي 31 و دو کلمهي "سوق" و"أعناق" در آيهي 33 آن را پديد آوردهاند. اين آرايه بديعي، علاوه بر زيبايي خاص خود، به معنا و جان کلام هم جمال ديگري بخشيده است. زيبايي اين آرايه را در ارتباط با شکل خاصي از تفسير قرآن ميتوان تحليل کرد
سيد ابوالفضل سجادي؛ سميرا فراهاني
المجلد 8، العدد 23 ، أغسطس 1433، الصفحة 72-97
المستخلص
چکيده
بيان اديبانه و هنرمندانهي معاني و مفاهيم قرآن کريم يکي از دلايل اعجاز بياني اين کتاب آسماني است. زيبايي قرآن چه از نظر مفاهيم آن و چه از نظر ظاهر و ساختار سورهها شگفتانگيز و قابل تحسين است. بيان دلنشين آيهها، تعبيرهاي زيبا و لطيف و به کارگيري صنايع ادبي و بلاغي به قرآن جلوه و طراوت خاصي بخشيده است. کنايه يکي از اين ...
أكثر
چکيده
بيان اديبانه و هنرمندانهي معاني و مفاهيم قرآن کريم يکي از دلايل اعجاز بياني اين کتاب آسماني است. زيبايي قرآن چه از نظر مفاهيم آن و چه از نظر ظاهر و ساختار سورهها شگفتانگيز و قابل تحسين است. بيان دلنشين آيهها، تعبيرهاي زيبا و لطيف و به کارگيري صنايع ادبي و بلاغي به قرآن جلوه و طراوت خاصي بخشيده است. کنايه يکي از اين صنايع ادبي و از ظريفترين و لطيفترين آنهاست. بيان مبهم و پوشيدهي حقايق، به ظاهر آيهها صورتي ادبي ميبخشد که مخاطب به مدد قوهي ذوق و لطافت طبع خويش، به درک و کشف نکات نهفته در باطن آنها پي ميبرد و پرده از صورت ظاهري کلام برميدارد. در اين پژوهش تلاش بر آن است تا کنايه هاي موجود در جزء سي ام قرآن کريم مورد بررسي قرار گيرد تا در نهايت معناي اصلي آيه ها استخراج گردد.
حسين يوسفي (آملي)؛ فاطمه خرميان
المجلد 8، العدد 23 ، أغسطس 1433، الصفحة 99-123
المستخلص
چکيده ادبيات، شکلي از ارتباط بوده و هر اثر ادبي با آثار پيش و پس از خود در ارتباط گفت و شنودي است که به آن گفت وگو يا مکالمه گويند. در گفت وگو و مکالمه، همواره نياز به شخص دومي است تا اولين صدا ايجاد شود و صداي دوم، پاسخ به آن صداست؛ بدين ترتيب، در کنار مکالمه گرايي يک اثر، صداهاي مختلف نيز از آن اثر شنيده ميشود. مقالهي حاضر، بر ...
أكثر
چکيده ادبيات، شکلي از ارتباط بوده و هر اثر ادبي با آثار پيش و پس از خود در ارتباط گفت و شنودي است که به آن گفت وگو يا مکالمه گويند. در گفت وگو و مکالمه، همواره نياز به شخص دومي است تا اولين صدا ايجاد شود و صداي دوم، پاسخ به آن صداست؛ بدين ترتيب، در کنار مکالمه گرايي يک اثر، صداهاي مختلف نيز از آن اثر شنيده ميشود. مقالهي حاضر، بر آن است تا امکانات گفت وگويي (مکالمهگرايي) را در آثار توفيق الحکيم، نمايشنامهنويس مصري، بهويژه اثر مهم او، «اهل الکهف» را با تحليل محتوا مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار دهد و جلوههاي آن يعني چندصدايي و بينامتنيت را بررسي کند؛ همچنين تأثير فرهنگ خودي يعني قرآني را بر اثر مذکور، مورد ارزيابي قرار دهد
خليل پرويني؛ روحاله نصيري؛ کبري روشنفکر؛ محمدرضا خاکي
المجلد 8، العدد 23 ، أغسطس 1433، الصفحة 124-148
المستخلص
چکيده ...
أكثر
چکيده هر چند نمايشنامه، در دورهي معاصر وارد ادبيات عربي شده، با بررسي آثار کلاسيک ادبيات عربي، روايتها و حکايتهايي يافت ميشوند که ظرفيتهاي نمايشي قابل توجهي دارند. با معرفي چنين حکايتهايي، ميتوان دستمايههاي ارزشمندي در اختيار درامنويسان معاصر قرارداد؛ بدين طريق، هم آثار ادبي گذشته براي نسل معاصر بازتعريف ميشود و هم آثار نمايشي معاصر از غنا و محتواي بيشتري برخوردار ميگردد. در اين مقاله، درصدد ظرفيتسنجي نمايشي مقامات حريري هستيم. مقامات حريري، مشتمل بر پنجاه حکايت درامگونه است که بين سالهاي 495 تا 504 ه.ق. نوشته شده است. با بررسي حکايتهايي از "مقامات حريري" مشخص شد که اين حکايتها، عناصر "ساختاري درام" چون: تعريف، هماهنگي، آشفتگي، کشمکش، هولوولا، نتيجه و همچنين "عناصر نمايشي" چون موضوع، حادثه، شخصيت، گفتگو، زمان، مکان و حرکت (عمل دراماتيک) دارند. در اين مقاله، با استفاده از روش توصيفي-تحليلي، عناصر نمايش در"مقاماتحريري"، ظرفيتسنجي شدند تا بسآمد عناصر نمايشي در مقامات حريري مشخص شود، همچنين توجه درامنويسان معاصر به اقتباس موضوعات نمايشي از اين کتاب، معطوف شود.
زهرا افضلي؛ مهري خيريزاده
المجلد 8، العدد 23 ، أغسطس 1433، الصفحة 149-174
المستخلص
چکيده رمان، يکي از انواع داستان است که در دورهي معاصر، يکي از ابزارهاي مناسب برايبه تصوير کشيدن مسائل و مشکلات زندگي بشر و بيان افکار، عقايد و انديشهها محسوب ميشود. اين فن، اجزا و عناصر گوناگوني دارد کههر يک داراي نقش و اهميت خاصي در ساختار هنري آن هستند. عنصر درونمايه، که گاه از آن به فکر اصلي يا مضمون يا پيام داستان ...
أكثر
چکيده رمان، يکي از انواع داستان است که در دورهي معاصر، يکي از ابزارهاي مناسب برايبه تصوير کشيدن مسائل و مشکلات زندگي بشر و بيان افکار، عقايد و انديشهها محسوب ميشود. اين فن، اجزا و عناصر گوناگوني دارد کههر يک داراي نقش و اهميت خاصي در ساختار هنري آن هستند. عنصر درونمايه، که گاه از آن به فکر اصلي يا مضمون يا پيام داستان تعبير ميشود، يکي از عناصر اساسي داستان است. اين عنصر، عبارت است از: ديدگاه و جهتگيري نويسنده، نسبت به موضوع داستان که مانند رشتهاي در خلال اثر کشيده شده و ضمن ايجاد وحدت و هماهنگي، اجزا و عناصر داستان را به يکديگر پيوند ميدهد. نويسنده، اين عنصر را بهطور صريح يا غيرصريح بهکار گرفته و فکر و انديشهي خود را از طريق آن به خواننده القا ميکند. خواننده نيز ميتواند به وسيلهي سرنخهاي معيني آن را از لابهلاي اجزا داستان، کشف کند و به فکر و انديشهي نويسنده پي ببرد. در پژوهش حاضر، عنصر درونمايه در رمان «الطريق الطويل» اثر نجيب الکيلاني، نويسندهي برجستهي معاصر مصري، نقد و بررسي شده است. نويسنده در رمان مذکور به منظور طرح درونمايه از روش غيرصريح، بهره جسته و آن را در افکار و تخيلات شخصيتهاي رمان گنجانده است. طبق بررسيهاي بهعمل آمده، براي کشف درونمايه در اين رمان ده سرنخ وجود دارد که با دقت و تأمل ميتوان اين عنصر را از طريق آنها استخراج کرد. بر همين اساس، استنباط ميشود که رمان يادشده به دليل برخورداري از عنصر درونمايه، رماني تحليلي و هدفدار است و نويسنده با خلاقيت و مهارت توانستهايده و عقيدهي خود را به مخاطب عرضه کند
وحيد سبزيان پور؛ پيمان صالحي
المجلد 8، العدد 23 ، أغسطس 1433، الصفحة 175-204
المستخلص
چکيده در کاخِ شکوهمند «شاهنامه»، دادگري، صدرنشين، و ستمستيزي از ستونهاي اين کاخ باشکوه است. شباهت حيرت آور عدالتخواهي ايرانيان در شاهنامه و منابع عربي، نشان از سرچشمههاي فرهنگي و فکري مشترکي دارد که اين دو منبع کاملاً متفاوت از آن سيراب شدهاند. فردوسي، شاهنامه را با انگيزهي ايراندوستي، در قالب سبک ادبي حماسه ...
أكثر
چکيده در کاخِ شکوهمند «شاهنامه»، دادگري، صدرنشين، و ستمستيزي از ستونهاي اين کاخ باشکوه است. شباهت حيرت آور عدالتخواهي ايرانيان در شاهنامه و منابع عربي، نشان از سرچشمههاي فرهنگي و فکري مشترکي دارد که اين دو منبع کاملاً متفاوت از آن سيراب شدهاند. فردوسي، شاهنامه را با انگيزهي ايراندوستي، در قالب سبک ادبي حماسه و به زبان فارسي سروده است؛ حال آنکه منابع عربي با انگيزههاي ديني، تاريخي، اخلاقي و ادبي نوشته شده و موضوعات ايراني به شکل اشاره و جملههاي معترضه در لايههاي پنهان اين متون ديده ميشود. تفاوت فاحش بين شاهنامه و متون عربي از يک سو و شباهت بسيار نزديک موضوع عدالت ايرانيان در هر دو منبع، نشان از زاويهي جديدي در شناخت واقعي شاهنامه دارد؛ زيرا منابع عربي به منزلهي «سر دلبران در حديث ديگران»، علاوه بر تبيين موضوع عدالتخواهي در ايران باستان، بيانکننده ميزان انصاف، امانتداري و واقعنگري فردوسي در ارائهي مباني و اصول فکري و فرهنگي ايرانيان و برائت وي از شايبهي گزافهگويي و تعصب ايراني است