رسول بلاوي؛ مرضية آباد
المجلد 9، العدد 27 ، يناير 1435، الصفحة 1-16
المستخلص
الملخّص:
يعد استدعاء الشخصيات التراثية في الشعر المعاصر من الظواهر التي تستخدم لإثراء النص الأدبي؛ فهذه الشخصيات بما فيها شخصيات أهل البيت (ع) وفقاً للظروف الخاصة التي مرّت بها، تحمل في طياتها دلالات و رؤي جديدة تساهم في خصوبة النص و إثرائهِ. وقد حاول الشاعر العراقي يحيي السماوي أن يجعل من استدعاء هذه الشخصيات، أداة جمالية تخدم الموضوع ...
أكثر
الملخّص:
يعد استدعاء الشخصيات التراثية في الشعر المعاصر من الظواهر التي تستخدم لإثراء النص الأدبي؛ فهذه الشخصيات بما فيها شخصيات أهل البيت (ع) وفقاً للظروف الخاصة التي مرّت بها، تحمل في طياتها دلالات و رؤي جديدة تساهم في خصوبة النص و إثرائهِ. وقد حاول الشاعر العراقي يحيي السماوي أن يجعل من استدعاء هذه الشخصيات، أداة جمالية تخدم الموضوع الشعري، وتؤدي وظيفة جمالية تساعد على إثراء الدلالات، و تکشف عن الإلحاح أو التأکيد الذي يسعى إليه. فقد ورد هذا الاستدعاء في شعره بکثافة و انزاح عن معناه الحقيقي ليحمل رؤي رمزية جديدة؛ و الشخصية التي حاولنا رصدنا في تجربة السماوي هي شخصية الإمام الحسين بما تحمله من إيحاءات رمزية و ثيمات دلالية؛ فقد استدعي الشاعر هذه الشخصية کرمز خالد للتضحية و الفداء من أجل المبدأ / الدين، و رمز الباحث عن العدالة و نُصرة المستضعفين في وجه الجبروت.
هذه الدراسة التي اعتمدت في خطتها علي المنهج الوصفي – التحليلي، ترصد استدعاء شخصية الإمام الحسين (ع) و دلالاتها في تجربة الشاعر، و ما تحمله هذه الشخصية من دلالات رمزية في شعر السماوي. و في هذا البحث اعتمدنا علي ثلاثة من دواوين الشاعر و هي "هذه خيمتي.. فأين الوطن"، و "نقوش علي جذع نخلة"، و "لماذا تأخرت دهراً".
محمد حسن معصومي
المجلد 9، العدد 27 ، يناير 1435، الصفحة 17-41
المستخلص
الملخّص:
يختار الخطاب الإسلامي الأدبي باعتباره بنية دلالية متناغمة مع نفسه، أساليب أدبية أو لغوية متنوعة لإرسال الفکرة إلي القارئ و تعميقها فيه، انطلاقاً مِن القناعة بأن الترکيبة النفسية الإنسانية تختلف؛ الأمر الذي يتطلب تنوع الأساليب في مخاطبة الناس للوصول إلي الغاية التي يرمي إليها هذا الخطاب؛ لذلک يوظّف أنواعاً أدبية متنوعة ...
أكثر
الملخّص:
يختار الخطاب الإسلامي الأدبي باعتباره بنية دلالية متناغمة مع نفسه، أساليب أدبية أو لغوية متنوعة لإرسال الفکرة إلي القارئ و تعميقها فيه، انطلاقاً مِن القناعة بأن الترکيبة النفسية الإنسانية تختلف؛ الأمر الذي يتطلب تنوع الأساليب في مخاطبة الناس للوصول إلي الغاية التي يرمي إليها هذا الخطاب؛ لذلک يوظّف أنواعاً أدبية متنوعة لتوجيه المتلقي إلي الخير، کما أنّه يوظّف الصور البيانية و کذلک أساليب الجملة (دلالات الجملة المتنوعة) لنفس الغاية. أمّا في هذه المقالة فقد اقتصرنا علي بعض الأنواع و الفنون الأدبية لتوضيح صورة التنوع الأسلوبي في الخطاب الإسلامي الأدبي، و إنه خطاب ديني واضح المعالم يتخذ من العقل و المنطق قاعدة انطلاق، و من العاطفة مادة حية يوظفها بغيةَ التأثير و من الأسلوب الأدبي قالباً کلامياً لإرسال الفکرة. عموماً فإننا عالجنا و باختصار طريقة تأثير کل واحدٍ من تلکم الأنواع، مشفوعة بأمثلة من القرآن الکريم و الحديث الشريف.
سميه حسنعليان؛ سيدمحمدرضا ابنالرسول
المجلد 9، العدد 27 ، يناير 1435، الصفحة 43-63
المستخلص
الملخّص:
نظراً للمکانة المرموقة للمعلقات في الأدب العربي، فضلاً عن أهميتها في العلوم المختلفة التفسيرية، واللغوية، والنحوية واحتوائها علي کثير من الألفاظ الجاهلية وغريبها اهتم بها کثير من الشراح و منهم أبو جعفر أحمد بن محمد النحاس في شرحه للمعلقات، المسمي «شرح القصائد المشهورات الموسومة بالمعلقات»، وأشار فيه إلي مسائل مختلفة ...
أكثر
الملخّص:
نظراً للمکانة المرموقة للمعلقات في الأدب العربي، فضلاً عن أهميتها في العلوم المختلفة التفسيرية، واللغوية، والنحوية واحتوائها علي کثير من الألفاظ الجاهلية وغريبها اهتم بها کثير من الشراح و منهم أبو جعفر أحمد بن محمد النحاس في شرحه للمعلقات، المسمي «شرح القصائد المشهورات الموسومة بالمعلقات»، وأشار فيه إلي مسائل مختلفة متنوعة کالنحو، والبلاغة، والمعني، والنقد و... .
ولهذا يرمي هذا البحث باستخدام المنهج الوصفي-التحليلي، إلي دراسة منهج تعامل النحاس مع النحو وقضاياه في شرحه للمعلقات، موضّحاً موقفه من القياس والتعليل بوصفهما مسألتين هامتين في النحو العربي.
أظهرت الدراسة أن اهتمام النحاس بالنحو جليّ في شرحه في مظاهر عدة، منها: عود الضمير، ومعني الحروف، وبيان آراء الکوفيين والبصريين في قضايا نحوية، وتوضيح معاني الحروف والظروف في البيت، وتحديد متعلّق الظرف والجار والمجرور، وإعراب الکلمات والجمل، والمفاضلة بين العلل، والإشارة إلي القياس وما هو الأصل في اللغة، و الإشارة إلي بعض الأسباب الصوتية المؤثرة في الضبط الإعرابي للکلمة والاستشهاد بالآيات القرآنية والشعر العربي لبيان المسائل النحوية.
طاهره ايشاني؛ معصومه نعمتي قزويني
المجلد 9، العدد 27 ، يناير 1435، الصفحة 65-95
المستخلص
مقولهي انسجام، يکي از مباحث مورد توجّه زبانشناسان ازجمله زبانشناسان نقشگرا در تحليل گفتمان است. از نظر آنان تحليل گفتمان عبارت است از مطالعه و بررسي ارتباط، همبستگي و پيوندهاي موجود ميان جملهها در گفتمانهاي نوشتاري و کلامي. به ديگر سخن، نکتهي مهم در چنين تحليلي، مفهوم انسجام و چگونگي پيوند معاني جملهها يا گزارهها ...
أكثر
مقولهي انسجام، يکي از مباحث مورد توجّه زبانشناسان ازجمله زبانشناسان نقشگرا در تحليل گفتمان است. از نظر آنان تحليل گفتمان عبارت است از مطالعه و بررسي ارتباط، همبستگي و پيوندهاي موجود ميان جملهها در گفتمانهاي نوشتاري و کلامي. به ديگر سخن، نکتهي مهم در چنين تحليلي، مفهوم انسجام و چگونگي پيوند معاني جملهها يا گزارهها در يک گفتمان است. با مروري بر پيشينهي پژوهشهاي قرآني، معلوم ميشود که مسئلهي انسجام در قرآن نيز از ديرباز مورد توجه انديشمندان و پژوهشگران قرار داشته است؛ بهعنوان نمونه برخي از آنان، پديدهي انسجام در قرآن را از خلال پژوهش در نظم قرآن، تحليل و بررسي کردهاند که از آن جمله ميتوان به نظريهي نظم عبدالقاهر جرجاني اشاره کرد. در پژوهش حاضر با رويکرد زبانشناسيِ نقشگرا و به روش توصيفي- تحليلي و آماري، به بررسي کمّي انسجام و پيوستگي براساس الگوي انسجام و پيوستگي حسن(1984) و همچنين هليدي و حسن (1985) در سورهي مبارکهي «صف» پرداخته شده و با بهکارگيري روشي علمي و نه صرفاً نظري، اين نتيجه به دست آمده که اين سوره، باوجود داشتن تنوع مضمون، از انسجام و پيوستگي بالايي برخوردار است.
هومن ناظميان
المجلد 9، العدد 27 ، يناير 1435، الصفحة 97-115
المستخلص
تکنيکهاي زيباي ادبي و ساختارهاي گوناگون زباني و موسيقايي بهکاررفته در قرآن کريم آنچنان مسحورکننده و شگفتآور است که در هر زمان ميتوان از زاويهاي متفاوت به آن نگريست و از درياي شگفتيهاي آن چند قطرهاي نوشيد. رويکرد شکلگرايان و ساختارگرايان به متن ازجمله روشهايي است که ميتواند به ما در شناخت برخي ابعاد گوناگون زيباييهاي ...
أكثر
تکنيکهاي زيباي ادبي و ساختارهاي گوناگون زباني و موسيقايي بهکاررفته در قرآن کريم آنچنان مسحورکننده و شگفتآور است که در هر زمان ميتوان از زاويهاي متفاوت به آن نگريست و از درياي شگفتيهاي آن چند قطرهاي نوشيد. رويکرد شکلگرايان و ساختارگرايان به متن ازجمله روشهايي است که ميتواند به ما در شناخت برخي ابعاد گوناگون زيباييهاي لفظي و معنوي قرآن کريم، ياري رساند. هدف اين مقاله، تحليل فرم و ساختار در سورهي مبارکهي تکوير و بررسي ارتباط آنها با محتواي اين سوره است و به همين منظور، ساختارهاي زباني و موسيقايي اين سوره و ارتباط آنها با محتوا، تحليل و بررسي و ساختار موسيقايي در قالب نمودارهاي خطي و ستوني به تصوير کشيده شده است.
نتايج اين پژوهش، نشان ميدهد که موضوعات مطرحشده در اين سوره بر طبق اصول و مباني هماهنگ و منسجمي بيان شده بهگونهاي که چهارده آيهي نخست سوره به منزلهي مقدمهچيني براي بيان موضوعات بخش دوم اين سوره است. برجستهسازي بهصورت توازن آوايي، واژگاني و نحوي به ويژه در بخش اول کاملاً مشهود است. ساختار منظم نحوي، استفادهي گسترده از تکنيک تکرار در سطح حروف و واژگان و موسيقي حروف و واژگان، همگي در خدمت اهداف تربيتي و ديني اين سوره قرار دارند. سورهي مبارکهي تکوير، ساختارهاي زباني وموسيقايي هدفمند، منظم و منسجمي دارد که همهي اجزا و عناصر آن متناسب با يکديگر و هماهنگ با محتوا و اهداف تربيتي و ديني قرآن کريم بهکار گرفته شدهاند.
مصطفي کمالجو؛ زينب کايد عباسي
المجلد 9، العدد 27 ، يناير 1435، الصفحة 117-135
المستخلص
چکيده:
طنز و شوخطبعي از ديرباز در رگهاي ادبيّات هر کشوري، جاري و ساري بوده است. نجيب محفوظ در رُمان «ميرامار» در مواجهه با خفقان جامعهاش دارويي بهتر از طنز نمييابد. او کلام بغضآلود خود را در لفّافهاي از ريشخند و طنز و تحقير و در قالب رمانهايش به مخاطب عرضه ميکند. طنز نجيب محفوظ تسکيندهندهي آلام مردم ...
أكثر
چکيده:
طنز و شوخطبعي از ديرباز در رگهاي ادبيّات هر کشوري، جاري و ساري بوده است. نجيب محفوظ در رُمان «ميرامار» در مواجهه با خفقان جامعهاش دارويي بهتر از طنز نمييابد. او کلام بغضآلود خود را در لفّافهاي از ريشخند و طنز و تحقير و در قالب رمانهايش به مخاطب عرضه ميکند. طنز نجيب محفوظ تسکيندهندهي آلام مردم زمانه است.
اين پژوهش به بررسي عناصر طنز در کتاب ميرامارِ نويسندهي توانمند مصري «نجيب محفوظ» ميپردازد. اديبي که به حقّ، با سلاح طنز، به جنگ با مصايب زمانهي خويش پرداخت و مسائل و مشکلات سياسي، اجتماعي و... عصر خويش را با اسلوبي هنرمندانه و گاه با شيوههاي نو و ابتکاري مطرح کرد. همچنين در پي آن است که شگردهاي خاصّي را بشناساند که نجيب محفوظ در طنزش از آن بهره برد.
طنزهاي او يا به شکل هنري و در قالبهاي بلاغي مثل تشبيه، کنايه، استعاره، اغراق، تضاد و... آمده و يا به شکل شگردهايي مثل کوچکنمايي، اصطلاحات محاورهاي و... .
حسين ايمانيان
المجلد 9، العدد 27 ، يناير 1435، الصفحة 137-160
المستخلص
چکيده:
حج ازجملهي مراسم و آيينهايي است که هرساله در مکه، با شکوه و توجه خاصي انجام ميشود. بررسي اين آيين زيبا و البته مقدس، ما را با گسترهاي از فرهنگها و اسطورههاي نهفته در پس آن آشنا ميکند. اگرچه هنگامهي حج از آغاز، زماني براي انجام مناسک و کارهاي ديني بوده است، گاه، کامجويان مکه و ديگر سرزمينهاي اسلامي در دوران جاهليت ...
أكثر
چکيده:
حج ازجملهي مراسم و آيينهايي است که هرساله در مکه، با شکوه و توجه خاصي انجام ميشود. بررسي اين آيين زيبا و البته مقدس، ما را با گسترهاي از فرهنگها و اسطورههاي نهفته در پس آن آشنا ميکند. اگرچه هنگامهي حج از آغاز، زماني براي انجام مناسک و کارهاي ديني بوده است، گاه، کامجويان مکه و ديگر سرزمينهاي اسلامي در دوران جاهليت و حتي پس از ظهور اسلام، فرصت حج را غنيمت شمرده و آن را زماني مناسب براي خوشگذراني يافتهاند. برخي شاعران نيز، چه در آغاز اسلام و چه پس از آن همواره اين روزها را زماني براي عشقبازي و عاشقانهسرايي دربارهي زنان حجگزار ميديدهاند. در جستار پيشرو ضمن نگاهي به انگيزههاي عمربن ابيربيعه و شريف رضي و ديگر شاعران از غزلسرايي به هنگامهي حج،تلاش ميشود چرايي عاشقانهسرايي آنها در اين مراسم، از ديد جامعهشناسي بررسي شود. بيشتر دلايل اين امر به پيش از اسلام و عادتهاي دوران جاهليت برميگردد که گاه به دوران اسلامي هم رسيده است و برخي، با شرايط اجتماعي و فرهنگي و ديني پس از اسلام پيوند دارد.
بهنظر ميرسد حج، تنها مخصوص انجام مناسک ديني نبوده است، بلکه به مانند فستيوالها وجشنوارههاي چندگانهاي بوده است که هر هنرمندي بهگونهاي به نمايش مهارت خود ميپرداخته است؛ ازجملهي اين هنرمندان، گروه شاعران غزلسرا بودهاند. وصف ماجراهاي عاشقانهي پيرامون کعبه و نحوهي آشنايي با معشوقهها و گفتگوهايي که ميان شاعر و ايشان روي داده است و نيز راز و نيازهاي طوافکنندگان با ذات يکتا، از رايجترين درونمايههاي حجسرودهها در شعر عربي دوران يادشده هستند.