ادبي
مسعود محمدي خانقاه؛ سيد ابراهيم آرمن؛ سيد بابک فرزانه
المجلد 15، العدد 51 ، سبتمبر 2019، ، الصفحة 103-124
المستخلص
بررسي رمانهاي معاصر عربي و فارسي از منظر نظريات انتقادي معاصر اهميت ويژهاي دارد و شايد کليد جادويي حل سوءتفاهمهاي سياسي در دو کانون سياسي عربي ـ ايراني، تقويت همين پژوهشهاي انتقادي ـ فرهنگي باشد. وانگهي بسياري از سرزمينهاي عربي، همچون ايران ديرزماني زير سلطه استعمار بودهاند. پژوهش حاضر با رويکردي پسااستعماري، شيوههاي ...
أكثر
بررسي رمانهاي معاصر عربي و فارسي از منظر نظريات انتقادي معاصر اهميت ويژهاي دارد و شايد کليد جادويي حل سوءتفاهمهاي سياسي در دو کانون سياسي عربي ـ ايراني، تقويت همين پژوهشهاي انتقادي ـ فرهنگي باشد. وانگهي بسياري از سرزمينهاي عربي، همچون ايران ديرزماني زير سلطه استعمار بودهاند. پژوهش حاضر با رويکردي پسااستعماري، شيوههاي فني مبارزة دو نويسندة الجزايري و ايراني را با دو استعمارگر فرانسوي و روسي نشان ميدهد. پس از خلاصة دو رمان، تضاد آن دو در رابطه با وجود شخصيت اصلي يا رقيب را به روش توصيفي ـ تحليلي در مکتب آمريکايي ادبيات تطبيقي بررسي ميکند. با ارائة تصويري واضح از عنصر شخصيت اصلي و رقيب در دو رمان، دستاورد اين تحقيق اين است که «توپ» ساعدي برخلاف «الحريق» ديب، گاه شخصيت اصلي به عنوان شخصيت برجسته، نقش رقيب را دارد و محرّک داستان نيست؛ حتي اگر شخصيت مهم آن به شمار نيايد. از سوي ديگر اگر ساعدي در پيشبرد پيرنگ، خصايل اخلاقي شخصيتها را برجسته ميکند، ديب با پررنگ ساختن نقش زنان و کودکان، در جنسيت شخصيتهاي داستاني تنوع ايجاد ميکند. ويژگيهاي مشترک نويسندگان عبارتند از پيامدهاي تصوير استعمار در زندگي روستايي و مؤلفههايي مانند: اختلاف طبقاتي ناشي از ظلم و استعمار و در پي آن مبارزه و مقاومت جامعه عليه استعمارگر.