ادبي
حسن گودرزي لمراسکي؛ معصومه خطي
المجلد 13، العدد 43 ، ديسمبر 1438، ، الصفحة 199-216
المستخلص
نظرية «آشناييزدايي» که نخستين بار در آراي صورتگرايان مطرح شد، معتقد است بايستي زبان شعر را براي مخاطبان بيگانه ساخت و با عادتهاي زباني آنان مخالفت کرد. بر اين اساس شاعران سعي ميکنند با رويآوردن به شيوههايي مانند «فراهنجاري معنايي» که قالب و هنجار عادي زبان و بيان را به هم ميريزد، توجه و حس لذت شنوندگان را تحريک ...
أكثر
نظرية «آشناييزدايي» که نخستين بار در آراي صورتگرايان مطرح شد، معتقد است بايستي زبان شعر را براي مخاطبان بيگانه ساخت و با عادتهاي زباني آنان مخالفت کرد. بر اين اساس شاعران سعي ميکنند با رويآوردن به شيوههايي مانند «فراهنجاري معنايي» که قالب و هنجار عادي زبان و بيان را به هم ميريزد، توجه و حس لذت شنوندگان را تحريک کنند و زبان خود را برجسته نمايند. «ايليا ابوماضي» از جمله شاعراني است که از اين شگرد در اشعار خود بهره بردهاست و اين مقاله نيز ميکوشد تا به فراهنجاري معنايي در يکي از قصايد او با نام «سَلمَي بِمَاذَا تفَکرِين؟» بپردازد تا به اين سؤال اساسي پاسخ گويد که «شاعر، چگونه اين هنجارگريزي را در قصيدة يادشده به کار برده و چگونه به کمک آن زبان شعرياش را برجسته نمودهاست؟». در پاسخ چنين نتيجه گرفته شد که ابوماضي با استفاده از عناصري مانند استعاره، تشبيه و نماد، خواننده را با زباني تازه روبهرو ساخته و اين کار را با شگردهايي همچون انتخاب هوشمندانة کلمات در محور جانشيني و همنشينکردن آگاهانة آنها با واژگان مناسب، نزديک ساختن تشبيه به استعاره و نوکردن آن، و آفرينش برخي از مفاهيم جديد در حوزة نماد به انجام رساندهاست.