ادبي
جلال مرامي؛ رجاء[ ابوعلي؛ قاسم عزيزي مراد
المجلد 15، العدد 52 ، ديسمبر 2019، ، الصفحة 105-124
المستخلص
نقش زبان در رويکرد نظاممند فرماليستي منحصر در ارتباط نيست؛ بلکه پاي را فراتر از اين گذاشته و به ايجاد فرهنگ و توليد شناخت منجر شدهاست. بنابراين اين مقاله درصدد پاسخگويي به اين سؤال مهم است که: متن ادبي چه رابطهاي با شناخت و گفتمان فرهنگي ميتواند داشته باشد؟ در اين مقاله بر اساس رويکرد يادشده به بررسي موتيفِ «بخشش بدون منت» ...
أكثر
نقش زبان در رويکرد نظاممند فرماليستي منحصر در ارتباط نيست؛ بلکه پاي را فراتر از اين گذاشته و به ايجاد فرهنگ و توليد شناخت منجر شدهاست. بنابراين اين مقاله درصدد پاسخگويي به اين سؤال مهم است که: متن ادبي چه رابطهاي با شناخت و گفتمان فرهنگي ميتواند داشته باشد؟ در اين مقاله بر اساس رويکرد يادشده به بررسي موتيفِ «بخشش بدون منت» و تطبيق آن بر دو نمونه از کتاب قرآن و ديوان متنبي پرداختهايم. روش مقاله، تحليلي ـ انتقادي است که بر اساس نظرية فرماليسم در رويکرد شکلدهي جامعهشناسي به تبيين مسائل مطرحشده پرداختهاست. هدف اصلي پژوهش اين است که به بررسي و تبيين نقش متن ادبي در شکلدهي به فرهنگ و تأسيس گفتمانهاي شناختي متفاوت ميپردازد. ازاينرو متن ادبي نه به عنوان آيينة جامعة قبل از خود، بلکه به عنوان تحرکي در جهت ايجاد فرهنگ و شناخت متفاوت است. و در پايان به اين نتيجه رسيدهايم که شيوة کاربرد زبان در نمونة قرآني بهگونهاي است که منجر به ايجاد يک نوع گفتمان فرهنگي ـ شناختي در حوزة دموکراسي گشتهاست، اما شيوة کاربرد زبان در نمونة ديوان متنبي بهگونهاي است که لزوماً منجر به ايجاد يک جامعة طبقاتي و درنتيجه استثمار انسان به دست انسان شدهاست.
ادبي
علي باقر طاهري نيا؛ حسام الدين خاکپور؛ مژگان نوح نژاد
المجلد 12، العدد 39 ، ديسمبر 1437، ، الصفحة 109-130
المستخلص
إنّ موضوع الدراسة الأدبية عند الشکلانيين ليس الأدب، وإنّما الأدبيّة التي تعني دراسة الخصائص الّتي تجعل من الأدب أدبا، بعيداً عن کلّ عامل خارجي مرتکزا علي المواصفات الّتي تميّز لغة النص عن اللغة المألوفة المعتادة مستقلا کلّ الإستقلال عن السياقات الخارجية. تحاول هذه المقالة، في ضوء المنهج الوصفي-التحليلي، دراسة شکلانية لقصيدة لامية ...
أكثر
إنّ موضوع الدراسة الأدبية عند الشکلانيين ليس الأدب، وإنّما الأدبيّة التي تعني دراسة الخصائص الّتي تجعل من الأدب أدبا، بعيداً عن کلّ عامل خارجي مرتکزا علي المواصفات الّتي تميّز لغة النص عن اللغة المألوفة المعتادة مستقلا کلّ الإستقلال عن السياقات الخارجية. تحاول هذه المقالة، في ضوء المنهج الوصفي-التحليلي، دراسة شکلانية لقصيدة لامية الکرد "للشيخ سليم التختيّ" (1274، 1337ق) المتخلص بالسالم السنندجي والمعروف عند الشعراء والأدباء الأکراد بامري القيس الکُردي لبراعته في نظم الشعر بالعربية. استخدم الشاعر في هذه القصيدة التوازن الجميل بفروعه المختلفة، وظاهرة الإنزياح في المستوي الإستبدالي، والترکيبي للتعبير عمّا يختلج في نفسه تجاه الممدوح. فمن النتائج التي توصّلت إليها هذه المقالة، أنّ المتقابلات الثنائية المتعلقة بنزاع القلب، والعقل تستوعب القسم الکبير من القصيدة بطريق ديالکتيکي، حيث يفشل العقل - في نهاية المقطع الأوّل-أمام القلب، وهو المقطع شبه التغزّلي، غير أن جماليات النص تقلص ظلّها في المقطع الثاني حيث يدخل الشاعر في صلب الموضوع، وهو مدح الشيخ ضياء الدّين قبلة آماله.