ادبي
مصطفي مهدوي آرا؛ شادي شايان
المجلد 12، العدد 41 ، يونيو 1438، ، الصفحة 153-176
المستخلص
نظرية «وجودي» نظريهاي روانشناختي است که ريشه در اگزيستانسياليسم فلسفي دارد و توسط روانشناس مشهور آمريکايي «رولو مي» در حوزة روانشناسي پايهگذاري شدهاست. درواقع رواندرماني وجودي به اضطرابهايي ميپردازد که ريشه در هستي انسان دارد. با اين توضيح که انسان گاه در طول زندگي با واقعيتهايي چون مرگ و نيستي، احساس ...
أكثر
نظرية «وجودي» نظريهاي روانشناختي است که ريشه در اگزيستانسياليسم فلسفي دارد و توسط روانشناس مشهور آمريکايي «رولو مي» در حوزة روانشناسي پايهگذاري شدهاست. درواقع رواندرماني وجودي به اضطرابهايي ميپردازد که ريشه در هستي انسان دارد. با اين توضيح که انسان گاه در طول زندگي با واقعيتهايي چون مرگ و نيستي، احساس بيمعنايي و... روبهرو ميشود که در صورت پاسخ نگفتن درست به اين مسائل، دچار حيرت و اضطراب وجودي ميگردد؛ اضطرابهايي که ارتباط او با خود، ديگران و محيط را مختل ميسازد. پژوهش حاضر با تکيه بر «نظرية وجودي» و به روش توصيفي ـ تحليلي چگونگي ارتباط شاعر معاصر تونسي، ابوالقاسم شابي را در سه سطح بودن: با خويشتن، ديگران و طبيعت از خلال شعر وي مورد مطالعه قرار دادهاست. نتايج بهدستآمده از تحقيق نشان ميدهد، بيماري قلبي و انديشيدن به مرگ، تنهايي و احساس جدايي از ديگران، از عوامل زمينهساز اضطرابهاي وجودي در شخصيت ابوالقاسم شابي بوده و اين اضطراب، ارتباط شاعر را در سه سطح: با خويشتن، با ديگران و با طبيعت متأثر ساختهاست.