حميدرضا پيرمراديان؛ محمود آبدانان مهديزاده؛ غلامرضا کريميفرد؛ نصرالله امامي
المجلد 9، العدد 29 ، مايو 1435، ، الصفحة 47-67
المستخلص
چکيده:
اميرالشعرا احمد شوقي، با بهرهگرفتن از تاريخ کهن عربي درخصوص داستان «ليلي و مجنون»، نمايشنامهاي به نام «مجنونُ لَيْلَي» در پنج پرده سروده است.
تمام تلاش نگارنده بر آن بوده است که با کاوشهاي ميداني و کتابخانهاي، به اين پرسش پاسخ دهد که شوقي در پردازش شخصيت «مجنون» در نمايشنامهي خويش از چه منابع ...
أكثر
چکيده:
اميرالشعرا احمد شوقي، با بهرهگرفتن از تاريخ کهن عربي درخصوص داستان «ليلي و مجنون»، نمايشنامهاي به نام «مجنونُ لَيْلَي» در پنج پرده سروده است.
تمام تلاش نگارنده بر آن بوده است که با کاوشهاي ميداني و کتابخانهاي، به اين پرسش پاسخ دهد که شوقي در پردازش شخصيت «مجنون» در نمايشنامهي خويش از چه منابع و عواملي بهره برده و شخصيتي که از «مجنون» ميپردازد، چه ابعاد و وجوه شخصيتي دارد؟
حاصل اينکه شخصيت پرداختهي شوقي از «مجنون» براي مخاطب، شخصيتي نوعي است که امکان وجود آن در عالم واقع، تقريباً مُحال است. «مجنون» شخصيتي بدون تحرک و ايستا دارد که از ابتدا تا انتهاي داستان، هيچ تغيير محسوسي در اعمال و رفتارش مشاهده نميشود و مخاطب دائماً او را در حال بيهوشي نظارهگر است. «مجنون» گاه، دچار جنون شده و گاه چنان به مانند عقلا سخن ميراند که هيچ شکي در خرد و فرزانگي او نيست. شخصيتي که شوقي از «مجنون» پردازش کرده است، گاه، تحت تأثير ميراث کهن ادبيات عربي «پاک و عفيف» است و گاه، تحت تأثير روايتهاي عاميانهي داستان و ديگر ادبياتها، بهويژه ادبيات فارسي و ترکي، «صوفي» است و گاه، تحت تأثير ادبيات مغربزمين، بهويژه ادبيات فرانسوي، آميزهاي از «رئاليسم»، «کلاسيسم» و «رمانتيسم» است و در تمامي اين وجوه سهگانه که برشمرديم نيز کمژرفا و ناتمام است؛ ولي از منظر غنايي بايد گفت که شخصيت غنايي مجنون در اوج بوده و بهخوبي احساسات و عواطف مخاطبان خويش را برميانگيزد.
حسين ميرزائي نيا؛ سهيلا بزرکي
المجلد 2، العدد 6 ، سبتمبر 1427، ، الصفحة 61-80
المستخلص
شکسبير و شوقي يعدّان من أشهر ال شعراء؛ فهما نالبان لحاضارتين عظمتين، و قبل أيّ انتساب إلي قومٍ أو شعبٍ فهما ينتسبان للأسرة الإنسانية. فکلامها يرسان لنا صوراً من الآداب و العادات و التقاليد و الخصائص الإنسانية لقومها و لشعبهما، و کلاهما يراجعان في مسرحيتهما القصص التاريخية و الأساطير، و يدخلان في عالم الخيال و العشق و الأرواح. و هذا ...
أكثر
شکسبير و شوقي يعدّان من أشهر ال شعراء؛ فهما نالبان لحاضارتين عظمتين، و قبل أيّ انتساب إلي قومٍ أو شعبٍ فهما ينتسبان للأسرة الإنسانية. فکلامها يرسان لنا صوراً من الآداب و العادات و التقاليد و الخصائص الإنسانية لقومها و لشعبهما، و کلاهما يراجعان في مسرحيتهما القصص التاريخية و الأساطير، و يدخلان في عالم الخيال و العشق و الأرواح. و هذا سبب أساسي في خلود مسر حياتهما.هذه الدراسة هي مقارنة بين المسرحتين: مجنون ليلي و روميو و جولييت للتشابه الشديد بينهما موضوعاً و مضنوناً. فالمقارنة بين هاتين المسر حيتين تعتبر من أنفع و أحسن الدراسات عند الطلاب و المولعين بالأدب. فکما تأثٌر شکسبير في کتاباته بعصر الملوک و الأساطير، کذلک أنشد شوقي مسر حيته مجنون ليلي علي أساس الأساطير العربية التي الٌفت في القرنين الأول و الثاني في مجال الحبّ العذري في بادية نجد أثناء العصر الأموي؛ هذه المسرحية تأثّر شوقي بعناصر التراجيديا الشکسبيرية.