ادبي
کاوس روحي برندق؛ ugd بيدسرخي
المجلد 11، العدد 37 ، يونيو 1437، ، الصفحة 115-135
المستخلص
يکي از واژگان چالشآفرين و بهنسبت پرکاربرد در قرآن کريم واژة فتنه و مشتقات آن است که مفسران معاني مختلفي از قبيل کفر و شرک، آزمايش، عذاب، ضلالت و... براي آن بيان کردهاند. در اين ميان واژة فتنه در هفت آيه به معناي کفر و شرک و ارتداد تفسير شدهاست. در اين مقاله با روش کتابخانهاي به گردآوري اطلاعات پرداخته شدهاست و با شيوه تحليلي ...
أكثر
يکي از واژگان چالشآفرين و بهنسبت پرکاربرد در قرآن کريم واژة فتنه و مشتقات آن است که مفسران معاني مختلفي از قبيل کفر و شرک، آزمايش، عذاب، ضلالت و... براي آن بيان کردهاند. در اين ميان واژة فتنه در هفت آيه به معناي کفر و شرک و ارتداد تفسير شدهاست. در اين مقاله با روش کتابخانهاي به گردآوري اطلاعات پرداخته شدهاست و با شيوه تحليلي ـ توصيفي استدلالهاي مفسران در تبيين وجوه معنايي مذکور تجزيهوتحليل و بررسي شدهاست. سپس با ارائة ديدگاهي جامع در اين زمينه، اين نتيجه به دست آمده که واژة فتنه در برخي از اين آيات هفتگانه (191 بقره و 91 نساء) بر معناي شرک و کفر قابل تطبيق است و در برخي ديگر (193 بقره و 39 انفال و 217 بقره) معناي شرک، بر ديگر وجوه ارجحيت دارد. همچنين در آية 23 سورة انعام، فتنه بر سه معناي احتمالي (پاسخ، معذرت، شرک و کفر) دلالت ميکند، و در آيه 14 سورة احزاب، فتنه در معناي ارتداد به کار رفتهاست.
ادبي
حبيب اله عباسي؛ عفت غفوري حسن آباد
المجلد 11، العدد 37 ، يونيو 1437، ، الصفحة 137-151
المستخلص
نظريه بينامتنيت در پي تبيين ارتباط، تأثيرپذيري، و گفتوگوي متون مختلف با يکديگر است. اين گفتوگو و تأثيرپذيري موجب پويايي متون ادبي ميشود. زکريا تامر، نويسندة سوري، ازجمله نويسندگاني است که با استفاده از شگردهاي خاص خود، بهويژه بهرهگيري از ويژگيهاي بينامتني، موقعيت انسان معاصر و بيهويتي وي را ترسيم ميکند. در اين ...
أكثر
نظريه بينامتنيت در پي تبيين ارتباط، تأثيرپذيري، و گفتوگوي متون مختلف با يکديگر است. اين گفتوگو و تأثيرپذيري موجب پويايي متون ادبي ميشود. زکريا تامر، نويسندة سوري، ازجمله نويسندگاني است که با استفاده از شگردهاي خاص خود، بهويژه بهرهگيري از ويژگيهاي بينامتني، موقعيت انسان معاصر و بيهويتي وي را ترسيم ميکند. در اين پژوهش به روش تحليلي ـ توصيفي، شيوههاي خلاقانة مجموعة الرعد در استفاده از روابط بينامتني با متون ادبي، تاريخي، و ديني بهويژه قرآن کريم بررسي شدهاست. بهطورکلي ميتوان گفت تامر براي تبيين بحرانهاي انسان معاصر از تمامي امکانات زبان و ظرفيتهاي ميراث کهن بهويژه قرآن کريم بهره ميگيرد. بهگونهايکه هم عنوان اين مجموعه داستان و هم مضامين آن، سورة «الرعد»و مفاهيم مطرحشده در آن را در ذهن مخاطب تداعي ميکند.
ادبي
امير مقدم متقي؛ فريبا گلشن
المجلد 11، العدد 37 ، يونيو 1437، ، الصفحة 153-173
المستخلص
مکتب ادبي ناتوراليسم در سال 1870 بهوسيلة اميل زولا بنيانگذاري شد. اين مکتب مسائل انساني را بر اساس علم زيستشناسي و وراثت بررسي ميکند. پس از پيدايش اين مکتب برخي از ادبا و نويسندگان عرب نيز از آن متأثر شدند. از آن جمله ميتوان به مصطفي لطفي منفلوطي اشاره نمود. وي در برخي آثار خود بهويژه در داستان «الهاوية»، که برگرفته از داستان ...
أكثر
مکتب ادبي ناتوراليسم در سال 1870 بهوسيلة اميل زولا بنيانگذاري شد. اين مکتب مسائل انساني را بر اساس علم زيستشناسي و وراثت بررسي ميکند. پس از پيدايش اين مکتب برخي از ادبا و نويسندگان عرب نيز از آن متأثر شدند. از آن جمله ميتوان به مصطفي لطفي منفلوطي اشاره نمود. وي در برخي آثار خود بهويژه در داستان «الهاوية»، که برگرفته از داستان «آسوموار» زولا است، از اين مکتب تأثير پذيرفتهاست. هدف از اين پژوهش بررسي تطبيقي ديدگاههاي ناتوراليستي منفلوطي و زولا در داستانهاي «الهاوية» و «آسوموار» است. منفلوطي از ميان عناصر داستاني، درونمايه و موضوع را از «آسوموار» گرفته، اما ديگر عناصر داستاني ازجمله لحن، فضا، گفتوگوها، کيفيت حضور شخصيتها و همچنين پيرنگ و طرح با آسوموار تفاوت دارد. در داستان آسوموار عوامل وراثتي و محيطي عامل بدبختي و مشکلات انساني معرفي ميشوند، درحاليکه در داستان «الهاوية» عامل محيط عامل بدبختي و رنج انسان است. همچنين اميل زولا تأثيرپذيري بيشتري از ديدگاههاي فلسفي دارد، اما اين تأثيرپذيري در داستان منفلوطي بهندرت ديده ميشود. در مقابل، گرايشهاي ديني در داستان منفلوطي وجود دارد، چيزي که در رمان زولا وجود ندارد.
ادبي
کلثوم صديقي
المجلد 11، العدد 37 ، يونيو 1437، ، الصفحة 175-194
المستخلص
مطالعات و بررسيها نشان ميدهد انديشمندان و صاحبنظران زبانشناس معاصر عرب همچنان دربارة فرايند واژهسازي دچار اختلاف نظر هستند. واژهسازي به معناي آفرينش برابرنهادهاي جديد از ريشهاي عربي و بر بنياد اصول واژهسازي عربي براي مدلول و مفهومي جديد در زبان مبدأ يا براي اصطلاح بيگانه و غيربومي زبان است. وجود و استمرار اين ...
أكثر
مطالعات و بررسيها نشان ميدهد انديشمندان و صاحبنظران زبانشناس معاصر عرب همچنان دربارة فرايند واژهسازي دچار اختلاف نظر هستند. واژهسازي به معناي آفرينش برابرنهادهاي جديد از ريشهاي عربي و بر بنياد اصول واژهسازي عربي براي مدلول و مفهومي جديد در زبان مبدأ يا براي اصطلاح بيگانه و غيربومي زبان است. وجود و استمرار اين اختلاف نظر، ضرورت انجام پژوهشي جامع دربارة واژهسازي در زبان عربي را نمايان ميسازد.
هدف اين پژوهش، خوانش و تبيين الگوهاي جامع واژهسازي در زبان عربي معاصر است که شيوههاي کاربردي و مطلوب گويشوَران و زبانپژوهان عرب را دربربگيرد و تقسيمبندي و زيرشاخهگذاري آنها را بهدرستي تبيين کند. براي تحقق هدف يادشده، جستار حاضر بر بنياد تحليل سبکي واژهسازي و نمونهمحوري الگوهاي موردنظر ساماندهي شدهاست؛ برآيند فرجامين اين پژوهش، نشانگر آن است که کاربرديترين الگوهاي واژهسازي زبان عربي در دوران معاصر در درجة نخست، اشتقاق با هفت قالب اشتقاق صرفي، اشتقاق کبير، اشتقاق اکبر، اشتقاق کبّار، اشتقاق ابدالي، اشتقاق تقليبي و اشتقاق نحتي و در درجة دوم، ترکيب با سه قالب ترکيب وصفي، ترکيب اضافي و گروهِ نحويِ حرف اضافهدار است.
ادبي
هدا قرئلي؛ ماجد نجاريان
المجلد 11، العدد 37 ، يونيو 1437، ، الصفحة 213-228
المستخلص
گردشگري سلامت (توريستِ درماني) در ايران يکي از پردرآمدترين شاخههاي گردشگري است که با توجه به رقابتي بودن قيمت با ساير کشورها و ارائة مطلوب برخي خدمات درماني، توانستهاست حوزة اقتصادي مطمئن و سودآوري باشد. صنعت گردشگري سلامت در ايران اگرچه قابليتهاي خوبي دارد ولي متأسفانه به دلايل مختلفي ازجمله ارائه نشدن خدمات ويژة پزشکي، ضعف ...
أكثر
گردشگري سلامت (توريستِ درماني) در ايران يکي از پردرآمدترين شاخههاي گردشگري است که با توجه به رقابتي بودن قيمت با ساير کشورها و ارائة مطلوب برخي خدمات درماني، توانستهاست حوزة اقتصادي مطمئن و سودآوري باشد. صنعت گردشگري سلامت در ايران اگرچه قابليتهاي خوبي دارد ولي متأسفانه به دلايل مختلفي ازجمله ارائه نشدن خدمات ويژة پزشکي، ضعف مترجمان و راهنمايان وضعيت مطلوبي ندارد. ازآنجاييکه گردشگران کشورهاي عربي بيشترين سفر را براي درمان به ايران داشتهاند، بنابراين چگونگي ارائة خدمات و نوع برخورد مترجمان اهميت بسزايي دارد. مترجم بايد آموزشهاي لازم و اطلاعات و مهارت کافي را به صورت تخصصي داشته باشد. هدف از اين پژوهش، تشخيص موانع، چالشها و خلأهاي موجود، و بررسي آسيبها و ارائة راهکارهاي مناسب براي بهبود گردشگري سلامت در ايران است. روش تحقيق بر اساس روش ميداني ـ کتابخانهاي و اينترنتي است و مباحث و مشکلات مطرحشده، نتيجة تجربة عملي در بخش مديريت گردشگري سلامت با کشورهاي عربي است. صنعت گردشگري سلامت در کشور، به بهبود کيفيت آموزش، همچون آموزش لهجههاي مختلف کشورهاي عربي و توانمندسازي مترجمان زبان عربي نياز مبرم دارد.
ادبي
علي خضري؛ رسول بلاوي؛ آمنه آبگون
المجلد 11، العدد 36 ، مارس 1437، ، الصفحة 1-18
المستخلص
الغربة أو الإغتراب ظاهرة قديمة قدم الإنسان حيث تصل إلى آدم (ع) وتشمل عامّة المجتمعات والثقافات. فکثير من الشعراء أخذوا يتطرقون إليها إثر الهموم والآلام التي تطرق أبواب قلوبهم. فللغربة تجليات وظواهر أليمة وممضّة علي قلوب الشعراء حيث عبّر کلٌّ منهم عنها وفقاً لرؤيته وظروفه. ومن هؤلاء الشعراء الذين تأبّط منفاه واختار الغربة مجبراً ...
أكثر
الغربة أو الإغتراب ظاهرة قديمة قدم الإنسان حيث تصل إلى آدم (ع) وتشمل عامّة المجتمعات والثقافات. فکثير من الشعراء أخذوا يتطرقون إليها إثر الهموم والآلام التي تطرق أبواب قلوبهم. فللغربة تجليات وظواهر أليمة وممضّة علي قلوب الشعراء حيث عبّر کلٌّ منهم عنها وفقاً لرؤيته وظروفه. ومن هؤلاء الشعراء الذين تأبّط منفاه واختار الغربة مجبراً إثر أوضاع وأحداث بلاده المؤلمة والظروف الخانقة هو الشاعر العراقي المعاصر "عدنان الصائغ". فقد ضاقت به الحال في بلده فلم يجد إلّا أن يضرب في مناکب الأرض متنقّلاً بين البلدان بحثاً عن الأمان والرّزق. وظّف هذا الشاعر ظاهرة الغربة والحنين في أشعاره عامّةً وقد بالغ في اهتمامه بالوطن بسبب أنّه يجمع فيه کل ما يشتاق إليه؛ والشاعر منفيّ مطرود من بلده بيد الدهر بسبب الظروف الخانقة التي طرأت في بلده.
فنحن في إطار هذا البحث وفقاً للمنهج الوصفي التحليلي سنحاول أن نقوم ببيان أهمّ الموضوعات التي تکشف عن حالات الغربة والسياسات التعسفيّة التي أرغمته علي مغادرة العراق، ثم نرکّز علي مواقف الحنين إلي الأهل والأحبّة، والمظاهر الطبيعيّة، وذلک في ديوانيه "تأبّط منفى" و"تکوينات"؛ وهذا البحث يقدّم فکرة للقارئ عن مدي الظلم الذي قام به النظام البعثي تجاه النخب العراقيّة وعلي رأسهم الشعراء والکتّاب جراء سياسات لاإنسانية دفعت المواطنين إلي مغادرة البلاد. ومن أهمّ النتائج التي توصّلنا إليها في هذا البحث هو أنّ الشاعر رغم مغادرة الوطن بقى متعلّقاً بالأحبّة والأهل والمظاهر الطبيعيّة في العراق، فيحنّ إلي وطنه الضائع بکلّ ما لديه من الوجد والشوق؛ وترف الحياة ونعيمها في الخارج لم يشغله عن ذکر وطنه بل أخذ يعبّر عن مضاضة العيش في غربته، ويرسل الزفرات شوقاً وحنيناً لوطنه. وقد تبيّن لنا أنّ أسلوب الشاعر سلس بسيط، وأحزانه لم تدع له موضعاً لتکلّف العسير من الألفاظ والتعابير، مما جعل شعره يتّسم بالصدق والسلاسة.
ادبي
کبري روشنفکر؛ علي رضا محمد رضايي؛ مسعود شکري
المجلد 11، العدد 36 ، مارس 1437، ، الصفحة 19-36
المستخلص
تمثّل رواية«الوقائع الغريبة في اختفاء سعيد أبوالنحس المتشائل» لإميل حبيبي دوراً خاصاً و متميزاً فيما يطرحه الکاتب من معاناة الشعب الفلسطيني من خلال معاناة المکان في عمله. من هذا المنطلق حاولنا في هذا المقال بناء علي المنهج الوصفي ـ التحليلي، التطرّق إلي دور المکان في الرواية و جوانبه الإيحائية بنوعيه: المکان عندي، و المکان ...
أكثر
تمثّل رواية«الوقائع الغريبة في اختفاء سعيد أبوالنحس المتشائل» لإميل حبيبي دوراً خاصاً و متميزاً فيما يطرحه الکاتب من معاناة الشعب الفلسطيني من خلال معاناة المکان في عمله. من هذا المنطلق حاولنا في هذا المقال بناء علي المنهج الوصفي ـ التحليلي، التطرّق إلي دور المکان في الرواية و جوانبه الإيحائية بنوعيه: المکان عندي، و المکان عند الآخرين من أنواعه الأربعة التي وردت في تقسيم يوري لوتمان إلي: المکان عندي، و المکان عند الآخرين ، و الأماکن العامة، و المکان اللامتناهي،تارکا الأخيرين لمقالٍ آخر کما حاولنا دراسة انتقائية للمکان دون استقصائية؛ لأنّه لا يسعها مقال واحد. و يشير بعض النتائج إلي أننا نجد في هذين النوعين جدلية بين الأنا و الآخر ضمن ما يوصف و يتمظهر في الأمکنة: أحدهما يمارس طمس الصورة العربية الموروثة للمکان لأجل الحصول علي تغيير هويتها العربية و اقتلاعها من خلال السلطة علي المکان، و کما يقوم بتغيير نوعية استخدام الأمکنة في غير ما بني له. و الآخر يمارس تخليد الصورة العربية الموروثة بالسرد و الحکاية لأجل الاحتفاظ علي الهوية العربية.
ادبي
ريحانه ملازاده
المجلد 11، العدد 36 ، مارس 1437، ، الصفحة 37-52
المستخلص
أدّت ظروف الحياة العربية ومشاکلها إلي زيادة احتکاک الأديب بمشاکل الحياة التي يعيشها إدراکه، وبما أنّ الفساد قد تسرّب في الأبنية الاجتماعية والسياسية والاقتصادية والثقافية للمجتمع العراقي فقد وجدت نفسية الفرد والشعراء خاصةً إحساساً عميقاً بالضياع وبالتالي الاغتراب.
وفي مقدمة هؤلاء، الشاعر العراقي المعاصر سعدي يوسف الذي عاش طويلاً ...
أكثر
أدّت ظروف الحياة العربية ومشاکلها إلي زيادة احتکاک الأديب بمشاکل الحياة التي يعيشها إدراکه، وبما أنّ الفساد قد تسرّب في الأبنية الاجتماعية والسياسية والاقتصادية والثقافية للمجتمع العراقي فقد وجدت نفسية الفرد والشعراء خاصةً إحساساً عميقاً بالضياع وبالتالي الاغتراب.
وفي مقدمة هؤلاء، الشاعر العراقي المعاصر سعدي يوسف الذي عاش طويلاً في خارج بلاده. وبما أنّه عاش حياة مليئة بالحرکة والتنقل والمعاناة صار شعره صديً لأزمات الإنسان المعاصر بين حرکات التحرر وجمود الاستعمار.وصدي اغترابه سيتضح من خلال دراستنا لشعره في الصفحات التالية.
فيهدف هذا البحث إلي تعريف الاغتراب منذ ظهوره إلي يومنا هذا وبالتالي يحاول أن يکشف هذه الظاهرة في شعر هذا الشاعر الخلاق عن طريق استعراض نماذج من شعره ودراسة بعض ظواهر فنية وجمالية فيها معتمداً علي المنهج الوصفي التحليلي.
ادبي
حسين ابويساني؛ الياس مخمي
المجلد 11، العدد 36 ، مارس 1437، ، الصفحة 53-74
المستخلص
هنرسازههاي ادبي از مهمترين مباحث مطرح در حوزة نقد ادبي، بهويژه علم بلاغت هستند که فرماليستهاي روس نيز به آنها توجه زيادي داشتهاند. لفظِ «هنرسازه» به مجموعه فنون بلاغي اطلاق ميشود که در عربي با اصطلاح «الفنون الأدبية» شناخته ميشود و در مطالعات فرماليسم به جاي "priem" روسي و "device" انگليسي به کار ميرود. اين مقاله ...
أكثر
هنرسازههاي ادبي از مهمترين مباحث مطرح در حوزة نقد ادبي، بهويژه علم بلاغت هستند که فرماليستهاي روس نيز به آنها توجه زيادي داشتهاند. لفظِ «هنرسازه» به مجموعه فنون بلاغي اطلاق ميشود که در عربي با اصطلاح «الفنون الأدبية» شناخته ميشود و در مطالعات فرماليسم به جاي "priem" روسي و "device" انگليسي به کار ميرود. اين مقاله با رويکرد فرماليسم روسي نوشته شدهاست. صورتگرايان روس معتقدند هنر در مرتبة نخست، موضوع سبک و تکنيک است؛ تکنيک علاوه بر اينکه شيوه است، موضوع هنر نيز هست؛ بنابراين «آنچه» نويسنده ميگويد مهم نيست، بلکه اينکه «چگونه» ميگويد اهميت دارد. همچنين آنچه صورتگرايان روس در ادبيات و هنر قابلمطالعه و بررسي ميدانند، فقط حوزة هنرسازههاست و نه چيز ديگر.
در اين مقاله سعي شدهاست ميزان مفيد يا غيرمفيد بودن هنرسازهها در دو سورة «بروج» و «غاشيه» بررسي شود، سپس با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي به بيان نقش اين هنرسازههاي بديعي در تعجببرانگيزي مخاطب، با تکيه بر مقولات چهارگانه فرماليسم روسي پرداخته شود.
مهمترين نتيجة مقاله نشان ميدهد بيشترين هنرسازههاي بهکاررفته در دو سورة يادشده، از نوع مفيد هستند که با توجه به ويژگيهاي آنها، در حوزههاي چهارگانه فرماليسم روسي يعني: ادبيت، فرم، جادوي مجاورت، و ساختار ساختارها، به شکل شگفتانگيزي نمايان ميشوند و درنتيجه باعث جذب و تعجببرانگيزي شنونده و خواننده ميشوند.
ادبي
نعيم عموري
المجلد 11، العدد 36 ، مارس 1437، ، الصفحة 75-94
المستخلص
مکتب ادبيات تطبيقي سلافي «مارکسيستي» که وجهتسميههاي متعددي دارد، مکتبي جامعهگراست و ادبيات را بر اساس «تشابه آثار ادبي» بررسي ميکند. «جيرمونسکي»، مؤسس اين مکتب، اساس تحقيقات تطبيقي را بر تشابه اعلام ميکند. اين مقاله با روشي توصيفي ـ تحليلي و با رويکرد مکتب سلافي، ميکوشد با نگاهي جامعهشناختي و بر اساس ...
أكثر
مکتب ادبيات تطبيقي سلافي «مارکسيستي» که وجهتسميههاي متعددي دارد، مکتبي جامعهگراست و ادبيات را بر اساس «تشابه آثار ادبي» بررسي ميکند. «جيرمونسکي»، مؤسس اين مکتب، اساس تحقيقات تطبيقي را بر تشابه اعلام ميکند. اين مقاله با روشي توصيفي ـ تحليلي و با رويکرد مکتب سلافي، ميکوشد با نگاهي جامعهشناختي و بر اساس حوادث دوران زندگي و وضع سياسي و اجتماعي زمانة «محمد فيتوري» و «مهدي اخوان ثالث»، بنمايههاي ادبيات پايداري را در آثار اين دو شاعر بررسي و نقد کند. ادبيات پايداري گونهاي از ادبيات است که در همه زمانها بيانگر رنج ملتها در برابر ستم است و در ادب ملتهايي شکل ميگيرد که از نظر اجتماعي دچار بحران، جنگ، انقلاب يا مواردي شبيه به آن ميشوند و باعث ايجاد روحيه پايداري در مردم ميشود. مهدي اخوان ثالث و محمد فيتوري نيزازجمله شاعراني بودند که در سرودههايشان رنجهاي مردم را سرودند. هر دو شاعر دوران مشابهي را گذراندند و در برابر ظلم و ستم هرگز تسليم وضع نابسامان جامعة خود نشدند. اين پژوهش، ضمن معرفي دو شاعر برجستة ايران و سودان، «مهدي اخوان ثالث» و « محمد فيتوري»، و بررسي اشعار انقلابيشان، تلاش دارد به جلوههاي گوناگون مقاومت، ظلمستيزي و دفاع از وطن در اشعار اين شاعران معاصر بپردازد. تمدن پرافتخار گذشتة ايران و عشق به سرزمين مادري (سودان)، آزاديخواهي و پايداري در برابر ظلم، خوشبيني و ايجاد اميد و مبارزه با بيهويتي و غفلت مردم، از مهمترين جلوههاي ادبيات پايداري در اشعار آنهاست.
ادبي
جواد صالحي؛ عبد علي فيض الله زاده
المجلد 11، العدد 36 ، مارس 1437، ، الصفحة 95-110
المستخلص
سنت با مشخصة فرهنگي و مضامين متعدد ديني، تاريخي، اجتماعي، و ادبي خود يک پديدة الهامبخش است که شاعر با بهکارگيري آن، افکار و انديشة شخصي و يا گروهي زمان خويش را به نمايش ميگذارد و بهوسيلة آن به تجربه و تصاوير و اصالت شعري، قدرت و استحکام ميبخشد.
اعشي يکي از شاعران برجستة دورة جاهلي است که از سنتهاي دورة پيش يا دورة معاصر خويش ...
أكثر
سنت با مشخصة فرهنگي و مضامين متعدد ديني، تاريخي، اجتماعي، و ادبي خود يک پديدة الهامبخش است که شاعر با بهکارگيري آن، افکار و انديشة شخصي و يا گروهي زمان خويش را به نمايش ميگذارد و بهوسيلة آن به تجربه و تصاوير و اصالت شعري، قدرت و استحکام ميبخشد.
اعشي يکي از شاعران برجستة دورة جاهلي است که از سنتهاي دورة پيش يا دورة معاصر خويش تأثير پذيرفتهاست. بررسي استقرايي سنت ديني در ديوان اعشي که مشتمل بر داستانها و اساطير کهن ديني، اعتقادات و باورها و مناسک و شعاير بدوي ـ جاهلي و برآمده از ناخودآگاه جاهلي است، دال بر قدرت شاعر در بهکارگيري آنها و همچنين بيانگر جنبههايي از افکار و اعتقادات و آدابورسوم دورة جاهلي است و بررسي آن ميتواند رابطة فرهنگ و اديان و تاريخ و اسطورههاي عرب با ملل ديگر را روشن سازد. آگاهي شاعر از اين مضامين و افکار به عنوان يکي از تأثيرگذارترين پديدهها در سنتهاي شعري جاهلي که آثار آن نيز در شعر وي وارد شده، محصولِ ارتباط و اختلاط وي با ساير ملتها و مسافرتهايش به جوامع و محيطهاي متعدد است.
ادبي
علي نجفي ايوکي؛ جواد جرنگيان
المجلد 11، العدد 36 ، مارس 1437، ، الصفحة 111-134
المستخلص
اين پژوهش ميکوشد با روش توصيفي ـ تحليلي، به نقد و بررسي چگونگي حضور شخصيت اسطورهايِ «اورفئوس» و شيوههاي فراخواني و بهکارگيري آن از سوي سه شاعر نامآشنا و معاصر عربي بپردازد؛ شاعران موردبررسي عبارتند از: «آدونيس» (متولد 1930)، «محمد فيتوري» (1929-2014)، و «عبدالوهاب بياتي» (1926-1999)؛ نامبردگان براي القاي مفاهيم ...
أكثر
اين پژوهش ميکوشد با روش توصيفي ـ تحليلي، به نقد و بررسي چگونگي حضور شخصيت اسطورهايِ «اورفئوس» و شيوههاي فراخواني و بهکارگيري آن از سوي سه شاعر نامآشنا و معاصر عربي بپردازد؛ شاعران موردبررسي عبارتند از: «آدونيس» (متولد 1930)، «محمد فيتوري» (1929-2014)، و «عبدالوهاب بياتي» (1926-1999)؛ نامبردگان براي القاي مفاهيم موردنظر خود به مخاطب، از اين چهرۀ اسطورهاي بهرهها بردند و کوشيدند با کمک آن و دخالتدهيِ گونههاي مختلف ادبي، رمزگونه به ترسيم دغدغههاي خود بپردازند. چنين استنباط ميشود که اين شاعران از اسطورة يادشده خوانشي سياسي ـ اجتماعي داشتهاند و با الهامگيري از تجربههاي وي، در پي بازگرداندنِ «يوريديس» معاصر خويش يعني تمدن، عزت، و آزادي ازدسترفته هستند. «اورفئوس» در شعر آنان شخصيتي پردغدغه است که از دردي مشترک مينالد و همچون پيش، ميکوشد تا به خواستهاش دست يابد؛ گرچه همچون گذشته دچار شکست ميشود. از سويي ديگر آنان به کمک اين اسطوره تلاش دارند اوضاع نابسامان سياسي و اجتماعي کشورهاي عربي را به چالش بکشند و در همان حال ميکوشند با بيان سمبوليک، ادبيت متن شعري خود را دوچندان کنند.
ادبي
حسن کاظمي سهلواني؛ فيض الله مددي
المجلد 11، العدد 36 ، مارس 1437، ، الصفحة 153-165
المستخلص
گردشگري، صنعتي است فرهنگي و پرسود کهنقش زبان در آن برجستهاست و تمامي عناصر پيوندميان ملتها را در خود دارد. همچنين کارکردهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، و آييني آن نيز قابل توجه است. در گردشگريِ سلامت،زبان اهميت و جايگاه والايي دارد. چراکه گردشگر بيشترين تعامل و ارتباط را با مجموعة بزرگي از مردم مقصد دارد. اين تعامل گسترده ودوسويهميتواند ...
أكثر
گردشگري، صنعتي است فرهنگي و پرسود کهنقش زبان در آن برجستهاست و تمامي عناصر پيوندميان ملتها را در خود دارد. همچنين کارکردهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، و آييني آن نيز قابل توجه است. در گردشگريِ سلامت،زبان اهميت و جايگاه والايي دارد. چراکه گردشگر بيشترين تعامل و ارتباط را با مجموعة بزرگي از مردم مقصد دارد. اين تعامل گسترده ودوسويهميتواند به پيوندهاي اجتماعي و فرهنگي نيز بينجامد.
پيشرفتهاي ايران در زمينههاي متعدد علمي، سياسي، اقتصادي، و اجتماعي توجه ملل مسلمان رابه خود معطوف کردهاست. گردشگري سلامت نيز يکي از مهمترين دلايل مسافرت مسلمانان عرب به ايران است. در اين زمينه با چند پرسش روبهرو هستيم: نقش دانشآموختگان زبان عربي در توسعة صنعت گردشگري بهويژه گردشگري سلامت چيست؟ ظرفيتهاي اين صنعت در جذب دانشآموختگان و فارغالتحصيلان زبان عربي چگونه است؟
بيشکدانشآموختگان زبان عربي حلقة واسط گردشگران سلامت و درمانگرانهستند که هم در مقام سفيران فرهنگ و تمدن ايران اسلامي و همدر مقام بازرگانان دستاوردهاي علمي کشور ايفاي نقش ميکنند و در دو فاز علمي و فرهنگي رسالت سترگي را بر عهده دارند.
ادبي
حسين روستايي؛ حامد صدقي
المجلد 11، العدد 34 ، سبتمبر 1436، ، الصفحة 1-18
المستخلص
إن استخدام الأساليب الإحصائية في معالجة أسلوب النصوص الأدبية تخطو بنا خطوات هامة في سبيل عقلنة التذوق والابتعاد عن التمسک بعنصر الذوق في تحليل تلک النصوص. من هذه الأساليب الإحصائية تلک التي اقترحها لأول مرة الباحث الألماني بوزيمان فعرفت بمعادلة بوزيمان. الطريقة التي تقدمها المعادلة تعين القارئ في الکشف عن زوايا کامنة في النصوص ...
أكثر
إن استخدام الأساليب الإحصائية في معالجة أسلوب النصوص الأدبية تخطو بنا خطوات هامة في سبيل عقلنة التذوق والابتعاد عن التمسک بعنصر الذوق في تحليل تلک النصوص. من هذه الأساليب الإحصائية تلک التي اقترحها لأول مرة الباحث الألماني بوزيمان فعرفت بمعادلة بوزيمان. الطريقة التي تقدمها المعادلة تعين القارئ في الکشف عن زوايا کامنة في النصوص الأدبية. فعلي أساسها يمکننا أن نطلع علي مدي انفعالية أديب ما في عمله کما هي تعيننا في التمييز بين لغة النثر ولغة الشعر والتمييز بين الأسلوب الأدبي والأسلوب العلمي. تعتمد هذه الطريقة علي دراسة للمفردات التي يستخدمها الأديب في عمله وإحصاء عدد الأفعال والصفات فيه. وعلي أساس هذا الإحصاء والعدد الذي يحصل من نسبة عدد الأفعال إلي الصفات يستطيع القارئ أن يفهم أسلوب ذلک النص،کما يفهم مدي انفعالية الأديب في عمله. وانتهت المقالة إلي أن أسلوب الشعر الحر بما يعطي للشاعر من الحرية فلا يوقفه عند قيود کالقافية والالتزام لعدد معين من التفعيلات و...يکون أکثر أدبيةً من الضربين الآخرين بينما وقف الشعر العمودي في حد متوسط بين هذين الضربين. أما قصيدة النثر فرغم أنها ترکت القافية والوزن ولم يکن أمامها قيد يلتزمه الأديب فأسلوبها أقرب إلي أسلوب النصوص النثرية. فالقيمة التي سجلتها نسبة الفعل إلي الصفة في هذا الضرب کانت أقل قيمة لها في القياس بالضربين الآخرين.
ادبي
شهرام دلشاد؛ هادي نظري منظم
المجلد 11، العدد 34 ، سبتمبر 1436، ، الصفحة 19-38
المستخلص
هناک من الروايات العربية ما بلغت مرتبة العالمية بما تمتلک من مضامين عالية وميزات فنية راقية وتقنيات وأطر رشّحتها لنيل جائزة نوبل في الأدب، منها رواية رامة والتنين لإدوار الخراط، فهي رواية تأملية رائعة بلغت مستوي العالمية وترجمت إلي بعض اللغات العالمية کاللغة الإنجليزية. وهذه المقالة تعتمد المنهج الوصفي- التحليلي، کما تعتمد شروط ...
أكثر
هناک من الروايات العربية ما بلغت مرتبة العالمية بما تمتلک من مضامين عالية وميزات فنية راقية وتقنيات وأطر رشّحتها لنيل جائزة نوبل في الأدب، منها رواية رامة والتنين لإدوار الخراط، فهي رواية تأملية رائعة بلغت مستوي العالمية وترجمت إلي بعض اللغات العالمية کاللغة الإنجليزية. وهذه المقالة تعتمد المنهج الوصفي- التحليلي، کما تعتمد شروط العالمية من وجهة نظر الدکتور حسام الخطيب. والجدير بالذکر أن الصلة بين الأدب المقارن والعالمية وثيقة جداً؛ فالأدب المقارن يدرس الأدب خارج حدوده الثقافية واللغوية والمعرفية، و يُعنَي بالآداب التي تتخطي الحدود القومية الضيقة لتدخل في دائرة العالمية وتحظي بالخلود. وقد تبيّن لنا من جراء البحث أن رواية رامة والتنين تمتلک مقوّمات العالمية الأدبية من ناحية المضمون والشکل والتقنيات السردية الحديثة؛ فهي قد وقفت أمام قضايا إنسانية هامة کالحب والموت، وهي ذات نزعة أسطورية شرقية عامة وعربية خاصة، تميل إلي الميثولوجيا القديمة وتعطيها نکهة محلية؛ کما أنها لا تخلو من التفرد والإبداع.
ادبي
فرهاد رجبي؛ طاهره شکوري
المجلد 11، العدد 34 ، سبتمبر 1436، ، الصفحة 59-81
المستخلص
جامعهشناسي ادبيات، شاخهاي از علوم اجتماعي است که ميخواهد جوهر اجتماعي آثار ادبي را واکاوي کند. در نظريۀ «ساختارگرايي تکويني»، لوسين گلدمن ساختهاي آثار ادبي را به مکانيسمهاي گروهي اجتماعي، در لحظۀ تاريخي مشخصي پيوند ميزند. به ادعاي وي، ادبيات بازتاب «بيشينۀ آگاهي ممکن» (آگاهي آرماني) يا بخش غيرواقعي آگاهي جمعي ...
أكثر
جامعهشناسي ادبيات، شاخهاي از علوم اجتماعي است که ميخواهد جوهر اجتماعي آثار ادبي را واکاوي کند. در نظريۀ «ساختارگرايي تکويني»، لوسين گلدمن ساختهاي آثار ادبي را به مکانيسمهاي گروهي اجتماعي، در لحظۀ تاريخي مشخصي پيوند ميزند. به ادعاي وي، ادبيات بازتاب «بيشينۀ آگاهي ممکن» (آگاهي آرماني) يا بخش غيرواقعي آگاهي جمعي گروههاي اجتماعي است. شعر معاصر عربي و فارسي نيز با طرح مسائل کلان انساني و گرايش به ارزشهاي جمعي و فردي، نوانديشي تفکيکناپذيري را تجربه کرد. أمل دنقل مصري و اسماعيل شاهرودي ايراني، ازجمله شاعران اجتماعياند که با بناي آرمانشهر، تقابل ميان آگاهي آرماني و واقعيتهاي موجود در بستر سياسي ـ اجتماعي مصر و ايران را به چالش کشيدند. يکي از رايجترين روشهاي دو شاعر براي پيشبرد اهداف اصلاحطلبانه و همسويي مردم با ايدئالهاي مدنظرشان، آرمانسازي از قهرمان است. مهمترين مؤلفههايي که در اين مقاله ضمن بررسي نظريۀ گلدمن و تأثير زيرساختهاي سياسي ـ اجتماعي مصر و ايران مورد توجه قرار گرفتهاند، عبارتند از: همساني دنقل و شاهرودي در آگاهي آرماني؛ تقابل آرماني؛ و تزلزل در آرمانخواهي. نتيجۀ بهدستآمده نشان ميدهد که بخش چشمگيري از آرمانهاي آنها به ارزشهاي ميهنپرستانه بازميگردد. تقابلهاي موجود، بيانگر تفاوت در خط سير فکري و عاطفي آنها و تزلزل در آرمانخواهي، محصول نااميديشان از تحقق آگاهي آرماني است.
ادبي
حسن سرباز؛ عبد الله رسول نژاد؛ سودابه خسروي زاده
المجلد 11، العدد 34 ، سبتمبر 1436، ، الصفحة 83-104
المستخلص
عنصر زمان يکي از عناصر اساسي در هر متن داستاني است که حوادث در طول آن پيشرفت ميکنند و بهوسيلة آن مراحل مختلف داستان شناخته ميشود. در رمان، اغلب حوادث از لحاظ زماني يک سير افقي را در پيش ميگيرند و به صورت پيدرپي ميآيند، اما گاهي هم در عنصر زمان نوعي اختلال به وجود ميآيد که ژرار ژنت منتقد ساختارگراي فرانسوي آن را زمانپريشي ...
أكثر
عنصر زمان يکي از عناصر اساسي در هر متن داستاني است که حوادث در طول آن پيشرفت ميکنند و بهوسيلة آن مراحل مختلف داستان شناخته ميشود. در رمان، اغلب حوادث از لحاظ زماني يک سير افقي را در پيش ميگيرند و به صورت پيدرپي ميآيند، اما گاهي هم در عنصر زمان نوعي اختلال به وجود ميآيد که ژرار ژنت منتقد ساختارگراي فرانسوي آن را زمانپريشي (المفارقة الزمنية) ناميدهاست که به دو شکل گذشتهنگري (الاسترجاع) و آيندهنگري (الاستباق) ظاهر ميشود. در اين پژوهش تلاش ميشود با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي، مقولة زمانپريشي به دو صورت گذشتهنگري و آيندهنگري در رمان چراغهاي آبي(المصابيح الزرق) اثر حنا مينه بررسي شود. اين بررسي نشان ميدهد که نويسنده در آن به روش رمانهاي کلاسيک عمل کردهاست و حوادث در آن، از سيري پيوسته و گاهشمارانه پيروي ميکنند. اما در جايجاي رمان، ناهماهنگيهايي به صورت زمانپريشي به دو شکل گذشتهنگري و آيندهنگري در روند زمان حوادث ديده ميشود که آن دو را به دو صورت دروني و بيروني به کار بردهاست. بهکارگيري اين تکنيک در رمان از يک طرف باعث گسترش فضاي زماني روايت شده و از طرف ديگر با ايجاد توقع و انتظار در خواننده، وي را به پيگيري ادامه داستان تشويق ميکند.
ادبي
پيمان صالحي
المجلد 11، العدد 34 ، سبتمبر 1436، ، الصفحة 105-128
المستخلص
بررسي تطبيقي ساختار و محتواي دو داستان کوتاه بياباني دولتآبادي و ترس(الخوف) محفوظ نشان ميدهد که در بياباني، کثرت شخصيتها، حجم بلند داستان و اپيزودهاي متعدد باعث شده تا داستان يادشده طرح چندان مناسبي نداشته باشد؛ اما داستان الخوف، با پيروي از الگوي خطي پراپ، طرح کاملاً مناسبي دارد و برخلاف بياباني، تعدد شخصيتها در الخوف از ...
أكثر
بررسي تطبيقي ساختار و محتواي دو داستان کوتاه بياباني دولتآبادي و ترس(الخوف) محفوظ نشان ميدهد که در بياباني، کثرت شخصيتها، حجم بلند داستان و اپيزودهاي متعدد باعث شده تا داستان يادشده طرح چندان مناسبي نداشته باشد؛ اما داستان الخوف، با پيروي از الگوي خطي پراپ، طرح کاملاً مناسبي دارد و برخلاف بياباني، تعدد شخصيتها در الخوف از کيفيت آن نکاسته و هر يک از آنان با کنشهاي خود در شکلگيري گرههاي داستاني، گرهگشايي و پيشبرد روند داستان، مؤثرند. برخلاف محفوظ، دولتآبادي از شيوه توصيف غيرمستقيم شخصيتها نيز بهره بردهاست و گاهي اوقات اين توصيف غيرمستقيم از لحاظ هنري، پختهتر ميشود؛ بهگونهايکه ديگر راوي، توصيفگر خصوصيات افراد نيست، بلکه بسياري از توصيفات، بهوسيلة ساير شخصيتها ارائه ميشود. در اين دو داستان، تسلط فراوان دولتآبادي نسبت به محفوظ، در ديالوگنويسي کاملاً نمايان است. ازجمله خصوصيات نثر دو نويسنده، استفاده زياد از جملات کوتاه، ضربالمثلها و واژگان محلي است ولي نثر محفوظ، به دور از کلمات و فحشهاي رکيک است. پايان بياباني، باز و روبهگسترش است و الخوف، پاياني بسته اما تراژيک دارد.
ادبي
سجاد بردانيا؛ فاطمه قادري
المجلد 11، العدد 34 ، سبتمبر 1436، ، الصفحة 129-154
المستخلص
امرؤالقيس پدر شعر عربي و رودکي پدر شعر فارسي از بزرگترين و معروفترين شاعراني هستند که پيشواي ساير سرايندگان از روزگار خود تا به امروز به شمار ميروند. گرچه ميان روزگار و محيط هر دو شاعر فرق زيادي است، اما ويژگيهاي مشترک بسياري در آثار آنان يافت ميشود. بهکارگيري تشبيه ازجمله تشبيه حسي، وصف عناصر طبيعت، پيشگامي در نوآوري، و ...
أكثر
امرؤالقيس پدر شعر عربي و رودکي پدر شعر فارسي از بزرگترين و معروفترين شاعراني هستند که پيشواي ساير سرايندگان از روزگار خود تا به امروز به شمار ميروند. گرچه ميان روزگار و محيط هر دو شاعر فرق زيادي است، اما ويژگيهاي مشترک بسياري در آثار آنان يافت ميشود. بهکارگيري تشبيه ازجمله تشبيه حسي، وصف عناصر طبيعت، پيشگامي در نوآوري، و تغزل، از مهمترين ويژگيهاي مشترک در شعر امرؤالقيس و رودکي است. از وجوه افتراق اين دو شاعر، ميتوان به موضوع عشق اشاره کرد. امرؤالقيس، ماجراهاي عاشقانة خود را به دور از حيا و حرمت وارد شعرش ميکند، درحاليکه در تغزلهاي رودکي، معشوق داراي هويتي طبيعي و منزلتي واقعي است. اين مقاله از منظر ادبيات تطبيقي به بررسي اسلوب و شيوة شاعري اين دو شاعر ميپردازد تا پرده از وجوه اشتراک و احياناً افتراق اشعار آن دو بردارد.
ادبي
علي اکبر محسني
المجلد 11، العدد 34 ، سبتمبر 1436، ، الصفحة 155-175
المستخلص
فهم زمينههاي سياسي، اجتماعي خاورميانة عربي- از بحرانخيزترين مناطق جهان- از نگاه شاعراني که روشنفکرانه و رهاييبخش، آنها را رصد کردهاند، براي علاقهمندانِ ادب سياسي بسيار سودمند است. احمد مطر، شاعر انقلابي و پرآوازه عراقي، با اشراف بر مباني علوم سياسي مدرن، عوامل اين بحرانها را در شعر خود ريشهيابي نموده و بازتاب دادهاست. ...
أكثر
فهم زمينههاي سياسي، اجتماعي خاورميانة عربي- از بحرانخيزترين مناطق جهان- از نگاه شاعراني که روشنفکرانه و رهاييبخش، آنها را رصد کردهاند، براي علاقهمندانِ ادب سياسي بسيار سودمند است. احمد مطر، شاعر انقلابي و پرآوازه عراقي، با اشراف بر مباني علوم سياسي مدرن، عوامل اين بحرانها را در شعر خود ريشهيابي نموده و بازتاب دادهاست. از منظر وي، منشأ بسياري از اين نابسامانيها، در ساختار قدرت و شيوهاي سنتي اعمال آن در کشورهاي عربي نهفتهاست. اين مقالة با شيوهاي توصيفي ـ تحليلي، ديدگاههاي وي را دربارة منطق قدرت و شيوهاي گوناگون اِعمال آن را در کشورهاي عربي به صورت موضوعي بررسي ميکند. يافتههاي اين پژوهش حاکي از آن است که از منظر وي، ساختار قدرت در کشورهاي عربي، مبتني بر قدرت مطلقة فردي بوده و حاکمان آن با شيوههايي چون: ارعاب، شکنجه، سرکوب، سانسور رسانهها، حضور گستردة نيروهاي امنيتي، تبليغات دروغين و... شهروندان خود را بهشدت کنترل ميکنند و همين شيوهها، بسترساز انواع فسادها و بحرانهاي فزاينده و درنتيجه، خيزشهاي اجتماعي است.
ادبي
فاطمه بخيت؛ سعيد بزرگ بيگدلي؛ ناصر نيکو بخت؛ کبري روشنفکر
المجلد 10، العدد 33 ، أغسطس 1436، ، الصفحة 1-16
المستخلص
السيميائية تتناول دراسة النصوص الأدبية و عناصرها دراسة دلالية بأساليب جديدة. فمنها العنوان الذي يعتقد النقاد أنّه أول إشارة تواجه المتلقي و مفتاح دلالي يختزل بنية النص في کلمة أو عدة کلمات، و عن طريقه يمکن للقارئ الغوص في أعماق النص من أجل فک رموزه و الوصول إلى دلالاته. لذا أولوه عناية خاصة لکونه علامة سيميائية تتموضع في أعلى النص ...
أكثر
السيميائية تتناول دراسة النصوص الأدبية و عناصرها دراسة دلالية بأساليب جديدة. فمنها العنوان الذي يعتقد النقاد أنّه أول إشارة تواجه المتلقي و مفتاح دلالي يختزل بنية النص في کلمة أو عدة کلمات، و عن طريقه يمکن للقارئ الغوص في أعماق النص من أجل فک رموزه و الوصول إلى دلالاته. لذا أولوه عناية خاصة لکونه علامة سيميائية تتموضع في أعلى النص لتشير إلى مضمونه و محتواه العام. بناءً على ذلک، تسعى هذه المقالة لدراسة العنوانين الشعريين "رسالة من المنفى" لمحمود درويش، و "نامه" لأحمد شاملو دراسة سيميائية و مقارنة دلالة کلمة "رسالة" بينهما، و ذلک وفق المنهج الوصفي - التحليلي، و في ضوء المدرسة الأمريکية في الأدب المقارن. نتائج الدراسة تشير إلى أنّ کلمة "رسالة" تدل على أنّ الشاعرين يريدان أن ينقلا للقارئ رسالة تُعبر عن الأوضاع الاجتماعية التي يعيشان فيها. فمحمود درويش يشير إلى الأوضاع الاجتماعية التي يعاني منها ملايين الناس بسبب حب السيطرة والتملک، و تشرد العديد منهم من أرضهم و وطنهم، و أصبحوا ضحية الظلم لسنوات طويلة. فجاهدوا من أجل الوصول إلى حقوقهم الإنسانية المهضومة و الحياة تحت ظل المساواة؛ و شاملو أيضاً في شعره يروي حکاية الاستبداد الذي أصاب الناس في المجتمعات، و حرمهم حقوقهم الإنسانية. اذن شعره صرخة ضد الظلم و محاولة لکسر السلاسل التي تقيد أبناء شعبه. بناءً على هذا يمکن القول إنّ دلالة کلمة "رسالة" قد لاتخرج کثيراً عن المعنى الذي يمکن أن نفهمه من هذه الکلمة، سوى أنّ النص هو الذي يحدد مضمون الرسالة.
ادبي
فرامرز ميرزايي؛ مرتضي قائمي؛ مجيد صمدي؛ زهرا کوچکي نيت
المجلد 10، العدد 33 ، أغسطس 1436، ، الصفحة 17-31
المستخلص
لايتميز الشعر السياسي الثوري بمضامينه السياسية فحسب، بل بنسجه الفني الذي يجعل الکلمة الشعرية عليا، لأن المعاني السياسية مطروحة في الشارع العام يعرفها الجميع، فالأداء اللغوي الجميل هو الفاصل الذي يرفع الشعر دون الآخر. فالاستنتاج الخاطئ من الاعتقاد السائد بکون الشعر السياسي قريباً من لغة الشعب اليومية ليؤثر في الشارع العام أدي ...
أكثر
لايتميز الشعر السياسي الثوري بمضامينه السياسية فحسب، بل بنسجه الفني الذي يجعل الکلمة الشعرية عليا، لأن المعاني السياسية مطروحة في الشارع العام يعرفها الجميع، فالأداء اللغوي الجميل هو الفاصل الذي يرفع الشعر دون الآخر. فالاستنتاج الخاطئ من الاعتقاد السائد بکون الشعر السياسي قريباً من لغة الشعب اليومية ليؤثر في الشارع العام أدي في أحايين کثيرة، إلي إنشاد قصائد سياسية مبتذلة و آنية دون الاستمتاع بجوهر الشعر الفني الذي يکمن في الخروج عن المألوف أو ما يسمي اليوم بـ«الانزياح الشعري». هذا العرض الفني الرفيع هو ما استمتع به الشاعر المصري الملتزم «فاروق جويدة» في شعره السياسي الثوري للوصول إلي قلوب مخاطبيه. فکيف وظف الانزياح في خطابه الثوري لشعره؟ نستنتج مما بحثنا أن ظاهرة الانزياح تظهر في شعر جويده الثوري في سبعة مستويات: الدلالية و الزمنية و الترکيبية و الکتابية و اللغوية و الأسلوبية و اللهجية فيقع القسم الرئيس منها في المستوي الدلالي و أنه لميهتم بالمستوي الصوتي، و استطاع في کل ذلک أن يحسن استخدامها في استجلاب اهتمام الشعب بالمنظورات السياسية و الاحتجاجية و الثورية.
ادبي
سيد اسماعيل حسيني اجداد
المجلد 10، العدد 33 ، أغسطس 1436، ، الصفحة 33-56
المستخلص
نظرية نـورمن فرکلاف يکي از رويکردهاي تحليل گفتمان انتقادي در نقد ادبيات داستاني است که متون را در سه سطح توصيف، تفسير، و تبيين، بررسي ميکند.در اين جستار، سعي بر اين است که دو داستان «خسرو» اثر عبدالحسين وجداني و «نخستين جام» اثر مصطفي لطفي منفلوطي به دليل هماننديهاي نسبتاً آشکار و متعدد در ساختار داستان سرگذشت قهرمانان، ...
أكثر
نظرية نـورمن فرکلاف يکي از رويکردهاي تحليل گفتمان انتقادي در نقد ادبيات داستاني است که متون را در سه سطح توصيف، تفسير، و تبيين، بررسي ميکند.در اين جستار، سعي بر اين است که دو داستان «خسرو» اثر عبدالحسين وجداني و «نخستين جام» اثر مصطفي لطفي منفلوطي به دليل هماننديهاي نسبتاً آشکار و متعدد در ساختار داستان سرگذشت قهرمانان، محتوا، و تفسير نهايي، با استفاده از نظرية نورمن فرکلاف در سه سطح توصيف، تفسير، و تبيين تحليل شود تا از اين طريق لايههاي مختلف معنا و درونماية آن کشف و بررسي گردد. اين پژوهش در پي آن است تا با شناخت تفاوتها و شباهتها در نظامها و وقايع اجتماعي به تبيين و تفسير آنها با استفاده از پديدههاي اجتماعي مشاهدهشده در درون اين نظامها بپردازد. نتايج بهدستآمده در تحليل اين دو داستان نشان ميدهد که بدبختيها و ناکاميهاي زندگي معتادان ريشه در استفاده نکردن از استعدادهاي ذاتي و شرايط مطلوب جامعة خويش دارد و ميتوان ميان اين مشکلات و پيامدهاي آنها ارتباط معنيداري برقرار کرد.
ادبي
حسن خلف؛ مرضيه آباد؛ سيد حسين سيدي؛ بلاسم محسني
المجلد 10، العدد 33 ، أغسطس 1436، ، الصفحة 57-76
المستخلص
در ميان آثار بهجامانده از معصومين (ع)، نيايشهاي امام سجاد (ع) به لحاظ سبک و اسلوب بيان از ديگر آثار متمايز است. امام سجاد با ارائه کتاب صحيفه، باب تازهاي از ادبيات موسوم به ادب دعا را گشودند که به لحاظ ادبي از نمونههاي برجسته و زيباي متون عربي به شمار ميرود. تشبيهها، استعارهها و کنايههايي که در اين کتاب آمده، تصويرهاي هنري ...
أكثر
در ميان آثار بهجامانده از معصومين (ع)، نيايشهاي امام سجاد (ع) به لحاظ سبک و اسلوب بيان از ديگر آثار متمايز است. امام سجاد با ارائه کتاب صحيفه، باب تازهاي از ادبيات موسوم به ادب دعا را گشودند که به لحاظ ادبي از نمونههاي برجسته و زيباي متون عربي به شمار ميرود. تشبيهها، استعارهها و کنايههايي که در اين کتاب آمده، تصويرهاي هنري زيبايي را به ارمغان آوردهاست که نشانگر اهميت بارز اين صنايع ادبي نزد آن حضرت است. همچنين استعمال برخي صنايع بديعي ازجمله سجع، جناس، حسن نسق و... نوعي ايقاع و موسيقي دروني به کلام امام بخشيدهاست که بيشازپيش به زيبايي متن و تأثير آن بر مخاطب ميافزايد.
اين مقاله در پي آن است تا با رويکرد بلاغي به نقد و تحليل زيباييشناختي اين صنايع در دعاهاي 23، 24 و 25 صحيفه سجاديه بپردازد. روش کار در اين پژوهش، توصيفي ـ تحليلي است و درصدد است تا به تحليل و تبيين جلوههاي زيبايي صنايع بياني و برخي از صنايع بديعي بپردازد که در توليد موسيقي دروني متن مؤثرند.
ادبي
فاطمة علي نجاد جمازکتي؛ سعيدة ميرحق جو لنکرودي؛ فروغ رحيمي؛ مرضية کهندل جهرمي
المجلد 10، العدد 33 ، أغسطس 1436، ، الصفحة 97-117
المستخلص
اين پژوهش با هدف بررسي شاخصهاي مختلف همتأليفي نويسندگان مجله انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي در سال 2012 تا 2013 صورت گرفتهاست. نتايج نشان ميدهد که در اين دو سال 60 مقاله به چاپ رسيده که 40 مقاله به زبان فارسي و 20 مقاله به زبان عربي نوشته شدهاست. حدود 60 درصد مقالات با مشارکت دو نويسنده انجام شده و نشاندهنده آن است که 78 درصد از نويسندگان ...
أكثر
اين پژوهش با هدف بررسي شاخصهاي مختلف همتأليفي نويسندگان مجله انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي در سال 2012 تا 2013 صورت گرفتهاست. نتايج نشان ميدهد که در اين دو سال 60 مقاله به چاپ رسيده که 40 مقاله به زبان فارسي و 20 مقاله به زبان عربي نوشته شدهاست. حدود 60 درصد مقالات با مشارکت دو نويسنده انجام شده و نشاندهنده آن است که 78 درصد از نويسندگان مجله، روابط همنويسندگي دارند. ميانگين ضريب مشارکت در اين دو سال کمتر از 5/0 بودهاست که نشاندهنده ضعيف بودن ميزان همکاري گروهي بين نويسندگان اين مجله است. تعداد 42 مقاله با مشارکت نويسندگان همکار از يک دانشگاه تأليف شده و تنها در تأليف 11 مقاله، نويسندگاني از دانشگاههاي مختلف با هم همکاري نمودند و اين بيانگر نبودِ همکاري گروهي بيندانشگاهي نويسندگان است. دانشگاههاي تربيت مدرس، خوارزمي و رازي هرکدام با 6 مقاله به طور مشترک در جايگاه نخست بيشترين توليد مقاله ايستادهاند. کبري روشنفکر با 3 مقاله تأليفي به عنوان پرکارترين نويسندة اين مجله شناخته ميشود. ميانگين استناد براي هر مقاله 15/24 استناد و براي هر شماره 12/181 استناد است.