@article { author = {اصغری, محمد جعفر and حیدری راد, سمیرا and دهقانی اشکذری, کمال}, title = {بررسی نشانه شناسی دو قصیدة «التینة الحمقاء» ابوماضی و «دو کاج» محمدجواد محبت بر اساس نظریة ریفاتر}, journal = {مجله علمي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي (فصلنامه)}, volume = {15}, number = {52}, pages = {63-82}, year = {2019}, publisher = {انجمن ايراني زبان وادبيات عربي}, issn = {23456361}, eissn = {27173461}, doi = {}, abstract = {این پژوهش دو قصیده «التینة الحمقاء» ابوماضی و«دو کاج» محمدجواد محبت را بررسی می‌کند تا ساختار معنایی مشترک بین آن دو قصیده را تبیین نماید. دلایل اصلی مقایسه میان دو قصیده عبارت از پیامی است که دو قصیده با توجه به مضامین و دلالت‌هایی معنایی مشابه در بر دارند و خوانندة موردی را بر آن می‌دارد تا از ارجاع اثر به جهان واقعی فراتر رود؛ زیرا دو قصیده آن‌چنان توصیفی ارائه می‌دهند که برگشت از تصویر واقع منجر به تحلیل نمادینی می‌شود که با خوانش ریفاتر ارتباط دارد این پژوهش با هدف تبیین دستور زایشی، کاربرد افعال و دیگر سازوکارهایی که فرایند ارتباط میان مؤلف و مخاطب را مجاز می‌شمارد، به شیوة توصیفی ـ تحلیلی تکیه می‌کند. نظریه نشانه‌شناسی ریفاتر نیز بر دو قصیده تطبیق داده می‌شود. نتایج نشان می‌دهد که تناقض میان سطح تقلیدی و دستورگریزی‌ها در دو قصیده، خواننده را به کشف انباشت‌های معنایی مشابه بین دو قصیده سوق می‌دهد. ازجمله: خودستایی، قساوت، هلاکت و شرایط سخت جامعه که مجال را جهت ساخت دوباره متن فراهم می‌کند. مخاطب در مقایسه میان ماتریس ساختاری دو قصیده رسالت متعهد به دوستی و بخشش را همچون رمزگان الهام‌بخش در ذهنش درک می‌کند و مشخص می‌کند که وحدت دو قصیده در هیپوگرام مشترک نهفته است و آن این است که «اساس زندگی دوستی و صداقت به دور از خودستایی است»؛ اما مهم‌ترین مضامین ناهمسان به این نکته اشاره دارد که منظومه‌های توصیفی مربوط به «سیم‌های ارتباط» و«زیبایی» بر طبق رمزگذاری «روابط انسانی» در قصیدة «دو کاج» و بخشش در قصیدة «التینة الحمقاء» صورت می‌گیرد.}, keywords = {نشانه‌شناسی,نظریه ریفاتر,ایلیا ابوماضی,محمدجواد محبت,التینة الحمقاء,دو کاج}, title_ar = {دراسة سيميائية في قَصيدَتي «التنية الحَمقاء» لإيليا أبي ماضي و«صنوبرين» لمحمّدجواد محبّت علي ضوء نظرية ريفاتير}, abstract_ar = {ريفاتير مِن مُنظري سيميائية الشعر التي تعالج الاشارات المضمرة وراء الأشعار؛ فهو يُلقي اهتمامَهُ عَلَي القارئ ومَقدرته الأدبية مُشيراً إلي أنّ علامات القصيدة تَنحرفُ عَن النّحو العادي؛ فالقارئ يَکشفُ عَنِ اللانحويات المتکررة فيها مُستعيناً بمقدرته الأدبية لا بـِمُجرد مَقدرته اللغوية. فبناءً علي ما تقدّم، تتناولُ الدراسةُ قَصيدَتَي «التينة الحمقاء» لإيليا أبي ماضي و«صنوبرين» لـمحمّد جواد محبّت لِتبيين ما فيهما مِن بُنية دلالية مشترکة. أمّا البواعثُ الرئيسةُ للمقارنة بين القصيدتين فهي أنّ الرسالةَ التي تنطوي عليها القصيدتان بما فيهما مِن مَضامين ودلالات مُتقاربة المعني، تَفرضُ علي القارئ النموذجي تجاوز عقبة الواقع؛ لأنّ کلتا القصيدتين تصفان وصفاً يَنحرفُ عَن تصوير الواقع مُؤدياً إلي تَفسيرٍ رمزيٍ يَرتبط بـِقراءة ريفاتير. تَعتمد الدراسةُ علي المنهج الوصفي-التحليلي لتبيين النحو التوليدي، والاستخدامات الفعلية وغيرها مِن آلياتٍ تسمح بقيام عملية التواصل بين المرسِل والقارئ؛ کما تُطبّق نظرية ريفاتير السيميائية علي القصيدتين؛ فهذا المنهجُ يَبدو أکثر مُلائمة مِن حيثُ هو طريقةٌ لقراءة شعرٍ يُناقض المعتاد مِنَ النحو والدلالة. أمّا ما اهتَدِت الدراسةُ إليه مِن نتائج، فَتُشير إلي أنّ التناقضَ بين المحاکاة واللانحويات في القصيدتين يرشد القارئ إلي الکشفِ عَنِ التعابير المتراکمة المشترکة منها: "الأنانية، والقساوة، والدّمار وظروف المجتمع القاهرة" التي تتيح مجالاً لِيبتني النّص مِن جديد. وهو عند المقارنة بين الماتريس البُنيوي في القصيدتين يدرﻙ رسالته المؤکّدة علي الالتزام بـالصّداقة والجود کالشفرات الإيجابية في ذهنه مُبرهناً علي أنّ وحدة القصيدتين تکمن في الهيبوغرام المشترﻙ وهو "أساسُ الحياةِ صداقةٌ بعيدةٌ عن الأنانية". وأهمّ الدلالات المتباينة تدلّ علي أنّ المنظومات الوصفية "أسلاﻙ الاتّصال" و"الجمال" تسير وفقاً لشفرة "العلاقات البشرية" في قصيدة «صنوبرين»، و"السخاوة" في قصيدة «التينة الحمقاء».}, keywords_ar = {السیمیائیة,نظریة ریفاتیر,ایلیا أبوماضی,محمدجواد محبت,«التینة الحمقاء»,«الصنوبران»}, url = {https://iaall.iranjournals.ir/article_93133.html}, eprint = {https://iaall.iranjournals.ir/article_93133_7d76f66e509b91744ea356d9dd3b61dc.pdf} }