محمد کلاشي؛ فرامرز ميرزائي؛ عيسي متقي زاده؛ غلامرضا کیاني
المستخلص
تعتبر قصة الأطفال من أهم أداة لتحفیز وتلذیذ الأطفال و الناشئة. وتحتل قصص الأطفال العربیة مكانة خاصة في الأدب العربي المعاصر وهي مصدر مناسب لتصمیم المواد التعليمية في تعلیم العربية للأطفال والناشئین. والنظر لاستخدام قلیل ونادر منها في تعليم العربية للأطفال والناشئين الناطقين باللغة الفارسية، وبما تظهر في مقررهم الدراسي، لذا قامت ...
أكثر
تعتبر قصة الأطفال من أهم أداة لتحفیز وتلذیذ الأطفال و الناشئة. وتحتل قصص الأطفال العربیة مكانة خاصة في الأدب العربي المعاصر وهي مصدر مناسب لتصمیم المواد التعليمية في تعلیم العربية للأطفال والناشئین. والنظر لاستخدام قلیل ونادر منها في تعليم العربية للأطفال والناشئين الناطقين باللغة الفارسية، وبما تظهر في مقررهم الدراسي، لذا قامت هذه المقالة باعتماد علی المنهجین الوصفي وشبه التجریبي علی دراسة مدی فاعلیة توظیف قصة الأطفال العربية في تعليم مهارة قراءة العربية. لإجراء هذا البحث، تم تصميم المواد التعليمية المناسبة أولاً، وفي الخطوة الثانية، تم اختيار المجموعتين (المجموعة الضابطة والمجموعة التجریبیة) من طلاب المدارس الثانوية الأولی من مدارس مدینة نور بمحافظة مازندران، وتم الاختبار القبلي علیهم. ثم درَّس المعلم القصة للمجموعة التجریبیة، وبعد التدریس تم إجراء الاختبار البعدي علی المجموعتین التجریبیة والضابطة. وخلال التدريس تم استخدام طريقة الملاحظة. ثم وفقًا لتحلیل الاختبارین والملاحظة، تعرض النتائج ما هو کان المتوقع والنظر للنتائج أن قصة الأطفال لها تأثير كبير وذات دلالة إحصائیًا في تعلیم الأطفال والناشئین الناطقین بالفارسیة عمومًا وفي تنمیة مهارة القراءة لدىهم خصوصًا.
عبدالباسط عرب يوسف آبادي؛ علی اکبر احمدی چناری؛ سحر دهقانی
المستخلص
در جهانی كه پیوسته در حال رشد و تحول است، مقولة كارآفرینی نقشی مهم در جریان توسعة جوامع دارد. این مقوله یكی از محورهای موردتأكید در فرهنگ عامیانه و ادبیات شفاهی بهشمار میآید. ضربالمثل نمونهای برجسته از فرهنگ عامیانه است كه با ساختاری كوتاه و آهنگین و برگرفته از داستانی عامیانه به پدیدههای مختلف جامعه اشاره دارد. در برخی از ...
أكثر
در جهانی كه پیوسته در حال رشد و تحول است، مقولة كارآفرینی نقشی مهم در جریان توسعة جوامع دارد. این مقوله یكی از محورهای موردتأكید در فرهنگ عامیانه و ادبیات شفاهی بهشمار میآید. ضربالمثل نمونهای برجسته از فرهنگ عامیانه است كه با ساختاری كوتاه و آهنگین و برگرفته از داستانی عامیانه به پدیدههای مختلف جامعه اشاره دارد. در برخی از ضربالمثلهای عربی اشارة مستقیم و یا غیرمستقیم به مهمترین شاخصهای كارآفرینی همچون سختكوشی، خردمندی، مسئولیتپذیری، فردگرایی، فرصتطلبی و درآمدزایی میشود كه این امر بر اهمیت پژوهش در این موضوع میافزاید. در پژوهش حاضر تلاش می شود با تكیه بر روش توصیفی- تحلیلی، مقولة كارآفرینی در 200 ضربالمثل منتخب عربی موردبررسی قرارگیرد و با تأكید بر مبانی علم بلاغت، مهمترین جهتگیریهای آنها استخراج گردد. نتایج نشان میدهد فراوانی بالای شاخصة سختكوشی (32%) و خردمندی (23%) در ضربالمثلهای مورد بحث، بیانگر اهمیت كار و تلاش توأم با خرد و عقل در میان عربهاست. از منظر بلاغت نیز فراوانی بالای جهتگیری توصیفی (47%) و انگیزشی (34%) نشاندهندة توسعة جامعة عرب در توضیح و تبیین شرایط كاری برای مخاطب و ایجاد انگیزه در وی و تشویق به تلاش مداوم و پرهیز از تنبلی و سُستی است.
مرتضي براري رئيسي؛ ابوالحسن امين مقدسي؛ شهريار نيازي؛ سعد الله همايوني
المستخلص
يعتبر قلق الاحتلال في العالم الإسلامي، ولا سيّما فلسطين، من القضايا المهمة التي تشكلت العديد من الخطابات من أجل حلها؛ إلی حيث انعكس ذلك في السينما الفلسطينية التي تعتبر مظهرًا من مظاهر فن وأدب المقاومة. إنّ مشكلة هذا البحث الرئيسة والتي يسعى الباحثون الى دراستها والغور في أبعادها هي كيفية انعكاس القضايا السياسية والاجتماعية وفقًا ...
أكثر
يعتبر قلق الاحتلال في العالم الإسلامي، ولا سيّما فلسطين، من القضايا المهمة التي تشكلت العديد من الخطابات من أجل حلها؛ إلی حيث انعكس ذلك في السينما الفلسطينية التي تعتبر مظهرًا من مظاهر فن وأدب المقاومة. إنّ مشكلة هذا البحث الرئيسة والتي يسعى الباحثون الى دراستها والغور في أبعادها هي كيفية انعكاس القضايا السياسية والاجتماعية وفقًا لما جری في فيلم "عمر" الفلسطيني للمخرج هاني أبو أسعد، وكذلك الكشف عن دلالات خطابه باﻟﺒﺤﺚ واﻟﺘﻨﻘﻴﺐ. هذا الموضوع، مهم للغاية؛ إذ إنّه ينزاح عن الخطابات التي تحكم المجتمعات عبر النصوص الفنية، والتي تنظر إلى القضية الفلسطينية من زاوية مختلفة وتخلق منظورًا جديدًا لدى القارئ. في هذا الصدد، فإن المقال هذا، يفحص الخطابات التي ينطوي عليها فيلم عمر من وجهة نظر السيميائية، معتمدًا علی منهج تحليل الخطاب النقدي للاكلا وموف. ومن أهم ما توصلت إليه نتائج البحث، أن هناك ثلاثة خطابات رئيسية في فيلم "عمر" الفلسطيني وهي: المقاومة والاحتلال والخيانة؛ حيث تمثل كل شخصية من شخصيات هذا الفيلم، أحد هذه الخطابات الثلاثة بطريقة ما، وتعبر عن هويتها الطبقية. في النهاية، يمثل خطاب المقاومة الوضع المثالي مع نظرة نقدية للوضع القائم باستخدام الدلالات الفارغة؛ حيث يوقف دورة الاحتلال والخيانة المعيبة عبر خلق الأساطير والتفكيكية، ويغير الساحة السياسية لصالحه. الكلمات المفتاحية: تحليل الخطاب النقدي، فلسطين، لاكلا، موف،فیلم عمر
محمدحسن امرائي
المستخلص
إنّ الدّراسـة الأسـلوبية منـهج من المناهج اللغوية الحـديثة التي ظهـرت جراء التطـورات اللّسـانية التي عرفتها القـرون الأخيرة. وهي استراتيجية لاكتساب القوة على إنتاج المعنى الذي يفجر طاقة اللغة ويضع عناصرها في مواقع جمالية ﻣﻨﺰﺍﺣﺔ ﻋﻦ ﺍﳌﻌﻴﺎﺭ ﺍﻟﻠﻐﻮي تخلق سمات أسلوبية ودلالية قيمة للنص. فالأسلوبية هي في الأصل دراسة لغوية ...
أكثر
إنّ الدّراسـة الأسـلوبية منـهج من المناهج اللغوية الحـديثة التي ظهـرت جراء التطـورات اللّسـانية التي عرفتها القـرون الأخيرة. وهي استراتيجية لاكتساب القوة على إنتاج المعنى الذي يفجر طاقة اللغة ويضع عناصرها في مواقع جمالية ﻣﻨﺰﺍﺣﺔ ﻋﻦ ﺍﳌﻌﻴﺎﺭ ﺍﻟﻠﻐﻮي تخلق سمات أسلوبية ودلالية قيمة للنص. فالأسلوبية هي في الأصل دراسة لغوية تعتمد على تحليل الظواهر اللغوية وبنية النص وفقًا لمستويات مألوفة. في السياق ذاته، هناك نصوص أدبية ملتزمة أُنشدت في حب أهل البيت ولا سیما الإمام علي (ع) ومنها غديرية أبي تمام الطائي في مدح الإمام علي (ع) وتفضیله في الخلافة والولاية؛ فمن هذا المنطلق، تناولنا هذه القصيدة الغديرية بكليتها معتمدين على المنهج الأسلوبي، بما فیه من المستويات الفكرية والصوتية والنحوية والبلاغية، بغية الكشف عن جمال أسلوب الشاعر في التعبير عن أفكاره تجاه الإمام علي (ع) وتفضيله على الآخرين في واقعة الغدير. تشير نتائج البحث إلى هيمنة الأصوات المجهورة على المهموسة، بسبب رغبة الشاعر في الإجهار بغضبه وتفجير آلامه ومعاناته؛ بحيث اصطبغت موسيقاه بصبغة صوتية جهورية عميقة. وقادت عاطفة الشاعر الجياشة إلى استخدام الجملات الفعلية أكثر من الجملات الاسمية بشكل عام، حيث أضفت عليها لونًا من الحركية والديناميكية. وألقت الأسالیب الخبرية ظلالها علی القصيدة؛ إذ إنّ الشاعر أراد أن يخبر عن قضية هامة وهي إثبات الخلافة لعلي بن أبي طالب (ع) وما ﻭﻗﻊ ﺑﺄﻫﻞ بيته ﻓﻲ الغدير وﻛﺮﺑﻼء؛ إذن فمال الأكثر إلى الأفعال الماضية المرتبطة بسياق الخطاب السردي في الغديرية.
فاروق نعمتي؛ عسگر بابازاده اقدم؛ فريدون رمضاني؛ ابراهیم نامداری
المستخلص
رویکرد آموزش برخط زمینه مناسبی برای ظهور و بروز استعدادها، قابلیتها، خلاقیت و نوآوریها فراهم نموده است. مهارتهای خودتنظیمی در تنیدگی تحصیلی منجر اثرگذار است. راهبردها و مهارتهای خودتنظیمی یادگیری از موضوعات پرطرفداری است که به کانون مهم پژوهشی و یکی از محورهای اساسی تعلیم و تربیت تبدیل شده است. در پژوهش حاضر نقش مهارتهای ...
أكثر
رویکرد آموزش برخط زمینه مناسبی برای ظهور و بروز استعدادها، قابلیتها، خلاقیت و نوآوریها فراهم نموده است. مهارتهای خودتنظیمی در تنیدگی تحصیلی منجر اثرگذار است. راهبردها و مهارتهای خودتنظیمی یادگیری از موضوعات پرطرفداری است که به کانون مهم پژوهشی و یکی از محورهای اساسی تعلیم و تربیت تبدیل شده است. در پژوهش حاضر نقش مهارتهای خودتنظیمی در تنیدگی تحصیلی ناشی از آموزش برخط درس عربی دانش آموزان دوره متوسطه بررسی شده است.روش پژوهش مطالعه حاضر توصیفی (همبستگی) بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دوره متوسطه شهر گرگان در سال تحصیلی 1400بودند. تعداد 429دانش آموز که پرسشنامه برخط را به صورت دقیق تکمیل کرده بودند به عنوان نمونه پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری دادهها پرسشنامههای تنیدگی تحصیلی سان و همکاران و خودتنظیمی تحصیلی بوفارد بود. دادههای حاصل از اجرای پرسشنامهها در بسته تحلیل آماری (spss) وارد و با روشهای آماری تحلیل شد. نتایج نشان داد بین مهارتهای خودتنظیمی و تنیدگی تحصیلی دانش آموزان در آموزش برخط زبان عربی رابطه معناداری وجود دارد، همچنین از نظر تنیدگی تحصیلی و مهارتهای خودتنظیمی بین دانش آموزان پسر و دختر تفاوت معنادار شد. با توجه رابطه معنادار مهارتهای خودتنظیمی با تنیدگی تحصیلی و نقش مهارتهای خودتنظیمی در تنیدگی تحصیلی دانش آموزان، طراحی و اجرای برنامه آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و مشاوره روانشناختی دانش آموزان در زمینه تنیدگیهای تحصیلی میتواند با ارتقای انگیزه پیشرفت به تقویت عملکرد تحصیلی و آموزشی دانش آموزان به موفقیت آنها در دروس زبان خارجی از جمله زبان عربی کمک نماید.
سمیه پرماس؛ فرشيد ترکاشوند؛ عليرضا نظری؛ لیلا گل پور
المستخلص
استعارههای مفهومی همواره به عنوان موضوعی مهم در معناشناسی شناختی مطرح بوده است؛ لیکاف و جانسون به عنوان دو نظریهپرداز اصلی این حوزه، برجنبة جسمانی و تجربة بدنی استعارههای مفهومی تأکید کردند. بعدها نظریهپردازانی-در رأس آنها- کووِچش علاوه بر جنبة جسمانی، بر نقش بافت و به ویژه بافت فرهنگی نیز در پردازش و فهم استعارههای ...
أكثر
استعارههای مفهومی همواره به عنوان موضوعی مهم در معناشناسی شناختی مطرح بوده است؛ لیکاف و جانسون به عنوان دو نظریهپرداز اصلی این حوزه، برجنبة جسمانی و تجربة بدنی استعارههای مفهومی تأکید کردند. بعدها نظریهپردازانی-در رأس آنها- کووِچش علاوه بر جنبة جسمانی، بر نقش بافت و به ویژه بافت فرهنگی نیز در پردازش و فهم استعارههای مفهومی تأکید داشتند. ادونیس، شاعر و منتقد عرب زبان، در اشعار خود بر فکر و فرهنگ تمرکز دارد و دفتر شعریاش «أغانی مهیار الدمشقی» دارای بنیادها و زیرساختهای فکری و فرهنگی است که از فلسفه، تصوف و سوررئالیسم گرفته شده است. در این میان شباهت میان تجربة فرهنگی در ساخت و پرداخت استعارههای مفهومی و رابطة آن با بنیادهای فرهنگی در اندیشه و شعر أدونیس انگیزه اصلی انجام پژوهش حاضر است. نتایج پژوهش نشان میدهد که استعارة «پویایی، پیشرفت و نوآوری است» مهمترین حوزة مفهومیِ اندیشه و شعر ادونیس در مجموعة شعریِ «أغانی مهیار الدمشقی» است؛ بر این اساس که ادونیس برای مفهومسازیِ حوزة مقصدِ «پویایی» از مفاهیم متعدد و گاه متناقضی چون دویدن، جریان داشتن، متوقف شدن، سوختن و ... که در عالم معناییِ وی همگی در راستایِ مفهوم عینیِ «پیشرفت» میباشند، بهره جسته است.
استعارههای مفهومی همواره به عنوان موضوعی مهم در معناشناسی شناختی مطرح بوده است؛ لیکاف و جانسون به عنوان دو نظریهپرداز اصلی این حوزه، برجنبة جسمانی و تجربة بدنی استعارههای مفهومی تأکید کردند. بعدها نظریهپردازانی-در رأس آنها- کووِچش علاوه بر جنبة جسمانی، بر نقش بافت و به ویژه بافت فرهنگی نیز در پردازش و فهم استعارههای مفهومی تأکید داشتند. ادونیس، شاعر و منتقد عرب زبان، در اشعار خود بر فکر و فرهنگ تمرکز دارد و دفتر شعریاش «أغانی مهیار الدمشقی» دارای بنیادها و زیرساختهای فکری و فرهنگی است که از فلسفه، تصوف و سوررئالیسم گرفته شده است. در این میان شباهت میان تجربة فرهنگی در ساخت و پرداخت استعارههای مفهومی و رابطة آن با بنیادهای فرهنگی در اندیشه و شعر أدونیس انگیزه اصلی انجام پژوهش حاضر است. نتایج پژوهش نشان میدهد که استعارة «پویایی، پیشرفت و نوآوری است» مهمترین حوزة مفهومیِ اندیشه و شعر ادونیس در مجموعة شعریِ «أغانی مهیار الدمشقی» است؛ بر این اساس که ادونیس برای مفهومسازیِ حوزة مقصدِ «پویایی» از مفاهیم متعدد و گاه متناقضی چون دویدن، جریان داشتن، متوقف شدن، سوختن و ... که در عالم معناییِ وی همگی در راستایِ مفهوم عینیِ «پیشرفت» میباشند، بهره جسته است.
يدالله ملايری؛ معصومة صیامی
المستخلص
الياس خوري يكي از نویسندگان برجسته لبنانی و از چهرههای سرآمدِ نگارش ادبیات شگرف در رمان عربی است. بازی هنرمندانه با زمان، نقشی بنیادین در آفرینش جهان داستانی شگرف رمانهای الیاس خوری دارد. شگردهای دیرش در آفرینش و رازناکیِ جهان داستانی این نویسنده بهویژه در رمان کوتاه و فشرده و رازناکِ ابوابالمدینه بسیار کارگر افتاده ...
أكثر
الياس خوري يكي از نویسندگان برجسته لبنانی و از چهرههای سرآمدِ نگارش ادبیات شگرف در رمان عربی است. بازی هنرمندانه با زمان، نقشی بنیادین در آفرینش جهان داستانی شگرف رمانهای الیاس خوری دارد. شگردهای دیرش در آفرینش و رازناکیِ جهان داستانی این نویسنده بهویژه در رمان کوتاه و فشرده و رازناکِ ابوابالمدینه بسیار کارگر افتاده است. دیرش، از مفاهیمِ مهم نقد ساختارگرا و بهویژه در نظریة ژرار ژنت برای بررسی زمانِ رمان است. این پژوهش از رهگذر بررسی ساختارشناسانۀ شگردهای دیرش یا شتابهای چهارگانه روایت (چکیده، حذف، درنگ و صحنه نمایش) بر پایه کتاب گفتمان داستان ژنت، در پی کمک به شناخت جهان داستانی الیاس خوری و بهویژه یکی از مهمترین شگردهایی است که در آفرینش این جهان رازناک و مه آلود نقش داشته است. فشردنِ هزار سال سرگذشت در 112 صفحه که جهانی رازناک و پُر ابهام آفریده است، نشان از کاربست هنرمندانۀ زمان بهویژه شگردهای دیرش دارد که از سنجشِ مدت زمان گاهشماریکِ سرگذشت با مدت زمانِ تخیلی داستان به دست میآید. چهار شگردِ دیرش شتابِ داستان را افزایش یا کاهش داده و به رازناکی و رازگشاییِ داستان یاری رسانده. با چکیده و حذف، شتاب و رازناکی داستان افزایش و با درنگ و صحنة نمایش، شتاب و رازناکی داستان کم شده. در حذفهای درپرده و درپندار نیز گاه کاهش شتاب و بستوگشادِ راز دیده میشود. رویهمرفته، از آنجا که رمانِ از شگردهای دیرش بهخوبی بهره برده است توانسته «هزار سال» سرگذشت يا تاريخ را در رمانی کوتاه و رازآلود بگنجاند.
سيد فضل الله ميرقادري؛ اعظم صادقیان نژاد
المستخلص
حین قراءتنا النصوص الشعریة القدیمة نشعر بأننا نقرأ قصّة أو حكایة لها بدایة ونهایة وقعت حوادثها في مكان وزمان معیَن. لقد أتت دراسة السّرد وعناصره المتعدّدة منذ قرن لتعالج الإنتاجات الأدبیة من منظار النّقد السّردي، هذا النوع من النقد له أهمیّة ملفتة، لأنه یفتح آفاقا جدیدة بالنّسبة إلی ما نقرأ من القصائد في العصور الماضیّة. تُعدُّ ...
أكثر
حین قراءتنا النصوص الشعریة القدیمة نشعر بأننا نقرأ قصّة أو حكایة لها بدایة ونهایة وقعت حوادثها في مكان وزمان معیَن. لقد أتت دراسة السّرد وعناصره المتعدّدة منذ قرن لتعالج الإنتاجات الأدبیة من منظار النّقد السّردي، هذا النوع من النقد له أهمیّة ملفتة، لأنه یفتح آفاقا جدیدة بالنّسبة إلی ما نقرأ من القصائد في العصور الماضیّة. تُعدُّ الدراسة السردیة لوناً من ألوان النقد الأدبي في البنیة النثریة والشعریة كأداة أساسیة لمعرفة بناء تلك النصوص بشكل أفضل. تهدف هذه الدراسة إلی كشف البنیة السردیة في الأشعار العربیة لسعدي الشیرازي معتمدة علی المنهج الوصفيّ- التحلیلي. بعد ذكر مباحث نظریة قامت الدراسة بالوصف والتحلیل لقصائد الشاعر العربیة وتطرقت إلی أهم عناصر السرد في أشعار السعدي العربیة كالسارد، والشخصیات، والمكان، والزمان. قد وصلت هذه الدراسة إلی أنّ الشاعر یملك القدرة الكاملة علی السرد القصصي في أشعاره وهذه التقنیات المستخدمة رفعت شعره العربي بطاقات دلالیة وانفعالات شعوریة لترسیخ أفكار وأقوال الشاعر في ذهن المتلقي بأحسن شكل ونحو.
محبوبه بارسایی؛ بهروز قربان زاده
المستخلص
منطق گفتگویی از جمله نظریاتی است که در قرن بیستم توسط میخاییل باختین، فیلسوف روسی مطرح شد. وی در این نظریه، زبان را دارای ویژگی اجتماعی دانسته که گفتگو مندی و چند صدایی از ویژگیهای برجسته آن به شمار میآید. افزون بر این، میخاییل باختین بر این باور است که شعر از منطق گفتگویی بهرهای ندارد؛ لیکن در پیوند با این موضوع، عبد الغنی ...
أكثر
منطق گفتگویی از جمله نظریاتی است که در قرن بیستم توسط میخاییل باختین، فیلسوف روسی مطرح شد. وی در این نظریه، زبان را دارای ویژگی اجتماعی دانسته که گفتگو مندی و چند صدایی از ویژگیهای برجسته آن به شمار میآید. افزون بر این، میخاییل باختین بر این باور است که شعر از منطق گفتگویی بهرهای ندارد؛ لیکن در پیوند با این موضوع، عبد الغنی نابلسی از سرایندگان عصر انحطاط است که توانست با بهرهگیری از این شیوه در سرودههایش ضمن ایجاد وحدت میان خویش و دیگری، گفتگو مندی و چند صدایی را در اشعار خود زنده نماید. مقالة حاضر با هدف باز خوانی سرودههای عبد الغنی نابلسی درصدد آن است که میزان همخوانی این تئوری را با قصاید شاعر مدّ نظر بررسی نماید. از این روی، جستار حاضر با رویکرد توصیفی – تحلیلی به گفتگو مندی و چند صدایی در سرودههای عبد الغنی نابلسی پرداخته است. رهیافت پژوهش نشان میدهد که عبد الغنی نابلسی با بهرهگیری از شگردهای گوناگون بسان گفتگوی تك صدا، گفتگوی دو جانبه، فلاش بک، چند صدایی و بینامتنیت توانسته اثری چند صدا و گفتگو محور بیافریند که برخاسته از باورها و جهان بینی گونهگون سراینده است.
الهه تمیمی؛ علی دودمان کوشکی؛ علی سلیمی؛ حمیدرضا شعیری
المستخلص
محمود درویش یکی از شاعران معاصر ادب عربی است که سرودههایش، بازتاب آمال و آلام سرزمین فلسطین است. «زن» و «میهن» از پر بسامدترین مفاهیمی هستند که در سرودههای وی نقش آفرینی کردهاند. این دو مفهوم در بسیاری از اشعار درویش، به هم پیوند خورده و ترکیبی دوگانه تشکیل دادهاند. این جستار می کوشد تا دوگانه «زن/میهن» ...
أكثر
محمود درویش یکی از شاعران معاصر ادب عربی است که سرودههایش، بازتاب آمال و آلام سرزمین فلسطین است. «زن» و «میهن» از پر بسامدترین مفاهیمی هستند که در سرودههای وی نقش آفرینی کردهاند. این دو مفهوم در بسیاری از اشعار درویش، به هم پیوند خورده و ترکیبی دوگانه تشکیل دادهاند. این جستار می کوشد تا دوگانه «زن/میهن» را بر اساس نظام عاطفی گفتمان به شیوهای توصیفی – تحلیلی، در برخی اشعار وی بررسی کند و به این پرسش پاسخ دهد که: در سروده هایی از محمود درویش که «زن/میهن» محور اصلی مضمون است، چگونه خلق و طغیان معنا را میتوان بر اساس نظام عاطفی گفتمان تبیین نمود؟ نظام عاطفی گفتمان، یکی از گونه های گفتمانی در نشانه معناشناسی است که به رابطه میان مجموعه نشانه های صورت (دالها) و محتوا (مدلولها) توجّه میکند. زیرا در بستر همین روابط دالی و مدلولی است که حضور ادراکی شوشگران اتّفاق افتاده و آفرینش معنا ممکن میگردد. نتایج نهایی این گفتار بیانگر آن است که نظام عاطفی گفتمان در این اشعار، مبتنی بر ساز و کاری ادراکی، جسمانهای و تنشی است که عمدتاً شاعر، دو مفهوم «زن» و «میهن» را به عنوان دستافزاری هنری برای انتقال معانی رنج و اندوه مردم فلسطین به کار گرفته است تا به واسطه آنها، بتواند احساس مخاطب را نیز برای درک این معانی با خود همراه نماید و به عبارت بهتر، از طریق استعلای مفهوم زن به مفهوم وطن، به دنبال نفی این دوگانگی است.
زهره قرباني مادواني؛ ریحانه علوی طبائی
المستخلص
تبتعد اللّغة العربیّة عن اللّغة الفصحی المعیاریّة یوماً بعد یوم متأثرة باللّغات الأجنبیة، منها الإنجیلزیة. بما أنّ اللّغة الإنجلیزیة تستند إلی السهولة فتأثّرت اللّغة العربیّة كذلك من هذه المیزة. فشهدت اللّغة العربیّة دخول الأسالیب الجدیدة متأثّرة بالترجمة الحرفیة من اللّغات الأجنبیة إلی العربیّة. یتأثّر الأدب من الأسالیب المستعملة ...
أكثر
تبتعد اللّغة العربیّة عن اللّغة الفصحی المعیاریّة یوماً بعد یوم متأثرة باللّغات الأجنبیة، منها الإنجیلزیة. بما أنّ اللّغة الإنجلیزیة تستند إلی السهولة فتأثّرت اللّغة العربیّة كذلك من هذه المیزة. فشهدت اللّغة العربیّة دخول الأسالیب الجدیدة متأثّرة بالترجمة الحرفیة من اللّغات الأجنبیة إلی العربیّة. یتأثّر الأدب من الأسالیب المستعملة في اللّغة الإعلامیة، ویمكن تتبّع هذه الأسالیب في الروایات والقصص. وعلی هذا الأساس ننقسم الأدباء إلی قسمین: القسم الأوّل یعتمد علی اللّغة العربیّة الفصحی القدیمة والقسم الثّاني یتأثّر من اللّغة المعاصرة. أمّا بالنّسبة إلی طه حسین الذي هو من الروائیین المبرزین ومن رواد الروائين العرب فیمكن القول إن نمطه الكتابي كان یعتمد اللّغة العربیّة الفصحی. وأما محمود شقیر وهو من المؤلفین المعاصرین والذي كان مرشحاً لجائزة البوكر العربیّة في عام ۲۰۱۵م فیتمیز هذا باستعماله المعاصرة ویمیل في الكتابة نحو السهولة. من هذا المنطلق نهدف في هذا المقال إلی معالجة قصص طه حسین ومحمود شقیر وروایاتهما بنمطي التحلیلي والاستقرائی للتعرف علی اللّغة المعاصرة وأسالیبها. ومن أهم ما حقّقه البحث هو أن محمود شقیر استفاد من الأسالیب الجدیدة التي تعد من معطیات تطور اللّغة. ولكنه استفاد من بعض الأسالیب الخاطئة وبعض التراكيب المستوردة من اللغات الأجنبية أیضاً، وكان من الأفضل أن یحذر منها ویستبدلها بالتراكیب العربیّة. فمن الجدیر أن یراقب المصححون لغة المؤلفین والمترجمین للحفاظ علی اللّغة. فلا بدّ من حمایة التراث العربي وقواعد اللّغة، لأن اللّغة شیئاً فشیئاً تنهدم وفي إثرها تنهدم الحضارة انهداماً وهو من مقاصد العولمة.
مجید بیاتی؛ علی گنجيان خناری
المستخلص
ينطلق كل عمل إنشائي أدبي من مرتكز ويتولد من رحم. فإن مرجعيات النص الروائي تعد من الأسباب المؤثرة في عملية إنشاء العمل الأدبي وخلقه ليتكون العمل الإبداعي وفقاً للمرجعيات المعرفية التي يستدعيها المبدع، حيث إنها تؤدي إلى تباطؤ مكونات العمل الأدبي. إن الدارس يجد في الدراسات الحديثة السردية مصطلحاً يرتبط ارتباطاً وثيقاً بمفهوم مرجعيات ...
أكثر
ينطلق كل عمل إنشائي أدبي من مرتكز ويتولد من رحم. فإن مرجعيات النص الروائي تعد من الأسباب المؤثرة في عملية إنشاء العمل الأدبي وخلقه ليتكون العمل الإبداعي وفقاً للمرجعيات المعرفية التي يستدعيها المبدع، حيث إنها تؤدي إلى تباطؤ مكونات العمل الأدبي. إن الدارس يجد في الدراسات الحديثة السردية مصطلحاً يرتبط ارتباطاً وثيقاً بمفهوم مرجعيات النص وهو مصطلح رواية الأطروحة التي تعني إنشاء العمل الروائي وفقاً لبحث منهجي حيث تسمى الروايات التي تتكون وفقاً للمرجعيات المعينة النصية برواية الأطروحة التي تتم في إطار منطق البحث المنهجي القائم على التنظيم الدقيق. يبدأ علاء الأسواني روايته "نادي السيارات" من مرتكز أصلي يكون نواة مركزية للرواية حيث تتشعب هذه النواة في الرواية وتتحول إلى إستراتيجية النص الروائي التي تتطلب الكشف عنها عبر اكتشاف المرجعيات التي تؤطر الرواية. وقد بدا الأسواني في سرد الرواية كأنه تمسك فيها بالمرجعيات الاجتماعية والنفسية لتكون الرواية دراسة اجتماعية وأطروحة نفسية يبحث فيها الأسواني المواطن المصري والمجتمع الذي يعيش فيه عبر استدعاء الماضي التاريخي ومناقشة ظاهرة دخول السيارة إلى مصر. فالأطروحة التي تبحث عنها رواية نادي السيارت هي تشيؤ الإنسان وما ينتج عنه من استغلال واستثمار له. فحاولت هذه الدراسة تحليل هذه الرواية لكونها نموذجاً صالحاً لتطبيق قضية رواية الأطروحة وفقاً لمبادئ السوسيونفسية وکشف الأطروحة التي تقوم عليها الرواية دراسة تحليلية-وصفية.
زهرا احمدلو؛ ابوالفضل رضایی؛ محمد ابراهیم خلیفه شوشتری
المستخلص
باب قطع و وصل از جمله مقولههایی هستند که "سیبویه" در کتابش با استشهاد به شواهد قرآنی به این مباحث پرداخته است. از جمله مفسرینی که تاثیر کتاب "سیبویه" را در تحلیلهای او میبینیم، "فخر الدین رازی" است. این تحقیق با هدف بررسی میزان تاثیرپذیری "فخرالدین رازی" از تحلیل-های "سیبویه" صورت گرفته است. از یافتههای این پژوهش این است که تاثیرپذیری ...
أكثر
باب قطع و وصل از جمله مقولههایی هستند که "سیبویه" در کتابش با استشهاد به شواهد قرآنی به این مباحث پرداخته است. از جمله مفسرینی که تاثیر کتاب "سیبویه" را در تحلیلهای او میبینیم، "فخر الدین رازی" است. این تحقیق با هدف بررسی میزان تاثیرپذیری "فخرالدین رازی" از تحلیل-های "سیبویه" صورت گرفته است. از یافتههای این پژوهش این است که تاثیرپذیری "رازی" از تحلیلهای "سیبویه" در اکثر موارد به صورت غیر مستقیم و بدون استناد به "سیبویه" و برخی از تحلیلهای او در جهتی مخالف با تحلیلهای "سیبویه" است. بررسی تحلیلهای "سیبویه" نشان میدهد که بافت یا روابط متنی در تحلیلهای او تاثیر داشته است و در برخی از تحلیلهای "رازی" تاثیر باورهای کلامی او دیده میشود. این پژوهش در ابتدا به بررسی تحلیلهای "سیبویه" بر روی شواهد قرآنی میپردازد، سپس به صورت تطبیقی اشاره به میزان تاثیرپذیری تحلیلهای "سیبویه" بر روی تحلیلهای "فخر رازی" دارد.اثیرپذیری تحلیلهای "سیبویه" بر روی
بهنام فارسي؛ وصال میمندی؛ عباس کلانتری خلیل آباد
المستخلص
لا تتشكل الاستعارات القرآنية دائمًا في "الاسم الجامد أو الفعل" ، لكن قد یشاهد أنّ هذا الشبه للفعل أی "اسم الفاعل" یصبح مجالا مناسبا لحدوث هذه الظاهرة اللغوية. الكثير من علماء البلاغة والقرآن قد اعتبروا هذا النوع من الاستعارة، من حیث الطرفین جزءا من الاستعارات المفردة، وأمّا بالنسبة لجامعها، فقد التزم الکثیر منهم الصمت أو تمت ...
أكثر
لا تتشكل الاستعارات القرآنية دائمًا في "الاسم الجامد أو الفعل" ، لكن قد یشاهد أنّ هذا الشبه للفعل أی "اسم الفاعل" یصبح مجالا مناسبا لحدوث هذه الظاهرة اللغوية. الكثير من علماء البلاغة والقرآن قد اعتبروا هذا النوع من الاستعارة، من حیث الطرفین جزءا من الاستعارات المفردة، وأمّا بالنسبة لجامعها، فقد التزم الکثیر منهم الصمت أو تمت موافقتهم علی کون الجامع لها مفردا غیر أنّ الأرکان لهذ النوع من الاستعارة تتجلّی بشکل آخر فی الآی القرآنیة. يهدف هذا البحث بناء علی المنهج الوصفي التحليلي إلی ذكر وجهات نظر المفكرين في مجال البلاغة فيما يتعلق بتقسيمات الاستعارة و یسعی هذا البحث معتمدا علی مبادئ نظریة السیاق اللغوی إلی تقدیم قراءة نقدیة عن أرکان الاستعارة فی اسم الفاعل و تبیین تأثیر هذه القراءة علی التصویر و الترجمة للآیات. تظهر نتائج البحث أن الإمكانيات الفعلیة لاسم الفاعل في تبادل المعنى مع الكلمات المصاحبة قد أهملها علماء القرآن، وبینما ذهبوا إلی انفراد طرفی الاستعارة و جامعها إلا أنّ باحثی هذا المقال وصلوا إلی أنّ الأركان الثلاثة لاستعارة التبعية فی اسم الفاعل تتمثل فی هیئة متشکلة من عدة أجزاء، وقد أدى عدم الاهتمام بمثل هذه القضية المهمة أحیانا إلى تقدیم تصاویر ناقصة من الآیات القرآنیة أو إلی قيام المترجمين بتقديم ترجمة غير مكتملة لها.
جواد غلامعلی زاده؛ حسين مهتدی
المستخلص
الشاعر قد ينحو من البلاغة منحی يوحی فيه بالتشبيه من غير أن يُصرّح به في صورة من الصور المعروفة وهذا ما عرّفه البلاغيون بالتشبيه الضمني إذ يُعدّ من الظواهر البلاغية التي فيها إعمال عنصر العقل جنبًا إلی جنب مع الإحساس والعواطف. يلجأ الشاعر إليه لما فيه من أثر في تعميق المعنی وما فيه من دقة ولطف. أبوالفتح البستي وهو من الشعراء الإيرانيين ...
أكثر
الشاعر قد ينحو من البلاغة منحی يوحی فيه بالتشبيه من غير أن يُصرّح به في صورة من الصور المعروفة وهذا ما عرّفه البلاغيون بالتشبيه الضمني إذ يُعدّ من الظواهر البلاغية التي فيها إعمال عنصر العقل جنبًا إلی جنب مع الإحساس والعواطف. يلجأ الشاعر إليه لما فيه من أثر في تعميق المعنی وما فيه من دقة ولطف. أبوالفتح البستي وهو من الشعراء الإيرانيين في القرن الرابع للهجرة استقی من معين هذا اللون التشبيهي وأکثر منه حتی يبدو لمن تعمّق في شعره أنه ظاهرة بارزة متناثرة في ديوانه؛ مما يلفت الانتباه ويستحق النظر والتأمل. من هذا المنطلق يهدف هذا البحث إلی معرفة التشبيه الضمني وملامح من بلاغته في شعر أبي الفتح البستي اعتمادًا علی المنهج الوصفي- التحليلي وذلك من خلال البحث عن العناصر التي استمدها الشاعر في خلق صوره الذهنية الضمنية من جهة و البحث عن أساليبه المستخدمة في هذا الصدد من جهة أخری. تدل النتائج علی أنّ الشاعر بسبب ثقافته الواسعة استعمل عناصر مختلفة في تشبيهاته الضمنية کمثل العناصر الفلکية والطبية. والأساليب لديه أکثر من أن تُعدَّ وتُحصی مما يدل علی قدرته الفائقة لاستيعاب قواعد اللغة العربية إلّا أنه استخدم بعض الأساليب أکثر. کما تدل علی أنّ الشاعر استفاد من هذا اللون التشبيهي لأغراض متعددة؛ إمّا للبرهنة والإقناع فيما کان يبدو غريبًا أو مستحيلًا وإما للإثارة والتحريك وإما للإمتاع وإمّا إلی سائر الأغراض البلاغية المکنونة في مطاوي أشعاره.
مكارم حسن الحسن؛ احمدرضا حيدريان شهري؛ علی مجید البدیری؛ بهار صديقي
المستخلص
أصبح من المهم في فهم النصوص الإبداعية تحليل عنواناتها نقدياً، والكشف عن علاقة كل عنوان بنصه الأدبي، وصلته بالعتبات الأخرى التي تشكل مدخلاً لدراسة النص، وكشف أهم مايميز هذه العناوين وأنواعها ومظاهر تغيرها، فهي تؤدي وظيفة بنائية؛ عبر دلالة إشارتها إلى النّص في بعضها أو قد تقوم باختزال فكرته، وتسهم في تأويله. كان اختيار شعر الشاعر ...
أكثر
أصبح من المهم في فهم النصوص الإبداعية تحليل عنواناتها نقدياً، والكشف عن علاقة كل عنوان بنصه الأدبي، وصلته بالعتبات الأخرى التي تشكل مدخلاً لدراسة النص، وكشف أهم مايميز هذه العناوين وأنواعها ومظاهر تغيرها، فهي تؤدي وظيفة بنائية؛ عبر دلالة إشارتها إلى النّص في بعضها أو قد تقوم باختزال فكرته، وتسهم في تأويله. كان اختيار شعر الشاعر العراقي المعاصر عبد الكريم كاصد مادة البحث، معتمدين المنهج الوصفيَّ التحليليَّ في دراسة أبرز النّصوص التي لها صلة وثيقة بعنوان كل مجموعة من مجاميع الشاعر، وكان هدف الدراسة من وراء ذلك هو الكشف عن التغيير الذي لحقه من ناحية البناء والتركيب والشكل، والوظيفة الدلالية التي ميزته، وارتباطها مع النّص وتأويله، فضلاً عن أهميته في الكشف عن تنوع تجربة الشاعر وثقافته، وتأثره بالتراث الأدبي والتاريخي ودور ذلك في تنوع العنوان وإثراء دلالاته. وتوصل الباحثون إلى جملة من النتائج من أبرزها أن الشاعر عبد الكريم كاصد قدم صوراً جمالية لتلك المواضيع التي تحدّث عنها في عنواناته، وقدرة فائقة في إضفاء لمسة فنية عليها، وقد طغى استعمال نمط العنوان المفرد المركب على غيره من الأنماط في مجاميعه. مؤدياً وظيفته البنائية، فكان عنصراً مهماً في الدلالة والتشكيل الشعري، والانزياح والإيحاء المتعدد.
علي سليمی
المستخلص
کاربست نظریههای علمی حوزه زبانشناسی و روایتشناسی، در ساليان گذشته، جانی تازه به متون ادبی بخشيده و در اين ميان، نظریه زمان «ژرار ژنت» کاربردی گستردهتر داشته است. این پژوهش ميکوشد با رويکردي انتقادي و روش تحليل محتوا، «نتیجهگیریهای» 18 مقالهی منتشرشده در 6 مجلهي تخصصي زبان و ادبیات عربی کشور را ...
أكثر
کاربست نظریههای علمی حوزه زبانشناسی و روایتشناسی، در ساليان گذشته، جانی تازه به متون ادبی بخشيده و در اين ميان، نظریه زمان «ژرار ژنت» کاربردی گستردهتر داشته است. این پژوهش ميکوشد با رويکردي انتقادي و روش تحليل محتوا، «نتیجهگیریهای» 18 مقالهی منتشرشده در 6 مجلهي تخصصي زبان و ادبیات عربی کشور را از منظر کاربست این نظریه، بررسي نمايد، زيرا به باور نگارنده «نتیجهگیریهای» مقالات، حاصل اندیشه نویسندگان و بیان کوتاهی از محتوای کل مقاله است، بهطوریکه داوری درباره آنها بهمنزله داوری درباره اصل مقاله شمرده خواهد شد. پرسش اصلي پژوهش آن است که اين مقالات، شگردهای کاربرد زمان در نظریهی روایتشناسی ژنت را چگونه و به چه میزان به مضمون رمان مرتبط ساختهاند؟ نتایج بهدستآمده، نشان میدهد که بیشتر آنها، نظریه زمان ژنت را به شکل ظاهری به کار گرفتهاند، بهگونهای که برخی از آنها صرفاً به گزارشهایی از حضور صوری این نظریه و مؤلفههای آن: (ترتیب، تداوم، پرش زمانی، کانونشدگی، استرجاع و استباق) بسنده کردهاند، اما مسئله اصلی یعنی میزان معناداری کاربست این تکنیکهای روایتشناسی در خلق و برجستهسازی درونمایه رمان که اهمیت بسیار دارد و جوهره اصلی این نظریه است، در بیشتر این مقالات مغفول مانده است.
شرافت کريمي؛ مریم ساعدی
المستخلص
درس أدونيس وشفیعي كدكنی الأدب الصوفي وفق المنهجين: السريالية والشكلانية ویهتم هذا البحث بمقارنة رؤية أدونيس وشفيعي كدكنی حول الميزات الأسلوبية للأعمال الصوفية بناء على منهجهما المختار في النظريتين السريالية والشكلانية. فيدرس أسباب اختيار المنهج لدی الناقدین وآراءهما ووجهات التشابه والاختلاف بأسلوب مقارني وفق المدرسة الأمريكية. ...
أكثر
درس أدونيس وشفیعي كدكنی الأدب الصوفي وفق المنهجين: السريالية والشكلانية ویهتم هذا البحث بمقارنة رؤية أدونيس وشفيعي كدكنی حول الميزات الأسلوبية للأعمال الصوفية بناء على منهجهما المختار في النظريتين السريالية والشكلانية. فيدرس أسباب اختيار المنهج لدی الناقدین وآراءهما ووجهات التشابه والاختلاف بأسلوب مقارني وفق المدرسة الأمريكية. إن كل واحد من الناقدین قد اهتم بجانب من جوانب التصوف ولا يوجد تضاد جوهري بين آرائهما. ففي رؤية أدونيس النصوص الصوفية تحتوي على معرفة جديدة تنشأ من تجربة الصوفي التي تختلف عن تجربة الآخرين، والصوفي يعبر عن تجاربه والمعرفة المكتسبة عن طریق هذه التجارب بمفهوم جديد وبلغة تخص بها. نتائج البحث تشیر إلی أن الحداثة في المفاهيم الصوفية عند شفيعي كدكني قلیل جدا والإبداع في الصور وأساليب التعبير عن المفاهيم المشتركة عن طریق استخدام الأدوات اللغوية وإمکانیاتها من أهم سمات الأدب الصوفي. يهتم أدونيس بمحتوى النص ودلالاته ويعتبر الشكل تابعا للمعنی وخاضعا للمفهوم، لكن شفيعي كدكني يتبع الإبداع في الشکل والصور الأدبية والفنية ولا يهتم بالمعنی إلا عن طریق الشكل والجانب الأدبي.
ادبي
آذر صمدی طاقانکی؛ ماجد نجاريان؛ سهیلا پرستگاری؛ سيد رضا سلیمانزاده نجفی
المستخلص
تُعَّد حقوقُ المرأة قضية مهمّة في عالمنا المعاصر، حيث ينصّ إعلان حقوق الإنسان على أنّ جميع البشر، بِغضِّ النظر عن الجنس، لهم نفس الحقوق الفردية والاجتماعية، ولا يمكن لأحدٍ أن يحرم غيره من هذا الحقّ. وفقًا للإعلان العالمي لحقوق الإنسان واتفاقية حقوق المرأة، لم تحصل المرأة بعد على حقوقها الكاملة في المجتمعات العربية. إنّ الکتّاب ...
أكثر
تُعَّد حقوقُ المرأة قضية مهمّة في عالمنا المعاصر، حيث ينصّ إعلان حقوق الإنسان على أنّ جميع البشر، بِغضِّ النظر عن الجنس، لهم نفس الحقوق الفردية والاجتماعية، ولا يمكن لأحدٍ أن يحرم غيره من هذا الحقّ. وفقًا للإعلان العالمي لحقوق الإنسان واتفاقية حقوق المرأة، لم تحصل المرأة بعد على حقوقها الكاملة في المجتمعات العربية. إنّ الکتّاب والشُعراء العرب انطلاقاً من وعيهم التام بطغيان التقاليد الباطلة وتسلط الروح الذكورية والاستخفاف بحقوق المرأة کتبوا عن هذه القضية فيأعمالهم، ودافعوا عن حقوق المرأة ودعوا إلى ضرورة نيل المرأة لحقوقها الكاملة. من بين هؤلاء الشعراء، كان للشاعرة المصرية فاطمة ناعوت دور مهم وبارز فقد تناولَت موضوع المرأة بلغة الاحتجاج والرمزية في معظم قصائدها وخاصة في ديوان «شرفتي محطّ العصافير». تَمَّ تناول البحث هذا وفقَ المنهج الوصفي التحلیلي و ذلک بهدف رصد قصائد الشاعرة المتعلّقة بحقوق المرأة و من ثُمَّ تحلیل تلك النّماذج و تقسیمها وفقاً لأهمِّ مسائل حقوق المرأة. وقد توصَّل البحثُ إلی أن الشّاعرةَ ترکزُ غالِباً عَلَی الکرامَة الإنسانیَّة و إحساس الأمن عند المرأة ومسألَة الزّواج، و هي ترمز عادَةً إلی المرأة بِرموز معیَّنة مثلُ: "الزهرة"، "الفراشَة" و"الوردة". الکلمات المفتاحیة: الشعر العربی، فاطمة ناعوت، شُرفَتي محطّ العصافیر، حقوق المرأة، مکونات حقوق المرأة.
نرگس انصاري؛ نیلوفر صحرانورد
المستخلص
تفاوت نوشتار مردانه و زنانه و نحوه پرداختن به مسائل زنان در دوران معاصر مورد توجه منتقدان به خصوص «نقد ادبی فمینیستی» قرار گرفته است. از نگاه ایشان مردان با نگاه مردسالارانه، تصویر متفاوتی از زنان در آثار خود ارائه میدهند و برخلاف نویسندگان زن، بر نقشهای خاصی از زنان تاکید میکنند که متناسب با فرهنگ مردسالارانه آنهاست؛ ...
أكثر
تفاوت نوشتار مردانه و زنانه و نحوه پرداختن به مسائل زنان در دوران معاصر مورد توجه منتقدان به خصوص «نقد ادبی فمینیستی» قرار گرفته است. از نگاه ایشان مردان با نگاه مردسالارانه، تصویر متفاوتی از زنان در آثار خود ارائه میدهند و برخلاف نویسندگان زن، بر نقشهای خاصی از زنان تاکید میکنند که متناسب با فرهنگ مردسالارانه آنهاست؛ ازاین رو نحوه حضور زنان در آثار ادبی و چگونگی شخصیتپردازی آنها را میتوان در محتوا و سبک ادبی نویسندگان مشاهده نمود. با این فرض، پژوهش حاضر با انتخاب دو نویسنده معاصر کویتی؛ «خوله القزوینی» با رمان «مطلّقة من واقع الحیاة» و «سعود السنعوسی» با رمان «ساقُ البامبو» تلاش دارد به شیوه توصیفی ـ تحلیلی، نحوه بازنمایی تصویر زنان را بررسی و تفاوت دو نویسنده را در پرداختن به موضوع روشن کند. بر اساس بخشی از دستاوردهای پژوهش، دو رمان اگرچه از حضور زنان استفاده کرده است، اما از نظر حضور زنان در مرکز حوادث و تاثیرگذاری مثبت و منفی آنها بر طرح داستان متفاوت عمل کردهاند. تصویر پردازش شده در رمان خوله، تصویری متعادل از یک زن است که سرانجام به تعادل شخصیتی و نقشی در زندگی میرسد، اما در رمان السنعوسی، زنان درگیر مسائل خود هستند. در سبک نیز، القزوینی برخلاف السنعوسی از جملههای کوتاه و منقطع، توصیف با جزئینگری و تعبیرهای مربوط به دنیای زنانه استفاده نموده است که بیانگر تفاوت نگاه دو نویسنده است.
يسرا شادمان؛ محمدرضا شيرخاني؛ علیاء ظاهر أثر
المستخلص
تحليل الخطاب يعبّر عن العلاقة بين اللغة والمجتمع، لأنّه يستخدم اللغة للتأثير على الجمهور. یُعدّ "نورمان فيركلاف" من روّاد هذا المنهج. سنتاول في هذا المقال تحليل رواية "فرانكشتاين في بغداد" التي تطرقت إلى قضية الإرهاب من جهتین؛ الجانب اللغوي و الجانب الاجتماعي بناء على نظرية تحليل الخطاب النقدي لـ "نورمان فيركلاف"وباستخدام المنهج ...
أكثر
تحليل الخطاب يعبّر عن العلاقة بين اللغة والمجتمع، لأنّه يستخدم اللغة للتأثير على الجمهور. یُعدّ "نورمان فيركلاف" من روّاد هذا المنهج. سنتاول في هذا المقال تحليل رواية "فرانكشتاين في بغداد" التي تطرقت إلى قضية الإرهاب من جهتین؛ الجانب اللغوي و الجانب الاجتماعي بناء على نظرية تحليل الخطاب النقدي لـ "نورمان فيركلاف"وباستخدام المنهج الوصفي- التحليلي. الهدف الرئيس هو تحليل دور الرواية في إثارة القضايا الاجتماعية وكيفية عملها وتأثيرها على الناس. استخدم المؤلف نمطين في اختيار الكلمات؛ اختار متعمداً في الطريقة الأولى الكلمات المخطّطة التي تخدم الإرهاب، وأمّا في الطريقة الثانية؛ فقد اختار "احمد السعداوي" كلمات واضحة وعفوية ومحدّدة لا تخرج عن دائرة معاني الرعب والخوف والإحباط. وهذا كان نتيجة مباشرة لهيمنة الخطاب الإرهابي على المجتمع ولغة الكاتب وعقليته. يبيّن السعداوي حقيقة عميقة لمدى سيطرة الإرهاب على المجتمع والخطابات فيه. إلحاح الکاتب على استخدام نعوت کثیرة وشبه مترادفة من حیث الدلالة العامة يكون دلیلاً على انشغاله بجانب معیّن من واقع المجتمع العراقي الذی تعمد عرضه خلال الروایة والإیدولوجیا التي تتحکّم في اختیاره للکلمات.
ابراهيم نامداري؛ علي اکبر احمدي؛ علی شویعیان
المستخلص
تعدّ الشخصية من العناصر البارزة في الفن القصصي والتي بها يتم الکشف عن تفکير الروائي وهواجسه. حیث أمكن للقاريء أن يفهم الأحداث خلال ما يفهمه في فحص شخصية القصة، ويمكن أن يكون لذلك تأثير كبير على موضوع القصة. يستخدم الكاتب اللبناني المعاصر أمين الريحاني تقنيات خاصة في قصصه للتأثير علی مخاطبیه وجذبهم إلیها. إحدی هذه التقنيات في الروایة، ...
أكثر
تعدّ الشخصية من العناصر البارزة في الفن القصصي والتي بها يتم الکشف عن تفکير الروائي وهواجسه. حیث أمكن للقاريء أن يفهم الأحداث خلال ما يفهمه في فحص شخصية القصة، ويمكن أن يكون لذلك تأثير كبير على موضوع القصة. يستخدم الكاتب اللبناني المعاصر أمين الريحاني تقنيات خاصة في قصصه للتأثير علی مخاطبیه وجذبهم إلیها. إحدی هذه التقنيات في الروایة، هي الشخصية وتوصيفها. يحاول المقال الحالي دراسة هذا العنصر المهم في الروایة المذكورة بالاعتماد على المنهج الوصفي التحليلي والنظر في رواية "خارج الحریم". وبهذه الطريقة، يقوم أولاً بتلخيص القصة ثم تحلیل شخصيات الروایة، وأخيراً، يقوم بفحص أساليب وتقنيات هذه الشخصيات في ظل أمثلة من الرواية. ومن أهم إنجازات هذا البحث أن أمين الريحاني استطاع تحويل الحقائق الاجتماعية إلى واقع خيالي بخياله القوي ولغته المجيدة ويصور الأحداث الاجتماعية لعصره الراهن في مجتمع آخر. یهدف الريحاني من التوصيف الدقيق إلی انعکاس صورة دقيقة وقابلة للرسم للجمهور بحيث يكون فهم الشخصيات والظروف أمرًا ملموسًا ومعقولًا للقاريء، وقد استخدم طريقتين للتوصيف في قصته حیث یقدم الشخصية للجمهور بشكل واضح ومباشر في التوصيف المباشر، وفي التوصيف غير المباشر، فهو یجمع بين عنصري الخيال والواقع.