الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636182120120125رمز و اسطوره و تصویر رمزی در دیوان أبی ماضیالرمز والأسطورة والصورة الرمزية في ديوان أبي ماضي1201154ARسردار اصلانينصرالله شامليعسکر علي کرميJournal Article20130321ابو ماضی از شاعران پیشگام در زمینه رمز واسطوره است، اما بیشتر تحقیقاتی که در مورد او صورت گرفته، به این موضوع از دیدگاه هنری نپرداخته، بلکه بیشتر متوجه جوانب اخلاقی و تشبیهی بوده، به گونه ای که او در زمینه تصویر های حسی، شاعری بزرگ به حساب آمده است، اما کمتر تحقیقی به جنبه ابداعی و هنری تصویرهایش پرداخته است. این تحقیق به بررسی رمزها و تصویرهای رمزی این شاعر پرداخته، و نشان داده که بسیاری از تعبیرهای او مبتنی بر تصویرهای بیانی و تشبیهی و مقایسه ای است، و توجه او بیشتر جوانب ظاهری رمزها بوده، بدون آنکه حقیقت روانی و فراگیر در ورای آن باشد. هر چند که حکایتهای رمزی سهمی عمده ای در شعر او داشته، و ارزش اخلاقی واجتماعی بارزی دارند، اما اندکی از آنها، در دایره تصویر رمزی هنری وارد می شود، واین امر از آن جهت است که شاعر بیشتر در پی بیان تفکری خاص یا موعظه ای اخلاقی هست، نه حقیقتی درونی. و کمتر تصویری و رمزی در دیوان او به چشم می خورد که از حدود موازنه و حس جامد فراتر رود و بینشی وحدت گرایانه را جایگزین آن کند، و در پی واقعیتی روانی باشد، اما این تصاویر اندک نیز توانسته اند در آسمان هنر اوج بگیرند.يعدّ أبو ماضي من أحد الرواد في استخدام الرمز والأسطورة، ولکنّ أکثر الدراسات التي عالجته، قد أهملت هذا الموضوع من الجانب الفنِّي، وتطرّقت إلي حدّ کبير إلي الجوانب الأخلاقية والتشبيهية لأدبه، بحيث عُدّ من کبار الروّاد في هذا المجال، أما فيما يتعلّق بالجانب الإبداعي لرموزه ومدي نجاح الشاعر في إضفاء الميزة الفنية عليها ، فهذا أمر لم يعالج، وقد قمنا في هذا المجال بدراسة رموزه وصوره التي تدخل في دائرة الرمز؛ فتبيّن من خلال البحث أن إهتمام الشاعر في استمداد کثير من رموزه، إنمّا کان منصبّا علي الصور البيانية التشبيهية القائمة علي عقد المقارنات والموازنات؛ فلمس الجوانب الشکلية للرموز، دون أن يمکّن لها الواقع النفسي والشمولي، ومع أن حکاياته الرمزية تحتل حجماً کبيراً من ديوانه وتتمتع بقيمتها الأخلاقية والإجتماعية، إلاّ أن القليل منها يدخل في دائرة الصورة الفنية المشرفة علي حدود الرمز؛ وذلک لتوظيف الحکاية لنقل الفکرة أو الموعظة الأخلاقية، دون الإستبدال بها عن الواقع النفسي. وقلّما نجد عنده رموزاً وصوراً تتخطّي الموازنة ومنطق الحسّ الجامد، وتحلّ من دونها رؤية وحدوية تستطلع فيها الواقع النفسي، إلاّ أن هذه الفلتات الفنية مع قلّتها، ترتفع في سماء الفنّ.https://iaall.iranjournals.ir/article_1154_97f79e906dddf637d4d1e90e2690c189.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636182120120125تبعید و غربت در شعر محمود سامیالبارودیشعر المنفي والمغتَرَب لدي محمود سامي البارودي21401155ARنرجس کنجيمجيد صادقي مزيديJournal Article08361208<p dir="RTL">مبارزه با سلطۀ استعمار غرب، یکی از مهمترین مسائلی است که شاعران عرب در آغاز عصر جدید به آن پرداختهاند. این پدیدۀ شوم، بسیاری از مناطق عربی را درگیر ساخت و جوامع عرب از جنبههای مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی از آن متأثّر شدند؛ به گونهای که برخی شاعران عرب به خاطر مقاومت در برابر استعمار، تبعید یا زندانی شدند و دشواریهای فراوانی تحمل کردند. یکی از این شاعران، محمود سامی بارودی است که مدت هفده سال در سرندیب در تبعید به سر برد و آثار این دورۀ تبعید در محتوا، الفاظ و سبک شعر او آشکار است.</p>
<p dir="RTL">شعر مبتنی بر فخر و حماسه از ویژگیهای اساسی ادبیات بارودی است. کثرت و تنوع اشعار میهنی این شاعر به گونهای است که میتوان شعر نوستالوژیک و شعر سیاسی وی را به عنوان دو گونۀ مستقل ادبی به شمار آورد. در شعر غربت، شاعر پایبند به عاطفهای صادقانه است که چون خطی مشترک اشعار او را به هم پیوند میدهد. از ویژگیهای شعر بارودی طولانی شدن اشعار، وحدت انداموارۀ شعر، تنوع موضوعات، صداقت، تکرار و روانی عبارات است.</p>
<p dir="RTL">پژوهشگر در این مقاله به بررسی اشعار این شاعر با رویکرد تحلیل محتوا پرداخته است تا جلوههای گوناگون غربت و دلتنگی را در شعر بارودی، نمایان سازد و تأثیر تبعید و دوری از وطن را در اندیشۀ شاعر و درونمایههای شعرش بیان کند.</p><p dir="RTL">من المشهور أن مکافحة الاستعمار الغربي من أهم ما اشتغل به الشاعر العربي في بدايات العصر الحديث؛إذ طغت هذه الظاهرة المشؤومة علي کثير من الأقطار العربية وتأثر المجتمع العربي بها في الجوانب السياسية والاجتماعية والثقافية، فوقف کثير من الشعراء والأدباء أمام الحوادث الطارئة والمستجدات التي أثّرت سلباً علي بلادهم، ومن جراء ذلک نُفوا وسُجنوا وتحملوا المصائب والمشاق؛ منهم محمود سامي البارودي الذي ذاق ألم الفراق والغربة زهاء سبع عشرة سنة في سرنديب، وتبلور هذا الاغتراب بشکل بارز في اللفظ والمعني والأساليب التي اتخذها الشاعر في شعره.</p>
<p dir="RTL">ومن أهم الأغراض التي تطرق إليها البارودي في شعره هي الفخر والحماسة، وکأنهما کانا اللبنة الأساس في بناء کثير من قصائده، وبجانب ذلک فقد نوّع في ذکره للوطن حيث يمکن للمرء أن يعتبر الحنينَ إلي الوطن والشعر السياسي عنده غرضين مستقلين والعاطفة الصادقة المنبعثة من الغربة والنفي هي من أهم مميزات هذه القصائد؛ إذ تعتبر محوريةً بين موضوعاته حيث تجعل الکثير من شعره علي وتيرة واحدة. أمّا الخصائص الفنية في شعره، فتمثلت في طول الأشعار ووحدة الموضوع والصدق والسهولة والتکرار.</p>
<p dir="RTL">لقد اعتمد هذا البحث علي التحليل الموضوعي لأدب البارودي ورکّز علي ما نجده في شعره من صور الاغتراب والحنين استکشافاً لتاثيرات النفي والغربة في أفکار الشاعر ومضامين شعره.</p>https://iaall.iranjournals.ir/article_1155_391e4565ce50e1f231ccc2a85ec298e5.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636182120120125أداة التعریف «أل» فی اللغتین العربیة والعبریةأداة التعريف «أل» في اللغتين العربية والعبرية41601156ARسيد محمد رضي مصطفوي نياامير صالح معصوميJournal Article08361208<p dir="RTL">دو زبان عربی و عبری از خانواده زبانهای سامی هستند که ریشههای مشترک واژگانی و نحوی بسیاری با هم دارند. مطالعه تطبیقی ساختار دستوری و واژگانی هریک از این دو زبان، ما را در فهم بهتر و عمیقتر آنها یاری میرساند. یکی از مسائل مورد مناقشه در نحو عربی، حرف تعریف «ال» است که از آن به «لام التعریف» تعبیر میکنند. نحویان درباره ساختار این حرف اتفاق نظر ندارند و در این مورد که آیا باید هر دو حرف «الف و لام» را حرفهای اصلی تشکیل دهنده این کلمه دانست یا تنها یکی از آن دو اصلی است و دیگری زائد، اختلاف نظر دارند. نگارنده در این مقاله سعی دارد تا با بررسی تطبیقی بین حرف تعریف عربی «ال» و معادل عبری آن یعنی «הַל» (/hal/) به تصویر صحیحی از ساختار این حرف دست یابد و در خصوص زیادت و عدم زیادت الف و لام به نتیجه قابل اعتمادی برسد..</p>
<p dir="RTL"> </p><p dir="RTL">إن اللغتين العربية والعبرية تعدّان من فصيلة اللغات السامية ولهما جذور مشترکة کثيرة في المفردات والترکيبات النحوية؛ فدراسة اللغتين بشکل مقارن تعين الباحثين علي استنتاج أحکام جديدة أقرب من الواقع اللغوي. ويمکن أن نري هذا الاتجاه في الدراسات اللغوية المعاصرة خصوصاً بين المستشرقين الذين سبقوا المسلمين في هذا الإطار. وقد تظهر قيمة هذا النوع من الدراسات في البحث عن المسائل الخلافية في النحو العربي، فمن هذه المسائل اختلافهم في أداة التعريف «ال» وتعيين الأصلي منها والزائد؛ فذهب بعضهم إلي أن حرف اللام هي الحرف الأصلي والهمزة أو الألف زائد، ومنهم من ذهب إلي خلافه، ومنهم من ذهب إلي أنّ الحرفين أصليان. ولعلّ منشأ الخلاف هو کتابة حرف اللام وعدم النطق بها في مثل: «الشمس»، وفي جانب آخر کتابة الهمزة وعدم النطق بها عند الوصل في نحو: «والقمر»، فهذا الأمر يوهم زيادة حرف المحذوف وأصالة الأخري. فنحاول في هذا المقال أن نعالج الموضوع من جهة جديدة وأنّ نتعرض للمسألة من منظور اللسانيات وفقه اللغة المقارن، فندرس حرف تعريف في العربية بالنظر إلي معادلها العبري «הַל» (/hal/)، حتي ننتهي إلي إثبات الواقع اللغوي متجنبين الافتراضات النحوية البحتة.</p>https://iaall.iranjournals.ir/article_1156_125a8b833313a602bf8d6a019bdd228e.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636182120120125بررسی و بحث پیرامون آرای مختلف در مورد حروف جرّ زائد در قرآن مجیدالبحث عن الدور الوظيفي لحروف الجر الزائدة في عشرة الأجزاء الأولي من القرآن المجيد61801157ARمحمد ابراهيم خليفة الشوشتريليلا نوابي قمصرJournal Article08361208<p dir="RTL"> قرآن مجید که روشنگر زندگی همه ی جوامع است، از همان قرن اول هجری، پیوسته از جنبههای مختلفی مانند صرف و نحو و لغت و بلاغت و... مورد تحقیق و بررسی علما قرار گرفته است و هر یک به قدر توان خود از قرآن استنباط کردهاند. این مقاله به بررسی حروف جر زائد در ده جزء اول قرآن مجید میپردازد. این حروف در جمله، نقش تأکیدی دارند و معنای کلی جمله را تأکید میکنند؛ به گونهای که ذکر آن ها در جمله به مانند تکرار دوباره ی جمله است. این مقاله به بیان آرای مختلف در مورد آیاتی که در آن ها حروف جرّ زائد به کار رفته است، پرداخته و سپس به بررسی، بحث و مقایسه ی این آراء میپردازد تا به جمع بندی و نتیجه گیری از آن ها بپردازد<em>. </em></p><p dir="RTL">لقد کان القرآن المجيد، ولا زال نوراًً يضمن للبشر السعادة لذا بادر العلماء منذ القرن الاول و لازالو يبذلون قصاري جهودهم الذهنيهة في دراسته صرفياً و نحوياً و لغوياً و بلاغياً و.... فکان کل منهم يستنبط من عجائب القرآن و غرائبه بقدر طاقته الذهنية. والمهم انّ هذه المقالة قد اختارت المبحث حروف الجر زائدة في الجزاء العشرة الأولي من القرآن المجيد، و ذلک لدورها الوظيفي الفاعل في أداء المعاني التأکيدية، حيث انّ التأکيد بها قد بلغ من القوة حداً عادل فيه تکرار الجملة بأکملها، و هذا أمر مهم ينتهي بنا الي الاقرار بانّ کلمة (الزائدة) انما هي اصطلاح اتفق عليه علماء البلاغة و النحو، کما تناولت هذه المقالة اختلاف الآراء في الدور الوظيفي هذه الحروف، و التحقيق في ذلک.</p>https://iaall.iranjournals.ir/article_1157_181f131bd78bc82787936fda2e2f4afb.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636182120120125جلوههای تأثیرگذاری ماری هاسکل بر جبران خلیل جبرانمظاهر تأثير ماري هاسکل علي جبران811021158ARحامد صدقيسيد ابوالفضل صدر قاينيJournal Article08361208<p> یکی از بزرگانی که اشخاص دیگر در زندگی آنها تأثیر داشتهاند، ادیب و نویسندهی نامدار لبنانی، جبران خلیل جبران است که عدهای از زنان، بر زندگی ادبی و اجتماعی او تأثیر گذاشتهاند. یکی از این زنان که نقش بیبدیلی در زندگی وی داشته، ماری هاسکل است. نقطهی عطف در زندگی جبران، آشنایی با ماری هاسکل در سال 1904 م. است. ماری هاسکل، شخصیت بانفوذی بود که میتوان او را کاشف استعدادهای جبران نامید. اهمیت دوستی ماری و جبران در نامههای آنها آشکار است. در این نامهها، درونیترین افکار جبران، پیشرفتهای هنری او و همچنین مکالمههای شخصی و تخصصی آن دو، تا نزدیک به هفده سال و نیم بعد، ثبت شده است. در این پژوهش، تلاش بر آن است تا به ابعاد مختلف تأثیرگذاری ماری هاسکل بر جبران پرداخته شود؛ لذا با ذکر نمونههایی از نامهها، چگونگی رابطهی آن دو با یکدیگر، آشکار میشود.</p>
<!--[if gte mso 9]>
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
<![endif]--><!--[if gte mso 9]>
<![endif]--><!--[if gte mso 10]>
/* Style Definitions */
table.MsoNormalTable
{mso-style-name:"Table Normal";
mso-tstyle-rowband-size:0;
mso-tstyle-colband-size:0;
mso-style-noshow:yes;
mso-style-priority:99;
mso-style-qformat:yes;
mso-style-parent:"";
mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt;
mso-para-margin:0in;
mso-para-margin-bottom:.0001pt;
mso-pagination:widow-orphan;
font-size:11.0pt;
font-family:"Calibri","sans-serif";
mso-ascii-font-family:Calibri;
mso-ascii-theme-font:minor-latin;
mso-fareast-font-family:"Times New Roman";
mso-fareast-theme-font:minor-fareast;
mso-hansi-font-family:Calibri;
mso-hansi-theme-font:minor-latin;
mso-bidi-font-family:Arial;
mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}
<![endif]-->
<p><span style="font-size: 12pt; font-family: 'B Lotus';" lang="AR-SA" dir="RTL">ادبیات معاصر، ماری هاسکل، جبران خلیل جبران، عشق.</span></p><p dir="RTL">لا ريب ان المشاهير طوال التاريخ مثل النجوم التي تسلط الاضواء علي العالم ، ما يبدو جليا في حياة هؤلاء النخب، هم الشخصيات التي تساعدهم، و هؤلاء کانوا متاثرين بها، و منهم الاديب اللبناني، جبران خليل جبران، الذي اثرت مجموعة من النساء في حياته الأدبية و الإجتماعية منها، ماري هاسکل التي اثرت في حياته تاثيرا لم يسبق له مثيل. فقد تعرف بها جبران سنة 1904 و شکلت منعطفا مهما في حياة جبران. اذ کانت شخصية مؤثرة واذن من الممکن وصفها بانها کاشفة المواهب الجبرانيهي. وتبدو اهمية صداقة بين جبران و ماري في رسائلهما المتبادلة. و قد سجلت أهم آراء جبران الذاتيهي و تقنياته الفنية و الادبية و محادثاتهم الشخصية و التخصصيهي التي حوالي سبع عشرة سنة و نصف، ثم تحاول هذه الدراسة ان تکشف عن مختلف مظاهر تاثير ماري هاسکل علي جبران وتتعرض المقالة الي بعض هذه الرسائل لبيان العلاقة الادبية و الاجتماعية التي کانت تربطهما.</p>https://iaall.iranjournals.ir/article_1158_9db0dcee52772bc1f3fd6dfee4065c7a.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636182120120125روابط بینامتنی دینی در قصیده¬ی «ثورة فی الجحیم» جمیل صدقی زهاویالتناص الديني في قصيدة «ثورة في الجحيم» لجميل صدقي الزهاوي1031381160ARحسين کيانيفاطمة علي نژاد چمازکتيJournal Article08361208<p dir="RTL">بینامتنی شیوهای از نقد متون است که ارتباط میان آثار ادبی را روشن میسازد، بر اساس این نظریه، متن، نظامی بسته و مستقل نیست و هر متنی خواسته یا ناخواسته با متون دیگر، نوشته و خوانده میشود؛ بنابراین متنهای ادبی بسته به خلاقیت ذهن نویسنده در عین تأثیرپذیری از متون پیشین با دگرگونی در آنها و هنجارشکنی و رویکردهای هنری تازه، آفریده میشوند.</p>
<p dir="RTL">این پژوهش در پی آن است تا براساس نظریه ی بینامتنی، خوانش جدیدی را از قصیدهی «<strong>ثورة فی الجحیم</strong>» جمیل صدقی زهاوی، شاعر معاصر عراقی، مطرح کند؛ بنابراین پس از تبیین بینامتنی و اهمیت آن در نقد ادبی و فهم متون، براساس شیوهی تحلیل محتوا به بررسی روابط بینامتنی قصیده میپردازد.</p>
<p dir="RTL">بررسیهای صورت گرفته در این پژوهش، نشان میدهد که واژگان و مضامین دینی و قرآنی، اولین بنای ساختار فکری زهاوی در سرودن این قصیده بوده است و شاعر با استفادهی آگاهانه از این واژگان و مضامین و درهم تنیدگی ماهرانهی متن غایب و حاضر تأثیر فراوانی بر مخاطب داشته است. زهاوی در این قصیده با برقراری تعامل و تفاعل بین واژگان دینی و قرآنی و یاری گرفتن از نفی کلی یا حوار، معنای متن غایب را در قصیده ی خود میآورد.</p><p dir="RTL">تعدّ ظاهرة تفاعل النصوص(التناص) مصطلحاً نقدياً أدخله جولياکريستيفا بوصفه نظرية نقدية مستقلّة في المباحث النقدية الجديدة. أصحاب هذه النظرية يذهبون إلي أنه ليس هناک نص مستقلّ معنيً بل کلّ نصّ يتفاعل النصوص الأخري و هو نسيجٌ جديدٌ من النصوص السابقة، و أساساً علي هده النظرية يعتير النص الجديد کأفق ممتد لايعرف الحدود الزمنية و الحضارية . </p>
<p dir="RTL">جميل صدقي الزهاوي هو من روّاد النهضة الأدبية الحديثة في العراق، جعل الشعر أداة لنشر آرائه و أفکاره الاجتماعية و نزعاته المتجدّدة وکان يدعو به إلي القيام في وجه الاستبداد. قصيدته «ثورة في الجحيم» هي رحلة خيالية إلي عالم ما بعد الموت، أنشدها معبّراً عن فلسفته وآرائه في المجتمع و القيم السائدة بين أبناء عصره علي لسان أهل الجحيم. استفاد الشاعر فيها من التناص الديني و أظهر بها اضطلاعَه للنص الغائب و استطاع بقصيدته هذه التأثير علي المخاطب.</p>
<p dir="RTL">هذه المقالة بعد دراسة موجزة في التناص و أهميته في النقد الأدبي، تسعي إلي قرأة جديدة لقصيدة«ثورة في الجحيم» لجميل صدقي الزهاوي، مبينة مدي تأثر النص الحاضر بالنص الغائب. و أخيراً وصلت الدراسة إلي أن للکلمات الدينية و مضامينها دوراً بارزاً في إنشادها و أن الشاعر استطاع بالتفاعل بين النصين، الغائب و الحاضر، أن يوثر علي مخاطبه تأثيراً عميقاً.</p>https://iaall.iranjournals.ir/article_1160_72177b31f81c9bdb6eb81a2b1e6bc206.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636182120120125موازنه بین ابوتمام و شهاب الدین محمود حلبی در دو قصیدهی فتح عموریه و فتح عکاموازنة بين ابي تمام في قصيدته «فتح عمو رية» و شهاب الدين محمود الحلبي في قصيدته «فتح عکا»1391681161ARعزتالله مولايي نيامحمودرضا توکلي محمديکاظم وفاييJournal Article08361208<p dir="RTL">شـهابالدین محمود حلـبی از شاعران و کاتبان مشهور عصر ممالیک (دورهی انحطاط)، اکثر جنگهای سپاه ممالیکِ ترک در مقابل صلیبیان در زمان خود را در قصایدی غنایی – حماسی، جاویدان ساخته است. از جمله اشعار وی در این زمینه، قصیدهی «فتح عکا» است که در آن سعی کرده با قصیدهی مشهور «فتح عموریه» ابوتمام معارضه کند. مقالهی حاضر با برقراری موازنه و مقایسه بین معانی مشترک دو قصیده نام برده و بیان اینکه کدام شاعر در ابیات خود، مفهومی رساتر و عباراتی شاعرانهتری از ابیات شاعر دیگر در همان مفهوم دارد، به این نتیجه میرسد که شهابالدین با اینکه در دورانی میزیسته که به نام عصر انحطاط مشهور است، در بعضی از معانی، هر چند اندک، گوی سبقت را از ابوتمام میرباید و با به کار بردن صور بلاغی و تصاویر زیبا بر آن شاعر بزرگ عصر عباسی، برتری میجوید؛ البته این برتری شهابالدین بر ابوتمام، فقط به ابیات انگشتشماری از قصیدهی وی محدود شده و در بقیهی ابیات برتری با ابوتمام است. برای رسیدن به این هدف، ابیات دو قصیده هم از لحاظ لغوی و هم از لحاظ درونمایه، مورد بررسی قرار گرفته است.</p><p dir="RTL">يُعدُّ شهاب الدين محمود الحلبي من اکابر الشعراء و الکتاب المشهورين في عصر المماليک. إنّه صور کثيرا من وقائع المماليک ضد الصليبيين في زمنه في قصائد غنائية حماسية خالدة. قصيدة «فتح عکا» التي حاول فيها الشاعر أن يعارض قصيدة «فتح عمورية لأبي تمام» تعد من أشهر قصائده في هذا الصدد. هذا المقال مع عقد موازنة بين المعاني المشترکة في القصيدتين المذکورتين و الاتيان بالمفاهيم و المعاني المشترکة بينهما يصل الي أنّ شهاب الدين و مع أنّه يعيش في عصر سميّ بعصر الإنحطاط قد سبق أبا تمام في بعض معانيه الشعرية ولو کانت محدودة و في الحقيقة هو يعد اشعر منه فيها و يصل الي هذه المکانة الأدبية مع استخدامه الصور البلاغية و التصاوير الرائعة في بعض أبياته في هذا الصدد. هنا يجدر الإشارة الي أن هذه الاشعرية تکون في بضعة أبيات من قصيدة شهاب الدين و في بقية الأبيات يکون الفضل لأبي تمام. للوصول الي هذه النتيجة في المقالة درسنا القصيدتين من الوجهة اللغوية و المضامين و في هذا الاطار بحثنا عن الوضوح في المعاني و مقدرة الشاعرين في الاتيان بمعانيهما و صورهما البديعية و البيانية و... .</p>https://iaall.iranjournals.ir/article_1161_ca628db4b611da634e127ac209b559c9.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636182120120125تحلیل گفتمان انتقادی لامیۀ العربتحليل الخطاب النقدي للامية العرب1691921162ARعلي رضا محمدرضاييJournal Article08361208<p dir="RTL">گفتمان انتقادی، کارکرد زبان در جامعه و سیاست را بررسی میکند و معتقد است که عواملی همچون بافت تاریخی، روابط قدرت و سلطه، نهادهای اجتماعی و فرهنگی و ایدئولوژیکی، متن یا صورت زبانی و معانی جدید را به وجود میآورند. و گفتمان را میسازند. و در این رویکرد، زبان آینه ی شفافی نیست که حقایق را بنمایاند؛ بلکه شیشهی ماتی است که حقایق را تحریف میکند. بنابراین در این مقاله، سعی بر آن است تا با کنار زدن لایههای ظاهری متن لامیه العرب شنفری (شاعر معروف دوران جاهلیت عرب) آنچه در فراسوی واژگان، جملهها و متن پنهان مانده است، آشکار گردد و سری به کارآمدی و یا ناکارآمدی نهادهای اجتماعی حاکم آن روز زده شود و گفتمانهایی که از طریق این نهادها خود را طبیعی جلوه دادهاند و مردم آن را بدون هیچ مقاومتی پذیرفتهاند و در فراسوی پنجرهی لامیهی شنفری قرار گرفتهاند، بازخوانی و واکاوی شوند. همچنین ابیات لامیه از دریچهی شخصیت شنفری و دیدگاههای روانشناسی شخصیت، تحلیل شدهاند.</p><p dir="RTL">يعالج تحليل الخطاب النقدي عمل اللغة في المجتمع والسلطة والسياسة معتقدا بأن هناک عوامل کالسياق التأريخي وعلاقات القوة والسلطة والبني الاجتماعية والثقافية والايدئولوجية تکوّن النص أو الصور اللغوية والدلالات الجديدة وتبني الخطاب. ففي هذه النزعة ليست اللغة مرآة صافية تعکس الحقائق کما هي، بل زجاج کدر يحرّف الحقائق.</p>
<p dir="RTL">فالمقال هذا يحاول أن يعالج من خلال الصور الظاهرة للامية العرب للشنفري (أحد الشعراء المشاهير في العصر الجاهلي) ما اختفى وراء المفردات والجمل ويکشف الستار عمّا يمکن أن نراه في بواطن الخطاب الشعري.کما يتعرض المقال لفاعلية البني الاجتماعية الحاکمة في ذلک العصر، أو عدمها في حرکة إصلاحية لصالح الفرد والمجتمع. کما يعيد النظر والقراءة والبحث في الخطابات التي جلّت أنفسها طبيعية عبر البني الاجتماعية الحاکمة وتبّناها الناس دون أي صمود ومقاومة.کما يعالج الابيات الشعرية من خلال شخصية الشنفري تحليلا نفسيا في ضوء علم النفس الشخصي.</p>https://iaall.iranjournals.ir/article_1162_0d8787fd209fdef41c4cf33d25013f58.pdf