الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636182520130212السخریة السیاسیة فی شعر دعبل الخزاعیالسخرية السياسية في شعر دعبل الخزاعي1223522ARجمال طالبي قره قشلاقيدانشگاه اصفهانعبدالغني ايرواني زادهدانشگاه اصفهاننصرالله شامليدانشگاه اصفهانJournal Article20120204الملخّص:
دعبل الخزاعی أکبر شعراء الشیعة فی العصر العباسی الأول وبدایة العصر الثانی، ذلک العصر الذی عُرف بالثبات والاستقرار من الناحیة السیاسیة، وکثرة المذاهب والنحل من الناحیة الفکریة والعقیدیة؛ نشأ الشاعر فی الکوفة، و قد غذّت روحه من ینابیع الشیعة و انطبعت بطابعها؛ شبّ دعبل علی الإحساس بالظلم و الاضطهاد، و لقّب بالشاعر الهجّاء الذی حمل خشبته علی عاتقه منذ خمسین سنة باحثاً عمّن یصلبه علیها. تصدّی الشاعر فی کثیر من أشعاره للانحراف و الأوضاع السیاسیة الفاسدة، و قام بتنویر الرأی العام و توعیة المجتمع العباسی. من خلال نظرتنا إلی أشعاره تبیّن أنّه استخدم فی أدبه السیاسی روحاً تهکّمیةً ساخرة فی هجاء الخلفاء العباسیین، و وزرائه و ولاته و نقد النظم السیاسیة القائمة، و استطاع أن یصوّر الحکم المتقلّب و الحالة القلقة و الانحطاط السائد و تبلبل الأمور و فوضی الأعمال فی هذه الفترة.کما تبیّن أنّ الشاعر لم یقصد من هجائه الساخر، الإضحاک و الهزل، بل کانت سخریته ذات أهداف سیاسیة و اجتماعیة بنّاءة. من هذا المنظور جاء هذا البحث لدراسة الجانب الساخر فی شعره السیاسی.الملخّص:
دعبل الخزاعي أکبر شعراء الشيعة في العصر العباسي الأول وبداية العصر الثاني، ذلک العصر الذي عُرف بالثبات والاستقرار من الناحية السياسية، وکثرة المذاهب والنحل من الناحية الفکرية والعقيدية؛ نشأ الشاعر في الکوفة، و قد غذّت روحه من ينابيع الشيعة و انطبعت بطابعها؛ شبّ دعبل علي الإحساس بالظلم و الاضطهاد، و لقّب بالشاعر الهجّاء الذي حمل خشبته علي عاتقه منذ خمسين سنة باحثاً عمّن يصلبه عليها. تصدّي الشاعر في کثير من أشعاره للانحراف و الأوضاع السياسية الفاسدة، و قام بتنوير الرأي العام و توعية المجتمع العباسي. من خلال نظرتنا إلي أشعاره تبيّن أنّه استخدم في أدبه السياسي روحاً تهکّميةً ساخرة في هجاء الخلفاء العباسيين، و وزرائه و ولاته و نقد النظم السياسية القائمة، و استطاع أن يصوّر الحکم المتقلّب و الحالة القلقة و الانحطاط السائد و تبلبل الأمور و فوضي الأعمال في هذه الفترة.کما تبيّن أنّ الشاعر لم يقصد من هجائه الساخر، الإضحاک و الهزل، بل کانت سخريته ذات أهداف سياسية و اجتماعية بنّاءة. من هذا المنظور جاء هذا البحث لدراسة الجانب الساخر في شعره السياسي.https://iaall.iranjournals.ir/article_3522_9088a8b6507a77fe5658f8cc9f93d9c7.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636182520130212تحلیل الخطاب السیاسی علی المستوی الصرفی فی أشعار سمیح القاسم
(موازنة بین الأشعار قبل حرب 1967 و بعدها)تحليل الخطاب السياسي علي المستوي الصرفي في أشعار سميح القاسم
(موازنة بين الأشعار قبل حرب 1967 و بعدها)23453523ARرقية رستم بوردانشگاه الزهرامينا بيغاميدانشگاه الزهراJournal Article20121117الملّخص
عرف الشاعر الفلسطینی المعاصر سمیح القاسم بأشعاره السیاسیة أثناء مراحل الإنتاج الشعری و هو أحد من ثالوث المقاومة الفلسطینیة التی تألق نجمه الشعری فی سماء الأدب فترة من الزمن؛ إلا أنّ المتأمل فی تجربته الشعریة یواجه تغییراً ملحوظاً فیما نظمه قبل حرب 1967م و ما أنتجه بعدها. حیث إن خطاب الشاعر یتحول بتغییر الظروف السیاسیة التی تسود العالم العربی بعد الحرب. و هذا الأمر أدی إلی وجود الآراء المختلفة المتناقضة إلی حد ما، حول إتجاهه السیاسی.
و نظراً لمکانة الدراسات اللسانیة (منها تحلیل الخطاب) کمنهج لتحلیل النص الأدبی من جهة و أهمیة الکشف عن إتجاه الشاعر و أفکاره من جهة أخری، یستهدف المقال إستخدام تحلیل الخطاب و تطبیقه علی النماذج الشعریة لسمیح قبل الحرب و بعدها و یترکز علی المستوی الصرفی فی قصائد من دیوان "مواکب الشمس" لقبل الحرب و من دیوان "لا أستأذن أحدا" لبعد الحرب حتی یکشف عما یسمی فکرة الشاعر أو إیدئولوجیته علی أساس الإحصائیات الصرفیة فی الأفعال المستخدمة فی الأشعار المنشودة للفترتین و یتطرق إلی أبواب الأفعال الموجودة و أزمنتها فی إطار المنهج الوصفی التحلیلی حتی یوصلنا إلی کیفیة تغییر إتجاهه السیاسی مؤکداً علی التزام الحیاد و علی أساس ما یوجد فی أشعاره.الملّخص
عرف الشاعر الفلسطيني المعاصر سميح القاسم بأشعاره السياسية أثناء مراحل الإنتاج الشعري و هو أحد من ثالوث المقاومة الفلسطينية التي تألق نجمه الشعري في سماء الأدب فترة من الزمن؛ إلا أنّ المتأمل في تجربته الشعرية يواجه تغييراً ملحوظاً فيما نظمه قبل حرب 1967م و ما أنتجه بعدها. حيث إن خطاب الشاعر يتحول بتغيير الظروف السياسية التي تسود العالم العربي بعد الحرب. و هذا الأمر أدي إلي وجود الآراء المختلفة المتناقضة إلي حد ما، حول إتجاهه السياسي.
و نظراً لمکانة الدراسات اللسانية (منها تحليل الخطاب) کمنهج لتحليل النص الأدبي من جهة و أهمية الکشف عن إتجاه الشاعر و أفکاره من جهة أخري، يستهدف المقال إستخدام تحليل الخطاب و تطبيقه علي النماذج الشعرية لسميح قبل الحرب و بعدها و يترکز علي المستوي الصرفي في قصائد من ديوان "مواکب الشمس" لقبل الحرب و من ديوان "لا أستأذن أحدا" لبعد الحرب حتي يکشف عما يسمي فکرة الشاعر أو إيدئولوجيته علي أساس الإحصائيات الصرفية في الأفعال المستخدمة في الأشعار المنشودة للفترتين و يتطرق إلي أبواب الأفعال الموجودة و أزمنتها في إطار المنهج الوصفي التحليلي حتي يوصلنا إلي کيفية تغيير إتجاهه السياسي مؤکداً علي التزام الحياد و علي أساس ما يوجد في أشعاره.https://iaall.iranjournals.ir/article_3523_4e5cacfe1b6c98b89b992b4c70e49833.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636182520130212هنجارگریزی معنایی قرآن در شعر محمد عفیفیمطرهنجارگريزي معنايي قرآن در شعر محمد عفيفيمطر47773524ARابراهيم اناري بزچلوئيدانشگاه اراکحسن مقياسيدانشگاه قمسميرا فراهانيدانشگاه اراکJournal Article20120204چکیده
قرآن کریم و مفاهیم ارزنده و والای آن، همواره حضوری چشمگیر در آثار و نوشتههای شاعران و ادیبان در هر دوره از زمان داشته است. متن قرآن و زیباییهای بهکاررفته در آن بهگونهای است که قرآن را از انحصار به دورهای مشخص، خارج میسازد؛ از اینرو ادیبان و شاعران، پیوسته توجه ویژهای به ساختار بینظیر آیات و نکات بلاغی نهفته در متن آن داشته و کوشیدهاند تا با پیوند کلام خود به کلام الهی، بر انسجام سخن خویش بیفزایند.
محمد عفیفیمطر ازجمله شاعران معاصر عرب است که در سرودههای خویش، متأثر از قرآن کریم و آیات الهی است و در بیشتر موارد، جنبههای ادبی آیات را با متون شعری خود درهم آمیخته و تصاویری بدیع، فراروی مخاطب خویش قرار میدهد. وی نیز مانند بسیاری از شاعران گذشته و معاصر با الهامگیری از ساختار و ظرافتهای بهکاررفته در بافت روایی آیات و نیز متأثر از حافظهی ذهنی خود، در سرودن اشعار خویش در تعامل و ارتباط مستقیم با قرآن کریم است. تأمل در دیوان عفیفیمطر، گویای حضور گستردهی آیات و واژگان قرآنی در متن شعری مطر است که در بیشتر نمونهها، بلاغت قرآن و آرایههای بهکاررفته در آن را در کلام خود به تصویر میکشد. آنچه در این مقاله بدان پرداخته میشود، بررسی نمونههای بلاغی قرآن در سرودههای محمد عفیفیمطر از دیدگاه قواعد هنجارگریزی معنایی (استعاره، کنایه، تشبیه و مجاز) است. براین اساس، استفادهی شاعر از زیباییهای بلاغی آیات قرآن در قالب محورهای جانشینی و همنشینی ارزیابی میشود.چکيده
قرآن کريم و مفاهيم ارزنده و والاي آن، همواره حضوري چشمگير در آثار و نوشتههاي شاعران و اديبان در هر دوره از زمان داشته است. متن قرآن و زيباييهاي بهکاررفته در آن بهگونهاي است که قرآن را از انحصار به دورهاي مشخص، خارج ميسازد؛ از اينرو اديبان و شاعران، پيوسته توجه ويژهاي به ساختار بينظير آيات و نکات بلاغي نهفته در متن آن داشته و کوشيدهاند تا با پيوند کلام خود به کلام الهي، بر انسجام سخن خويش بيفزايند.
محمد عفيفيمطر ازجمله شاعران معاصر عرب است که در سرودههاي خويش، متأثر از قرآن کريم و آيات الهي است و در بيشتر موارد، جنبههاي ادبي آيات را با متون شعري خود درهم آميخته و تصاويري بديع، فراروي مخاطب خويش قرار ميدهد. وي نيز مانند بسياري از شاعران گذشته و معاصر با الهامگيري از ساختار و ظرافتهاي بهکاررفته در بافت روايي آيات و نيز متأثر از حافظهي ذهني خود، در سرودن اشعار خويش در تعامل و ارتباط مستقيم با قرآن کريم است. تأمل در ديوان عفيفيمطر، گوياي حضور گستردهي آيات و واژگان قرآني در متن شعري مطر است که در بيشتر نمونهها، بلاغت قرآن و آرايههاي بهکاررفته در آن را در کلام خود به تصوير ميکشد. آنچه در اين مقاله بدان پرداخته ميشود، بررسي نمونههاي بلاغي قرآن در سرودههاي محمد عفيفيمطر از ديدگاه قواعد هنجارگريزي معنايي (استعاره، کنايه، تشبيه و مجاز) است. براين اساس، استفادهي شاعر از زيباييهاي بلاغي آيات قرآن در قالب محورهاي جانشيني و همنشيني ارزيابي ميشود.https://iaall.iranjournals.ir/article_3524_dca2c7cccd5c9eeb5ef934c64dafeab2.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636182520130212بازخوانی شخصیتهای قرآنی در رمان «طیور الحذر» ابراهیم نصراللهبازخواني شخصيتهاي قرآني در رمان «طيور الحذر»
ابراهيم نصرالله791123525ARحسن سربازدانشگاه کردستانسيّدحسن آريادوستدانشگاه کردستانJournal Article20120410چکیده
ابراهیم نصرالله، یکی از رماننویسان و شاعران برجستهی ادبیات معاصر است که در هر دو زمینهی شعر و رمان، صاحب قلم و پرآوازه است. وی از رماننویسان نوگرای معاصر عرب است که در آثار خود با استفاده از اسالیب و شیوههای نوین رماننویسی به بیان دردها و رنجهای ملت فلسطین میپردازد.
رمان «طیور الحذر» اولین شاهکار نصرالله در مجموعهی شش جلدی «الملهاة الفلسطینیة» و یکی از نمونههای برجستهی ادبیات داستانی معاصر عربی است.
یکی از ویژگیهای مضمونی و ساختاری رمان «طیور الحذر» بهکارگیری انواع میراث بهویژه، میراث دینی در آن است. ابراهیم نصرالله در این رمان با شیوههای مختلف، ازجمله بازخوانی شخصیتهای قرآنی از میراث دینی استفاده کرده است. شخصیتهای میراثی بازخوانی شده در «طیور الحذر» غالباً شخصیتهای دینی و قرآنی هستند.
نصرالله با استفاده از بهکارگیری میراث دینی و بازخوانی شخصیتهای قرآنی به تحلیل عوامل و حوادثی میپردازد که باعث اسارت و آوارگی انسان فلسطینی شدهاند. مفهوم احتیاط و عبرت گرفتن، محور تمامی حوادث و حکایات رمان است که نصرالله با درآمیختن آن با مفاهیم موروثی در یک قالب کمدی، اندیشه و افکار خود را بیان میکند.
در این پژوهش، تلاش شده است که با استفاده از روش توصیفی و شیوهی تحلیل محتوا بازتاب شخصیتهای قرآنی و شیوهی بهکارگیری آنها در رمان «طیور الحذر» ابراهیم نصرالله بررسی شود.چکيده
ابراهيم نصرالله، يکي از رماننويسان و شاعران برجستهي ادبيات معاصر است که در هر دو زمينهي شعر و رمان، صاحب قلم و پرآوازه است. وي از رماننويسان نوگراي معاصر عرب است که در آثار خود با استفاده از اساليب و شيوههاي نوين رماننويسي به بيان دردها و رنجهاي ملت فلسطين ميپردازد.
رمان «طيور الحذر» اولين شاهکار نصرالله در مجموعهي شش جلدي «الملهاة الفلسطينية» و يکي از نمونههاي برجستهي ادبيات داستاني معاصر عربي است.
يکي از ويژگيهاي مضموني و ساختاري رمان «طيور الحذر» بهکارگيري انواع ميراث بهويژه، ميراث ديني در آن است. ابراهيم نصرالله در اين رمان با شيوههاي مختلف، ازجمله بازخواني شخصيتهاي قرآني از ميراث ديني استفاده کرده است. شخصيتهاي ميراثي بازخواني شده در «طيور الحذر» غالباً شخصيتهاي ديني و قرآني هستند.
نصرالله با استفاده از بهکارگيري ميراث ديني و بازخواني شخصيتهاي قرآني به تحليل عوامل و حوادثي ميپردازد که باعث اسارت و آوارگي انسان فلسطيني شدهاند. مفهوم احتياط و عبرت گرفتن، محور تمامي حوادث و حکايات رمان است که نصرالله با درآميختن آن با مفاهيم موروثي در يک قالب کمدي، انديشه و افکار خود را بيان ميکند.
در اين پژوهش، تلاش شده است که با استفاده از روش توصيفي و شيوهي تحليل محتوا بازتاب شخصيتهاي قرآني و شيوهي بهکارگيري آنها در رمان «طيور الحذر» ابراهيم نصرالله بررسي شود.https://iaall.iranjournals.ir/article_3525_9e5abf3ef63efa31a2a10e085bc2824d.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636182520130212بررسی رابطه¬ی زمان و جذابیت در روایت «الافق وراء البوّابه» از غسان کنفانیبررسي رابطه¬ي زمان و جذابيت در روايت «الافق وراء البوّابه» از غسان کنفاني1131453526ARحسن گودرزي لمراسکيدانشگاه مازندرانعلي باباپور روشندانشگاه مازندرانJournal Article20120523چکیده
جذّابیت، عامل حیاتی روایتها و مقصود نهایی آن محسوب میشود و نویسندگان برای تحقّق آن از تمامی ظرفیتها استفاده میکنند که از جملهی آن میتوان به مؤلّفهی زمان، اشاره کرد که با ظهور نظریّات دانشمندانی همچون ژرار ژنت فرانسوی، اهمیّتش بیش از پیش، آشکارتر شد.
این جستار با روش تحلیل محتوا بر آن است تا اهمیّت و تأثیرات زمان و انواع مختلف آن یعنی نظم، تداوم و بسامد را از نظر ژرار ژنت در ایجاد جذّابیت داستان کوتاه «الافق وراء البوّابه» غسّان کنفانی، نویسندهی مبارز فلسطینی، مورد بررسی و تحلیل قرار دهد تا نشان دهد که چگونه نویسنده در نظم با گذشتهنگری، آیندهنگری و ایجاد دگرگونی در نظم خطی روایت و نیز، شروع آن از نیمهی داستان، بازیهای زمانی، وارد کردن نوعی عاطفه و احساس و استفاده از ساخت برونگرا و در تداوم با فضاسازی، شتاب منفی نسبت به حوادث جذّاب، شتاب مثبت نسبت به بخشهای تکراری و خستهکنندهی روایت و نزدیک کردن و دور کردن خواننده از داستان و در بسامد با تمرکز بر قسمتهای برانگیزندهی عواطف و احساسات مخاطب و تعلیقآفرین، تکرار آنها و بیان کشمکش روانی شخصیت روایتش، به آشناییزدایی در روایت پرداخته و نوعی ابهام و پیچیدگی را در آن وارد کرده بهگونهای که خواننده را برای دانستن ادامهی روایت، کنجکاو و مشتاق ساخته و او را در هول و ولا و فرضیهسازی نگه داشته است؛ همچنین عواطف و احساسات خواننده را بهکار گرفته و نسبت به سرنوشت شخصیتهای روایتش، حساس میکند و بدین وسیله، پیرنگ مطلوب و پیچیدهی داستانی خود را بنا میسازد و آن را برای خواننده، جذّاب جلوه میدهد.چکيده
جذّابيت، عامل حياتي روايتها و مقصود نهايي آن محسوب ميشود و نويسندگان براي تحقّق آن از تمامي ظرفيتها استفاده ميکنند که از جملهي آن ميتوان به مؤلّفهي زمان، اشاره کرد که با ظهور نظريّات دانشمنداني همچون ژرار ژنت فرانسوي، اهميّتش بيش از پيش، آشکارتر شد.
اين جستار با روش تحليل محتوا بر آن است تا اهميّت و تأثيرات زمان و انواع مختلف آن يعني نظم، تداوم و بسامد را از نظر ژرار ژنت در ايجاد جذّابيت داستان کوتاه «الافق وراء البوّابه» غسّان کنفاني، نويسندهي مبارز فلسطيني، مورد بررسي و تحليل قرار دهد تا نشان دهد که چگونه نويسنده در نظم با گذشتهنگري، آيندهنگري و ايجاد دگرگوني در نظم خطي روايت و نيز، شروع آن از نيمهي داستان، بازيهاي زماني، وارد کردن نوعي عاطفه و احساس و استفاده از ساخت برونگرا و در تداوم با فضاسازي، شتاب منفي نسبت به حوادث جذّاب، شتاب مثبت نسبت به بخشهاي تکراري و خستهکنندهي روايت و نزديک کردن و دور کردن خواننده از داستان و در بسامد با تمرکز بر قسمتهاي برانگيزندهي عواطف و احساسات مخاطب و تعليقآفرين، تکرار آنها و بيان کشمکش رواني شخصيت روايتش، به آشناييزدايي در روايت پرداخته و نوعي ابهام و پيچيدگي را در آن وارد کرده بهگونهاي که خواننده را براي دانستن ادامهي روايت، کنجکاو و مشتاق ساخته و او را در هول و ولا و فرضيهسازي نگه داشته است؛ همچنين عواطف و احساسات خواننده را بهکار گرفته و نسبت به سرنوشت شخصيتهاي روايتش، حساس ميکند و بدين وسيله، پيرنگ مطلوب و پيچيدهي داستاني خود را بنا ميسازد و آن را براي خواننده، جذّاب جلوه ميدهد.https://iaall.iranjournals.ir/article_3526_fa5f1ae4fd2e79030abf814dced3218e.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636182520130212کارکرد فعال ادبیات کودک در پی¬ریزی انقلاب (2012) مصر با تکیه بر داستان «انقلاب کودکان»کارکرد فعال ادبيات کودک در پي¬ريزي انقلاب (2012) مصر با تکيه بر داستان «انقلاب کودکان»1471763527ARکبري روشنفکردانشگاه تربيت مدرسپوران رضاييدانشگاه تربيت مدرسمرتضي زارع برميدانشگاه خوارزميJournal Article20120305چکیده
ادبیات کودکان به عنوان یکی از ابزارهای تربیتی، علاوه بر تأمین نیازهای جسمی، روحی و عاطفی، نقش انکارناپذیری در افزایش سطح آگاهی و گسترش افق انتظار کودک از جامعه و برنامهریزان نظامهای حکومتی دارد. بیشک، نظام فکری انسان از کودکی بنا میشود، لذا توجه به آثاری که در حوزهی ادبیات کودکان خلق میشود، میتواند در برنامههای آیندهنگر جوامع، سهمی ارزنده داشته باشد. ادبیات کودکان از نیمهی قرن نوزده، حرکت روبهرشد خود را در سرزمینهای عربی با پیشگامی مصر آغاز کرد.
در این میان «نبیل سلیمان سلیمان خلف»، مشهور به «نبیل خلف»، نویسنده و شاعر معاصر مصری، سهمی ارزنده در بالندگی این نوع ادبی و حرکت فعال و هدفدار آن در تربیت و هدایت رفتاری کودکان دارد. یافتههای پژوهش، نشان میدهد داستانپرداز موردنظر، با نگارش آثار متعدد در حوزهی ادبیات کودکان و نوجوانان، ازجمله آفرینش داستان ثورةالأطفال (انقلاب کودکان)، به دنبال نهادینه کردن آرمانها و ارزشهای انسانیای همچون حق تعیین سرنوشت، صلح، آزادی، عدالت، امید به آیندهای روشن، مبارزه با بیداد، شجاعت و نوعدوستی در نسل نوپای مصر است. بیداری و انقلاب مردم مصر باتوجه به زمان نشر داستان مذکور (2002)، سند به ثمر نشستن تلاشهای نبیل خلف در رشد فکری و فرهنگی کودکان دیروز و جوانان انقلابی امروز مصر است. شیوهی پژوهش، توصیفی- تحلیلی است که بر اساس تحلیل تصویری شخصیتها و موجودات داستان و طبیعتهای انسانی آنها پیریزی میشود.چکيده
ادبيات کودکان به عنوان يکي از ابزارهاي تربيتي، علاوه بر تأمين نيازهاي جسمي، روحي و عاطفي، نقش انکارناپذيري در افزايش سطح آگاهي و گسترش افق انتظار کودک از جامعه و برنامهريزان نظامهاي حکومتي دارد. بيشک، نظام فکري انسان از کودکي بنا ميشود، لذا توجه به آثاري که در حوزهي ادبيات کودکان خلق ميشود، ميتواند در برنامههاي آيندهنگر جوامع، سهمي ارزنده داشته باشد. ادبيات کودکان از نيمهي قرن نوزده، حرکت روبهرشد خود را در سرزمينهاي عربي با پيشگامي مصر آغاز کرد.
در اين ميان «نبيل سليمان سليمان خلف»، مشهور به «نبيل خلف»، نويسنده و شاعر معاصر مصري، سهمي ارزنده در بالندگي اين نوع ادبي و حرکت فعال و هدفدار آن در تربيت و هدايت رفتاري کودکان دارد. يافتههاي پژوهش، نشان ميدهد داستانپرداز موردنظر، با نگارش آثار متعدد در حوزهي ادبيات کودکان و نوجوانان، ازجمله آفرينش داستان ثورةالأطفال (انقلاب کودکان)، به دنبال نهادينه کردن آرمانها و ارزشهاي انسانياي همچون حق تعيين سرنوشت، صلح، آزادي، عدالت، اميد به آيندهاي روشن، مبارزه با بيداد، شجاعت و نوعدوستي در نسل نوپاي مصر است. بيداري و انقلاب مردم مصر باتوجه به زمان نشر داستان مذکور (2002)، سند به ثمر نشستن تلاشهاي نبيل خلف در رشد فکري و فرهنگي کودکان ديروز و جوانان انقلابي امروز مصر است. شيوهي پژوهش، توصيفي- تحليلي است که بر اساس تحليل تصويري شخصيتها و موجودات داستان و طبيعتهاي انساني آنها پيريزي ميشود.https://iaall.iranjournals.ir/article_3527_90e26d02c876fb58ef1cc943b21c3d12.pdfالجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابهامجلة الجمعية الإيرانية للغة العربية وآدابها، فصلية علمية محکمة2345636182520130212تأثیرپذیری نجیب محفوظ از هزارویک شبتأثيرپذيري نجيب محفوظ از هزارويک شب1772083528ARجواد اصغريدانشگاه تهرانزينب قاسمي¬اصلدانشگاه تهرانJournal Article20120429چکیده
هزارویک شب بهعنوان مشهورترین مجموعهی افسانههای پریان، با ویژگی خاص چندفرهنگی بودن، همواره مورد توجه نویسندگان بزرگ شرق و غرب قرار داشته است. در این میان، نجیب محفوظ، برندهی جایزهی نوبل ادبیات در سال 1988 میلادی، یکی از برترین آثار خویش را برپایهی هزارویک شب و در امتداد آن نگاشته است که در این پژوهش بررسی تطبیقی میان این دو اثر، تبیین شباهتها و افتراقات آنها از جنبهی ساختار و عناصر داستانی، نیز از جنبهی محتوایی و مضامین حکایتهای دو کتاب، انجام گرفته است. بررسی ساختار کلی هر دو کتاب و تطبیق حکایتها و شخصیتهایی که محفوظ از هزارویک شب وام گرفته است، نشان میدهد او در این اثر توانسته است ضمن حفظ چارچوب اصلی حکایتها، شخصیتها، قهرمانان و عناصر داستانی کتاب اصلی، آنها را در زمانهای دیگر روایت کند. اقتباساتی که محفوظ از هزارویک شب انجام داده است، رنگی از تکرارهای ملالآور ندارد و هرجا که اشکالات تکنیکی و فنی در متن کتاب اصلی وجود داشته، در اثری که محفوظ به رشتهی تحریر درآورده، مرتفع شده است.چکيده
هزارويک شب بهعنوان مشهورترين مجموعهي افسانههاي پريان، با ويژگي خاص چندفرهنگي بودن، همواره مورد توجه نويسندگان بزرگ شرق و غرب قرار داشته است. در اين ميان، نجيب محفوظ، برندهي جايزهي نوبل ادبيات در سال 1988 ميلادي، يکي از برترين آثار خويش را برپايهي هزارويک شب و در امتداد آن نگاشته است که در اين پژوهش بررسي تطبيقي ميان اين دو اثر، تبيين شباهتها و افتراقات آنها از جنبهي ساختار و عناصر داستاني، نيز از جنبهي محتوايي و مضامين حکايتهاي دو کتاب، انجام گرفته است. بررسي ساختار کلي هر دو کتاب و تطبيق حکايتها و شخصيتهايي که محفوظ از هزارويک شب وام گرفته است، نشان ميدهد او در اين اثر توانسته است ضمن حفظ چارچوب اصلي حکايتها، شخصيتها، قهرمانان و عناصر داستاني کتاب اصلي، آنها را در زمانهاي ديگر روايت کند. اقتباساتي که محفوظ از هزارويک شب انجام داده است، رنگي از تکرارهاي ملالآور ندارد و هرجا که اشکالات تکنيکي و فني در متن کتاب اصلي وجود داشته، در اثري که محفوظ به رشتهي تحرير درآورده، مرتفع شده است.https://iaall.iranjournals.ir/article_3528_f623761317bd924b5a4e526040642622.pdf