ادبی
جابر سوسونی؛ مهدی مسبوق؛ فرامرز میرزایی
دوره 14، شماره 49 ، اسفند 1397، ، صفحه 21-40
چکیده
زمان روایت، کلید فهم کارهای نوین ادبی و ابزار کشف دلالت آن شدهاست و نقش مؤثری در فرایند شکلگیری درونمایة داستانهای کوتاه امروزی ایفا میکند. پژوهش حاضر میکوشد انواع زمان روایی را در داستان کوتاه «الخطوبه» بهاء طاهر، براساس نظریة ژرار ژنت و با تکیه بر شیوة توصیفی ـ تحلیلی بررسی نماید و نقش آن را در فرایند تولید درونمایة ...
بیشتر
زمان روایت، کلید فهم کارهای نوین ادبی و ابزار کشف دلالت آن شدهاست و نقش مؤثری در فرایند شکلگیری درونمایة داستانهای کوتاه امروزی ایفا میکند. پژوهش حاضر میکوشد انواع زمان روایی را در داستان کوتاه «الخطوبه» بهاء طاهر، براساس نظریة ژرار ژنت و با تکیه بر شیوة توصیفی ـ تحلیلی بررسی نماید و نقش آن را در فرایند تولید درونمایة این داستان تبیین کند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که میان انواع زمان روایی و دیدگاه نویسنده در بیان اندیشه و احساس خود، رابطة عمیقی وجود دارد و میتوان مراحل پرورش درونمایة این داستان را در سه محور رؤیا، قدرت و مرگ رؤیا دستهبندی نمود. بهاء طاهر این محورهای سهگانه را با دقت و دوراندیشی پرورش میدهد، بهطوریکه در بهکارگیری و پرداخت زمان روایی در راستای خلق درونمایه، مهندسی پیشرفتهای را از وی شاهدیم. توزیع نقشها میان تکنیکهای درنگ، صحنه و تکرار، و مهارت او در انتقال میان درنگ و صحنه در متن داستان، روایت را پیش برده، درونمایة آن را پرورش میدهد. تکنیکهای صحنه، درنگ توصیفی و تکرار بر متن غالب بوده، آیندهنگری و خلاصه در فرایند پرورش درونمایه داستان، نقش برجستهای ایفا میکند.