نوع مقاله : پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه ولایت، ایرانشهر، ایران.
چکیده
تحلیل گفتمان انتقادی یكی از رویكردهای علمی در مطالعات زبانی است كه تحلیل گفتمان را از سطح توصیف متن به سطح تفسیر ارتقا داده و از نظر دامنه تحقیق، سطح بافت را از موقعیت فرد نسبت به سطح كلان، یعنی جامعه، تاریخ و ایدئولوژی توسعه داده است. هدف اصلی از تحلیل گفتمان، دستیابی به یك روش جدید در مطالعه متون، رسانهها، فرهنگها، علوم، سیاست، جامعه و مواردی از این دست است. در این مقاله، رویكرد اجتماعی- شناختی تئون ون دایك، به عنوان روش ویژهای برای این تحقیق انتخاب شد، زیرا تحلیل گفتمان انتقادی در نزد وی، رویكردی متفاوت از دیگران یافته است. او با پیوند دادن سه مفهوم گفتمان، دانش و جامعه، مثلثی را ایجاد كرد كه اساس تئوری متمایز وی در مورد تحلیل گفتمان انتقادی قرار گرفت. در همین زمینه، تناقضگوييهاي شاعرانه بین فرزدق و جریر در دوران اموی، از جمله آثاری است كه میتواند در زمینه تحلیل گفتمان انتقادی مورد مطالعه قرار گیرد، زیرا به تحلیلگر و منتقد اجازه میدهد رابطه بین قدرت، ایدئولوژی و گفتمان در آن را فاش كند. این مقاله در تلاش است تا دو نقیضه هجوآمیز منتخب از فرزدق و جریر را با تكیه بر مربع ایدئولوژیك ون دایك كه موضوع دو نقیضه را از منظر تأكید بر خود (ذات) و به حاشیه راندن دیگری (آخر) بررسی میكند، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد؛ تا نشان دهد كه چگونه ایدئولوژی این دو شاعر در تقابلهای هجوآمیز آنها نشان داده شده است. از برجستهترین نتایجی كه از طریق این مقاله به آن رسیدیم این است كه برجستهكردن نكات منفی دیگری در هر دو نقیضه بسیار قویتر از برجسته كردن نقاط مثبت خود است. در نتیجه روند دو قطبیسازي و فاصله بین خود و دیگری ایجاد شده است. شباهت ساختارهای صوری، گفتمان هر دو نقیضه را دارای زمینههای مشتركی قرار داده كه دارای طرحهای مشابه و تابع روابط قدرت و ایدئولوژی است.
کلیدواژهها