طهران، شارع وليعصر(عج)، شارع توانير، حي نظامي كنجوي، زقاق هفت بيكر(٨)، شارع نظامي كنجوي، بناء رقم ٣٣، مؤسسة بيمه اكو للتعليم العالي، جامعة علامة طباطبائي، الطابق ٦، الغرفة ٦٠٧، اللجنة الإيرانية للغة العربية وآدابها، الرمز البريدي ١٤٣٤٨٦٣١١١

المؤلف

المستخلص

الدراما کلمة يونانية تعني "الحالة أوالعمل أو الحدث " فارتبطت، في البداية، بالمسرحية اليونانية فلم‌تعد  اليوم حکراً علي الفن المسرحي بل إنضوت تحتها فنون أخري کالشعر بعناصرها المتمثلة في الحدث، و الصراع، و الشخوص، و الحوار، و القناع، و الإيقاع، و السرد، و الوصف و...علي اعتبارها أعلي صور للتعبير في الأدب الحديث بعد أن تطوّرت في الشعر الغنائي الصرف إلي الدرامية الحديثة. و أمّا الشاعر المعاصر، السيّاب، فقد جمع قصائد بين الغنائية و النزعة الدرامية في نمط القصائد الحرة المطوّلة و نمط القصائد الحرة القصيرة أيضاً. بحيث يتعامل النمط الأوّل بکل الأدوات أو العناصر ليکتب شعراً قصصياً متکاملاً، و ذلک عنده أقلّ عدداً، کذلک يستعين النمط الثاني بالأدوات أو العناصر الدرامية  بعضها، يبتعد عن التقرير، و ذلک يکثر عند الشاعر عدداً.  نستخلص من هذا أنّ الشاعر قد إعتمد  في البناء الشعري علي عنصري الحدث و الصراع الدرامي المتضاد المتقابل (خاصةً بين الموت و الحياة) داخلياً، و علي عناصر الوصف، و الحوار، و القناع، و الإيقاع (خارجياً). فأصبح عنده الشعرُ أغلبه ناجحاً، وفق ما حصلنا عليه، في تعاطي ظاهرة عناصر الدراما کطابع تعبيري شعري؛ و إن ظهر ضعفٌ في بعض القصائد من الناحية الدرامية کما شرحنا؛ لذلک إفترضنا کمسألة رئيسة، قبل کلّ شيء، أنّه  قدنجح إلي حدٍ بعيد حين تعاطي ظاهرة الطابع الدرامي للقصائد الحرة ،لما أثبت أنّ لغة الشعر قادرة علي استيعاب الإتجاه الدرامي بإرتباط جديد بين الشکل و الفحوي حسب إنتاجه الذاخر بمعظم عناصر التعبير الفني الشعري الحديث.

الكلمات الرئيسية

عنوان المقالة [Persian]

ساختار نمایشی در شعر آزاد "سیاب"

المؤلف [Persian]

  • علی بیانلو

المستخلص [Persian]

درام واژه­ای است یونانی به معنای «حالت، عمل، پویایی» که نخست در یونان در هنر نمایشی به کار می­رفت أما در دوران کنونی منحصر به نمایش نشد بلکه فنون دیگر مانند شعر را در بر گرفت؛ همراه با عناصر حرکت (پویایی)، نزاع (در گیری) تقابل، شخصیت، گفتگو وتک گفتار، وصف، نقاب (ماسک)، ایقاع (ریتم کلام)، وحکایت (روایت)، که از آن به عنوان عالی‌ترین شکل تعبیر و بیان در ادبیات جدید، بعد از آنکه شعر غنایی به سمت درام روی نهاد، یاد می‌شود. و أمّا السیاب قصائدی با رویکرد غنایی و درام در دو شکل بلند و کوتاه آن گرد آورده؛که أولی تمامی عناصر و ابزارهای درام را به کار می بندد تا یک شعر داستانی کاملی نوشته شود،و اینگونه شعر در نزد شاعر کم تعداد است.ودومی،برخی عناصر درام را بکار می گیرد و از تفصیل و گزارشگری پرهیز می کند که البته این نوع شعری نزد وی بسی فراوان است.در نتیجه شاعر در ساختمان شعری خود بر دو عنصر پویایی و نزاع (به ویژه میان مرگ و زندگی) از درون و فحوا متکی است،و بر عناصر وصف، گفتار، نقاب وایقاع از برون إتّکا دارد.از این رو شعر وی أغلب-طبق نتیجه ی به دست آمده- در به کار بستن پدیده ی عناصر درام،به عنوان یک فرم بیان شعری، موفق بوده است؛ اگر چه که اندک ضعفی- آنگونه که شرح داده شده است-در برخی قصائد از حیث ویژگی درام دیده می شود.بنابراین پیش از هر چیز و تحت عنوان یک مسأله ی بنیادین فرض نمودیم که  شاعر در هنگام  به کار بستن  پدیده ی فرم دراماتیک در قصائد جدید،طبق اثبات عملی وی که زبان شعر می تواند با ارتباطی نوین میان صورت ومحتوا، رویکرد دراماتیک شعری را کاملاً در بر بگیرد- و با نگاه به آثار سرشار از عناصر بیان فنی نوین در شعر وی- تا حد  بسیار زیادی توفیق داشته است