طهران، شارع وليعصر(عج)، شارع توانير، حي نظامي كنجوي، زقاق هفت بيكر(٨)، شارع نظامي كنجوي، بناء رقم ٣٣، مؤسسة بيمه اكو للتعليم العالي، جامعة علامة طباطبائي، الطابق ٦، الغرفة ٦٠٧، اللجنة الإيرانية للغة العربية وآدابها، الرمز البريدي ١٤٣٤٨٦٣١١١

نوع المستند : علمی - پژوهشی

المؤلف

جامعة کاشان

المستخلص

إن تعليم اللغة الثانية يتطلّب شروطاً ضرورية إذا لم تتوفر لدي المعلِّم أو المتعلِّم، ستمنعهما من الوصول إلي الهدف المنشود لهذا الفنّ وستُسبّب کراهية الطالب وعدم رغبته في تعلّم اللغة الثانية. أما بالنسبة للغة العربية فلا نغالي إذا قلنا إن هناک ميلا عن هذه اللغة وتراجعا في مستوي تلقّيها وتذوّقها في وسائلها التعبيرية عند الطلّاب الإيرانيين؛ فمن هذه الأسباب التي نرکز عليها في هذا المقال هو اعتماد المتعلّمين والمعلّمين علي نصوص مغلقة قديمة وتعابير رسمية لاروح فيها ولا حيوية. فمتعلم اللغة العربية يعتمد علي نوع من البيان نسمّيه «اللغة المقيّدة» لا يستطيع به إلا التعبير عن مقصوده للمخاطب بأبسط شکل ممکن ولکنّه عاجزٌ کلّ العجز عن استخدام المصطلحات والتعابير الشعبية الجميلة والأساليب المتنوّعة الشائعة عند العرب. و نعتقد بأن قراءة النصوص المعاصرة خاصة المسرحيات والقصص التي ألفت في الموضوعات الاجتماعية أجدي لتعليم اللغة العربية - في مجالي التعبير الشفوي والتحريري- لغير الناطقين بها. إنّ هذه النصوص تُعطي متعلّم اللغة قدراً لا بأس به من التعابير والمفردات اليومية غير الرسمية والمناسبة للمجاملات والعلاقات الودّية بينه وبين المتکلّمين بها. ففي المقال الحاضر نتکلّم عن دور القصة والمسرحية، وعن دور المصطلحات والتراکيب اليومية الموجودة فيهما لتعليم هذه اللغة للطلبة. إن الهدف الأسمي من هذا البحث هو تشجيع الطلّاب الناشئين علي قراءة النصوص القصصية والمسرحية حتي يتمتّعوا من تعلّم اللغة العربية أولا ويتمّ إطلاق لسانهم وإبعادهم عن التکسّر في الکلام وعن اللغة التي سميّناها باللغة المقيّدة.

الكلمات الرئيسية

عنوان المقالة [Persian]

نقش داستان و نمایشنامه در رهایی از زبان کنترل‌شده برای گویش‌وَران به زبان فارسی

المستخلص [Persian]

آموزش زبان دوم شرایطی دارد که اگر آموزگار و آموزنده آن را رعایت نکنند از رسیدن به هدف بازمی‌مانند و سبب بیزاری نوآموز از زبان دوم می‌شود. امروزه، دست‌کم در دانشگاه‌های ایران، شاهد نوعی بی‌رغبتی نسبت به زبان عربی هستیم که یکی از دلایل آن، تأکیدِ بیش‌از‌اندازه به متون دشوار کهن، واژگان، و تعبیرهایی بی‌روح است. بر این اساس، آموزندة عربی، کمتر از تعابیر و واژگانِ روزمرة رایج در میان تودة مردم عرب‌زبان بهره می‌برد و درنتیجه قادر به ایجاد جوّ عاطفی و پیوند دوستانه با مخاطب عرب‌زبان خود نیست؛ به دیگر سخن، این آموزنده بر شیوه‌ای از گفتار تکیه می‌کند که ترجیح می‌دهیم آن را «زبان کنترل‌شده» بنامیم. وی با این شیوة گفتار تنها می‌تواند مقصودش را به مخاطب برساند اما از به‌کارگیری اصطلاح‌ها و تعابیر مردمی زیبا و اسلوب‌های کلامی متنوع میان مردم عرب در عرصة اجتماعی، تقریباً ناتوان است.به گمان ما، خواندن متون معاصر عربی به‌ویژه نمایشنامه‌ها و داستان‌هایی که بر عنصر گفت‌وگو (حوار) تکیه دارند، می‌تواند برای آموزندة ایرانی چه در گفتار و چه در نوشتار سودمندتر باشد. این متون دربردارندة حجم قابل توجهی از تعابیر و واژگان غیررسمی و روزمره‌ای است که برای تعارف‌ها و روابط دوستانه و خودمانی در این زبان مناسب است؛ این، افزون بر نقش تربیتی مهم این متون است.در جستار پیشِ رو، از نقش داستان و نمایشنامه، و اصطلاح‌ها و ترکیب‌های روزمرة موجود در آنها برای دانشجویان ایرانی سخن گفته‌ایم. روان‌تر شدن زبان گویندة غیر عرب‌زبان، دوری از شکسته‌گویی و رهایی از زبان کنترل‌شده، مهم‌ترین نقشی است که داستان و نمایشنامه برای وی بازی می‌کند.

الكلمات الرئيسية [Persian]

  • آموزش زبان دوم
  • زبان عربی
  • زبان کنترل‌شده
  • نمایشنامه
  • داستان
  • تعابیر روزمره