ادبی
علی خالقی؛ عبدالعلی آل بویه لنگرودی
دوره 10، شماره 32 ، آذر 1393، صفحه 1-23
چکیده
شاعر امروزی میکوشد نگاهی نو به سنت شعری گذشته داشته باشد، از این رو، سنت در نگاه وی در ساختارها وزن و زبان محدود نمی شود، بلکه از جهان بینی انسانی او سرچشمه میگیرد. به همین منظور پژوهش حاضر موضوع سنت و عناصر هنری آن را در اشعار بلند حیدری شاعر عراقی بررسی میکند و به چگونگی بکارگیری سنت توسط شاعر در قصیده های مشهورش می پردازد وارتباطی ...
بیشتر
شاعر امروزی میکوشد نگاهی نو به سنت شعری گذشته داشته باشد، از این رو، سنت در نگاه وی در ساختارها وزن و زبان محدود نمی شود، بلکه از جهان بینی انسانی او سرچشمه میگیرد. به همین منظور پژوهش حاضر موضوع سنت و عناصر هنری آن را در اشعار بلند حیدری شاعر عراقی بررسی میکند و به چگونگی بکارگیری سنت توسط شاعر در قصیده های مشهورش می پردازد وارتباطی را که شاعر میان گذشته و حال ایجاد میکند نشان میدهد و شخصیت های ادبی، تاریخی و مردمی و حتی شخصیت های معاصر فراخوانده شده در شعر وی را تحلیل می کند تا ارتباط تنگاتنگ شاعر را با میراث گذشته خود در عراق به خواننده بشناساند و اشتیاق فراوان او را به وطن نشان دهد. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی تلاش کرده است ساختار سنت را در اشعار بلند حیدری وا کاوی نماید. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بلند حیدری سنت را زنده و نو آورانه به کار گرفته که نشان از عمق آگاهی فردی و فرهنگی او دارد. گرایش او به شخصیتهای تاریخی بیانگر گستردگی دید شاعرانه ونوگرایانهای است، که گستردگی جهان درون و دمیدن جنبه های انسانی را در شعر وی نشان میدهد. ضمن این که شاعر چنین رویکردی را با تصویری زنده از واقعیت بازنمایی می کند و آن را با نگاه فلسفی خود نسبت به زندگی و انسان مدرن در هم می آمیزد.
ادبی
مینا بیرزادنیا؛ راضیه قاسمی
دوره 10، شماره 32 ، آذر 1393، صفحه 25-43
چکیده
سبکشناسی شیوهای نقدی، ادبی، زبانی است که متون ادبی را در درون متن بررسی میکند و وظیفهی اصلی آن، تمرکز بر عناصر بنیادی و درونی یک اثر هنری و آشکار کردن معیارهای ابداع و نوآوری است. از طرف دیگر شعر بازتاب اندیشه، عواطف و احساسات آدمی از طریق زبان است و زبان شعر به خاطر دارا بودن آرایههای ادبی، از لحاظ فرم و مفهوم، قلب ...
بیشتر
سبکشناسی شیوهای نقدی، ادبی، زبانی است که متون ادبی را در درون متن بررسی میکند و وظیفهی اصلی آن، تمرکز بر عناصر بنیادی و درونی یک اثر هنری و آشکار کردن معیارهای ابداع و نوآوری است. از طرف دیگر شعر بازتاب اندیشه، عواطف و احساسات آدمی از طریق زبان است و زبان شعر به خاطر دارا بودن آرایههای ادبی، از لحاظ فرم و مفهوم، قلب آدمی را مجذوب میکند. سیاب به عنوان شاعری نوآور تحت تاثیر عقاید سیاسی و اجتماعی حاکم بر عصر خود بوده و نسبت به سنتهای حاکم بر عصر خود شوریده است و اشعارش بیان کنندهی وجدان آدمی و روح و روان ملت است، در این پژوهش یکی از قصائد این شاعر با عنوان «غریب علی الخلیج» به روش سبکشناسی در سه سطح زبانی، ادبی و فکری مورد نقد و بررسی قرار میگیرد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که شاعر در سطح آوایی از انواع مختلف تکرار بهره برده و گونههای مختلف آنرا به عنوان ابزاری زیباییشناسی در خدمت موضوع شعری قرار داده است تا آنجا که میتوان از آن به عنوان یک مشخصهی سبکی درشعرش یاد کرد. در سطح ادبی، شاعر با استعانت از تصاویر هنری از جمله آشناییزدایی در زمینه تشبیه و استعاره توانسته به عنوان ابزاری برای بیان عواطف و احساسات خود بهره گیرد. از ویژگیهای این قصیده؛ وحدت موضوع وبیان عناصر سازنده شخصیت انسان یعنی عشق، عاطفه، عقل و متعلقات آن و همچنین بیان حزن و اندوهی که ناشی از استعمار و عقبماندگی مردم است.
شیروان رمضان
دوره 10، شماره 32 ، آذر 1393، صفحه 45-63
چکیده
عنوان متن، آغاز و پایان آن، برای کشف رمز و راز زیبایی متن، راهبردی ومهم است. در این میان آغاز متن مهمترین نقش را به عهده دارد، زیرا آغاز متن نشانهای زبانی است که معانی متن از دل آن زاده میشود و بعد از عنوان، نخستین نقطه برخورد بین متن و خوانندۀ است که خواننده را به ادامه خواندن متن وادار میگند یا از ادامه آن،بازمیدارد. این ...
بیشتر
عنوان متن، آغاز و پایان آن، برای کشف رمز و راز زیبایی متن، راهبردی ومهم است. در این میان آغاز متن مهمترین نقش را به عهده دارد، زیرا آغاز متن نشانهای زبانی است که معانی متن از دل آن زاده میشود و بعد از عنوان، نخستین نقطه برخورد بین متن و خوانندۀ است که خواننده را به ادامه خواندن متن وادار میگند یا از ادامه آن،بازمیدارد. این نوشته به دنبال کشف تواناییهای آغاز متن در ایجاد متن ادبی است؛ آیا این آغاز، چنین توانایی را دارد یا تنها نشانهای زبانی در میان دیگر نشانههای متن است؟ اگر از توانایی ایجاد متن ادبی برخوردار باشد، چگونه میتواند معانی متن ادبی را شکل دهد؟ فرض آن است که آغاز متن از چنین توانی برخوردار است و دیگر نشانههای متن چه ساختاری و چه دلالتی از آن نشأت میگیرند. روش این نوشته در طرح پرسش اصلی و پاسخ آن بر اساس روش نشانهشناسی است که به پیوند بین نشانههای یک متن را به عنوان یک شبکۀ متکامل، تحلیل میکند. این نوشته با تعریف، انواع و کارکردها آغاز متن در شعر «غبار القوافل» محمود درویش، به شیوه توصیفی – تحلیلی وبا تجزیه و تحلیل آن معلوم روشن می نماید که آغاز این قصیده، به گونه چند وجهی، متن شعر را از دیدگاه ساختاری و دلالتی آفریده است؛ از لحاظ ساختاری واژگان آغازین متن گاه عیناً و گاه مترادفاتش در لابهلای شعر به کار رفته و از لحاظ معنایی نیز هسته همهی درونمایههای شعر را در آن نهاده است. ارتباط بین آغاز شعر و درونمایههای آن، گوناگون؛ عام و خاص، کدگذاری، جابهجایی و دیگر ارتباطهای آشکاری است که متن را به آغاز آن پیوند میدهد.
ادبی
عباس اقبالی؛ راضیه نظری
دوره 10، شماره 32 ، آذر 1393، صفحه 65-78
چکیده
الدَّراما (Dram) فن شعبی یثیر المتلقّی. و یبنی علی الحدث التی أساسها التوتر و الحرکة. و لا یخلو أدب کل عصر و خاصة الأدب الجاهلی من هذا الفن. لکن الدّراما الجاهلی ذو خطّة بسیطة جدا؛ إذ بنی علی الواقع البسیط السائد علی الحیاة الجاهلیّة و الشخصیة فیه یتمتّع بالسذاجة لذلک نری أنّ «البطل» فی الدراما الجاهلی لایزال یبحث عن هدف واحد ...
بیشتر
الدَّراما (Dram) فن شعبی یثیر المتلقّی. و یبنی علی الحدث التی أساسها التوتر و الحرکة. و لا یخلو أدب کل عصر و خاصة الأدب الجاهلی من هذا الفن. لکن الدّراما الجاهلی ذو خطّة بسیطة جدا؛ إذ بنی علی الواقع البسیط السائد علی الحیاة الجاهلیّة و الشخصیة فیه یتمتّع بالسذاجة لذلک نری أنّ «البطل» فی الدراما الجاهلی لایزال یبحث عن هدف واحد (الحیاة الابدیّة) و یمنعه «الرقیب» عن الوصول إلی مقصده الدرامی. و فیه یُتعاضد البطل بعناصر درامیّة: الانسانیة و اللّاإنسانیة. و فی عنصری «الزّمن» و «الفضاء» الدرامیین، «الخوف» هو المیزة البارزة فیهما و لهذا یتطرّق الشاعر إلی استخدام المفردات المتناسبة له و یخلق الصور البصریة و السمعیة لکی یُجسِّمَ «الهول».
و الصراع بنوعیه الأفقی و العمودی کعنصر رییسی فی الدرام، یتبلور فی الشعر الجاهلی: فی الصراع الافقی یحارب البطل الخُلقَ الردیئة الّتی یواجهها فی المجتمع الجاهلی و فی الصراع العمودی یتناضلان البطلُ و الموتُ و فی نهایة الصراع ینتصر البطل الدرامی.
فی هذه المقالة و باستخدام المنهج التوصیفی ـ التحلیلی، قد درسنا ظاهرة الدراما فی الشعر الجاهلی و بیّنا عناصرها فی ذلک الأدب علی أساس جدول أکتانسیل و قد وصلنا إلی أنّ الشعر الجاهلی کمرآة لثقافة ذلک العصر، هو من النماذج الأصیلة فی الأدب الدرامی.
علی رفیعی؛ سیّد حسین سیّدی
دوره 10، شماره 32 ، آذر 1393، صفحه 89-105
چکیده
«ایثار» بهعنوان بالاترین مرتبهی ایمان، از نظر معنای لغوی و اصطلاحی، گسترهی وسیعی دارد؛ اما دامنهی معنایی این واژه در عرف عام، بهقدری محدود شده که بیشتر در معنای اصطلاحی «بخشش و فداکاری» آشکار شده است. در این پژوهش، ضمن ریشهیابی و تعیین معنای وضعی واژهی ایثار براساس منابع لغوی، به کشف لایههای معنایی آن در آیات ...
بیشتر
«ایثار» بهعنوان بالاترین مرتبهی ایمان، از نظر معنای لغوی و اصطلاحی، گسترهی وسیعی دارد؛ اما دامنهی معنایی این واژه در عرف عام، بهقدری محدود شده که بیشتر در معنای اصطلاحی «بخشش و فداکاری» آشکار شده است. در این پژوهش، ضمن ریشهیابی و تعیین معنای وضعی واژهی ایثار براساس منابع لغوی، به کشف لایههای معنایی آن در آیات قرآنی پرداخته و کاربرد آن در مقطع زمانی قبل و بعد از اسلام، مقایسه میشود؛ سپس جایگاه و ارتباط معنایی آن در قرآن، با عنایت به حوزههای معنایی آن، بررسی میشود. بدین منظور، مطالب تحت عنوان «معناشناسی تاریخی و توصیفی» و با روش «توصیفی- تحلیلی» بیان شده است. معنای لغوی آن، شامل هرگونه برتریدادن و مقدّمداشتن، اعم از ایثار مثبت و منفی میشود. قبل از اسلام، معنای اصطلاحی آن بیش از معنای لغوی، رایج بوده و بیشتر به انگیزههای فردی و قبیلهای محدود میشد؛ اما آیات قرآنی، آن را در خدمت اهداف دین جدید قرار داد و به آن، نیّت و انگیزهی الهی بخشید. درخصوص بافت قرآن کریم، این واژه با حفظ معنای لغوی و اصطلاحی، با بسیاری از مفاهیم اخلاقی و دینی، ارتباط معنایی پیدا میکند: در معنای اصطلاحی با مفاهیمی مانند «احسان، إطعام، انفاق و شهادت»؛ و در تقابل معنایی با واژههایی مانند «بخل، شُحّ، قَتور و ضَنین»؛ و در هممعنایی نسبی با کلمات «إختیار، تفضیل، إصطفاء و إجتباء»؛ که در یک حوزهی معنایی قرار میگیرند.
عیسی متقی زاده؛ احمد حیدری؛ نورالدین پروین
دوره 10، شماره 32 ، آذر 1393، صفحه 107-126
چکیده
در تدریس نگارش، روشهای تدریس نقش اساسی را در یادگیری زبانآموز ایفا میکند و از آنجایی که هدف نگارش حفظ کردن زبانآموز از اشتباه در نوشتار است، بهکارگیری فنونهایی که نگارش را بهصورت عملی و کاربردی آموزش میدهد، در یادگیری زبانآموز اهمیت اساسی دارد. در ایران علیرغم اینکه در مقطع کارشناسی رشتهی زبان و ادبیات عربی شش ...
بیشتر
در تدریس نگارش، روشهای تدریس نقش اساسی را در یادگیری زبانآموز ایفا میکند و از آنجایی که هدف نگارش حفظ کردن زبانآموز از اشتباه در نوشتار است، بهکارگیری فنونهایی که نگارش را بهصورت عملی و کاربردی آموزش میدهد، در یادگیری زبانآموز اهمیت اساسی دارد. در ایران علیرغم اینکه در مقطع کارشناسی رشتهی زبان و ادبیات عربی شش واحد درسی به نگارش اختصاص داده شده است، اما باز هم دانشجویان در مرحلهی کاربرد و نگارش مشکل دارند؛ زیرا سالهاست که نگارش با روشهای قدیمی تدریس میشود و بسیاری از اساتید از روشهای مناسب آموزش نگارش استفاده نمیکنند. پژوهش حاضر میکوشد تا با روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه، میزان اجرای سرفصل معینشده، روشهای تدریس و ارتباط نگارش با دیگر مهارتهای زبانی (مکالمه، خواندن و...) را بررسی و راهکارهای مناسب را بیان کند. جامعهی آماری پژوهش، شامل هشتاد نفر از دانشجویان ترم پنجم به بعد مقطع کارشناسی و اساتید رشتهی زبان و ادبیات عربی در دانشگاههای تهران، علامه طباطبایی، بهشتی و خوارزمی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که چالش عمدهی تدریس نگارش: تعامل نداشتن اساتید مهارتهای زبانی با یکدیگر، بیتوجهی به فنون مناسب تدریس نگارش، و استفادهی محدود از امکانات و تجهیزات آزمایشگاهی است.
دوره 10، شماره 32 ، آذر 1393، صفحه 127-152
چکیده
زبان پدیدهای زایا و قابل گسترش است که میتواند با علوم جدید همراهی کرده و دامنهی واژههای خود را گسترش دهد. زبان عربی و فارسی نیز از این اصل مستثنی نیست. این، درحالی است که میتوان در پرتو دانش واژهشناسی، که قدمهایی درجهت شناخت خلاقیتها و توانش زبانی برداشته است، نوواژهها را شناخته، به نحوهی وضع آنها پی برد و درنهایت ...
بیشتر
زبان پدیدهای زایا و قابل گسترش است که میتواند با علوم جدید همراهی کرده و دامنهی واژههای خود را گسترش دهد. زبان عربی و فارسی نیز از این اصل مستثنی نیست. این، درحالی است که میتوان در پرتو دانش واژهشناسی، که قدمهایی درجهت شناخت خلاقیتها و توانش زبانی برداشته است، نوواژهها را شناخته، به نحوهی وضع آنها پی برد و درنهایت نیز در ترجمه و معادلیابی بهکار بست. در این راستا پژوهش حاضر سعی دارد با تأکید بر دانش واژهشناسی نشان دهد چگونه میتوان از علم صرف در ترجمهی نوواژهها در متون عربی و فارسی بهره گرفت و به این ترتیب بر آن است تا با تأکید بر متون علمی، اهمیت آشنایی با ساختواژه و تأثیر آن بر معادلسازی نوواژهها را که بیشتر از زبان انگلیسی نشئت گرفته است، تبیین کند. برای رسیدن به این هدف، فرایندهای مختلف واژهسازی، شامل ترکیب و اشتقاق و همچنین انواع وامگیری در این دو زبان، بررسی و راههای معادلسازی نوواژهها با هم مقایسه شده است. همچنین این مقاله نشان میدهد بین انواع مختلف فرایند واژهسازی در این دو زبان، ترکیب و اشتقاق از روشهای دیگر رایجتر است؛ هرچند زبان عربی برای واژهسازی بیش از زبان فارسی از اشتقاق، آن هم از نوع درونوندی، سود میجوید. البته از بین صورتهای مختلف ترکیب نیز، در هردو زبان، کاربرد دو نوع ترکیب اضافی و وصفی بیش از دیگر انواع ترکیب است.